جمهوری آرتساخ

جمهوری آرتساخ (ارمنی: Արցախի Հանրապետություն Arts'akhi Hanrapetut’yun) یا آرتساخ که بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۷ به‌طور رسمی با نام جمهوری قره‌باغ کوهستانی (ارمنی: Լեռնային Ղարաբաղի Հանրապետություն Lernayin Gharabaghi Hanrapetut’yun) شناخته می‌شد یک کشور مستقل دو فکتو با اکثریت ارمنی، در جنوب قفقاز است که تنها توسط سه کشور دیگر غیر عضو سازمان ملل، به رسمیت شناخته شده‌است. منطقه قره‌باغ سال‌ها است که محل مناقشه بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان می‌باشد. این جمهوری، بیشتر اراضی ناحیه خودمختار قره‌باغ کوهستانی سابق و بخشی از ناحیه پیرامون آن را تحت کنترل دارد و با جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ایران هم‌مرز است.[3]

جمهوری آرتساخ

Արցախի Հանրապետություն
Artsakhi Hanrapetut'yun (ارمنی )

آرتساخ
پرچم
نشان ملی
سرود: Ազատ ու Անկախ Արցախ (ارمنی )
Azat u Ankakh Artsakh   (transliteration)
آرتساخ آزاد و مستقل

[[پرونده:]]
وضعیتفهرست کشورهای با رسمیت محدود
تنها توسط سه دولت غیر عضو سازمان ملل به رسمیت شناخته شده‌است
پایتختاستپاناکرت
۳۹°۵۲′ شمالی ۴۶°۴۳′ شرقی
بزرگترین شهرپایتخت
زبان(های) رسمیزبان ارمنیa
حکومتحکومت متمرکز نظام ریاستی جمهوری
 رئیس‌جمهورb
آرائیک هاروتیونیان
آرتور توماسیان
قوه مقننهمجلس ملی جمهوری آرتساخ
اعلام استقلال از اتحاد شوروی
 اعلام استقلال کردن
۲ سپتامبر ۱۹۹۱[1]
 به رسمیت شناخته شدن
تنها توسط سه دولت غیر عضو سازمان ملل به رسمیت شناخته شده‌است
مساحت
 کل
۱۱٬۴۵۸ کیلومترمربع (۴۴۲۴ مایل‌مربع)
جمعیت
 سرشماری ۲۰۱۵
۱۵۰٬۹۳۲[2]
تولید ناخالص داخلی (GDP)  برابری قدرت خرید (PPP)برآورد ۲۰۱۷ 
 کل
۵۶۴ میلیون دلار (n/a)
 سرانه
$۳٬۸۴۴ (n/a)
واحد پول (AMD)
منطقه زمانییوتی‌سی (AMT)
جهت رانندگیراست
پیش‌شماره تلفنی+۳۷۴ ۴۷c
کد ایزو ۳۱۶۶AM
دامنه سطح‌بالا.am, .հայ
  1. The constitution guarantees "the free use of other languages spread among the population".
  2. Head of state and head of government, after the post of prime minister was abolished following a همه‌پرسی قانون اساسی.
  3. +374 97 for mobile phones.

منطقه عمدتاً ارمنی‌نشین قره‌باغ کوهستانی که سال‌های متمادی محل سکونت و تحت حاکمیت ارامنه بود پس از استقلال ارمنستان و آذربایجان از امپراطوری روسیه در ۱۹۱۸، مورد اختلاف آن‌ها قرار داشت. پس از تثبیت سلطه اتحاد شوروی بر این ناحیه، این حکومت ابلاست خودمختار قره‌باغ کوهستانی را درون جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی در سال ۱۹۲۳ ایجاد کرد. در واپسین سال‌های اتحاد شوروی، مجدداً منشأ بروز اختلاف بین ارمنستان و آذربایجان شد. رفراندومی در این ابلاست و استان همسایه شاهومیان در ۱۹۹۱، منجر به اعلام استقلال شد. نزاع قومی در پی قتل‌عام مردم ارمنی از سوی ارتش جمهوری آذربایجان منجر به جنگ قره باغ بین ۱۹۹۱–۱۹۹۴ شد، که منجر به آتش‌بس و حفظ مرزهای کنونی شد.

نام

نام (قره باغ) برای اولین بار می‌توان آن را در کتاب حمدالله قزوینی تاریخ‌نویس در قرن ۸ ه‍.ق مشاهده کرد. نام منطقه در سنگ‌نبشته‌های اورارتو (دوران پادشاهی آیرارات) به صورت‌های «آرداخونی» یا «اوردخینی» و «اوردخه» قید شده‌است که نام جمهوری آرتساخ از آن مأخوذ است و سرزمینی به این نام در هزاره اول (پیش از میلاد) جزو پادشاهی آیرارات و سپس یرواندیان (دودمان اروندی) قرار داشت.[4][5][6] استرابون در (کتاب جغرافیای) خود قسمت سمت راست رود کورا (محل کنونی قره باغ) را با نام «ارخیستینا» (Orkhistene) به عنوان یک استان ارمنستان بزرگ-(ارمنستان = هایاستان) دانسته که به خاطر سوارکارانش شهرت داشته‌است.[7]

در زمان سلطه حکومت روسیه شوروی کلمه «ناگورنو» (به روسی: Нагорный) (به معنی کوهستانی) به آن افزوده شده و نام این منطقه به منطقه «قره‌باغ کوهستانی» (به روسی: Нагорного Карабаха) تبدیل شده‌است.

تاریخ

پیش از اسلام

آرتساخ و به‌طور کلی قفقاز یکی از گذرگاه‌های ورود آریایی‌ها به ایران بوده‌است. آرتساخ در ابتدای حکومت مادها به زیر سلطه این پادشاهی درآمد و در زمان هخامنشیان نیز جزئی از ایران بود. پس از یورش اسکندر مقدونی و حکومت سلوکیان، بر سر این منطقه بین اشکانیان و رومی‌ها جنگ بود و این موضوع در زمان ساسانیان هم ادامه داشت.

ورود اسلام

پس از اسلام این منطقه زیر نظر خلافت‌های اموی و عباسی قرار گرفت و بعدها حکومت‌های محلی قراباغ را تحت سلطه قرار دادند از جمله شروانشاهان. آرتساخ بعدها به تصرف سلجوقیان و خوارزمشاهیان درآمد.

پس از حمله مغول

فرمان فتحعلی شاه به مهدی‌قلی خان جوانشیر دربارهٔ قراباغ

آرتساخ در زمان حملهٔ مغول و تاتار خسارات فراوانی دید و جزئی از حکومت ایلخانان شد. بعدها تیموریان و آق‌قوینلوها و قراقوینلوها این منطقه را به زیر فرمان خود آورندند تا اینکه شاه اسماعیل یکم آرتساخ را به عنوان جزئی از ایران تصرف کرد. پس از حملهٔ افغان‌ها به ایران، حکومت عثمانی آرتساخ را تصرف کرد اما نادر شاه طی جنگ‌های سنگینی آرتساخ را بازپس گرفت و خطر روسیه تزاری را نیز از آن منطقه رفع کرد.

پس از مرگ نادر شاه، حکومت‌های ایران توجهی به قفقاز و آرتساخ نشان نداند و این مناطق به خودمختاری رسیدند. تا اینکه آقامحمد خان قاجار در سال ۱۱۷۴ آرتساخ را تحت حکومت مرکزی ایران قرار داد اما با وقوع جنگ‌های ایران و روس در زمان فتحعلی شاه و شکست ایران از روسیه تزاری، آرتساخ به همراه مناطق بسیاری از قفقاز در پیمان گلستان به روسیه ملحق شد.

آرتساخ در سال ۱۱۹۳ در پی جنگ‌های ایران و روسیه تزاری و انعقاد پیمان گلستان از ایران جدا شد.

در زمان روسیه تزاری و شوروی و پس از آن

این ناحیه در زمان شوروی به عنوان یک جمهوری خودگردان زیر نظر جمهوری آذربایجان بود اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و وقوع جنگ قره‌باغ به تصرف ارمنستان درآمد.

جنگ قره‌باغ

جنگ قره‌باغ یا جنگ آزادی‌بخش آرتساخ جنگی بود که از فوریه ۱۹۸۸ تا مارس ۱۹۹۴ در ناحیه قره‌باغ، واقع در جنوب غربی جمهوری آذربایجان، بین جمهوری آذربایجان و اکثریت[8][9][10][11]ارمنی ساکن با پشتیبانی ارمنستان رخ داد. با بالا گرفتن درگیری، هرکدام از طرفین سعی در پاکسازی قومی مناطق تحت تصرف خود از نژاد دیگر کردند.[12][13]

در نتیجه جنگ قره‌باغ بیش از ۳۵ هزار نفر کشته شدند و بیش از ۸۰۰ هزار نفر در نواحی مورد مناقشه، آواره و مجبور به جلای وطن شدند. برای برقراری صلح دائمی و فراگیر در منطقه کوشش‌های متعددی به عمل آمد و طرح‌های صلح مختلفی ارائه گردیده‌است ولی هیچ‌یک به نتیجه عینی و مورد انتظار نرسید و وضعیت حاکم بر منطقه همچنان نه جنگ و نه صلح است.[14]

پس از اعلام آتش‌بس در ۲۴ دسامبر ۱۹۹۴ میلادی شورای عالی قره‌باغ روبرت کوچاریان را به عنوان نخستین رئیس‌جمهور قره‌باغ انتخاب نمود و در ۳۰ آوریل ۱۹۹۵ میلادی دومین دوره انتخابات پارلمانی قره‌باغ برگزار شد. نخستین دوره انتخابات در ۲۸ دسامبر ۱۹۹۱ صورت گرفت.[15]

جغرافیا

نقشه جمهوری آرتساخ
  تحت کنترل جمهوری آرتساخ
  تحت کنترل جمهوری آذربایجان
   کشورهای همسایه   
   شمال  جمهوری آذربایجان   
 شرق  جمهوری آذربایجان  غرب  ارمنستان 
   جنوب  ایران   

آرتساخ کشوری محصور در خشکی با مساحتی حدود ۴۴۰۰ کیلومتر مربع در قفقاز جنوبی و در جنوب شرقی کوه‌های قفقاز کوچک واقع شده‌است. این کشوری از غرب با جمهوری ارمنستان، از جنوب با ایران و از شمال و شرق با جمهوری آذربایجان هم‌مرز است. پایتخت آن شهر استپاناکرت و شهر شوشی مرکز فرهنگی آن است.

فرهنگ

سرزمین جمهوری آرتساخ یا قره‌باغ کوهستانی در پیدایش و احیای ملت ارمنی و تاریخ سیاسی و فرهنگی آن نقش بسیار مهمی داشته‌است.

از هزاره اول (پیش از میلاد) و زمان حکومت آیرارات[16] و سپس یرواندونی‌ها آرتساخ نیز بخشی از سرزمین گستردهٔ ارمنستان بوده. طبق نوشته‌های استرابون آرتساخ اقتصادی پیشرفته داشته و در زمان جنگ‌های ارمنیان با دشمنان، سواره نظام قدرتمندی به کارزار گسیل می‌کرده.

در اوایل سده ۴ (میلادی)، ارمنیان آرتساخ به دین مسیحیت گرویدند و آن را به منزلهٔ دین رسمی پذیرفتند.

جمهوری آرتساخ یکی از غنیترین مناطق سرزمین ارمنستان از نظر وجود بناها و اماکن مذهبی است. در بخش‌های مرکزی و مناطق دیگر در طی سده‌های میانه بدون وقفه در زمینه‌های تعلیم، تحصیل، نگارش و انتشار ادبیات مذهبی و زبان و فرهنگ ارمنی بسیار فعال بوده‌اند.

مدارس

در سده پنجم میلادی مسروپ ماشتوتس یک مدرسه در کلیسای معروف آماراس واقع در آرتساخ ایجاد نمود. در سده‌های ۱۰ تا ۱۳م آموزشگاه‌هایی در گاندزاسار، گدچا[17] و دیگر نواحی آرتساخ فعالیت کرده‌اند.

در سده‌های ۱۹–۱۸م. در بسیاری از روستاها مدارس وابسته به کلیسا تشکیل شدند، و مدارسی که از دهه ۱۸۲۰ در شهر شوشی بنا شدند، نقش مهمی در آموزش و پرورش آرتساخ ایفا نمودند. صنعت چاپ کتاب در شهر شوشی زودتر از ایروان، باکو و سایر شهرهای قفقاز جنوبی پدید آمد. علت این امر ارتباط نزدیک اهالی آرتساخ با مراکز علمی و فرهنگی اروپای غربی بود.

در سال ۱۸۲۷م، آ. دیتریخ و ف. زارمبا اعضاء میسیون‌های انجیلی شهر بازل در شوشی مدرسه و چاپخانه‌ای بنا می‌کنند. در سال ۱۸۲۸ کتاب تاریخ کتاب مقدس در شوشی به چاپ رسید. سپس کتاب‌هایی در مورد تاریخ ارمنستان، زبان و ادبیات ارمنی و نیز کتاب‌های درسی و غیره به چاپ رسیدند. آن‌ها در مدت فعالیت مدرسه (۹–۸ سال) ۱۱۶۷۹ نسخه کتاب چاپ کردند. لیکن روسیه تزاری فعالیت آن‌ها را تعطیل نمود.

در سال‌های ۱۵–۱۹۱۴ در پهنه قره‌باغ کوهستانی ۴۹ مدرسه با ۴۰۱۰ شاگرد و ۷۹ معلم فعالیت داشت. در دوران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مبارزه جدی با بی سوادی آغاز شد. در سال‌های ۷۶–۱۹۷۵ در ۲۰۵ مدرسه ۴۲ هزار دانش آموز در ۴ آموزشگاه فنی حرفه‌ای ۱۶۰۰ نفر، در ۵ مدرسه تخصصی متوسطه ۱۸۰۰ نفر، در انستیتوی تربیتی استپاناکرت ۱۶۰۰ دانشجو مشغول تحصیل بودند.

در سال ۱۹۸۷ تعداد مدارس ۱۹۵ با ۳۲ هزار دانش آموز و ۴۳۶۴ معلم (اکثریت دارای تحصیلات عالی)، تعداد مدارس متوسطه ۸۱ بود. در همین سال انستیتوی تربیتی استپاناکرت ۲۱۰۰ دانشجو داشت. پس از اعلام جمهوری در سال‌های اخیر، دانشگاه استپاناکرت تأسیس شده‌است.

نشریات

در دهه ۱۸۷۰ فعالیت نشریات گسترش یافت. به ویژه در سال ۱۸۷۴ اولین شماره ماهنامه هایکاکان آشخار (به معنی دنیای ارمن) چاپ شد.

نشریه‌های دیگر عبارتند از:

«گوردز (به معنی کار، ۴–۱۸۸۲) سپس ماهنامه دانش آموزی تسیازان (به معنی رنگین کمان ۱۹۱۶). کنار خوسناک (به معنی چنگ سخنگو ۱۸۸۱). قاراباغ (۱۲–۱۹۱۱) هفته‌نامه شوسینسکی لیستوک (۱۹۱۱)، شوشینسکا باژیزن (۱۴–۱۹۱۳)، نسوک (به معنی حامی)، آزگاگراکان هاندس (به معنی نشریه قوم‌شناسی ۱۸۹۶) میوتیون (به معنی اتحاد ۱۹۱۳)، میراژ (به معنی سراب ۱۷–۱۹۱۳)، تسیتساق (به معنی خنده ۱۹۱۶)، نشریه سه روزه پایلاک (به معنی رعد ۱۷–۱۹۱۶)، سرینگ (به معنی نی ۱۹۱۷)، پایکار (به معنی پیکار ۱۹۱۶)، آشاکرد (به معنی دانش آموز ۱۹۱۷)، یراند (به معنی شوق ۱۹۱۷) و غیره.»

بدین ترتیب پیش از دوران شوروی ۲۱ عنوان نشریه در شوشی به چاپ رسیده بود که ۱۹ عنوان به زبان ارمنی و ۲ عنوان روسی بود.

کتابخانه

ایجاد قرائت خانه‌ها، کتابخانه‌ها و انجمن‌ها به موازات سایر رشته‌های فرهنگی صورت گرفت. اولین قرائت خانه در سال ۱۸۶۵ در شوشی، و در سال‌های ۱۸۷۸، ۱۸۸۸، ۱۸۸۹ کتابخانه‌های غنی تر در آنجا تأسیس شدند. در سال‌های دهه ۱۹۲۰ شبکه کتابخانه‌ها گسترش یافت. در سال ۱۹۲۴ بزرگترین کتابخانه منطقه بنام م. گورکی در استپاناکرت تأسیس شد.

تعداد کتابخانه‌ها در سال ۱۹۴۰ معادل ۶۶، در سال ۱۹۸۵ برابر با ۲۳۱ و شامل ۱٬۶۰۰٬۰۰۰ جلد کتاب بود.

تئاتر

پتروس آدامیان بازیگر نامی ارمنی

هنر تئاتر در زمان‌های کهن در آرتساخ پدید آمد اما حیات فعلی آن از ژوئیه سال ۱۸۶۵ آغاز گردید. در این تاریخ هنرمندان اهل تفلیس (گ. چمشکیان، م. آمریکیان، س. مازرینیان) نمایش‌های وارتان مامیکونیان، شوشانیک، اشکولی وارژاپده و غیره را به صحنه بردند. از سال ۱۸۶۸ نمایش‌هایی در سالن منزل شخصی به نام هامبارسوم هاخومیان، مدرسه و کلیسا و باشگاه شهر اجرا گردید.

در سال ۱۸۸۲ در شوشی باشگاهی تأسیس شد که سالن مناسبی برای تئاتر داشت. در همین سال پتروس آدامیان[18] بازیگر نامی ارمنی در شوشی در نقش هملت بازی کرد. از سال ۱۸۹۱ در شوشی تئاتر خاندامیریان فعالیت خود را آغاز نمود.

در سال ۱۹۰۰، سی و پنجمین سالگرد تئاتر شوشی جشن گرفته شد.

موسیقی

هنر موسیقی مردمی آرتساخ بخش بارزی از موسیقی مردمی ارمنی است و تأثیر و سنت‌های باستانی و سبک‌های گوناگون آن را در خود دارد. آرتساخ از نظر خوانندگان مردمی و موسیقیدانان مشهور است برای نمونه در ابتدای سده بیستم، شهر شوشی را کنسرواتوار ماورای قفقاز نامیده‌اند.

قالی ارمنی

قالی ارمنی ناحیه آرتساخ قرن نوزدهم

ارمنیان، که جزو نخستین پیروان رسمی مسیحیت (از ۳۰۱ م) هستند، میراث کهن انگاره‌ها و نمادهای فرهنگ و سنت خود را با مفهوم روحانی آیین جدید تلفیق کردند و در طول روند تکامل نقش‌ها موفق به بیان قوی و آشکار آن‌ها به صورت نمادهای مسیحی شدند.

امروزه، آثار هنری به جای مانده و شناخته شده مانند معماری کلیساها، چلیپاسنگها، صفحات تذهیب شده انجیل‌ها، فرسکو، هنر فلزکاری، کندهکاری چوب، سفالگری و نیز هنرهای سنتی دستبافت مانند فرش، گلیم، گلدوزی و غیره تداوم و تکرار این نقش‌های سنتی را به روشنی نشان می‌دهند.

کلیساها و آثار تاریخی آرتساخ

صومعهٔ آماراس

صومعهٔ آماراس در قرن چهارم میلادی بنا شده‌است و در نزدیکی روستای ماچکالاشن[20] در استان مارتونی جمهوری آرتساخ قرار دارد.

بنا به روایت پاوستوس بوزاند، (تاریخ‌دان قرن پنجم میلادی) گریگور روشنگر، (پایه‌گذار کلیسای ارمنی) کلیسایی را در این محل بنا نمود که در قرن چهارم میلادی به صومعه تبدیل شد. مدفن گریگوریس مقدس، (نوهٔ گریگور روشنگر) که در سال ۳۳۸ میلادی در راه تبلیغ مسیحیت کشته شد، در این صومعه واقع است.

مسروپ ماشتوتس، در اوایل قرن پنجم میلادی نخستین مدرسه برای تعلیم الفبا را در آماراس بنا نمود. بنای کلیسای گریگوریس مقدس در این صومعه با کمک مالی ارامنهٔ شهر شوشی در سال ۱۸۵۸ میلادی با سنگ سفید بازسازی شده‌است.

این صومعه با باروهای ضخیمی احاطه شده بود و در صورت وجود خطر، به یک دژ تبدیل می‌شد که در آن مردم جمع شده در برابر دشمن مقاومت می‌کرد. به همین دلیل صومعهٔ آماراس به دفعات توسط سلجوقیان و تاتارها و مغولان ویران گشته‌است اما همیشه هم سریعاً مورد بازسازی قرار گرفته و آباد شده‌است.

در زمان لشکرکشی تیمور لنگ در اواخر سدهٔ چهاردهم میلادی آماراس به شدت ویران شد، اما صومعه مقر اسقفی خود را از دست نداد. در سده‌های پانزدهم تا شانزدهم حتی در شرایط وخیم، آماراس به عنوان یک مرکز دینی که دارای حیات فرهنگی فعالی بوده، باقی می‌ماند. در اینجا مدرسه بی‌وقفه فعالیت می‌کرد، نسخ خطی گرانبهایی ایجاد می‌شدند که خیلی از آن‌ها به ما رسیده‌است.

کلیسای اصلی این صومعه از سنگ‌های خوش‌تراش خاکستری رنگ روشن سنگ معدن شوشی ساخته شده‌است. طول سالن این کلیسا ۲۳ متر و عرض آن ۳۳/۱۳ متر است. باروهای آن و نیز بخش اعظم تأسیسات جانبی صومعه برجای مانده‌است.

«چلیپاسنگ که در آماراس یافت شده‌است با کتیبه‌ای که بر روی خود دارد، سال ۹۲۵ میلادی بر روی آن درج شده‌است. بدین ترتیب این صلیب‌سنگ در زمرهٔ کهن‌ترین آثار تاریخی است که بر روی آن‌ها تاریخ درج شده‌است.»

صومعهٔ دادی وانک

این صومعه که بزرگ‌ترین صومعهٔ ارمنی در منطقهٔ قفقاز است، در قرن‌های نهم تا سیزدهم میلادی بنا شده‌است و در استان شاهومیان آرتساخ قرار دارد.

نخستین کلیسا در محل این صومعه روی مزار دادی مقدس، شاگرد تادئوس مقدس(یکی از حواریون حضرت عیسی مسیح) که در قرن اول میلادی در شرق ارمنستان به گسترش مسیحیت می‌پرداخت، پایه‌گذاری شده‌است.

در ژوئن سال ۲۰۰۷ قبر دادی مقدس زیر محراب کلیسای اصلی این صومعه کشف شد.

روی دیوارهای کلیسای جامع دادی وانک که (آستواتساتسین مقدس) نام دارد سنگ نوشته‌های ارمنی وجود دارد. همچنین مدفن خاندان حکومتی ارمنی خاچن علیا[22] در این کلیسا می‌باشد. حجاری‌های سر در جنوبی کلیسای جامع بیانگر آن است که این بنا در قرن سیزدهم میلای ساخته شده‌است.

در ۸ اکتبر ۲۰۰۱ جمعی از نمایندگان شورای اروپا با صدور بیانیه‌ای تخریب صومعهٔ دادی وانک توسط جمهوری آذربایجان را محکوم نمودند. این صومعه در سال‌های اخیر توسط ارامنه مورد بازسازی قرار گرفته‌است.[23]

صومعهٔ گاندزاسار

بنای کنونی آن مربوط به قرن سیزدهم میلادی است و در نزدیکی روستای وانک در استان مارتاکرت واقع است.

بقایای زکریای مقدس، پدر یحیی تعمیددهنده، در صومعهٔ گاندزاسار نگهداری می‌شود. بنا بر آثار بسیاری از مورخان قرون وسطی، از جمله یرمیا چلبی، این صومعه توسط گریگور روشنگر در قرن چهارم میلادی پایه‌گذاری شده‌است. گاندزاسار در سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۸۱۶ یکی از مقرهای کلیسای مرسلی ارمنی بوده و هم‌اکنون مقر اسقف اعظم پارکو ماردیروسیان، خلیفهٔ ارامنهٔ آرتساخ است.

کلیسای جامع یحیی تعمید دهندهٔ مقدس در این صومعه بین سال‌های ۱۲۱۶ و ۱۲۳۸ میلادی به دستور واختانگیان، حاکم ارمنی استان خاچن آرتساخ بنا شده‌است و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، یکی از نمونه‌های بی‌نظیر معماری ارمنی محسوب می‌شود. آناتولی یاکوبسون،[24] کارشناس هنر قرون وسطی، این صومعه را دائرةالمعارف هنر ارمنی در قرن سیزدهم میلادی نامیده‌است.

سنگ‌نوشتهٔ مربوط به ساخت این کلیسا روی دیوار غربی آن قرار دارد و مقبرهٔ حکام ارمنی خاچن در همین کلیسا می‌باشد. در مجموع حدود دویست سنگ‌نوشتهٔ ارمنی در صومعهٔ گاندزاساروجود دارد. در اواخر قرن ۱۲ و اوایل قرن ۱۳ میلادی معماری ارمنی دوباره شکوفا شد و صومعه‌های ارمنستان از جمله گاندزاسار به مراکز هنر، معماری و محل کتابت و تصویرنگاری دست نوشته‌های ارمنی بدل شدند. در محوطهٔ این صومعه تعداد زیادی صلیب‌های سنگی قدیمی چلیپاسنگ وجود دارد. کلیسای یحیی مقدس همانند کلیسای آختامار در جزیرهٔ آختامار دارای حجاری‌های متعدد از جمله حضرت عیسی روی صلیب، آدم و حوا و غیره است.

صومعهٔ دزیدزرناوانک

«صومعهٔ تسیتسرناوانک» در استان کاشاتاق بر حاشیهٔ روستای زیزرناوانک در ساحل راست رود آقاونی واقع است.

این صومعه نقش ارزشمندی نه فقط برای ارمنستان بلکه برای کل جهان مسیحیت ایفا نموده‌است. انگشت کوچک (زیزرن) پطرس حواری در این صومعه نگهداری شده‌است و نام زیزرناوانک از همین‌جا منشأ گرفته‌است.

صومعهٔ تسیتسرناوانک با ویژگی‌های خود و تزئینات منحصربفرد خود یکی از بناهای مهم معماری ارمنی قرون وسطایی می‌باشد. آن سازه‌ای به سبک بازیلیک و تالار سه قسمتی، پلان زیربنایی مستطیل شکل با چهار جفت ستون است و در فضای این بنا، از بیرون تأکید بر روی تالار قسمت میانی می‌باشد. آن از ضلع جنوبی دارای چهار درب می‌باشد. در بین کلیساهای مشابه ارمنی، آن تنها نمونه‌ای است که به‌خوبی محفوظ مانده و برجای ایستاده‌است. احتمالاً کلیسا بر روی فونداسیون معبد بت‌پرستی بنا شده‌است. مرحله اول ساخت و ساز آن در سده چهارم میلادی آغاز شده‌است.

سنگ‌نوشتهٔ قدیمی مربوط به بازسازی این صومعه از سال ۱۶۱۳ میلادی توسط مقامات جمهوری آذربایجان در سال‌های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۲ میلادی نابود شد پیشتر نیز حکومت جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی در سال ۱۹۶۷ سنگ‌نوشتهٔ دیگری را که مربوط به سال ۱۷۷۹ بود تخریب نموده بود.[26]

کلیسای جامع شوشی
  • کلیسای جامع شوشی

کلیسای قازانچتسوتس آمناپرگیچ مقدس (کلیسای جامع شهر شوشی) افتخار و غرور شهر شوشی می‌باشد. بنای کنونی آن در سال‌های ۸۷–۱۸۶۸ تأسیس شد و در شهر شوشی قرار دارد.

این کلیسا به همراه کلیسای کاناچ ژام(به زبان ارمنی به معنی کلیسای سبز) تنها کلیساهای ارمنی شوشی هستند.

بعد از سال ۱۹۲۰ جمهوری آذربایجان شوروی از آن به عنوان انبار غله و پارکینگ استفاده می‌نمود. در طول جنگ قره‌باغ نیز مقامات جمهوری آذربایجان به دلیل اطمینان از عدم مورد حمله قرار گرفتن آن از سوی نیروهای ارمنی از آن به عنوان انبار مهمات استفاده می‌نمودند.[27]

این کلیسا، پس از آزادسازی شهر شوشی یه طور اساسی بازسازی شده و اینک فعال است.

یکی از اتاق‌های زیرزمینی کلیسا بواسطه پدیده‌های مرموز معروف می‌باشد. آن صرفاً یک اتاق نیم‌کروی است اما دارای ویژگی‌های آکوستیک بسیار جالبی می‌باشد. وقتی در وسط آن درست در زیر شکاف ایجاد شده بر روی سقف می‌ایستید، صدای شما به‌طور غیرقابل قیاسی بلندتر شنیده می‌شود اما برای کسی که یک متر کنار ایستاده‌است، اینگونه نیست و او صدای معمولی می‌شنود. به‌خصوص خیلی جالب است وقتی در زیر آن شکاف شروع به آواز خواندن می‌نمایید. این اتاق برای مراسم کلیسایی مورد استفاده قرار می‌گرفت. کشیش‌ها با بلندتر شنیدن صدای خود می‌توانستند موسیقی را صحیح تر ادا نمایند.

کلیسای سبز

افزون بر صدای بلند، این اتاق یک ویژگی دیگر نیز دارد. اگر دو نفر درست در دو نقطهٔ متقابل قُطر آن بایستند، آن‌ها صدای حرف‌های بسیار ضعیف و پائین همدیگر را بسیار خوب خواهند شنید، اما سایر افرادی که در آن اتاق هستند، چیزی نخواهند شنید.

  • کلیسای سبز (کاناچ ژام)

کلیسای سبز در شهر شوشی کانون فرهنگی مهم ارامنه در قرون وسطی واقع است. نام کلیسای سبز به گنبد آن مربوط می‌شود که به رنگ سبز رنگ‌آمیزی شده‌است.

این کلیسای زیبا که به خوبی محفوظ مانده‌است، در ناحیه مرتفعی از شهر قرار دارد و از آنجا منظره بسیار فوق‌العاده‌ای به سمت شهر دیده می‌شود. در کتیبه‌های مربوط به ساخت و ساز آن آمده‌است که این بنا در سال ۱۸۷۴ ساخته شده‌است.

به سبب ناقوس‌خانه و گنبد خوش فرم آن، کلیسای سبز از کلیهٔ محله‌های شهر قابل رویت است.

کلیسای گتچاوانک

کلیسایی قرون وسطایی گتچاوانک در نزدیکی روستای تاق[29] استان هادروت آرتساخ واقع است. در سال ۱۲۴۱ میلادی ساخته شده‌است.

صومعهٔ یریتس مانکانتس

این صومعه در سال ۱۶۹۱ میلادی توسط خاندان ملیک ایسرائلیان، از ملیک‌های قره‌باغ، حکام ارمنی جرابرت آرتساخ بنا شده‌است و در استان مارتاکرت قره‌باغ قرار دارد.

یقیشه آراکیال وانک

متعلق به سدهٔ پنجم میلادی در مارتاکرت.

صومعهٔ کارمیراوانک
  • صومعهٔ کارمیراوانک[32]

متعلق به سدهٔ سیزدهم میلادی در مارتاکرت.

صومعه هُرِکاوانک

متعلق به سدهٔ هفتم میلادی در مارتاکرت.

  • صومعهٔ هُرِکاوانک[34]

متعلق به سدهٔ سیزدهم میلادی در نزدیکی روستایی به نام طالیش.

قلعهٔ کاچاقاکابرت

در کوهستان‌های مرتفع و پوشیده از جنگل، ناممکن است قلهٔ کوهی را که به‌طور ناگهانی سر برافراشته و از همه اطراف خود با صخره‌های عمودی محصور می‌باشد، متوجه نشد.

قلعهٔ کاچاغاکابرد میان روستاهای پترتسیک و کولاتاک[36] واقع است. قلهٔ کوهی که این قلعه بر روی آن واقع است، از ده‌ها کیلومتر دورتر قابل تشخیص است. به‌خصوص آن در حین عبور از جاده‌ای که از استپاناکرت به گاندزاسار منتهی می‌شود، به چشم می‌خورد.

معماری:

«قلهٔ کوه از طرفین غربی، شمالی و شرقی بواسطه صخره‌های صاف و عمودی به ارتفاع ۵۰–۶۰ متر احاطه شده‌است. طرف جنوبی نسبتاً طرف ضعیف آن می‌باشد که ورودی نیز در اینجا قرار دارد. اما ورود به این دژ بسیار دشوار است چون ورودی به آن صورت وجود ندارد. بدون بالا رفتن رسیدن به بارو ناممکن است. وقتی از دور نگاه می‌کنی، محوطهٔ قلعه کوچک به نظر می‌رسد، اما در واقع آن به اندازهٔ کافی بزرگ است. در قدیم‌الایام اقامتگاه‌های متعدد، مسیرهای مخفی حفر شده در دل صخره، محل پرتاب گلوله‌های سنگی و آتشین، در اینجا وجود داشتند. همچنین به سیستم آبرسانی نیز توجه شده بود. دو آب‌انبار که در دل صخره حفر شده بودند و با آب باران پر می‌شدند، در قسمت مرکزی قلعه محفوظ مانده‌است.»

تاریخ آن:

<<این بنا متعلق به سدهٔ هشتم میلادی می‌باشد. در هنگام لشکرکشی اعراب این جزیرهٔ سنگی ساخته شد و به یک قلعه تبدیل شد. در برخی منابع، این مرکز دفاعی باستانی با نام قلعهٔ خاچن نیز ذکر می‌شود. به دفعات قلعهٔ کاچاقاکابرت از ساکنان روستاهای اطراف محافظت کرده‌است. به گفتهٔ مؤسس کاغانکاتواتسی،[37] در قرن نهم میلادی شاهزاده خانمی بنام اسپرام با از دست دادن شوهر خود، شجاعت یک مرد را بدست می‌آورد، دخترش را که با او زنده مانده بود، برمی‌دارد بر مسیر طولانی شب هنگام غلبه می‌کند و در داخل قلعهٔ خاچن پناه می‌گیرد.

در داخل این قلعه به سبب اینکه مطلقاً دست نیافتنی است و از موقعیتی مسلط برخوردار است، حتی می‌توان بدون سلاح به دفاع پرداخت. تصادفی نیست که مردم قلعه را کاچاقاکابرت (قلعهٔ زاغ‌ها) نامیده‌است. چون فقط برای زاغ‌ها در دسترس بوده‌است. ساکنان بومی این قلعه را با نام سقسقان (لغزنده) می‌شناسند، چون موارد بسیاری اتفاق افتاده که افراد از قله کوه سر خورده و به باروی آن نرسیده‌اند.>>

غار آزوخ
داخل غار آزوخ

غاری که میان روستاهای آزوخ[39] و دراختیک استان هادروت آرتساخ قرار دارد، یکی از قدیمی‌ترین اماکن مسکونی عصر سنگ قفقاز به‌شمار می‌رود. تاریخ‌دانان ارمنی قدیم از غار آزوخ زیاد یاد کرده‌اند. در زمان لشکرکشی‌های مغولان و تاتارها اربابان آماراس، ثروت‌های جهان آرتساخ را در اینجا پنهان می‌نمودند.[40]

برای مدت زیادی این غار دارای اسرار و رازهای زیادی بود، تنها از سال‌های دههٔ ۱۹۶۰ بود که دانشمندان باستان‌شناس تحقیق در مورد آن را آغاز کرده‌اند. این اثر طبیعی باستانی ورودی‌ها و خروجی‌هایی از شش سالن پر پیچ و خم داشته‌است. بزرگ‌ترین سالن آن مساحتی بالغ بر ۳٬۰۰۰ مترمربع را دربر می‌گیرد. دیوارهای سالن بزرگ مدور دارای سطح عجیب و غریبی هستند، گویا مارهایی به آن‌ها چسبیده‌اند. در صورت روشنایی شدید، تزئینات آن آنچنان می‌درخشند که گویی در قصری شگفت‌انگیز قرار دارید. سنگ‌های استالاگمیت و گلفهشنگ بزرگی که انسان را بیاد قندیل‌های یخی می‌اندازند، زیبایی بیشتری به این قصر شگفت‌انگیز می‌بخشد.

در اینجا، نخستین بار بقایای فسیل‌های گیاهان و جانوران، آثار هنری انسان‌های اولیه و ابزار سنگی که قدمت آن‌ها به بیش از هفتصد هزار سال می‌رسد، از دوران زمین‌شناسی آسیلی (Asselian) یافت شده‌اند. راهروهایی به سمت‌های مختلف از این سالن امتداد یافته‌اند. راهروی شرقی سالن بزرگ را به سالن‌های دیگر متصل می‌کند. وضعیت این راهرو تا حدودی سر و سامان یافته‌است و تأثیر کار انسان در اینجا به چشم می‌خورد.

سالن سوم از چند متری آن آغاز می‌شود. طاق‌های مزین به قندیل‌های گلفهشنگ سالن را به چند قسمت تقسیم می‌کنند. کف آن ناهموار است و در جای-جای آن گودال‌های آبی کوچک تشکیل شده‌است. همچنین شکاف‌های عمودی در غار دیده می‌شوند و سنگ‌های استالاگامیت سربر افراشته‌اند. پله‌ها و شکاف‌های پیچیده‌ای در میان دیوارها باز شده‌است. اشیای سفالین گوناگون، سنگ‌های پرداخت شده، صدها استخوان جانوران در اینجا کشف شده‌است. معلوم می‌شود که انسان‌های اولیه دارای غذاهای گوناگونی بوده‌اند. دانشمندان از درون بقایای غذاها بقایای آنچنان جانورانی را پیدا کرده‌اند که نسل آن‌ها از دیرباز منقرض شده‌است.

برخلاف سالن‌های دیگر، سالن بعدی یعنی سالن چهارم دارای کفی صاف و بسیار خشک می‌باشد، چون آب‌های زیرزمینی به اینجا نفوذ نمی‌کنند. سالن تنها یک ورودی دارد و آثار کارهای انسانی در اینجا برجسته‌تر می‌باشد. به احتمال زیاد این سالن به عنوان نوعی انبار یا مخفیگاه مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. از اینجا راهرو به طرف جنوب غربی می‌رود و به ورودی جنوبی غار منتهی می‌شود.

در نزدیکی ورودی، باستان‌شناسان تکه‌ای از فک فوقانی انسان غارنشین نئاندرتال متعلق به دوران زمین‌شناسی موستری را در عمق ۷ متری کشف کرده‌اند. این تکه آروارهٔ انسان از نظر ساختار و ترتیب قرارگیری دندان‌ها به‌طور قابل ملاحظه‌ای با فک انسان‌های امروزی تفاوت دارد. مطالعات دقیق نشان داده‌است که بقایای دندان عقل و دو دندان دیگر بر روی این فک محفوظ مانده‌است. کشف فک نخستین ساکن غار آزوخ دارای اهمیت بسزایی است.

فک انسان غارنشین که در اطراف استان هادروت آرتساخ پیدا شده، در ادبیات علمی زیر شماره پنج طبقه‌بندی شده‌است.

غار آزوخ نه فقط از نظر احیای ساختار انسان غارنشین اهمیت بسزایی دارد، بلکه همچنین این دیدگاه را تأیید می‌کند که قلمرو ارمنستان در داخل دوران کواترنری و اسکان اولیهٔ انسان جای می‌گیرد.

افزون بر چهار سالن توصیف شده، بعدها دو سالن دیگر نیز کشف شدند. طول مسیرهایی که از این غار اسرارآمیز عبور می‌کنند، بنا بر داده‌های ناکامل، بیش از ۳۰۰ کیلومتر است. بیش از ۲۰ هزار استخوان متعلق به ۴۳ نوع حیوان مختلف، حدود ۶ هزار ابزار سنگی و اشیای دیگر و همچنین سازه‌هایی از قرون وسطا نیز در این غار یافت شده‌است.

البته تاکنون کلیه اسرار این غار برملا نشده‌است. این غار که هزاره‌های متعددی به عنوان مکان مسکونی باستانی وسیع فعالیت کرده‌است، مکرراً مورد مطالعه قرار می‌گیرد و هربار پژوهشگران را غافلگیر می‌کند.

قلعهٔ شوشی
  • قلعهٔ شوشی

قلعهٔ شوشی (قرن هجدهم) به ملیک‌های قره‌باغ خاندان شاه‌نازاریان – حکمرانان واراندا – تعلق دارد.

دیوارهای باروها تا فاصلهٔ ۲٫۵ کیلومتری امتداد یافته، از صخره‌های بلندی واقع در جنوب غربی زمین مسطح و مرتفع فوق شروع شده، از دامنه‌های سراشیب به سمت دره پائین می‌آیند و از شرق مجدداً با صخره‌های بلند عمودی ادغام می‌شوند. الباقی طرفین شوشی به‌واسطهٔ صخره‌های شیب‌داری مصونیت یافته‌است. این باروها که برای تجهیزات نظامی دوران کهن غیرقابل دسترسی بودند، از سنگ آهک ساخته شده‌است.

دیوارهایی که ارتفاع آن‌ها به ۷–۸ متر می‌رسید، به‌وسیلهٔ برج‌های نیم‌دایره‌ای تقویت شده بودند. این قلعه شهر به‌مانند دیگر بناهای مشابه آرتساخ در قرون وسطی دارای یک مسیر مخفی بوده‌است. پلکانی که در دل صخره‌ها حفر شده‌است، در نزدیکی دروازه‌های جنوبی آغاز می‌شد و با عبور از میان پیچ و خم‌های غارها، در درهٔ رود کارکار[41] بیرون می‌آمد. غارهای متعددی که در جنوب استحکامات قرار دارند، نقش بسزایی را در سیستم دفاعی شوشی ایفا کرده‌اند.

قلعهٔ مایرابرت
  • قلعه مایرابرت[42]

این قلعه در فاصلهٔ ۱۴ کیلومتری از استپاناکرت به سمت شمال شرق واقع است. قرن‌ها پیش، این قلعه (سدهٔ هجدهم) و مناطق مسکونی اطراف مایرابرت نام گرفته بودند.

باروهای دوجداره و موقعیت مناسب آن مانعی فائق‌ناپذیر برای دشمنان ایجاد کرده بودند. برج‌هایی دیده‌بانی از طریق راهروهای تنگی با یکدیگر ارتباط داشتند. باروها از داخل حفره‌ها و محل پرتاب گلوله‌های سنگی و آتشین متعددی داشتند. ضخامت دیوارها به ۲ متر و ارتفاع آن به ۹ متر می‌رسد. باروهای این قلعه طلایه‌دار دره کارکار بیش از ۵/۱ کیلومتر امتداد داشته و به دفعات در هنگام دفاع از شوشی سپر نیرومند و مطمئنی بوده‌است.

صفحات حماسی متعددی از تاریخ ملت ارمنی در زیر دیوارهای مایرابرت نوشته شده‌است.

بهداشت و درمان

از دههٔ ۱۹۵۰ میلادی، شبکهٔ درمانی منطقه گسترش یافت. در سال ۱۹۷۵م. تعداد پزشکان ۳۱۲ نفر بود و ۱٬۶۰۰ تخت بیمارستانی وجود داشت، اکنون ۳۲ بیمارستان با ۱٬۸۶۵ تخت وجود دارد. تعداد متخصصان پزشکی تا تحصیلات عالی ۵۲۱ نفر اما با تحصیلات پزشکی متوسطه ۲٬۱۹۹ نفر می‌باشد.

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون

  • «مختصری دربارهٔ تاریخ و ساختار حکومتی جمهوری آرتساخ». آلیک آنلاین. ۲ دی ۱۳۹۵.

منابع

در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ جمهوری آرتساخ موجود است.
  1. Zürcher, Christoph (2007). The Post-Soviet Wars: Rebellion, Ethnic Conflict, and Nationhood in the Caucasus ([Online-Ausg.]. ed.). New York: New York University Press. p. 168. ISBN 978-0-8147-9709-9.
  2. "ԼՂՀ 2015Թ. ՄԱՐԴԱՀԱՄԱՐԻ ՆԱԽՆԱԿԱՆ ՕՊԵՐԱՏԻՎ ՑՈՒՑԱՆԻՇՆԵՐԻ ՄԱՍԻՆ". STAF NKRE. 30 March 2016. Archived from the original on 16 April 2016. Retrieved 30 March 2016.
  3. "Official website of the President of the Nagorno Karabakh Republic. General Information about NKR". President.nkr.am. 2010-01-01. Retrieved ۲۰۱۲-۰۵-۰۶.
  4. Chorbajian, Levon; Donabedian Patrick; Mutafian, Claude. The Caucasian Knot: The History and Geo-Politics of Nagorno-Karabagh. NJ: Zed Books, 1994, p. 52
  5. (ارمنی ) Bagrat Ulubabyan. «Արցախ» (Arts'akh). Armenian Soviet Encyclopedia. vol. ii. Yerevan: فرهنگستان ملی علوم ارمنستان، 1976, pp. 150–151.
  6. Christopher Walker. The Armenian presence in Mountainous Karabakh, in John F. R. Wright et al. : Transcaucasian Boundaries (SOAS/GRC Geopolitics). 1995, p. 91
  7. استرابون. Geography, 11.14.
  8. Human Rights Watch. Seven Years of Conflict in Nagorno-Karabakh. December 1994, p. xiii, شابک ۱−۵۶۴۳۲−۱۴۲−۸ , citing: Natsional'nyi Sostav Naseleniya SSSR, po dannym Vsesoyuznyi Perepisi Naseleniya 1989 g. , Moskva, "Finansy i Statistika"
  9. World Directory of Minorities and Indigenous Peoples - Azerbaijan : Armenians
  10. Azerbaijan: Azerbaijani mugam
  11. Parliamentary Assembly Documents, Working papers 2000 Ordinary session (Third part), Volume IV
  12. Rieff, David (June 1997). "Without Rules or Pity". Foreign Affairs. شورای روابط خارجی. 76 (2). Retrieved 13 February 2007.
  13. Lieberman, Benjamin (2006). Terrible Fate: Ethnic Cleansing in the Making of Modern Europe. Chicago: Ivan R. Dee. pp. 284–292. ISBN 1-56663-646-9.
  14. علی عباس اف و هاریتون چاخاتریان، مناقشه قره‌باغ؛ آرمان‌ها و واقعیت‌ها، مترجم و نشر:موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر ایران، چاپ نخست ۱۳۸۳
  15. کتاب:تحولات سیاسی جمهوری ارمنستان، تحولات قره‌باغ پس از آتش‌بس، نویسنده: «ولی کوزه‌گر کالجی» صفحه:۱۲۰
  16. از دوران باستان ارمنستان بزرگ یا هایک بزرگ شامل پانزده استان بود. آیرارات یکی از پانزده استان ارمنستان باستان می‌باشد.
  17. gotcha
  18. Petros Adamian
  19. Amaras Monastery
  20. Machkalashen
  21. Dadivank
  22. Principality of Khachen
  23. Parliamentary Assembly Documents 2002 Ordinary Session (First Part) , Volume I, Council of Europe, p. 35
  24. Anatoli L. Yakobson
  25. Tsitsernavank Monastery
  26. Karapetian, Samvel. Armenian Cultural Monuments in the Region of Karabagh. Yerevan: Gitutiun Publishing House, 2001, p. 145.
  27. De Waal, Thomas. Black Garden: Armenia and Azerbaijan through Peace and War. New York: New York University Press, 2003, pp. 179-180, 190. ISBN 0-8147-1944-9
  28. Gtichavank
  29. Togh
  30. Yerits Mankants Monastery
  31. Yeghishe Arakyal Monastery
  32. Кармираван (монастырь)
  33. Հակոբավանք
  34. Հոռեկա վանք
  35. Kachaghakaberd
  36. K’olatak
  37. تاریخ‌نگار معروف ارمنی
  38. Azykh Cave
  39. Azokh
  40. http://en.wikipedia.org/wiki/Azykh_Cave
  41. Karkar River
  42. Mayraberd fortress
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.