مردمان ترک

مردمان تُرک یا تُرک‌ها[29][30][31] گروه‌های قومی اوراسیایی اند که در آسیای شمالی، مرکزی و غربی، مغولستان، سیبری جنوبی، شمال‌غربی چین و بخش‌هایی از اروپای شرقی ساکن‌اند و به زبان‌هایی از خانوادهٔ زبان‌های ترکی‌تبار سخن می‌گویند و اشتراکات تاریخی و فرهنگی میان آن‌ها مشاهده می‌شود. ترک‌زبان‌ها در کشورهایی همچون مغولستان، چین، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، افغانستان، ایران، جمهوری آذربایجان، عراق، ترکیه، قبرس و یونان حضور دارند.[32][33][34][35][36] گستره مهاجرت کنونی ترک‌زبان‌های آسیای کوچک بیشتر به سوی کشورهای اروپای مرکزی (آلمان، اتریش، سوئیس، فرانسه، انگلیس)، آمریکا و استرالیا بوده، جوامع قابل‌توجهی را در این کشورها تشکیل داده‌اند. آن‌ها ازلحاظ تاریخی و زبانی با گوک‌ترک‌ها، مردمی ایلی که در قرن ششم یک امپراتوری در گستره مغولستان و مرزهای شمالی چین تا دریای مازندران را بنیاد نهادند مرتبط‌اند. مردمان ترک، جز چند استثنا مانند بخش اروپایی ترکیه و منطقه ولگا در آسیا زندگی می‌کنند. مهم‌ترین پیوند تاریخی آنان، جدا از تاریخ و زبان، این است که جز یاقوتستان و چوواش در سیبری همگی مسلمان‌اند. مردمان ترک‌زبان را می‌توان به دو گروه اصلی غربی و شرقی تقسیم کرد. گروه غربی شامل مردم ترک جنوب غرب اروپا و جنوب غرب آسیا ساکن ترکیه و شمال غرب ایران هستند. گروه شرقی شامل مردم ترک آسیای مرکزی، قزاقستان، و منطقه خودمختار اویغور در سین کیانگ چین هستند.[37]

یکی از شمن‌های قوم تووا در قیزیل روسیه
یک اویغور، شمال غرب چین

مردمان ترک
کشورها و مناطقی که در آن یکی از زبان‌های ترکی رسمیت داشته یا توسط اکثریت تکلم می‌شود.
کل جمعیت
تقریباً ۱۴۰–۱۶۰ میلیون[1][2] یا بالای ۱۷۰ میلیون[3]
مناطق با جمعیت چشمگیر
 ترکیه۵۷٬۵۰۰٬۰۰۰–۶۱٬۵۰۰٬۰۰۰[4]
 ازبکستان۲۵٬۲۰۰٬۰۰۰[5]
 ایران۱۵٬۰۰۰٬۰۰۰[6]
 روسیه۱۲٬۷۵۱٬۵۰۲[7]
 قزاقستان۱۲٬۳۰۰٬۰۰۰[8]
 چین۱۱٬۶۴۷٬۰۰۰[9]
 جمهوری آذربایجان۱۰٬۰۰۰٬۰۰۰[10]
 اتحادیه اروپا۵٬۸۷۶٬۳۱۸
 ترکمنستان۴٬۵۰۰٬۰۰۰[11]
 قرقیزستان۴٬۵۰۰٬۰۰۰[12]
 افغانستان۳٬۵۰۰٬۰۰۰[13]
 عراق۱٬۵۰۰٬۰۰۰[14]
 تاجیکستان۱٬۲۰۰٬۰۰۰[15]
 ایالات متحده آمریکا۹۰۰٬۰۰۰+[16]
 سوریه۸۰۰٬۰۰۰–۱٬۰۰۰٬۰۰۰+[17]
 بلغارستان۵۹۰٬۶۶۱
 قبرس شمالی۳۱۳٬۶۲۶[18]
 استرالیا۲۹۳٬۵۰۰
 گرجستان۳۰۵٬۵۳۹[19]
 اوکراین۲۷۵٬۳۰۰[20]
 عربستان سعودی۲۲۴٬۴۶۰
 مغولستان۲۰۲٬۰۸۶[21]
 لبنان۲۰۰٬۰۰۰[22][23][24][25]
 پاکستان۱۸۰٬۰۰۰[26]
 مولداوی۱۵۴٬۴۶۱[27]
 مقدونیه۸۱٬۹۰۰[28]
زبان‌ها
زبان‌های ترکی
دین
اسلام

(سنی مسلمان بدون مذهب مسلمان فرهنگی قرآنیان علوی شیعه دوازده‌امامی جعفری)
مسیحیت
(کلیسای ارتدکس شرقی)
یهودیت
(یهودیان ترکیه شبتیان کارائیتی‌های کریمه)
بی‌دینی

(ندانم‌گرایی خداناباوری)
بودایی، روح‌باوری، تنگری‌باوری، شمن‌باوری، مانوی
شاهزادگان ایغور

خاستگاه

خاستگاه اصلی مردمان ترک‌تبار، آسیای میانه بوده و این مردم که از نژاد زرد هستند[38][39][40] اما امروزه اعتقاد بر این هست که برخی از تیره‌ها و اقوام ترک مانند تاتارها جزو اقوام سفیدپوست و تورانی بوده و ارتباط و خویشاوندی چندانی با بقیه گروهای ترک زبان آسیای میانه ندارند.[41][42] برخی دیگر از اقوام مانند اویغورها و قرقیزها را امروزه نمی‌توان جز اقوام سفیدپوست قلمداد کرد. در نوشته‌های کهن چینی، قرقیزها را مردمانی سفیدپوست با موهایی عمدتاً زرد رنگ و بور و چشمانی آبی و شبیه به اروپایی‌های امروزی توصیف کرده‌اند.[43] اما نوشته‌های تاریخی بعدی، اطلاعاتی دربارهٔ چگونگی ناپدید شدن تدریجی این ویژگی‌های ظاهری قرقیزها و درنهایت زردپوست شدن آن‌ها به دست نمی‌دهند.[43] اقوام ترک به تدریج در غرب آسیا، خاورمیانه، آسیای کوچک و اروپای شرقی پراکنده شدند. در جریان این مهاجرت‌ها بخش‌های بزرگی از مردم هندواروپایی نواحی جدید نیز به مرور ترک‌زبان شدند.[44] بررسی دی‌ان‌ای در ترکیه نشان می‌دهد که مردم ترکیه نوادگان مردم مختلف ساکن آناتولی مانند یونانی، ارمنی، قفقازی (آسیایی) و کرد هستند که در سده‌های معاصر ترک‌زبان شده‌اند و ازلحاظ ژن از نژاد ترک (زردپوست مغول‌سان) بهرهٔ بسیار کمی برده‌اند.[45] درمورد ترک‌زبانان آذربایجانی نیز این قضیه صادق است که ازلحاظ ژن به‌سان مردم ایرانی و قفقازی هستند.[46][47] ۷۰–۷۶ درصد مردم ترکیه بر اساس آمارهای دولتی ترک هستند.[48][49] در برآورد ۲۰۱۲ مؤسسه آمار ترک استات (The Turkish Statistical Institute (TurkStat))، جمعیت کردهای ترکیه بیش از ۲۲ میلیون نفر (۲۲٬۶۹۱٬۸۲۴) و بیش از سی درصد از جمعیت ۷۴٬۷۰۰٬۰۰۰ نفری ترکیه را تشکیل می‌دهد که حدود ۱۴ میلیون نفر در کردستان ترکیه و بقیه در سراسر ترکیه به خصوص شهرهای استانبول، آنکارا و ازمیر پراکنده هستند که به این ترتیب درصد ترک‌های ترکیه کم‌تر از ۷۰ درصد خواهد بود.[50]

اقوامی که امروزه ترک‌تبار و ترک‌زبان نامیده می‌شوند در بخش‌های مختلفی از کشورهای آسیایی و اروپایی زندگی می‌کنند. از سمت شرق در بخش‌هایی از چین و قسمت آسیایی روسیه تا قسمت‌هایی از کوزوو و آلبانی و بخش‌هایی از عراق و سوریه و شمال قبرس در یک گسترهٔ جغرافیایی پراکنده شدند. ترک‌تبارها و ترک‌زبان‌ها در کشورهایی همچون مغولستان، چین، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، افغانستان، ایران، جمهوری آذربایجان، عراق، ترکیه، قبرس، یونان، بلغارستان، مقدونیه، کوزوو، رومانی، فنلاند، اوکراین، یونان و مولداوی سکونت دارند.[33][34][35][36] گستره مهاجرت کنونی ترک‌زبان‌های آسیای کوچک بیشتر به سوی کشورهای اروپای غربی (آلمان، اتریش، هلند، سوئیس، فرانسه، انگلیس)، آمریکا و استرالیا است و جوامع قابل‌توجهی از ترک‌های اروپا را ترک‌های استانبولی تشکیل می‌دهند.[51]

یک ترکمن، سوار بر اسب آخال تکه

پیشینهٔ واژهٔ تُرک

در نوشته‌های تاریخی، «ترک» در مقابل تاجیک (ایرانیان مسلمان‌شده/غیر عرب و ترک) آمده‌است. نام ترک نخستین بار در قرن ششم میلادی در نوشته‌های چینی دیده می‌شود. در همان قرن، ترکان، دولتی نیرومند تأسیس کردند که از مغولستان و سرحد شمالی چین تا دریای سیاه امتداد داشته‌است. مؤسس حکومت مزبور، که چینیان او را «تئومان» می‌نامند، در کتیبه‌های ترکی بومن، در سال ۵۵۲ م. درگذشت و برادرش «ایستمی خان» (در تاریخ طبری: سنجبوخاقان) که در مغرب فتوحاتی کرده، ظاهراً تا سال ۵۷۶ م. زیسته‌است این دو برادر گویا از آغاز مستقل از یکدیگر حکومت می‌کردند. چینیان از دولت مزبور بنام امپراتوری ترکان شمال و مشرق یاد کرده‌اند. در سال ۵۸۱ م. تحت نفوذ سلسلهٔ چینی «سویی» این دو امپراتوری به‌طور قطع از یکدیگر جدا شدند و بعدها هر دو تابع سلسلهٔ چینیِ «تانگ» (۶۱۸ – ۹۰۷ م) گردیدند. در حدود سال ۶۸۲ م. ترکان شمال موفق شدند استقلال خود را به‌دست آورند.

اصطلاح «ترک» از میانهٔ سدهٔ ششم میلادی برپایهٔ اتحادیهٔ گوگ ترک‌ها در مناطق شمال چین و بیابان‌های غربی آن ایجاد شد و بر اقوام زیرگروه این اتحادیه گذاشته شد و از این پس اقوام جُداسَر و مستقل این اتحادیه‌ها که هر کدام برای خود نام ویژهٔ خود را داشت، ترک نامیده شدند.[52]

یک آذربایجانی، با لباس و آلات موسیقی سنتی

نظریه پان‌ترکیسم وامبری یهودی و اقوامی که ترک نیستند

چهره‌هایی از ترک‌زبان‌های آناتولی: مصطفی کمال آتاترک (آتاترک) به همراه مادر و خواهر. ترک‌زبان‌های آناتولی از نژادهایی آمیخته هستند.

بسیاری از اقوام ترک‌زبان، زبان ترکی را بر اثر ارتباط و آمیزش با ترک‌زبانان اخذ کرده‌اند، از این رو اصطلاحاتی چون «خلق‌های ترک» و «ترکان» به مفهوم قوم ترک نیستند و نام ترک نیز فقط جنبهٔ زبانی دارد.[29] از میان اقوامی که امروزه ترک نام گرفته‌اند بسیاری از اقوام نام‌برده در زیر در تاریخ قدیم هیچ‌گاه خود و قوم خود را ترک نمی‌نامیدند. در مورد بخشی از این اقوام ساکن آسیای میانه تنها پس از وارد شدن نظریه پان‌ترکیسم توسط آرمینیوس وامبری یهودی و فرستاده پنهانی وزارت خارجهٔ بریتانیا به منطقه[53] این نام رفته‌رفته برای این اقوام نیز رواج یافت. این اقوام عبارتند از:
باشقیرها، تاتارها، ناگایباک‌ها، قزاق‌ها، قره‌قالپاق‌ها، نوقای، قرائیم، قره‌چای، بالکار، قوموق، آلتایی‌ها، اغوزهای واردشده به آذربایجان، قاجارها، شاهسون‌ها، قره‌داغ‌ها، قره‌پاپاخ، قشقایی‌ها، افشارها، خلج‌ها، گاگوز، اورومچی‌ها، تووایی ها، توفالارها، شورها، خاکاس‌ها، تاتارهای چولیم، ازبک‌ها، اویغورها، سالارها، اویغورهای ساری، چوواش‌ها، یاقوت‌ها، دولگان‌ها و غیره.[54]

بر این اساس اقوامی که ترک نیستند عبارتند از:


تاریخ

مردمان ترک اول بار در پیرامون اتحادیه شیونگنو (معاصر دودمان چینی هان) ظاهر شده‌اند.[55] آن‌ها ممکن است به مردمان شیونگنو، دینگلینگ و تیله مرتبط باشند. بنا بر کتاب وی، مردم تیله بازمانده چیدی، مردمان سرخ دی که با جین در بهار و پاییز رقابت می‌کردند بودند.[56] قبایل ترک، نظیر خزران و پشنگ‌ها یحتمل پیش از امپراتوری گوک ترک یا مغولستان در قرن ششم سال‌ها به‌طور ایلیاتی می‌زیسته‌اند. آن‌ها اشراف و گله‌دارانی بودند که در جستجوی ثروت و مراتع جدید بودند. اولین اشاره به ترکان در متنی چینی است که به تجارت ابریشم ترکان با سغدیان در طول جادهٔ ابریشم اشاره می‌کند.[57] اولین استفاده ضبط شده از واژه «ترک» به‌عنوان نامی سیاسی ارجاعی در قرن ششم است در چینی مدرن توجو تلفظ می‌شود. خاندان آشینا از لی جین به خانات روران مهاجرت کردند و تقاضا کردند از آن‌ها حفاظت شده به عضویت در اتحادیه آنان درآیند. این قبیله به آهنگری شهره بودند. به آنان در نزدیکی یک معدن کوهستانی زمینی داده شد که شبیه کلاهخود بود، به این دلیل آنان نام 突厥 یا (tūjué) را گرفتند. یک قرن بعد، قدرت آنان به حدی رسید که خانات روران را فتح کردند و امپراتوری گوک را بنیان نهادند.[58] از میان قبایل ساکن شمال چین، پانصد قبیله یا آشینا را می‌توان نام برد که از امتزاج قبایل گوناگون پدید آمدند. آن‌ها در پیکار با چینیان در قرن چهارم میلادی شرکت داشتند و به تبعیت هون‌ها درآمدند.[59]

هامر ـ پورگشتال ذکر کرده‌است که طایفهٔ ترک باید همان باشد که در تألیفات هرودوت به‌صورت تارژِتااوس (ترگیتاوس) و در تورات به‌صورت توقارمه (توغارمه) نوشته شده‌است.[29]

خاستگاه اصلی مردمان ترک‌تبار، آسیای میانه بوده و این مردم که از نژاد زرد هستند[60][61][62][63] در نوشته‌های کهن چینی، قرقیزها را مردمانی سفیدپوست با موهایی عمدتاً زرد رنگ و بور و چشمانی آبی و شبیه به اروپایی‌های امروزی توصیف کرده‌اند.[43] اما نوشته‌های تاریخی بعدی، اطلاعاتی دربارهٔ چگونگی ناپدید شدن تدریجی این ویژگی‌های ظاهری و درنهایت زردپوست شدن آن‌ها به دست نمی‌دهند.[43] اقوام ترک به تدریج در غرب آسیا، خاورمیانه، آسیای کوچک و اروپای شرقی پراکنده شدند. در جریان این مهاجرت‌ها بخش‌های بزرگی از مردم هندواروپایی نواحی جدید نیز به مرور ترک‌زبان شدند.[64] ۷۰–۷۶ درصد مردم ترکیه بر اساس آمارهای دولتی ترک هستند.[48]

گسترش و ورود اقوام ترک از آسیای میانه به سایر مناطق

سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه که مادرش روس و پدرش از قوم تووا است.[65]

نظریات زیادی برای خاستگاه اولیه اقوام ترک و زبان آنها وجود دارد، از استپ های شرقی دریای خزر تا شمال شرقی آسیا (منچوری) [66]

امپراتوری گوک‌ترک‌ها
خانات ترک در سال ۶۰۰ میلادی

در قرن ششم میلادی قدرت گوک‌ترک‌ها به حدی رسید که خانات روران را فتح کردند و امپراتوری گوک‌ترک‌ را بنیان نهادند. [67] این حکومت به رهبری بومین خان و برادرش ایستمی خان گسترش یافت. سقوط دولت هپتالیان توسط اتحاد ایستمی خان و خسرو انوشیروان صورت گرفت و روابط حسنه این دو حکومت با ازدواج انوشیروان با دختر ایستمی خان بیشتر شد. به نوشتهٔ مسعودی نام این دختر که مادر هرمزد چهارم می‌شد، فاقم و به ثبت ابن بلخی قاقم و به نوشتهٔ یک اثر متأخر تاکوم بوده‌است .[68] اولین خاقانات ترک به سرعت در غرب به دریای خزر گسترش یافت. بین سالهای 581 و 603، خاقانات ترک غربی در قزاقستان در طی یک جنگ داخلی از خاقانات ترک شرقی در مغولستان و منچوری جدا شد.[69]

ورود به ایران

دودمان غَزنَوی یا غزنویان (۱۱۸۶–۹۷۷ میلادی)[70] اولین دودمان ترکتبار بود که بر ایران حکومت کردند، غزنویان یک سلسلۀ ترکتبار ایرانی [70][71]، پارسی‌گوی و مسلمان بود. شهرت این سلسله، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده‌است. پادشاهان غزنوی حامی زبان و ادبیات پارسی بودند به گونه ای که رنسانس زبان، فرهنگ و ادبیات فارسی را در دوره غزنوی در قرن یازدهم میلادی میدانند. [72][73][74] دانشمندان و شعرایی مانند فردوسی، ابوریحان بیرونی،[75] فرخی سیستانی [76] ، عنصری [77] به دربار سلطان محمود دعوت شدند. با فتح ری و اصفهان به دست سلطان محمود، ادبیات فارسی در آذربایجان و عراق عجم گسترش یافت.[78] با فتح شمال هند توسط سلطان محمود غزنوی، فرهنگ و ادبیات فارسی به لاهور راه یافت،[79] لاهور، تحت حکومت غزنویان در قرن یازدهم به یک مرکز مهم فرهنگی زبان و ادبیات پارسی تبدیل شد.[80][75]

گسترش حکومت به تمام مناطق ایران و فتح آسیای کوچک
قلمرو امپراتوری سلجوقی در اوج قدرت از کوه های هندوکش تا مدیترانه

ترکان سلجوقی (۱۱۹۴–۱۰۳۷ میلادی)[81][82] [83][84][85][86] به رهبری طغرل بیک با شکست دادن غزنویان در نبرد دندانقان، سلطنت خود در ایران و آسیای میانه را آغاز کردند. پس از طغرل و در دوره سلطنت آلپ ارسلان، سلجوقیان با پیروزی در نبرد ملازگرد [87] که به اسارت امپراتور بیزانس (رومانوس دیوژن) منجر شد باعث ورود طوایف ترکمان به آناتولی (ترکیه کنونی) شدند، سلجوقیان پس از پیروزی بر امپراطوری بیزانس (امپراتوری روم شرقی) در نبرد ملازگرد به پیشروی خود ادامه داده و علاوه بر آسیای صغیر بر خاور نزدیک از جمله فلسطین نیز مسلط شدندشد.[88][89][43][90][91] پیروزی امپراتوری سلجوقی در نبرد ملازگرد تنها به شکست و اسارت امپراتور بیزانس (رومانوس دیوژن) منتهی نشد بلکه سد استوار امپراتوری بیزانس (امپراتوری روم شرقی) برای همیشه در برابر ایرانیان و مسلمانان فرو ریخت تا شروعی باشد برای وقایع بعدی در منطقه آسیای صغیر. در طول یک سده جمعیت بزرگی از ترکهای اوغوز به سوی آناتولی مهاجرت کردند. تصرف آناتولی از سوی ترکان اغوز در عین حال موجب نجات جهان اسلام از مخاطرات و تهدیدات جدی امپراتوری بیزانس شد که با تصرف آسیای صغیر و ایجاد یک مدنیت نوین اسلامی برای جهان اسلامی موهبتی بود. تأسیس امپراتوری سلجوقیان روم توسط نوادگان ارسلان اسرائیل از اولین پیامدهای این پیروزی است [92] سلجوقیان در این نبرد یکی از بزرگترین پیروزی‌های عالم اسلام بر مسیحیت را کسب کردند که آن را به عنوان جهاد مقدس نامیدند و بعدها به دلیل اهمیتش توسط مورخان به جنگ خندق دوم دنیای اسلام معروف شد.

سلجوقیان مراکز آموزش عالی را تأسیس کردند و حامیان هنر و ادبیات بودند. دستاوردهای علمی در دوران سلطنت آنها توسط دانشمندانی مانند عمر خیام و امام محمد غزالی مشخص می شود. در دوره امپراتوری سلجوقی، فارسی به زبان ضبط تاریخی تبدیل شد، در حالی که مرکز فرهنگ زبان عربی از بغداد به قاهره تغییر یافت.[93]بنیادگذاری مدارس نظامیه توسط خواجه نظام‌الملک طوسی در بغداد، بلخ، نیشابور و اصفهان از کوشش‌های فرهنگی این دوره‌ است.[94] برنامه درسی نظامیه ابتدا به مطالعات دینی، قوانین اسلامی، ادبیات عرب و علم حساب متمرکز شده و بعداً به تاریخ، ریاضیات، علوم فیزیکی و موسیقی نیز تعمیم یافته است.[95]

امپراطوری سلجوقی، از نظر سیاسی و مذهبی، میراث محکمی را برای جهان اسلام به جا گذاشت. در دوره سلجوقی، شبکه ای از مدارس (دانشکده های اسلامی) تأسیس شد که قادر به آموزش به مدیران دولتی و علمای دینی بود. در میان بسیاری از مساجد که توسط سلاطین سلجوقی ساخته شده بود، میتوان به مسجد بزرگ اصفهان (مسجد جامع) اشاره کرد. استقلال فرهنگی زبان فارسی (از زبان عربی) در امپراتوری سلجوقی شکوفا شد. از آنجا که سلجوقیان، سنت اسلامی یا میراث ادبی قوی از خود نداشتند، زبان فرهنگی مدرسان فارسی خود در اسلام را به کار گرفتند، بدین ترتیب زبان و ادبیات فارسی در کل ایران رواج یافت و زبان عربی در آن کشور جز در آثار معارف دینی ناپدید شد.[96]

قلمرو سلطنت خوارزمشاهیان در حدود ۱۲۰۰ میلادی

پس از سلجوقیان، خوارزمشاهیان (۱۲۳۱–۱۰۷۷ میلادی)[97] که دودمانی پارسی‌گوی [98][99][100] با تبار ترکی-ایرانی و سنی مذهب بود و توسط مملوکان تُرک شکل گرفت [101][102] بر ایران و آسیای میانه حکومت کردند.[97] خوارزمشاهیان ابتدا به عنوان حکومتی دست نشانده از طرف امپراتوری سلجوقی بوده و بعد از آن به صورت پادشاهی مستقل حکومت کردند. [103] [104][105] بنیانگذار این سلسله، انوشتکین بود که در سال ۱۰۷۷ میلادی توسط ملکشاه سلجوقی به عنوان حاکم خوارزم منصوب شد. [106] فرزندان انوشتکین (تا پیش از ۱۱۵۷ میلادی) به نمایندگی از پادشاهان سلجوقی بر خوارزم حکمرانی می کردند. [107] انوشتکین ممکن است متعلق به قبیله بیگدلی از ترکان اوغوز باشد. [108]

وسعت قلمرو این سلسله طبق تخمین ۲٫۳ (یا طبق تخمین دیگر ۳٫۶) میلیون کیلومتر مربع بوده است. [109][110]

قلمرو امپراتوری تیموری

پس از ایلخانان و ایجاد حکومت ملوک الطوایفی در ایران، امپراتوری تیموری (۱۵۰۷–۱۳۷۰ میلادی)[111][112] شکل گرفت. تیمور گورکانی (فاتح تُرک)[111] نخستین امیر گورکانی (تیموری) و پایه‌گذار این دودمان شاهی است، که در بیش‌تر سرزمین‌های آسیای مرکزی و غربی فرمان راند. امپراتوری تیموری یا امپراتوری گورکانی دودمانی ترک‌تبار با فرهنگی ایرانی بود.[113][114] تیمور در زبان جغتایی به معنای «آهن» است و از او با القاب «امیر تیمور»، «تیمور لنگ»، «تیمور گورکانی» و «صاحبقران» یاد شده‌است. عمدتاً از وی به خاطر فتوحات بی رحمانه از هند و روسیه تا دریای مدیترانه و برای دستاوردهای فرهنگی امپراتوری گورکانی یاد می‌شود.[115]

در سال ۸۰۰ تیمور سرزمین فارس، بخشی از عراق و آذربایجان را گرفت و سلسلهٔ جلایریان را نیز منقرض کرد. آنگاه رو به خزر نهاد و اهالی برخی از شهرهای آن را به قتل رساند. در سال ۷۹۵ ه‍.ق بعد از انقراض مظفریان متوجه آسیای کوچک شد. در سال ۸۰۰ (۷۷۶ ه‍.خ) هند را فتح کرد و دهلی را به تصرف درآورد. با عثمانیان نیز جنگ‌ها کرد و در سال ۸۰۴ (۷۸۰ ه‍.خ) بایزید عثمانی را به اسارت بگرفت. تیمور در سال ۸۰۷ (۷۸۳ ه‍.خ) به سمرقند پایتخت خویش برگشت، عزم تسخیر چین را نمود ولی اجل مهلتش نداد و در سال ۸۰۷ (۷۸۳ ه‍.خ) در ۶۹ سالگی در قزاقستان[116] درگذشت.

قلمرو آق قیونلوها

با شکست گورکانیان از آق قیونلوها (که از طوایف ترکمن بودند)[117] و کشته شدن ابوسعید گورکان به دست اوزون حسن، قلمرو امپراتوری تیموری در بیشتر نقاط ایران به دست آق قیونلوها(۱۵۰۸–۱۳۷۸ میلادی)[117][118] افتاد. اوزون حسن به عنوان مقتدرترین پادشاه آق قیونلو محسوب میشود، وی پدر بزرگ شاه اسماعیل صفوی از طرف مادری بود.[119]

هرچند حکومت صفویه از سلسله های ترک تبار محسوب نمی گردد ولی مهمترین نیروی نظامی که دودمان صفویه را به قدرت رساند قبایل هفتگانه ترک (قزلباش ها) بودند،[120][121][122] که شاه اسماعیل به کمک ایشان توانست با شکست آق‌قویونلوها و ازبکان، در تبریز تاجگذاری کند.[91] تمام شاهان صفوی در زمان به شاهی رسیدنشان به زبان ترکی آذربایجانی سخن می‌گفتند (به جز شاه اسماعیل یکم که از بدو تولد دوزبانه بود و به هر دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی سخن می‌گفت و شعر می‌سرود)[123] ولی برخی معتقدند که خاندان صفوی ترکیزه شده و زبان ترکی را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتند. [124]

پرتره نادرشاه افشار که هم اکنون در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن نگهداری می شود

پس از اشغال ایران در دوران صفویه بوسلیه افغان ها، نادر شاه افشار از ایل افشار (از طوایف ترکمن)[125][126][127][128] که از مشهورترین پادشاهان ایران، پس از اسلام است با سرکوب افغان‌ها، دودمان افشاریه را بنیان نهاد و از ۱۱۱۴ تا ۱۱۲۶ خورشیدی[46][129] پادشاه ایران بود. بیرون راندن عثمانی و روسیه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح دهلی و ترکستان و جنگ‌های پیروزمندانه او سبب شهرت وی شد. اَفشار یا اوشار یکی از ایل‌های ترک اغوز (ترکمن)[130][131][132][133] در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ ترک (ایل شاملو، ایل قاجار، ایل روملو، ایل استاجلو، ایل تکه‌لو، و ایل ذوالقدر) از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایه‌های دودمان صفوی و سپاه قزلباش را بنیاد گذاردند.[134] این قبایل بعدها به نام مشترک قزلباش خوانده شدند.[135]

پرچم ایران در دوره پادشاهی قاجار

پس از افشاریان، قاجاریان (۱۹۲۵–۱۷۹۴ میلادی) که نام دودمانی از ترکمانان[136] است از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ هجری شمسی بر ایران به مدت صد و سی سال فرمان راندند. بنیان‌گذار این سلسله آغامحمدخان قاجار است. وی ابتدا در ساری مدعی سلطنت بر ایران شد و پایتخت خود را این شهر اعلام نمود[137][138] و سپس پس از تصرف قفقازیه و سرکوب کلیه امراء و حکام داخلی در تهران مستقر شد و آن را دارالخلافه نامید و آخرین پادشاه قاجار، احمدشاه قاجار بود که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت.[139] جنگ‌های ایران و روسیه در دوره قاجار و قراردادهای ترکمنچای، گلستان و پاریس از مهمترین وقایع دوران سلطنت قاجار است.

ورود ترک تباران به شمال آفریقا
قلمرو امپراتوری عثمانی شامل کشورهایی از سه قاره

ترک‌های آفریقای شمالی (کولوگلیس) شامل ترک‌هایی می‌شود که در دوران حکمرانی سلطنت مملوک مصر[140]، سلطنت ممالیک بحری (مصر)[141] ، طولونیان [142] و امپراطوری عثمانی در شمال آفریقا شامل (لیبی، مصر، تونس و الجزایر) ساکن شده‌اند.[143]

ترک‌های مصر[144] به شهروندان مصر با پس زمینه قومی ترک گفته می‌شود. در اواخر قرن ۱۱ام، مصر برای اولین بار توسط سلسله بحری توسط ترک‌ها بنیان‌گذاری شد، این دودمان در سال ۱۵۱۷ از مملوکیان در نبرد ریدانیه در نزدیکی قاهره در شمال مصر اداره می‌شد، شکست خوردند. ترک‌هایی در ارتش و طبقه اشراف از آن دوران نیز حضور داشتند.[145] پیشینه دیگری از حضور ترک‌ها در مصر به دوران امپراطوری عثمانی برمی گردد که کشور کنونی مصر جزئی از مستمعره و فتوحات عثمانی‌ها بود. در سال‌های قبل از انقلاب ۱۹۱۹ مصر، طبقات حاکم و بالا عمدتاً ترک یا از تبار ترک بودند، که همگی سهم وراث حکومت عثمانی مصر بودند.[146] هیچ برآورد روشنی در مورد جمعیت ترک‌ها در مصر وجود ندارد، چندین منبع تعدادشان را در محدوده ۱۰۰،۰۰۰ نفر[147]، از سوی دیگر ادعاهایی مبنی بر جمعیت ۷۵۰،۰۰۰ الی ۱،۵۰۰،۰۰۰ نیز وجود دارد.[148]

ترک‌های تونس[149] یا تونسی‌های ترک[150] به اقوامی از ترکان آناتولی اطلاق می‌شود. که یک گروه اقلیت را در تونس تشکیل می‌دهند.[151] برای اولین بار، حدود ده هزار سرباز ترک امپراطوری عثمانی در سال ۱۵۳۴ زمانی که تونس کنونی جزئی از حکومت عثمانی قلمداد می‌شد، وارد این منطقه شدند.[152] با سقوط حکومت عثمانی، ترک‌ها و استعمارشان بر این منطقه برای قرن‌ها که تحت سلطه ترک‌ها بود، پایان پذیرفت. به عنوان یک نتیجه، ترکیب قومی تونس با مهاجرت ترکان از آناتولی و سیر تکاملی "کولوگلیس" که مردم از تغییرمخلوط ترک و مغرب مرکزی بودند، تشکیل یافتند.[153][154][155] خانواده‌ها با اصالت ترک عمدتاً در نزدیکی شهرهای ساحلی، نظیر مهدیه و شهر تونس و اطراف جزیره جربه زندگی می‌کنند.[156][157]

ترک‌های الجزایر[158] یا الجزایری‌های ترک[159] گروه قومی از ترک‌های آناتولی هستند؛ که یک گروه اقلیت را الجزایر تشکیل می‌دهند.[160][151] در طول حکمرانی امپراطوری عثمانی، الجزایر مستعمره و زیر سلطه سیاسی-منطقه‌ای این حکومت بود.[161] به عنوان نتیجه، یک ترکیب قومی از الجزایری‌ها با مهاجرت ترک‌ها از آناتولی و سیر تکاملی از «کولوگلیس» که مردمی مخلوط از ترکی و مغرب مرکزی بودند، تشکیل یافتند.[162][163] با توجه به گزارش سفارت ترکیه در الجزایر بین ۶۰۰٬۰۰۰–۷۰۰٬۰۰۰ مردم ترک در الجزایر زندگی می‌کنند، با این حال، سفارت فرانسه جمعیت ترک‌ها را تا حدود ۲ میلیون برآورد می‌کند.[164] در سال ۱۹۵۳، صبری هیزمتلی مطرح کرد که که مردم با منشأ ترک ۲۵٪ از کل جمعیت الجزایر را تشکیل می‌دهند.[165] با این حال، یا توجه به گزارش کسب و کار گروه آکسفورد در سال ۲۰۰۸ اظهار داشتند که بر اساس یک برآورد محتاطانه تر، نشان می‌دهد که مردم از تبار ترک، ۵٪ از کل جمعیت الجزایر را تشکیل می‌دهند[160] براساس این گزارش، در سال ۲۰۰۶، جمعیت الجزایر ۳۴٫۸ میلیون نفر بود که جمعیت اقلیت ترک در حدود ۱٬۷۴۰٬۰۰۰ تخمین زده می‌شد.[160] طی یک مقاله از روزنامه زمان در سال ۲۰۰۷ اظهار داشت که ترک‌ها تشکیل دهنده ۱۰٪ از جمعیت ۳۳٫۳ میلیون ساکنان الجزایر، یعنی ۳٬۳۰۰٬۰۰۰ نفر از منشأ ترک می‌باشند.[166] در سال ۲۰۱۲، دفتر ملی الجزایر آمار کل جمعیت کشور را ۳۷٫۱ میلیون نفر اعلام کرد.[167] اقلیت ترک به‌طور عمده در شهرهای بزرگ این کشور زندگی می‌کنند.[160] آن‌ها به‌طور عمده دارای یک حضور سنتی و قوی در کنار موروها می‌دارند. بخش قابل توجهی از تلمسان نیز محل زندگی جامعه ترک در الجزایر می‌باشد.[168][169] با توجه به حضور طولانی حاکمان ترک در قصبه الجزیره زندگی می‌کنند.[170] جوامع قابل توجهی در بسکره، قبائل، وادالزیتون[171] و استان مدیه حضور دارند.[172]

فرهنگ

تمبر با شعر حماسی "کوراوغلو"، از مجموعه اشعار حماسه ملل اتحاد جماهیر شوروی، 1989

داستان‌های منظوم حماسی مردمان ترک، قبل از ابداع خط به وجود آمدند و سینه به سینه انتقال یافتند. مردمان ترک اصطلاحات مختلفی را برای نامیدن داستان‌های حماسی و قهرمانی و راویان آن‌ها استفاده می‌کنند. اغوزها سرایندهٔ داستان حماسی را اوزان می‌خواندند که اوزانچی، یانشاق، وارساق و دده نیز عنوان می‌شد. تقریباً در قرن نهم اوزان جای خود را به عاشیق سپرد.[173] عاشیق‌ها از دوران قبل از اسلام در بین مردمان ترک وجود داشتند.[174]

داستان‌های حماسی مردمان ترک به چهار گروه اصلی سکایی، هون، گؤک‌ترک و اویغور تقسیم شده‌است که با توجه به روند تاریخ ترکان است. حلقهٔ سکایی شامل داستان‌های تنکا الب‌ار و شو، حلقهٔ هون شامل داستان اغوز قاغان، حلقهٔ گؤک‌ترک شامل داستان‌های بوزقورد (گرگ خاکستری) و ارگنه‌قون (گذرگاه صعب‌العبور) و حلقهٔ اویغور شامل داستان‌های تورییش (پیدایش) و کوچ که با یکدیگر پیوستگی دارند، است.[173]

کاشغری خلاصه‌ای از داستان فرمانروای ترک، «شو»، را ذکر کرده که مربوط به مقابلهٔ شو با حملهٔ اسکندر ذوالقرنین به ترکستان غربی است.[173]

تعداد داستان‌های حماسی ترکان بسیار است. علاوه بر داستان‌های حماسی باستانی و حدود هفتاد داستان جدید شامل عناصر باستانی، مؤلفان تاریخ ادبیات دنیای ترک از حدود صد و بیست داستان حماسی جدید نام برده‌اند که داستان‌های حماسی ماناس، کوراوغلو و آلپامیش از اهمّ آنهاست. سرودن داستان‌های حماسی در بین ترکان تا این اواخر وجود داشته‌است که ازنظر شکل و محتوا با سنت داستان‌پردازی قبلی متفاوت است.[173]

مبتنی بر حوادث تاریخی بودن، حضور مخلوقات خارق‌العاده در کنار شخصیت‌های واقعی، تعدّد حوادث فوق طبیعی، عموماً منظوم یا دارای نظم و نثر بودن، عدم وجود مؤلف شناخته‌شده، زبان روان و ساده و برگرفته از زبان مردم و شکل گرفتن در محیط جغرافیایی و زمان خاص و تحول در زمان و مکان وقوع حوادث با مهاجرت ناقلانشان به جاهای دیگر، مهم‌ترین ویژگی‌های داستان‌های حماسی ترکان است.[173]

‌تُرک‌ها در منابع اسلامی و احادیث

(بیشتر مطالب این بخش برگرفته از مقاله "اولین مقابله‏ ى ترکان و اعراب در دره‏ ى جیحون به روایت طبرى" نوشته "زکریا کتابچی و فهیمه مخبر دزفولی" است)[175]

از پیامبر اسلام در کتاب صحیح بخاری و کتاب صحیح مسلم که معتبرترین کتب روایی نزد اهل سنت هستند[176] و آن را بعد از قرآن، صحیح ترین کتاب می‌دانند[177][178][179][180][181] در مورد تُرکها حدیثی نقل شده[182][183] و در کتاب سنن ابی داود سیستانی (از صحاح سته و از معتبرترین منابع اهل سنت)[184][185] فصلی با عنوان "باب في النهى عن تهييج التُرك" (باب نهی پیامبر از خشمگین ساختن تُرکها) بیان شده است.[186][187] همچنین در کتاب وسایل الشیعه تالیف شیخ حر عاملی، فصلی به نام "باب اِستِحباب مُتارِكة التُرك ما دامَ يُمكِن التَّرك" (باب مستحب بودن تَرک مخاصمه با تُرکان تا حد امکان) اختصاص یافته.[188]

بر اساس این احادیث، جاحظ (ابوعثمان عمرو بن بحر، پادشاه نثر ادبی)[189] می‌گوید که یزید بن قتاده پس از فتح ایران و حمله به شمال شرق، در طول کشمکش با تُرکان، با ذکر این حدیث، سخن خلیفه (عمر بن خطاب) را به سربازان عَرَب یادآوری کرد که آنان را هشدار داده بود: «تُرکان دشمنانی خشمگین اند» و مانع از حمله ی اعراب به تُرکان شد.[190] در روایتی دیگر، جاحظ می‌گوید هنگامی که حمزة بن آذرک که والی بخشی از خراسان بود، یک گروه سواره نظام تُرک به او حمله کردند. سربازان حمزه بن آذرک بیشتر از تُرکان بود، اما سربازانش را از جنگیدن با آنان باز داشت و گفت:

«اگر آنها تمایلی به جنگ ندارند، جنگ را آغاز نکنید، چون در حدیث آمده است که تا زمانی که شما را رها کرده اند، آنها را رها کنید.»[191] در ادامه می‌گوید : «حدیث پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نصیحتی به تمام اَعراب است. راه درست برای ما این است که با آنان (تُرکها) صلح آمیز زندگی کنیم و جنگ را کنار بگذاریم. چه می‌اندیشید در مورد ملّتی که حتّی هنگامی که اسکندر مقدونی، بعد از تسلّط بر جهان، تُرکان را دید و به آنان نزدیک نشد. [192][193]

طبق نظر مُحدث مشهور اهل سنت، محمد جریر طبری (مورخ بزرگ و مولف تاریخ طبری)، نامه اَحنف بن قیس به خلیفه (عمر بن خطاب) او را عمیقاً در مورد پیروزی های درخشان در شمال ایران و در نتیجه مجاور شدن با تُرکان در آینده نگران کرده بود. خلیفه نتوانست اندوه خود را پنهان کند و صراحتاً به همراهانش گفت: «من آرزو می‌کردم هرگز لشکری به خراسان نفرستاده بودم و ای کاش رودخانه ای از آتش بین ما قرار داشت». [194] اَحنف بن قیس (فاتح شمال ایران) و سردار مقتدر خلیفه ی دوم، زمانی که خاقان پادشاه ترکان در مرز ظاهر شد، همین سیاست «عدم درگیری» و «خشمگین ننمودن» را نسبت به ترکان در پیش گرفت.

طبق روایت طبری بعد از بهبودی اوضاع، خلیفه (عُمَر) بار دیگر نامه ای به سردارش احنف نوشت و به او دستور داد که پیشروی در مشرق و در مسیر سرزمین تُرکان را متوقف کند و گفت: «از رود جیحون فراتر نروید و به این سوی آن بسنده کنید، اگر شما این کار را انجام دهید، پیروزی برای شما باقی خواهد ماند. من تکرار می‌کنم از رود جیحون عبور نکنید، وگرنه شکست خواهید خورد.»[195]

مجمد بن جریر طبری می‌گوید، احنف بن قیس (سردار مسلمانان) پس از فتح شمال شرق ایران، در موقعیتی که احتمال رویارویی با تُرکان وجود داشت به لشگریانش گفت که نمی‌خواهد با تُرکان بجنگد مگر اینکه جنگ اجتناب ناپذیر شود. او اشاره کرد که خلیفه دوم (عُمَر) توصیه نموده که از جیحون عبور نکنند و وارد سرزمین های تُرکان نشوند.[196]

علی بن ابی‌طالب در وصف ترک‌ها می‌گوید: گويا آنان را می‌بينم كه با رخسارى چونان سپرهاى چکش خورده، لباس‌هايى از ديباج و حرير پوشيده، كه اسب‌هاى اصيل را يدک مى‌کشند و آنچنان كشتار و خونريزى دارند که مجروحان از روى بدن کشتگان حرکت مى‌كنند و فراريان از اسيرشدگان كمترند.[197]

زبان‌های ترکی

زبان‌های ترکی به دو دستهٔ کلی شرقی و غربی تقسیم می‌شود. زیرمجموعه‌های شرقی زبان‌های ترکی عبارت‌اند قزاقی، قرقیزی و ازبکی و زیرمجموعه‌های غربی زبان ترکی نیز شامل ترکی استانبولی، ترکمنی و ترکی آذربایجانی می‌شوند.

همچنین، زبان‌های ترکی به شش دستهٔ جزئی تقسیم می‌شود.

  • خانوادهٔ چوواش (اُغور یا بلغار)
  • خانوادهٔ شمال غربی (قپچاق)
  • خانوادهٔ جنوب غربی (اُغوز)
  • خانوادهٔ جنوب شرقی (قارلق)
  • خانوادهٔ شمال شرقی (ترکی سیبری)
  • خانوادهٔ خلجی (آرگو)

زیرمجموعه‌های شرقی زبان ترکی عبارتند از اویغوری، قزاقی، قرقیزی و ازبکی، و زیرمجموعه‌های غربی زبان ترکی نیز شامل ترکی استانبولی، ترکمنی، ترکی قشقایی، ترکی آذربایجانی و خلجی است.

زبان‌های ترکی به‌همراه زبان‌های مغولی، تونگوزی و برخی موارد کره‌ای و ژاپنی جزء زبان‌های آلتایی به‌شمار می‌رفتند ولی امروزه هم نظریه زبان‌های اورال - آلتایی و هم نظریه زبان‌های آلتایی به‌طور گسترده‌ای رد شده‌اند و تنها می‌توان زبان‌های ترکی را تحت خانواده زبانی خود بررسی کرد.

زبان‌های ترکی در خطر انقراض و نابودی

زبان درخطر به زبانی گفته می‌شود که در معرض نابودی باشد. تعداد گویشوران یک زبان درخطر به‌طور لزوم کم نیست، بلکه حتی اگر تعداد آن‌ها طی مدت به نسبت کوتاهی در حال کاهش شدید بوده باشد، باز با آن به سان زبان درخطر برخورد می‌شود.

روسیه

۱۵ زبان از خانواده زبان‌های ترکی در روسیه در فهرست زبان‌های در خطر (en:Lists of endangered languages) و در معرض انقراض و نابودی کامل هستند:

  1. زبان آلتای (en:Altai language) / (en:Northern Altay language) - به شدت در معرض خطر Severely endangered - گویش وران ۵۵٬۷۲۰ نفر
  2. زبان تاتارهای بارابا (en:Baraba Tatar language) - به شدت در معرض خطر Severely endangered - گویش وران ۸٬۰۰۰ نفر
  3. زبان تاتارهای سیبری (en:Siberian Tatar language) - به‌طور قطع در معرض خطر Definitely endangered - گویش وران ۱۰۰٬۰۰۰ نفر
  4. زبان باشقیری (en:Bashkir language) - آسیب‌پذیر Vulnerable - گویش وران ۱٬۲۰۰٬۰۰۰ نفر
  5. زبان چولیمی (en:Chulym language) - به‌طور بحرانی در معرض خطر Critically endangered - گویش وران ۴۴ نفر
  6. زبان چوواشی (en:Chuvash language) - آسیب‌پذیر Vulnerable - گویش وران ۱٬۰۴۲٬۹۸۹ نفر
  7. زبان دولگانی (en:Dolgan language) - به‌طور قطع در معرض خطر Definitely endangered - گویش وران ۱٬۱۰۰ نفر
  8. زبان کاراچایی-بالکاری (en:Karachay-Balkar language) - آسیب‌پذیر Vulnerable - گویش وران ۳۱۰٬۰۰۰ نفر
  9. زبان خاکاسی (en:Khakas language) - به‌طور قطع در معرض خطر Definitely endangered - گویش وران ۴۳٬۰۰۰ نفر
  10. زبان قموقی (en:Kumyk language) - آسیب‌پذیر Vulnerable - گویش وران ۴۵۰٬۰۰۰ نفر
  11. زبان نوقایی (en:Nogai language) / (en:Yurt Tatar language) - به‌طور قطع در معرض خطر Definitely endangered - گویش وران ۸۷٬۰۰۰ نفر
  12. زبان شور (en:Shor language) - به شدت در معرض خطر Severely endangered - گویش وران ۲٬۸۰۰ نفر
  13. زبان توفا (en:Tofa language) - به‌طور بحرانی در معرض خطر Critically endangered - گویش وران ۹۳ نفر
  14. زبان تووان (en:Tuvan language) - آسیب‌پذیر Vulnerable - گویش وران ۲۸۰٬۰۰۰ نفر
  15. زبان یاقوتی (en:Yakut language) - آسیب‌پذیر Vulnerable - گویش وران ۴۵۰٬۰۰۰ نفر[198][199][200][201]

زبان اویغوری

بعد از انقراض زبان جغتایی، زبان اویغوری و زبان ازبکی در مناطقی که زبان جغتایی صحبت می‌شد، توسعه پیدا کردند. امروزه زبان اویغوری در نتیجه ریشه گرفتن از زبان جغتایی، شامل وام واژه‌های فراوانی از زبان فارسی است.[202]

زبان سالاری

یکی از زبان‌های ترکی و از شاخه اغوز است که حدود هفتاد هزار تن گویشور دارد. بیشتر سالارها در استان‌های گانسو و چینگ‌های در کشور چین زندگی می‌کنند. زبان سالار به دو گروه بزرگ گویشی تقسیم می‌شود. این انشعاب از آن جا سرچشمه گرفته‌است که یکی از شاخه‌های گویشی از زبان‌های تبتی و چینی و شاخه دیگر از زبان‌های اویغوری و قزاقی تأثیر پذیرفته‌است. فقط یک سوم جمعیت قوم سالار به زبان سالاری تکلم می‌کنند که به ترکمنی شبیه است. بخش دیگر نیز به زبان تبتی و تعداد بیشتر آنان به زبان چینی صحبت می‌کنند. زبان امروزی سالار تأثیر زیادی از زبان‌های همسایه چینی و تبتی گرفته‌است. در پایان باید گفت که زبان سالار صورت مکتوب ندارد. به این خاطر مردم سالار، به عنوان زبان نوشتاری خود اویغوری را برگزیده بودند.

افغانستان

شماری از زبان‌ها، مانند زبان‌های مغولی و ترکی که در گذشته در افغانستان مورد استفاده برخی از گویشوران بوده، به کلی نابود شده‌است و گویشوران آن‌ها در حال حاضر به زبان‌های دیگر سخن می‌گویند.[203]

ترکی آذری

زبان ترکی آذربایجانی از عهد صفویه به بعد جایگزین لهجهٔ ایرانی پهلوی آذری شده‌است. زبان ساکنان آذربایجان -با وجود مهاجرتهای ترکمانان از قرن پنجم هجری به بعد به این سرزمین- یکی از لهجه‌های ایرانی، یعنی لهجهٔ پهلوی آذری بوده‌است، همان‌طوری که فی المثل در شهر ری لهجهٔ رازی و در مازندران لهجهٔ طبری رایج بوده‌است و این لهجهٔ ایرانی آذری چنان‌که گذشت تا حدود قرن دهم و یازدهم در آن منطقه زنده بوده‌است. ما در این مورد شواهدی متعدد در دست داریم که تنها به دو مورد آن اشاره می‌کنیم:

علی ابوالقاسمی، کارشناس و پژوهشگر حوزه تاریخ و فرهنگ بومی ضمن هشدار در مورد نابودی زبان ترکی آذری شمال استان همدان گفت: زبان ترکی در شمال استان همدان آسیب جدی دیده‌است و طی سال‌های آینده نابود می‌شود. وی گفت زبان ترکی در شمال استان همدان مورد بی‌توجهی و بی‌مهری قرار گرفته‌است که بخشی از علل آن به بطن جامعه ترک زبانان شهرستان‌های شمالی استان همدان برمی‌گردد. به مرور زمان، واژه‌های زبان ترکی در معرض فراموشی قرار گرفته‌است و کلماتی از دیگر زبان‌ها، از جمله فارسی و عربی در میان لهجه‌های ترک زبان این استان رسوخ یافته‌است. ابوالقاسمی بیان کرد اکثر والدین کودکان زبان گفتاری آنان را از ترکی به فارسی تغییر داده‌اند.[204]

ناصر خسرو قبادیانی (۳۹۴–۴۸۱ هـ. ق) شاعر و نویسندهٔ معروف در سفرنامه‌اش نوشته‌است:

«… در تبریز قطران نام شاعری را دیدم، شعری نیک می‌گفت، اما زبان فارسی نیکو نمی‌دانست. پیش من آمد، دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد، و پیش من بخواند و هر معنی که مشکل بود از من پرسید به او بگفتم، و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند.»

اسدی طوسی (متوفی ۴۶۵ هـ. ق) سرایندهٔ گرشاسب‌نامه، نیز در سبب تألیف کتاب لغت فرس برای شاعران اران و آذربایجان نوشته‌است:

«و غرض ما اندر این، لغات پارسی‌ست که دیدم شاعران را که فاضل بودند و لیکن لغات پارسی کم می‌دانستند…»

در هر مورد، بی تردید، مقصود از «زبان فارسی» و «لغات پارسی» چیزی به جز زبان و لغات فارسی دری رایج در خراسان و شرق ایران در آن روزگار نیست، چه قطران قادر بوده‌است دو دیوان شعر شاعران خراسانی را که به فارسی دری بوده‌است پیش ناصر خسرو بخواند و تنها معنی کلماتی را که نمی‌دانسته‌است (یعنی لغات مخصوص شرق ایران و لهجهٔ دری) از وی بپرسد. از سوی دیگر ناصر خسرو هم شعر قطران تبریزی را می‌فهمیده‌است. لغاتی را هم که اسدی طوسی در کتاب لغت خود آورده‌است عموماً از همان واژگان مخصوص شرق ایران و لهجهٔ دری است که ایرانیان آذری‌زبان آذربایجان آن‌ها را فهم نمی‌کرده‌اند.

چنین «آذری» نام یکی از لهجه‌های ایرانی‌ست و کاربرد آن به جای «ترکی» در چند دههٔ اخیر نادرست است. زبان ایرانیان آذربایجانی از قرن دهم و یازدهم هجری تا به امروز زبان ترکی‌ست و برای تشخیص آن از دیگر لهجه‌های ترکی، آن را ترکی آذربایجانی یا ترکی آذری می‌توان نامید نه «آذری».[205]

ترکی خراسانی

سازمان یونسکو از زبان‌های در معرض خطر جهان یا منسوخ شده، اطلسی تهیه کرده‌است که به صورت آنلاین و به کمک نقشه‌های گوگل قابل مشاهده است. در این لیست، برای کشور ایران ۲۵ زبان در معرض خطر نشان داده شده‌است که ترکی خراسانی یکی از این زبان‌ها است و با عنوان زبان آسیب‌پذیر (Vulnerable) از آن یاد شده‌است.[206][207] این زبان بیشتر در استان خراسان شمالی صحبت می‌شود ولی در استان‌های خراسان رضوی و گلستان هم گویشور دارد. بیشتر کسانی که به زبان ترکی خراسانی سخن می‌گویند به زبان فارسی نیز مسلط هستند. نابودی تدریجی زبان ترکی خراسانی در شمال و مرکز خراسان رخ داده‌است.

ترکی قشقایی

زبان ترکی قشقایی یکی از لهجه‌های شاخه جنوب غربی زبان ترکی است که قشقایی‌ها بدان تکلم می‌کنند.[208] در واژگان قشقایی تأثیر زبان فارسی مشخص است، در متون جمع‌آوری شده توسط دوئرفر و همکارانش از فیروزآباد دخیل‌های فراوان عربی دیده می‌شود. واژگان حکومتی و نظامی مانند پاسبان، پیکان و شاه بیشتر از فارسی وارد این زبان شده‌اند. قاموس دینی بیشتر ریشه عربی دارد اما از فارسی وارد این زبان شده‌اند و ویژگی‌های فارسی‌شان را حفظ کرده‌اند. واژگان پزشکی نیز تحت تأثیر فارسی است مانند بیمار، درد و دارو.[209] بنا به یک پژوهش، در فیروزآباد قشقایی‌ها در همه سنین از زبان مادری در حوزه‌های دوستانه و خانوادگی استفاده می‌نمایند، اما در شیراز افراد زیر بیست سال خانواده‌های ترک‌زبان تمایل چندانی به استفاده از زبان مادری ندارند. در شیراز در حوزه‌های مختلف زبان غالب فارسی است و در موقعیت‌های غیررسمی در بعضی از مواقع زبان مادری استفاده می‌شود در صورتی که در فیروزآباد در شرایط مشابه ترکی ترجیح داده می‌شود. ترکی در شیراز به شدت تحت تأثیر فارسی است. زبان قشقایی در میان جوانان به تدریج در حال از دست دادن کاربری‌اش است.[210]

زبان خلجی

نشانه‌هایی تاریخی نشان می‌دهد که خلج‌ها احتمال دارد در اصل مردمی آریایی‌نژاد و گروهی از سکاها بوده‌اند که در آسیای میانه ترک‌زبان شده‌اند.[211] مردم خلج از نظر فرهنگی ایرانی محسوب می‌شوند. امروزه زبان خلجی در معرض انقراض قرار دارد و جای خود را بین نسل جدید خلجی‌ها به فارسی داده‌است. نسل جدید تنها در حد درک مطلب با این زبان آشنائی دارند و دیگر در میان خود از این زبان استفاده نمی‌کنند.[212] بر اساس آمار سایت اتنولوگ تعداد گویش وران زبان خلجی در ایران ۴۲٫۱۰۰ نفر می‌باشد.[213]

ایل بچاقچی

بچاقچی، یکی از بزرگترین ایلات استان کرمان است. ایشان شیعه‌مذهب هستند و در گذشته به گویشی از ترکی صحبت می‌کردند ولی امروزه بیشتر شهرنشین شده و به فارسی صحبت می‌کنند. واژه بچاقچی در ترکی به معنای چاقوساز است و گویا از نام یکی از رؤسای گذشته ایل گرفته شده‌است.[214]

عراق

اگرچه برخی از آن‌ها قادر به حفظ هویت زبانی خود شده‌اند، اما ترکمنهای امروزی عراق به سرعت جذب جمعیت عموم، اکثریت و دیگر قبایل سازماندهی شده‌اند.[215] بسیاری از فرزندان امروزی اولین دوره مهاجران ترکمن در داخل مردم محلی عرب جذب شده‌اند.[216] در سال ۱۹۵۷ در آخرین سرشماری قابل اعتماد به رسمیت شناخته شدند، ولی بعد از آن با سیاست‌های عرب‌سازی حزب بعث مواجه شدند.[217] زبان رسمی نوشتاری ترکمن‌ها، ترکی استانبولی است، و الفبای جدید آن، الفبای لاتین می‌باشد.[218][219] به‌طور عموم ترکمنهای عراق «ترکمان»، «ترکمنان»، «ترکمانان» یا «ترکمن» نامیده می‌شوند[220] و نباید آنان را با کسانی که به زبان ترکمنی در ترکمنستان تکلم می‌کنند، یکسان دانست.[221]

سلسله‌های ترک تبار و زبان فارسی

دانشنامه بریتانیکا (به انگلیسی: Encyclopædia Britannica) به عنوان قدیمی‌ترین دانشنامه انگلیسی‌زبان [222] که در حال حاضر یکی از مهم‌ترین و معتبرترین منابع به زبان انگلیسی به‌شمار می‌رود [223][224] چنین بیان کرده است: استقلال فرهنگی زبان فارسی (از زبان عربی) در امپراتوری سلجوقی شکوفا شد. از آنجا که سلجوقیان، سنت اسلامی یا میراث ادبی قوی از خود نداشتند، زبان فرهنگی مدرسان فارسی خود در اسلام  را به کار گرفتند، بدین ترتیب زبان و ادبیات فارسی در کل ایران رواج یافت و زبان عربی در آن کشور جز در آثار معارف دینی ناپدید شد.[225]

ترکان سلجوقی مراکز آموزش عالی را تأسیس کردند (متن انگلیسی: founded universities) و حامیان هنر و ادبیات فارسی بودند. دستاوردهای علمی در دوران سلطنت آنها توسط دانشمندانی مانند عمر خیام و امام محمد غزالی مشخص می شود. در دوره امپراتوری سلجوقی، فارسی به زبان ضبط تاریخی تبدیل شد، در حالی که مرکز فرهنگ زبان عربی از بغداد به قاهره تغییر یافت.[226]

پادشاهان سلجوقی برخی خود شعر می‌سرودند، چنان‌که ملکشاه یکم هم اشعار فارسی حفظ داشت و هم خود به فارسی شعر می‌گفت و همچنین طغرل سوم آخرین پادشاه این سلسله شاعر فارسی گوی بوده‌است.[227]

نوزایی (رنسانس) زبان، فرهنگ و ادبیات فارسی در دوره ترکان غزنوی در قرن یازدهم میلادی صورت گرفت. [72][73][74] دربار امپراتوری غزنوی به دلیل حمایت از ادبیات فارسی چنان مشهور بود که شعرایی همچون فرخی سیستانی برای ادامه فعالیت به نزد آنان سفر کردند.[76] مجموعه شعر کوتاه عنصری (شاعر پارسی‌گوی) به سلطان محمود و برادرانش نصر و یعقوب اختصاص یافته است.[77] سلطان محمود، غزنی را به مرکز آموزش علوم تبدیل کرد و فردوسی و ابوریحان بیرونی را به دربار خود دعوت نمود.[75] او ترجیح داد كه شهرت و جلالش به زبان فارسی ثبت گردد و صدها شاعر پارسی‌گوی در دربار او جمع شدند.[228] وی كتابخانه های زیادی از ری و اصفهان به پایتخت خود آورد.[229] با فتح ری و اصفهان به دست سلطان محمود، ادبیات فارسی در آذربایجان و عراق عجم گسترش یافت.[78]

غزنویان نوشته های تاریخی به زبان فارسی تدوین کردند.[230] تارخ بیهقی که در نیمه دوم قرن یازدهم نوشته شده است، نمونه ای از آن است.[231] با فتح شمال هند توسط سلطان محمود غزنوی، فرهنگ و ادبیات فارسی به لاهور راه یافت شد، که بعدها شعرای مشهوری همچون مسعود سعد سلمان در هندوستان پرورش یافتند.[79] لاهور، تحت حکومت غزنویان در قرن یازدهم، دانشمندان پارسی را از خراسان، هند و آسیای مرکزی جلب کرد و به یک مرکز مهم فرهنگی زبان و ادبیات پارسی تبدیل شد.[80][75]

اگرچه پادشاهان غزنوی و فرماندهان نظامی آنها اصالتا ترک بودند، ولی از نظر ترویج زبان فارسی و حمایت از شاعران پارسی‌گوی، اهتمام شاهان غزنوی برای گسترش زبان و ادب پارسی، بیشتر از رقبای ایرانی خود یعنی سلسله آل بویه بود که از شعرای عرب تمجید کرده و حامی بزرگ و مروج زبان و ادبیات عربی بودند. (متن انگلیسی دانشنامه ایرانیکا: a great patron of Arabic letters, and the patronage extended to the outstanding Arab poet al-Motanabbi, distinguished himself in the promotion of Arabic letters).[232]

امپراتوری تیموری (گورکانی) دودمانی ترک‌تبار[233][43][90] با فرهنگی ایرانی بود.[43][90] در دوران حکومت امپراتوری گورکانیان هند، زبان فارسی در هندوستان گسترش پیدا کرد. تأثیر ظهور این خاندان در هند، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.[234] دوران طلایی ادب فارسی در هند، دورهٔ اکبر کبیر (اکْبَرشاه) است. به امر وی وزیرش تودارمال فرمانی را صادر کرد که به موجب آن، زبان فارسی‌زبان تمام امپراتوری اعلام گردید. همچنین به فرمان اکبرشاه برخی از کتاب‌های مهم هندوان از سانسکریت به نظم و نثر فارسی ترجمه شد و بر غنای ادب فارسی افزوده گردید. اگر در دورهٔ غزنویان مرکز زبان فارسی در هند تنها شهر لاهور بود، این مرکزیت در سده‌های بعدی به ترتیب به مولتان و دهلی و اگره منتقل گردید. علاوه بر شاعران، دانشمندان و نویسندگان ایرانی که در مدت چند سده به هند مهاجرت کردند، از هندیان اعم از مسلمان و هندو، شاعران و نویسندگان و عالمان بزرگی ظهور کردند که آثارشان به فارسی است. دوران فرمانروایی گورکانیان هند با دورهٔ فرمانروایی دودمان صفوی در ایران هم‌زمان است که این خود به گونه‌ای ناخواسته یکی از عوامل مؤثر در نیرو گرفتن زبان پارسی در هند به‌شمار می‌رود. نوع نگاه پادشاهان صفوی به ادبیات و فرهنگ به گونه‌ای بود که شاعران و نویسندگان ایران را از بخشش و نواخت پادشاهان صفوی ناامید می‌کرد و آنان گاه ناگزیر و گاه مشتاقانه رهسپار دربار ادب‌پرور گورکانی می‌شدند.[235] در این دوره، هنر هند با هنر و ادبیات پارسی ادغام شد.[236]

چرا این ترکان فاتح، وزیران خود را از ایرانیان برمی‌گزیدند؟ چرا تشکیلات اداری و دولتی خود را به دست ایرانیان می‌سپردند؟ چرا به جای زبان ترکی -که زبان مادری و قوم و قبیلهٔ ایشان بود- زبان بیگانهٔ فارسی را به عنوان زبان اداری و ادبی سرزمینهای تحت تصرف خود به کار می‌بردند و در رواج آن حتی در سرزمینهای غیر ایرانی -به‌طور غیرمستقیم- می‌کوشیدند؟ چرا در دربارهایشان در بین تمام شاعران و نویسندگان و عالمان پارسی‌زبان یک شاعر یا نویسنده یا عالم ترک یا ترک‌زبان حضور نداشت که آثاری از خود به ترکی بر جای بگذارد؟ چرا این ترکان نو مسلمان متعصب -که حتی برای ادای «نذر» و کسب ثواب اخروی! به سرزمینهای غیر مسلمانان حمله می‌بردند تا گروهی را به بردگی بگیرند و جمعی کثیر را بکشند و با غنیمتهای بسیار به سرزمین خود بر گردند، و البته سهم خلیفه را هم به بغداد بفرستند تا تردیدی در این امر باقی نماند که تمام لشکرکشیهای ایشان برای بسط دین مبین اسلام بوده‌است- اجازه می‌دادند در دربارهای ایشان مراسم و آیینهای گبران و مجوسان ایرانی! به مانند جشنهای نوروز و مهرگان و سده با تشریفات خاص برپا گردد در حالی که از برگزاری یک جشن و آیین ترکی در دربار ایشان حتی نامه به میان نیامده است؟ و… پاسخ همهٔ این پرسشها و سؤالهای مقدّر دیگر در این باب چیزی جز این نیست که این ترکان بیابانگرد مهاجم که قرنها بر ایران حکمرانی کردند، حامل تمدن و فرهنگ و زبان و ادبی غنی نبودند. آنان حتی قواعدی مکتوب به مانند یاسای چنگیزی نیز در دست نداشتند تا ایرانیان مغلوب را به اجرای آن مجبور سازند. علت اساسی ایرانی ماندن ایرانیان و ترک نشدن ایشان را در این شرایط دشوار، از یک طرف، و ایرانی شدن اکثر این ترکان را به مرور زمان در این قرون، تنها در فرهنگ ایران و زبان و ادب فارسی و عشق ایرانیان به حفظ میراث پدران خود باید جست، همچنان‌که پیش از این نیز به همین طریق از چنگ تازیان جان به سلامت برده بودند.[237]

اقوام ترک‌زبان

پراکندگی اقوام ترک‌زبان[238] بر اساس کشور محل سکونت، دین، مذهب و زبان[239]

تصویری از قپچاق‌ها، متعلق به قرن ۱۲ میلادی، لوهانسک
ردیف قومیت کشورهای مسکون جمعیت زبان دین
۱ ترک‌های آناتولی
ترکیه، آلمان، الجزایر، عراق، بلغارستان، گرجستان، سوریه
60
۷۰ میلیون
ترکی استانبولی مسلمان (سنی) و علوی
۲ مردم آذری جمهوری آذربایجان، ایران، عراق، ترکیه، روسیه، گرجستان
42
۳۰ میلیون
ترکی آذربایجانی مسلمان (شیعه)
۳ ازبک‌ها ازبکستان، افغانستان، تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان
32
۲۸/۳ میلیون
ازبکی مسلمان (سنی)
۴ قزاق‌ها قزاقستان، روسیه، چین، ازبکستان
15
۱۳/۸ میلیون
قزاقی مسلمان (سنی)
۵ اویغورها چین (سین‌کیانگ), قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، ترکیه ۹ میلیون اویغوری مسلمان (سنی)
۶ ترکمن‌ها ترکمنستان، ایران، افغانستان،
03
۸ میلیون
ترکمنی مسلمان (سنی)
۷ تاتارها روسیه، ازبکستان، قزاقستان، تاجیکستان، لهستان، لیتوانی، فنلاند
07
۷ میلیون
تاتاری مسلمان (سنی)
۸ قرقیزها قرقیزستان، افغانستان، ازبکستان، چین، تاجیکستان
026
۴/۵ میلیون
قرقیزی مسلمان (سنی)
۹ باشقیرها روسیه، ازبکستان، قزاقستان
009
۲ میلیون
باشقیری مسلمان (سنی)
۱۰ تاتارهای کریمه اوکراین(شبه جزیره کریمه), روسیه، ازبکستان، ترکیه، رومانی
009
۰/۵ تا ۲ میلیون
تاتاری کریمه مسلمان (سنی)
۱۱ قشقایی ایران
009
۱/۷ میلیون
ترکی قشقایی مسلمان (شیعه)
۱۲ چواش‌ها روسیه
010
۱/۷ میلیون
چوواشی مسیحیان ارتدوکس
۱۳ قره‌قالپاق‌ها ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان
007
۰/۶ میلیون
قره‌قالپاقی مسلمان (سنی)
۱۴ یاقوت‌ها روسیه
007
۰/۵ میلیون
یاکوتی مسیحیان ارتدوکس
۱۵ قوموق‌ها روسیه
007
۰/۴ میلیون
قومیقی مسلمان (سنی)
۱۶ قره‌چای‌ها و بالکارها روسیه، ترکیه
007
۰/۴ میلیون
کاراچایی-بالکاری مسلمان (سنی)
۱۷ مردم تووان روسیه
009
۰/۳ میلیون
تووانی بودایی
۱۸ گاگائوزها مولداوی
009
۰/۲ میلیون
گاگائوزی مسیحیان ارتدوکس
۱۹ قارائی‌های کریمه و کریمچاک‌ها لیختن‌اشتاین، لهستان، روسیه، ترکیه
007
۰/۲ میلیون
کارائیم و کریمچاک یهودیت
یک قرقیز مناسچی در یک یورت در شهر کاراکول

اقلیت‌ها در کشورهای ترک زبان

Turkey

NumberEthnicMinimum EstimatesMaximum EstimatesFurther information
Balkan
۱  آلبانی1,500,0005,000,000Albanians in Turkey / Albanians
۲  بوسنی و هرزگوین100,0002,000,000Bosniaks in Turkey / Bosnians
۳  بلغارستان350,000750,000Bulgarians in Turkey / Pomaks in Turkey / Bulgarians
۴  یونان2,00030,000Greeks in Turkey / Pontic Greeks / Caucasus Greeks / Greeks
۵  صربستان15,00060,000Serbs in Turkey / Serbs
1Total2,000,0007,900,000Minorities in Turkey
Caucasus
۱  آبخاز600,000600,000Abkhazians / Abkhaz language
۲  ارمنستان150,0005,000,000Armenians in Turkey / Hidden Armenians / Armenians
۳  چچن100,000100,000Chechens in Turkey / Chechens
۴  Circassia150,0007,000,000Circassians in Turkey / Circassians
۵  گرجستان100,0001,500,000Georgians in Turkey / Georgians
۶  ترکیه45,0002,250,000Laz people in Turkey / Laz people
2Total1,100,00016,450,000Peoples of the Caucasus in Turkey / Peoples of the Caucasus
Central Asia
۱  قزاقستان10,00010,000Kazakhs
۲  قرقیزستان1,6001,600Kyrgyzs
۳  تاجیکستان1,0001,000Tajiks
۴  ترکمنستان1,5001,500Turkmens
۵  ترکستان شرقیعثمانوند50,00050,000Uyghurs
۶  ازبکستان45,00045,000Uzbeks
3Total120,000120,000Central Asian peoples
Turkic peoples
۱  جمهوری آذربایجان530,000800,000Azerbaijanis in Turkey / Azerbaijanis
۲  جمهوری خودمختار کریمه150,0006,000,000Crimean Tatars in Turkey / Crimean Tatars
۳  کاراچای-چرکسیا20,00020,000Karachays
۴  ترکیه40,00075,000Meskhetian Turks
4Total740,0006,895,000Turkic peoples
Iranian peoples
۱  افغانستان25,00050,000Afghans in Turkey / Afghans
۲  ایران500,000650,000Iranian diaspora / Persians
۳  کردستان13,000,00023,000,000Kurds in Turkey / Kurdish population / Turkish Kurdistan / Kurds
۴  کردستان1,000,0003,000,000Zaza Kurds / Zaza nationalism / Zaza language
۵  اوستیای شمالی-آلانیا50,00050,000Ossetians in Turkey / Ossetians
۶  مردم رومانی700,0005,000,000Romani people in Turkey / Romani people
5Total15,300,00031,750,000Iranian peoples
European peoples
۱  هلند15,00015,000Dutch people
۲  آلمان50,00050,000Germans in Turkey / Germans
۳  بریتانیای کبیر35,00035,000Britons in Turkey / British people
۴  ایتالیا35,00035,000Levantines in Turkey / Levantines (Latin Catholics)
۵  لهستان4,0004,000Polish diaspora / Poles
۶  روسیه50,00050,000Russians in Turkey / Russians
6Total190,000190,000European peoples
Other Minorities
۱  اتحادیه آفریقا100,000100,000Afro Turks / African diaspora / Africans
۲  اتحادیه عرب1,500,0005,000,000Arabs in Turkey / Iraqis in Turkey / Arabs
۳  آشور15,00065,000Assyrians in Turkey / Assyrian genocide / Assyrians
۴  اسرائیل15,00018,000Jews in Turkey / Antisemitism in Turkey / Jews
7Total1,630,0005,200,000Other Minorities in Turkey
37 GroupGrand Total21,080,00068,505,000Minorities in Turkey

جمعیت گذشته و آینده

  • List of countries by past and future population provide 1950, 2000 and 2050 population while List of countries by future population (United Nations, medium fertility variant) provide 2100 population.
RankCountryArea1950200020502100
1 ترکیه۷۸۳٬۵۶۲۲۱٬۱۲۲٬۰۰۰۶۵٬۹۷۰٬۰۰۰۸۹٬۲۹۱٬۰۰۰۸۷٬۹۸۳٬۰۰۰
2 ازبکستان۴۴۷٬۴۰۰۶٬۲۹۳٬۰۰۰۲۵٬۰۴۲٬۰۰۰۳۵٬۱۱۷٬۰۰۰۳۲٬۰۷۷٬۰۰۰
3 قزاقستان۲٬۷۲۴٬۹۰۰۶٬۶۹۴٬۰۰۰۱۵٬۶۸۸٬۰۰۰۲۲٬۲۳۸٬۰۰۰۲۴٬۷۱۲٬۰۰۰
4 جمهوری آذربایجان۸۶٬۶۰۰۲٬۸۸۶٬۰۰۰۸٬۴۶۴٬۰۰۰۱۱٬۲۱۰٬۰۰۰۹٬۶۳۶٬۰۰۰
5 قرقیزستان۱۹۹٬۹۰۰۱٬۷۳۹٬۰۰۰۴٬۹۳۸٬۰۰۰۷٬۰۶۴٬۰۰۰۹٬۰۴۶٬۰۰۰
6 ترکمنستان۴۸۸٬۱۰۰۱٬۲۰۵٬۰۰۰۴٬۳۸۶٬۰۰۰۶٬۶۰۸٬۰۰۰۵٬۶۰۶٬۰۰۰
Total۴٬۷۳۰٬۴۶۲۳۹٬۹۳۹٬۰۰۰۱۲۴٬۴۸۸٬۰۰۰۱۷۱٬۵۲۸٬۰۰۰۱۶۹٬۰۶۰٬۰۰۰

۷۰–۷۶ درصد مردم ترکیه بر اساس آمارهای دولتی ترک هستند.[48][49] در برآورد ۲۰۱۲ مؤسسه آمار ترک استات (The Turkish Statistical Institute (TurkStat))، جمعیت کردهای ترکیه بیش از ۲۲ میلیون نفر (۲۲٬۶۹۱٬۸۲۴) و بیش از سی درصد از جمعیت ۷۴٬۷۰۰٬۰۰۰ نفری ترکیه را تشکیل می‌دهد که حدود ۱۴ میلیون نفر در کردستان ترکیه و بقیه در سراسر ترکیه به خصوص شهرهای استانبول، آنکارا و ازمیر پراکنده هستند که به این ترتیب درصد ترک‌های ترکیه کم‌تر از ۷۰ درصد خواهد بود.[240]

وسعت خاکی و آبی (به جز دریای کاسپین)

This list includes dependent territories within their sovereign states (including uninhabited territories), but does not include claims on Antarctica. EEZ+TIA is exclusive economic zone (EEZ) plus total internal area (TIA) which includes land and internal waters.

RankCountryAreaEEZShelfEEZ+TIA
1 ترکیه۷۸۳٬۵۶۲۲۶۱٬۶۵۴۵۶٬۰۹۳۱٬۰۴۵٬۲۱۶
2 ازبکستان۴۴۷٬۴۰۰۰۰۴۴۷٬۴۰۰
3 قزاقستان۲٬۷۲۴٬۹۰۰۰۰۲٬۷۲۴٬۹۰۰
4 جمهوری آذربایجان۸۶٬۶۰۰۰۰۸۶٬۶۰۰
5 قرقیزستان۱۹۹٬۹۰۰۰۰۱۹۹٬۹۰۰
6 ترکمنستان۴۸۸٬۱۰۰۰۰۴۸۸٬۱۰۰
Total۴٬۷۳۰٬۴۶۲۲۶۱٬۶۵۴۵۶٬۰۹۳۴٬۹۹۲٬۱۱۶

دین اقوام ترک‌تبار

اسلام

ترکان خود را تماماً تسلیم اسلام کردند که این از مشخصه‌های اسلام ترکی ست. ترک‌های گرویده به اسلام هویت ملیشان را چنان غرق در اسلام کرده بودند که عرب‌ها و ایرانیان هرگز چنان نکرده بودند. دلیل این بخشی به‌دلیل نیرومندی این آیین در هنگام مواجهه آن‌ها با آن در سرحدات اسلام و کفر، بخشی به این دلیل بود که گرویدن آنان به اسلام آنان را فوراً درگیر جنگ مقدس با خویشاوندان کافرشان کرد. برای تذکره‌های عربی روزهای قهرمانانه پگن عربستان، غرور ایرانی نسبت به افتخارات ازدست‌رفته ایران باستان، هیچ معادل ترکی وجود ندارد. تمدنها، حکومت‌ها، ادیان و ادبیات ترکی قبل از اسلام، جز اندکی شعر مردمی و اسطوره شجره نامه‌ای زدوده و فراموش شدند. حتی خود نام ترک برای ترک‌ها و نیز غربی‌ها مترادف با مسلمان شد. ترک‌ها در جدّیت ایمانشان به اسلام با هیچ مردم دیگری برابر نیستند. ازاین‌رو عجیب نیست که سنی با حمایت سلسله‌های ترک احیا شد و گسترش یافت.[241]

مسیحیت

گاگائوزها مسیحی هستند.[242] چوواش‌ها اسماً ارتدوکس روسی هستند.[243] دین یاقوت‌ها (ساخاها[244]) آمیزه‌ای از اعتقادات ترکی، مغولی، تونقوزی و روسی است.[245]

در ایران

اقوام ترک زبانی در ایران زندگی می‌کنند که و در چندین استان پراکنده‌اند:

  • مردم آذری:از بومیان منطقه آران بوده‌اند[246][247] ترک‌سازی آذربایجان در زمان سلجوقیان و با ورود اولین اقوام ترک اغوز به صورت عمده به آذربایجان شروع شد.[248] و مهاجرت آنان تا زمان حکومت مغولان ادامه یافت به‌طوری‌که بسیاری از نیروهای ایلخانان ترک بودند. در زمان صفویان ترکسازی آذربایجان با نفوذ قزلباشها افزایش یافت. واژه آذربایجان از واژه کهن ولایت «آتورپاتکان» مشتق شده و بیانگر این است که با تغییر زبان، اسامی محلی هر چند با تغییرات اندکی از ترک‌سازی جدا ماندند.[249]
  • ترکمن‌ها: شاخه‌ای از ترکان آسیای میانه معروف به اُغوز یا غُز هستند که از عهد قدیم در صحراهای وسیع بخش سفلای رود سیحون و بین دریای آرال به زندگی کوچ‌نشینی روزگار می‌گذراندند. تا حدود قرن هفتم میلادی ترکمن‌ها جزئی از قوم بزرگ ترک بودند. در این سال‌ها به دنبال اضمحلال امپراتوری گؤک تؤرک‌ها،[250] گروهی از ترک‌ها که اغوز نامیده می‌شدند، از آنان جدا شده از ناحیهٔ ارخون به طرف آرال و سیردریا کوچ کردند.[251] ترکمنهای ایران بیشتر در جنوب شرقی دریای خزر و در ترکمن‌صحرا و اطراف رودخانه اترک وگرگان‌رود سکونت دارند.
  • قشقایی‌ها: یکی از اتحادیه‌های ایلی در ایران است. از اقوام مختلفی از جمله ترک، کرد، لر، عرب و … تشکیل شده که به زبان ترکی قشقائی سخن می‌گویند. بیشتر افراد این ایل ترک تبار هستند.[252] قشقایی‌ها عموماً بر این باورند که اجدادشان به عنوان قراولان لشکر هلاکوخان و تیمور از ترکستان به ایران آمده‌اند. در حالی که ورودشان در زمان مهاجرت‌های بزرگ قبیله‌ای قرن یازدهم میلادی محتمل‌تر است.
  • افشار:یکی از ایل‌های ترکمان[253][254][255][256][257][258][259] جزء گروه قومی ترک‌های آذربایجانی هستند.[260][261][262] که در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایه‌های دودمان صفوی را بنیاد گذاردند.
  • ترک‌های خراسان: بخشی از مردمان ترک‌زبان ساکن خراسان و نواحی همسایه از ترکمنستان تا فراتر از آمودریا هستند که به زبان ترکی خراسانی سخن می‌گویند و پیرو مذهب شیعهٔ دوازده‌امامی هستند. جمعیت این گروه در درون ایران و نواحی همسایه با استناد به دانشنامه ایرانیکا در حدود یک میلیون نفر است.

دربارهٔ تاریخ حضور اقوام ترک در خراسان اقوال مختلفی وجود دارد.

ایوانوف (۱۹۲۶، ص ۱۵۴) ترک‌های خراسان را بازمانده مهاجمان ترکی دانسته که در قرن سوم از ترکستان به خراسان حمله کردند.[263]
فرای و صاییلی (ص ۳۱۵) تاریخ حضور ترکان در خراسان و ماوراءالنهر را به قبل از ورود اسلام به ایران نسبت داده‌اند.[264]

در منابع جغرافیایی قرون اولیه هجری نیز دربارهٔ حضور ترکان خلج در مناطقی از خراسان بزرگ مطالبی آمده‌است.[265][266] به نظر یوهانسون (۱۹۹۸، ص ۳۲۵)، قسمت اعظم ترک‌های ایران از اخلاف سلجوقیان‌اند. سلجوقیان از قبایل غز بودند و ترک‌های خراسان در اصل بازمانده دسته‌ای از این ترکان غز محسوب می‌شوند.[267]

ترک‌های خراسان را پروفسور دورفر از نسل ترکان سلجوقی می‌داند. اگر چه قبل ار سلجوقیان گروهی دیگر از ترکان اغوز در زمان سلطان محمود غزنوی به خراسان کوچ کردند ولی انبوه ترکان با فرزندان سلجوق یعنی طغرل و چاغری به خراسان آمدند.

سلسله‌های ترک‌تبار ایران

سلسله‌های ترک‌تبار که در ایران بعد از اسلام حکومت کردند عبارتند از:

هرچند حکومت صفویه ترک‌تبار محسوب نمی‌گردد، ولی مهمترین نیروی نظامی که دودمان صفویه را به قدرت رساند قبایل هفتگانه ترک (قزلباش ها) بودند،[284][285][91][286] که شاه اسماعیل به کمک ایشان توانست با شکست آق‌قویونلوها و ازبکان، در تبریز تاجگذاری کند.[91] تمام شاهان صفوی در زمان به شاهی رسیدنشان به زبان ترکی آذربایجانی سخن می‌گفتند (به جز شاه اسماعیل یکم که از بدو تولد دوزبانه بود و به هر دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی سخن می‌گفت و شعر می‌سرود)[287] ولی برخی معتقدند که خاندان صفوی ترکیزه شده و زبان ترکی را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتند. [288]

سلسله‌های ترک‌تبار غیر از ایران

سلسله‌های ترک‌تباری که طی تاریخ در سرزمین هایی غیر از ایران حکومت کردند عبارتند از:


نگارخانه

پانویس

  1. Brigitte Moser, Michael Wilhelm Weithmann, Landeskunde Türkei: Geschichte, Gesellschaft und Kultur, Buske Publishing, 2008, p. 173
  2. Deutsches Orient-Institut, Orient, Vol. 41, Alfred Röper Publushing, 2000, p. 611
  3. https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC4405460/
  4. "Turkey". The World Factbook. Retrieved 21 December 2014. "Population: 81,619,392 (July 2014 est.)" "Ethnic groups: Turkish 70–75%, Kurdish 18%, other minorities 7–12% (2008 est.)" 70% of 81.6m = 57.1m, 75% of 81.6m = 61.2m
  5. "Uzbekistan". The World Factbook. Retrieved 21 December 2014. "Population: 28,929,716 (July 2014 est.)" "Ethnic groups: Uzbek 80%, Russian 5.5%, Tajik 5%, Kazakh 3%, Karakalpak 2.5%, Tatar 1.5%, other 2.5% (1996 est.)" Assuming Uzbek, Kazakh, Karakalpak and Tartar are included as Turks, 80% + 3% + 2.5% + 1.5% = 87%. 87% of 28.9m = 25.2m
  6. "Azerbaijani (people)". Encyclopædia Britannica. Retrieved 24 January 2012.
  7. "Kazakhstan". The World Factbook. Retrieved 21 December 2014. "Population: 17,948,816 (July 2014 est.)" "Ethnic groups: Kazakh (Qazaq) 63.1%, Russian 23.7%, Uzbek 2.9%, Ukrainian 2.1%, Uighur 1.4%, Tatar 1.3%, German 1.1%, other 4.4% (2009 est.)" Assuming Kazakh, Uzbek, Uighur and Tatar are included as Turks, 63.1% + 2.9% + 1.4% + 1.3% = 68.7%. 68.7% of 17.9m = 12.3m
  8. ru:Этно-языковой состав населения России
  9. "China". The World Factbook. Retrieved 13 May 2014.
  10. "Azerbaijan". The World Factbook. Retrieved 30 July 2016. "Population: 9,780,780 (July 2015 est.)"
  11. "Turkmenistan". The World Factbook. Retrieved 13 May 2014.
  12. "Kyrgyzstan". The World Factbook. Retrieved 13 May 2014.
  13. "Afghanistan". The World Factbook. Retrieved 13 May 2014.
  14. "Iraq". The World Factbook. Retrieved 13 May 2014.
  15. "Tajikistan". The World Factbook. Retrieved 13 May 2014.
  16. "Obama, recognize us". St. Louis American. Retrieved 18 March 2015.
  17. Nahost-Informationsdienst (ISSN 0949-1856): Presseausschnitte zu Politik, Wirtschaft und Gesellschaft in Nordafrika und dem Nahen und Mittleren Osten. Autors: Deutsches Orient–Institut; Deutsches Übersee–Institut. Hamburg: Deutsches Orient–Institut, 1996, seite 33.
  18. TRNC SPO, Economic and Social Indicators 2014, pages=2–3
  19. "Georgia". The World Factbook. Retrieved 13 May 2014.
  20. "Results / General results of the census / National composition of population". All-Ukrainian Census, 2001. December 5, 2001. Archived from the original on 31 October 2004. Retrieved 2007-08-05.
  21. "Mongolia". The World Factbook. Retrieved 13 May 2014.
  22. Al-Akhbar. "Lebanese Turks Seek Political and Social Recognition". Archived from the original on 20 June 2018. Retrieved 2 March 2012.
  23. "Tension adds to existing wounds in Lebanon". Today's Zaman. Archived from the original on 11 January 2012. Retrieved 6 April 2011.
  24. Ahmed, Yusra (2015), Syrian Turkmen refugees face double suffering in Lebanon, Zaman Al Wasl, retrieved 11 October 2016
  25. Syrian Observer (2015). "Syria's Turkmen Refugees Face Cruel Reality in Lebanon". Retrieved 10 October 2016.
  26. "Pakistan". The World Factbook. Retrieved 13 May 2014.
  27. "Moldova". The World Factbook. Retrieved 13 May 2014.
  28. "Macedonia". The World Factbook. Retrieved 13 May 2014.
  29. «ترک / ترکها». دانشنامهٔ جهان اسلام.
  30. «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی». ۲۰۱۱. بایگانی‌شده از اصلی در ۶ دسامبر ۲۰۱۱. دریافت‌شده در سه ژوئن ۲۰۱۱. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازدید= را بررسی کنید (کمک)
  31. عنوان. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان/ نویسنده عنایت‌الله رضا/ نشر. علمی و فرهنگی/ص۲۳۰/تاریخ. ۲۰۱۱/تاریخ بازدید. ۲۰۱۱
  32. ایرانیان و ترکان در روزگار ساسانیان، عنایت الله رضا، ص29
  33. http://en.wikipedia.org/wiki/Turkic_peoples
  34. http://fr.wikipedia.org/wiki/Peuples_turcs
  35. http://de.wikipedia.org/wiki/Turkvölker
  36. http://ru.wikipedia.org/wiki/Тюрки
  37. «Turkic peoples». Encyclopædia Britannica.
  38. محسنی، محمدرضا، ۱۳۸۹: پان‌ترکیسم، ایران و آذربایجان، انتشارات سمرقند، ص۸۹
  39. spiritus-temporis بایگانی‌شده در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine، بازدید: نوامبر ۲۰۰۸.
  40. عنایت الله، رضا. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان. صص. ۲۹. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۱۲۱-۱۹۴-۲.
  41. «تاتار». دانشنامه جهان اسلام.
  42. واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد (ترجمه دکتر غفار حسینی) (۱۳۷۶). تاریخ ترک‌های آسیای میانه. تهران: توس. صص. ۴۴.
  43. Origin of Türks and Tatars, Moscow, Publishing house "Insan", 2002, BBK ۶۳٫۳ (۲Р-۶Т), ۰۹۴, Published by the decision of the Bureau of the Humanities Branch of AN RT, Editor: Doctor of Historical Sciences, Professor Ya.S.Sharapov, Reviewers: Doctor of Philosophy, Professor R.Kh.Bariev, Doctor of Historical Sciences, Professor D.K.Sabirov
  44. محسنی، محمدرضا، ۱۳۸۹: پان‌ترکیسم، ایران و آذربایجان، انتشارات سمرقند، ص۲۳۵
  45. «ahg078.tex» (PDF). بایگانی‌شده از اصلی (PDF) در ۸ ژوئن ۲۰۱۱. دریافت‌شده در ۱۷ دسامبر ۲۰۰۹.
  46. "CIA - The World Factbook". Cia.gov. Retrieved ۲۰۱۱-۰۵-۱۶.
  47. , ملیت (روزنامه), 22 March 2007. (ترکی)
  48. http://ekurd.net/mismas/articles/misc2012/9/turkey4166.htm
  49. Cole, Jeffrey (2011), Ethnic Groups of Europe: An Encyclopedia, ABC-CLIO, ISBN 1-59884-302-8
  50. محسنی، محمدرضا، ۱۳۸۹: پان‌ترکیسم، ایران و آذربایجان، انتشارات سمرقند، ص۹۷
  51. Pan-Turkism From Irredentism to Cooperation نوشتهٔ جیکوب ام. لانداؤ (JACOB M. LANDAU)
  52. Zakiev - Genesis - TurkicWorld
  53. Findley, Carter Vaughn. 2005. The Turks in World History. Oxford University Press. ISBN 0-19-516770-8; ISBN 0-19-517726-6 p. 29
  54. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲.
  55. http://www.iranicaonline.org/articles/sogdian-trade
  56. Carter V. Findley, The Turks in World History, (Oxford University Press, October 2004) ISBN 0-19-517726-6
  57. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان، عنایت الله رضا، ص 29-30
  58. محسنی، محمدرضا، ۱۳۸۹: پان‌ترکیسم، ایران و آذربایجان، انتشارات سمرقند، ص۸۹
  59. spiritus-temporis بایگانی‌شده در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine، بازدید: نوامبر ۲۰۰۸.
  60. «تاتار». دانشنامه جهان اسلام.
  61. Origin of Türks and Tatars, Moscow, Publishing house "Insan", 2002, BBK ۶۳٫۳ (۲Р-۶Т), ۰۹۴, Published by the decision of the Bureau of the Humanities Branch of AN RT, Editor: Doctor of Historical Sciences, Professor Ya.S.Sharapov, Reviewers: Doctor of Philosophy, Professor R.Kh.Bariev, Doctor of Historical Sciences, Professor D.K.Sabirov
  62. Сергей, Шойгу. "Сергей Шойгу — Без дураков — Эхо Москвы, 23.04.2008". Эхо Москвы (به روسی). Retrieved 2020-05-31.
  63. Yunusbayev, Bayazit; Metspalu, Mait; Metspalu, Ene; Valeev, Albert; Litvinov, Sergei; Valiev, Ruslan; Akhmetova, Vita; Balanovska, Elena; Balanovsky, Oleg (2015-04-21). "The Genetic Legacy of the Expansion of Turkic-Speaking Nomads across Eurasia". PLoS Genetics. 11 (4): e1005068. doi:10.1371/journal.pgen.1005068. ISSN 1553-7390. PMC 4405460. PMID 25898006. The origin and early dispersal history of the Turkic peoples is disputed, with candidates for their ancient homeland ranging from the Transcaspian steppe to Manchuria in Northeast Asia,
  64. Carter V. Findley, The Turks in World History, (Oxford University Press, October 2004) ISBN 0-19-517726-6
  65. رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 536.
  66. Haywood, John (1998), Historical Atlas of the Medieval World, AD 600–1492, Barnes & Noble
  67. "Ghaznavid dynasty | Turkic dynasty". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  68. Böwering, Gerhard; Crone, Patricia; Mirza, Mahan (January 1, 2012). The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought. Princeton University Press. pp. 410–411.
  69. Bosworth 1968, p. 44.
  70. Sharlet 2011, p. 46.
  71. Rowson 1998, p. 251.
  72. Spooner & Hanaway 2012, p. 284.
  73. Sharlet 2011, p. 27.
  74. Sharlet 2011, p. 52.
  75. Ahmadi 2004, p. 146.
  76. Ziad 2006, p. 294.
  77. Alam, Nalini & Gaborieau 2000, p. 24.
  78. Seljuq. (2009). Encyclopædia Britannica. Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica.
  79. "Oğuz | people". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  80. Merriam-Webster Online – Definition of Seljuk
  81. The History of the Seljuq Turks: From the Jami Al-Tawarikh (LINK)
  82. Shaw, Stanford. History of the Ottoman Empire and Modern Turkey (LINK)
  83. Golden, Peter B. (1992). An Introduction to the History of the Turkic People. Otto Harrassowitz, Wiesbaden. p. 209
  84. "Battle of Manzikert | Summary". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-30.
  85. "Alp-Arslan | Seljuq sultan". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-30.
  86. "Seljuq | History & Facts". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-30.
  87. کوریک، امپراتوری بیزانس، ۱۱۱.
  88. امامی خوئی، «نبرد ملازگرد یا خندق دوم دنیای اسلام».
  89. عسلی و بینش، روزهای سرنوشت ساز در جنگ‌های صلیبی، ۲۱.
  90. Andre Wink, Al-Hind: The Making of the Indo-Islamic World, Vol.2, 16.   via Questia (نیازمند آبونمان)
  91. Ed(s). "al- Niẓāmiyya , al- Madrasa." Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2010, retrieved 20(03/2010)
  92. B.G. Massialas & S.A. Jarrar (1987), "Conflicts in education in the Arab world: The present challenge", Arab Studies Quarterly: "Subjects such as history, mathematics, physical sciences, and music were added to the curriculum of Al-Nizamiyah at a later time."
  93. "Seljuq | History & Facts". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-30.
  94. "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-28.
  95. C. E. Bosworth: Khwarazmshahs i. Descendants of the line of Anuštigin. In Encyclopaedia Iranica, online ed., 2009: "Little specific is known about the internal functioning of the Khwarazmian state, but its bureaucracy, directed as it was by Persian officials, must have followed the Saljuq model. This is the impression gained from the various Khwarazmian chancery and financial documents preserved in the collections of enšāʾdocuments and epistles from this period. The authors of at least three of these collections—Rašid-al-Din Vaṭvāṭ (d. 1182-83 or 1187-88), with his two collections of rasāʾel, and Bahāʾ-al-Din Baḡdādi, compiler of the important Ketāb al-tawaṣṣol elā al-tarassol—were heads of the Khwarazmian chancery. The Khwarazmshahs had viziers as their chief executives, on the traditional pattern, and only as the dynasty approached its end did ʿAlāʾ-al-Din Moḥammad in ca. 615/1218 divide up the office amongst six commissioners (wakildārs; see Kafesoğlu, pp. 5-8, 17; Horst, pp. 10-12, 25, and passim). Nor is much specifically known of court life in Gorgānj under the Khwarazmshahs, but they had, like other rulers of their age, their court eulogists, and as well as being a noted stylist, Rašid-al-Din Vaṭvāṭ also had a considerable reputation as a poet in Persian."
  96. Homa Katouzian, "Iranian history and politics", Published by Routledge, 2003. pg 128: "Indeed, since the formation of the Ghaznavids state in the tenth century until the fall of Qajars at the beginning of the twentieth century, most parts of the Iranian cultural regions were ruled by Turkic-speaking dynasties most of the time. At the same time, the official language was Persian, the court literature was in Persian, and most of the chancellors, ministers, and mandarins were Persian speakers of the highest learning and ability"
  97. "Persian Prose Literature." World Eras. 2002. HighBeam Research. (3 September 2012);"Princes, although they were often tutored in Arabic and religious subjects, frequently did not feel as comfortable with the Arabic language and preferred literature in Persian, which was either their mother tongue—as in the case of dynasties such as the Saffarids (861–1003), Samanids (873–1005), and Buyids (945–1055)—or was a preferred lingua franca for them—as with the later Turkish dynasties such as the Ghaznawids (977–1187) and Saljuks (1037–1194)".
  98. Bosworth in Camb. Hist. of Iran, Vol. V, pp. 66 & 93; B.G. Gafurov & D. Kaushik, "Central Asia: Pre-Historic to Pre-Modern Times"; Delhi, 2005; شابک ۸۱−۷۵۴۱−۲۴۶−۱
  99. C. E. Bosworth, "Chorasmia ii. In Islamic times" in: Encyclopaedia Iranica (reference to Turkish scholar Kafesoğlu), v, p. 140, Online Edition: "The governors were often Turkish slave commanders of the Saljuqs; one of them was Anūštigin Ḡaṛčaʾī, whose son Qoṭb-al-Dīn Moḥammad began in 490/1097 what became in effect a hereditary and largely independent line of ḵǰᵛārazmšāhs." (LINK)
  100. "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-28.
  101. «KHWARAZMSHAHS i. – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۸.
  102. Rene Grousset, The Empire of the Steppes:A History of Central Asia, Transl. Naomi Walford, (Rutgers University Press, 1991), 159.
  103. "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-28.
  104. "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-28.
  105. Fazlallakh, Rashid ad-Din (1987). Oghuznameh (in Russian). Baku."Similarly, the most distant ancestor of Sultan Muhammad Khwarazmshah was Nushtekin Gharcha, who was a descendant of the Begdili tribe of the Oghuz family."
  106. Turchin, Peter; Adams, Jonathan M.; Hall, Thomas D (December 2006). "East-West Orientation of Historical Empires". Journal of World-systems Research. 12 (2): 222. ISSN 1076-156X. Retrieved 12 September 2016.
  107. Rein Taagepera (September 1997). "Expansion and Contraction Patterns of Large Polities: Context for Russia". International Studies Quarterly. 41 (3): 497. doi:10.1111/0020-8833.00053. JSTOR 2600793.
  108. "Timur | Biography, Conquests, Empire, & Facts". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-30.
  109. "Timurid dynasty | History, Architecture, & Meaning". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-30.
  110. B.F. Manz, "Tīmūr Lang", in Encyclopaedia of Islam, Online Edition, 2006
  111. Maria Subtelny, Timurids in Transition, 40: "Nevertheless, in the complex process of transition, members of the Timurid dynasty and their Persian Mongol supporters became acculturate by the surrounding Persianate millieu adopting Persian cultural models and tastes and acting as patrons of Persian culture, painting, architecture and music." pg 41: "The last members of the dynasty, notably Sultan-Abu Sa'id and Sultan-Husain, in fact came to be regarded as ideal Perso-Islamic rulers who develoted as much attention to agricultural development as they did to fostering Persianate court culture." Jump up ^
  112. "Timur | Biography, Conquests, Empire, & Facts". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-30.
  113. هفته‌نامهٔ امرداد، شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱، سال سیزدهم، شمارهٔ ۲۹۰، ص ۸.
  114. «AQ QOYUNLŪ – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۳۰.
  115. "Ak Koyunlu | Turkmen tribal federation". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  116. هینتس، والتر. تشکیل دولت ملی در ایران. ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: ۱۳۶۲، خوارزمی، ص۸۹.
  117. "Kizilbash | Ṣafavid history". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  118. حمیدرضا صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، تهران، سخن، 1380.
  119. «ESMĀʿĪL I ṢAFAWĪ – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۹.
  120. V. Minorsky, The Poetry of Shah Ismail, Bulletin of the School of Oriental and African Studies, University of London, Vol. 10, No. 4. (1942), pp. 1053)
  121. E. Yarshater,"AZERBAIJAN vii. The Iranian Language of Azerbaijan",Encyclopædia Iranica,Vol. III, Fasc. 3, pp. 238-245
  122. «AFSHARIDS – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.
  123. «AFŠĀR – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.
  124. «NĀDER SHAH – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.
  125. "Nādir Shāh | Iranian ruler". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-26.
  126. «AFSHARIDS – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.
  127. «AFŠĀR – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.
  128. «NĀDER SHAH – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۶.
  129. "Nādir Shāh | Iranian ruler". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-26.
  130. «AFŠĀR – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۳۰.
  131. حمیدرضا صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، تهران، سخن، 1380.
  132. "Qājār dynasty | Iranian dynasty". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-30.
  133. https://www.aftabir.com/articles/view/applied_sciences/geograohy_history/c12_1381725237p1.php/%25D8%25AA%25D8%25A7%25D8%25B1%25DB%258C%25D8%25AE%25DA%2586%25D9%2587-%25D8%25B3%25D8%25A7%25D8%25B1%25DB%258C%3famp=1
  134. https://www.isna.ir/amp/97030803969/
  135. «Fis - قاجار». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۶ مارس ۲۰۰۸.
  136. "Mamluk | History, Significance, Leaders, & Decline". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  137. "Baḥrī period | Mamlūk history". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  138. "Ṭūlūnid Dynasty | Egyptian history". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  139. http://factsanddetails.com/asian/cat65/sub424/entry-5879.html
  140. Baring 2005, 169.
  141. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۳. دریافت‌شده در ۳۰ مه ۲۰۲۰.
  142. Abdelrazek 2007, 37.
  143. Baedeker 2000, lviii.
  144. Akar 1993, 94.
  145. Hourani & Ruthven 2002, 129.
  146. Todays Zaman. "Turks in northern Africa yearn for Ottoman ancestors". Archived from the original on 13 March 2011. Retrieved 2012-03-18.
  147. UNESCO 2009, 9.
  148. UNESCO 2009, 12.
  149. Tunisia Today. "Vient de paraître "Tribus: des origines à la dislocation"". Retrieved 2012-04-18.
  150. UNESCO 2009, 13.
  151. Milli Gazete. "Levanten Türkler". Archived from the original on 23 February 2010. Retrieved 2012-03-19.
  152. Leaders. "Le Monde Arabe et la Turquie: les prémices d'une entente". Retrieved 2013-03-29.
  153. Delarosbil, Dave (2006), Mahdia: histoire et société (PDF), Université de Montréal, p. 7
  154. Toussaint-Samat 2009, 10.
  155. Todays Zaman. "Turks in northern Africa yearn for Ottoman ancestors". Archived from the original on 13 March 2011. Retrieved 2012-03-18.
  156. Ruedy 2005, 22.
  157. Stone 1997, 29.
  158. Milli Gazete. "Levanten Türkler". Archived from the original on 23 February 2010. Retrieved 2012-03-19.
  159. National Office of Statistics Algeria. "Démographie". Retrieved 2012-03-18.
  160. Appiah & Gates 2010, 475.
  161. Britannica (2012), Tlemcen, Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica Online
  162. Oakes 2008, 5.
  163. Rozet 1850, 107.
  164. Les Enfants de Médéa et du Titteri. "Médéa". Retrieved 2012-04-13.
  165. «حماسه در ادبیات ترکی». دانشنامهٔ جهان اسلام.
  166. «ʿĀŠEQ». Iranica. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۲ آوریل ۲۰۱۴.
  167. «اولین مقابله ی ترکان و اعراب در دره ی جیحون به روایت طبری1». hawzah.net. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۶-۰۵.
  168. Harold G. Koenig, Saad Al Shohaib Health and Well-Being in Islamic Societies: Background, Research, and Applications Springer 2014 ISBN 978-3-319-05873-3 page 30.
  169. النووي، أبو زكريا محيي الدين يحيى بن شرف النووي (طبعة دار إحياء التراث العربي: ج1 ص14). قال النووي: «اتفق العلماء رحمهم الله على أن أصح الكتب بعد القرآن العزيز الصحيحان البخاري ومسلم وتلقتهما الأمة بالقبول- المنهاج شرح صحيح مسلم بن الحجاج -.
  170. تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام - شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (طبعة دار الغرب الإسلامي:ج6 ص140).
  171. الحطة في ذكر الصحاح الستة - أبو الطيب محمد صديق خان بن حسن بن علي ابن لطف الله الحسيني البخاري القِنَّوجي (طبعة دار الجيل:ج1 ص225).
  172. تدريب الراوي في شرح تقريب النواوي - جلال الدين السيوطي، عبد الرحمن بن أبي بكر (طبعة دار طيبة: ج1 ص142).
  173. معرفة أنواع علوم الحديث - عثمان بن عبد الرحمن، أبوعمرو، تقي الدين المعروف بابن الصلاح (طبعة دار الكتب العلمية: ج1 ص84).
  174. صحیح البخاری حدبث 2928.
  175. صحیح المسلم، حدیث 2912.
  176. المقنع في علوم الحديث - ابن الملقن، سراج الدين أبو حفص عمر بن علي بن أحمد الشافعي المصري، طبعة دار فواز للنشر، جـ1، صـ 56.
  177. الجامع لأخلاق الراوي وآداب السامع، بَابُ الْقَوْلِ فِي كَتْبِ الْحَدِيثِ عَلَى وَجْهِهِ، حديث رقم 1574 نسخة محفوظة 17 ديسمبر 2019 على موقع واي باك مشين. يقول الخطيب البغدادي: «وَمِمَّا يَتْلُو الصَّحِيحَيْنِ سُنَنُ أَبِي دَاوُدَ السِّجِسْتَانِيِّ وَأَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ النَّسَوِيِّ وَأَبِي عِيسَى التِّرْمِذِيِّ وَكِتَابُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ خُزَيْمَةَ النَّيْسَابُورِيِّ الَّذِي شَرَطَ فِيهِ عَلَى نَفْسِهِ إِخْرَاجَ مَا اتَّصَلَ سَنَدُهُ بِنَقْلِ الْعَدْلِ عَنِ الْعَدْلِ إِلَى النَّبِيِّ Mohamed peace be upon him.svg، ثُمَّ كُتُبُ الْمَسَانِيدِ الْكِبَارِ مِثْلُ مُسْنَدِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَنْبَلٍ».
  178. سنن ابوداوود، فصل مخصوص «النهی فی قتال الترک».
  179. جاحظ، فضائل الاتراک، (رسائل جاحظ) آماده چاپ بوسیله عبدالسلام، م. هارون، قاهره، 1963، ج 1، ص 58 و 76، الحمولی، همان، ص 23. ابن فقیه، البلدان، ص 316، لیدن، 1302.
  180. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه‌ی آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج 15، ص 57.
  181. کتاب زندگی و آثار جاحظ. علیرضا ذکاوتی‌، صص. ۴۵.
  182. 19. و ذکر قول عمر بن الخطاب فی الترک حیث قال «عدو شدید» فنهی العرب عن التعرض للا تراک. جاحظ، فضائل الاتراک، (رسائل جاحظ)، ج 1، ص 58.
  183. . افرجوالهم ما ترکوا کم و لاتتعرضوا لهم فانه قد قیل «تارکوا هم ماترکوا کم». الجاحظ، فضائل الاتراک، (رسائل جاحظ) ج 1، ص 58.
  184. جاحظ، فضائل الاتراک، (رسائل جاحظ) آماده چاپ بوسیله عبدالسلام، م. هارون، قاهره، 1963، ج 1، ص 58 . «وصیة لجمیع العرب فان الرأی متارکتنا و مسالمتنا و ما ظنکم بقوم لم یعرض لهم ذوالقرنین و بقوله اترکوا هم (سموا الترک) هذا بعد ان غلب علی جمیع الارض غلبة و قسرا و عنوةٍ و قهرا».
  185. زکریا کتابچی، «الترک»، ص 132 96، هم چنین مقاله وی «ترکان در کشورهای مسلمان»، بزرگداشت پروفسور طیب اِکچ، آنکارا، 1977، ص 195.
  186. الطبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 264، لوددت لوانی لم اکن دشت الی خراسان جندا و لوددت انه لوکان بینما و بینها بحر من نار.
  187. الطبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 264.
  188. . الطبری، تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 264.
  189. نهج‌البلاغه. ترجمهٔ محمد دشتی. قم: مشهور. ۱۳۷۹. شابک ۹۶۴-۶۸۶۳-۲۸-۰.
  190. http://www.unesco.org/languages-atlas/index.php?hl=en&page=atlasmap#
  191. http://www.unesco.org/new/en/culture/themes/endangered-languages/atlas-of-languages-in-danger/
  192. https://www.ethnologue.com/country/RU/languages
  193. https://www.britannica.com/place/Russia/Mixed-and-deciduous-forest#ref422354
  194. Badīʻī, Nādira (1997), Farhang-i wāžahā-i fārsī dar zabān-i ūyġūrī-i Čīn, Tehran: Bunyād-i Nīšābūr, p. 57
  195. http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2009/02/090221_a-afg-mother-language-day
  196. http://www.dana.ir/news/359108.html/زبان-ترکی-شمال-استان-همدان-در-معرض-فراموشی-است
  197. دکتر جلال متینی. «زبان فارسی و حکومتهای ترکان». پارسی‌انجمن.
  198. http://www.unesco.org/languages-atlas/
  199. https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_endangered_languages_in_Asia#Iran
  200. Ethnologue report for language code: qxq
  201. Michael Knüppel، دانشنامه ایرانیکا.
  202. حسین‌آبادی، «زوال تدریجی گویش ترکی قشقایی»، گویش‌شناسی، ۵۸.
  203. Bosworth, C.E. ; Doerfer, G. «K̲H̲alad̲j̲.» Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2008. Brill Online. UNIVERSITEITSBIBLIOTHEEK LEIDEN. 04 November 2008 <http://www.brillonline.nl/subscriber/entry?entry=islam_COM-0485%5Bپیوند+مرده%5D>
    • Kıral, Filiz. 2007. Cultural changes in the Turkic world. Istanbuler Texte und Studien, Bd. 7. Würzburg: Ergon-Verl.
    p.۱۶۵
  204. Ethnologue report for Iran
  205. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۶ ژوئیه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۱۴ آوریل ۲۰۱۸.
  206. Helen Chapin Metz and the Federal Research Division of the Library of Congress. Iraq: A Country Study, p. 86.
  207. Taylor 2004, 30.
  208. Anderson & Stansfield 2009, 43.
  209. Türkmeneli İşbirliği ve Kültür Vakfı. "Declaration of Principles of the (Iraqi?) Turkman Congress". Archived from the original on 8 March 2012. Retrieved 2011-11-25.
  210. Nissman, David (5 March 1999), "The Iraqi Turkomans: Who They Are and What They Want", Iraq Report, Radio Free Europe/Radio Liberty, 2 (9)
  211. Central Intelligence Agency. "The World Factbook: Iraq". Retrieved 2011-11-29.
  212. Johanson ۲۰۰۹, ۱۱۱۶.
  213. "Encyclopedias and Dictionaries", Encyclopædia Britannica, Vol. 18 (15th edition ed.), Encyclopædia Britannica, Inc., 2007, p. 257–286
  214. Kenneth Kister (۱۹۹۴Kister's Best Encyclopedias: A Comparative Guide to General and Specialized Encyclopedias، Oryx Press، شابک ۰-۸۹۷۷۴-۷۴۴-۵
  215. Sader, Marian; Lewis, Amy (۱۹۹۵Encyclopedias, Atlases, and Dictionaries، New Providence, NJ: A Reed Reference Publishing Company، شابک ۰-۸۳۵۲-۳۶۶۹-۲
  216. "Seljuq | History & Facts". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-28.
  217. Andre Wink, Al-Hind: The Making of the Indo-Islamic World, Vol.2, 16.   via Questia (نیازمند آبونمان)
  218. دبیری‌نژاد، بدیع‌الله. صص۵۷–۶۰.
  219. Notghi & Sabri-Tabrizi 1994, p. 244.
  220. Bosworth 1963, p. 132.
  221. Meisami 1993, p. 247.
  222. Poliakova 1984, p. 241.
  223. Yarshater 2008.
  224. "Timur | Biography, Conquests, Empire, & Facts". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-28.
  225. ملا احمد تتوی، آصف خان قزوینی (۱۳۸۲). تاریخ الفی. اول. تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی. ص. ۱. شابک ۹۶۴۴۴۵۲۷۳۹.
  226. کورش جنتی (۷ آذر ۱۳۹۳). «پیوند زبانی و فرهنگی ایران و هند». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۱ فوریه ۲۰۱۵. دریافت‌شده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۳.
  227. "Indo-Persian Literature Conference: SOAS: North Indian Literary Culture (1450-1650)". www.soas.ac.uk. Retrieved 2020-05-28.
  228. جلال متینی. «زبان فارسی و حکومتهای ترکان». پارسی‌انجمن.
  229. «Turkic peoples». Encyclopædia Britannica. دریافت‌شده در ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۳.
  230. مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Turkic peoples». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۳.
  231. http://ekurd.net/mismas/articles/misc2012/9/turkey4166.htm
  232. http://books.google.com/books?id=-LWbBMm27w8C&lpg=PP1&pg=PT84#v=onepage&q&f=false
  233. «Culture». gagauzia. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۸ مه ۲۰۱۴.
  234. «Chuvash». Encyclopedia Britannica.
  235. «Sakha». Encyclopedia Britannica.
  236. «Yakut - Religion and Expressive Culture». everyculture.
  237. Kobishchanov, Yuri et al. Axum. Pennsylvania State University Press, 1979; p. 89
  238. Ronald G. Suny: What Happened in Soviet Armenia? Middle East Report, No. 153, Islam and the State. (Jul. – Aug. , 1988), pp. 37–40.
  239. An Introduction to the History of the Turkic Peoples pp. 385-6
  240. "The spread of Turkish in Azerbaijan", Encyclopaedia Iranica,. Retrieved 11 June 2006.
  241. Peoples of Western Asia By Marshall Cavendish Corporation
  242. سیری در تاریخ سیاسی اجتماعی ترکمنها، امین‌الله گلی، نشر علم، ۱۳۶۶
  243. Pierre Oberling (July 20, 2003). "QAŠQĀʾI TRIBAL CONFEDERACY i. HISTORY". [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]]. ۱. Bibliotheca Persica Press. ISBN 0710091109. Archived from the original on 02 April 2013. Retrieved July 20, 2003. Check date values in: |تاریخ بایگانی= (help); URL–wikilink conflict (help)
  244. http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-c3e1a26362c34adebd653ebfb3bf2dad-fa.html
  245. «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی - افشار». بایگانی‌شده از اصلی در ۵ نوامبر ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۸ اوت ۲۰۱۶.
  246. Joshua Project - Ethnic People Groups of the Turkic Peoples Affinity Bloc
  247. Tapper, Richard (1997). Frontier Nomads of Iran: A Political and Social History of the Shahsevan. Cambridge University Press, ISBN 0-521-58336-5, 9780521583367, Page 44
  248. Reid,.J. J. (2000). «Crisis of the Ottoman Empire: Prelude to Collapse 1839-1878.» Franz Steiner Verlag, ISBN 3-515-07687-5, 9783515076876, Page 210
  249. Peter Malcolm Holt, Ann Katherine Swynford Lambton, Bernard Lewis (1977). The Cambridge History of Islam Cambridge University Press,ISBN 0-521-29135-6, 9780521291354, Page 430
  250. Richard V. Weekes. Muslim peoples: a world ethnographic survey. AZERI. — Greenwood Press, 1978 — p. 56 — ISBN 978-0-8371-9880-4
  251. Российский этнографический музей. Афшары.
  252. "Азербайджанцы". [[دانشنامه بزرگ شوروی|Great Soviet Encyclopedia]] (به روسی). Retrieved Sep 13, 2013. URL–wikilink conflict (help)
  253. Vladimir Ivanov, "Further notes on gypsies in Persia", J[R]ASB, new series, vol.16, no.7.1920
  254. Richard N. Frye and A. M. Sayili, "The Turks in Khurasan and Transoxania at the time of the Arab conquest", The Moslem world, XXXV, no.4 (Oct.1945)
  255. ابن‌حوقل، ص 419
  256. اصطخری، ص 253
  257. idem, "Irano-Turkic", in Turkic-Iranian contact areas: historical and linguistic aspects, ed. Lars Johanson and Christiane Bulut, Wiesbaden: Harrassowitz Verlag, 2006
  258. Seljuq. (2009). Encyclopædia Britannica. Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica.
  259. "Oğuz | people". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  260. Merriam-Webster Online – Definition of Seljuk
  261. The History of the Seljuq Turks: From the Jami Al-Tawarikh (LINK)
  262. Shaw, Stanford. History of the Ottoman Empire and Modern Turkey (LINK)
  263. Golden, Peter B. (1992). An Introduction to the History of the Turkic People. Otto Harrassowitz, Wiesbaden. p. 209
  264. "Khwārezm-Shāh Dynasty | Turkish dynasty". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  265. "Timurid dynasty | History, Architecture, & Meaning". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  266. "Timur | Biography, Conquests, Empire, & Facts". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  267. "Kara Koyunlu | Turkmen tribal federation". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  268. «AQ QOYUNLŪ – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۹.
  269. Afsharid Dynasty. Oxford Islamic Studies
  270. "Nādir Shāh | Iranian ruler". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  271. «AFŠĀR – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۹.
  272. «Afsharid Dynasty - Oxford Islamic Studies Online». www.oxfordislamicstudies.com. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۹.
  273. Qājār Dynasty. (2009). Encyclopædia Britannica. Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica.
  274. "Kizilbash | Ṣafavid history". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  275. حمیدرضا صفاکیش، صفویان در گذرگاه تاریخ، تهران، سخن، 1380.
  276. «ESMĀʿĪL I ṢAFAWĪ – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۹.
  277. V. Minorsky, The Poetry of Shah Ismail, Bulletin of the School of Oriental and African Studies, University of London, Vol. 10, No. 4. (1942), pp. 1053)
  278. E. Yarshater,"AZERBAIJAN vii. The Iranian Language of Azerbaijan",Encyclopædia Iranica,Vol. III, Fasc. 3, pp. 238-245
  279. رئیس‌نیا، رحیم، «آذربایجان در سیر تاریخ ایران از آغاز تا اسلام»، ص 535.
  280. رضا، عنایت الله. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان. ص ۸۸ تا ۸۹
  281. تاریخ تاجیکان، ص ۳۳۳
  282. Bilge kagan’s Memorial Complex, TÜRIK BITIG
  283. Christoph Baumer, History of Central Asia, volume two, 2014
  284. Wood, Francis (2002). The Silk Road: Two Thousand Years in the Heart of Asia. Berkeley, CA: University of California Press. pp. 238&ndash, 239. ISBN 978-0-520-24340-8.
  285. "Ottoman Empire | Facts, History, & Map". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  286. "Mughal dynasty | History, Map, Rulers, & Facts". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  287. "Timur | Biography, Conquests, Empire, & Facts". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  288. Josef W. Meri (2005). Medieval Islamic Civilization. Routledge. p. 812. ISBN 9780415966900.
  289. «SALJUQS iii. SALJUQS OF RUM – Encyclopaedia Iranica». www.iranicaonline.org. دریافت‌شده در ۲۰۲۰-۰۵-۲۹.
  290. "Sultanate of Rūm". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  291. "Mamluk | History, Significance, Leaders, & Decline". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  292. "Baḥrī period | Mamlūk history". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  293. "Ṭūlūnid Dynasty | Egyptian history". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  294. "Qarakhanid Dynasty | Asian history". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  295. Bosworth, C.E. (1996). The New Islamic Dynasties: A Chronological and Genealogical Manual. New York: Columbia University Press.
  296. "History of Central Asia - The Middle Ages". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  297. Gijsbert Oonk (2007). Global Indian Diasporas: Exploring Trajectories of Migration and Theory. Amsterdam University Press. p. 36. ISBN 978-90-5356-035-8.
  298. "Turfan | China". Encyclopedia Britannica. Retrieved 2020-05-29.
  299. André Wink (2003). Indo-Islamic society: 14th – 15th centuries. p. 139.
  300. Siegbert Uhlig (2003). Encyclopaedia Aethiopica: D-Ha. p. 151.
  301. Ainslie Thomas Embree, Asia Society (1988). Encyclopedia of Asian history, Volym 1. p. 149.

منابع

در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ مردمان ترک موجود است.
  • تاریخ طبری جلد ۱، ص ۸۹۵ و ۸۹۶ (پیشینه واژهٔ ترک)
  • حاشیهٔ برهان چ معین (پیشینه واژهٔ ترک)
  • پژوهشی پیرامون زبان، دین، خط ترکان، مؤلف و مترجم حسین شرقی / کتابخانه ملی ایران ۱۲۴۷۶–۷۸م (پراکندگی اقوام ترک)
    • Ahmadi, Wali (2004). "The Institution of Persian Literature and the Genealogy of Bahar's "Stylistics"". British Journal of Middle Eastern Studies. Taylor & Francis, Ltd. Vol. 31, No. 2 (Nov.).
    • Alam, Muzaffar; Nalini, Françoise Delvoye; Gaborieau, Marc (2000). The making of Indo-Persian Culture: Indian and French Studies. Manohar Publishers & Distributors.
    • Arjomand, Said Amir (2012). "Patrimonial state". In Böwering, Gerhard; Crone, Patricia; Mirza, Mahan. The Princeton Encyclopedia of Islamic Political Thought. Princeton University Press.
    • Amirsoleimani, Soheila (1999). "Truths and Lies: Irony and Intrigue in the Tārīkh-i Bayhaqī: The Uses of Guile: Literary and Historical Moments". Iranian Studies. Taylor & Francis, Ltd. Vol. 32, No. 2, Spring.
    • Bosworth, C.E. (1963). The Ghaznavids:994–1040. Edinburgh University Press.
    • Bosworth, C.E. (1968). "The Development of Persian Culture under the Early Ghaznavids". Iran. Taylor & Francis, Ltd. Vol. 6.
    • Bosworth, C.E. (1975). "The Early Ghaznavids". In Bosworth, C. E. The Cambridge History of Iran. Vol. 4. Cambridge University Press.
    • Bosworth, C.E. (1977). The Later Ghaznavids. Columbia University Press.
    • Bosworth, C.E. (1996). The New Islamic Dynasties. Columbia University Press.
    • Bosworth, C.E. (2006). "Ghaznavids". Encyclopaedia Iranica.
    • Houtsma, Martijn Theodoor (1987). E.J. Brill's first encyclopaedia of Islam, 1913–1936. 2. BRILL. p. 151. ISBN 978-90-04-08265-6. Retrieved 24 September 2010.
    • Katouzian, Homa (2003). Iranian history and politics:The Dialectic of State and Society. Routledge.
    • Levi, Scott Cameron; Sela, Ron, eds. (2010). Islamic Central Asia: an anthology of historical sources. Indiana University Press.
    • Lewis, Bernard (1992). The World of Islam. London: Thames and Hudson. ISBN 978-0-500-27624-2.
    • Meisami, J. S. (1993). "The Past in Service of the Present: Two Views of History in Medieval Persia". Poetics Today:Cultural Processes in Muslim and Arab Societies: Medieval and Early Modern Periods. Duke University Press. Vol. 14, No. 2,(Summer).
    • Meisami, Julie Scott (1999). Persian historiography to the end of the twelfth century. Edinburgh University Press.
    • Notghi, Hamid; Sabri-Tabrizi, Gholam-Reza (1994). "Hail to Heydarbaba: A Comparative View of Popular Turkish & Classical Persian Poetical Languages". British Journal of Middle Eastern Studies. Taylor & Francis, Ltd. Vol. 21, No. 2.
    • Poliakova, E. A. (1984). "The Development of a Literary Canon in Medieval Persian Chronicles: The Triumph of Etiquette". Iranian Studies. Taylor & Francis, Ltd. Vol. 17, No. 2/3 (Spring – Summer).
    • Rowson, E.K. (1998). "Ghaznavids". In Meisami, Julie Scott; Starkey, Paul. Encyclopedia of Arabic Literature. Vol.1. Routledge.
    • Roy, Kaushik (2016). Military Manpower, Armies and Warfare in South Asia. Routledge.
    • Sharlet, Jocelyn (2011). Patronage and Poetry in the Islamic World: Social Mobility and Status in the Medieval Middle East and Central Asia. Tauris Academic Studies.
    • Spooner, Brian; Hanaway, William L. (2012). Literacy in the Persianate World: Writing and the Social Order. University of Pennsylvania Press.
    • Spuler, B. (1970). "The Disintegration of the Caliphate in the East". In Holt, P.M.; Lambton, Ann K.S.; Lewis, Bernard. Cambridge History of Islam. IA: The Central islamic Lands from Pre-Islamic Times to the First World War. Cambridge University Press.
    • Spuler, B. (1991). "Ghaznawids". In Lewis, B.; Pellat, C.; Schacht, J. The Encyclopedia of Islam. II. Brill.
    • Taagepera, Rein (1997). "Expansion and Contraction Patterns of Large Polities: Context for Russia". International Studies Quarterly. Wiley. 41 (3):(September). doi:10.1111/0020-8833.00053.
    • Turchin, Peter; Adams, Jonathan M.; Hall, Thomas D (2006). "East-West Orientation of Historical Empires". Journal of World-systems Research. University of Pittsburgh Press. 12 (2):(December). ISSN 1076-156X.
    • Wink, Andre (2002). Al-Hind: The Making of the Indo-Islamic World. Vol.2. Brill.
    • Yarshater, E. (1960). "The Theme of Wine-Drinking and the Concept of the Beloved in Early Persian Poetry". Studia Islamica. Brill. No. 13.
    • Yarshater, Ehsan (2008). "Iran". Encyclopaedia Iranica.
    • Ziad, Homayra (2006). "Ghaznavids". In Meri, J. Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia. Routledge.


    This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.