سکههای ساسانی
سکههای ساسانی اسناد و مدارک گرانبهایی از تاریخ و فرهنگ و هنر و مذهب ایران بهشمار میروند. از نظر تاریخ نگاری استفاده از این منابع به مانند بررسی کتیبهها و نقش برجستههای ساسانی بسیاری از مسائل تاریخی را به نظر میآورد. سکههای ساسانی از جنس طلا، نقره، برنز، و آلیاژی از قلع و سرب ضرب شدهاند. سکههای طلا را دینار و نقره را درهم میگفتند. اشکانیان در مدت چهار قرن فرمانروایی تنها به ضرب سکههای نقره اکتفا نمودند اما اردشیر یکم برای رقابت با رومیان و نمایش قدرت سیاسی و اقتصادی اقدام به ضرب سکههای طلا دینار نمود. وزن این سکههای طلا هم وزن طلای رومی بود.
تاریخچه
بر سکههای شاهان پارس افسر و نشانههای شاهی، تصویر پرستشگاه، آتشدان با آتش شعلهور و مظاهری از ماه و ستاره و نقش اهورامزدا ضرب شده که نشان میدهد که در این استان ایران برخلاف دیگر نواحی آتش مقدس را ستایش و اهورامزدا را پرستش میکردند و آئین کهن همچنان بر جای بودهاست. به گفتهٔ طبری تا سدهٔ سوم میلادی خاندان بازرنگی بر پارس فرمانروایی داشتند بنا بر نوشتههای تاریخی باستان از آغاز سدهٔ سوم میلادی در دودمان پارس دگرگونی به وجود آمد و پاپک فرزند ساسان که در نزدیک استخر میزیست، حکومت این سرزمین را به دست آورد و پس از چندی پسر بزرگتر خود شاپور را بر تخت شاهی نشاند.[1]
بر روی سکههای شاهان پارس پیش از به پادشاهی رسیدن اردشیر بابکان تصویر شاه آن سرزمین و بر پشت سکه تصویر پدرش دیده میشود. بر روی سکه نام و عنوان شاه بهصورت «بغ (فرمانروا)، شاه» و بر پشت سکه نام و عنوان پدر شاه بهصورت «فرزند بغ (فرمانروا) شاه» نوشته شدهاست. تاکنون سکهای از پاپک پدر اردشیر بابکان بدین شکل به دست نیامدهاست. تنها پنجدرهم نقره به نام پسر بزرگ پاپک و برادر بزرگ اردشیر بابکان، به شاپور یافت شدهاست. بر روی این سکه تصویر شاپور بر تخت شاهی پارس و بر پشت سکه تصویر پاپک با کلاه مرواریددوزی شده ضرب شدهاست.[2]
آغاز تاریخ ضرب اولین سکهٔ ساسانی که نام فرمانروایان ساسانی جایگزین نام شاهان دودمان پیشین شد، حدود سال ۲۰۹ میلادی دانسته میشود.[3]
تقریباً تمامی سکههای ضرب خورده بعد از خسرو دوم از نظر صورت و لباس و تاج و عناصر پشت سکه بهطور کامل به سکههای خسرو دوم شباهت دارند. موارد استثنایی معدود، شامل سکههای قباد دوم، اردشیر سوم، پوران و قسمتی از سکههای یزدگرد سوم است.[4]
جنس، وزن و تقسیمات
سکههای ساسانی از جنس طلا، نقره، برنز و آلیاژی از قلع و سرب ضرب شدهاند. اشکانیان در مدت چهار قرن فرمانروایی تنها به ضرب سکههای نقره اکتفا نمودند اما اردشیر یکم برای رقابت با رومیان و نمایش قدرت سیاسی و اقتصادی اقدام به ضرب سکههای طلا دینار نمود. وزن این سکههای طلا هم وزن طلای رومی بود.[5]
- سکههای طلا را دینار میگفتند. وزن سکههای طلای ساسانی در سدههای سوم و چهارم میلادی به اندازهٔ وزن سکههای آئورئوس بود. بعدها وزن سکههای نامبرده کاهش بسیار یافت.[6] مسکوکات زرین زمان ساسانیان خیلی کمتر است و علت عمدهٔ آن است که هر پادشاهی پس از اینکه به تخت مینشست مسکوکات زرین زمان پادشاه گذشته را گردآوری کرده و آن را میگداخت و از نو به نام خود سکه ضرب میکرد.[7] آنان با ضرب سکههای زرین که اشکانیان آنها را به کار نمیبردند ، نهتنها سنت هخامنشی را دوباره زنده کردند، بلکه آن را رقیب و جایگزین سکههای رومی در بازارهای شرق ساختند. دلیل دیگری را برای ضرب سکهٔ طلا عنوان میکنند و آن این است که با روی کار آمدن نخستین شاهنشاه ساسانی، اردشیر بابکان، بلافاصله سیاست خاوری جان گرفت و در نتیجه لشکرکشیهایی را ضد کوشان و به شمال هندوستان یعنی مناطقی که ضرب طلا از پیشتر در آنها معمول بود، به دنبال آورد؛ زیرا که تحریکات نظامی در این مناطق عمدتاً فقط با طلا میتوانست به راه انداخته شود. وزن سکهٔ زر معمولی که از زمان اردشیر اول تا شاپور سوم ضرب میشد، بین ۷ تا ۷٫۴ گرم بود. این سکه در مقادیر معتنابه وارد نظام پولی ایران شده بود و با آئورئوس مرغوب رومی تقریباً مطابقت داشت. دینارهای طلا در دادوستد بینالمللی نقش کمتری داشتند.[8]
- سکههای نقره را دراخم میگفتند. دراخمهای ساسانی در عربی نیز درهم خوانده میشدند. درهم واحد پول و وزن بهشمار میآمد. نقره در دورهٔ اشکانیان نیز رایجترین سکه بود، و در این دوره نیز جنس اصلی سکههای دولت ساسانی گردید.[9] وزن یک درهم تقریباً ۴ گرم بود. سکههای نقره علاوه بر درهم، شامل ۴ درهمی و نیم درهمی و یک ششم درهمی که دانگ نامیده میشد، بودهاند.[10]
- سکههای برنز ساسانی وزن پایداری نداشت.[11]
- وزن سکههای مسی بزرگ حدود ۱۶ گرم است. یکی از سکههای بسیار رایج روزگار ساسانی سکههای چهار درهمی مسین بود که به سکههای یک دوم و یک ششم نیز تقسیم شدهبود.[12] سکههای مسین بهندرت سالم ماندهاند. کمیابی نسبی مضروبات مسین ساسانی با این واقعیت به خوبی همخوانی دارد که سکههای مسین کوچک به مثابه سکهای ممتاز همچنان به صورت پول خرد در گردش پولی شهرهای بزرگ باقیماند و وضع نامرغوب سکههای مسین اشکانی موجود نیز تا اندازهای مبین این ادعاست.[13] ef>
- به غیر از این ساسانیان سکههای ساخته شده از آلیاژی از قلع و سرب نیز سکه ضرب میکردند.[14]
خصوصیات تصویری روی سکهها
بر روی سکههای ساسانی تصویر شاه دیده میشود که تقریباً همیشه صورت او به سوی راست است. هر شاه دارای تاج مخصوص به خود بوده اما بعضی از شاهان دارای چند تاج مختلف بودهاند. گاه در سکههای ساسانی نقش شاهنشاه و جانشین او یا تصویر سهگانه، شاهنشاه، بانوی بانوان و جانشین شاهنشاه نقش میشد که این ترکیب تنها ویژهٔ سکههای بهرام دوم است.[15]
خصوصیات تصویری پشت سکهها
در پشت سکه، آتشدانی تصویر شدهاست که شعلهٔ آتش در آن نمایان است. در دو سوی آتشدان تصویر شاه و ملکه یا شاه و ولیعهد یا شاه و یکی از ایزدان زرتشتی میترا و آناهیتا دیده میشود اما در اواسط دورهٔ ساسانی به بعد دو موبد در دو سوی آتشدان دیده میشوند.[16]
ایزد | نام شاهنشاه | توضیح |
---|---|---|
اهورامزدا | یکی از انواع سکههای اردشیریکم، شاپور یکم و شاپور دوم | بهطور معمول بر پشت سکهها مظهرهای ایزدان همراه با تصاویر شاهان ضرب میشدند اما تصویر اهورامزدا به تنهایی بر سکههای شاپور یکم و دوم دیده میشود. از زمان هرمز دوم تصویری از سر ایزدان در میان آتش پدیدار میگردد که این نقش کم و بیش تا زمان بلاش ادامه دارد. |
میترا | هرمزیکم، بهرام یکم و بهرام دوم | در سکههای بهرام یکم با شعاعهایی بر گرد سر میترا به چشم میخورد[17] |
آناهیتا | بر سکههای نرسه، شاپور سوم و شاید هرمزداردشیر | در روزگار نخستین شاهان ساسانی، ایزد جنگ و پیروزی ایزدی بود. پس از شاپور دوم دگرگونیهایی در ویژگیهای او پدید آمد و ایزد پیروزی به ایزد عشق، آب و رستنیها بدل شد.[18] |
ورثرغن یا بهرام | بر سکههای بهرام دوم، هرمزد دوم و یکی از انواع سکههای شاپور یکم | بهرام دوم بر سکههای خود بالهایی نشاند که مظهر ورثرغن یکی از نخستین مظاهر تجسم فرهٔ ایزدی در شاهنشاه است.[19] |
خصوصیات نوشتاری سکه
بر روی سکهها نام شاه و عناوین او ذکر گردیدهاست. از زمان قباد یکم از ۴۸۸ تا ۵۳۱ میلادی به بعد فقط نام شاه و پس از آن کلمهٔ ابزون (افزون) ذکر میشود و در زمان خسرو پرویز از ۵۹۱ تا ۶۲۸ (میلادی) کلمهٔ خوره (فره) نیز بدان افزوده میگردد. در زمان همین شاه گاهی کلمهٔ اَبد (شگفت) نیز ضرب شدهاست. در پشت سکههای نخستین شاهان ساسانی کلمه آدُر (آذر، آتش) به اضافهٔ نام شاه ضرب میشده و از زمان بهرام پنجم از ۴۲۱ تا ۴۳۹ (میلادی) فقط نام شاه ذکر گردیدهاست. محل ضرب سکه تا زمان بهرام چهارم از ۳۸۸ تا ۳۹۹ (میلادی) ذکر میگردد و از زمان این شاه و جانشینان او یزدگرد یکم و بهرام پنجم نام محل به صورت خلاصه میآید. از زمان پیروز یکم از ۴۵۹ تا ۴۸۴ (میلادی) به بعد تاریخ سلطنت بر روی سکهها ثبت میشود و از زمان جاماسب ۴۹۷ (میلادی) به بعد تاریخ ضرب سکه ذکر میگردد.
خط پهلوی به کار رفته در سکهها تا زمان خسرو انوشیروان از ۵۳۱ تا ۵۷۹ (میلادی) به خط پهلوی منفصل (خط کتیبهای) است و از این زمان به بعد به خط پهلوی متصل شبیه میشود.[20]
سکههای کوشانی ساسانی
سکههای کوشانی ساسانی اصطلاحی است که در مورد سکههای ضرب شده در زمان حکومت ساسانیان بر کوشانیان بکار میرود. برای نخستین بار به سال ۲۶۲ میلادی شاپور یکم (دوران پادشاهی ۲۴۱-۲۷۲) در کتیبهٔ خود در کعبه زرتشت از کشور کوشان نام برده و خاطر نشان کردهاست که کوشان شهر و همهٔ سرزمینها تا پیشاور یا پیرو ایران یا خراجگذار او بودند. در اواسط دههٔ ششم از سده سوم میلادی نواحی جدیدی در شرق ایران تمام و کمال به ایران پیوستند و عنوان شاه «سکستان، تورنستان و هند تا کرانهٔ دریا» تا سال ۳۱۲ میلادی چون عنوان واحدی برای فرمانروایان ساسانی در شرق باقیماند.[21] هرتسفلد آغاز تسخیر سرزمینهای شرق از سوی ساسانیان را مربوط به روزگار اردشیر یکم و سقوط کامل دولت بزرگ کوشان و ضمیمه شدن این سرزمینها به شاهنشاهی ساسانی را مربوط به پادشاهی شاپور یکم دانست. به نظر او شاهنشاهان ایران هرمزد اردشیر (به هنگام شاهنشاهی شاپور یکم)، بهرام یکم (به هنگام شاهنشاهی هرمزد یکم)، بهرام دوم (به هنگام شاهنشاهی بهرام یکم) عنوان «بزرگ کوشانشاه» داشتند و سکههای کوشانی–ساسانی را رواج دادند.[22]
سکههای معروف به سکههای کوشانی–ساسانی یا سکایی–ساسانی که از طرف نواب سلطنت قسمت شرقی دولت ایران (خراسان) ضرب شده، حاکی از اینست که تا زمان بهرام دوم این ایالت بزرگ در زیر فرمان یکی از شاهزادگان خانوادهٔ سلطنتی ملقب به کوشانشاه بودهاست.[23]
روزگار فرمانروایی بهرام چهارم «بزرگ کوشانشاه» در شرق دوران ثبات نسبی مرزهای شرقی ایران بود. پیکار با هفتالیان از اواخر پادشاهی بهرام پنجم (بهرام گور) ( دوران پادشاهی ۴۲۱ - ۴۳۹) آغاز شد و به هنگام پادشاهی یزدگرد دوم رویدادهای شرق شدت یافت و یزدگرد به علت درگیری در جنگهای دیگر به پیروزی کامل دست نیافت. فرزند یزدگرد دوم هرمز سوم و به ویژه پیروز یکم در پیکار بخاطر تاج و تخت ایران به ویژه به هفتالیان تکیه داشتند. نام هرمزد و پیروز در آخرین انواع سکههای کوشانی-ساسانی دیده شدهاست.[24]
سکههای عرب ساسانی
با انقراض سلسله ساسانی و استیلای اعراب بر ایران سکههای ساسانی تا سال ۶۵ هجری ضرب شده و رواج داشتند این سکهها اغلب به تصویر خسرو پرویز و یزدگرد سوم مزین بوده و در روی سکه نام حاکم عرب با خط پهلوی (بجز حجاج بن یوسف که نامش به خط عربی نوشته شده) و در حاشیه خارجی سکه شعارهای دینی به خط عربی نوشته شدهاست. این سکهها به عرب ساسانی مشهورند.[16]
سکههای به سبک ساسانی در طبرستان
پس از سقوط سلسله ساسانی و کشته شدن یزدگرد سوم به عنوان آخرین پادشاه در مرو به سال ۶۵۲ میلادی یکی از خاندانهای ساسانی به نام گاوبارگان از نسل جاماسب در منطقهٔ تپورستان یا مازندران فعلی حکومت مستقل داستند که این حکومت ۱۱۹ سال به طول انجامید. در طی این دوران راه و رسم ساسانیان ادامه یافت و سکههای این دوره مانند سکهها دوره ساسانی نازک، اما در قطعی کوچکتر است به همراه نقش پادشاه و نوشته به خط آرامی به زبان پهلوی که بیشتر این این سکهها نقره و برنز است به همراه سمبلهای آئین زرتشت. این سکهها در مبادلات اقتصادی و تجاری منطقه طبرستان و گیلان مورد استفاده قرار میگرفت.[25] آخرین فرمانروای طبرستان اسپهبد خورشید نام داشت ۷۴۸–۷۶۱ که در سن چهارده سالگی به فرمانروایی رسید. آغاز این دوره با اقتدار کامل گذشت اما در پایان آن که با حکومت منصور عباسی همراه بود با نیرنگ مهدی فرزند منصور و والی ری سپاهیان عباسی به قلمرو خورشید راه یافتند. خورشید متواری شد و به گیلان رفت و قصد فراهم کردن لشکر را داشت تا توان بازستانیدن طبرستان را بیابد. در این زمان خبر یافت که فرزندان و زنان خاندان او اسیر و راهی بغداد شدهاند. این خبر را تحمل نکرد و با زهر به زندگی خویش پایان داد و این واقعه مصادف با سال ۷۶۱ میلادی برابر با ۱۴۴ هجری و ۱۳۰ یزدگردی و ۱۰۹ طبرستانی بود.[26]
بعد از گاوبارگان حکام خلفا به مدت ۳۵ سال دیگر یعنی تا ۱۴۴ طبرستانی به رسم آنان سکه زدند و سکههای طبرستان همچنان شکل سکههای ساسانی را داشت فقط نام حاکم گاهی به پهلوی و گاهی به کوفی بود. بعضی از آنان حتی بدون اسم سکه می زدند و به جای نام خود کلمه افزود را به پهلوی مینوشتند. سکه ضرب نمودند که این روش تا زمان هارون الرشید خلیفهٔ عباسی زمان خلافت از (۱۷۰ تا ۱۹۳ هجری خورشیدی) ادامه داشت.[26]
سکهها به تفکیک شاهان
ترتیب پادشاهی | نام شاهنشاه | دوران حکمرانی | توضیحات | تصویر سکه | |
---|---|---|---|---|---|
۱ | اردشیر یکم | پیرامون ۲۲۴ - ۲۴۱ | بهطورکلی بر روی سکههای اردشیر نوشتههایی که دلالت بر اعتقادات دینی و اثبات حکومت او میکند. نام شهری که سکه در آن ضرب شده، دیده نمیشود.[27] اردشیر یکم شش سکهٔ پی در پی انتشار داد که از لحاظ نوع، متفاوت بودند. سکهٔ نخست اردشیر ادامهٔ سنتهای سکههای پیشین پارس بود. نوشتهٔ پشت سکهها حاوی نام پرستشگاهی است که مراسم تاجگذاری در آن صورت پذیرفتهاست.[28] چنانکه از سکهها معلوم میگردد عنوان شاهی اردشیر دو بار تغییر یافت. عنوان اردشیر پیش از تاجگذاری «خدایگان اردشیر شاه، فرزند خدایگان پاپک شاه» بود. پس از تاجگذاری سال ۲۲۷ بر روی سکهای که مراسم تاجگذاری اردشیر ضرب شدهاست عنوان «بغ اهورا مزداپرست، خدایگان اردشیر شاهان شاه ایران که چهر از ایزدان دارد.» دیده میشود. عنوان تازهای که اردشیر پس از تاجگذاری برگزید، از عنوانهای شاهان دودمان پیشین به عاریت گرفته نشدهاست. گمان میرود که دگرگونیها و اصلاحات مذهبی مهمی عامل تغییر عنوان شاهی شدهباشد. گذشته از تغییر عنوان در پشت سکهها نیز دگرگونی دیده میشود و پس از تاجگذاری تصویر آتشدان با نوشتهٔ آتش اردشیر ضرب شدند و این نوشته بر سکههای نخستین شاهنشاهان ساسانی پایدار ماند.[29] | ||
۲ | شاپور یکم | پیرامون ۲۴۱ - ۲۷۲ | روی سکه شاپور یکم نوشتهای به شرح زیراست مزداپرست خدایگان، که چهر از ایزدان دارد. در پشت سکههای شاپور آتشدان به صورت ستونی بزرگ و چهار ضلعی ساخته شده که در طرفین آن تصویر دو انسان دیده میشود که گاهی به صورت فرمانروا و جانشین او و در زمانهای بعدی به شکل دو موبد عالیمقام که نگهبانان آتش مقدس میباشند، دیده میشوند. در پشت بعضی از سکههای زرین شاپور یکم نام شهر مرو تصویر شدهاست.[30] شاپور یکم از خود سه پسر بر جای گذاشت؛ هرمز یکم، بهرام یکم و نرسه | ||
۳ | هرمز یکم هرمزداردشیر | ۲۷۲ - ۲۷۳ | هرمز در هنگام زندگی پدرش فرمانروای ارمنستان و دارای عنوان «بزرگ ارمنستان شاه» بود. در آن روزگار ادارهٔ کارهای این استان که در آن منافع ایران و روم برخورد و تصادم شدیدی داشت، و در واقع مرکز فرماندهی نظامی تمامی سپاهیان ساسانی بود، بسیار پر اهمیت بهشمار میرفت. در نخستین سکه عنوان او که بر روی سکه ضرب شده «بغ مزداپرست، خدایگان هرمز (اردشیر) بزرگ ارمنستان شاه» است.[31] از زمان هرمز یکم القاب کاملتر شده و به شکل «مزداپرست خدایگان، هرمزد شاهنشاه ایران و غیرایران که چهر از ایزدان دارد.»، نوشته میشد. به مرور زمان این القاب کوتاهتر شده و از زمان خسرو انوشیروان فقط به ذکر نام اکتفا میگردد.[16] از دگرگونیهای که در سیاست مذهبی آن روزگار روی داده میتوان از تصویری که بر پشت سکههای هرمز ضرب شده داوری نمود. واگذاری مقام موبدان موبد کشور به کرتیر در سال نیمه اول ۲۷۳ میلادی و والاتر شدن جایگاه او نخستین گام در کار تبدیل کردن آئین شاهنشاه به آئین رسمی کشور بود. بر پشت تمام سکههای هرمزد که پیش از ماه مارس ۲۷۳ ضرب شده منظره تاجگذاری دیده میشود، سمت راست آتشدان تصویر هرمزد و سمت چپ آن تصویر میترا ضرب شده که حلقهٔ شهریاری را به سوی هرمزد دراز کردهاست. این نخستین تصویر شناخته شده از ایزد مهر در هنر ساسانی است. بر پشت سکهٔ بعدی او تصویر شاهنشاه و ایزد آناهیتا دیده میشود. تصویر آناهیتا ایزد دودمان ساسانی نیز برای نخستین بار است که جلب نظر میکند. در سومین سکه اهورامزداست که حلقهٔ شهریاری را به سوی شاهنشاه دراز کردهاست.[32] | ||
۴ | بهرام یکم | ۲۷۳ - ۲۷۶ | فرزند شاپور یکم و برادر هرمز یکم بود. به هنگام شاهنشاهی بهرام کرتیر دارای مقام موبدان موبد بود در ضمن او نشان ویژه و جایگاه و کلاه وکمری به شکل خاص اعطاب شده بود. بهرام یکم مانی را به کرتیر سپرد و در این روزگار بود که انهدام مجامع مانویان در سراسر کشور اجرا شد. اعدام دهشتناک مانی نمودار روشنی از نیروی آئین رسمی و نفوذ کرتیر بر شاهنشاه است.[33] بر سکههای بهرام عنوان شاهی نوینی پدید آمد که چنین بود، «بغ مزداپرست، خدایگان بهرام، شاهان شاه ایران و انیران، که چهر از ایزدان اردشیر دارد.» این عنوان نمودی است از مراتب احترام وی به اردشیر بنیادگذار دولت ساسانی بر پشت سکهها اهورامزدا یا میترا به همراه بهرام دیده میشوند.[34] | ||
۵ | بهرام دوم | ۲۷۶ - ۲۹۳ | پس از مرگ بهرام پسرش بهرام دوم در سن چهارده سالگی به پادشاهی رسید.[35] پایهٔ کرتیر در عهد بهرام دوم سخت بالا گرفت. همهٔ کتیبههای کرتیر در روزگار بهرام دوم پدید آمدند.[36] در طی ۱۶ سال پادشاهی او اندیشهٔ قانونی جلوهگر ساختن جانشینی در هنر رسمی، بهویژه در نقش برجستهها و سکهها بهروشنی مشهود است. سکههای بهرام دوم دارای ۴ گونه نقش است:تصویر شاهنشاه که همواره معمول بودهاست، تصویر شاهنشاه و همسرش که همسر بهرام دوم با کلاهی بیضوی شکل دیده میشود، تصویر شاهنشاه با همسرش که بر بخش قدامی کلاه همسر او درندگان یا پرندگان نصب شدهاست، در نوع چهارم تصویر جانشین شاهنشاه در حالیکه حلقهٔ شهریاری در دست دارد، نیز دیده میشود. بر پشت سکههای نوع چهارم صحنهٔ مراسم تاجگذاری ضرب شدهاست که در دو سوی آتشدان بهرام و آناهیتا در حالیکه حلقهٔ شهریاری را به سوی بهرام دراز کردهاست و با همان کلاه بانوی بانوان تصویر شدهاند. بر پشت دیگر سکهها تصویر اهورامزدا، میترا یا افسر شاپور یکم ضرب شدهاست.[37] | ||
۶ | بهرام سوم | ۲۹۳ | بهرام سوم بیش از چند ماه سلطنت نکرد. سلطنت او، مخالفانی را که از زمان پدرش، ناراضی بودند، را قانع نکرد و نظرها متوجه مدعی دیگر، نرسه پادشاه بزرگ ارمنستان شد که سلطنت را از مدتها پیش، حق خود میدانست. بدینگونه بهرام سوم، از سلطنت برکنار شد اما به جان او لطمهای وارد نشد و او بعدها تا مدتی، در نواحی شرق ایران فرمانروایی میکرد.[38] شاید بهرام سوم فرصت یافت سری کوچکی از سکهای خود را با افسر شهریاری منتشر کند اما بهرام سوم در واقع بر ایران پادشاهی نکرد او حتی فرصت نیافت سکهٔ ویژهٔ تاجگذاری خود را رایج سازد. سپاه نرسه مدعی سلطنت از ارمنستان به سوی تیسفون تاخت و چند روز قبل از ورود به پایتخت، نرسه از بزرگان خواست تا پادشاهی او را به رسمیت بشناسند.[39] | ||
۷ | نرسه | ۲۹۳ - ۳۰۲ | فرزند شاپور یکم و برادر هرمزد یکم و بهرام یکم بود. پس از مرگ هرمزد مدعی شاهنشاهی شد. او دارای عنوان «آریایی مزداپرست و فرمانروای سکستان، تورستان و هند تا کرانهٔ دریا» یعنی سراسر سرزمینهای تصرف شده در شرق کشور بود.[40] نرسی به هنگامی که هنوز بهرام دوم زنده بود به تدارک جهت تغییر حکومت پرداخت برای تبلیغ اندیشهٔ مشروع و قانونی جلوه دادن مسئلهٔ جانشینی شاهنشاه در آغاز یک سری سکهٔ طلا به دستور وی رایج گشت. فرمان ضرب دینارهای طلا تنها ویژهٔ شاهنشاه بود و تا آن روزگار کسی به این حق شاهنشاه تجاوز نکردهبود. نرسی نخستین کسی بو که از این قاعده سرباز زد. او به هنگامی که فرمانروای ارمنستان بود دو نوع سکه طلا انتشار داد. هدف ضرب این سکهها که او را با نشانها و علامتهای شاهنشاهی نشان میداد، مبارزهٔ علنی بخاطر به دست آوردن سریر پادشاهی بود. همهٔ این رویدادها مربوط به سالی است که بهرام دوم زندگی را به درود گفته بود. کرتیر در این زمان حدود هشتاد سال داشت و موافق پادشاهی بهرام سوم بود و نظر موبدان موبد باز هم بر نظر دیگران برتری یافت.[41] پس از به قدرت رسیدن نرسه، هواخواهان بهرام دوم مجازات شدند. در نقش و کتیبه در نقش رستم اعلام شد که نفوذ غیرقابل تقسیم موبد موبدان در همهٔ کارهای دولتی پایان یافتهاست.[42] در سکههای پیش از تاجگذاری نرسه آرایش مو به شکل گیسوان سخت بهم بافته است که بر شانهها فرو افتاده است. ریش دستهدسته است. گردنبند او دو رشتهٔ مروارید است. نیمرخ راست شهربانو نیز تصویر شدهاست. بر بخش قدامی کلاه مرواریددوزی شهربانو پرندهای نصب شدهاست.[43] | ||
۸ | هرمز دوم | ۳۰۲ - ۳۱۰ | تصویر نیمرخ راست هرمزد با افسر شاهی دارای تاجکهای متعدد ضرب شدهاست. بر افسر شاهی تصویر پرندهای وحشی با مرواریدی در منقار نقش شدهاست. بر افسر شهریاری گوئی نصب شدهاست. نواری از تاجکها جدا شدهاست. آرایش مو مجعد است. بر پشت سکه آتشگاه با ستون بلند و پایه و آتشدان از قطعههای راست گوشه زبانه کشیدهاند، عمدهترین دگرگونی در نوع پشت سکه اینست که در میان شعلههای آتش تصویر اهورامزدا تا سینه دیده میشود. مدارکی در دست نیست که بتوان با اتکاء به آن جنبههای مظهری این تصویر را روشن کرد. گرد ستون آتشگاه نواری دیده میشود. در دو سوی آتشدان دو تصویر است، یکی اهورامزدا و دیگری از هرمزد در حالیکه افسر شهریاری بر سر دارد.[44] | ||
۹ | آذرنرسه | ۳۱۰ | آذر نرسه یکی از پسران هرمز دوم ولی چون اعیان و نجبای مملکت را ناراضی نمود، پس از چند ماه از سلطنت خلع شد سپس او را کشتند. بنابراین منتظر بودند، زن هرمز دوم بزاید و تاج پادشاهی را در خوابگاه زن هرمز دوم که آبستن بود، آویختند و بچهای را که در شکم داشت، پادشاه نامیدند. این فرزند همان شاپور دوم بود.[45] | ||
۱۰ | شاپور دوم (ذوالاکتاف) | ۳۱۰ - ۳۷۹ | در زمان شاپور دوم سرزمین کوشانیان به عنوان ایالتی جدید به ایران متصل شد. سکهٔ کمیابی از شاپور دوم موجوداست که ضرابخانهٔ بلخ (پایتخت کوشانیان) را معرفی مینماید. علامت شهر برخلاف معمول در روی سکه و در پشت فرمانروا نقش گردیدهاست.[46] | ||
۱۱ | اردشیر دوم | ۳۷۹ - ۳۸۳ | - | ||
۱۲ | شاپور سوم | ۳۸۳ - ۳۸۸ | - | ||
۱۳ | بهرام چهارم | ۳۸۸ - ۳۹۹ | از زمان بهرام چهارم بهطور رسمی نام شهری که سکه در آن ضرب میشد، بر پشت سکهها ضرب میشد.[47] | ||
۱۴ | یزدگرد یکم | ۳۹۹ - ۴۲۱ | در زمان یزدگرد اول ازدیاد نفوذ نجبا و روحانیون باعث ایجاد اختلاف و دشمنی بین شاهنشاه با آنان گردید و یزدگرد برای تضعیف روحانیون زرتشتی و اشراف به مسیحیان متوسل شد و با روم شرقی روابط حسنه برقرار کرد همین امر سبب شد که در خراسان به وسیله مخالفان به قتل برسد.[48] | ||
۱۵ | بهرام پنجم (بهرام گور) | ۴۲۱ - ۴۳۹ | بر روی بعضی از سکههای بهرام پنجم القاب او بدین صورت نوشته شده: مزداپرست خدایگان بهرام شاهنشاه شادکنندهٔ کشور این عبارت احتمالاً اشاره به ورود موسیقیدانان و سازهای هندی به ایران توسط بهرام پنجم دارد. مدت درازی حتی پس از تسلط اعراب تصویر بهرام گور بر روی سکههای خراسان بزرگ مخصوصاً مرو و بخارا ضرب میشد. رواج این سکهها مخصوصاً در زمان عباسیان و در ایام خلافت مهدی عباسی، هارون الرشید و مأمون چشمگیر است. نوشتهٔ روی این سکهها، اغلب به دو خط کوفی و سغدی است.[49] | ||
۱۶ | یزدگرد دوم | ۴۳۹ - ۴۵۷ | - | ||
۱۷ | هرمز سوم | ۴۵۷ - ۴۵۹ | - | ||
۱۸ | پیروز یکم | ۴۵۹ - ۴۸۴ | از زمان پیروز یکم هیچ سکه ساسانی را نمیتوان یافت که دارای علامت شهری که سکه در آن ضرب شده، نباشد. از سال دوم پادشاهی پیروز به مدت هفت سال قحطی بیسابقهای در کشور به وقوع پیوست. از سال هشتم سلطنت پیروز سالهای سلطنت پیروز بر روی سکه ضرب نشدهاست. احتمالاً ضرب نکردن سال پادشاهی بعد از زمان قحطی بدان منظور انجام گرفته که عصر جدید ادامهٔ دوران گذشته به حساب نیاید و خاطرات تلخ دوران قحطی را در خاطر مردم ایران تداعی نکند. در دوران پیروز یکم ایران متحمل شکست بیسابقهای از دولت هپتالیان شد و هر سال خراج سنگینی هپتالیان از ایران دریافت میکردند و عمدتاً سکههای ایران برای تأدیه این غرامت پرداخت میشد به همین جهت هپتالیان بر روی این سکهها نام فرمانروا و گاهی شهرهای تحت تصرف را با خط هپتالی نقش میکردند.[50] | ||
۱۹ | بلاش | ۸۴ - ۴۸۸ | در سکههایی که از بلاش باقیمانده، از شانهٔ او شعلهٔ آتش زبانه میکشد که در آن عصر علامت دینداری و خوبی شخص بود برعکس اگر بر شانه و کتف کسی مار تصویر میشد، این نشانهٔ کفر و ستمکاری و ظلم بود. در حاشیهٔ روی سکه این عبارت نوشته شده: «بلاش، پادشاه خوب» این شعار در سکههای ساسانی منحصربهفرد بوده و قبل و بعد از آن چنین شعاری مطرح نگردیدهاست.[51] | ||
۲۰ | قباد یکم | بار اول ۴۸۸ - ۴۹۷، بار دوم ۴۹۹ - ۵۳۱ | اغلب مورخین معتقدند که قباد در نخستین سالهای پادشاهی خود به آئین مزدک گرویدهاست اما مدارک باستانشناسی این مطلب را تأیید نمیکنند. سکههای قباد با همان روال و اسلوب کلی سکههای ساسانی ضرب شده و هیچ نوع اثر و نشانهای که دال بر تغییر عقاید مذهبی و نفوذ آئین مزدک باشد، در آنها دیده نمیشود.[52] در پشت سکههای مفرغ دورهٔ دوم سلطنت قباد مخصوصاً اواخر دوران حکومت او، تصویر ولیعهد خسرو انوشیروان نقش گردیدهاست.[53] | ||
۲۱ | جاماسب | ۴۹۷ - ۴۹۹ | جاماسب بهمدت سه سال مابین پادشاهی برادرش قباد یکم، شاهنشاه ایران بود در زمان او بار دیگر تاریخ پادشاهی که از زمان پیروز یکم نوشته نمیشد، روی سکهها حک شد. در روی سکههای جاماسب نقش ولیعهد دیده میشود، در حالی که حلقهای که نشان عهد و پیمان است، در دست دارد. این حلقه مزین به پارچهای بلند و مواجی میباشد. با توجه به این تصویر میتوان دریافت که جاماسب در اندیشهٔ اختصاص فرمانروایی و انتقال قدرت از خانوادهٔ پدری، به خانوادهٔ خود بودهاست. در تاریخ ساسانیان قبل از جاماسب بهطور استثناء اردشیر بابکان مؤسس سلسله و بهرام دوم به این عمل دست زده و تصویر ولیعهد خود را در روی بعضی از سکهها نقش کردند تا جانشین مورد علاقهٔ آنها در نظر مردم شناخته و مقبول گردد.[51] | ||
۲۲ | خسرو انوشیروان | ۵۳۱ - ۵۷۹ | در روی سکههای انوشیروان نام خسرو به صورت هئوسروده نقش گردیده، این واژه از دو بخش هئو به معنای خوب و سرود یعنی آواز تشکیل شده، و خوش آواز و نیک نام معنی میدهد. خسرو در سالهای آخر سلطنت خود به سرزمین هیاطله حمله برد. این تهاجم وسیع به انقراض هیاطله انجامید. بنابر همین رویداد تاریخی نام شهرهای خراسان بزرگ بر پشت سکههای انوشیروان دیده میشود.[54] | ||
۲۳ | هرمز چهارم | ۵۷۹ - ۵۹۰ | سکههای هرمز چهارم دارای یک حاشیهٔ نوار مانندی هستند که مساحت زیادی از سکه در بر گرفتهاست. تاج هرمز بسیار شبیه تاج خسرو انوشیروان است. بر روی سکه نوشتهای در جلوی صورت پادشاه است که نشان دهندهٔ نام او یعنی اوهرمزد و دیگری در پشت سر او واقع شده که در برگیرندهٔ کلمه اپزون یا اپزوت به معانی فزونی دهنده و فرخباد است. برپشت سکه دو موبد در حال مراقبت از آتشدان مقدسی هستند که مابیت آنها قرار گرفتهاست. بر پشت سکه تاریخگذاری و نام ضرابخانه در کنار دو موبد ضرب شدهاست.[55] در سکههایی که از هرمز چهارم مربوط به سالهای یازدهم و دوازدهم سلطنت او موجوداست که در شهر بلخ ضرب گردیده و این یادآور شکست ترکان به دست بهرام چوبین و تصرف بلخ توسط این سردار معروف است.[56] | ||
۲۴ | بهرام چوبین | ۵۹۰ - ۵۹۱ | محتمل است که بهرام چوبینه قبل از اینکه بهفکر بدست آوردن تخت و تاج باشد در صدد برآمد که پسر هرمز چهارم، خسرو پرویز را بهشاهی به نشاند. زیرا زمانی که آشفته خاطر ضد هرمز چهارم قیام کرده بود و با سپاهیان خود در ری اقامت داشت و به ضرب سکه با تصویر خسرو پرویز اقدام نمود و دستور داد پس از آماده شدن محرمانه به تیسفون برده بین مردم پایتخت توزیع نمایند. این اقدام را میتوان نوعی تدبیر برای متشنج کردن اوضاع و اختلاف بین شاه و ولیعهد دانست. بسطام و بندوی از شاهزادگان ساسانی و برادرهای ملکه زن هرمز چهارم بودند و هر دو مورد سوءظن واقع شدند و به امر هرمز به زندان افتادند. بهدستور بسطام، هرمز را کور کردند و چندی بعد او را کشتند. خسرو پرویز که در آذربایجان بود باشتاب خود را به تیسفون رسانید و تاج بر سر نهاد اما بهرام چوبینه حاضر نشد بهفرمان پرویز درآید و خود را که از دودمان مهران و شاهنشاهان پارت میدانست در امر سلطنت محق میپنداشت، با سپاهیان خود به تیسفون نزدیک شد. بهرام چوبینه پس از شکست دادن سپاهیان خسرو پرویز پیروزمندانه به پایتخت درآمد و بهنام بهرام ششم تاج شاهی بر سر نهاد. بنابر معمول از همان تاریخ ضرابخانه پایتخت به نام وی به ضرب سکه پرداخت.[57] سکههایی که از سال نخستِ بهرام چوبین بجا مانده، نشان میدهد که اغلب حکام ولایات و عامه مردم مخالف پادشاهی بهرام بودند، سکههای متعدد هرمز چهارم که در شهرهای مختلف ایران در سال سیزدهم، یعنی یکسال پس از مرگ او ضرب گردیدهاند، شاهد این مدعاست. از مطالعه سکههای بهرام چوبین حدود و قلمرو فرمانروائی و مدت زمان حکومت او مشخص میشود. سکههای طلا منحصراً در ضرابخانهٔ پایتخت و به نام ایران ضرب شدهاست. مدت سلطنت او تا پایان عمر بیش از دو سال بودهاست. سال اول بهرام بر ایران و سال دوم در ری و خراسان بزرگ حاکمیت داشتهاست. به احتمال زیاد آخرین سکه بهرام در مرو ضرب شدهاست.[58] | ||
۲۵ | خسرو پرویز | ۵۹۱ - ۶۲۸ | بهطورکلی در سکههای خسرو پرویز چهار فرم و شکل خاص قابل تشخیص میباشد: ۱. سکههای سال اول سلطنت خسرو دوم. ۲. سکههای سال دوم تا دهم. ۳. سکههای سال یازده تا سی و هشتم همچنین سکههای خسرو و آناهیتا.[59] سکههای سال اول شبیه سکههای هرمز چهارم است با این تفاوت که خسرو در میان دو دایرهٔ متحدالمرکز قرار گرفته و حاشیهٔ خارجی پشت سکه توسط هلالهای ماه تزئین شدهاست. این سکهها که پس از شکست بهرام چوبین و استقرار خسروپرویز ضرب گردیده اکثراً در نواحیای که از دیرباز پایگاه محکم ساسانیان بهشمار می آمدند یعنی در ناحیه بین النهرین و فارس و خوزستان ضرب شدهاند اما در خراسان بزرگ وضع به گونهای دیگر بود و بهرام در بعضی از نواحی نفوذ و قدرت خود را حفظ کرده بود. از سال دوم فرم سکهها به یکباره تغییر مییابد و با کثرت بسیاری در شهرهای مختلف ایران ضرب میگردند. تعداد شهرهایی که در این سال سکه در آنها ضرب شده متجاوز از ۳۰ شهر است. از سال یازدهم قیافه خسرو برخلاف سکههای قبل به صورت مردی میانسال تصویر گردیده است بدین ترتیب فرم سکهها تا آخرین سال سلطنت خسرو یعنی سال سی و هشتم باقی میماند. مسلماً در این دوره سر سکهها توسط هنرمندانی بزرگ ساخته شدهاست؛ بطوریکه در سکههای خسرو تغییراتی که بر اثر گذشت زمان در چهره و قیافه و آرایش ریش و موی او پدیدار شده به خوبی نقش و تصویر گردیدهاست. در پشت این سکهها نام متجاوز از ۷۰ شهر و ناحیه نقش گردیدهاست که نمایانگر توسعه و آبادانی شهرهاست.[60] | ||
۲۶ | گستهم (دائی خسرو پرویز) یا ویستهم | ۵۹۱-۵۹۵ | ویستهم که خسرو پرویز فرماندهی خراسان را به او داده بود بعد از مرگ برادر بندوی به دست خسرو پرویز سر به طغیان برداشت و مانند بهرام چوبین تاج شاهی بر سر نهاد و شش سال در برابر لشکریان خسرو پرویز پایداری کرد. عاقبت به نیرنگ خسرو پرویز، به دست زنش کردیه خواهر بهرام چوبین در خواب کشته شد. ویستهم در زمان تسلط و حکومت خود در قلب سرزمین ساسانیان اقدام به ضرب سکههای طلا، نقره و برنز کاملاً به سبک سکههای شاهان ساسانی نمود. در روی سکه سیمای ویستهم با موهای بلند و صورت خشن و چشمهای درشت نقش گردیده بهطوریکه شخصیت مردی نیرومند و مبارز را به نظر میآورد. در مقابل چهره ویستهم نام او نوشته شده که با عنوان پیروز (پیروچ) همراه است. در پشت سکه آتشدان و دو روحانی و همچنین نام شهر و سال ضرب سکه دیدهمیشود. بر پشت سکههای موجود از ویستهم به ترتیب سالهای دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم حکومت او نقش گردیدهاست. سکهها اغلب ضرب ری بوده و تعدادی نیز در نیشابور ضرب شدهاند. این سند بیانگر تسلط گستهم بر قسمت وسیعی از جاده ابریشم یعنی ری، کومش و خراسان در آن زمان میباشد.[61] | ||
۲۷ | قباد دوم | ۶۲۸ | - | ||
۲۸ | اردشیر سوم | ۶۲۸ - ۶۳۰ | - | ||
۲۹ | شهربراز | ۶۳۰ | - | ||
۳۰ | خسرو سوم | پیرامون ۶۳۰ | بنابر نظر زرین کوب در خراسان، دعوی سلطنت داشت و قسمتهای شرقی ایران، پادشاهی او را پذیرفتند.[62] از طرفی دیگر برخلاف نظر تاریخدانان سکههای کمیابی از خسرو سوم کشف شدهاست که در تیسفون، استخر و کرمان ضرب شدهاند.[63] | ||
۳۱ | جوانشیر | ۶۳۰ | جوانشیر پسر خسرو پرویز و کردیه خواهر بهرام چوبین بود. او پس از کشته شدن خسرو سوم که در خراسان دعوی سلطنت داشت و ظاهراً ترکان وی را علم کرده بودند، به سلطنت رسید. مدت سلطنت او بسیار کوتاه بود.[64] | ||
۳۲ | پوران | ۶۳۰- ۶۳۱ | به نظر میرسد که از زمان حکومت پوراندخت سیستان به مهمترین مرکز اقتصادی کشور از لحاظ ضرب سکه تبدیل شده بود، بیش از نود درصد سکههای پوراندخت که تاکنون توسط باستانشناسان مورد مطالعه قرار گرفته، در ناحیهٔ سیستان ضرب شدهاند.[65] | ||
۳۳ | پیروز دوم | ۶۳۱ | پیروز دوم بعد از پوراندخت و قبل از آزرمیدخت به مدت بسیار کوتاهی بهشاهی منتخب شد.[66] | ||
۳۴ | آزرمی دخت | ۶۳۱ | نام آزرمی دخت لقبی است که خسرو دوم به دخترش اعطا کرده، این نام بر سکه دیده میشود اما اسم حقیقی او خورشید است. ملک ایرج مشیری سکهای از این ملکه را به دست آورده و انتشار دادهاست. این سکه در سال یکم پادشاهی آزرمی دخت و گویا در ضرابخانهٔ شهر وه-از-آمید کواد ارجان ضرب شده باشد. در این سکه خصوصیات سکهها از نظر صورت و لباس و تاج و عناصر پشت سکه عیناً شبیه سکه خسرودوم است. مشیری دربارهٔ وجود این نگاره بر سکهٔ آزرمی دخت میگوید که این پیکره به احتمال نگارهٔ سپاهبد فرخ هرمزد است که در آرزوی به چنگ آوردن قدرت بود و سرانجام با نام هرمزد ششم به پادشاهی رسید. وی همزمان با آزرمی دخت، اندک زمانی بیش از یک سال بر اریکهٔ شاهی بود.[67] | ||
۳۵ | هرمز پنجم یا هرمز ششم | پیرامون ۶۳۰ | سکههایی با نام هرمز با بن مایه نقوش سکههای خسرو پرویز و سه سال عددی وجود دارد که در شهرهای مختلف ضرب شدهاست. اکثر کارشناسان این نوع سکه را به هرمز پنجم یا سپاهبد فرخ هرمزد نسبت میدهند. برخی از محققان اعتقاد دارند که سکههای به نام هرمز متعلق به یک شخص نیست بلکه متعلق به دو شخص با عنوانهای هرمز پنجم و هرمز ششماست.[68] بنابر نظر کریستن سن هرمز پنجم تنها در بعضی از قسمتهای کشور، بهپادشاهی پذیرفته شد.[69] از طرفی دیگر بررسیهای سکهشناسان نشان میدهد که، هرمز پنجم فقط در قسمتی از ایران پادشاهی نکردهاست و تعداد زیادی از سکههای او ضرب تیسفون است همچنین سکههای دیگری نیز از وی ضرب ری و استخر پیدا شدهاند. با این وجود که هیچ سکهای از سال اول پادشاهی او یافت نشدهاست، سکههای سال دوم او بسیار فراوان هستند. احتمالاً هرمز پنجم شخصیتی بزرگتر از آنچه در تاریخ شناخته شده بودهاست و به نظر برخی از محققان این شخص کسی جز سپاهبد فرخ هرمزد نمیتواند باشد. به همین سبب شخصیت هرمزد پنجم قدیم به فرخ هرمزد نسبت داده میشود.[70] احتمالاً این هرمزد همان خواستگار آزرمیدخت، به نام سپاهبد فرخ هرمزد (پدر رستم فرخزاد) بوده و ابتدا به عنوان هرمز پنجم شناخته میشدهاست تا زمانی که سکههای شخص دیگری به نام هرمز پیدا میشود که زمان انتشار آن در اوایل سالهای حکومت خسرو پرویز یعنی زمانی زودتر از انتشار این سکه بودهاست. بنابراین برای جا بازکردن برای این شاه تازه کشف شده، نامگذاری عوض شده و به سکههای هرمز پنجم، سکههای هرمز پنجم سابق یا هرمز ششم گفته میشود. صاحب این سکههای هرمز پنجم جدید به خوبی شناخته شده نیست اما احتمال میرود متعلق به مهرهرمزد پسر مردانشاه (پاذوسپان نیمروز) باشد.[71] | ||
۳۶ | خسرو چهارم یا فرخزاد خسرو | پیرامون ۶۳۱ | فرخزاد خسرو یا خسرو چهارم یا خورهزاذ خسرو یا خورهزاد خسرو از اعقاب خسرو پرویز بود و پس از هرمز پنجم به پایتخت ایران تیسفون دست یافت. فرخو یا فرخ، صفت فر است که خود صورتی است از خور به معنی عظمت و شوکت[72] به سبب اینکه پس از خسروپرویز شاهنشاهان دیگر به استثنای چند مورد سکههای ۱۰ سال آخر پادشاهی او را به تقلید ضرب و نام خود را به جای خسرو نهادهاند، در صورتیکه شاهنشاه مورد نظر نامش خسرو باشد تنها با مراجعه به پشت سکه میتوان به اختلاف این دو پی برد اگر سال پادشاهی یک رقمی باشد این سکه به خسرو دوم تعلق ندارد. فرخزاد خسرو به مدت شش ماه یا یکسال بر تخت بود و به نام خسرو چهارم فرمانروایی کرد. چنین برمیآید که بزرگان در آن زمان به دو گروه تقسیم شده بودند. یکی طرفدار فرخزادخسرو یا خسرو چهارم و دیگری گروه طرفداران یزدگرد سوم بود که رستم فرخزاد در رأس آنها قرار داشت. از خسرو چهارم سکههائی ضرب شهرهای تیسفون به دست آمده که حاکمیت او را بر پایتخت ثابت مینماید اما همزمان نواحی فارس و بینالنهرین یعنی نقاط مهم کشور در دست یزدگرد سوم و نایبالسلطنه او رستم فرخزاد بودهاست. در زمانی که پایتخت در دست خسرو چهارم بود طرفداران یزدگرد در شهر استخر یعنی خاستگاه ساسانیان، تاج بر سر او نهادند، در حقیقت در مدت کوتاهی دو فرمانروای ساسانی بر ایران زمین حکومت کردند.[73] | - | |
۳۷ | یزدگرد سوم | ۶۳۲ - ۶۵۱ | تاکنون سکهای از سال نخست سلطنت یزدگرد به دست نیامدهاست، زیرا اواخر سال اول بود که پایتخت به تصرف یزدگرد سوم درآمد و فرخزاد خسرو به قتل رسید. بهطورکلی سکههای یزدگرد سوم را میتوان به دو گروه مجزا و مشخص تقسیم کرد. گروه نخست سکههای ضرب سال اول تا چهارم فرمانروائی که بر روی سکهها تصویر جوانی کمسال نقش گردیده، در حالی که تزئینات لباسش شبیه به سایر فرمانروایان ساسانی است. این سکهها تصویر واقعی یزدگرد را نشان میدهد زیرا او در نوجوانی به سلطنت رسیده بود این سکهها عمدتاً ضرب شهرهای استخر، ریو اردشیر، بیشابور، پیروز شاپور، دارابگرد، ویسپ شاد خسرو، نهر تیری و سیستان است. به گفتهٔ بلعمی یزدگرد فقط در مدت ۴ سال از حکومت خود مستقر و برقرار بود و شانزده سال بعدی در حال جنگ و گریز بود. از سال چهارم به بعد تصویر سکهها تغییر مییابد. میتوان به جرأت ادعا نمود که این سکهها به صورت شتاب زده و از روی تصویر خسرو پرویز اقتباس گردیدهاند که در روی سکه و در مقابل تصویر مذکور نام یزدگرد، نوشته شدهاست. مسئله بدین صورت قابل توجیه است که چون اغلب شهرها قالب و تصویر سکه یزدگرد را نداشتند، از سکههای خسرو پرویز که هنوز در آن زمان به وفور رایج بوده، سرسکههائی تهیه و اقدام به ضرب سکه به نام یزدگرد کردند. ضرابخانههای فعال دورهٔ دوم عمدتاً در شهرهای گندی شاپور و نهر تیری در خوزستان و بزم قباد در حوالی تیسفون در بین النهرین و بلخ در خراسان بزرگ میباشد. این سکهها در بعضی از نواحی حتی بعد از قتل یزدگرد تا مدتها ضرب میشدهاند.[74] |
پانویس
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۴۰.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۴۷.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۴۲.
- مشیری، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، ۳۵.
- آورزمانی، «بررسی سکههای ساسانی»، ۲۱.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۲۵۰.
- اشراقی و نادری قره بابا، نقش سکه و مهر در اقتصاد ساسانیان، ۱۱.
- اشراقی و نادری قره بابا، نقش سکه و مهر در اقتصاد ساسانیان، ۳.
- آورزمانی، «بررسی سکههای ساسانی»، ۲۵.
- اشراقی و نادری قره بابا، نقش سکه و مهر در اقتصاد ساسانیان، ۳.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۲۵۰.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۲۵۰.
- اشراقی و نادری قره بابا، نقش سکه و مهر در اقتصاد ساسانیان، ۳.
- اشراقی و نادری قره بابا، نقش سکه و مهر در اقتصاد ساسانیان، ۳.
- آورزمانی، ماهنامهٔ فروهر، ۲۷.
- فروهر، شمارهٔ ۳۱۳، ص ۲۷
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۲۵۲.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۱۵۷.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۲۵۵.
- زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ایران قبل از اسلام، ۱۰۹.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۴۲.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۳۰۲.
- کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ۲۵۳.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۲۴۵.
- موزه سکه بانک سپه، ماهنامه گردشگری ایرانا، شماره ۲۱، ص ۸
- نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، سکههای طبرستان، شمارهٔ ۱۵، ص ۵۷
- آورزمانی، «بررسی سکههای ساسانی»، ۲۲.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۶۸.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۶۹.
- فروهر، شمارهٔ ۳۱۴، ص ۲۲
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۱۶۳.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۱۶۶.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۱۷۱.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۱۷۲.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۱۷۲.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۱۶۰.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۱۸۰.
- زرینکوب، تاریخ مردم ایران، پیش از اسلام، ۴۴۵.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۱۹۲.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۱۶۸.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۱۸۹.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۱۹۴.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۲۹۶.
- لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ۳۰۱.
- کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ۲۵۹.
- فروهر، شمارهٔ ۳۱۴، ص ۲۳
- امینی، «هرمزد چهارم، ۱۲ سال سلطنت، ۱۳ سال سکه»، ۹۵.
- فروهر، شمارهٔ ۳۱۵، ص ۸
- فروهر، شمارهٔ ۳۱۵، ص ۱۰
- فروهر، شمارهٔ ۳۱۶، ص ۱۵
- فروهر، شمارهٔ ۳۱۷، ص ۹
- فروهر، شمارهٔ ۳۱۷، ص ۸
- فروهر، شمارهٔ ۳۱۸، ص ۱۳
- فروهر، شمارهٔ ۳۱۸، ص ۱۵
- امینی، اهرمزد چهارم، ۱۲ سال سلطنت، ۱۳ سال سکه، ۸۶.
- فروهر، شمارهٔ ۳۱۹، ص ۱۷
- ملک زاده بیانی، «پژوهشی درباره سکههای بهرام ششم (چوبینه)»، ۴۳.
- فروهر، شمارهٔ ۳۱۹، ص ۱۹
- فروهر، شمارهٔ ۳۲۰، ص ۱۰
- فروهر، شمارهٔ ۳۲۰، ص ۱۱
- فروهر، شمارهٔ ۳۲۰، ص ۱۵
- زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ایران قبل از اسلام، ۵۲۹.
- مشیری، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، ۳۵.
- زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ایران قبل از اسلام، ۵۲۹.
- فروهر، شمارهٔ ۳۲۲، ص ۱۳
- کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ۲۵۲.
- مشیری، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، ۳۶.
- پاکزادیان، «تاریخ و گاهشماری در سکههای ساسانی»، ۲۲۹.
- کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ۲۵۲.
- مشیری، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، ۳۵.
- مشیری، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، ۵۰.
- کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ۵۲۲.
- آورزمانی، ماهنامهٔ فروهر، ۱۶.
- آورزمانی، ماهنامهٔ فروهر، ۱۶.
جستارهای وابسته
منابع
- کتاب
- امینی، امین (۱۳۸۳). هرمزد چهارم، ۱۲ سال سلطنت، ۱۳ سال سکه. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر. شابک ۹۶۴-۰۶-۶۴۰۵-۷.
- پاکزادیان، حسن (۱۳۸۴). تاریخ و گاهشماری در سکههای ساسانی. تهران: مولف. شابک ۹۶۴-۰۶-۷۴۶۱-۳.
- تفضلی، احمد؛ آموزگار، ژاله (۱۳۷۶). تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. تهران: انتشارات سخن. شابک ۹۶۴-۵۹۸۳-۱۴-۲.
- زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۶۴). تاریخ مردم ایران، پیش از اسلام. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر.
- کریستن سن، آرتور (۱۳۶۷). ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی. تهران: مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر.
- لوکونین، ولادمیر گریگورویچ (۱۳۵۰). تمدن ایران ساسانی. ترجمهٔ رضا، عنایتالله. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- مجلهها
- آورزمانی، فریدون (خرداد و تیر ۱۳۶۸). «بررسی سکههای ساسانی». ماهنامهٔ فروهر. تهران: سازمان انتشارات فروهر (۳۱۳).
- آورزمانی، فریدون (مرداد و شهریور ۱۳۶۸). «بررسی سکههای ساسانی». ماهنامهٔ فروهر. تهران: سازمان انتشارات فروهر (۳۱۴).
- آورزمانی، فریدون (مهر و آبان ۱۳۶۸). «بررسی سکههای ساسانی». ماهنامهٔ فروهر. تهران: سازمان انتشارات فروهر (۳۱۵).
- آورزمانی، فریدون (آذر و دی ۱۳۶۸). «بررسی سکههای ساسانی». ماهنامهٔ فروهر. تهران: سازمان انتشارات فروهر (۳۱۶).
- آورزمانی، فریدون (بهمن و اسفند ۱۳۶۸). «بررسی سکههای ساسانی». ماهنامهٔ فروهر. تهران: سازمان انتشارات فروهر (۳۱۷).
- آورزمانی، فریدون (فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۹). «بررسی سکههای ساسانی». ماهنامهٔ فروهر. تهران: سازمان انتشارات فروهر (۳۱۸).
- آورزمانی، فریدون (خرداد و تیر ۱۳۶۹). «بررسی سکههای ساسانی». ماهنامهٔ فروهر. تهران: سازمان انتشارات فروهر (۳۱۹).
- آورزمانی، فریدون (مرداد و شهریور ۱۳۶۹). «بررسی سکههای ساسانی». ماهنامهٔ فروهر. تهران: سازمان انتشارات فروهر (۳۲۰).
- آورزمانی، فریدون (مهر و آبان ۱۳۶۹). «بررسی سکههای ساسانی». ماهنامهٔ فروهر. تهران: سازمان انتشارات فروهر (۳۲۱).
- آورزمانی، فریدون (آذر و دی ۱۳۶۹). «بررسی سکههای ساسانی». ماهنامهٔ فروهر. تهران: سازمان انتشارات فروهر (۳۲۲).
- «موزه سکه بانک سپه». ماهنامه گردشگری ایرانا (۲۱). مهر و آبان ۱۳۸۷.
- مشیری، ملک ایرج (اسفند ۱۳۵۲). «سکههای ساسانی». نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان (۱۵).
- ملک زاده بیانی (فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۴). «پژوهشی درباره سکههای بهرام ششم (چوبینه)». بررسیهای تاریخی (۵۶).
- اشراقی، احسان؛ نادری قره بابا، حسین (بهار ۱۳۸۶). «نقش سکه و مهر در اقتصاد ساسانیان». علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه تبریز (۲۵).
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ سکههای ساسانی موجود است. |