ابوالحسن بصروی
ابوالحسن محمد بن محمد بن احمد بُصرَوی(درگذشت ۴۴۳ق) معروف به بصروی از فقهای امامیه شام در قرن پنجم قمری و از شاگردان سید مرتضی. وی علاوه بر فقه ذوق شعری نیز داشت، از او آثاری در فقه و شعر به یادگار ماندهاست. آرای فقهی او در المفید فی التکلیف بیان شدهاست. وی فهرستی از آثار استادش، سید مرتضی ارائه نمودهاست.
ابوالحسن بصروی | |
---|---|
اطلاعات شخصی | |
زاده | ابوالحسن محمد بن محمد بن احمد ؟ بغداد، عراق |
زیستنامه
بصروی به روستایی به نام «بُصری» در مجاورت عُکبَرا و نزدیکی بغداد منسوب است[1]
دربارهٔ سالهای نخستین زندگانی وی آگاهی چندانی در دست نیست.[2] وی سرانجام در ربیعالاول ۴۴۳ق در بغداد درگذشت.[3]
استادان
وی مدت زمان طولانی را به ملازمت با سید مرتضی گذرانده و نزد وی در علم کلام دانشآموختهاست، سید مرتضی نیز اجازه خاص نقل تمامی مصنفاتش را، به وی دادهاست به گونه ای که یکی از دلایل شهرت وی را، شاگردی نزد سید مرتضی میدانند.[2]
شاگردان
در میان کسانی که از او روایت کردهاند، افرادی با مذاهب غیر امامی مانند خطیب بغدادی به چشم میخورد.[5]
آراء خاص فقهی
آراء فقهی بصروی نزد شیعه همواره از جایگاه خاصی برخوردار بودهاست؛ دیدگاههای وی به خصوص در کتابش با عنوان المفید فی التکلیف بازتاب یافته، و پیوسته مورد استفاده فقهای شیعه قرار گرفتهاست.[6]
از جمله آراء وی که در آثار فقهی قرنهای بعد بازتاب خاصی داشتهاست، میتوان به طهارت آب چاه نجس شده، تنها در صورت کر بودن آن، اشاره کرد.[7] از دیگر آراء خاص وی با وضو بودن هنگام رمی جمرات است.[8]
آثار
- المفید فی التکلیف؛ این کتاب را ابن شریف اکمل بحرانی و جبرئیل بن اسماعیل قمی از بصروی روایت کردهاند.[9] در دورههای مختلف به عنوان کتاب درسی فقه شیعه آموزش داده میشدهاست.[10] تردیدی نیست که این اثر دست کم تا زمان شهید اول و در دسترس وی بودهاست[11] اما اکنون نشانی از نسخههای آن بر جای نماندهاست.[12]
- مجموعه آثار سید مرتضی؛ بصروی فهرستی از تألیفات سید مرتضی را فراهم نمودهاست، که با صورت اجازهای از وی همراه گشتهاست. نسخهای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.[13] نسخهای از این اجازه در آغاز مجموعه رسائل سید مرتضی در کتابخانه آستان قدس رضوی درج شدهاست.[14]
- المعتمد؛ موضوع این کتاب به احتمال زیاد فقهی است.[15]
- دیوان شعر؛ وی با اینکه فقیه بودهاست، در سرودن شعر نیز توانا بودهاست و بسیاری شعر او را نیکو، و مضامین آن را دلنشین دانستهاند.[16] خطیب بغدای قطعههایی از شعر وی را که در نکوهش دنیا سروده، نقل کردهاست.[17]
پانویس
- سمعانی، ص۵۲–۵۳؛ یاقوت، ص۵۴–۵۵
- افندی، ج۵۸، ص ۸–۹
- صفدی، ص۲۰
- حر عاملی، ص۹۹؛ تستری، ص۲
- سمعانی، ج۱، ص۵۳
- نزهة الناظر، ص ۵ و شهید اول، ص۲
- عاملی، ص۴–۵
- نزهة الناظر، ص۵; مجلسی، ج۸، ص۲۲
- حر عاملی، ص۴–۵
- آقابزرگ، طبقات، قرن ق، ۲۸،
- شهیداول، ص۲
- ابن شهر آشوب، ص۳۶؛ حر عاملی، ص۹۹
- مرکزی، ج۶، ص ۹۸، افندی، ص۴–۹، ص۵۸؛ آقابزرگ، طبقات، قرن ق، ۸۳؛ محییالدین، ص۳۱
- آقابزرگ، الذریعة، ص۱۶
- افندی، ص ۵۸
- سمعانی، ج۱، ص۵۳، ابن ماکولا، ص۷۷، ابن تغری بردی، ص۲
- بغدادی، ص۳۶
منابع
- ابن تغری بردی، النجوم.
- ابن شهر آشوب، محمد، معالم العلماء، نجف، ۳۸۰ق/۹۶۱م.
- ابن ماکولا، علی، الاکمال، به کوشش نایف عباس، بیروت، مکتبة محمد امین دمج.
- افندی، عبدالله، ریاض العلماء، به کوشش احمد حسینی، قم، ۴۰۱ق.
- آستان قدس، فهرست.
- آقا بزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة.
- آقا بزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، ۳۹۱–۳۹۲ق.
- تستری، اسدالله، مقیاس الانوار، چ سنگی، تبریز، ۳۲۲ق.
- حر عاملی، محمد، امل الا¸مل، به کوشش احمد حسینی، قم، ۳۶۲ش.
- خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۳۴۹ق.
- سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمی، حیدرآباد دکن، ۳۸۳ق/۹۶۳م.
- شهید اول، محمد، غایة المراد، به کوشش رضا مختاری، قم، ۴۱۴ق.
- صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش هلموت ریتر، بیروت، ۳۸۱ق/۹۶۲م.
- عاملی، محمد، مدارک الاحکام، بیروت، ۴۱۱ق/۹۹۰م.
- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، ۴۰۳ق/ ۹۸۳م.
- محییالدین، عبدالرزاق، ادب المرتضی، بغداد، ۹۵۷م؛ مرکزی، خطی.
- یاقوت، بلدان.
- یحیی بن سعید حلی (منسوب به وی)، نزهة الناظر، به کوشش احمد حسینی و نورالدین واعظی، نجف، ۳۸۱ق.