امپراتوری روسیه
امپراتوری روسیه (به روسی: Российская империя) یا روسیه تزاری، نام حکومتی قدرتمند بود که از ۲۲ اکتبر ۱۷۲۱ تا سرنگونی آن در فوریه ۱۹۱۷، به مدت ۱۹۶ سال بر بخشهای عظیمی از اروپا، آسیا و آمریکا حکومت راند. پایتخت این امپراتوری شهر سنپترزبورگ و زبان رسمی آن روسی، واحد پول آن روبل بود و نیز پادشاهان آن تزار نامیده میشدند. امپراتوری روسیه پس از امپراتوری بریتانیا و امپراتوری مغول، سومین امپراتوری بزرگ تاریخ از لحاظ وسعت محسوب میشود. نخستین تزار روسیه در این دوران پطر کبیر و آخرین آن نیکلای دوم بود. از مشهورترین و مقتدرترین امپراتوران روسیه میتوان کاترین کبیر را نام برد که بیشترین دوران سلطنت را در میان آنان داشت و روسیه را به ابرقدرت اوراسیا بدل کرد.
امپراتوری روسیه | |||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۱۷۲۱–۱۹۱۷ | |||||||||||||||||
نشان
| |||||||||||||||||
امپراتوری روسیه در ۱۸۶۶ | |||||||||||||||||
پایتخت | سنت پترزبورگ (۱۷۲۱–۱۷۲۸) مسکو (۱۷۲۸–۱۷۳۰) سنت پترزبورگ (۱۷۳۰–۱۹۱۷) ۵۹°۵۶′ شمالی ۳۰°۲۰′ شرقی | ||||||||||||||||
زبان(های) رایج | روسی، فنلاندی، سوئدی، لهستانی، آلمانی، رومانیایی، فرانسوی | ||||||||||||||||
دین(ها) | مذهب رسمی: کلیسای ارتدکس روسی مذاهب اقلیت: اسلام، مسیحیت غربی، لوتریانیسم، کلیسای حواری ارمنی، یهودیت، کاتولیک رومی، پروتستانتیسم، مؤمنان قدیمی، بودیسم، بودیسم تبتی، کالوینیسم، منونایت، باپتیسم | ||||||||||||||||
حکومت | پادشاهی(مطلقه مشروطه) پادشاهی مرکب از مطلقه و مشروطه است. | ||||||||||||||||
امپراتور-تزار | |||||||||||||||||
• ۱۷۲۱–۱۷۲۵ | پتر یکم (نخستین) | ||||||||||||||||
• ۱۸۹۴–۱۹۱۷ | نیکلای دوم (واپسین) | ||||||||||||||||
وزیر-رئیس | |||||||||||||||||
• ۱۹۰۵–۱۹۰۶ | سرگی وت (نخستین) | ||||||||||||||||
• ۱۹۱۷ | نیکلای گلتسین (واپسین) | ||||||||||||||||
قوه مقننه | سنای امپراتوری-تزاری | ||||||||||||||||
شورای امپراتور | |||||||||||||||||
مجلس مطلقه | |||||||||||||||||
تاریخ | |||||||||||||||||
• به تختنشینی پتر یکم | ۷ مه [تاریخ سبک قدیم ۲۷ آوریل¹] ۱۶۸۲ | ||||||||||||||||
• اعلام امپراتوری | ۲۲ اکتبر [تاریخ سبک قدیم ۱۱ اکتبر] ۱۷۲۱ ۱۷۲۱ | ||||||||||||||||
• شورش دسامبر | ۲۶ دسامبر [تاریخ سبک قدیم ۱۴ دسامبر] ۱۸۲۵ | ||||||||||||||||
• لغو فئودالیسم | ۳ مارس [تاریخ سبک قدیم ۱۹ فوریه] ۱۸۶۱ | ||||||||||||||||
• انقلاب ۱۹۰۵ | ژانویه-دسامبر ۱۹۰۵ | ||||||||||||||||
• قانون اساسی | ۲۳ آوریل [تاریخ سبک قدیم ۶ مه] ۱۹۰۶ | ||||||||||||||||
• انقلاب فوریه | ۱۵ مارس [تاریخ سبک قدیم ۲ مارس] ۱۹۱۷ ۱۹۱۷ | ||||||||||||||||
• انقلاب اکتبر | ۷ نوامبر [تاریخ سبک قدیم ۲۵ اکتبر] ۱۹۱۷ | ||||||||||||||||
مساحت | |||||||||||||||||
۱۸۶۶ | ۲۳٬۷۰۰٬۰۰۰ کیلومترمربع (۹۲۰۰۰۰۰مایلمربع) | ||||||||||||||||
۱۹۱۶ | ۲۱٬۷۹۹٬۸۲۵ کیلومترمربع (۸۴۱۶۹۵۹مایلمربع) | ||||||||||||||||
جمعیت | |||||||||||||||||
• ۱۸۹۷ | ۱۲۵۶۴۰۰۲۱ | ||||||||||||||||
واحد پول | روبل روسیه | ||||||||||||||||
کد ایزو ۳۱۶۶ | RU | ||||||||||||||||
| |||||||||||||||||
امروز بخشی از | |||||||||||||||||
۱: روسیه پیوسته از تقویم ژولینی تا پس از فروپاشی امپراتوری استفاده میکرد؛ ببینید سبک قدیمی و سبک جدید تاریخ. |
تاریخ روسیه
بیش از دو سده روسیه تزاری بخشی از امپراتوری مغول بود. اما در سده پانزدهم، ولایت مسکووی که ناحیه کوچکی از سرزمین روسیه امروزی را در برمی گرفت، قدرت یافت، تا حدی که مغولانِ اردوی زرین را به مبارزه طلبید. شاهزاده هادیان، ایوان بزرگ، از پرداخت خراج به مغولها سر باز رد، فرمانروای بعدی ایوان چهارم، قلمروی ولایت مسکوی را توسعه داد. لقب او، «ایوان مخوف»، بیانگر این است که این نخستین تزار در تمام روسیه بود که بیشتر از او میترسیدند تا اینکه دوستش داشته باشند.
رومانفها
رومانفها خاندانی اشرافی و قدرتمند در مسکو بودند. نخستین تزار روسیه، ایوان مخوف (۸۴ – ۱۵۳۰م) با خاندان رومانف وصلت نمود. رومن زاخارین جد اعلای رومانفها برادر آناستازیا همسر ایوان مخوف تزار روسیه بود و پسری نیز به نام نیکیتا داشت که پدربزرگ اولین تزار رومانف یعنی میخائیل فئودوروویچ رومانف است. این خانواده به دلیل همزمانی با ایوان مخوف (ایوان چهارم) و نیز به این دلیل که در دسیسهها و توطئههای درباریان در حوادث پس از مرگ ایوان مخوف شرکت نداشتند در میان مردم روسیه محبوب بودند. ضمن اینکه فئودور نیکتایویچ رومانف پدر میخائیل رومانف اولین تزار روسیه مورد تأیید یک مقام مورد احترام روحانی در روسیه بود که حین جنگ با لهستانیها در دوران هرج و مرج رهبری مردم روسیه را بر عهده داشت. پس از شکست لهستانیها، مردم میخاییل یکم روسیه را به سلطنت برگزیدند. این خانواده تا ۳۰۰ سال و تا انتهای جنگ جهانی اول و زمان ظهور کمونیسم در روسیه با اقتدار حکومت میکردند.
عصر ناآرامی
پسر ایوان، فئودور اول، بوریس گودونف (۱۶۰۵–۱۵۵۱م) به عنوان تزار روسیه، جانشین او شد. وقتی او در سال ۱۶۰۵ میلادی از دنیا رفت، روسیه در هرج و مرج افتاد.
از سال ۱۶۰۵ میلادی تا ۱۶۱۳ میلادی هرج و مرج دوام یافت. اشراف برای سلطنت با یکدیگر جنگیدند و برزگران شورش کردند. دشمنان اصلی روسیه؛ لهستان و سوئد؛ هرج و مرج را غنیمت شمردند. در سال ۱۶۱۱م نیروهای لهستانی شهر سمولنسک روسیه را فتح کردند. یک سال بعد لهستانیها مسکو را اشغال کرده و شاهزاده لهستانی را بر تخت تزار نشاندند. سپس سوئدیها در سال ۱۶۱۳م شهر نووگورود را اشغال کردند.
نخستین تزار رومانف
روسها برای واپس راندن لهستانیها از مسکو یکپارچه شدند. آنان میخائیل رومانف ۱۷ ساله را در سال ۱۶۱۳ میلادی به مقام تزاری منصوب کردند. او فرزند بطرک مسکو فئودور نیکتایویچ رومانف بود. او توسط مردم روسیه و برخلاف میل باطنی خود به سلطنت انتخاب شد. جانشینهای میخائیل رومانف، به مدت بیش از ۳۰۰ سال، یعنی تا زمان انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی بر سرزمین روسیه حکمرانی کردند.
تزار آلکسی
آلکسی فرزند میخاییل، دومین تزار از خاندان رومانوف است. او در ابتدای سلطنتش تصمیم گرفت بر اوکراین مسلط شود. در سال ۱۶۴۸ که مردم اوکراین علیه لهستان سربه شورش برداشتند، آلکسی راه دستیابی به هدفش را نزدیک دید. شورشیان پذیرفتند به دلیل هم مذهب بودن با روسها، اوکراین را به آنان خواهند بخشید. پس از چندین سال نبرد و نیز چندین سال مذاکره، سرانجام روسیه و لهستان قراردادی را امضاء کردند که به موجب آن اوکراین تقسیم شد و روسیه کنترل کی یف و نواحی اطراف آن را به دست آورد. در این زمان، سربازان روس دورتر و دورتر به داخل خاک سیبری قدم میگذاشتند و با مردم بیشتری برخورد میکردند.
پتر کبیر
پتر یکم چهارمین تزار روسیه از دودمان رومانوف بود. پتر را با اصلاحات مشهور و وسیعی که در ساختار فرهنگی، اجتماعی، نظامی و علمی و حتی مذهبی روسیه به وجود آورد میشناسند. پتر کبیر فرمانروایی بود که سعادت کشورش را در غربی شدن میدانست او برای همین هدف تمام بنیانهای کشور روسیه را از امور سطحی تا امور حساس هدف قرار داد، او الفبای زبان روسی را که در مناطق مختلف کشور تفاوتهای محسوسی داشت را وحدت بخشید، تقویم میلادی را جایگزین تقویم سنتی روسها کرد میلاد حضرت عیسی را به عنوان مبدأ تقویم پذیرفت درحالیکه مبدأ تقویم روسی باستان آغاز خلقت بود. پتر یکم نخستین روزنامه روسیه را بنیان گذاشت،لباس مردم روسیه را غربی کرد و قانون منع گذاشتن ریش برای مردان وضع کرد و فقط روحانیون و دهقانان را از این قانون معاف داشت، ارتش نوینی را برای روسیه به وجود آورد، نیروی دریایی روسیه را به سرعت گسترش داد و تسلیحات جدید برای ارتش تهیه نمود و ارتش سنتی روسیه را به یک ارتش مدرن و پر قدرت تبدیل کرد برای گسترش خاک روسیه شرق و غرب را در نظر گرفت. وسعت امپراتوری روسیه در دوران فرمانروایی پتر کبیر بیش از دو برابر گسترش یافت در شرق روسها بخشهای وسیعی از سیبری را تصرف کردند و در غرب نیز پتر کبیر در نبرد شمال موفق به شکست دادن سوئدیها و تصرف بخشهایی از لیتوانی و لهستان شد و موفق به تصرف سواحل گستردهای از دریای بالتیک شد در نتیجه این جنگ سیادت پادشاهی سوئد بر اروپای شمالی و سیادت لهستان بر اروپای شرقی پایان یافت و روسیه برتری اش را بر اروپای شمالی و شرقی تثبیت کرد. پتر به تحول علمی روسیه اهمیت بسیار میداد و فرهنگستان علوم سنت پترز بورگ را به عنوان جایی برای گردهم آیی دانشمندان مشهور آن روزهای امپراتوری روسیه به وجود آورد، پتر هم چنین شهر زیبای سنت پترز بورگ را بنا نهاد و آن شهر را با کاخهای باشکوه تزئین نمود تا آن شهر در جایگاهی برابر با شهرهای بزرگ اروپایی مانند پاریس و لندن باشد و سپس در سال ۱۷۱۲پایتخت روسیه را به این شهر منتقل کرد. پتر در سن۵۳ سالگی درگذشت. پس از پتر کبیر دورانی کوتاه مدت از سال ۱۷۲۵ تا ۱۷۴۱ هرج و مرج در روسیه حاکم بود و چندین تزار به قدرت رسیدند که تواناییهای پتر را نداشتند تا اینکه در سال ۱۷۴۱ نوبت به دختر پتر کبیر ملکه الیزابت پتروونا رسید هر چند که الیزابت امپراتوری اطلاح طلب بود اما توانایی پدرش را نداشت بعد از مرگ الیزابت کاترین بعدن به کاترین کبیر ملقب شد قدرتی برابر با پتر کبیر داشت و روسیه را قدرتمندتر و بسیار بزرگتر از قبل کرد.
الیزابت روسیه
الیزابت دختر پتر یکم امپراتور اصلاح طلب روسیه بود او نیز تحت تربیت پدر و عقاید او بزرگ شده و دوران حکمرانی اش که از سال ۱۷۴۱ تا سال ۱۷۶۲ به مدت ۲۱ سال تا زمان مرگش ادامه داشت دورانی از پیگیری سیاستهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی پتر کبیر بود. او مانند پدرش برای گسترش نفوذ روسیه دست به اقدامات نظامی کشور گشایانه زد گرچه نسبت به پتر یکم به توفیقات کمتری در این راه رسید.
نبرد با امپراتوری لهستان که با دوکنشین لیتوانی متحد شده و یک حکومت واحد را به وجود آورده بودند یکی از مهمترین موفقیتهای او بود همچنین الیزابت در جنگ جانشینی اتریش توانست موفقیت آمیز ظاهر شود گرچه برخلاف خواستههایش مناطق زیادی به خاک روسیه ملحق نشد. الیزابت پیش از مرگش خواهر زاده اش پتر سوم را به جانشینی انتخاب کرد که اما مدت شاهی پتر سوم به دلیل کودتا همسرش کاترین علیه او بسیار کوتاه (۱۸۵روز) بود.
کاترین کبیر
الیزابت هرگز ازدواج نکرد به همین خاطر فرزندی نداشت اما از حق حاکمیتش برای انتخاب فرمانروای بعد از خود استفاده کرد، او فرزند خواهرش کارل پطرس که بعدها به پتر سوم شهرت یافت را برای جانشینی اش در نظر گرفت . پتر سوم در آلمان متولد شده و رشد یافته بود و حتی زبان روسی را فبه خوبی صحبت نمیکرد از همین جهت الیزابت برای همسری او نیز یک دختر اشراف زاده آلمانی به نام «سوفیا آگوستا آنهالت زبرست» را برای همسری پتر سوم انتخاب کرد پس از آمدن پتر سوم به همراه سوفیا به روسیه از آن جا که نام سوفیا نام خواهر پتر کبیر بود که علیه او شوریده بود و مورد غضب پتر کبیر و منفور خاندان سلطنتی شده بود نام سوفیا تغییر کرد و او نام کاترین همسر محبوب پتر کبیر را برای خود برگزید.سرانجام ازدواج پتر سوم و سوفیا که حالا کاترین نامیده میشد در سال ۱۷۴۴ میلادی اتفاق افتاد، از این ازدواج یک پسر و یک دختر به دنیا آمدند با این وجود زندگی کاترین با پتر سوم زندگی شادی نبود، پتر خیلی زود بیمار گشت، او مبتلا به آبله شده بود، این بیماری چهره پتر را بسیار زشت کرد، کاترین پس از بیماری سعی میکرد همسر خود را دلداری دهد اما علاوه بر چهره زشت شده پتر اخلاق او نیز بسیار تند شده بود، پتر هر روز وقت کم تری با همسرش میگذرانید و بیشتر وقتش را یا به انجام تشریفات نظامی و یا به رفتن به میکدهها و خوشگذرانی با دوستانش میگذراند به همین دلایل کاترین به کلی از همسرش فاصله گرفته بود، علاوه بر کاترین درباریان، فرماندهان ارتش و اشراف با نفوذ روسیه نیز از رفتارهای پتر سوم رنجیده شده بود و پذیرش پادشاهی او برای آنان دشوار بود. در سال ۱۷۶۲ الیزابت از دنیا رفت و پتر با عنوان پتر سوم به فرمانروایی رسید، اخلاق او اما پس از به قدرت رسیدن تغییری نکرد و خشم درباریان بیشتر میشد . کاترین هم چنین به دلیل بیتوجهیهای پتر سوم معشوقهایی برگزیده بود که همگی از متنفذین دربار و با نظامیان برجسته بودند . سرانجام تنها پس از ۱۸۵ روز از تاجگذاری پتر سوم کودتایی توسط درباریان و محافظان قصر صورت گرفت که نتیجه آن سرنگونی پتر سوم بود، کاترین که در هنگام کودتا در یکی از کاخهای بیرون از پایتخت به سر میبرد خودش را به سرعت به پایتخت رسانید و خود را ملکه و فرمانروای روسیه خواند .
کاترین از سال ۱۷۹۶ میلادی به مدت ۳۴ سال بر روسیه حکومت کرد. کاترین پس از تاجگذاری همانند پتر کبیر به اصلاحات علاقه جدی نشان داد، او به نوسازی ارتش روسیه پرداخت به ویژه نیروی دریایی روسیه را که پتر کبیر آن را بنیان نهاده بود توسعه بخشید و نیروی دریایی بزرگ روسیه در دریای سیاه و دریای مدیترانه حضور پیدا کرد . در سال ۱۷۶۷ میلادی روسیه علیه امپراتوری عثمانی وارد جنگ شد که به پیروزی روسیه انجامید و روسها جنوب سرزمین اوکراین، شبه جزیره کریمه و سرزمین مولداوی را تسخیر نمودند، همچنین کاترین موفقیت آمیز علیه لهستانیها جنگید و به ادعای پادشاهی لهستان بر سرزمین لیتوانی پایان بخشید . اما مهم تر از موفقیتهای نظامی کاترین، تأثیرات فرهنگی و اجتماعی دوران سلطنت او بود . کاترین علاقه وافری به هنر و فلسفه داشت، او بسیاری از برجستهترین هنرمندان سراسر اروپا را به روسیه دعوت میکرد و بناهای با شکوه، باغهای رویایی و کاخهای مجلل بسیاری در این دوران ساخته شد .کاترین هم چنین به جمعآوری آثار هنری علاقه بسیاری داشت و با هزینههای گزاف برجستهترین آثار هنری ،از نقاشیها، مجسمهها، ظروف، پرده و مبلمان گرفته تا نقاشیهای دیواری و شیشه کاریهای مجلل را جمعآوری میکرد، او به کتاب نیز عشق می ورزید و کتابخانه بزرگ سلطنتی سن پترزبورگ را افتتاح کرد و ده هزار کتاب از سراسر جهان را در آن جا گرد آورد.او تلاش میکرد مردم عادی روسیه را نیز با فرهنگ و هنر آشنا سازد به همین خاطر صدها سالن نمایش، اپرا و سالنهای رقص و موسیقی باشکوه در شهرهای روسیه ساخته شد و چندین دانشگاه نیز افتتاح گشت و بناهای سازهایی با قیمت زیاد در کشور ساخته شد اما همه این ساخت و سازها هزینه گزافی را موجب میشد که نارضایتی مردم را در پی داشت، از همه بد تر آنکه کشور روسیه هنوز از ساختار ارباب و رعیتی رنج میبرد و سیستم فئودالی در کشور حاکم بود، کاترین ابتدا سعی کرد تغییراتی در این سیستم ایجاد کند اما هم به دلیل مخالفتهای بسیار اشراف که حتی نزدیکترین افراد به کاترین یعنی معشوقهایش را هم شامل میشدند و هم به دلیل اینکه انجام طرحهای پر هزینه کاترین بدون مالیات و حمایتهای همین اشراف ممکن نبود نتوانست اصلاحی در این زمینه صورت نماید، اما نارضایتیهای مردمی ستمهای بیحد اربابان و بی تفاوتی ملکه سرانجام به شورشی بزرگ بین سالهای ۱۷۷۳ تا ۱۷۷۵ انجامید، دهقانان روسیه به رهبری یک قزاق به نام پوگاچف این قیام را انجام دادند . پوگاچف ادعا کرد پتر سوم همسر کاترین است و مدعی شد که پس از مدتی که در مصر اقامت کرده و حالا بازگشته است. او به مردم وعده داد سیستم ارباب رعیتی را براندازد، بردگان را آزاد کند و زمینها را میان دهقانان تقسیم نماید، او حتی موفق شد شهر قازان از شهرهای بزرگ روسیه را تسخیر کند و چند ماه ان شهر را در دست داشته باشد گرچه این شورش سرانجام توسط ارتش روسیه سرکوب شد از آن به عنوان بزرگترین قیام دهقانی روسیه و منشأ قیامها و انقلابهای بعدی یاد میگردد. کاترین کبیر سرانجام در سال ۱۷۹۶، در سن ۶۴ سالگی پس از ۳۴ سال فرمانروایی درگذشت.
تزار الکساندر یکم
پس از درگذشت کاترین کبیر در سال ۱۷۹۶ پسر بزرگش پائول به قدرت رسید اما پائول مانند پدرش فردی ناتوان، ضعیف و بی انگیزه بود و خود نیز کاترین علاقه ای به پادشاه شدن او نداشت ، در عوض پسر بزرگ پائول یعنی الکساندر هم زیبا و هم جوانی با انگیزه برای امپراتوری بود و کاترین نیز نوه اش را برای پادشاهی ترجیح می داد . دوران حکومت پائول بسیار کوتاه بود و پنج سال دوام آورد تنها اقدام قانونی وی در طول حکومتش نیز ممنوع نمودن به پادشاهی رسیدن زنان در روسیه بود در حقیقت او از اینکه زن دیگری مانند مادرش کاترین با کنار زدن تزار قدرت را در دست بگیرد می هراسید . پس از درگذشت پائول در سال ۱۸۰۱ ، الکساندر به قدرت رسید. دوران حکومت الکساندر از دوره های مهم و تاثیر گذار در جهان بود ، در سال ۱۸۱۳ ناپلئون امپراتور فرانسه به بهانه کمک کردن روس ها برای دور زدن تحریم هایی که ناپلئون علیه بریتانیا وضع کرده بود به روسیه حمله کرد و ابتدا پیروزی هایی به دست آورد، الکساندر جوان که مقابله مستقیم در جنگی بزرگ با ناپلئون را به نفع خود نمی دانست سعی کرد با طولانی کردن جنگ و کشاندن جنگ به زمستان سخت روسیه و نیز با استفاده از سیاست زمین های سوخته ارتش ناپلئون را به کام نابودی بکشد ، در سیاسی زمین های سوخته مردم روسیه هر وقت محافظت از شهر یا روستا ها را ناممکن می دیدند از منطقه عقب نشینی می کردند اما تمام آذوقه ها را یا با خود میبردند یا نابود می کزدند چاه ها را نابود و مزارع را می سوزاندند تا هیچ غذایی به ارتش ناپلئون نرسد . ابتکار عمل الکساندر جواب داد و ناپلئون شکستی سخت نه از ارتش روسیه بلکه از طبیعت روسیه خورد ، یک سال بعد ناپلئون سقوط کرد و به جزیره سنت خان تبعید شد البته یک سال بعد یعنی در ۱۸۱۵ از تبعید گریخت و با ورود به فرانسه و با کمک مردم و افسران وفادارش قدرت را پس گرفت اما این بار پنج ارتش دشمن ناپلئون یعنی بریتانیا،روسیه،پروس،اتریش و امپراتوری عثمانی متحد علیه فرانسه وارد جنگ شدند ، ناپلئون در جنگ واترلو شکست خورد و الکساندر ارتش روسیه را پیروزمندانه وارد پاریس نمود و این شهر را تسخیر کرد. در کنفرانس وین که پس از سقوط ناپلئون برگزار شد الکساندر موفق شد لهستان و فنلاند را ضمیمه خاک روسیه نماید.
جنگ های ده ساله میان ایران و روسیه و امضای قرارداد های گلستان و ترکمنچای نیز ناشی از این جنگ ها بود که سراسر جنوب قفقاز یعنی گرجستان ، ارمنستان و شروان ( جمهوری آذربایجان کنونی) را تسخیر نمود.
الکساندر یکم در سال ۱۸۲۵ از دنیا رفت و برادرش نیکلای یکم جانشین او شد.
تزار نیکلای یکم
پس از مرگ الکساندر یکم برادرش نیکلای با عنوان تزار نیکلای یکم به امپراتوری روسیه رسید و به مدت سی سال از ۱۸۲۵ تا ۱۸۵۵ بر روسیه تزاری حکومت کرد. دوران حکومت او دورانی توأم با آرامش و رونق اقتصادی بود، در زمان همین تزار نبرد ده ساله میان ایران و روسیه به پایان رسید و قرارداد ترکمانچای امضا شد جنگ با امپراتوری عثمانی نیز بسیار موفقیت آمیز بود و روس ها منطقه مولداوی را ضمیمه خاک روسیه کردند، مرز های روسیه در خاور دور نیز مشخص شد و مناطق شمالی رود آمور از چین به تصرف روسیه در آمد، شورش نیرو های مذهبی در قفقاز نیز در زمان سلطنت نیکولای آغاز شد که بعد ها در زمان پسرش الکساندر دوم سرکوب شد. پادشاهی نیکلای یکم با جنگ کریمه به پایان رسید، روسیه جنگ ماجراجویانه ای برای تصرف شبه جزیره بالکان که در تسخیر عثمانی ها بود را آغاز کردند و با کمک مردم مسیحی بالکان موفقیت هایی به دست آوردند که حتی پایتخت عثمانی شهر استانبول توسط ارتش روسیه محاصره شد، دولت های اروپای غربی که از تسلط روسیه بر بالکان هراس داشتند به نفع عثمانی وارد جنگ شدند و این نخستین باری بود که دولت های مسیحی به نفع دولت مسلمان عثمانی علیه یک دولت مسیحی دیگر وارد جنگ میشدند، بریتانیا، فرانسه و اتریش به حمایت از عثمانی پرداختند، ارتش کشور های اروپای غربی نیروی دریایی روسیه را در هم شکست و استانبول را از محاصره خارج ساخت و سپس ارتش های عثمانی، بریتانیا و فرانسه با هم به خاک روسیه حمله و بندر سواستوپول در شبه جزیره کریمه که از اهمیت نظامی بالایی برخوردار بود را تسخیر کردند، نیکلای از در صلح برآمد اما چون نمیتوانست شکست را بپذیرد با خوردن زهر خو جانش را گرفت، سپس پسرش الکساندر دوم امپراتور روسیه شد که با عثمانی صلح کرد و دو طرف مرز های پیش از جنگ را با وساطت بریتانیا به رسمیت بازگرداندند. و میان دو کشور صلح برقرار شد.
تزار الکساندر دوم
تزار الکساندر دوم فرزند تزار نیکلای اول معروف به تزار آزادیبخش پس از پدرش در سال ۱۸۵۵ به تخت سلطنت روسیه نشست. درسال۱۸۶۱ تزار الکساندر دوم سرفداری را در روسیه لغو میکند. او کسی بود که اولین گروه از آزادیخواهان روسی را که اغلب جزو شاهزادگان و اشراف و افسران ارتش و معروف به دکابریستها بودند (چون در ماه دسامبر علیه تزار نیکلای اول شورش کردند) و مدت ۳۰ سال در سیبری با شدیدترین مجازاتها به حبس ابد محکوم شده بودند را آزاد کرد. تزار امیدوار است روسیه را مانند کشورهای اروپای غربی در راه مدرنسازی به حرکت درآورد. اما این اقدام به سود ثروتمندان تمام میشود و گروه قلیلی از دهقانان موفق به تهیه زمین میشوند. اکثر دهقانان فقیرتر از آن هستند که زمینی بخرند. این دهقانان از نظر فرهنگی عقب مانده تر از طبقات رنجبر اروپای غربی هستند.
او در ابتدای سلطنت با مشکلات مربوط به جنگ کریمه که در زمان پدرش آغاز شده بود دست به گریبان بود و البته توانست به شکلی آبرومندانه با دول متخاصم (انگلستان، فرانسه و عثمانی) صلح کند. او مردی روشنفکر بود که قصد آزادسازی سرفها را داشت. از شوخیهای تاریخ اینکه این تزار روشنفکر که در صدد انجام اصلاحات در کشورش بود بیشتر از دیگر تزارها توسط تروریستها مورد سوءقصد قرار گرفت و نهایتاً در اثر یکی از همین سوءقصدها به شدت زخمی شد و در حالی که انجام اصلاحات وی نتیجهای نداده بود فوت کرد. از عوامل ناکامی تزار در انجام اصلاحات میتوان به مخالفت بویاردها (اشراف روسیه) و ایرادات نظام اداری روسیه اشاره کرد.
تزار الکساندر سوم
تزار الکساندر سوم مانند پدرش سیاستهای مدرنسازی را دنبال میکند. کارخانجات جدید در سنپترزبورگ و مسکو احداث میشوند. جمعیت کارگری عظیمی در حومه این شهرها زندگی میکنند. اما آزادیهای اجتماعی را برخلاف پدرش کاهش میدهد. روسیه باید پیشرفت کند بیآنکه خللی در خاندان سلطنت ایجاد کند. سانسور و حکومت پلیسی افزایش مییابد. تعقیب و آزار اقلیتها خصوصاً یهودیها شدت میگیرد.
تزار نیکلای دوم
در ۱۸۹۴ نیکلای دوم به جای پدرش به سلطنت میرسد و راه او را ادامه میدهد. در ۱۸۹۸ حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه مخفیانه نخستین کنگره اش را در مینسک روسیه بر پا میکند. برنامه حزب برمبنای کارل مارکس و انگلس که پلخانف تشریح میکند تدوین میشود. پلخانف با ترور مخالف است و معتقد است که روسیه نخست باید دوره رشد سرمایهداری را طی کند تا سپس بتواند به دموکراسی و سوسیالیسم برسد.
حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه
در سال ۱۹۰۳ میلادی، دومین کنگره حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه در بروکسل و سپس در لندن تشکیل شد. در لندن این حزب به دو دسته تقسیم شد: بلشویکها (اکثریت) منشویکها (اقلیت). بلشویکها معتقد بودند که نباید منتظر ماند تا پس از دوره سرمایهداری به سوسیالیسم برسیم. رهبر بلشویکها «لنین» دو بار به اتهام فعالیتهایش به سیبری تبعید شد. لنین از سال ۱۹۰۰ در اروپای غربی زندگی میکرد.
جنگ روسیه - ژاپن
علت آغاز جنگ روسیه و ژاپن زمانی بود که نیکلای دوم به ژاپن سفر کرد و به بازدید از یکی از معابد ژاپن رفت در این هنگام یکی از موبدان که از وجود فردی بی ایمان چون نیکلای خشمگین شد با شمشیر به او حمله کرد، با واکنش سریع نگهبانان، آن موبد ازپای درآمد ولی نیکلای دوم که سخت ترسیده بود، حاکمان امپراطوری ژاپن را در این حادثه مقصر میدانست. پس از این حادثه، کدورتهایی ایجاد شد که تا زمان آغاز جنگ ادامه یافت.
در سال ۱۹۰۴ میلادی، امپراتوری روسیه علیه امپراتوری ژاپن اعلام جنگ کرد تا حکومتش را به منچوری و کره برساند. نیکلای دوم انتظار یک پیروزی آسان را داشت اما شکستهای سختی خورد. همزمان در روسیه تظاهرات آرامی در ۵ ژوئیه ۱۹۰۵ در مقابل کاخ زمستانی تزار در سن پترزبورگ برگزار میشود که به خاک و خون کشیده شد. این تظاهرات به یکشنبه خونین مشهور شد.
با این رویدادها و سرانجام تسلیم شدن روسیه به ژاپن در ۱۹۰۵ میلادی، اعتصابات کارگری افزایش یافت. شوراهای کارگری برای هماهنگی اعتصابات تشکیل میشد. شورای سنپترزبورگ به رهبری لئو تروتسکی یکی از یاران سابق لنین نقش مهمی در این واقعه داشت. قیام کارگری سرکوب شد. اعضای شورا دستگیر شدند و تروتسکی به سیبری تبعید شد اما از آنجا گریخت. سپس نیکلای دوم قول داد که آزادیهای مدنی بدهد و اصلاحاتی را به عمل آورد.
انتخابات دوما
در ۱۹۰۶ و ۱۹۰۷ میلادی، سه انتخابات برگزار شد. در دومای اول که به صورت انتخابات محدود برگزار شد مخالفان نیکلای دوم رأی آوردند. نیکلای دوم انتخابات را باطل کرد و انتخابات مجدداً برگزار شد. این بار مخالفان تندتری رأی آوردند. تزار باز هم دوما را منحل کرد. انتخابات سوم برگزار شد و این بار مطیعان تزار وارد دوما شدند. در ۱۹۱۲ میلادی، بلشویکها راه خود را از دیگر گروههای سوسیال دموکرات جدا کردند. بلشویکها اقدام به ایجاد یک حزب مستقل کردند.
ورود روسیه به جنگ جهانی اول
در اوت ۱۹۱۴ روسیه وارد جنگ جهانی اول شد. نخست فقط بلشویکها مخالف ورود روسیه به این جنگ بودند، اما به تدریج شکستهای روسیه حامیان سلطنت نیکلای دوم را به حداقل رساند. در اوایل مارس ۱۹۱۷ اکثر کارگران در پتروگراد و مسکو دست به اعتصاب زدند. شورش به پادگانها رسید. در ۱۱ مارس ۱۹۱۷ میلادی، نیکلای دوم، دوما را منحل کرد، اما نمایندگان دوما متفرق نشدند. در ۱۵ مارس ۱۹۱۷ میلادی، نیکلای دوم به نفع گراند دوک میخائیل کنار میرود. میخائیل حاضر نمیشود سلطنت را بپذیرد. دوما حکومت موقتی از اعتدالیون را به رهبری شاهزاده لووف به کار میگمارد. شورای پتروگراد که منشویکها و سوسیالیستها در آن اکثریت دارند به صورت رقیب شورای موقت در میآید.
نخستین کنگره شوراها
حکومت آلمان با هدف کارشکنی و خرابکاری در روسیه لنین را با قطار از سوئیس به سوئد و از آنجا به پتروگراد میآورد. تروتسکی نیز از آمریکا وارد پتروگراد میشود. او گرچه بلشویک نیست اما با لنین هم آواز میشود که حکومت موقت حکومت بورژوایی است. سازمان دهندگان بلشویک با شعار لنین «به جنگ خاتمه دهید.» تمام زمینها برای دهقانها «و» تمام قدرت در دست شوراها " به میان مردم میآیند. نخستین کنگره شوراها با حضور نمایندگان سربازها، کارگران و دهقانها برگزار میشود. از میان بیش از ۶۰۰ نماینده ۱۰۵ نفر از بلشویکها هستند اما کمکم به آنان افزوده میشود. حکومت موقت کرنسکی همچنان در پی ادامه جنگ است اما شکستهای متوالی باعث فرار دو میلیون سرباز از جبهه میشود.
قیام بلشویکها
آشفتگی عمومی باعث شد بلشویکها به دنبال قیام باشند اما قیام شکست خورد و لنین به مرز فنلاند فرار کرد. بلشویکها به اتهام جاسوسی برای آلمان دستگیر و زندانی شدند. شاهزاده لووف استعفاء کرد و کرنسکی جای او را گرفت. محافظهکاران و اعتدالیون پشت ژنرال کورنیلوف جمع شدند تا با حکومت موقت مبارزه کنند. کرنسکی برای دفاع از حکومت، بلشویکها و سوسیالیستها را که از زندان آزاد شده بودند به یاری خواند. سپاه کورنیلوف شکست خورد. پس از آن بلشویکها هم در شورای پتروگراد و هم در شورای مسکو اکثریت داشتند. دهقانان قیام کردند و زمینها را از دست اشراف درآوردند.
کمیته انقلابی شورای پتروگراد
لنین به پتروگراد رفت و از اقدامات تروتسکی در سازماندهی قیام حمایت کرد. کمیته انقلابی شورای پتروگراد به رهبری تروتسکی ساختمانهای دولتی را اشغال کردند و کاخ زمستانی تزار را در شب هفتم نوامبر به اشغال درآوردند. کرنسکی گریخت و اعضای حکومت موقت دستگیر شدند.
شورای کمیسرهای خلق
بلشویکها شورای کمیسرهای خلق را به وجود آوردند و لنین صدر شورا و تروتسکی کمیسر امور خارجه شد. مسکو به تصرف بلشویکها درآمد و دومین کنگره شوراها برگزار شد. مالکیت خصوصی لغو و کلیه امور به شوراهای روستایی واگذار شد. تمام زمینها میان مردم تقسیم شد. در ۱۹۱۸ بلشویکها رسماً نامشان را به حزب کمونیست اتحاد شوروی تغییر دادند. ترس از ادامه هجوم آلمانیها حکومت جدید شوروی را وادار کرد تا پایتخت را از پتروگراد به مسکو منتقل کند.
پیمان برست لیتوفسک
در مارس ۱۹۱۸، تروتسکی و لنین سایر اعضای حزب را وادار کردند تا عهدنامه برست-لیتوفسک را بپذیرند. این پیمان که با آلمان و اتریش و مجارستان بسته شده بود، بسیار به ضرر روسیه بود؛ ولی درگیری را در روسیه پایان داد. پیروزی متفقین در جنگ باعث شد تا شوروی از اجرای مفاد پیمان سرباز زند.
جنگ داخلی
از نوامبر ۱۹۱۷ تا اکتبر ۱۹۲۲ میلادی، روسیه درگیر یک جنگ داخلی شد. ارتش سرخ به رهبری تروتسکی با گاردهای سفید میجنگیدند. عملیات نظامی سفیدها ابتدا در جنوب متمرکز بود و نیروی اصلی آن را نیروهای تحت نظر کورنیلوف تشکیل میدادند. ارتش سرخ گاهی با سپاهیان لهستان در غرب، گاهی با سپاهیان ژاپن و سفیدهای تحت حمایت لژیون چک در شرق و گاهی با سفیدهای تحت حمایت آمریکاییها و فرانسویها و بریتانیاییها در شمال مجبور به مبارزه بود.
در اکتبر سال ۱۹۲۲ میلادی، عملاً بلشویکها بر سرزمینهای روسیه مسلط شدند. این تسلط سه علت اساسی داشت: اول رهبری نظامی هوشمندانه تروتسکی فرمانده ارتش سرخ، دوم حمایتهای مردمی و دهقانی و سوم عدم هماهنگی نیروهای سفید و اختلاف میان نیروهای سفید جمهوری خواه و سفید سلطنت طلب. سفیدها همچنین از پشتوانه مردمی برخوردار نبودند.
تزارهای روس
- پتر یکم (۷ مه ۱۶۸۲ – ۸ فوریه ۱۷۲۵)
- کاترین اول روسیه (۸ فوریه ۱۷۲۵ – ۱۷ مه ۱۷۲۷)
- پتر دوم روسیه (۱۸ مه ۱۷۲۷ – ۳۰ ژانویه ۱۷۳۰)
- آنای روسیه (۳۰ ژانویه ۱۷۳۰ – ۲۸ اکتبر ۱۷۴۰)
- ایوان ششم روسیه (۲۸ اکتبر ۱۷۴۰ – ۶ دسامبر ۱۷۴۱)
- الیزابت روسیه (۶ دسامبر ۱۷۴۱ – ۵ ژانویه ۱۷۶۲)
- پتر سوم روسیه (۵ ژانویه ۱۷۶۲ – ۹ ژوئیه ۱۷۶۲)
- کاترین دوم روسیه (۹ ژوئیه ۱۷۶۲–۱۷ نوامبر ۱۷۹۶)
- پاول یکم(۱۷ نوامبر ۱۷۹۶–۲۳ مارس ۱۸۰۱)
- الکساندر اول (۲۴ مارس ۱۸۰۱–۱ دسامبر ۱۸۲۵)
- نیکلای یکم (۱ دسامبر ۱۸۲۵ – ۲ مارس ۱۸۵۵)
- الکساندر دوم (۲ مارس ۱۸۵۵–۱۳ مارس ۱۸۸۱)
- الکساندر سوم (۱۳ مارس ۱۸۸۱–۱ نوامبر ۱۸۹۴)
- نیکلای دوم (۲۰ اکتبر ۱۸۹۴ – ۱۵ مارس ۱۹۱۷)
جستارهای وابسته
- تاریخ روسیه
- انقلاب ۱۹۱۷ روسیه
- کمونیسم
- فهرست رهبران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
- ولادیمیر لنین
- جوزف استالین
منابع
- دانشنامه رشد
- تاریخ روسیه از آغاز تا انقلاب اکتبر؛ تألیف ن. بریان شانینوف؛ ترجمه و اقتباس خانبابا بیانی. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۲.
- روسیه تزاری؛ تألیف جیمز ای. استریکلر، ترجمه مهدی حقیقتخواه، تهران: ققنوس، ۱۳۸۱.
- تاریخ روسیه از پیدایش تا ۱۹۴۵؛ تألیف کلنل والتر، ترجمه و مقدمه نجفقلی معزی، بهکوشش علیاصغر عبداللهی، تهران: دنیای کتاب، ۱۳۸۲.
- سرگذشت خاندان رومانف (تاریخ روسیه از سال ۱۵۴۷ میلادی تا انقلاب و سقوط تزارها)؛ تألیف میشل دوسن پیر، ترجمه محمدعلی معیری و عیسی بهنام، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۶.