ابوالصلاح حلبی
تقی بن نجمالدین بن عبیدالله حلبی معروف به ابوالصلاح حلبی فقیه و متکلم شام، در شهر حلب[1] متولد گردید. تاریخ ولادتش درست مشخص نیست. با مسلم گرفتن تاریخ مرگ او، احتمالا تولد او در حدود سال ۳۴۷ در اواسط قرن چهارم هجری صورت گرفته باشد. آنچه که یاد و خاطره ابوالصلاح را تا عصر حاضر زنده نگاه داشته، آثار ارزشمندی است که از او به یادگار مانده و همواره مورد استفاده افرادی همچون علامه مجلسی، شهید اول، شهید ثانی، علامه حلی و بسیاری دیگر بودهاست؛ هر چند که بیشتر آثار او از میان رفتهاست. در هرحال، آنچه باقی است برای نشان دادن عظمت و دقّت نظر فقهی و کلامی او کافی است.
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | تقی بن نجمالدین بن عبیدالله حلبی |
تاریخ تولد | مشخص نیست |
زادگاه | حلب سوریه |
محل تحصیل | حلب، بغداد |
محل زندگی | حلب |
تاریخ مرگ | ۴۴۷ |
شهر مرگ | حلب، سوریه |
اطلاعات آموزشی | |
شاگردان | ابوالحسن ثابت بن اسلم حلبی ابوالقاسم بن براج عزالدین عبدالعزیز طرابلسی محمد بن علی کراجکی و ... |
تالیفات | البدایة (در علم فقه) تدریس الصحة (در علم طب) التلخیص (در علم فقه) التهذیب الشافیة و ... |
تحصیلات
تحصیلات اولیه خود را در زادگاهش به پایان رساند و سپس برای استفاده از دانش بزرگان تشیع، راهی بغداد شد. در بغداد، از محضر سید مرتضی، شیخ طوسی و سلار بن عبدالعزیز بهرههای فراوان برد. سفرهای علمی ابوالصلاح از شام به عراق، بالغ بر سه سفر است. ابوالصلاح در فراگیری دانشِ دین تا آن جا پیش رفت که شخصیت رتبه اول دیار شام گشت. او از سوی سید مرتضی (فقیه مشهور قرن پنجم هجری) و پس از او، از سوی شیخ طوسی و سلاّر، مقام نیابت داشت و به نمایندگی از آنان، به حل مشکلات و پاسخ به مسایل شرعی و دینی سرزمین شام میپرداخت. این سه شخصیت، مردم شام را به ابوالصلاح ارجاع میدادند و خود در مسایل آن دیار دخالت نمیکردند. پاسخ آنان به استفتاءکنندگان شامی این بود: ابوالصلاح در بین شماست. او را دریابید. لقبهای «خلیفة السید» و «خلیفة الشیخ» بیانگر نیابت ابوالصلاح از سوی سید مرتضی و شیخ طوسی است.[2]
استادان
از تفحص در احوال ابوالصلاح برمیآید که حداقل سه بار او از شام به عراق سفر کرده و در هر سفر مدتی از مجالس درس استادان بغداد بهره برده است.[3]
برخی از استادان و شیوخ روایت ابوالصلاح، که وی از آنان روایت و حدیث شنیده است، عبارتند از:
- سید مرتضی[4]
- شیخ طوسی[5]
- سلاّر بن عبدالعزیز[6]
- ابوالحسن محمد بن محمد مفید محمد بن محمد بصروی[7]
شاگردان
آثار علمی
ابوالصلاح حلبی برخی از نتایج فعالیتهای علمی و تحقیقات فراوان خود را بر روی کاغذ آورده و مجموعههای فقهی و کلامی ارزشمندی تألیف کردهاست. وی در زمینه علم طب نیز کتابی تألیف کردهاست.
آثار علمی ابوالصلاح دو دستهاند:
الف) نوشتههایی که موجود نیست و فقط فهرستنویسان و شرححالنگاران به نام آنها اشاره کردهاند، عبارتند از:
- البدایة (در علم فقه)
- تدریس الصحة (در علم طب)
- التلخیص (در علم فقه)
- التهذیب
- الشافیة
- دفع شبه الملاحدة
- شرح الذخیرة (در علم کلام)[16]
- العمدة (در علم فقه)
- الکافیه
- اللوامع
- مختصر الفرائض الشرعیة
- المرشد فی طریق التعبد
- المعراج (در علم حدیث)[17]
ب) تألیفاتی که نسخههای خطی آنها موجود است و برخی نیز به چاپ رسیدهاند، عبارتند از:
افکار و آراء
ابوالصلاح در مسایل فقهی و اعتقادی، آراء و نظریاتی دارد که تفصیل آن را باید در تألیفات موجود او پیگیری کرد. تحصیل ابوالصلاح در بغداد، به ویژه نزد سید مرتضی سبب شد که فقه ابوالصلاح، در کلیات تفاوت چندانی با فقه بغداد و نظرات سید مرتضی نداشته باشد، اما در جزئیات، اختلاف نظر ابوالصلاح با استادش سید مرتضی تا آن جا بود که ابوالفتح کراجکی[21] کتابی با عنوان «غایة الانصاف فی مسایل الخلاف» نوشت و در آن، به نقض آرای ابوالصلاح و دفاع از نظریات سید مرتضی پرداخت.
ابوالصلاح عقیده دارد که در زمان غیبت حجت ابن حسن (مهدی) ، «فقیه امین» جانشین اوست و به عنوان «نایب امام» یا «نایب ولی امر»، اداره امور جامعه اسلامی را بر عهده میگیرد و دامنه اختیارات نایب امام فقط امور قضایی نیست، بلکه شامل امور حکومتی نیز میگردد. به عقیده او، بر فقیه لازم است برای احقاق حقوق مردم و اجرای احکام الهی، مناصب گوناگون قضایی و حکومتی را حتی از سوی سلطان و حاکم جائر بپذیرد.
از دیدگاه او، فقیه امین در دوران غیبت امام معصوم، وظایف و اختیارات امام معصوم را در مورد حقوق مالی، بر عهده دارد.[22]
ابوالصلاح در نظریه ولایت فقیه بر بسیاری از فقیهان پیشی گرفتهاست. وی همچنین حکم به لزوم بر پایی نماز جمعه در زمان غیبت کردهاست.[23]
در سخن دیگران
- شیخ طوسی:
«تقی بن نجم حلبی فردی مورد اعتماد است و تألیفاتی دارد. او نزد من و سید مرتضی به قرائت و تحصیل پرداخته است.»[24]
- ابن شهر آشوب:
او را از شاگردان سید مرتضی دانسته و از برخی کتاب هایش نام برده است.[25]
- علامه مجلسی:
«تقی بن نجم، مشهور به ابوالصلاح از بزرگان و راویان مورد اعتماد است. از او چند کتاب باقی است؛ کتاب تقریب المعارف که یکی از نوشتههای اوست، تألیفی نیکو در علم کلام است و مؤلّف آن بزرگتر از آن است که محتاج به بیان و توضیح باشد.»[26]
پانویس
- شهری است قدیمی که سابقه بنای آن به قرنها پیش از اسلام باز میگردد. حلب در سال ۱۵ ه.ق. توسط مسلمانان فتح شد. ناصر خسرو درباره حلب میگوید: «حلب را شهری نیکو دیدم. بارهای عظیم دارد و قلعهای عظیم، همه برسنگ نهاده. به قیاس چندِ بلخ باشد. همه آبادان و بناها بر سر هم نهاده و آن شهر باجگاه است میان بلاد شام و روم و دیار بکر و مصر و عراق و از این همه بلاد، تجّار و بازرگانان آنجا روند.» (سفرنامه ناصر خسرو، ص ۱۴).
- خلیفه به معنای جانشین و نماینده است. اعیان الشیعة، ج ۳، ص ۶۳۴؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۵، ص ۶۰۸.
- مقدمه تقریب المعارف، ص ۱۱۲.
- سید مرتضی از شاگردان مشهور شیخ مفید است و در فقه، کلام، اصول فقه، ادبیات عرب و بسیاری دیگر از علوم آن دوران، صاحب نظر بود و در بیشترین موضوعات، تألیفات ارزشمندی داشت. سید مرتضی شاگردان فراوانی تقدیم جامعه اسلامی کردهاست که بسیاری از آنان ستارگان درخشان جهان تشیع بهشمار میروند. سید مرتضی به ابوالصلاح حلبی عنایتی خاص داشت و وی را نماینده خود در سرزمین حلب قرار داد. هرگاه مردم حلب از سید مرتضی سؤال و استفتاء میکردند، در پاسخ میگفت: عندکم التّقی؛ ابوالصلاح در بین شماست. از قراین بر میآید که ابوالصلاح هنگام حضور در درس سید مرتضی، خود عالمی فاضل بود که برای تکمیل اندوختههایش و عرضه آموختههایش بر سید، به عراق سفرکرد. (ریحانة الادب، ج ۷، ص ۱۶۱؛ الفهرست، ص ۴۴).
- وی که سرآمد شاگردان سید مرتضی بود، یکی دیگر از استادان ابوالصلاح است. در یکی از تألیفات رجالیاش، به نام ابوالصلاح اشاره کرده و تصریح نموده که وی در مجلس درس او حاضر شدهاست. (رجال الطوسی، ص ۴۵۷).
اینکه شیخ طوسی از شاگردان خود به عنوان یکی از بزرگان رجال یاد میکند، عظمت و بزرگی مقام علمی ابوالصلاح را میرساند. محدث نوری عقیده دارد که ابوالصلاح جانشینی و نیابت شیخ طوسی را نیز در سرزمین شام به عهده داشتهاست. (مستدرک الوسایل، ج ۳، ص ۴۸۰). از همین رو «خلیفة الشیخ» نیز همانند خلیفة السید از القاب حلبی است. - وی از شاگردان مبرّز سید مرتضی است و در غیاب او، مجلس درس او را اداره میکرد. ابوالصلاح از شاگردان او بود و مقام نیابت او را نیز در حلب به عهده داشت. (اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۶۳۵؛ دائرة المعارف تشیع، ج ۱، ص ۴۱۴).
- فقیهی فاضل و شاعری فصیح بود که از استادانی همچون سید مرتضی روایت میکند. جبرئیل بن اسماعیل قمی، پدر شاذان بن جبرئیل از راویان محدث بصروی است. به گفته افندی اقوال فقهی او در منابع استدلالی فقه شیعه همچون مدارک الاحکام نقل شدهاست. «المعتمد»، «المفید» و دیوان شعر از آثار اوست. ابوصلاح حلبی در «تقریب المعارف» در فصل مربوط به معجزات محمد باقر از وی حدیث و روایت نقل میکند.
- وی از معروفترین شاگردان ابوالصلاح بود که پس از وفات استاد، بر جای او نشست. ثابت بن اسلم در علوم مختلف صاحب نظر بود و کتابی در توضیح قرائت عاصم و مطابقت (مقصود قرائت قرآن به روش عاصم است) آن با قرائت قریش نوشته است.
- ابن برّاج در مصر متولد شد و چون مدت زیادی قضاوت طرابلس را بر عهده داشت به طرابلسی مشهور شد. در درس سید مرتضی نیز حاضر شد و هفت سال از او بهره علمی برد. پس از مدتی، به نیابت از استاد دیگرش، شیخ طوسی، راهی شام شد و در طرابلس اقامت کرد و به قضاوت پرداخت. در فقه شیعه، هرگاه از «قاضی» یاد میشود، مقصود ابن برّاج است. (اعیان الشیعة، ج ۳، ص ۶۳۵؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۳، ص ۹۵).
- وی پس از ابن برّاج، قضاوت طرابلس را بر عهده گرفت. (تقریب المعارف، مقدمه، ص ۱۴).
بیشتر سندهای روایاتِ تألیفات ابوالصلاح، به عزالدین بازمیگردد. روایات عزّالدین از ابوالصلاح، در سندهای گوناگون محدثان و فقیهان امامیه همچون علاّمه حلّی و شهید اول به چشم میخورد. (روضات الجنات، ج ۴، ص ۲۰۵). - ابوالفتح کراجکی از فقیهان بزرگ نیمه اول قرن پنجم هجری است. وی از شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی نیز کسب دانش نمودهاست. کراجکی به شهرهای شام، فلسطین و مصر که محل حکومت خلفای فاطمی بود، سفر کرد و سالها در رمله، طرابلس، طبریه، دمشق، حلب و چند شهر دیگر اقامت کرد تا مبانی مذهب امامیه را ترویج کند. (مفاخر اسلام، ج ۳، ص ۳۲۷؛ روضات الجنات، ج ۶، ص ۲۱۳).
- او فقیه و محدث است و از ابوالصلاح و کراجکی روایت کردهاست. سیوطی و ابن حجر در وصف او گفتهاند: از فقیهان بزرگ امامیه در دیار مصر بود.
- او از محدثان بزرگی است که برای شنیدن روایت، به کشورهای اسلامی مسافرت کرد و در ری اقامت کرد؛ لذا به رازی نیز شهرت دارد. بیش از ۳۰۰۰ محدث در درس او شرکت میکردند. (دائرة المعارف تشیع، ج ۱، ص ۴۱۴؛ اعیان الشیعة، ج ۷، ص ۴۶۴).
- وی از ابوالصلاح و بعضی دیگر از محدّثان روایت میکرده است. (تقریب المعارف، مقدمه، ص ۱۴).
- او فقیه و محدّث است و از ابوالصلاح روایت میکرده است. (معجم رجال الحدیث، ج ۳، ص ۳۷۶).
- الذخیرة، تألیف سید مرتضی است.
- روضات الجنّات، ج ۲، ص ۱۱۳؛ تقریب المعارف، مقدمه، ص ۲۰.
- موضوع این کتاب، تکلیف الهی است. وی در این کتاب، تکلیف شرعی و مباحث فقهی را اصل قرار داده و مباحث اعتقادی را به گونهای مختصر و به عنوان مقدمهای بر مباحث فقهی، آورده است. ابوالصلاح در این کتاب، شیوهای نوین در فصل بندی ابداع کردهاست که با توجه به آثار فقهی پیشین امامیه، بینظیر است.
در آثار فقهی امامیه که در قرن پنجم تألیف شدهاند، شباهتهایی با «الکافی» دیده میشود که نشانگر رواج و تداول این کتاب در عراق و شام است. (دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۵، ص ۶۱۰؛ قاموس الرجال، ج ۲، ص ۴۱۵).
کتاب الکافی، اخیراً به کوشش رضا استادی منتشر شدهاست. - این کتاب که دومین تألیف موجود ابوالصلاح است، به همّت آیتالله استادی منتشر شدهاست. موضوع این کتاب علم کلام و مسایل اعتقادی است. دانشمندان و بزرگان متعددی از این کتاب نام برده و آن را مورد توجه خود قرار دادهاند. (دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۵، ص ۶۱۱).
تنها نسخه خطی موجود از این کتاب، در کتابخانه آیتالله مرعشی در قم وجود دارد که ناقص است و بخشهایی از آن مفقود شدهاست. تاریخ کتابت این نسخه ۱۹۱ صفحهای، قرن یازدهم هجری است. - سومین تألیف از آثار موجود ابوالصلاح، درباره علم کلام است. این تألیف مختصر است و تاکنون به چاپ نرسیدهاست و به صورت نسخه خطی در کتابخانه آستانِ قدس رضوی در مشهد و کتابخانه آیتالله العظمی حکیم در نجف موجود است. نسخهای از این کتاب در قرن هشتم هجری، توسط «حسن بن الحسن دیلمی» در ضمن اعلام الدین نوشته و نگهداری شدهاست. ابوالصلاح در این نوشته مختصر، توحید و عدل را بررسی کرده و مسایلی را بیان کردهاست که به عقیده وی، باور داشتن آنها سبب نجات و عدم اعتقاد آنها موجب کفر میگردد. (دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۵، ص ۶۱۱؛ اعیان الشیعة، ج ۳، ص ۶۳۵).
- از شاگردان آن دو بزرگوار.
- الکافی، ص ۴۲۱ و ۴۲۳.
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۵، ص ۶۰۹.
- رجال الطوسی، ص ۴۵۷.
- معجم رجال الحدیث، ج ۳، ص ۳۷۷.
- تقریب المعارف، مقدمه، ص ۸.
- اعیان الشیعة، ج ۳، ص ۶۳۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص ۳۷۷؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۵، ص ۶۰۸.
منابع
- شبکه اطلاع رسانی اجتهاد
- جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم. گلشن ابرار. ج ۳، چ ۱، نشر معروف، قم: ۱۳۸۲.