مخفی بدخشی
مَخفی بَدَخشی (۱۲۵۵ – ۱۳۴۲ خ) از شاعران پارسیگوی زن در افغانستان بود.
مخفی بدخشی | |
---|---|
زادهٔ | ۱۲۵۵ خورشیدی فیضآباد بدخشان |
درگذشت | ۱۳۴۲ خورشیدی ۸۴سالگی |
محل زندگی | روستای قرهقوزی ارگو فیضآباد بدخشان، کابل، قندهار |
ملیت | افغانستانی |
دیگر نامها | سید نسب، بیگم نسب |
پیشه | شعر پارسی |
عنوان | سیدةالنسب، پاچاجان |
والدین | میرمحمودشاه بدخشی |
زندگینامه
مخفی بدخشی لقب او، و نامش سید نسب یا بیگم نسب است. تبار از بدخشان بود و در کابل و قندهار سکونت داشت.
مخفی بدخشی دانش و معلومات عمومی را بهگونهٔ مخفی و بهدور از نظر سیاسیون وقت از بزرگان و آگاهان خانواده خویش فرا گرفت. وی معاصر شاعر زن ایرانی فروغ فرخزاد است.[1]
نیاکان مخفی بدخشی از امیران محلی بدخشان بودند و خانوادهاش در روزگار پادشاهی امیر عبدالرحمن خان از بدخشان به قندهار تبعید شدند.[2]
مخفی در شانزده سالگی به سرودن شعر آغاز کرد.[3]
مخفی بیشترین اشعارش را در محلهای بنام قرهقوزی که همانجا نیز زندگی مینمود، سرودهاست. وی ازدواج نکرد و بیشتر عمر خود را در کنار خانوادهاش در حالت تبعید سیاسی در شهرهای کابل و قندهار در دوره امیرعبدالرحمن خان بهسر برد.
مخفی دختر مردی است به نام میرمحمودشاه بدخشی (میر محمود عاجز) بود که او نیز شاعر بوده و کتابی هم به نام چارباغ بدو منسوب است که اینک در دست نیست. برادران مخفی، میر محمد غمگین و میر سهراب سودا هم، شاعر بودهاند.[4]
آثار او زیر عنوان لعلپارهها در مجله کابل به چاپ رسیدهاست. پارکی زنانه و دبیرستانی[5] نیز در بدخشان به نام او نامگذاری شدهاست.[3]
نمونه شعر
در مورد زیبالنساء بیگم:
بشکند دستی که خم در گردن یاری نشد | کور به، چشمی که لذتگیر دیداری نشد | |
صد بهار آخر شد و هر گل به فرقی جا گرفت | غنچه باغ دل ما زیب دستاری نشد | |
هرکه آمد در جهان بودش خریداری، ولی | پیر شد زیبالنّساء او را خریداری نشد |
منابع
بر پایه: نوابی، حبیب، دیوان اشعار مخفی بدخشی، کابل: چاپ دوم زمستان ۱۳۷۹.