خجند
خُجَند (به فارسی تاجیکی: Хуҷанд) (نام در زمان شوروی: لنینآباد Ленинобод) شهر و ناحیهای در کشور تاجیکستان و مرکز ولایت سغد است. این شهر دومین شهر بزرگ تاجیکستان پس از دوشنبه و خواهرخوانندهٔ شهر بیرجند در ایران است. مردم شهر عمدتاً تاجیک هستند و در روستاهای اطراف شماری از ازبکها نیز زندگی میکنند.[1]
خجند | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام رسمی : | خجند |
کشور : | تاجیکستان |
استان : | |
نام محلی : | Хуҷанд |
نامهای قدیمی : | لنینآباد |
خجند | |
مردم | |
جمعیت | ۱۶۲٬۰۰۰ |
زبانهای گفتاری: | فارسی تاجیکی |
جغرافیای طبیعی | |
ارتفاع از سطح دریا : | ۳۲۵ متر |
اطلاعات شهری | |
شهردار : | معروف محمدزاده |
پیششماره تلفنی : | ۰۰۹۹۲۳۴۴۲۲ |
خجند تنها شهر تاجیکستان است که حتی پس از فروپاشی شوروی هنوز مجسمهای از لنین دارد.[2]
خجند بر کرانهٔ چپِ رود سیردریا در آغاز درهٔ فرغانه نهادهاست. این شهر در ۴۰ درجه و ۱۷ دقیقهٔ عرض شمالی و ۶۹ درجه و ۳۷ دقیقهٔ درازای خاوری قرار دارد.[3]
براساس آمار سال ۱۹۹۳م جمعیت این شهر نزدیک به ۱۶۲٬۰۰۰ تن بودهاست که ۱۰۱٬۰۰۰ تن (٪۶۲) آن تاجیکها، ۳۲٬۰۰۰ روسها و ۸٬۰۰۰ تن را ازبکها تشکیل میدادند.[3]
نام
دربارهٔ ریشه واژه خجند که در قدیم خجنده هم مینوشتند اختلاف وجود دارد. واژه خجند از آغاز سده هفتم میلادی با همین نام در سرچشمههای سغدی، پهلوی، چینی و عربی آمدهاست. برخی معنی واژه خجند را، مردم سعادتمند و بالانشین و امیر آوردهاند. برخی نیز بر این باورند که خجند در طی سدههای گذشته دگرگون شده، زمانی اسکندریه اقصی، سپس آنتیآخیه و سرانجام خجند نام گرفتهاست. برای نخستین بار در سالنامه چینی دودمان تنشو(۶۱۸-۶۲۶م) از خجند با نام گوی جنتی یاد شدهاست و در منابع سغدی که از کوه مغ بدست آمده کوچندی نامیده شدهاست. به تازگی گفته شده خجند از واژه مرکب خوره-کنته در زبانهای ایرانی باستانی ریشه گرفته و معنایش آفتابشهر یا شهر آفتابی است. بخش اول واژه، خور یعنی خورشید و بخش دوم، چند(کنده، کنته) به معنای شهر و دهکدهاست.[3]
پسوند کند در اسامی شهرهای خراسان و ماوراءالنهر زیاد دیده میشود. ریشه آن از پارسی باستانی «کنتا»، سغدی «کنت» بمعنی دژ یا شهر است:
تاشکند (ازبکستان)
سمرقند (ازبکستان)
خوقند (ازبکستان)
یارکند (اویغورستان، سینکیانگ چین)
چیمکند (قزاقستان)
تارکند (قرقیزستان)
اوزکند (قرقیزستان)
پنجکند (تاجیکستان)
خجند (تاجیکستان)
بیرجند (ایران)
قصرقند (ایران)
پیشینه
بیشتر منابع تاریخی و جغرافیایی خجند را در کنار رودخانه سیردریا دانستهاند و آوردهاند که اسکندر مقدونی شهر اسخت اسکندریه را در این ناحیه در پایان لشکر کشی خود به سغد بنا نهاده بود. گفته شده که این شهر به عنوان دژی برای دفاع در برابر حملات سکاهای ساکن در شمال سیردریا ساخته شده بود؛ ولی کاوشهای باستانشناسان نشان دادهاست که پیشینه شهر خجند به بیش از دو هزار و هفت صد سال میرسد. بدین ترتیب، شهر خجند پیش از رفتن اسکندر مقدونی به آن دیار نیز وجود داشتهاست.[3]
در افسانهها بنای خجند را به کیخسرو نسبت دادهاند و آن را عروس دنیا خواندهاند. ابن بلخی میگوید فیروز فرزند یزدگرد این شهر را بنیاد نهاده و دیوار ۵۰ فرسنگی خجند مرز ایران و توران بودهاست. خجند تا دوره انقلاب بلشویکی در روزگار فرمانروایی شوروی به لانه هنرمندان مشهور بود.[3]
یاقوت حموی این شهر را در معجم البلدان چنین میآورد: خجنده در اقلیم چهارم واقع و طولش ۹۲ درجه و نیم و عرضش ۳۷ درجه و ده دقیقه است. این شهر بر ساحل سیحون بماوراءالنهر و بمشرق سمرقند در فاصله ده روز راه قرار دارد و از شهرهای نظیف و پاک و پرمیوهٔ ماوراءالنهر است و چون آن شهر بنظافت در آنجا نیست. از میانهٔ خجنده نهری میگذرد و متصل به آن نیز کوهی باشد.[4]
اصطخری میگوید: خجنده در همسایگی فرغانه قرار دارد و با آنکه عاملی مجزاست ولی ما آنرا در جزو فرغانه آوردهایم. این ناحیه در غرب نهر شاش «چاچ» واقع و طول آن بیش از عرضش میباشد. درازای آن بیش از فرسخی است و در این طول باغها و منازل قرار دارد. غیر اوزکند او را عاملی نیست و باغها و منازل آن نیز بسیار بزرگ و وسیعند. قرای خجنده کم است و آنرا شهری و کهندزی است و شهر آن بسیار پاک و پاکیزه میباشد و در آن میوههایی ببار میآید که بر میوههای نواحی دیگر فضیلت دارد. مردمش بسیار زیبا و مردانهاند آذوقهٔ این نقطه برای ساکنان آن کافی نیست و از سایر نواحی چون فرغانه و اشروسنه کالا به آن جا وارد میکنند. کشتیها در نهر شاش بحرکت در میآیند و شاش نهر بسیاربزرگی است که از نهرهای بسیاری تشکیل مییابد و از حدود ترک و اسلام میآید، و اصل آن نهری است که از بلاد ترک در حدود اوزکند سرچشمه میگیرد و پس از پیوستن نهر خوشاب و نهر اوش به آن و عظیم گردیدن آن بسوی اخسیکت میرود و بعد از آن بر جانب خجنده و بنکت و بیسکند می گذرد و بسوی فاراب میرود و چون از صبران گذشت در دشتی که بر جانب آن اتراک غز زیست میکنند تشکیل بستری میدهد و سپس بزمین غزان جدید میرسد و سرانجام به دریاچهٔ خوارزم میریزد و جماعتی از محدثان بدانجا منسوبند.[5]
لسترنج میگوید: خجنده اولین شهر فرغانه در طرف باختر و سر راهی است که از سمرقند میآید در ساحل چپ سیحون و یک فرسخ در جنوب آن ربض کند واقع بوده. خجنده در کنارهٔ آن رود کشیده شده و بسیار کم عرض بود یک قلعه و یک زندان و مسجد جامعه در داخل شهر و قصر فرماندار در میدان ربض قرار داشت. ابن حوقل خجنده را شهری بسیار قشنگ شمرده و گفتهاست: اهالی این شهر قایقها و کشتیهایی دارند که بوسیلهٔ آنها روی رود سیحون سفر میکنند. ربض کند را بقول قزوینی کند بادام نیز میگفتند چون بادام آن فراوان بوده و یک نوع بادام پوست نازک داشت که وقتی آنرا در دست میفشردند مغز آن از پوست جدا میگردید.[6]
خجند زمانی یکی از شهرهای بسیار مهم آسیای میانه و جاده ابریشم بود. چنگیزخان این شهر زیبا را با خاک یکسان کرد. خجند پیش از هجوم روسها در سده نوزدهم یکی از امارتهای اصلی آسیای مرکزی بود. شهر امروزی خجند در هر دو کناره سیردریا امتداد یافتهاست. این شهر دارای بلوارهای پردرخت و ساختمانهای دولتی بزرگ و پرشمار است. این شهر به نسبت بقیه تاجیکستان حالت مرفهتر دارد.[1]
در میدان پوشکین خجند ساختمان تئاتر کمال خجندی خودنمایی میکند. میدان اصلی شهر «ریگستان پنجشنبه» نام دارد. روبهروی پنجشنبهبازار شهر، مسجد جدیدی در کنار آرامگاه مربوط به سده ۱۳ ساخته شدهاست. این آرامگاه با گنبد طلایی از آن شیخ مصلحالدین (۱۱۳۳ تا ۱۲۲۳) میلادی است. فرودگاه خجند در جنوب این شهر قرار گرفته و پروازهای روزانهای به شهر دوشنبه دارد.[1]
نگارخانه
- رودخانه خجند
- بازار پنجشنبه خجند
- آرامگاه کمال خجندی
- موزه تاریخی سغد
- مسجد جامع خجند
- فرودگاه خجند
- سیردریا - خجند
- قصر جوانان
- مجموعه تاریخی فرهنگی استقلال
- خیابانهای خجند
- قصر فرهنگی ارباب
- گلگشت شهر
- جوانان شهر
منابع
- Middleton, Robert. Tajikistan and the High Pamirs: a companion and guide. Hong Kong: Odyssey Books, 2008. ISBN 9789622177734. p.174.
- Alexander's dream city, 2,300 years on BBC News, 31 October, 2001
- انوشه، حسن (به سرپرستی) (۱۳۸۰)، دانشنامۀ ادب فارسی: ادب فارسی در آسیای میانه، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص. ص۳۷۰–۳۷۵، شابک ۹۶۴-۴۲۲-۴۱۷-۵
- لغتنامه دهخدا. مدخل خجنده
- لغتنامه دهخدا. مدخل خجنده. از یاقوت در معجم البلدان.
- از سرزمینهای خلافت شرقی. ص ۵۱۰
پیوند به بیرون
ویکیسفر یک راهنمای سفر برای خجند دارد. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ خجند موجود است. |