مردم گرجی
گرجیها (به گرجی: ქართველები کارْتْوِلِبی) یک گروه قومی و ملت بومی قفقاز جنوبی و کشور گرجستان هستند. اقلیتهای بزرگی از این قوم در کشورهایی مانند روسیه، ترکیه، یونان، ایران، اوکراین و ایالات متحده آمریکا هستند.
کل جمعیت | |
---|---|
بیش از ۵ میلیون نفر | |
مناطق با جمعیت چشمگیر | |
گرجستان3,224,600[1] | |
زبانها | |
گرجی و دیگر زبانهای کارتولی | |
دین | |
غالباً مسیحیت شرقی (کلیسای ارتدکس گرجی)، کلیسای کاتولیک و اسلام در اقلیت هستند. | |
گرجیها ქართველები |
---|
ملیت |
|
کارتولیهای باستان |
|
زیرگروهها |
|
فرهنگ |
|
زبانها |
|
مذاهب |
|
نمادها |
|
کارْتْلُسْ |
گرجیها برخاسته از پادشاهی کولخیس (کُلخِتی، به گرجی: კოლხეთი) و پادشاهی ایبِری (ایبِریئیسْ سامِپُ، به گرجی: იბერიის სამეფო) از اروپای باستان هستند. پادشاهی کولخیس و یونان باستان در ارتباط بودند در حالی که، پادشاهی ایبِری در سلطه و نفوذ امپراتوری هخامنشی بود، تا زمانی که توسط اسکندر مقدونی از بین رفت. در قرن ۴ میلادی، گرجیها جزو اولین اقوامی بودند که دین مسیحیت را پذیرفتند و امروزه اکثراً مسیحی ارتدکس و پیرو کلیسای ارتدکس گرجی هستند. همچنین گرجیهای ترکیه مسلمان سنی، گرجیهای ایران مسلمان شیعه و گرجیهای اسرائیل پیرو دین یهود هستند. قرار گرفته در قفقاز در چهار راه قارهای اروپا و آسیا، مردمان قرون وسطای میانه نظارهگر مردمان گرجی بودند که پادشاهی گرجستان را در سال ۱۰۰۸ میلادی تشکیل دادند.[2][3][4] پادشاهی پن-قفقاز (the pan-Caucasian empire)، بعدها دوره طلایی گرجستان را در اوج قدرت سیاسی و فرهنگی این کشور کلید زد. دوران طلایی گرجستان به همین ترتیب ادامه داشت تا اینکه عواملی مانند حمله و هجوم مغولها، حملهٔ تیمور لنگ،[5] سقوط قسطنتنیه (پایان امپراتوری بیزانس) و مرگ گیورگی پنجم بزرگ (გიორგი V ბრწყინვალე: کسی که توانست بعد از ۱۰۰ سال ویرانیهایی که مغولها بهجا گذاشته بودند دوباره کشور را به همان قدرت و ثبات سیاسی برساند و آخرین پادشاه بزرگ گرجستان) در سال ۱۳۴۶ در بین قرون ۱۳ تا ۱۵ میلادی، این کشور را به سمت فروپاشی کشاندند.[5]
در بین دوران مدرن نخستین، مردم گرجی از نظر سیاسی نابود و تحت سلطهٔ امپراتوری عثمانی و سلسلههای پی در پی ایران درآمدند. بنابر این، مردم گرجی شروع به پیدا کردن متحدان برای خود شدند و روسیه را به عنوان متحدی جایگزین برای امپراتوری بیزانس (که توسط عثمانیها نابود شد) از نقطه نظر افق سیاسی دیدند.[5] پادشاهان گرجستان و سزارهای روسیه، ۱۷ سفارتخانه باهم مبادله کردند که در سال ۱۷۸۳ به اوج خود رسید زمانی که، ایراکلی دوم، از پادشاهی شرقی کارتلی-کاختی، اتحاد بین این دو کشور را نهایی کرد. هرچند نتیجه معکوس داشت زیرا طرف روسی تمایلی برای اجرای بندهای معاهده نداشت و در سال ۱۸۰۱ [2]، کشور روسیه اقدام به الحاق این کشور آشفته به مرزهای خود به همراه پادشاهی ایمرتی در سال ۱۸۱۰[2] کرد. پس از این واقعه تلاشهای متعددی برای احیای دولت انجام گرفت اما، همگی ناکام ماندند[2] و مشهودترین این تلاشها، توطئه ۱۸۳۲[6]میباشد. سرانجام حاکمیت روسیه بر گرجستان طی معاهدات صلح با ایران و عثمان، به رسمیت شناخته شد و قسمتهای دیگر گرجستان به آرامی و تکهتکه جذب روسیه شد. بهطور خلاصه، مردم گرجی استقلال خود را تحت عنوان جمهوری دموکراتیک گرجستان در حدود سالهای ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۱ اعلام کردند و در نهایت در سال ۱۹۹۱ از اتحاد جمهیر شوروی جدا شدند و به استقلال رسیدند.
مردم گرجی متشکل از اقوام مختلف از نظر جغرافیایی هستند که هر کدام رسم و رسوم، اخلاق و گویشهای منحصر به فرد خود و حتی سوانها[7] و مگرلیها[8] زبان خود را دارند. زبان اصلی گرجستان زبان گرجی است که قواعد گسترده نوشتاری و سیستم نوشتاری منحصر به فرد خود (خط گرجی) را دارد. طبق آمارهای رسمیِ وزارت امور خارجه در امور پراکندگی گرجستان، در دنیا بیش از ۵ میلیون گرجی وجود دارد.
گرجیها خود را از نسل کارتلوس میدانند و خود را «کارْتْوِلی» (kartveli) میخوانند.
وجه تسمیه
گرجیها خود را کارتْوِلِبی (ქართველები)، کشورشان را ساکارْتْوِلُ (საქართველო به معنی محل زندگی گرجیها) و زبانشان را کارْتولی(ქართული) مینامند[2] زیرا، خاستگاه آنها به کارتلی شهرت دارد، و این نامها به یک خدای نیمه اساطیری معروف به کارتلوس - بزرگترین پسر یافث (فرزند ارشد نوح) - ریشه دارد. اما بزرگان بر این باورند که این کلمه از یکی از قبایل اصلی مردمان گرجی باستان، که بعدها به صورت غالب ظاهر شدهاند، به اسم "کارت"، نشأت گرفته شده است [9]. یونانیهای باستان ترجیح میدادند گرجیهایی، که در قسمت غربی زندگی میکردند را، کولخیس و گرجیهایی که در قسمت شرقی زندگی میکردند را، ایبری بنامند.
اما همانگونه که در مورد اصطلاحات نژادی معمول است، ملتهای دیگر برای گرجیها از نامهایی استفاده کردهاند که هیچ ربطی به کلمهٔ کارتولی ندارد. با اشتقاق از کلمهٔ ایوری (ایبری یا همان ایبریا - نام باستانی گرجستان)، ایرانیها و ارمنیهای باستان، آنها را ویرسهن مینامیدند، عربها و ایرانیهای زمان حال، آنها را جورجی و گرجی، و غربیها، جرجن،[10] و روسها گروزن مینامند.
اصطلاح "گرجی ها" (Georgians) از کشور گرجستان (Georgia) اقتباس شده است. در قدیم ایدهای توسط نویسنده قرون وسطایی، ژاک دویتری اهل فرانسه، مطرح شده بود، که اصطلاح گرجی ( Georgia) از فرقهی محبوب جرجیس در بین مردم گرجی گرفته شده است [11]. اما شاردان نظر دیگری داشت و میگفت یونانیان، پس از آشنا شدن با مردم کشاورز گرجستان، آنها را "گئورگوس" (به معنای "کشاورز") و سرزمینشان را "گئورگیا" (به معنای "کشاورزی") نامیدند[12][9].
اما همانطور که پروفسور الکساندر میکابریدز اضافه میکند، این دو تعریف توسط جامعه علمی رد شدهاند و به کلمه فارسی "گرگ|گرگان" (gurg)، به عنوان ریشه این اصطلاح اشاره کرد[9]. که بعدها در تعداد زیادی از دیگر زبانها سازگاری پیدا کرده است[13] مانند زبانهای اسلاوی و اروپایی غربی ویا میتواند برگرفته از نزدیکی نواحی باستانی ایران به اسم "گرگان" در نزدیکی گرجستان بوده گرفته شده باشد[14].
گرجستان وطن اقوام گرجی نیز، در منابع و ملل مختلف به صور متفاوتی نامیده شدهاست، همانند: آبخاز، ورژن، ورغن، ایبری، گرزن، جورزان، الکرج، پراکانو، جورجیا،[15] وراچستان و گروزیا. ایرانیان در زمان قدیم، به این سرزمین گُردستان گفتهاند و سپس در در دوره بعد آن را گرجستان نامیدهاند[16]. (گرد یعنی پهلوان).
نژاد
گرجیها از نژاد قفقازی هستند و از نظر انسانشناسی به گروه پونتوزاگرس تعلق دارند، گرجیها که یکی از اقوام منحصر به فرد آسیا بهشمار میآیند، امروزه مورد توجه تاریخ نویسان و باستان شناسان قرار گرفتهاند. این امر نتیجهٔ غنا و تنوع فرهنگ باستانی آنها و تداوم اجتماعی به هم پیوستهٔ آنان میباشد.[10]
زبان
زبان گرجی زبان رایج و رسمی گرجستان است، که در زمرهٔ زبانهای قفقازی بوده و بهطور کلی از زبانهای هندواروپایی متمایز است. زبان گرجی، زبانی پیچیده و صرفی و مورد علاقهٔ زبان شناسان میباشد.[17] این زبان دارای سیستم نوشتاری مخصوص میباشد، که خط گرجی نامیده میشود و شامل سه الفبای هم ارز است که عبارت اند از: آسُمْتاوْرولی، نوسْخوری و مْخِدْرولی، که امروزه فقط مخدرولی مورد استفاده رسمی و وسیع قرار دارد. الفبای گرجی کنونی از ۳۳ حرف تشکیل یافتهاست (و هیچیک از اشکال صوتی یا نوشتاری در آن تکرار نمیشود) که در طول حیات خود سه مرحله تغییر و تکامل را طی کردهاست.[18]
توصیفات جهانگردان کهن
شاردن مینویسد:
«گرجیها به طبع هوشمند، مستعد و لایق میباشند و اگر در تعلیم و تربیت آنان اهتمام به عمل آید از میان آنان صنعتگران، استادان، دانشمندان و پژوهشگران بزرگ در همهٔ رشتهها و زمینهها پدید میآید. گرجیها مقتدر، عظیم، پرهیبت، مغرور و متکبرند… گرجیها مردمانی سخت کوش، سرکش، بیباک و چالاکاند…»[19][20]
«گرجیها در رفتار انفرادی و زندگی اجتماعی خود طی قرنها یک سری ویژگیهای منحصر به فردی یافتهاند که در بعضی از آنها با همسایگان خود از لحاظ میراث قفقازی در مورد شرافت، مهمان نوازی، وفاداری قبیلهای و… مشترک اند و بعضی دیگر از این ویژگیها مربوط به احساسات ملی و سنتهای باستانی ملت گرج است، در مقایسه با همسایگان روس و مسلمان خویش ازلحاظ غرور و حتی رفتار متکی بر برتریهای فرهنگی، متمایز هستند. در گرجستان هر فرد روستایی مانند یک شاهزاده رفتار میکند، در عقاید شخصی خود اصرار میورزند، سخنرانان ماهری هستند و به بحث علاقهٔ وافر دارند. در اسب سواری، تیراندازی، جنگهای چریکی و همچنین به عنوان گله دار و پرورش دهندگان و نوشندگان شراب ناب مشهورند… از هوش و ذکاوت بسیار، بذله گویی و حاضرجوابی بهره مندند».[20][21]
ژان باتیست تاورنیه در سفرنامهٔ خود چنین مینویسد:
«گرجیها مسافرت را خیلی دوست میدارند و تجّار بزرگ ماهری هستند. در فن تیر و کمان مهارتشان حیرتانگیز است و معروف اند به این که بهترین سربازان و جنگجویان تمام آسیا هستند».[22][23]
گرجیهای ایران
گرجیهای ایران نوادگان گرجیهایی هستند که عمدتاً به دلیل مقاومت در برابر حملات امپراتوریهای حاکم بر ایران، از وطن خود گرجستان، به ایران تبعید میشدند. بهطوریکه در طول حکومت سلسلههای صفویه، افشاریه و قاجاریه حدود سیصد هزار گرجی در: قزوین، گیلان، مازندران، گلستان، اصفهان، لرستان، خوزستان، فارس، خراسان و تهران ساکن شدهاند و امروزه پس از گذشت حدود سه قرن، فقط صد هزار تَن از آنان قابل شناسایی هستند که از این میان برخی از گرجیهای مناطقِ ساحلیِ شمالِ ایران با حفظ برخی از عناصر فرهنگی خود یعنی: لباس، رقص، موسیقی، آشپزی و معماری شناخته میشوند و همچنین بعضی از گرجیهای مناطقِ کوهستانیِ غربِ اصفهان در شهرستان فریدونشهر به واسطهٔ تکلّم به زبان مادری خود قابل شناسایی هستند.[24]
در منابع به فهرست بلندی از نامهای امرا و حکام گرجی برمیخوریم. آنها از شمالیترین نقطهٔ ایران (قراباغ) تا جنوبیترین نقطه (هرمز) و از شرقیترین نقطه (قندهار) تا غربیترین نقطه (بغداد) حکومت میکردند. نه تنها در دورهٔ صفویه بلکه در دورهٔ افشاریه، زندیه و قاجاریه نیز بسیاری از گرجیان سرشناس و جزء ارکان حکومت بودهاند.[25]
گرجیها در دوران مختلف تاریخ ایران نقش داشتند. در دوره انقلاب مشروطه گرجیها با رهبری والیکو همراه با سایر مردم ایران برای استقرار حکومت مشروطه جنگیدند.[26]
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پانویس
- Central Intelligence Agency of United States (May 17, 2011). "CIA World Factbook:Georgia". The World Factbook (CIA). Retrieved May 27, 2011.
- The Making of the Georgian Natio - R.G.Suny.
- Edge of Empires: A History of Georgi- Donald Rayfield - p.71.
- Antony Estmond. "کتاب Royal Imagery in Medieval Georgia در صفحه ۳۹".
- William Edward David Allen. A History of the Georgian People from the Beginning Down to the Russian Conquest in the Nineteenth Century.
- "1832 Georgian plot". Wikipedia. 2021-03-27.
- "Svans". Wikipedia. 2021-03-19.
- "Mingrelians". Wikipedia. 2021-04-01.
- Mikaberidze, Alexander (2015). Historical Dictionary of Georgia (2 ed.). Rowman & Littlefield. p. 3.
- مارشال لانگ، گرجیها، ۳–۴.
- Peradze, Gregory. "The Pilgrims' derivation of the name Georgia". Georgica, Autumn, 1937, nos. 4 & 5, 208–209
- شاردن، سفرنامهٔ شاردن، ۳۲۷–۳۲۸.
- Boeder; et al. (2002). Philology, typology and language structure. Peter Lang. p. 65.
- Rapp, S. H. Jr. (2016) The Sasanian World Through Georgian Eyes, Caucasia and the Iranian Commonwealth in Late Antique Georgian Literature, Sam Houston State University, USA, Routledge
- مشکور، جغرافیای تاریخی ایران باستان، ۲۸۲.
- نفیسی. تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران.۵۹
- روستاولی، پلنگینه پوش، ۴۱.
- مارشال لانگ، گرجیها، ۱۰.
- شاردن، سفرنامهٔ شاردن، ۳۰۵–۳۳۳.
- مولیانی، جایگاه گرجیها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۳۷.
- مارشال لانگ، گرجیها، ۱۵.
- باتیست تاورنیه، سفرنامهٔ تاورنیه، ۳۳۰.
- مولیانی، جایگاه گرجیها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۳۸.
- مولیانی، جایگاه گرجیها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، صفحات متعدد.
- مولیانی، جایگاه گرجیها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۲۴۴.
- معطوفی، اسدالله. انقلاب مشروطه در استرآباد (گرگان) (استرآباد در دورهٔ قاجار). انتشارات حروفیه، تهران، (دوجلد)، 1384.
منابع
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Georgians». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۴.
- مارشال لانگ، دیوید. گرجیها. ترجمه دکتر رقیه بهزادی. تهران: انتشارات طهوری، ۱۳۹۰. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۹۱۱-۰۴-۶
- مولیانی، سعید. جایگاه گرجیها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران. اصفهان: یکتا، ۱۳۷۹ شابک ۹۶۴−۷۰۱۶−۲۶−۳ . خانهٔ کتاب بایگانیشده در ۷ ژوئیه ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine.
- شاردن، ژان. سفرنامهٔ شاردن. تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۲.
- دلشاد، فرشید. پلنگینه پوش، شاهکار شوتا روستاولی. تهران: انتشارات ایران جام، ۱۳۷۸.
- دلشاد، فرشید، شورغایا، تئا. هزارویک ضربالمثل گرجی، دوزبانه، فارسی-گرجی. تهران: انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۸۱.
- مشکور، محمدجواد. جغرافیای تاریخی ایران باستان. تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۷۲.
- نفیسی، سعید. تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران. تهران: نشر بنیاد، ۱۳۶۱.
- روستاولی، شوتا. پلنگینه پوش. تهران: نشر ایران جام، ۱۳۷۷.
- باتیست تاورنیه، ژان. سفرنامهٔ تاورنیه. تهران: نشر سنایی و تأیید، ۱۳۶۳.
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مردم گرجی موجود است. |