نیما یوشیج
علی اسفندیاری (۲۱ آبان ۱۲۷۶ – ۱۳ دی ۱۳۳۸[1]) که به نام نیما یوشیج شناخته میشود، شاعر معاصر ایرانی بود. وی بنیانگذار شعر نوین و ملقب به «پدر شعر نو فارسی»[2][3][4] است.
نیما یوشیج | |
---|---|
زاده | ۲۱ آبان ۱۲۷۶ یوش، مازندران، ایران |
محل زندگی | یوش، تهران، آستارا |
درگذشته | ۱۳ دی ۱۳۳۸ (۶۲ سال) شمیران، تهران، ایران بیماری ذاتالریه |
آرامگاه | امامزاده عبدالله تهران سپس در حیاط خانهاش در یوش اما بنا به گفته پسرش شراگیم یوشیج هرگز جنازه به یوش برده نشد چه بسا خود وصیت کرده بود در یوش دفن شود. |
لقب | پدر شعر نو |
تخلص | نیما |
زمینه کاری |
|
تحصیلات | دانشآموختهٔ مدرسهٔ عالی سَن لوئی |
در زمان حکومت | رضا شاه |
رویدادهای مهم | جنگ جهانی اول جنگ جهانی دوم، جنبش مشروطه |
بنیانگذار | شعر نیمایی |
کتابها | افسانه، آب در خوابگه مورچگان، حرفهای همسایه ، شعر چیست؟، 'روجا ' قصه رنگ پریده' 'ای شب' ' و… |
دلیل سرشناسی | نوآوری در قالب شعر فارسی |
اثرگذاشته بر | مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، احمد شاملو و بسیاری از شاعران نوپرداز فارسی |
تأثیرپذیرفته از | شاعران اروپایی |
همسر(ها) | عالیه جهانگیر |
فرزند(ان) | شراگيم |
پدر و مادر | ابراهیمخان اعظامالسلطنه |
نیما یوشیج با مجموعه تأثیرگذار افسانه، که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران، انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خودِ نیما بر هنر خویش نهاده بود.
تمام جریانهای اصلی شعر معاصر فارسی وامدار این انقلاب و تحولی هستند که نیما نوآور آن بود. بسیاری از شاعران و منتقدان معاصر، اشعار نیما را نمادین میدانند و او را همپایهٔ شاعران سمبولیست بنام جهان میدانند.[5][6] نیما همچنین اشعاری به زبان مازندرانی دارد که با نام «روجا» چاپ شدهاست.
همچنان نیما با بهرهگیری از عناصر طبیعی با بیانی رمزگونه به ترسیم سیمای جامعه پرداختهاست.
زندگینامه و تبارنامه
نیما در سال ۱۲۷۶[7] هجری شمسی در روستای یوش، از توابع بخش بلده شهرستان نور، بهدنیا آمد. پدرش، ابراهیمخان اِعظامالسلطنه، متعلق به خانوادهای قدیمی در مازندران بود و به کشاورزی و گلهداری مشغول بود.[8] نیما یوشیج (علی اسفندیاری) و خاندان اسفندیاری (نور) از خاندانهای معروف ایران و نور استان مازندران در دوره قاجار و پهلوی است که نسب ایشان به شاخهای از اسپهبدان طبرستان موسوم به پادوسبانیان میرسد[9]. پادوسبانیان سلسلهای ساسانی تبار بودند که از حدود سال ۴۰ هجری تا دوران شاه عباس یکم صفوی بر بخشهایی از طبرستان (بعداً مازندران) حکمرانی میکردند. علی اسفندیاری (نیما یوشیج) و محتشمالسلطنه از مشهورترین اعضای این خاندان هستند. در عصر قاجار و پهلوی، وزراء و نمایندگان مجلس و چهرههای سیاسی و علمی و هنرمندان متعددی از میان افراد این خانواده برخاستند. حتی پس از درگذشت حسن اسفندیاری (محتشم السلطنه) در سال ۱۳۲۳ شمسی که از صاحب منصبان مشهور و وزیر چند وزارتخانه بود، کتابی به عنوان زندگی حسن اسفندیاری به چاپ رسید. نیما یوشیج در آغاز کتاب نسب و تبار خاندانش را شرح میدهد[10]. نیما یوشیج در مقاله زندگانی حسن اسفندیاری(محتشم السلطنه) که در آن تاریخچه خاندان اسفندیاری را شرح می دهد،بهطور ضمنی تبار خود را به اسپهبدان پادوسبانیان طبرستان میرساند[11][12][13].
نیما به اصالت و تبار خود افتخار میکند. شهرآگیم از اجداد پدری نیما و از بزرگان مازندران بود. به دلیل همین علاقهمندی به تبارش بود که نام فرزندش را نیز شرآگیم گذاشت. واژه «نیماور» در زبان مازندرانی به معنی کماندار بزرگ است. این نام، به چند تن از اسپهبدان مازندرانی اطلاق میشود. نیما خود در این باره مینویسد: «نیماور یکی از پادشاهان رستمدار که جد من است.» در دوبیتی زیر نیما میگوید که آنچه باعث شهرتش میشود، هنر اوست. هنر نیما هم شاعری است و باعث شد که امروز یکی از نامداران عرصه ادبیات ایران باشد.[14]
اشعار نیما در مورد هویت و هنرش:
نیما مُ مِن، یگانِهِ رستمدار | من نیما هستم یگانه رستمدار | |
نیما وَروُ، شَهرآگیم تَبار | از نسل شراگیم نامآور و کماندار | |
هُنَرِ مُنی وُنِ مِ نوُم دار | هنر من باعث شهرتم میشود | |
کلین نیمُ، تَشِ کِلهِ سَرِ کَل مار | خاکستر نیستم، بلکه چوب آتشین اجاقم | |
(روجا) |
پدر نیما زندگی روستایی، تیراندازی و اسبسواری را به وی آموخت. نیما تا دوازدهسالگی در زادگاهش، روستای یوش، و در دل طبیعت زندگی کرد.[15] نیما خواندن و نوشتن را نزد آخوندِ دِه فراگرفت ولی دلخوشی چندانی از او نداشت چون او را آزار میداد و در کوچهباغها دنبالِ نیما میکرد.[16] ۱۲ساله بود که بههمراه خانواده به تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچهها کنارهگیری میکرد و بهگفته خودِ نیما با یکی از دوستانش مدام از مدرسه فرار میکرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلمهایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد. نیما، شعر بلند افسانه را به نظام وفا، معلم قدیمی اش تقدیم کردهاست.[17] پس از پایان تحصیلات در مدرسه سنلویی، نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد، اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد.[18]
علی اسفندیاری در سال ۱۳۰۰ خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان طبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضاء میکرد. در نخستین سالهای صدور شناسنامه نام وی نیما خان یوشیج ثبت شدهاست.[19] خاندان مادری نیما ریشه و اصالتی گرجی داشتند[20][21][22]. دوران نوجوانی و جوانی نیما مصادف است با توفانهای سهمگین سیاسی ـ اجتماعی در ایران نظیر انقلاب مشروطه و جنبش جنگل و تأسیس جمهوری سرخ گیلان، روح حساس نیما نمیتوانست از این توفانهای اجتماعی بیتأثیر بمانَد. نیما ازنظر سیاسی تفکر چپگرایانه داشت، و با نشریه ایران سرخ، یکی از نشریات حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰)[23][24] که برادرش لادبن سردبیر آن بود و در رشت چاپ و منتشر میشد همکاری قلمی داشت. ازجمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود.[25] دیرتر، در دهه بیست خورشیدی، در نخستین کنگره نویسندگان ایران عضو هیئت مدیره کنگره بود و اشعار وی در نشریات چپگرای این دوران منتشر میشد.
ازدواج و فرزندان
نیما یوشیج در جوانی عاشق دختری شد، اما بهدلیل اختلاف مذهبی نتوانست با وی ازدواج کند.[26] پس از این شکست، او عاشق دختری روستایی به نام صفورا شد و میخواست با او ازدواج کند، اما دختر حاضر نشد به شهر بیاید؛ بنابراین، عشق دوم نیز سرانجام خوبی نیافت.[27]
سرانجام نیما در ۶ اردیبهشت ۱۳۰۵ خورشیدی ازدواج کرد. همسر وی، عالیه جهانگیر، فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهرزاده نویسنده نامدار میرزا جهانگیر صوراسرافیل بود.[28] حاصل این ازدواج، که تا پایان عمر دوام یافت، فرزند پسری بود به نام شراگیم که اکنون در آمریکا زندگی میکند. شراگیم در سال ۱۳۲۱ خورشیدی بهدنیا آمد.[29]
وی ازدواج کرد تا بهگفته خودش از افکار پریشان رهایی یابد.[30] اما درست یک ماه پس از ازدواج، پدرش ابراهیم نوری درگذشت.[31] در همین زمان، چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد.[32] وی که در این زمان بهدلیل بیکاری خانهنشین شدهبود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی میاندیشید اما چیزی منتشر نمیکرد.[33]
در سال ۱۳۰۷ خورشیدی، محل کار عالیه جهانگیر، همسر نیما، به بارفروش (بابل کنونی؛ مدرسه بدر) انتقال یافت. نیما نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه در اینجا مدیر مدرسه بود و نیما را سرزنش میکرد که چرا درآمدی ندارد.[34] او مدتی نیز در دبیرستان حکیم نظامی شهرستان آستارا به امر تدریس مشغول بود.
آغاز شاعری
نیما در سال ۱۳۰۰ منظومه قصه رنگ پریده را که یک سال پیش سروده بود در هفتهنامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند.[35] این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند. عبدالعلی دستغیب٬ منتقد ادبی٬ معتقداست که نیما حتی درابتدا که به سبک قدیم شعر می سرود٬ توانایی خود را نشان داد. هرچند این اشعار ازنظر فرم کهن هستند٬ نیما معانی و موضوعات جدیدی در آنها گنجانده است.[36]
در پاییز سال ۱۳۰۱ شعر «ای شب» را در روزنامهٔ هفتگی نوبهار منتشر کرد. نیما در این رابطه میگوید: «در پاییز سال ۱۳۰۱ نمونهٔ دیگری از شیوهٔ کار خود «ای شب» را که پیش از این تاریخ سرودم و دست به دست و مردود شده بود، در روزنامهٔ هفتگی «نوبهار» دیدم.» شیوهٔ کار در هر کدام از این قطعات تیر زهرآگینی به خصوص در آن زمان به طرفداران سبک قدیم بود.[37]
نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسههای مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامههایی چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت. انقلاب نیما با دو شعر «ققنوس» (بهمن ۱۳۱۶ ش) و «غراب» (مهر ۱۳۱۷ ش) آغاز شد و او این دو شعر را در مجلهٔ «موسیقی» که یک مجلهٔ دولتی بود، منتشر کرد.[38] او در ۶۴ سال زندگی خود توانست معیارهای هزارساله شعر فارسی را که تغییرناپذیر و مقدس و ابدی مینمود، با شعرهایش تحول بخشد.[39]
آثار نیما
منظومه قصه رنگ پریده در حقیقت نخستین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی (بحر هزج مسدس) سروده شدهاست. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت کردهاست و از خلال آن به مفاسد اجتماعی پرداختهاست.[40] بخش نخست این کار در قرن بیستم چاپ شده بود. سپس افسانه را سرود که در آن روحی رمانتیک حاکم است و به عشق نیز نیما نگاهی دیگرگونه دارد و عشق عارفانه را رد میکند.[41] چنانکه خطاب به حافظ میگوید:
حافظا این چه کید و دروغ است | کز زبان می وجام ساقی است | |
نالی ار تا ابد باورم نیست | که بر آن عشق بازی که باقی است | |
من بر آن عاشقم کو روندهاست | ||
(افسانه) |
نیما در این آثار و اشعاری نظیر خروس و روباه، چشمه و بز ملاحسن مسئلهگو افکاری اجتماعی را بیان میکند، اما قالب اشعار قدیمی است. مشخص است که وی مشق شاعری میکند و هنوز راه خود را پیدا نکردهاست.[42] با این حال انتشار افسانه دنیای ادبیات آن زمان را برآشفت.[43] ای شب نیز در هفتهنامه نوبهار محمدتقی بهار چاپ شد و جنجالی برانگیخت.[44]
نیما و زبان طبری
دغدغه اصلی نیما حفظ و احیای زبان طبری بود، او در نامهها و دست نوشتههایش و همچنین در مقدمه دفتر روجا، به این دغدغه اشاره می کند. وی در نامههایی که به برادرش می نویسد، سه بار از وی می خواهد که کتاب تاریخ طبرستان و دیوان امیر پازواری را برایش تهیه کرده و ارسال کند. مهمترین گام نیما در راه زنده نگاه داشتن زبان طبری، سرودن اشعار طبری در مجموعه ای با نام روجا است.[45]
نمونه اشعار مازندرانی
روجا (در زبان مازندرانی به معنی ستارهٔ سرخ سحری[46]) عنوان مجموعهای از اشعار نیما یوشیج است که به زبان طبری سروده شدهاند. این اشعار ابتدا در کتاب مجموعه اشعار نیما یوشیج (نشر نگاه) و پس از آن توسط مجید اسدی چاپ شدند.[47] این اشعار به زبان مازندرانی است و به گویش کجوری و کلارستاقی که در شهرستانهای نور، نوشهر و چالوس گویش میشود شباهت دارد.[48][49]
لوش کُلُمی دروازِه نَوونُ | درچوبی آغل، هیچگاه دروازه نمیشود | |
کلین بِنِه اِسَپی رازه نوونُ | زمین سوخته، سبزه زار نمیشود | |
بُخوشتُ هسکا تازه نَوونُ | استخوان خشکیده دیگر جوان نمیشود | |
نامرد جور تلی سازه نَوونُ | درختچههای خار دار، جارو نمیشوند نمیشوند | |
(روجا) |
کیجا سارِه فِرِنگی رِ مونِسُّ | دختر، ساره شبیه فرنگیها بود | |
مِ وُرَ نیشتُ وِ اَمیری خونِسُّ | کنارم مینشست و امیری میخواند | |
گُنی مِ دِلِ درد وِ چونِسُّ | تو گویی او از درد دل من چگونه خبر داشت | |
وِ دِل خواس مُن گُمُ وی دونسُّ | اگر چه دلش میخواست، اما من میگویم او میدانست | |
(روجا) |
آفتاب هاکردُ دُریوی دیمُ ایشُم | روز آفتابی صورت دریا را نگاه میکنم | |
ویشُه بَسوتُه مُن وُن هیمِ ایشممُ | در بیشهٔ سوخته، من هیزمهارا تماشا میکنم | |
یار کُو شُون و گزلیمُ ایشُم | یار که میرود من موی مجعد اورا نگاه میکنم | |
دُل کُو نارمُ نمِّ کُدیمِ ایشُم | دل که ندارم نمیدانم به چه کسی نگاه میکنم | |
(روجا) |
مناقشهها
” | “ | |
—شفیعی کدکنی، مقدمه گزینه اشعار ناتل خانلری، بهار ۱۳۹۴ |
شفیعی کدکنی برخی از شعرهای نیما را پس از شهریور ۱۳۲۰، تحت تأثیر پرویز ناتل خانلری میداند. او در مقدمهٔ کتاب گزینه اشعار پرویز ناتل خانلری، تاریخ درجشده در پای اشعار نیما را نامعتبر دانست و مدعی شد که احتمالاً نیما یوشیج شعر «با غروب» اش را پس از خواندن «یغمای شب» خانلری در سخن، شماره ۱۱ و ۱۲، به تاریخ مرداد ۱۳۲۳ سرودهاست و تاریخ قدیمیتری - فروردین ۱۳۲۳ - زیر شعر گذاشتهاست.[50] او همچنین احتمال این که نیما بعد از شهریور ۲۰ از کارهای شاگردانش «مایه» هایی گرفته باشد و تاریخ شعرهایش را به پیش از شهریور، یا به سالهای قبل برده باشد منتفی نمیداند.
این گفتهها پاسخهایی هم در پی داشت. از جمله احمد افرادی در نامهای سرگشاده همه اتهامهای شفیعی کدکنی به نیما را محترمانه رد کرد.[51] شاپور جورکش نیز در واکنش به نظر شفیعی کدکنی نظریّه او را نادرست دانست.[52]
خانه نیما
خانه نیما یوشیج واقع در یوش، بنایی است که قدمت آن به دوره قاجار میرسد. این بنا به شماره ۱۸۰۲ از سوی سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شدهاست و حفاظت میشود. بازدید از خانه نیما برای عموم آزاد است.
درگذشت
این شاعر بزرگ، درحالیکه به علت سرمای شدید یوش، به ذاتالریه مبتلا شده بود، برای معالجه به تهران آمد؛ معالجات تأثیری نداشت و در ۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد.[53][54] سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی بنا به وصیت وی پیکر او را به خانهاش در یوش منتقل کردند. آرامگاه او در کنار آرامگاه خواهرش، بهجتالزمان اسفندیاری (درگذشته به تاریخ ۸ خرداد ۱۳۸۶) و آرامگاه سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفتهاست.
کتابشناسی
اشعار فارسی
- قصه رنگ پریده
- منظومه نیما
- خانواده سرباز
- ای شب
- افسانه
- مانلی
- افسانه و رباعیات
- ماخ اولا
- شعر من
- شهر شب و شهر صبح
- ناقوس قلم انداز
- فریادهای دیگر و عنکبوت رنگ
- آب در خوابگه مورچگان
- مانلی و خانه سریویلی
- آهو و پرندهها (شعر و قصه برای کودکان)
- توکایی در قفس (شعر و قصه برای کودکان)
اشعار طبری
- روجا
آثار تحقیقی، نامهها و یادداشتها
آثاری که در کتاب نیما یوشیج، دربارهٔ هنر و شعر و شاعری با گردآوری سیروس طاهباز" انتشار یافته:
- ارزش احساسات در زندگی هنر پیشگان
- تعریف و تبصره
- حرفهای همسایه
- مقدمه خانواده سرباز
- نامه به شین پرتو
- مقدمهٔ «آخرین نبرد» شعرهای اسماعیل شاهرودی «آینده»
- یادداشت برای مجموعه شعر منوچهر شیبانی
- شعر چیست؟
- از یک مقدمه
- یک مصاحبه
- دربارهٔ جعفرخان از فرنگ آمده
- یک دیدار
سایر آثار:
- دنیا خانه من است
- نامههای نیما به همسرش - عالیه جهانگیر
- کشتی توفان
- مجموعه کامل اشعار(تدوین توسط سیروس طاهباز)
نامهها
نامههایی از نیما یوشیج به جا مانده که بیشتر این نامهها را نیما به برادر خود نوشتهاست. در میان این نامهها پنج نامه هم وجود دارد که نیما به همسر خود نوشتهاست.[55]
جستارهای وابسته
منابع
- (تاریخ تحلیلی شعر نو، شمس لنگرودی، ج ۱، ص ۹۰)
- «نیما یوشیج پدر شعر نو در مدار ۱۱۰». روزنامه اعتماد. ۸۶/۸/۲۲. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - «نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی». روزنامه آفتاب یزد. ۸۷/۶/۲۱. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - (نیما، زندگی و آثار او، نوشته ضیاء هشترودی صفحه ۱۱۷)
- صادقی شهپر، رضا (مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۲۰۲). «نیما و دنیای آرمانی سمبولیستها». نشریه اطلاعرسانی و کتابداری کیهان فرهنگی. تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - صادقی شهپر، رضا (۲۱ آبان ۱۳۸۷). «منشیزاده: شعر ورلن به پای شعر نیما هم نمیرسد». خبرگزاری کتاب ایران.
- «زندگینامه: نیما یوشیج (۱۲۷۶–۱۳۳۸)». همشهری آنلاین. دریافتشده در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۷.
- (از صبا تا نیما، یحیی آریانپور، جلد ۲، صفحه ۴۶۶)
- نوری اسفندیاری، اسدالله (۱۳۲۹). تاریخ خانواده اسفندیاری. تهران: چاپ اقبال. صص. ۱۴۸ ۱۴۹ ۱۵۰ ۱۵۱ ۱۵۲ ۱۵۳ ۱۵۴ ۱۵۵.
- «نیما یوشیج و عنوانی مجعول بنام علی اسفندیاری». وبسایت رسمی نیما یوشیج ۲۲ آبان ۱۳۹۵ محمد عظیمی.
- قیصری، ابراهیم (۱۳۹۳). خلقیات نیما (ویراست چاپ اول). تهران: انتشارات مازیار. ص. ۵۴. شابک ۹۷۸۶۰۰۶۰۴۳۳۳۳.
- یوشیج، نیما (۱۳۲۳). زندگی حسن اسفندیاری. به کوشش نیما یوشیج. تهران: کتابخانه مرکزی. ص. صفحات ۳ تا ۷.)
- میر انصاری، علی (۱۳۷۵). اسنادی دربارهٔ نیمایوشیج. تهران: سازمان اسناد ملی ایران پژوهشکده اسناد. ص. جلد اول صفحه ۷۳. کاراکتر zero width joiner character در
|ناشر=
در موقعیت 2 (کمک)) - «همشهری استانها | اشعار تبری نیما یوشیج از مجموعه «روجا» (81)». ostani.hamshahrilinks.org. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۷-۲۲.
- (نیما، زندگانی و آثار او، صفحه ۴۶۷)
- (نیما، زندگانی و آثار او، جلد ۲، صفحه ۴۶۷)
- «وب سایت رسمی نیما یوشیج». بایگانیشده از اصلی در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۵. دریافتشده در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۵.
- (نامههای نیما، به کوشش سیروس طاهباز، صفحه ۲۲)
- (اسنادی دربارهٔ نیما یوشیج، به کوشش علی میرانصاری، چاپ اول، انتشارات سازمان اسناد ملی، صفحه ۷۳)
- Ghanoonparvar, M.R. (2009). The Neighbor Says: Nima Yushij and the Philosophy of Modern Persian Poetry. Ibex Publishers. p. 12. ISBN 978-1588140630.
In autumn of the same year, while he was living in his summer residence, Yush, which was his birthplace, I was born. My maternal ancestry goes back to Georgians who fled their land a long time ago. My early life passed among (...)
- ویکیپدیای انگلیسی
- Iranian Georgians From Wikipedia, the free encyclopedia
- پیدایش حزب کمونیست ایران، تقی شاهین، تهران، ۱۳۶۲
- مطبوعات کمونیستی ایران در سالهای ۱۲۹۶–۱۳۱۱، سولماز توحیدی، ۱۹۸۵، ص. ۵۹
- (پیشین)
- (گزینه اشعار نیما یوشیج، به کوشش یدالله جلالی پَندَری، صفحه ۱۳)
- (از صبا تا نیما، یحیی آریانپور، جلد ۲، صفحه ۴۶۷)
- (اسنادی دربارهٔ نیما یوشیج، صفحه ۷۵)
- (گزینه اشعار نیما یوشیج، صفحه ۲۴)
- یادمان نیما یوشیج، بهکوشش سیروس طاهباز، صفحهٔ ۴۰
- نامههای نیما، صفحهٔ ۲۰۵
- گزیده اشعار نیما یوشیج، صفحهٔ ۱۸
- بدعتها و بدایع نیما یوشیج، نوشته مهدی اخوان ثالث، صفحهٔ ۱۹
- (گزینه اشعار نیما یوشیج، صفحه ۱۸)
- (اسنادی دربارهٔ نیما یوشیج، صفحه ۷۳)
- (۱۳>عبدالعلی دستغیب, پیام آور امید وآزادی٬ نقد وتحلیل اشعار نیما یوشیج. انتشارات آمیتیس٬ تهران. شابک ۳-۱۲-۸۷۸۷-۹۶۴.
- بررسی جامعه شناختی جایگاه زن در شعر نیما، نیما و میراث نو (مجموعه مقالههای دومین همایش ملی نیماشناسی)، رحمتاله دادور و مریم حبیبی فتحآبادی، بابلسر: انتشارات دانشگاه مازنداران، بهار 1389، صفحهٔ 661.
- «زادروز نیما یوشیج؛ پدر «شعر نو» ایران». خبرگزاری ایمنا. بایگانیشده از اصلی در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۲.
- «زندگینامه: نیما یوشیج». همشهری آنلاین.
- (از صبا تا نیما، جلد ۲ صفحه ۴۶۷)
- (نظریه ادبی نیما، دکتر منصور ثروت، صفحه ۱۱)
- (نظریه ادبی نیما، صفحه ۱۲)
- (از صبا تا نیما، جلد ۲، صفحه ۴۶۸ تا ۴۶۹)
- (چشمانداز شعر نو فارسی، نوشته حمید زرینکوب، صفحه ۴۹)
- «نیما یوشیج و زبان طبری». خبرگزاری مهر.
- علیپور، مصطفی (۱۳۸۴). «معرفی - نقد». شعر (۴۲): ۳۳.
- یوشیج، شراگیم. «روجا». وبسایت رسمی نیما یوشیج. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۸. دریافتشده در ۳۱ ژوئیه ۲۰۱۸.
- «نیما یوشیج». www.nimayooshij.com. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۷-۲۲.
- «دانلود گزیدهای از اشعار طبری نیما یوشیج در «روجا»». ایرانی دیتا | دانلود نرمافزار، بازی، فیلم، موزیک و کتاب. ۲۰۱۴-۱۱-۲۴. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۷-۲۲.
- «مد و مه - آیا نیما یوشیج کپی کار بود؟! / شفیعی کدکنی از کپیبرداری نیما از اشعار ناتلخانلری میگوید». www.madomeh.com. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۷-۲۲.
- «نامه سرگشاده به دکتر شفیعی کد کنی». www.asre-nou.net. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۷-۲۲.
- «نیما بود». www.cgie.org.ir. دریافتشده در ۲۰۱۹-۰۷-۲۲.
- «سالشمار زندگی و آثار نیما یوشیج». وبگاه رسمی نیما یوشیج. بایگانیشده از اصلی در ۳ ژوئیه ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲ ژوئیه ۲۰۱۵.
- «زندگینامه: نیما یوشیج». همشهری آنلاین.
- گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغwww.seemorgh.com/cultureاختصاصی سیمرغ
پیوند به بیرون
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به نیما یوشیج در ویکیگفتاورد موجود است. |
متن مربوطه در ویکینبشته: نیما یوشیج |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ نیما یوشیج موجود است. |
- نگاهی به زندگی و شعر نیما یوشیج در یوتیوب
- میراث ماندگار - نیما یوشیج، پایهگذار شعر نو فارسی در یوتیوب
- آشنایی با خانه نیما یوشیج - تهران، همشهری آنلاین.
- خانهٔ «پدر شعر نو ایران» موزه میشود، روزنامه جام جم، اردیبهشت ۱۳۸۸.
- در شب سرد زمستانی(دکلمه: احمدرضا احمدی؛ آواز: محمد نوری؛ آهنگساز: فریبرز لاچینی) - به مناسبت سی امین سال درگذشت نیما یوشیج