قریش (سوره)
قریش صد و ششمین سوره از قرآن است که با موضوع تمجید از قبیلهٔ قریش، یادآوری برخی نعمتهای الهی به آنها و دعوت از آنان به پرستش خدای یگانه، در شهر مکه نازل شدهاست. ایلاف و ایلاف قریش از دیگر نامهای این سوره است. این سوره مشتمل بر پنج آیه است که برخی دو آیهٔ آخر آن را یکی دانسته و در نتیجه تعداد چهار آیه برای آن گزارش کردهاند. با وجود آنکه تمام قراء این سوره را مکی میدانند، مفسرانی همچون ضحاک و ابن سائب، دو مفسر سنیمذهب، این سوره را مدنی دانستهاند. این سوره بیست و نهمین سورهای است که بر پیامبر اسلام نازل شدهاست.
قریش | |||||
---|---|---|---|---|---|
دستهبندی | مکی | ||||
اطلاعات آماری | |||||
شمارهٔ نزول | ۲۹ | ||||
جزء | ۳۰ | ||||
شمار آیهها | ۴ | ||||
شمار واژهها | ۲۱ | ||||
شمار حرفها | ۱۰۰ | ||||
متن سوره | |||||
|
|
در این سوره از ایلاف (به معنای همبستگی) قریش یاد شدهاست که در سفرهای تجاری قریشیان به سرزمینهای یمن و شام، این همبستگی قویتر میشد. مفسران در بیان اینکه چگونه قریش از گرسنگی و ناامنی محفوظ هستند، تفاسیر متفاوتی متصور شدهاند؛ از جملهٔ این موارد میتوان به امنیت راهها برای تجارت این قوم اشاره کرد که به سبب بزرگی جایگاه قوم قریش در نزد همگان، حتی راهزنها، بودهاست. همچنین امنیت شهر مکه در مراجعت اقوام مختلف به این سرزمین از دیگر دلایل این تعبیر یاد شدهاست. در نهایت، خداوند از قریش به جهت این دو نعمت، توقع عبادت خویش را دارد.
مفسران قرآن، در یکی بودن دو سورهٔ قریش و فیل، دچار اختلاف شدهاند و در این بین، گروهی این دو سوره را یک سورهٔ واحد و گروه دیگر این دو را جدای از هم میدانند. پیرامون اختلاف در قرائت سوره نیز، در بین کتب تفسیر جز در دو واژهٔ ایلاف و رحلة اختلافی گزارش نشدهاست.
نامها
نام این سوره در مصحف عثمان، «قریش» ذکر شده و دلیل این نامگذاری، وجود نام قریش در این سوره و عدم وجود آن در دیگر سورهها میباشد. همچنین، در عهد قدیم از این سوره به نام «ایلاف قریش» یاد شدهاست.[1]
در خصوص واژهٔ «إیلَافِ» آوردهاند که مصدر ثلاثی مجردش «إلف» و باب افعال از ریشهٔ آلف بوده و معنای آن اجتماع، انس، همبستگی و الفت است.[2][3] بر اساس آنچه راغب اصفهانی، لغتشناس اهل سنت گوید، این واژه در ابتدا الاف بوده که لام آن به یاء مبدل شدهاست.[4] از دیگر معانی این کلمه، معنای «موالفة» به معنای پیمان و عهد است که به اعتقاد مکارم شیرازی از مفسران شیعه، و بر اساس آنچه مورد نظر سوره بوده و همچنین عدم همخوانی این معنا با مصدر باب افعال، صحت این معنا، دور از نظر است.[5] بانو امین، مفسر شیعه، معنای «به حقارت به جایی بردن کسی» را برای واژهٔ ایلاف متذکر است.[6]
واژهٔ «قُرَیْشٍ» نیز با ریشهٔ «قرش»، نام قبیله و دودمان محمد است که همگی از نسل نضر بن کنانه که قریش نام داشت، و به نقلی فِهر بن مالک بن نصر میباشند.[7][8] محمدتقی شریعتی، مفسر شیعی و عمر رضا کحاله، تاریخشناس سنیمذهب، دربارهٔ وجه تسمیهٔ قریش به این نام، چهار احتمال را مطرح کردهاند؛ اول به جهت کسب و کار قریش، دوم به جهت جمع شدن و همبستگی آنان، سوم به جهت وظیفهٔ آنان (یعنی تفتیش حاجیان) در ایام حج و چهارم، اقتباس از نام یکی از جانوران بزرگ دریا. به گفتهٔ شریعتی، این چهار معنا همگی از معانی واژهٔ قریش است.[9][10] به گزارش کحاله، قبیلهٔ قریش از دو بخش عظیم تشکیل میشود؛ یکی قریش البطاح که شامل قبایل تحت رهبری کعب بن لوی (از جمله قبایل: بنو عبدمناف، بنو عبدالعزی، بنو عبدالدار، بنو زهره، بنو تمیم، بنو مخزوم، بنو جمع، بنو سلیم، بنی عمرو بن محیص و بنو عدی بن کعب) و دیگری قریش الظواهر شامل قبایل تحت رهبری عامر بن لوی بن یخلد بن النضر (از جمله قبایل: الحارث و مالک) میباشد.[11]
محتوا و ساختار
این سوره مشتمل بر ۵ آیه بوده ولی اکثریت مفسرین اهل سنت آیاتش را ۴ عدد و دو آیهٔ آخر را یکی دانستهاند.[12][13] تعداد حروف سوره ۹۰ حرف و تعداد کلمات آن ۱۷ کلمه است.[14][15] این سوره در ارتباط با سورهٔ فیل است و بر اساس محتوای آن، حبشیان، به کعبه تهاجم کردند و بر اثر این تهاجم، با عذابی الهی از بین رفتند. بعد از آن خدا در این سوره از برخی نعمات اعطاء شده به قریش یاد میکند.[16] متن آن به شرح ذیل است:[17]
﴿بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ، لایلَفِ قُرَیْشٍ﴾ ۱ ﴿إِلَفِهِمْ رِحْلَةَ الشتَاءِ وَ الصیْفِ﴾ ۲ ﴿فَلْیَعْبُدُوا رَب هَذَا الْبَیْتِ﴾ ۳ ﴿الَّذِی أَطعَمَهُم مِّن جُوعٍ﴾ ۴ ﴿وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ﴾ ۵
بهاءالدین خرمشاهی، مترجم شیعه، در ترجمهٔ این سوره آوردهاست:[18]
﴿به نام خداوند بخشندهٔ مهربان. براى همبستگى قريش﴾ ۱ ﴿همبستگيشان در كوچ زمستانى و تابستانى﴾ ۲ ﴿پس بايد صاحب اين خانه را بپرستند﴾ ۳ ﴿همان كه ايشان را پس از گرسنگى [آذوقه و] خوراک داد﴾ ۴ ﴿و پس از ترس [و نگرانى]، ايمن داشت﴾ ۵
امید مجد، مترجم و شاعر ایرانی، در ترجمهٔ سورهٔ قریش به نظم، چنین سرودهاست:[19]
سرآغاز گفتار، نام خداست | که رحمتگر و مهربان خلق راست | |
چنان کرد با ابرهه کردگار | که قوم قریش الفت آرد به کار | |
چنان الفتی تا بماند بجا | به هنگام صیف و زمان شتا | |
پرستید پس رب این خانه را | که چون جوع آمد بداد او غدا | |
به هنگام ترس و به وقت خطر | بفرمودشان ایمن از بیم شر |
قرائت
اکثر قراء، آیهٔ اول را «لِإِیلافِ قُرَیْشٍ» (مصدر رباعی ألَفَ) قرائت کردهاند؛ ولی ابن عامر، از قراء سبعهٔ سنیمذهب، آن را «لِإِلَافِ» بر وزن فعال (مصدر ثلاثی ألِفَ) قرائت نمودهاست. این اختلاف در «إِیلَافِهِمْ» وجود ندارد. در کلمهٔ «رِحْلَةَ» نیز همهٔ قراء به کسر راء (که مصدر باشد) قرائت کرده ولی ابوالسمال به ضم راء (اشاره به جهتی که رحلت به آن سمت صورت گرفتهاست) گزارش کردهاست.[20][21]
شأن نزول و ترتیب
بنابر قول اکثر مفسران، این سوره مکی است؛ ابن عطیه، مفسر اهل سنت، مکی بودن این سوره را اجماعی دانسته است ولی با این حال ضحاک و ابن سائب، دو مفسر اهل سنت، این سوره را مدنی میدانند. طبرسی، مفسر شیعی نیز به مکی بودن سوره در نزد قراء اشاره دارد و اختلاف در محل نزول آیات سوره را منحصر در آیهٔ آخر سوره میداند.[22][23][24] ابن عاشور، مفسر سنیمذهب، این سوره را بیست و نهمین سورهٔ نازل شده میداند و نزولش را بعد از سورهٔ تین و قبل از سورهٔ قارعه بیان میکند.[25] بر اساس ترتیب نزول مشخصشده توسط محمدهادی معرفت، از محققان شیعی، که بر مبنای روایت ابنعباس تدوین شده، سورهٔ قریش بیست و نهمین سورهٔ نازلشده بر پیامبر اسلام است که در مصحف عثمان صد و ششمین سورهٔ قرآن قبل از سورهٔ ماعون و پس از سورهٔ فیل جای گرفتهاست.[26]
مفسرینی که دو سورهٔ فیل و قریش را یک سوره به حساب آوردهاند، برای این دو سوره شأن نزول واحدی را ذکر کردهاند.[27] علی بن ابراهیم قمی، مفسر شیعی نیز در تفسیر خویش آوردهاست که این سوره دربارهٔ قریش نازل شدهاست.[28] این سوره در قرآن، به دنبال سورهٔ فیل آمده و در آن بر قریش منت گذاشته شدهاست که خدا در ماجرای دفاع از مکه در مقابل سپاهیان ابرهه، با حمایت و دفاع از مکه، سبب شد تا قریش در نزد دیگران مورد احترام قرار گیرند و بتوانند با امنیت کامل کوچ تابستان و زمستان خود را برای تجارت انجام دهند. سپس دعوت به توحید و عبودیت پروردگار کعبه شدهاست.[29][30] طباطبائی، مفسر شیعی به نقل از گروهی از مفسرین در معنای سوره آوردهاست که خدا بلایی را بر سر اصحاب فیل آورد تا قریش در مکه بماند یا دوباره به شهر بازگردد و مکه به این سبب تعظیم شود و محمد -پیامبر اسلام- در این شهر تولد بیابد و به نبوت مبعوث گردد.[31]
رابطهٔ سورههای فیل و قریش
مضمون دو سورهٔ فیل و قریش، با هم نوعی ارتباط داشته و به همین جهت در اتحاد این دو سوره اختلافاتی گزارش شدهاست.[32] بر اساس گزارشی که در منابع اهل سنت موجود است، در قرآنی که ابی بن کعب، از صحابهٔ محمد، پیامبر اسلام، نوشته بود، بین این دو سوره، «بسم الله الرحمن الرحیم» وجود نداشت. همینطور در گزارشی دیگر از عمرو بن میمون، از راویان حدیث اهل سنت، منقول است که عمر بن خطاب در هنگام قرائت نماز، دو سورهٔ فیل و قریش را پشت سر هم و بدون بسم الله خواندهاست.[33] این در حالی است که در منابع دیگری از اهل سنت، به وجود بسم الله بین این دو سوره در قرآن ابی بن کعب تصریح شدهاست. همچنین طباطبایی مفسر شیعی، با استناد به روایتی که محمد از نزول سورهای خاص برای قریش خبر میدهد، جدا بودن این سوره از سورهٔ قبل از خودش را نتیجه گرفتهاست. در این بین، آن دسته از شیعیانی که به یکی بودن این دو سوره معتقد شدهاند، استنادشان به سه روایتی است که به یکی بودن این دو سوره اشاره دارند. به گفتهٔ طباطبائی، این احادیث که از قول جعفر صادق، امام ششم شیعه، نقل شدهاند، دچار ضعف در سند، عدم ظهور در وحدت دو سوره و بیان حکم شرعیِ جواز قرائتِ دو سورهٔ فیل و قریش در نماز است. همچنین طباطبایی وجود بسم الله در بین این دو سوره را به تواتر ثابت میداند.[34] ابن کثیر به نقل از طبری و همینطور ابن عاشور -که هر سه از مفسران اهل سنت میباشند- از اجماع مسلمانان در منفصل بودن این دو سوره یاد کردهاند.[35][36] ابوحیان، مفسر و نحوی اهل سنت بر فرض اینکه دو سورهٔ فیل و فریش یکی باشند، «لإیلَافِ» را متعلق به یک «اعجبوا» مضمره دانسته و سوره را اینگونه معنا میکند: «تعجب است از انس و همدلی قریش، همدلیای که در کوچِ زمستانه و تابستانه مشهود است و سبب شدهاست که عبادت پروردگار این خانه، ترک شود.»[37] بنابر فتوای گروهی از فقهای شیعه، خواندن سورهٔ قریش به تنهایی در نماز صحیح نیست و لازم است قبل از آن سورهٔ فیل نیز قرائت شود. بانو امین، مفسر شیعه، در توجیه این فتوا آوردهاست که هر سورهای که در نماز قرائت میشود، باید مستقل در مطلب باشد و بین دو سورهٔ فیل و قریش، ارتباط معنایی وجود دارد و به تنهایی معنای مستقلی ندارند.[38] آن دسته از مفسران شیعه که بین این دو سوره، مدعی اتحاد هستند؛ به روایتی ضعیف و مرفوع از محمد باقر یا جعفر صادق استناد میکنند که بر اساس آن، دو سورهٔ قریش و فیل یک سورهاند.[39]
تفسیر
آیه اول و دوم
ابن جریر، مفسر سنی مذهب، لام ابتدای آیه را لام تعجب دانسته و معنای آیه را «تعجب کنید از همبستگی قریش و نعمتهایی که به آنها دادهام» میداند.[40][41] واژه «الشتَاءِ» اشاره به فصل زمستان و واژه «الصیْفِ» نیز اشاره به فصل تابستان دارد. البته به گفته ابنعربی، عارف اهل سنت، این دو واژه به دو نیمه سال اشاره دارد.[42]
کلمه «رِحْلَةَ»، حالتی است که فرد بر روی راحله (مرکبی که برای راهپیمایی طولانی استفاده میشود) نشسته باشد و منظور از رحلت قریش، سفرهای خارج از مکه آنان برای تجارت است. این سفرها غالباً دومرتبه در سال و به مقصدهای یمن و شام صورت میگرفتهاست.[43][44][45] به گزارش کحاله، تاریخنویس سنی مذهب، سفرهای تجاری قریش (که یک قبیله تجاری محسوب میشد) به دو صورت، سفر به شام و یمن صورت میگرفتهاست. دیگر مقصد سفرهای تجاری قریش حبشه بودهاست و در مکه نیز تجارتهای صورت میدادند.[46] ویلیام مونتگومری وات در این خصوص مینویسد که جغرافیای تجاری قریش که به صورت انحصاری به دست آوردهبودند، بین اقیانوس هند و آفریقای شرقی و مدیترانه بوده٬است. کاروانهای تجاری قریش زمستان ها به یمن و در تابستانها به غزه و دمشق سفر تجاری میکردند. پیروزی در جنگ فجار -علیه هوازن و ثقیف- برای قریش توانست مسیرهای نجد را برای تجارت به ارمغان آورد. به گفته مونگومری، قریش به یکجانشینی و عدم کوچ شهره بودند و منافع تجاری برای آنان در درجه اول قرار داشت. با این وجود آنها تلاش میکردند تا رقابتهای تجاری باعث از هم گسستگی و برهم خوردن اتحادشان نشود.[47]
در آیه دوم از سفرهای قریش یاد شدهاست. طباطبائی، مفسر شیعه معتقد است که این منت، به جهت امنیتی است که کاروانهای قریش از آن برخوردار بودند. بر این اساس، در سفرهای تجاری، کاروانیان به راهزنهایی برخورد میکردند که تنها درآمدشان از غارت کاروانهای تجاری بود. در این بین کاروانهای قریش به جهت مقصد یا مبدأشان -یعنی شهر مکه- مورد احترام بودهاست و مورد تعرض راهزنها قرار نمیگرفتند.[48] ابنعباس در بیان سفرهای قریش، از سفر به یمن و بُصرَی یاد میکند. دیگران نیز از سفر به طائف در تابستان و سفر به مکه در زمستان برای تجارت گزارشاتی نمودهاند. به گفته ابن کثیر مفسر اهل سنت، چهار سفر تجاری برای قریش یاد شدهاست. اصحاب ایلاف نیز چهار نفر بودهاند: فرزندان عبدمناف که به شام سفر میکردند، عبدالشمس که به حبشه تجارت میکرد، مطلب که به سوی یمن در سفر میبود و نوفل که به فارس عزیمت میکرد. به این افراد «مجیرین» (به معنای اداره کنندگان) گفته میشد.[49] علی بن ابراهیم قمی، مفسر شیعه در توضیح ایلاف قریش، مینویسد که قریش، معاششان از دو سفر تجاری (رحلت) که در تابستان و زمستان صورت میگرفت تأمین میشد. آنها از مکه پوست، محصولات دریایی و آنچه در ساحل بارگیری میشده را به شام منتقل کرده و از آنجا حبوبات، لباس و آرد تأمین کرده و به مکه بازمیگشتند. این امر سبب شده بود تا الفت و همبستگی بین قریشیان حاصل شود. با بعثت محمد، مردم به شهر مکه روی آورده و این سرزمین محلی پر رونق برای قریشیان شد و دیگر نیاز به رحلت و سفرهای تجاری نبود. البته سید محمدحسین طباطبائی، مفسر شیعه، به این گفته نقد داشته و آن را با ظاهر آیه و ارتباط سوره با سوره فیل، در تعارض میداند.[50] ابن کثیر، مفسر اهل سنت نیز زمان و مقصد این دو سفر مورد اشاره قرآن را، یمن در زمستان و شام در تابستان میداند.[51] طبرسی، مفسر شیعی معتقد است که تکرار ایلاف در آیه دوم، به جهت بیان اهمیت رحلت قریش را برساند و از نعمتهای زیاد موجود در آن خبر بدهد.[52]
آیه سوم
طباطبایی، مفسر شیعه و ابن کثیر، مفسر اهل سنت معتقدند که فاء در آغاز آیه، یا برای رساندن مفهوم شرطیت است؛ به این بیان که شاید کسی توهم کند، برای پرستش خدای این خانه، نیاز به شرایطی است که با نبود آن شرایط، پرستش لازم نیست؛ که آیه در مقام پاسخ میگوید به گذشته شما کاری نداریم، امروز وظیفه شما پرستش خدای خانه است. یا برای تفصیل آمدهاست که بگوید در چه شرایطی باید خدای این خانه پرستش شود و در چه شرایطی پرستش نشود و در نهایت بگوید که خیر، باید همیشه خدای این خانه پرستش شود.[53][54] ابن کثیر در توضیح این آیه و با استناد به روایتی از رسول اسلام، آوردهاست که خداوند به جهت نعمتهایی چون قرار دادن حرم امن و خانهای مقدس برای قریشیان، از آنها توقع عبادت داشته و منظور از عبادت نیز، پرستش موحدانه است.[55] این در حالی است که قریش، به عبادت بتها روی آورده بودند و تنها در مراسم حج سالانه، ذکر و یادی از خدای یگانه مینمودند. منظور از بیت در آیه نیز، به جهت الف و لام تعریف، بیت مخصوصی است که همان کعبه باشد. اعراب در اینکه این خانه، خانه خداوند یگانه است، اتفاق داشتهاند.[56]
آیه چهارم و پنجم
آیه چهارم و پنجم، از دو نعمت ظاهری اشاره دارد که به واسطه پرستش خدا در مکه به قریشیان داده شدهاست. طباطبائی، مفسر شیعه در تشریح این نعمت مینویسد که سرزمین مکه، در درهای خشک واقع شده که نه تنها زراعت مناسبی نداشته، بلکه پرورش دام نیز در آنجا رونقی نداشتهاست. اهالی این سرزمین برای تأمین نیازهای خود مجبور به سفرهای تجاری بودند که معضل این سفرها نیز، ناامنی منطقه و راهها بودهاست؛ بنابراین خدا در این آیه، دعوت به پرستش خویش میکند تا این دو معضل، تبدیل به امنیت و رونق این شهر به جهت سفر زائران خانه خدا به این منطقه گردد.[57] ابن عاشور، مفسر اهل سنت نیز مراد از امنیت را، امنیت راه برای تجارت، امنیت قبیله در مقابله با سایر طوایف عرب و امنیت شهر در مقابل سفرهای سایر ملل به آن منطقه دانستهاست و در تشریح آن مینویسد که در ایام حج، حبشیها از طریق دریایی به همراه کشتی و یمنیها از طریق زمینی به همراه شتران، بارهای طعام فراوانی را به شهر مکه آورده و بهفروش میرساندند.[58] اما مکارم شیرازی، مفسر شیعه، در این باره معتقد است که این دو نعمت، با نابودی لشکریان ابرهه رخ دادهاست.[59] ابوحیان، مفسر اهل سنت نیز از دعای ابراهیم نبی در حق اولادش یاد کرده و این دو نعمت را ثمره آن دو دعا میداند. این دو دعا در آیه ۳۷ و ۳۵ سوره ابراهیم بیان شدهاند.[60] رازی، مفسر سنی مذهب نیز از روایتی یاد میکند که بر اساس آن، پس از تکذیب نبوت محمد توسط مکیان، محمد به حق آنان نفرین کرد و آنان دچار قحطی شدند، پس از آن با درخواست مکیان و با دعای محمد برای رفع عذاب، قحطی از بین رفت. همچنین وی با اشاره به اینکه خدا اکرم الاکرمین است، چگونه به واسطه نعمتی که به قومی دادهاست، آنان را مورد منت قرار میدهد؛ پاسخ میدهد که منظور از این آیه، منتگذاری نبوده و به جهت اصلاح و ارشاد نازل شدهاست.[61] ابن عاشور، مفسر سنی مذهب، بدلیت امنیت از خوف و گرسنگی از اطعام در آیه را اقتضاء وجود گرسنگی و خطر در شهر مکه تعبیر کردهاست.[62] طبرسی، مفسر شیعه، از نکره آمدن «جوع» و «خوف»، شدت گرسنگی و ترس را برداشت کردهاست.[63]
فضیلت قرائت
ابن کثیر، مفسر اهل سنت، از پیامبر اسلام نقل میکند که سوره قریش در فضیلت قبیله قریش نازل شدهاست.[64] در حدیثی از پیامبر اسلام به نقل از ابی بن کعب آمدهاست که: «کسی که سوره قریش را بخواند به تعداد هر یک از کسانی که در گرد کعبه طواف کرده، یا در آنجا معتکف شده، ده حسنه به او میدهند.»[persian-alpha 1][65] در تفسیر روایی البرهان، از تفاسیر شیعه، از خواص این سوره برای دفع آسیب از خوراکیهای مشکوک به مضر یاد شدهاست.[66] طبرسی، مفسر شیعه از جعفر صادق نقل میکند که «دو سوره را در یک رکعت نماز نمیتوان جمع کرد مگر سوره ضحی و الم نشرح، و الم تر کیف و لایلاف قریش را.»[67]
تجزیه و ترکیب
تجزیه و ترکیب سوره قریش[68][69] | ||||
---|---|---|---|---|
شماره آیه | متن آیه | تجزیه و ترکیب | ||
۱ | ﴿بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ، لایلَفِ قُرَیْشٍ﴾ | بِسمِ جار و مجرور، الله مضاف الیه، فعل و فاعل پس از آن محذوف است. الرَّحمنِ نعت برای الله، الرَّحیمِ نعت برای الله، لایلَفِ متشکل از لام تعلیل و فاعل ایلاف، خدا و مفعول اولش قریش و مفعول دومش حذف شدهاست. (لام حرف جر، ایلاف مجرور) قُرَیْشٍ مفعول ایلاف (مضاف الیه) | ||
۲ | ﴿إِلَفِهِمْ رِحْلَةَ الشتَاءِ وَ الصیْفِ﴾ | إِلَفِهِمْ بدل + هم، ضمیر ظاهری و مفعول اول ایلاف (مضاف الیه) است. رِحْلَةَ مفعول به دوم ایلافهم الشتَاءِ مضاف الیه، وَ عاطفه، الصیْفِ معطوف، تمام آیه بدل از آیه اول. | ||
۳ | ﴿فَلْیَعْبُدُوا رَب هَذَا الْبَیْتِ﴾ | فَلْیَعْبُدُوا فاء رابطه، لام امر و فعل مضارع مجزوم به حذف نون، رَب مفعول به، هَذَا مضاف الیه، الْبَیْتِ بدل | ||
۴ | ﴿الَّذِی أَطعَمَهُم مِّن جُوعٍ﴾ | الَّذِی نعت، أَطعَمَهُم فعل مضارع مبنی بر فتح + هم ضمیر مفعول به و فاعل هو مستتر، مِّن حرف جر، جُوعٍ مجرور | ||
۵ | ﴿وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ﴾ | وَ عاطفه، ءَامَنَهُم فعل مضارع مبنی بر فتح، هاء ضمیر مفعول به، فاعل هو مستتر، مِّنْ حرف جر، خَوْفِ مجرور |
یادداشتها
- «من قرأها أعطی من الأجر عشر حسنات بعدد من طاف بالکعبة واعتکف بها»
پانویس
- ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۵۵۳.
- راغب اصفهانی، مفردات، ۶۳.
- طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۲۸–۶۲۹.
- شریعتی، تفسیر نوین، ۳۴۳.
- مکارم شیرازی، الأمثل، ۲۰: ۴۸۱.
- امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۵: ۲۹۴.
- طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۲۸–۶۲۹.
- راغب اصفهانی، مفردات، ۲۴ و ۱۳۶.
- کحاله، معجم قبایل العرب، ۹۴۷-۹۴۸.
- شریعتی، تفسیر نوین، ۳۴۳-۳۴۴.
- کحاله، معجم قبایل العرب، ۹۴۸.
- ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۵۵۳.
- امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۵: ۲۹۳.
- امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۵: ۲۹۳.
- رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر، ۲۰: ۴۱۵.
- دفتر تبلیغات اسلامی، «سوره ایلاف»، فرهنگنامه علوم قرآن.
- طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۲۵.
- خرمشاهی، ترجمه خرمشاهی، ۶۰۲.
- مجد، قرآن نامه، ۶۰۲.
- اندلسی، البحر المحیط، ۱۰: ۵۴۸.
- ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۵۵۶.
- اندلسی، البحر المحیط، ۱۰: ۵۴۷.
- ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۵۵۳.
- طبرسی، مجمع البیان، ۲۷: ۲۹۱.
- ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۵۵۳.
- معرفت، آموزش علوم قرآن، ۶۷ و ۱۰۹-۱۱۴.
- اندلسی، البحر المحیط، ۱۰: ۵۴۷.
- طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۳۱.
- طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۲۵.
- مکارم شیرازی، الأمثل، ۲۰: ۴۸۰.
- طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۳۰.
- مکارم شیرازی، الأمثل، ۲۰: ۴۷۸.
- اندلسی، البحر المحیط، ۱۰: ۵۴۷.
- طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۲۶–۶۲۸.
- ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۵۵۳.
- ابنکثیر، تفسیر ابنکثیر، ۸: ۴۹۱–۴۹۲.
- اندلسی، البحر المحیط، ۱۰: ۵۴۷.
- امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۵: ۲۹۵.
- دفتر تبلیغات اسلامی، «سوره ایلاف»، فرهنگنامه علوم قرآن.
- ابنکثیر، تفسیر ابنکثیر، ۸: ۴۹۲.
- امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ۱۵: ۲۹۵.
- ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۵۵۷.
- طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۲۸–۶۲۹.
- اندلسی، البحر المحیط، ۱۰: ۵۴۶.
- ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۵۵۶.
- کحاله، معجم قبایل العرب، ۹۴۹.
- Montgomery Watt, “KURAYSH”, Encyclopaedia of Islam.
- طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۲۹.
- اندلسی، البحر المحیط، ۱۰: ۵۴۹.
- طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۳۱.
- ابنکثیر، تفسیر ابنکثیر، ۸: ۴۹۲.
- طبرسی، جوامع الجامع، ۶: ۷۱۳.
- طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۲۹.
- اندلسی، البحر المحیط، ۱۰: ۵۴۸.
- ابنکثیر، تفسیر ابنکثیر، ۸: ۴۹۲.
- ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۵۶۰–۵۶۱.
- طباطبائی، تفسیر المیزان، ۲۰: ۶۳۱.
- ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۵۵۴ و ۵۶۱.
- مکارم شیرازی، الأمثل، ۲۰: ۴۸۳.
- اندلسی، البحر المحیط، ۱۰: ۵۴۷.
- رازی، تفسیر کبیر، ۳۲: ۲۹۸.
- ابن عاشور، التحریر و التنویر، ۳۰: ۵۶۱.
- طبرسی، جوامع الجامع، ۶: ۷۱۴.
- ابنکثیر، تفسیر ابنکثیر، ۸: ۴۹۱.
- مکارم شیرازی، الأمثل، ۲۰: ۴۷۸.
- بحرانی، تفسیر البرهان، ۹: ۷۰۹.
- طبرسی، جوامع الجامع، ۶: ۷۱۱.
- طنطاوی، معجم إعراب، ۷۵۵.
- اندلسی، البحر المحیط، ۱۰: ۵۴۷–۵۵۰.
منابع
منابع فارسی و عربی
- ابنکثیر، اسماعیل بن عمر (۱۴۲۰). تفسیر القرآن العظیم. دوم (به عربی). به کوشش سامی بن محمد سلامة. ریاض: دارالطیبه.
- ابن عاشور، محمد الطاهر (۱۹۵۶). التحرير والتنوير (به عربی). بیروت.
- اندلسی، ابوحیان (۱۴۲۰). البحر المحیط فی التفسیر (به عربی). بیروت: دارالفکر.
- امین، نصرت بیگم (۱۳۸۹). مخزن العرفان در تفسیر قرآن. اصفهان: گلبهار. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۵۶۹۱-۸۴-۲.
- بحرانی، سید هاشم (۱۳۸۹). ترجمه تفسیر روایی البرهان. اول. ترجمهٔ رضا ناظمیان، علی گنجیان، صادق خورشا. تهران: کتاب صبح. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۶۹۸-۲۲-۲.
- خرمشاهی، بهاءالدین (۱۳۹۳). ترجمه قرآن کریم استاد خرمشاهی (به فارسی-عربی). قم: موسسه تبیان.
- رازی، حسین بن علی (ابوالفتوح) (۱۳۷۵). روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن. اول (ویراست محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح). مشهد: آستان قدس رضوی.
- رازی، محمد بن عمر (۱۴۲۰). مفاتیح الغیب، تفسیر کبیر. سوم (به عربی). بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۳۷۴). مفردات فی غریب القرآن (به عربی). به کوشش صفوان عدنان داوودی. بیروت: دارالشامیه.
- دفتر تبلیغات اسلامی (۱۳۹۰). "سوره_قریش" «سوره ایلاف». فرهنگنامه علوم قرآنی. تهران: دفتر تبلیغات اسلامی.
- قرائتی، محسن (۱۳۸۵). تفسیر نور. تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۴۲۱-۱۰-۱.
- شریعتی، محمدتقی (۱۳۵۵). تفسیر نوین (جزء سیام). تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- طباطبائی، سید محمدحسین (۱۳۹۵). ترجمه تفسیر المیزان. ترجمهٔ سید محمدباقر موسوی همدانی. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
- طنطاوی، محمد سید (۱۳۹۰). معجم أعراب ألفاظ القرآن الکریم. اول (به عربی) (ویراست محمد ابوعبیة). قم: انتشارات ژکان. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۸۳۳-۱۱-۹.
- طبرسی، فضل بن حسن (۱۳۷۴). ترجمه تفسیر جوامع الجامع. چهارم. ترجمهٔ احمد امیری شادمهری. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی. شابک ۹۶۴-۴۴۴-۰۱۸-۸.
- طبرسی، فضل بن حسن (۱۳۵۹). ترجمه تفسیر مجمع البیان. سیزدهم. ترجمهٔ احمد بهشتی (ویراست موسوی دامغانی). تهران: فرهانی.
- کحاله، عمررضا (۱۳۶۸). معجم قبایل العرب. دمشق: المطبعة الهاشمیه.
- مجد، امید (۱۳۹۴). قرآن نامه. اول (به فارسی-عربی). تهران: امید مجد. شابک ۹۷۸۲۰۰۰۴۶۶۸۴۰.
- مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۹۴). الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل. اول (به عربی). قم: انتشارات.
- معرفت، محمدهادی (۱۳۷۱). آموزش علوم قرآنی. اول. به کوشش کتابخانه قائمیه اصفهان. قم: التمهید.
منابع انگلیسی
- Montgomery Watt, William (1986). "KURAYSH" (PDF). In Fleet, Kate; Krämer, Gudrun; Matringe, Denis; Nawas, John; Rowson, Everett. Encyclopaedia of Islam (3rd ed.). Brill. pp. 434–435.
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ قریش (سوره) موجود است. |
معنای ایلاف، صیف، شتا، جوع، یا خوف را در ویکیواژه، واژهنامهٔ آزاد، ببینید. |
متن مربوطه در ویکینبشته: ترجمه قرآن (قمشهای)/قریش |