تاجیکستان

تاجیکِستان با نام رسمی جمهوری تاجیکستان ((به فارسی تاجیکی: Ҷумҳурии Тоҷикистон), Çumhurii Toçikiston) کشوری کوهستانی و دربرگرفته شده در خشکی است که با دست‌کم هشت میلیون تن آمار در سال ۲۰۱۳ میلادی و کرانه‌ای نزدیک به ۱۴۳٬۱۰۰ کیلومتر مربع (۵۵٬۳۰۰ مایل مربع) در آسیای میانه جای دارد. تاجیکستان کوچک‌ترین کشور آسیای میانه است و با افغانستان از جنوب، ازبکستان از باختر و شمال ، قرقیزستان از شمال، و جمهوری خلق چین از خاور، هم‌مرز است.[6] پایتخت و بزرگ‌ترین شهر این کشور، دوشنبه است. زبان رسمی این کشور، زبان فارسی تاجیکی براساس الفبای سیریلیک است.

جمهوری تاجیکستان

  • Ҷумҳурии Тоҷикистон (تاجیک )
    Çumhurii Toçikiston

Tajikistan
پرچم
Emblem
سرود: Суруди Миллӣ
سرود ملی تاجیکستان
موقعیت  تاجیکستان  (سبز)
پایتخت
و بزرگترین شهر
دوشنبه
۳۸°۳۳′ شمالی ۶۸°۴۸′ شرقی
زبان(های) رسمیپارسی تاجیکی
زبان رسمیتاجیکی
گروه‌های قومی
(۲۰۱۰)
[1]
نام(های) اهلیتتاجیکی[2]
حکومتحکومت متمرکز نظام ریاستی حزب حاکم
امامعلی رحمان
 نخست‌وزیر
قاهر رسول‌زاده
قوه مقننهمجلس عالی
مجلس ملی
مجلس نمایندگان
استقلال از اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی
 اعلام استقلال
۹ سپتامبر ۱۹۹۱
 شناسایی استقلال
۲۶ دسامبر ۱۹۹۱
۶ نوامبر ۱۹۹۴
مساحت
 کل
۱۴۳٬۱۰۰ کیلومترمربع (۵۵۳۰۰مایل‌مربع) (۹۵ ام)
 آبها (٪)
۱٫۸
جمعیت
 برآورد سال ۲۰۱۵
۸٬۶۱۰٬۰۰۰[3] (۹۸مین)
 سرشماری ۲۰۲۰
۹،۵۱۵،۰۰۰
 تراکم
۴۸٫۶ /به ازای هر کیلومترمربع (۱۲۵٫۹ /مایل‌مربع) (۱۵۵مین)
تولید ناخالص داخلی (GDP)  برابری قدرت خرید (PPP)برآورد ۲۰۱۷ 
 کل
۲۷٫۸۰۲ میلیارد دلار آمریکا[4] (۱۲۸مین)
 سرانه
۳٬۱۴۶ دلار[4]
تولید ناخالص داخلی (GPD) (اسمی)برآورد ۲۰۱۶ 
 کل
۷٫۲۴۲ میلیارد دلار آمریکا[4] (۱۳۶مین)
 سرانه
۸۱۹ دلار آمریکا[4]
شاخص جینی (۲۰۰۹)۳۰٫۸
شاخص توسعه انسانی (۲۰۱۵) ۰٫۶۲۷[5]
۱۲۹مین
واحد پولسامانی (TJS)
منطقه زمانییوتی‌سی (TJT)
جهت رانندگیراست.
پیش‌شماره تلفنی+۹۹۲
دامنه سطح‌بالا.tj

سرزمینی که امروزه تاجیکستان نامیده می‌شود، پیش‌تر زادگاه فرهنگ‌های باستانی بسیاری بوده‌است که نشانه‌های برخی از آن‌ها در میدان باستانی سرزم یافت شده‌است.[7] در دوران نوسنگی و در عصر برنز و در سده‌های پس از آن، فرهنگ‌ها و دین‌های گوناگونی در این سرزمین بوده‌اند که از میان آن‌ها می‌توان تمدن آمودریا، فرهنگ آندرونوو، آیین بودایی، مسیحیان نسطوری، مزدیسنا، آیین مانوی و بعدها اسلام را نام برد. پادشاهان و فرمانروایی‌هایی همچون شاهنشاهی هخامنشی، شاهنشاهی کوشانی شاهنشاهی ساسانی، هپتالیان، سامانیان، امپراتوری مغول، تیموریان، امپراتوری روسیه، و اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی نیز بر این سرزمین فرمانروایی داشتند. سرانجام پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ میلادی، تاجیکستان مستقل(آزاد) شد ولی در همین زمان درگیر جنگی داخلی گردید که از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷ به‌درازا کشید.

شیوهٔ کشورداری تاجیکستان ریاستی است که چهار استان/ولایت دارد. بیشتر هشت میلیون تن آمار تاجیکستان، تاجیک‌ها هستند که به زبان فارسی سخن می‌گویند. بسیاری از تاجیکستانی‌ها به زبان روسی نیز در جایگاه زبان دوم توانمند هستند. ولایت مختار کوهستان بدخشان با اینکه آمار مردم پراکنده دارد، دارای مردمانی با گوناگونی گویش‌های گوناگون است، گویش‌هایی همچون روشنی، شُغنانی، اشکاشمی و وَخی.

نزدیک به ۹۳٪ تاجیکستان را رشته‌کوه‌های بلند شاخه‌ای از تیان‌شان، پامیر و آلای دربر گرفته‌است. این کشور دارای یک اقتصاد گذار است که به سختی به کمک‌های پولی و تولیدات آلومینیم و پنبه وابسته است.

نام

خاستگاه واژهٔ تاجیک ناشناخته است. مفهوم و معنای این واژه تاریخی در چند مقالهٔ دانشیک (علمی) ریشه‌یابی و بررسی شده‌است. در اینجا دیدگاه‌های چند تن از دانشمندان به‌گونهٔ فشرده در مورد تاریخ واژهٔ «تاجیک» آورده شده‌است:

تاجیک نام تبارهای «داها» بوده، پارتها و اشکانیان «دئی»، «تاجیک» و «دجیک» خوانده می‌شدند.

تاجیک نامی است که ترک‌ها بر ایرانیان نهادند. از آن‌جا که ایرانیان پارسی کلاهی تاج مانند بر سر می‌نهادند.

تاجیک از «تای» است و هم‌ریشه با واژهٔ یونانی «تگاس» به معنای پیشوا و «ددیک».

تاجیک از ریشه «تژی» در زبان سکایی است.

تاجیک صفت(زاب) وابسته است از واژه «تاج»، نام یک قبیله.

تاجیک به معنی آریایی و پاک و بزرگوار و اصیل‌زاده و میهمان‌نواز.

بهار در سبک‌شناسی آورده:

ایرانیان از دیرباز بمردم بیگانه «تاچیک» یا «تاژیک» می‌گفته‌اند، چنان‌که یونانیان «بربر» و تازیان(عرب‌ها) «اعجمی» یا «عجم» گویند. این سخن در زبان فارسی دری نو، «تازی» گفته شد و رفته‌رفته ویژهٔ تازیان گردید، ولی در توران و فرارود(ماوراءالنهر) گویش کهن باقی و به بیگانه «تاچیک» می‌گفتند و پس از درهمآمیزی ترکان آلتایی با فارسی‌زبانان آن سامان، واژهٔ «تاچیک» بهمان معنی اندر(وارد) زبان ترکی شد و فارسی‌زبانان را «تاجیک» خواندند و این واژه به فارسیان نامیده شد و ترک و تاجیک گفته شد.

به‌هرحال، اثبات(بازنمایی) اینکه واژهٔ تاجیک پیش از گرفته شدن آسیای میانه بدست ترکان کاربرد داشته بسیار دشوار است و اینکه از سدهٔ پانزدهم و پس از آن باشندگان(مردم) ایرانی سرزمین خود را تاجیک می‌نامیدند تا خودشان را از ترک‌ها جدا کنند. همچنان که سراینده میر علی شیرنوایی هم این را گفته‌است.

سعدی می‌گوید:

نگار ترک و تاجیکم کند صد خانه ویرانهبه آن چشمان تاجیکانه و مژگان ترکانه

همین‌طور، هنگامی که ما به نوشتارهای چه نثر(ناسروده) و چه نظم(سروده) فارسی برمیگردیم، درمی یابیم که در همگی این متن ها، از روزگار سعدی به زمان ما، واژهٔ «تاجیک» جایگزین کلمه «پارسی» و «فارسی‌زبان» بوده‌است. نه واژهٔ «پارسی» یا «ایرانی» یا «فارسی‌زبان» بلکه خود واژهٔ «تاجیک به‌کاربرده شده‌است.» البته واژه تاجیک را تنها برای معرفی غیر ترک بودن میگویند و هیچ گاه یک پارسی به یک عرب یا هندی نمی‌گوید من تاجیکم تنها در مقابل ترکان تاجیک گفته میشود بر این پایه واژهٔ تاجیک می‌تواند برابری برای «پارسی» باشد و تاجیک‌ها زیرگروهی از مردمان ایرانی‌تبار و مردمان ایرانی‌زبان هستند.

تاریخ

تاجیکستان دربردارندهٔ بخش‌های کهن خجند، فرغانه، زرافشان و پامیر است. این بخش‌های چهارگانه هیچ‌گاه همبستگی سیاسی امروزی را نداشتند و هرکدام از آن‌ها در درازنای تاریخ بخشی از ایران بودند. از این رو، سرزمین تاجیکستان را نمی‌توان پایهٔ تاریخ آن کشور قرار داد، هرچند که تاجیکان خود را بازماندهٔ سغدیان، بلخیان، خوارزمیان و سکاییان می‌دانند.[8]

پیش از اسلام

کهن‌ترین نشانه‌های یافت‌شده در تاجیکستان وابسته به مغارهٔ شخته در پامیر خاوری(شرقی) است که از آنِ روزگار دورهٔ میان‌سنگیاند و نیز بقایای کهن‌ترین خانه‌ها در جلگه‌های پایین دستی(جنوبی) تاجیکستان شناسایی شده‌است و وابسته به روزگار نوسنگی است. شمار بسیاری از زیستگاه‌های گروه‌های انسانی همراه با ابزارها و وسیله‌های آن‌ها، وابسته به عصر برنز در قیراقوم کاوش شده‌است. آثار عصر آهن نخستین به ویژه در پامیر فراوان است و بیشتر به تیره‌های کوچندهٔ سکایی وابسته است.[8]

در دوران تاریخی، تا زمان راه‌یابی اسلام به تاجیکستان، قلمروی کنونی تاجیکستان در مرزهای قلمروی فرمانروایی های بلخ در جنوب و سغد در شمال بود که با رشته‌کوه‌هایی که امروزه ترکستان خوانده می‌شوند، از یکدیگر جدا می‌شدند. نخستین داده‌های تاریخی از بلخ و سغد در سنگ‌نوشتهٔ داریوش بزرگ در بیستون بازتاب دارد که بر پایهٔ این بن‌مایه(منبع) ، این دو سرزمین در آن روزگار در شمار ساتراپ‌های خراج‌گزار شاهنشاهی هخامنشی بوده‌اند.[9] از این روزگار در قبادیان، جا گرفته در کافرنهان سفلا، نشانه‌هایی به دست آمده‌است؛ برای نمونه: «قلعهٔ میر» در نزدیکی آبادی آبادی ناصر خسرو که دربرگیرندهٔ خانه‌ای گلین است. «تخت سنگین» نیز که در پایان سدهٔ ۱۹ میلادی به دست گنج‌یابان، گویا در «تخت سنگین» یافت شده‌است، دارای ابزارهای زرین(طلا) و نقرهٔ سکایی بوده که رنگ و بوی فرهنگ و هنر هخامنشی دارد.[10]

پس از شاهنشاهی هخامنشیان، اسکندر مقدونی در سال ۳۲۹ پیش از میلاد به آن سوی جیحون و سیحون لشکرکشی کرد که جنگ‌های آن چندین سال به درازا کشید. در دور کردن مقدونیان، اسپنتمان، سرداری سغدی از خود دلاوری‌ها نشان داد. سلوکوس یکم، جانشین اسکندر، در سرزمینهای گرفته‌شدهٔ شرقی او، آپاما دختر اسپنتمان را به عقد خود درآورد و فرزندشان آنتیوخوس پس از پدر به پادشاهی ایران و سوریه رسید.[11]

پس از اسکندر، تاجیکستان بخشی از فرمانروایی یونانی دولت یونانی بلخ شد. تاجیکستان شمالی (شهرهای خجند و پنجکنت) بخشی از سغد شدند، گروهی از دولت-شهرهایی که به دست سکاها و تیره‌های کوچ‌نشین یوئه‌چی نزدیک به سال ۱۵۰ پیش از میلاد رهبری می‌شدند. راهِ ابریشم از میان این سرزمین می‌گذشت و چانگ چیان در زمان شاهنشاه وو، مایهٔ برپایی پیوندهای بازرگانی میان فرمانروایی یونانی بلخ و دودمان هان شد.[12][13]

کوشانیان که گروهی از تیره‌های یوئه‌چی بودند، در سدهٔ یکم میلادی بر بلخ چیره شدند و چیرگی خود را تا سدهٔ ۴ میلادی نگهداری کردند. در قلمرو کوشانیان افزون بر دین مزدیسنا که از دیرباز در آنجا گسترده بود، آیین‌های مانوی و بودایی نیز رواج داشت.[14] آیین آیین بودا به گمانه‌ای ازسوی کانیشکا پشتیبانی می‌شد و فراوانی یادگارهای بودایی در دو سوی جیحون گواه بر راه‌یابی فرهنگ هندی در آن گستره است.[15]

در پایان سدهٔ چهارم میلادی، باختر و تخارستان از قلمرو فرمانروایی کوشانی به بچنگ ساسانیان درآمد. در نیمه‌های سدهٔ ششم میلادی مردمان تُرک بیابان‌گرد اندک اندک به آسیای میانه آمدند و با ساسانیان درگیر شدند. در این زمان سرزمین‌های کنونی تاجیکستان جنوبی و ازبکستان و ترکمنستان در مرز ایران و بخش‌های شمالی در دست ترک‌ها بود..[16] این نوآمدگان رفته‌رفته با ایرانی‌زبانان درآمیختند و ایشان را در خود ناپدید ساختند. در میانه‌های سدهٔ ۶ میلادی، هپتالیان را شکست دادند[14] و فرمانروایی پهناور، گرچه ناپایداری را پدید آوردند که فرارود و همچنین شهرهای سغد را فرمانبردار خود ساختند.[17]

در آستانهٔ تاخت و تاز عرب‌ها، سغد و بلخ دو کانون برجسته فرهنگ و تمدن ایرانی بودند. سغد بیشتر به بازرگانی و صنعت‌گری و بلخ بیشتر به کشاورزی گرایش داشت و این چگونگی تا امروز نیز در شمال و جنوب تاجیکستان نمایان است. به فراخور گذران ناهمسان ، رویدادهای مردمی دو سرزمین نیز ناهمگن بود. بلخ همانند باخترِ فلات ایران از دیرباز دارای کشورمداری(دولت) بزرگ و یکدست بود که درآمدهای آن از کشاورزان(دهقانان) زمیندار فراهم می‌شد؛ بزرگ ـ سرمایه داران در کوشک‌های بی‌مانندی می‌زیستند که پیرامونشان کشتزارها و روستاها گرد می‌آمدند. ولی سغدیان بیشتر شهرنشین بودند و هر شهر، فرمانروایی جداگانه به‌شمار می‌آمد. فرهنگ چیره شده در سغد بیشتر دنیوی و در بلخ بیشتر دینی بود. آنچه بر روزگار باستانی سغد و بلخ پایان نهاد، پیروزی‌های عرب در مرو، تخارستان، خوارزم و جز آن‌ها بود که یک سده به درازا کشید و با شکست سپاهیان چینی در سال ۷۵۱ میلادی در کارزار تراز چیرگی عرب‌ها بر سراسر فرارود آشکار شد.[8]

پس از اسلام

مسلمانان کمابیش از سال پنجاه تا آغازین سال‌های دههٔ ۱۳۰ هجری قمری(ماهشیدی) بر ارزشمندترین ولایت‌های این سرزمین چیره شدند و اسلام کم‌کم در میان مردم راه یافت.[18] در سده‌های ۳ و ۴ قمری، ماوراءالنهر (فرارود) شاهد بالندگی فرهنگ و آیین ایرانی، و رواج دوبارهٔ بازرگانی و هنرِ سازندگی بود. جغرافیانویسان آن روزگار فرارود را در زمرهٔ آبادترین سرزمین‌های اسلامی یاد کرده‌اند. کاوش‌های باستان‌شناسی نیز رشد و گسترش شهرها و افزایش بی‌مانند جمعیت در آن دوران را نمایان می‌کند.[19] دورهٔ سامانی که با نوزایی فرهنگی فرارود و خراسان برابر بود، از نگاه تاریخ‌نویسان امروزیِ تاجیک آخرین گامِ شکل‌گیریِ قومیت (تبار) تاجیک به‌شمار می‌آید. ارزش این روزگار بیشتر برای پیدایش زبان ادبی فارسی دری است که سرانجام شالودهٔ ملیت تاجیکان آسیای میانه و بنیان وجودی (هستی) جمهوری تاجیکستان شد. با فراگیر شدن فارسی دری در جایگاه زبان ارتباطی مردمان ایرانی، زبان‌های ایرانی سغدی، بلخی و خوارزمی رفته‌رفته رنگ باختند و فرهنگ‌های بومی نیز در فرهنگ پهناوری که ادب فارسی نمایانگرش بود، آمیخته شد.[8] در بازهٔ سال‌های ۲۶۱ تا ۳۸۹ قمری تاجیکستان بخشی از قلمرو سامانیان بود تا اینکه ترکان قراخانی با به‌چنگ آوردنِ بخارا، سامانیان را سرنگون کرده و بر آسیای میانه چیره شدند.[16]

در نیمهٔ دوم سدهٔ پنجم ترکان سلجوقی با تاخت‌وتاز به آسیای میانه، قراخانیان را خراج‌گزار خود کردند. سلطان محمد خوارزمشاه در سال ۶۰۹ قمری قراخانیان را سرنگون کرد. کوچ ترکان از سوی شمال باعث شد که پس از سامانیان و غزنویان، فرارود به چنگ دودمان‌های ترک درآید که خود سرانجام در حملهٔ مغول شکست خورد.[20] با ورود مغولان به آسیای میانه از سال ۶۱۷ تا ۶۱۹ قمری دولت خوارزمشاهیان فروپاشید. در یورش مغول به فرغانه، تیمور ملک فرماندار خجند، تسلیم نشد و در برابر مغول‌ها از خود ایستادگی نشان داد.[21] تیمور ملک را شاعران و نویسندگان امروز تاجیک در جایگاه قهرمان ملی ستوده‌اند و بارها زمینهٔ آفرینش‌های ادبی قرار داده‌اند.

از آن پس تا ۱۵۰ سال بعد قبیله‌های گوناگون، از جمله جغتایی‌ها، بر آسیای میانه چیره بودند تا اینکه تیمور در ۷۷۱ قمری دولت مستقل خود را در این سرزمین بنا نهاد و همچنین تاجیکستان کنونی را به چنگ آورد.[16] دورهٔ تیموریان از دوره‌های رونق بازرگانی و شهرآیینی فرارود است. در این دوره ساختمان‌های بزرگ و باشکوه بنا شد که به‌ویژه سمرقند آوازهٔ جهانی خود را وامدار آن‌هاست. اما در تاجیکستان نیز یادگارهای فراوانی از روزگار تیموری برجای مانده‌است که از نگاه تاریخِ ساختمان‌سازی دامنه‌اش تا دورهٔ شیبانیان کشیده می‌شود و بیشتر دنباله‌رویِ روشِ معماری سمرقندی است؛ از آن دسته است: بارگاه امیر سید علی همدانی، پیشوای بزرگ صوفیان در سدهٔ ۸ قمری در کولاب. از دیگر آثار کولاب، آرامگاه یارمحمد ولی در روستای بخارک و مسجد و آرامگاه شاه خاموش در لنگر کلان است. مسجد و مزار مولانا یعقوب چرخی در نزدیکی شهر دوشنبه، و آرامگاه وابسته به عبدالقادر گیلانی نیز بر رونق بازار صوفیگری در آن روزگار گواه است. مجموعهٔ نامیده شده به شیخ مصلح‌الدین دارای بناهایی از سده‌های ۶–۱۳ قمری و دیدنی‌ترین یادگار شهر خجند است. نمازگاه‌های نوگلیم و عبدالله خان در اسفره و مسجد کوک گنبد و مزار بابا طغا و مجتمع سرمزار در اوراتپه نیز از آثار سده‌های ۸–۱۰ق به‌شمار می‌آید[22].

سده‌های ۴–۷ قمری (۱۰–۱۳ میلادی)، زمانهٔ بالندگی معماری فراورد است و تاجیکستان هم از یادگارهای این روزگار بی‌بهره نیست؛ بیشتر این سازه‌ها آرامگاه‌های پیشوایان دین و امیران است؛ از آن دسته است: آرامگاه خواجه مشهد، طلا حلاجی، خواجه سرباز، خواجه دُربد و آق مزار در شهر توز، مزار محمد بشارا در پنجکنت، آرامگاه خواجه نقشران در نزدیکی ریگر (تورسون‌زادهٔ کنونی)، آرامگاه امیر حمزه و مزار چارکوه در اسفره، و آرامگاه حضرت شاه در اوراتپه. برخی از این ساخته‌ها حالتی نیمه‌ویران دارند. دو نیایشگاه از دهکده‌های اشت و اسکادر که در موزهٔ بهزاد شهر دوشنبه نگه‌داری می‌شود، از نمونه‌های برجستهٔ گچ‌بری روزگار سامانیان است. نامی‌ترین بنای دورهٔ سامانی، آرامگاه وابسته به نصر بن احمد در بخارا است که اگر چه از قلمرو تاجیکستان بیرون مانده، اما تاجیکان آن را از یادگارهای تاریخی خود می‌شمارند.[23]

دولت تیموریان در آغاز سدهٔ دهم قمری با یورش ازبک‌های شیبانی از میان رفت. با چیرگی ازبکان در آغاز سدهٔ ۱۰ قمری (۱۶ میلادی) ترکیب(ریخت) قومی فرارود باشتاب روبه دگرگونی نهاد که سرانجام زمینه‌ساز ایجاد جمهوری‌های شوروی بر پایهٔ بخش‌بندی‌های زبانی گشت. در روزگار حکومت خانات شیبانی و هشترخانی در بخارا بسیاری از سرزمین‌های جمهوری ازبکستان کنونی به چنگ خاندان ازبک درآمد و زبان ترکی جغتایی در روستاهای فارسی‌زبان رو به پیشرفت نهاد. آن گروه از شهرنشینان و ده‌نشینان ایرانی‌نژاد که دگرش (تغییر) زبان داده بودند، «سارت» خوانده می‌شدند.[8]

در ۱۰۰۷ قمری ازبک‌های هشترخانی جای شیبانیان را گرفتند. در ۱۱۵۳ قمری نادرشاه بر بخارا چیره شدند و اشترخانیان تا ۱۱۶۰ قمری که نادرشاه کشته شد، خراجگزار ایران بودند. در ۱۱۵۳ قمری محمد رحیم بی، ابوالفیض خان اشترخانی را کُشته و پایه‌گذار دودمان مَنْغیت در بخارا شد. بخش‌های میانی و جنوبی تاجیکستان کنونی جزئی از امارت بخارا و بخش‌های شمالی آن بیشتر در قلمرو امارت خوقند بود. امیرنشین بخارا در عهد منغیتیان فرمانروایی کمابیش متمرکزی بود. بخارای خاوری (شرقی) که تااندازه‌ای همسان با بخش‌های جنوبی و میانی تاجیکستان کنونی است، بیگ‌نشین‌های نیمه‌مستقل قبادیان، حصار، درواز، قراتگین، بلجوان، قرغان‌تپه و کولاب را دربرمی‌گرفت. گرفتن مالیات سنگین به ویژه از فرمانبران شرقی، شورش‌هایی را دربرابر امیران بومی دامن زد که شناخته‌شده‌ترین آن‌ها شورش «واسع» در۱۳۰۲ قمری (۱۸۸۵ میلادی) در کولاب و بلجوان همچون نمادی از ستم‌ستیزی و آزادی‌خواهی کوه‌نشینان تاجیک در کتاب‌های تاریخ تاجیکستان بازتاب یافته‌است. نام واسع را امروزه بر بخشی از ناحیهٔ کولاب نهاده‌اند و شورش او موضوع (بارهٔ) اُپرای پرآوازه‌ای شده‌است.[24]

از سده‌های ۱۱–۱۳ قمری چند یادگار معماری در خاک تاجیکستان بر جای مانده‌است که از دیدگاهِ روشِ ساخت، بیشتر دنباله‌رویِ شیوهٔ معماری بخارا و هم نمایانگر دورهٔ نابودشدنِ معماری فرارود است. در حصار دسته‌ای از بناهای تاریخی در «ممنوعگاه تاریخ و مدنیت قلعهٔ حصار» نگهداری می‌شود که دارای نشانه‌های فراوان از سدهٔ ۳ پیش از میلاد تا پس از آن است. دروازهٔ قلعه، ارگ بخارا را به یاد می‌آورد که شناسهٔ معماری سدهٔ ۱۲ قمری است. در نزدیکی دِژ دو مدرسه به نام‌های کهنه و نو، و کمی دورتر آرامگاه مخدوم اعظم و مسجد سنگین همه از یادگارهای همین دوره است.[25] مدرسهٔ میرعالم دادخواه در پنجکنت، مقبرهٔ خال‌بایقرا در خاور (شرق) شهر دوشنبه، بارگاه ملااکرم در کولاب، مدرسه‌های میر رجب دادخواه و آییم و آرامگاه لنگر بالا در کان بادام، مسجد چارباغ در خجند، و مدرسه‌های نمازگاه و رستم‌بیک در اوراتپه از دیگر مانده‌های شایان یادآوری در تاجیکستان است[26]

تاجیکستان در امپراتوری روسیه

در ۱۲۸۳ قمری (۱۸۶۶ میلادی) روس‌ها خجند و اوراتپه و دِژ (قلعهٔ) ناو و در ۱۲۸۵ قمری (۱۸۶۸ میلادی) بخش بالایی رود زرافشان همچون پنجکنت را گرفتند، در ۱۲۸۶ قمری (۱۸۶۹ میلادی) فرمانروای بخارا، حصار و کولاب را به قلمرو خود پیوست کرد؛ با این کار، شمال تاجیکستان به روسیهٔ تزاری و جنوب آن به فرمانروایی بخارا پیوست شد. در ۱۳۰۹ قمری (۱۸۹۲ میلادی) نیروهای روسی وارد پامیر شرقی شدند. در ۱۳۱۳ قمری (۱۸۹۵ میلادی) انجمن مشترک انگلستان و روسیه مرز آسیای میانه را، ازجمله در پامیر، شناسایی(تعیین) کردند. در ۱۳۳۴ قمری (۱۹۱۶ میلادی) مردم آسیای میانه، مانند باشندگان (مردم) خجند و دیگر بخش‌های تاجیکستان شمالی، برای فرمان تزار روسیه دربارهٔ سربازگیری، بر او شوریدند.[27]

تاجیکستان شوروی

شوروی در حال مذاکره با باسماچی‌ها در سال ۱۹۲۱ میلادی.

پس از انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی، در رجب ۱۳۳۶ قمری (آوریل ۱۹۱۸ میلادی) شمال تاجیکستان بخشی از جمهوری خودمختار شوروی ترکستان گردید. در ۲ سپتامبر ۱۹۲۰، ارتش شوروی بخارا را تصرف کرد و بساط فرمانروایی منغیتیان را برچید. عالم‌خان آخرین امیر بخارا به بخارای شرقی گریخت و برای مقابله با ارتش سرخ درصدد گردآوری سپاه برآمد.[8] در ۲۱ فوریهٔ ۱۹۲۱ میلادی نیروهای شوروی به روستای دوشنبه رسیدند و آنجا را مقر حکومت خویش در بخارای شرقی ساختند اما موفق به تصرف کامل بخارای شرقی و از جمله شهر دوشنبه نشدند.[28][29]

جمهوری خلق بخارا که پس از سرنگونی امیر بخارا در محرّم ۱۳۳۹ قمری (سپتامبر ۱۹۲۰ میلادی) به این نام خوانده می‌شد و از استقلال برخوردار بود، در سپتامبر ۱۹۲۴ میلادی منحل شد و با نام «جمهوری شوروی سوسیالیستی بخارا» به اتحاد جماهیر شوروی ضمیمه گردید؛ اما چون نام جمهوری‌های شوروی برپایهٔ نام اقوام ساکن در آن استوار بود، در ۱۴ اکتبر همان سال عنوان نهایی جمهوری سوسیالیستی ازبکستان شوروی تثبیت گردید. ازبکستان کمابیش قلمرو امیرنشین بخارا را دربرمی‌گرفت. در همان تاریخ ناحیهٔ بخارای شرقی با نام «جمهوریت اجتماعی شوروی مختار تاجیکستان» در درون جمهوری ازبکستان تأسیس شد و چون هیچ شهری در تاجیکستان نبود، آبادی مهاجرنشین دوشنبه به پایتختی برگزیده شد. جمهوری سوسیالیستی خودمختار تاجیکستان شوروی که شامل دوازده ناحیه از جمهوری خودمختار ترکستان و پنج ولایت بخارای شرقی می‌شد، در درون جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان قرار داشت.[16] بنابراین، تاجیکان نه‌تنها از سرزمین‌های فارسی‌زبان ماوراءالنهر و کانون‌های معتبری چون سمرقند و بخارا بی‌بهره مانده‌بودند، بلکه از لحاظ سیاسی نیز تابع ازبکستان شدند و این وضعیت برای آن‌ها ناخوشایند بود. تا آن زمان میدان‌داری پان‌ترکیست‌ها، معدود تاجیکان اهل قلم را محتاط و خاموش نگاه داشته‌بود. از این گذشته، اندیشهٔ تشکیل ملت برپایهٔ قومیت که در میان مردم اروپا ریشه داشت، در امیرنشین بخارا و دیگر نواحی آسیای مرکزی سابقه‌ای نداشت و اجرای این اندیشه به دست دولت انقلابی شوروی، فارسی‌زبانان آنجا را به کلی غافل‌گیر کرده بود. اما رشد معرفت تاریخی و هویت قومی در میان فارسی‌زبانان بخارا از یک سو، و آغاز سرکوب اندیشهٔ پان‌ترکیسم از جانب حکومت شوروی از سوی دیگر، به تاجیکان مجال ابراز وجود و دادخواهی داد.[8]

در دی ۱۳۰۴ خورشیدی (ژانویهٔ ۱۹۲۵ میلادی) ولایت پامیر به عنوان بخشی از جمهوری خودمختار تاجیکستان ایجاد شد. قیام باسماچیان تا ۱۳۰۵ خورشیدی (۱۹۲۶ میلادی) با شدت تمام در قلمرو تاجیکستان کنونی ادامه یافت. در ۲۴ مهر ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۶ اکتبر ۱۹۲۹ میلادی) جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان با الحاق ولایت خجند، که پیش از آن بخشی از ازبکستان بود، رسماً ایجاد شد[30] و نخستین قانون اساسی آن در ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۱ میلادی) تصویب شد؛ با این حال، نه‌تنها سمرقند و بخارا، بلکه برخی از حاصل‌خیزترین جلگه‌های تاجیک‌نشین هم در تملک ازبکستان باقی ماند.[8]

در دورهٔ شوروی، مزارع تاجیکستان اشتراکی شد و صنایع سبک و سنگین گوناگونی به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم در آن‌جا ایجاد گردید، ولی سطح زندگی مردم پایین باقی ماند.[31] در این دوره مبارزه با مذهب منجر به تعطیلی بیشتر مساجد و مدارس دینی گردید.[32] از سال ۱۳۰۶ خورشیدی (۱۹۲۷ میلادی) تغییر تدریجی خط از فارسی به الفبای لاتینی آغاز شد تا اینکه در ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۹۲۹ میلادی) خط لاتینی رسمیت یافت و در ۱۳۱۹ خورشیدی (۱۹۴۰ میلادی) الفبای سیریلیک جای آن را گرفت.[16]

در دههٔ اول حکومت شوروی بسیاری از کسانی که از حاکمیت شوروی بر تاجیکستان ناراضی بودند یا در قیام باسماچیان مبارزهٔ مسلحانه کرده بودند، راهی شمال افغانستان شدند. در فاصلهٔ ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ میلادی) استالین، با متهم کردن رهبران حزب کمونیست تاجیکستان به ملی‌گرایی و خیانت ــ که آن را ناشی از تماس این رهبران با بریتانیا می‌دانست ــ بسیاری از آنان را برکنار کرد و تا ۱۳۱۴ خورشیدی (۱۹۳۵ میلادی) حدود ۶۶٪ از رهبران برجستهٔ حزب که در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ میلادی به مقامات حزبی رسیده‌بودند، برکنار شدند.[8] در محاکماتی که در سال ۱۳۱۶ خورشیدی (۱۹۳۷ میلادی) برگزار شد، رئیس‌جمهور و دبیر شورای مرکزی و رئیس کنگرهٔ خلق از حزب کمونیست تاجیکستان اخراج و با چند رهبر دیگر اعدام شدند. در دورهٔ سرکوب‌های دههٔ ۱۳۱۰ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) تقریباً تمامی مقامات تاجیک در حکومت تاجیکستان جای خود را به روس‌ها دادند.[33]

در دورهٔ شوروی قدرت در دست خجندی‌ها و متحدان کولابی آن‌ها بود. از دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی (۱۹۷۰ میلادی) به‌تدریج باورهای اسلامی در میان مردم تاجیکستان رشد یافت، از جمله در ۱۳۵۷ خورشیدی (۱۹۷۸ میلادی) شورشی ضد روس‌ها به پا شد که ۱۳ هزار نفر در آن شرکت داشتند و پس از حملهٔ شوروی به افغانستان، شماری از مردم تاجیکستان به علت مخالفت با این حمله بازداشت شدند.[16][34]

با روی کارآمدن گورباچف در سال ۱۳۶۴ خورشیدی (۱۹۸۵ میلادی) در تاجیکستان همانند دیگر جمهوری‌های شوروی، مبارزه با فساد آغاز شد. در نتیجهٔ این سیاست، رحمان نبی‌اف که از ۱۳۶۱ خورشیدی (۱۹۸۲ میلادی) دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان بود، به فساد مالی و خویش و قوم بازی متهم شد و جای خود را به قهار محکموف داد. در این دوره به‌تدریج از شدت سانسور کاسته و آزادی بیان به‌ویژه در مطبوعات بیشتر شد.[16]

استقلال تاجیکستان

مخالفان در دوشنبه، فوریهٔ ۱۹۹۰ میلادی.

در بهمن ۱۳۶۸ خورشیدی (فوریهٔ ۱۹۹۰ میلادی) به‌دنبال شایعاتی مبنی بر اسکان آوارگان ارمنی در شهر دوشنبه، مردم اعتراض کردند و در نتیجهٔ درگیری آنان و نیروهای پلیس عده‌ای زخمی یا کشته شدند. مردم در تظاهرات خود خواستار اصلاحات اقتصادی و سیاسی، بازگشایی مساجد و احیای فرهنگ ملی خود بودند. به‌دنبال این درگیری‌ها، فعالیت حزب رستاخیز و حزب دموکراتیک تاجیکستان و حزب نهضت اسلامی غیرقانونی اعلام شد. در نوامبر ۱۹۹۰ میلادی قهار محکموف به ریاست جمهوری برگزیده شد. در ۳۱ اوت ۱۹۹۰ محکموف که با کودتای نظامیان ضد گورباچف مخالفت نکرده‌بود، به‌دنبال تظاهرات گستردهٔ مردم مجبور به استعفا شد. در نهم سپتامبر شورای عالی تاجیکستان به استقلال تاجیکستان رأی داد. قدرالدین اصلانف، رئیس شورای عالی و کفیل ریاست جمهوری، فعالیت حزب کمونیست را ممنوع و دارایی آن را ملی کرد، اما شورای عالی ــ که اکثر نمایندگان آن کمونیست بودند ــ اصلانف را برکنار و رحمان نبی‌اف را جانشین وی کرد و ممنوعیت فعالیت حزب کمونیست را لغو نمود. در ششم اکتبر شورای عالی در نتیجهٔ فشار مخالفان، فعالیت حزب کمونیست را به حال تعلیق درآورد و فعالیت حزب نهضت اسلامی را آزاد اعلام کرد. نبی‌اف بلافاصله پس از آن از کفالت ریاست جمهوری استعفا کرد تا زمینهٔ برگزاری انتخابات فراهم شود. انتخابات ریاست جمهوری سرانجام در ۲۴ نوامبر ۱۹۹۱ برگزار و نبی‌اف با ۵۷٪ آرا رئیس‌جمهور شد. رقیب اصلی وی، دولت خدانظروف که از پشتیبانی احزاب اصلی مخالف کمونیست‌های پیشین برخوردار بود، ۳۴٪ آرا را به دست آورد، هرچند که مخالفان صحت برگزاری انتخابات را رد کردند. در ماه بعد تاجیکستان به عضویت جامعهٔ کشورهای مستقل مشترک‌المنافع درآمد.[8]

نبی‌اف بار دیگر در چهارم ژانویهٔ ۱۹۹۲ به حزب کمونیست تاجیکستان اجازهٔ فعالیت داد. در مارس ۱۹۹۲ در دوشنبه در اعتراض به برکناری نوجوانف، از اهالی بدخشان، از وزارت کشور، تظاهرات ضدحکومتی آغاز شد. در آوریل ۱۹۹۲ به دنبال دستگیری مقصود اکرام‌اف، شهردار دوشنبه که اجازهٔ نصب مجسمهٔ فردوسی به جای مجسمهٔ لنین را داده بود، تظاهرات مردم شدت بیش‌تری گرفت. مخالفان حکومتی تقریباً دو ماه در مرکز دوشنبه ماندند. حکومت نیز با آوردن هواداران خود از کولاب و خجند ــ که از دورهٔ شوروی حامی حزب کمونیست بودند ــ تظاهراتی در دوشنبه ترتیب داد. پس از ۵۱ روز از شروع تظاهرات و کشته‌شدن حدود ۱۵۰ تن، مذاکرات مخالفان با نبی‌اف به نتیجه رسید و حکومت مصالحهٔ ملی در یازدهم مه ۱۹۹۲ تشکیل شد که از ۲۴ وزیر آن هشت وزیر از احزاب مخالف بودند. پس از این مصالحه درگیری در دوشنبه خاتمه یافت، ولی در همان ماه نیروهای کولابی طرفدار کمونیسم ضمن مخالفت با حکومت مصالحهٔ ملی و خلع سلاح خود، با هواداران احزاب اسلامی و دموکراتیک در آن منطقه درگیر شدند.[16]

جنگ داخلی تاجیکستان

سربازان اِشپتسناز در دوران جنگ داخلی تاجیکستان، ۱۹۹۲ میلادی.

در اواخر مه ۱۹۹۲ شبه‌نظامیان جبههٔ خلق تاجیک به فرماندهی سنگک صفروف ــ که پس از ۲۳ سال زندان به جرم اعمال جنایی، آزاد شده بود ــ از کولاب به قرغان تپه، پایگاه اصلی احزاب اسلامی و دموکراتیک، حمله کردند. کولابی‌ها ادعا می‌کردند که مخالفان از گروه‌های اسلامی افغانستان، به‌ویژه حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، اسلحه می‌گیرند و در پایگاه‌های این حزب آموزش می‌بینند. اتحاد دموکراتیک ـ اسلامی نیز ادعا می‌کرد که نیروهای نظامی روسیه مستقر در تاجیکستان، شبه‌نظامیان طرفدار حکومت را مسلح می‌کنند. در اواخر اوت ۱۹۹۲ شبه‌نظامیان کولابی صدها تن را در قرغان تپه کشتند. تظاهرکنندگان مخالف حکومت با ورود به کاخ ریاست جمهوری ۳۵ تن از مقامات را گروگان گرفتند. در نتیجهٔ فشار مخالفان، نبی‌اف در هفتم سپتامبر مجبور به استعفا گردید و اکبرشاه اسکندرف، رئیس شورای عالی، کفالت ریاست جمهوری را عهده‌دار شد و عبدالملک عبدالله‌جانوف از خجند را به نخست‌وزیری برگزید. در ۲۷ سپتامبر کولابی‌ها با تصرف قرغان تپه موجب فرار هزاران تن (تا نیمهٔ نوامبر ۰۰۰، ۱۲۶ تن) به دوشنبه شدند.[16]

اسکندراف که در پایان دادن به جنگ داخلی شکست خورده بود مجبور شد برگزاری نشست شورای عالی را در خجند بپذیرد؛ ازین‌رو در دهم نوامبر ۱۹۹۲ به همراه دولت خود استعفا کرد. نشست فوق‌العادهٔ دو هفته‌ای شورای عالی، که کمونیست‌ها در آن بیشترین سهم را داشتند، امامعلی رحمان از کولاب را به ریاست کشور و عبدالملک عبداللّه جانف را به نخست‌وزیری برگزید. در حکومت جدید، وابستگان به احزاب اسلامی و دموکراتیک مناصب خود را از دست دادند و بیشتر وزرای جدید نیز کولابی بودند. شورای عالی همچنین با ادغام کولاب و قرغان تپه ولایت جدید ختلان را ایجاد کرد تا اطمینان یابد که جنوب کشور را نیروهای کولابی طرفدار کمونیسم اداره می‌کنند.

در دسامبر ۱۹۹۲ نیروهای وفادار به حکومت جدید و شبه‌نظامیان کولابی ـ حصاری، دوشنبه را تصرف کردند و صدها تن از شبه‌نظامیان هوادار گروه‌های اسلامی و دموکراتیک را کشتند و در پایتخت و جنوب کشور به‌ویژه نسبت به مردم غَرم (از پایگاه‌های اصلی نیروهای اسلامی و دموکراتیک) و بدخشان، قساوت زیادی به خرج دادند. در همین ماه به درخواست امامعلی رحمان نیروهای ارتش روسیه و ازبکستان وارد تاجیکستان شدند و در سرکوب نیروهای مخالف به حکومت تاجیکستان کمک کردند. تا مارس ۱۹۹۳ حکومت اختیار بخش اعظم کشور و از جمله غرم را به دست گرفت. در نتیجهٔ این درگیری‌ها حدود پنجاه هزار تن کشته شدند؛ هرچند که برخی، شمار کشتگان جنگ داخلی را تا صد هزار تن برآورد کرده‌اند. شمار زیادی از روس‌ها و غیربومیان، تاجیکستان را ترک کردند و در داخل کشور حدود هشتصد هزار تن جابجا شدند[35] که این بزرگترین جابجایی جمعیت در آسیای مرکزی از زمان اشتراکی کردن اراضی در دههٔ ۱۹۳۰ بود. ضمناً چند شهر و شمار زیادی روستا و کشتزار و کارخانه به‌کلی تخریب شد.[16]

در دسامبر ۱۹۹۲ و ژانویهٔ ۱۹۹۳، حدود شصت هزار تن در پی حملات کولابی‌ها به افغانستان گریختند، از جمله قاضی اکبر تورجان‌زاده بالاترین مقام مذهبی تاجیکستان که حکومت، او را به تلاش برای برقراری دولتی اسلامی متهم کرده بود. در فوریهٔ ۱۹۹۳ فتح‌اللّه شریف‌زاده به جای وی مفتی تاجیکستان شد که او نیز در ژانویهٔ ۱۹۹۶ به دست افراد ناشناسی کشته شد.

جنگ داخلی تاجیکستان در ۱۹۹۳ تا حد زیادی آرام شد، ولی درگیری‌ها با شدت کمتری تا چند سال بعد ادامه یافت. در ژوئن ۱۹۹۳ دیوان عالی رسماً فعالیت حزب نهضت اسلامی تاجیکستان، سازمان لعل بدخشان، سازمان رستاخیز و حزب دموکراتیک تاجیکستان را غیرقانونی اعلام کرد و عملاً تنها حزب کمونیست تاجیکستان را قانونی دانست. در دسامبر ۱۹۹۳ در نتیجهٔ اختلاف کولابی‌ها و خجندی‌ها، عبدالله‌جانوف از نخست‌وزیری استعفا کرد. مذاکرات صلح میان حکومت و مخالفانش از آوریل ۱۹۹۴ در مسکو تحت نظارت سازمان ملل و در حضور نمایندگانی از ایران، پاکستان، روسیه و ایالات متحدهٔ آمریکا آغاز شد.

در انتخابات ریاست جمهوری در ششم نوامبر ۱۹۹۴، رحمان با ۵۸٪ آرا بر تنها رقیب خود عبدالله‌جانوف، که ۳۵٪ آرا را کسب کرد، پیروز شد. در همین انتخابات ۹۰٪ رأی دهندگان قانون اساسی جدید را تأیید کردند.[36]

پس از مذاکرات طولانی نمایندگان حکومت با مخالفان آن، در مسکو، کابل، آلماتی، عشق‌آباد، بیشکک، مشهد و تهران، سرانجام سیدعبداللّه نوری رهبر حزب نهضت اسلامی و امامعلی رحمان، سازش‌نامهٔ عمومی استقرار صلح و سازگاری ملی را در ۲۷ ژوئن ۱۹۹۷ در مسکو امضا کردند و رسماً به جنگ داخلی پنج ساله پایان دادند. به دنبال آن شبه‌نظامیان مخالف حکومت عفو شدند و به آن‌ها اجازهٔ بازگشت به کشور داده شد. بسیاری از این شبه‌نظامیان بنابر سازشنامهٔ صلح، در ارتش تاجیکستان ادغام شدند. ضمناً در شورای مصالحهٔ ملی که در نتیجهٔ پیمان صلح به وجود آمد، و هریک از طرفین سیزده کرسی به دست آوردند و ۳۰٪ از مناصب حکومتی در سطح ملی و منطقه‌ای به مخالفان داده شد.[37]

در اوایل نوامبر ۱۹۹۸ نیروهای فرمانده شورشی ارتش، محمود خدای بِردی اف، به خجند حمله کردند و پنج روز نبرد شدید میان نیروهای او و سربازان حکومتی درگرفت. پس از سرکوبی تهاجم، خدای بردی اف به ازبکستان گریخت. رحمان، چند تن از جمله عبدالله‌جانوف نخست‌وزیر سابق، و دوستوف معاون پیشین رئیس‌جمهور، را از محرکان این واقعه اعلام کرد. وی همچنین اسلام کریموف، رئیس‌جمهور ازبکستان، را به دست داشتن در این توطئه متهم کرد. این وقایع به تیرگی روابط دو کشور انجامید.

در اواخر سال ۱۹۹۹ مجلس عالی به طرح‌های رحمان مبنی بر اصلاحاتی در قانون اساسی رأی داد. این اصلاحات که شامل تمدید دورهٔ ریاست جمهوری از پنج به هفت سال و قانونی کردن احزاب سیاسی و مذهبی می‌شد، در همه‌پرسی ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۹ به تأیید مردم رسید. در انتخابات ریاست جمهوری در ششم نوامبر ۱۹۹۹، رحمان در رقابت با تنها رقیبش، دولت عثمان، به پیروزی دست یافت.

سیاست

حکومت تاجیکستان، جمهوری است.

امامعلی رحمان از سال ۱۳۷۱ ریاست جمهوری تاجیکستان را به عهده دارد. در سال ۱۳۷۱، پس از برکناری اجباری رحمان نبی‌اف، نخستین رهبر این کشور پس از استقلال از اتحاد جماهیر شوروی سابق، امام علی رحمان، که پیشتر رئیس یک مجتمع کشاورزی بود، به مقام ریاست شورای عالی تاجیکستان منصوب شد. در سال ۱۳۷۳، رحمان به مقام ریاست جمهوری انتخاب شد. پس از پایان دورهٔ پنج ساله، او دوباره در سال ۱۳۷۸ به مدت هفت سال دیگر به این مقام برگزیده شد.

در سال ۱۳۸۲، در یک همه‌پرسی، ۹۳٪ مردم به اصلاح قانون اساسی (برای ممکن‌شدن انتخاب دوبارهٔ رحمان) رأی مثبت دادند. دولت می‌گوید که ۹۶٪ مردم در این همه‌پرسی شرکت کرده‌اند. در نوروز ۱۳۸۶ ه‍. خ (۲۰۰۷ م) امامعلی رحمان خواستار آن شد که او را امامعلی رحمان بخوانند.(پیش از آن نام کامل ایشان امام‌علی شریفوویچ رحمان‌اف بود) از آنجا که امکان تمدید دورهٔ ریاست جمهوری در کنار ده‌ها اصلاحیهٔ دیگر به رأی گذاشته شد، منتقدان دولت گفتند که رأی مردم با آگاهی کامل نبوده‌است.[38]

جغرافیا

نقشه توپوگرافی تاجیکستان
تصویر ماهواره‌ای تاجیکستان

پهناوری تاجیکستان ۱۴۳٬۱۰۰ کیلومتر مربع (۹۵ ام در جهان) است و جمعیت آن ۹،۵۱۵،۰۰۰ تن (۹۸ ام در جهان) است (آمار ۲۰۲۰). تراکم جمعیت در این کشور ۵۷ تن در هر کیلومتر مربع است. تاجیکستان کشوری کوهستانی و سرسبز با بارندگی فراوان است که می‌تواند صادرکنندهٔ آب و برق به سایر کشورها باشد. تاجیکستان کشوری مرتفع است که رشته‌کوه پامیر آن را پوشانده‌است، ولی در شمال کشور، منطقه پست فرغانه وجود دارد.[39]

در شمال تاجیکستان دشت فرغانه، در شمال غربی و بخش مرکزی، رشته‌کوه‌های ترکستان، زرافشان، حصار و آلای، در جنوب شرقی رشته‌کوه‌های بلند پامیر (بلندی تا ۷۴۹۵ متر) قرار دارد. در بخش جنوب غربی زمین‌های نسبتاً پست‌تر وخش و حصار و غیره قرار دارد. رودها و دریاچه‌های تاجیکستان از قله‌ها سرچشمه می‌گیرند. مجموع طول ۹۴۷ رودخانه تاجیکستان بیش از ۲۸۵۰۰ کیلومتر است که ۶۰٪ ذخیره آبی آسیای مرکزی را تشکیل می‌دهند.[39]

در تاجیکستان بیش از ۸۰ گونه از پستانداران، بیش از ۳۶۵ گونه پرنده، ۴۹ گونه خزنده، تقریباً ۴۰ گونه ماهی و بیش از ۱۰ هزار گونه حشره زندگی می‌کنند. از جانوران این کشور می‌توان به پلنگ برفی، سیاهگوش (به فارسی تاجیکی: سیلاوسین)، خرس، گرگ، و روباه اشاره کرد. در این کشور آهو و گوسفندهای کوهی بسیاری هم زندگی می‌کنند.[39]

در تاجیکستان چهار حفاظتگاه ملی (بیشه پلنگان، رامیت، دشت جوم و زارغول)، و ۱۳ پرورشگاه و پارک ملی فعالیت دارند. مناطق حفاظت‌شده طبیعی این کشور جمعاً حدود ۲۱٪ از خاک کشور را دربر می‌گیرند.[39]

رودها

تاجیکستان دارای رودهای بسیاری است. شمار رودهایی که طول آن‌ها از ۱۰ کیلومتر تجاوز می‌کند به ۹۴۷ می‌رسد. رودهای مهم آن عبارتند از:

در مجموع طول ۹۴۷ رودخانه تاجیکستان بیش از ۲۸٫۰۰۰ کیلومتر است. همچنین در تاجیکستان ۱٫۳۰۰ مرداب، جمعاً به مساحت ۷۰۵ کیلومتر مربع وجود دارد. بزرگترین مرداب کشور قراکول نام دارد.

مرزها

در ماه ژانویه سال ۲۰۱۱ مجلس نمایندگان تاجیکستان پروتکل تعیین خطوط مرز میان تاجیکستان و چین را تصویب کرد که طبق این سند ۱٫۱ هزار کیلومتر مربع (حدود یک درصد) از خاک تاجیکستان در ولایت بدخشان این کشور، به کشور چین داده شد.[40]

قلّه‌ها

کوه بلندی محل
قله استقلال (قلّهٔ انقلاب) ۷٬۱۷۴ متر ۲۳٬۵۳۷ فوت شمالی‌ترین مرز در رشته‌کوه آلای
گردنه قیزیل‌آرت ۴٬۲۸۰ متر ۱۴٬۰۴۲ فوت شمالی‌ترین مرز در کوهستان سراسری آلای
قلّهٔ اسماعیل سامانی (بلندترین قلّه) ۷٬۴۹۵ متر ۲۴٬۵۹۰ فوت شمال ولایت خودمختار کوهستان بدخشان
قله ابن‌سینا (قله لنین) ۶٬۹۷۴ متر ۲۲٬۸۸۱ فوت شمال قلّهٔ اسماعیل سامانی
قلّهٔ کورژنیوسکی ۷٬۱۰۵ متر ۲۳٬۳۱۰ فوت ولایت خودمختار کوهستان بدخشان
رشته‌کوه آکادمی فن‌ها ۶٬۷۸۵ متر ۲۲٬۲۶۰ فوت ولایت خودمختار کوهستان بدخشان
قله کنکورد ۵٬۴۶۹ متر ۱۷٬۹۴۳ فوت مرز جنوبی رشته‌کوه قره‌قروم
قله کارل مارکس ۶٬۷۲۶ متر ۲۲٬۰۶۷ فوت مرز جنوبی رشته‌کوه قره‌قوروم
قلّهٔ مایاکاوسکی ۶٬۰۹۶ متر ۲۰٬۰۰۰ فوت مرز افغانستان.

تقسیمات کشوری

تقسیمات کشوری تاجیکستان از ۳ ولایت، ۱ ناحیهٔ تابع جمهوری، ۱ پایتخت، ۵۸ ناحیه و ۴۰۱ جماعت تشکیل می‌شود که ولایت‌ها شامل ولایت مختار کوهستان بدخشان، ولایت سغد، ولایت ختلان و ناحیه‌های تابع جمهوری می‌شوند. هر ولایت به چندین ناحیه و هر ناحیه به چندین جماعت و هر جماعت به چندین ده تقسیم می‌گردد.[41]

تقسیمات کشوری جمهوری تاجیکستان از بدو تأسیس آن دستخوش تغییر بوده‌است و نام جای‌های آن به علت‌های گوناگون عوض شده‌است. برای نمونه، انگیزهٔ سیاسی در تغییر نام دو شهر عمدهٔ تاجیکستان مشهود است. در دورهٔ شوروی، دوشنبه پایتخت این کشور چندی استالین‌آباد خوانده می‌شد و به شهر خجند نیز لنین‌آباد می‌گفتند. برخی از تغییر نام‌ها به‌دلیل جابه‌جایی جمعیت بوده‌است. برای نمونه در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی که گروهی از مردم مستچا از بالا آب زرافشان به دشت‌های واقع در گوشهٔ شمال غربی تاجیکستان کوچانیده شدند، نام مستچا را با خود به آن‌جا بردند.[8]

ولایت خودمختار بدخشان، تنها ولایتی است که نام آن از بدو تشکیل تاجیکستان تاکنون بی‌تغییر مانده‌است. صفت «مختار» (خودمختار) برای این ولایت هرگز جدی نبوده‌است و آن اختیارات فرهنگی که قانون اساسی اتحاد شوروی برای نواحی خودمختار پیش‌بینی کرده‌بود، از جانب مردم بدخشان مورد تقاضا نبوده‌است. ولایت خجند در شمال که رشتهٔ حصار، آن را از دیگر نواحی تاجیکستان جدا می‌کند، در دورهٔ شوروی، لنین‌آباد خوانده می‌شد. نواحی مرکزی و جنوبی که تنهٔ اصلی تاجیکستان را تشکیل می‌دهد و مشتمل بر یک تا ۴ ولایت بوده، بارها دستخوش تجدیدنظر اداری واقع شده‌است. در سال ۱۹۴۴ میلادی این ناحیه مشتمل بر ولایت مرکزی وابسته به پایتخت یا «ناحیه‌های تابع جمهوری»، غرم، کولاب و قرغان تپه بود. ابتدا ولایت کولاب و سپس ولایت قرغان تپه در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ میلادی از ناحیه‌های تابع جمهوری جدا شدند. پس از استقلال تاجیکستان دو ولایت کولاب و قرغان تپه در ولایت واحدی ادغام شدند که نام تاریخی ختلان بر آن نهاده شد.[8]

اقتصاد

تاجیکستان یکی از جمهوری‌های سابق اتحاد جماهیر شوروی است. در سال ۲۰۰۵، تولید ناخالص ملی آن نزدیک به ۲ میلیارد دلار بود.[42]

نفت و گاز تاجیکستان

دولت تاجیکستان حدود ۹۰ درصد از نیازهای انرژی خود را با واردات تأمین می‌کند. بیشتر ذخایر نفت و گاز این کشور در جنوب غرب تاجیکستان در امتداد حوزه آمودریا قرار دارد.[43]

به گزارش پایگاه اینترنتی روزنامه وال استریت ژورنال، شرکت ملی نفت چین (سی ان پی سی)، توتال فرانسه و شرکت انگلیسی-کانادایی تزیس پترولیوم توافقنامه‌ای برای توسعه میدان‌های نفت و گاز در تاجیکستان امضا کردند. بنابر اعلام شرکت تزیس پترولیوم، منطقه بوختار احتمال دارد ۳٬۲۲ تریلیون مترمکعب گاز و ۸٫۵ میلیارد بشکه نفت داشته باشد.[44]

چندی پیش نیز یک شرکت نفتی انگلیس در بیانیه‌ای اعلام کرد، تاجیکستان ذخائر نفت و گاز بسیاری دارد که به‌طور قابل توجهی بیشتر از ذخایر باقی‌مانده منابع نفتی در دریای شمال است.[45]

این میزان نفت در تاجیکستان از ذخایر کشورهای صادرکننده‌ای چون جمهوری آذربایجان با صادرات روزانه ۸۲۰ هزار بشکه، عمان ۷۰۵ هزار بشکه و نروژ ۱میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه بیشتر است.[46]

همچنین میزان منابع گازی تاجیکستان از کشورهای صادرکننده گاز مانند الجزایر، مصر و ازبکستان بیشتر است.[47]

مردم

کودکان تاجیک

طبق گزارش دانشنامه‌ی CIA، جمعیت تاجیکستان در سال ۲۰۲۰ میلادی ۸/۸۷۳/۶۶۹ تن برآورد شده‌است که ازین میان نزدیک به ۸۴/۳٪ تاجیک و ۱۳/۸٪ ازبک اند. قرقیزها، ترکمن‌ها، تاتارها، عرب‌ها و روس‌ها روی‌هم‌رفته نردیک به دو درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند. تاجیک‌ها به فارسی تاجیکی سخن می‌گویند. دو زبان فارسی و ازبکی در تاجیکستان به گستردگی سخن رانده می‌شوند که یکمی از شاخه‌ی زبانهای ایرانی و دومی از شاخه‌ی زبانهای ترکی است.[48]

تاریخ و فرهنگ تاجیکستان با ایران اشتراکات بسیاری دارد. در پاره‌هایی از دوران پیش از اسلام، تاجیکستان جزئی از شاهنشاهی ایران بود. پس از اسلام، سرزمین خراسان و فرارود (از جمله تاجیکستان) زنده‌کننده فرهنگ ایرانی و به وجود آورنده زبان پارسی دری بود که جانشین زبان پهلوی شد. نخستین شاعران پارسی‌زبان از این ناحیه به پا خاستند، به ویژه رودکی، که پدر شعر پارسی محسوب می‌گردد. در نخستین سده‌های هجری، خراسان و فرارود مهد تمدن و علوم ایرانی بوده و بزرگانی مانند ابن سینا و فارابی در آنجا پرورش یافته‌اند. حکومت سامانی نیز از تاجیکستان برخاسته‌است.

دین حدود ۹۸٪ از مردم تاجیکستان اسلام است (۹۵٪ سنی حنفی، اقلیت ۵٪ شیعه که غالباً شیعه اسماعیلی و کمتر از ۱٪ آن شیعه دوازده امامی) است.[49] شیعیان بیشتر در بدخشان زندگی می‌کنند. مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان، بوداییان و بهائیان از جمله اقلیت‌های دینی ساکن در تاجیکستان هستند. طریقت نقشبندیه تصوف نیز در تاجیکستان وجود دارد.[50]

شخصیت‌ها

تصویر باباجان غفوروف بر روی اسکناس.

باباجان غفورف تاریخ‌دان و نویسندهٔ کتاب تاریخ تاجیکان از اهالی تاجیکستان است. تیمور ملک نیز از شخصیت‌ها و قهرمانان تاریخی تاجیک به‌شمار می‌آید.[51]

بانو گلرخسار شاعر معاصر تاجیکستان از همراهان مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو و سیمین بهبهانی و بسیاری از دیگر شاعران و اهل فرهنگ و هنر ایران بوده و است.

ادبیات

نظم(سروده)و نثر(نوشتار) فارسی تاجیکی در درازنای(درطول) چندین سده پیشرفت کرد. زمانه بالندگی و نمایان شدنِ ادبیات فارسی (تاجیکی) با سده‌های میانه(قرون وسطی)(سدهٔ ۹ تا ۱۱ میلادی) همخوانی دارد ، هنگامی که در آسیای میانه نخستین دولت تاجیکان ساخته می‌شود ( م۸۷۴-۱۰۰۵). درست همین زمانه از پیشرفت مردم تاجیک برشمرده می‌شود. سامانیان به علم و ادبیات و هنر نگاه ویژه‌ای نشان می‌دادند. شاعران و دانشمندان همان زمانه به‌مانند رودکی، ابن سینا، فردوسی، عنصری، دقیقی در دربار شاهان سامانی کار و کوشش می‌کردند. ایرانیان و تاجیکان آن روزگار یک تبار با ریشه‌های به هم پیوسته بودند و ادبیات، صنعت،هنر و علم نیز در دسترس همگان بود. رودکی بنیانگذار ادبیات فارسی(تاجیکی) است. چیرگی عرب‌ها به آسیای میانه دگرگونی‌های زیادی باخود آورد. بناها و معماری پیشین تاجیکان نیست و نابود می‌شد، کتاب‌ها سوزانده می‌شدند. در آسیای میانه دین اسلام جاری شده و زبان عربی همگانی گردید. زبان نوین ادبی - زبان فارسی(تاجیکی) در سده‌های ۹و۱۰ میلادی پایه‌گذاری شد. رودکی - سرایندهٔ برجسته، پایه‌گذار ادبیات فارسی(تاجیک)، نخستین شدهٔ(اثر) زبان را نمایان کرد و آن را در سروده‌های خود به‌کار برده، چندین گونه(ژانر) ادبی آن زمان را به‌وجودآورد. به‌ویژه در همان روزگار سرآمد ادبیات فارسی(تاجیک) شناخته شده، و در سراسر جهان پرآوازه گردید. در پایان سدهٔ ۹ میلادی فردوسی «شاهنامه» بی‌زوال(سودمند) خود را رونمایی کرد، که از دید معنا و اندازه (حجم) در سراسر ادبیات جهان همتایی ندارد. سدهٔ ۱۰ میلادی با به روی کار آمدن داستان‌های احساسی شناخته شده‌است. به‌ویژه در همین ژانر (گونهٔ ادبی) رشته داستان‌های عنصری، اییوکی، گنگوری، عمر خیام می‌باشند، ولی «خمسهٔ» نظامی گنجوی بهترین نمونه به‌شمار می‌آید که در سدهٔ ۱۰ پدید آمده‌است. در سدهٔ ۱۰ «بوستان» و «گلستان» سعدی، در سدهٔ ۱۱ داستان‌های امیرخسرو دهلوی و خواجه کرمانی، کمال خجندی و غزل‌های حافظ شیرازی پدیدار شده‌اند. سدهٔ ۱۰ همچنین با نظم جامی شناخته شده‌است.

آموزش و پرورش و فرهنگ

در سال ۲۰۱۲ میلادی در دوشنبه، کتاب‌خانه ملی تاجیکستان که در آسیای میانه بزرگترین کتابخانه به‌شمار می‌رود، بنیان نهاده شد و راه‌اندازی شد. در کتاب‌خانه ملی تاجیکستان بیش از شش میلیون نسخه(نسک) کتاب وجود دارد.[52]

بازگشایی آثارخانه(موزهٔ) ملی از نمونه رویدادهای تاریخی و دستاوردهای ارزشمند فرهنگی در تاجیکستان است. در بیستم مارس ۲۰۱۳ میلادی در شهر دوشنبه مراسم بازگشایی بنای نو آثارخانه(موزهٔ) ملی تاجیکستان برگزار گردید. در این مراسم، امام‌علی رحمان و شهروندان شهر دوشنبه همراهی نمودند. در تالار بزرگ آثارخانه ملی تاجیکستان رئیس جمهور کشور، امام‌علی رحمان، با نمایندگان سیرشمار ضیاءیان ایجادکار جمهوری دیدار داشت.[53]

طبق گزارش بانک جهانی، کم و بیش همه‌ی تاجیک‌های بالای پانزده سال باسوادند.[54]

در تاجیکستان بیست و چهار دانشگاه وجود دارد که ازین میان برترین دانشگاه ملی تاجیک و کهن‌ترین دانشگاه دبیری تاجیک می‌باشد.[55] چهار دانشگاه تاجیک در سال ۲۰۲۰ مورد تایید وزارت علوم ایران بوده‌اند که عبارتند از[56]:

  1. Tajik Technical University
  2. Polytechnical Institute of Tajik Technical University
  3. Tajik State University of Commerce
  4. Institute of Economy and Trade, Tajik State University of Commerce in Khujand City

هر چهار دانشگاه بالا در گروه ج (متوسط) قرار گرفته‌اند.

هیچ کدام از دانشگاه‌های تاجیکستان مورد تایید وزارت بهداشت نیستند.[57]

نگارخانه

جستارهای وابسته

سازمان اطلاعات تاجیکستان

منابع

  1. Национальный состав, владение языками и гражданство населения Республики Таджикистан Том III بایگانی‌شده در ۱۶ ژانویه ۲۰۱۳ توسط Wayback Machine. stat.tj
  2. CIA World Factbook. Tajikistan
  3. De Wulf, Martin. "Population Pyramids of the World: Tajikistan 2015". populationpyramid.net. Retrieved 28 February 2016.
  4. "Tajikistan profile at". International Monetary Fund website.
  5. "2016 Human Development Report" (PDF). United Nations Development Programme. 2016. Retrieved 21 March 2017.
  6. «Chapter 22. Central Asia». www.fao.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۸-۰۵.
  7. "Proto-urban Site of Sarazm". UNESCO.org. UNESCO. Retrieved 9 August 2014.
  8. برجیان، حبیب؛ دادبه، اصغر (۱۳۸۵). «تاجیکستان». [[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]. ۱۴. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ص. ۲۴۷–۲۷۲. شابک ۹۶۴-۷۰۲۵-۵۴-۸. تداخل پیوند خارجی و ویکی‌پیوند (کمک)
  9. See: The Deeds of Harsha: Being a Cultural Study of Bāṇa's Harshacharita, 1969, p 199, Dr Vasudeva Sharana Agrawala; Proceedings and Transactions of the All-India Oriental Conference, 1930, p 118, Dr J. C. Vidyalankara; Prācīna Kamboja, jana aura janapada =: Ancient Kamboja, people and country, 1981, Dr Jiyālāla Kāmboja, Dr Satyavrat Śāstrī – Kamboja (Pakistan).
  10. غفوروف، باباجان (۱۳۷۷). تاجیکان، تاریخ قدیم، قرون وسطی و دورهٔ نوین، جلد اول و دوم. دوشنبه: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص. ۱۲۹. بیش از یک پارامتر |کتاب= و |عنوان= داده‌شده است (کمک)
  11. C. Michael Hogan, ''Silk Road, North China'', The Megalithic Portal, ed. Andy Burnham. Megalithic.co.uk. Retrieved on 20 January 2017.
  12. Shiji, trans. Burton Watson
  13. Tajikistan. loc.gov.
  14. فرای، ریچارد نلسون (۱۳۸۵). میراث باستانی ایران. ترجمهٔ مسعود رجب‌نیا. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. صص. ۱۳۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۱۱-۹.
  15. کریمی، مهدی؛ بایمتاف، لقمان. «تاجیکستان». [[دانشنامه جهان اسلام]]. ۶. تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی. تداخل پیوند خارجی و ویکی‌پیوند (کمک)
  16. فرای، ریچارد نلسون (۱۳۸۵). میراث باستانی ایران. ترجمهٔ مسعود رجب‌نیا. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. صص. ۱۶۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۱۱-۹.
  17. افشار سیستانی، ایرج (۱۳۷۳). «مقدمه‌ای بر شناخت قوم تاجیک». در شکورزاده، میرزا. تاجیکان در مسیر تاریخ. تهران. صص. ۸۵.
  18. غفوروف، باباجان (۱۳۷۷). تاجیکان، تاریخ قدیم، قرون وسطی و دورهٔ نوین، جلد اول و دوم. دوشنبه: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص. ۴۹۴–۵۰۰. بیش از یک پارامتر |کتاب= و |عنوان= داده‌شده است (کمک)
  19. فرای، ریچارد نلسون (۱۳۸۵). میراث باستانی ایران. ترجمهٔ مسعود رجب‌نیا. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. صص. ۲۳۵–۲۳۸. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۱۱-۹.
  20. غفوروف، باباجان (۱۳۷۷). تاجیکان، تاریخ قدیم، قرون وسطی و دورهٔ نوین، جلد اول و دوم. دوشنبه: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص. ۷۰۴. بیش از یک پارامتر |کتاب= و |عنوان= داده‌شده است (کمک)
  21. برجیان، حبیب (۱۳۷۷). «آثار معماری تاجیکستان». ایران‌شناخت (۹): ۱۵۳–۱۶۳.
  22. برجیان، حبیب (۱۳۷۷). «آثار معماری تاجیکستان». ایران‌شناخت (۹): ۱۴۰–۱۵۳.
  23. غفوروف، باباجان (۱۳۷۷). تاجیکان، تاریخ قدیم، قرون وسطی و دورهٔ نوین، جلد اول و دوم. دوشنبه: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص. ۲۱۵–۲۱۷. بیش از یک پارامتر |کتاب= و |عنوان= داده‌شده است (کمک)
  24. غفوروف، باباجان (۱۳۷۷). تاجیکان، تاریخ قدیم، قرون وسطی و دورهٔ نوین، جلد اول و دوم. دوشنبه: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص. ۱۵۰–۱۵۵. بیش از یک پارامتر |کتاب= و |عنوان= داده‌شده است (کمک)
  25. برجیان، حبیب (۱۳۷۷). «آثار معماری تاجیکستان». ایران‌شناخت (۹): ۱۶۳–۱۷۳.
  26. نیکولایوا، لاریسا (۱۳۸۰). تاجیکستان: تحولات سیاسی ـ اجتماعی در یکصد سال اخیر. وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات. صص. ۱۸–۲۳.
  27. نیکولایوا، لاریسا (۱۳۸۰). تاجیکستان: تحولات سیاسی ـ اجتماعی در یکصد سال اخیر. وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات. صص. ۲۹.
  28. ابوالحسن شیرازی، حبیب‌اللّه (۱۳۷۰). ملیت‌های آسیای میانه. وزارت امور خارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی. صص. ۸۵.
  29. نیکولایوا، لاریسا (۱۳۸۰). تاجیکستان: تحولات سیاسی ـ اجتماعی در یکصد سال اخیر. وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات. صص. ۹۲–۹۳.
  30. نیکولایوا، لاریسا (۱۳۸۰). تاجیکستان: تحولات سیاسی ـ اجتماعی در یکصد سال اخیر. وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات. صص. ۱۸۰.
  31. Pipes, Richard (1955). "Muslims of Soviet Central Asia: Trends and Prospects (Part I)". Middle East Journal. 9 (2): 149–150. JSTOR 4322692.
  32. نیکولایوا، لاریسا (۱۳۸۰). تاجیکستان: تحولات سیاسی ـ اجتماعی در یکصد سال اخیر. وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات. صص. ۲۲۷–۲۳۱.
  33. "Tajikistan – The Purges". countrystudies.us.
  34. "Tajikistan: rising from the ashes of civil war". United Nations. Retrieved 10 August 2014.
  35. "Telling the truth for more than 30 years – Tajikistan After the Elections: Post-Soviet Dictatorship". Washington Report on Middle East Affairs. June 1995. Retrieved 13 September 2013.
  36. Jim Nichol. "Central Asia's Security: Issues and Implications for U.S. Interests" (PDF). Federation of American Scientists. p. 8. Retrieved 10 August 2014.
  37. کشور تاجیکستان - بی‌بی‌سی فارسی
  38. منبع تاجیکی: Ҷумҳурии Тоҷикистон: Маълумоти Умумӣ بایگانی‌شده در ۶ مارس ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine. بازدید: سپتامبر ۲۰۱۳.
  39. Population of the Republic of Tajikistan as of 1 January 2008, State Statistical Committee, Dushanbe, 2008 (روسی)
  40. CIA - The World Factbook -- Tajikistan
  41. توافقنامه توسعه ذخایر نفت و گاز تاجیکستان نهایی شد
  42. CNPC, Partners Sign Tajikistan Oil and Gas Deal
  43. مشارکت چین در اکتشاف و استخراج نفت و گاز تاجیکستان
  44. Country Comparison :: Crude oil - proved reserves
  45. Country Country Comparison :: Natural gas - proved reserves
  46. «Central Asia :: Tajikistan — The World Factbook - Central Intelligence Agency». www.cia.gov. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۶-۱۴.
  47. «Field Listing :: Religions — The World Factbook - Central Intelligence Agency». www.cia.gov. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۶-۱۴.
  48. تاجیکستان در یک نگاه، سیدمحمد رکنی، بوشهر: شروع (۱۳۸۸)، صص ۱۸، ۳۶ و۳۷.
  49. غفوروف، تاجیکان، ۷۰۴ و ۷۰۵.
  50. ТАЪРИХИ КИТОБХОНАИ МИЛЛӢ
  51. «ИШТИРОКИ Э. РАҲМОН ДАР МАРОСИМИ ИФТИТОҲИ ОСОРХОНАИ МИЛЛӢ ВА МУЛОҚОТ БО ЗИЁИЁНИ КИШВАР». بایگانی‌شده از اصلی در ۵ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۱۶ فوریه ۲۰۱۶.
  52. «Literacy rate, adult total (% of people ages 15 and above) | Data». data.worldbank.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۶-۱۴.
  53. «Top Universities in Tajikistan | 2020 Tajikistani University Ranking». www.4icu.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۶-۱۴.
  54. «اداره کل امور دانش آموختگان> دانش آموختگان خارج> سطح بندی دانشگاه های خارج از کشور> سطح‌بندی دانشگاه‌های بعداز سپتامبر2020> Tajikistan 2020». grad.saorg.ir. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۶-۱۴.
  55. دانشگاه های مورد تایید وزارت بهداشت ۲۰۱۹-۲۰۲۰ (PDF).

پیوند به بیرون

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.