تفسیر قرطبی
تفسیر قُرطُبی، تفسیری مفصّل با گرایش فقهی از قرن هفتم، نوشتة ابوعبداللّه محمدبن احمد انصاری قرطبی، مفسر و فقیه سالکی.
نام اصلی آن الجامع لاِ حکامِ القرآن و المُبَیِّن لِما تَضَمَّنه مِن السُنّة و آیِ الفُرقان است.[1] بخش عمدة این تفسیر به بیان احکام فقهی و اختلاف مذاهب فقهی اختصاص دارد ولی به مباحث کلامی و اخلاقی و ادبی و تاریخی و اجتماعی نیز پرداختهاست .
روش شناسی
قرطبی در خطبة کتاب به روش تفسیری خود و شیوههای دیگر مفسران اشاره کرده و در مقدمه ای مفصّل، مباحثی در بارة آداب تلاوت قرآن، اِعراب و تعلیم آن، ثواب قرائت قرآن، تفسیر به رأی و ویژگیهای آن، اعجاز و عدم تحریف قرآن آوردهاست[2]؛ همچنین بخشهایی از رسالة مفقود ابوبکر محمدبن قاسم انباری،[3] به نام الرّدُّ علی مَن خالَفَ مُصْحَفَ عثمان،[4] را در مقدمة تفسیرش آوردهاست.[5]
شیوه نگارش
قرطبی در تفسیر آیات گاه تفسیر چند آیه را ذیل ابوابی که از چند مسئله تشکیل یافتهاست میآورد، نظیر سورة فاتحة الکتاب که تفسیر آن را در چهار باب قرار دادهاست[6] و گاهی تفسیر آیات را به صورت مسائل مستقل میآورد، نظیر آیة سوم سورة اعراف که آن را در دو مسئله ذکر کردهاست[7] و گاه آیات را بدون دستهبندی در قالب باب یا مسئله تفسیر میکند، نظیر آیة ۵۴ سورة الرحمن.[8]
ویژگی ها
از ویژگیهای تفسیر قرطبی، که خود او در مقدمة تفسیر به آن اشاره کردهاست، نقل سخنان و آرا با ذکر نام گوینده و مأخذ آنهاست.[9] با وجود این، گاهی نام گوینده و مأخذ آن را ذکر نمیکند.[10] از جمله کسانی که قرطبی از آنان بسیار سخن نقل کرده، ابن عطیة اندلسی است. قرطبی گاهی عین مطالب را از تفسیر او با ذکر نام، و در مواردی بدون ذکر نام، نقل میکند و گاهی سخن او را به خود نسبت میدهد و گاهی به رد سخن او میپردازد.[11] وی همچنین از تفسیر طبری، احکام القرآن کیا هرّاسی، احکام القرآن ابن عربی، اعراب القرآن و معانی القرآن هر دو از ابوجعفر نحّاس نحوی، صحاح شش گانة حدیث، التفصیل الجامع لعلوم التنزیل نوشتة احمدبن عمار مهدوی، الکشّاف عن حقائق التنزیل زمخشری و برخی کتابهای دیگر بهره بردهاست.[12]
قرطبی برای ریشه یابی لغات و معانی آنها و مباحث نحوی و قرائتهای مختلف، بخش جداگانه ای اختصاص داده و حتی برای بیان احکام فقهی به ریشة لغات و مباحث نحوی پرداخته[13] و شواهد شعری بسیاری هم آوردهاست.[14]
در تفسیر قرطبی برخی آیات به مدد آیات دیگر تفسیر شدهاست.[15] در این تفسیر اسرائیلیات نیز بسیار راه یافتهاست.[16] قرطبی به تفسیر رمزی توجهی نداشته، اما تفسیر صوفیانه را پذیرفته و مطالبی از تفاسیر صوفیانی چون ابوعبدالرحمان سُلَمی و قُشَیری نقل کردهاست.[17]
برخی مؤلفان، تفسیر قرطبی را «تفسیر به رأی» دانستهاند،[18] اما قرطبی در مقدمة تفسیرش فصلی را به نقل احادیث نهی از تفسیر به رأی اختصاص داده و در آن به نقد کسانی پرداختهاست که معتقدند قرآن را فقط از طریق نقل باید تفسیر کرد. او کسانی را که با مبانی علمی صحیح و در مقاصد و اهداف شایسته از آیات الاهی بهره میگیرند، مشمول این احادیث ندانسته و این نهی را بر دو گروه تطبیق دادهاست:
- کسانی که اندیشه ای را میپذیرند و سپس آیات قرآن کریم را برای توجیه آن به کار میگیرند.
- کسانی که با اندک توجه به ظاهر آیات به تفسیر آنها میپردازند.[19]
قرطبی در تفسیر خود به آرای مذهب اشعری پایبند است و جنبههای کلامی آیات را با عقاید اشعری توجیه میکند؛ مثلاً در تفسیر آیة ۱۴۳ سورة اعراف ــ که طبق آن حضرت موسی درخواست کرد که پروردگار، خودش را به وی نشان دهد، اما پاسخ شنید که هرگز مرا نخواهی دید ــ قرطبی، مطابق عقاید اشاعره، رؤیت خداوند را فقط در دنیا نفی کرده و کسانی را که به نفی کلی رؤیت معتقدند، گمراه و بدعتگذار میداند.[20] او همچنین در بسیاری موارد به آرای معتزله، قدریه، صوفیان، شیعیان، خوارج، کرامیه، حلولیه، زنادقه، قرامطه و دیگر فرق و مذاهب دینی و سیاسی اشاره کرده و به رد و طعن آنها پرداختهاست.[21]
قرطبی در فقه پیرو مالک بن انس بوده و در تفسیر آیات فقهی، ضمن نقل آرای فقیهان مذاهب دیگر، به بیان دیدگاههای فقهی مالک بن انس و اثبات آنها پرداختهاست. بااینهمه، در مواردی که دلیل مالک را استوار ندانسته و به دلایلی محکمتر دست یافته، اقوال دیگران را بر فتوای مالک مقدّم داشتهاست.[22] او همچنین در برخی موارد به مسائل اصول فقه از دیدگاه اهل سنّت اشاره کردهاست.[23]
عمادالدین اسماعیل بن عمرو ابن کثیر در تفسیرالقرآن العظیم، محمدبن علی شوکانی در دو کتاب فتح القدیر و الجامع بین فَنَّیِ الروایة و الدرایة من علم التفسیر، محمدامین بن محمدمختار شَنقیطی در اضواءالبیان فی ایضاح القرآن بالقرآن و جمال الدین محمدبن محمد قاسمی در محاسن التأویل از تفسیر قرطبی اثر پذیرفتهاند.[24]
چاپ
چاپ تفسیر قرطبی نخستین بار در قاهره از ۱۳۱۴ ش / ۱۹۳۵ آغاز شد و مجلدات بیست گانة آن بتدریج انتشار یافت و بارها در مصر و لبنان و ایران تجدید چاپ شد. مقدمة این تفسیر نیز با تحقیق محمد طلحه بلال مینار جداگانه در سال ۱۴۱۸ ق یا ۱۹۹۷ م در بیروت به چاپ رسیدهاست. سه مختصر هم از این تفسیر وجود دارد:
- مختار تفسیرالقرطبی از توفیق الحکیم (قاهره ۱۹۷۷)
- تفسیر القرطبی از عرفان حسونه (بیروت ۲۰۰۱)
- تفسیر القرطبی از محمدکریم راجح
وی با حذف تفاصیل احکام فقهی که با محتوای آیه پیوند مستقیمی ندارند و حذف پاره ای از مباحث لغوی و اعرابی و نحوی و اسرائیلیات، آن را در پنج جلد در بیروت چاپ کردهاست. همچنین عبدالعال سالم مکرم، شواهد شعری تفسیر قرطبی را با عنوان الشواهدالشعریة فی تفسیر القرطبی در ۱۴۱۸ق یا ۱۹۹۸م در چهار جلد در بیروت چاپ کردهاست.
منابع
- دانشنامه جهان اسلام
- ابن عطیّه
- المحرر الوجیز فی تفسیرالکتاب العزیز، ج ۱،] رباط [ ۱۳۹۵/ ۱۹۷۵؛ ابن ندیم
- الفهرست، چاپ ناهد عباس عثمان
- دوحه ۱۹۸۵؛ محمدعلی ایازی
- المفسرون: حیاتهم و منهجهم
- تهران ۱۴۱۴؛ عبدالقادر رحیم جدی الهیتی
- ابوعبداللّه القرطبی و جهوده فی النحو و اللغة فی کتابه الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶
- قصبی محمود زلط
- القرطبی و منهجه فی التفسیر
- کویت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱؛ محمدبن احمد قرطبی
- الجامع لاحکام القرآن
- الامام القرطبی شیخ ائمة التفسیر
- دمشق ۱۴۱۳/ ۱۹۹۳؛ مصطفی ابراهیم مشنی
- مدرسة التفسیر فی الاندلس
- بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ محمدعلی مهدوی راد
- «شناسائی برخی از تفاسیر عامّه»
پانویس
- قرطبی، ج ۱، ص ۳
- (ج ۱، ص ۱–۷۸)
- متوفی ۳۲۸
- ابن ندیم، ص ۱۴۸
- (قرطبی، ج ۱، ص ۸۰–۸۶)
- رجوع کنید به ج ۱، ص ۱۰۸–۱۵۱
- رجوع کنید به همان، ج ۷، ص ۱۶۱–۱۶۲
- رجوع کنید به قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۷۹–۱۸۰
- (همان، ج ۱، ص ۳)
- (مشنی، ص ۶۹۹–۷۰۱؛ برای نمونه رجوع کنید به قرطبی، ج ۲، ص ۳۷، که از ابن عَطیّه، ج ۱، ص ۲۹۹–۳۰۰ نقل کردهاست)
- (رجوع کنید به مشنی، ص ۶۹۷–۷۰۲؛ برای نمونه رجوع کنید به قرطبی، ج ۱، ص ۴۰۷–۴۰۸، که از ابن عطیه، ج ۱، ص ۲۲۸ نقل و در آن مناقشه کردهاست)
- (زلط، ص ۱۲۳–۱۸۳؛ مشنی، ص ۶۹۱–۷۰۲؛ ایازی، ص ۴۱۱؛ مهدوی راد، ص ۸۲–۸۵)
- (جدی الهیتی، ص ۴۶–۵۱)
- (همان، ص ۴۹؛ نیز رجوع کنید به ادامة مقاله)
- (جدی الهیتی، ص ۴۹؛ مشنی، ص ۱۴۹؛ برای نمونه رجوع کنید به قرطبی، ج ۱، ص ۱۵۷، ج ۱۵، ص ۱۳۳–۱۳۴)
- (زلط، ص ۴۱۰–۴۱۷)
- (همان، ص ۳۰۸–۳۰۹؛ برای نمونه رجوع کنید به قرطبی، ج ۱، ص ۱۴۵، ج ۴، ص ۲۳۷)
- (زلط، ص ۱۸۶؛ مهدوی راد، ص ۵۰)
- (ج ۱، ص ۳۳–۳۴)
- (ج ۷، ص ۲۷۸–۲۷۹)
- (برای نمونه رجوع کنید به ج ۱، ص ۹۸، ۱۴۹، ۱۹۳، ج ۳، ص ۴۷، ج ۴، ص ۱۴، ۱۶۳، ج ۷، ص ۱۶۵؛ برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به محمود سلمان، ص ۱۸۷–۲۳۷)
- (مهدوی راد، ص ۶۲؛ برای نمونه رجوع کنید به قرطبی، ج ۲، ص ۳۲۲)
- (ج ۲، ص ۵۷–۵۸، ج ۷، ص ۱۱۹)
- (مشنی، ص ۸۶۴–۸۸۱)