آشور
آشور (به پارسی باستان: آثورا 𐎠𐎰𐎢𐎼𐎠 (Aϑur)،[1] (به اکدی: آشور)؛ (به عربی: أشور)؛ (به عبری: אַשּׁוּר آشور)، (به آرامی: ܐܫܘܪ آشور وܐܬܘܪ آتور)؛ سرزمینی کهن در بخش میانی رود دجله و کوهستانهای مجاور آن است. نخستین پایتخت آشور، شهر آشور در ساحل رود دجله در جنوب موصل امروزی، و پس از آن کالح (روستای النعمانیه، موصل امروزی) و سپس نینوا (موصل امروزی) و برای مدت کوتاهی دور شاروکین (خورساباد)[2] هم بودهاست. نام آشور از نام یک ربالنوع[3] گرفته شدهاست.
امپراتوری آشور آشور | |||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۱۹۰۶ پیش از میلاد–۶۰۹ پیش از میلاد | |||||||||||||
نقشهٔ امپراتوری آشور و متصرفاتش | |||||||||||||
پایتخت | شهر آشور دور شاروکین کالح نینوا | ||||||||||||
زبان(های) رایج | زبان آرامی | ||||||||||||
دین(ها) | آشوری-بابلی | ||||||||||||
حکومت | پادشاهی | ||||||||||||
پادشاه | |||||||||||||
• ۱۹۰۶–۱۸۶۷ پیش از میلاد | اریشوم یکم (نخستین) | ||||||||||||
• ۶۱۲–۶۰۹ پیش از میلاد | آشوراوبالیت دوم (آخرین) | ||||||||||||
دوره تاریخی | عصر آهن | ||||||||||||
• بنیانگذاری | ۱۹۰۶ پیش از میلاد | ||||||||||||
۶۱۲ پیش از میلاد | |||||||||||||
• نبرد مگیدو | ۶۰۹ پیش از میلاد | ||||||||||||
|
تاریخ عراق |
---|
درگاه عراق |
ساکنان
آشوریها اصالتاً از نژاد زبانهای سامی بودند و زبان آنان با سایر زبانهای سامی، مانندِ عربی و عبری همریشه است. آشور در آغاز یکی از استانهای کشور بابل و تابع آن بود. در سال ۱۸۰۰ پ. م فرمانروایان اولیه آشوری شهرهای آشور، اربلا (اربیل) و آراپخا (کرکوک) را متحد کردند و سلسلههای پادشاهی آشور بعد از سال ۱۴۲۰ پ. م شکل گرفتند. چون سرزمینشان مانند بابل حاصلخیز نبود ناچار شدند که از دسترنج دیگران استفاده کنند، این بود که باجگیری و دستاندازی به سرزمینهای دیگر را در پیش گرفتند. نتیجتاً دولت آشور یک دولت حرفهای جنگجو و متجاوز شد.
تاریخ آشور
تاریخ آشور باستان به سه دوره تقسیم میشود:
- ۱- پادشاهی کهن (۱۹۰۶–۱۳۹۲ پ. م)
- ۲- پادشاهی میانه (۱۳۹۲–۹۱۲ پ. م)
- ۳-پادشاهی نو (۹۱۲–۶۰۹ پ. م)
امپراتوری آشور کهن
دولت آشور دولت مهمی بود که در خاورمیانه قدیم تشکیل شد و در آغاز تابع بابل بود. در سال ۱۸۰۰ پ. م فرمانروایان اولیه آشوری شهرهای آشور، اربلا (اربیل) و آراپخا (کرکوک) را متحد کردند و سلسلههای پادشاهی آشور بعد از سال ۱۴۲۰ پ. م شکل گرفتند. آشور حدود هزار سال دوام کرد. آشوریها چون سرزمینشان مانند بابل حاصلخیز نبود باجگیری و دست اندازی به سرزمینهای دیگر را در پیش گرفتند. نتیجتاً دولت آشور یک دولت حرفهای جنگجو و متجاوز شد. بزرگترین پادشاه این دوره اریشوم یکم میباشد. اما پس از مدتی بابل دوباره موفق شد آشور را مطیع خود کند.[4] از وقایع مهم این دوره پیدا شدن قومی صحراگرد و تازهنفس از عربستان بود که آشور و بابل را تحت فشار قرار دادند، این مردمان در تاریخ به آرامیها مشهور هستند.[5] منابع میخی سومری و اکدی قدیم- قرن ۲۳ پ. م - قدیمترین اطلاعات در رابطه با تاریخ آشور هستند و مدارک زیر جزئی از منابع مزبور است:
- فهرست اسامی فرمانفرمایان کوتی که علیالظاهر منشأ آن اطلاعات رسمی بوده و بخشی از آنچه را اصطلاحاً فهرست سلطنتی سومر مینامند تشکیل میدادهاست.
- شرح شاعرانهای در بارهٔ جنگ اوتوهگال پادشاه سومری شهر اور با تیرکان پادشاه کوتی. یادداشت وقایعی که کاهنان غیبگو در آن باره پیشگویی کردهاند.
در میانرودان- بینالنهرین ـ قدیم مبدأ تاریخی وجود نداشت و سال شماری از روی وقایع برجسته به عمل میآمد و هر سال به نام واقعهای برجسته که وقوع یافته بوده نامیده میشد. از آنجمله بود وقایع مربوط به لشکرکشیهای شاهان سومر و اکد به جبال زاگرس.
- منابع میخی آشور مربوط به هزارهٔ دوم پیش از میلاد بسیار قلیل است و تقریباً تنها از کتیبههای پادشاهان تشکیل شده و مربوط به مراسم و سازمان مذهبی است و فقط بهطور ضمنی - آن هم کلی- نتایج پیروزیهای عمدهٔ پادشاه را ذکر میکنند.
- کتیبههای آشوری مربوط به قرن نهم تا هفتم پیش از میلاد صورت دیگری دارد. برخی از آنها به لسانی شیوا، اطلاعات فراوان دربارهٔ کشورهایی که پادگان و اقامت دستهجات جنگی آشور بوده، بدست میدهند. کتیبههای این عهد به چند نوع یا دسته تقسیم میگردد:
- نامههایی به خدا- گزارشهای مشروح دربارهٔ یکی از لشکرکشیها که به عنوان معبد خدای بزرگ[6] آشور است. گزارشهای مزبور را کاتبان ادیب تنظیم نموده و مبتنی بر یادداشتهای اصلی دبیران شاهی و صورتهای غنایم بودهاست.
- سال نامهها- یا شرح لشکر کشیهای سالیانهٔ پادشاهان که از روی گزارشهای بدوی خلاصه و تنظیم گشتهاست و برخی بخشهای آن مختصر و ساده و از تحریف خالی نیست.
- کتیبههای بازدید کلی- مجموعی از شروح لشکرکشیهای یک پادشاه از لحاظ جغرافیایی، نه تقدم و تاَخر تاریخی.
- کتیبههای پیروزی- که فقط حاوی نتایج پیروزیها بهطور اختصار است و ترتیبی در آن مراعات نگشتهاست.
به استثنای متون دستهٔ اول که مانند اسناد میخی عادی بر صفحات سفالین منقور میشده دیگر نوشتهها بر استوانهها، مخروطها یا منشورهای سفالین و صفحات سنگ نقر میگشت و عادت به مناسبت ساختمان عمارتی در پی آن قرار داده میشد. بانیان آن میپنداشتند که وقتی ساختمان کهنه شد و فروریختن آغاز کرد یکی از پادشاهان آینده تصمیم به تجدید بنای آن گرفته و دیوارها را برداشته کتیبه را مکشوف خواهد ساخت و خاطرهٔ اعمال پادشاهان بدین نحو محفوظ خواهد ماند. کتیبههای پیروزی یا فتحنامهها بر روی کار و نمای سنگی اتاقهای کاخها نیز در جای نمایانی نقر میشد.
امپراتوری آشور میانه
شهر آشور اولین پایگاه آشوریها بهشمار میآید و توسعه قدرت آنان از همین شهر آغاز شد، بهطوری که امپراتوری آشور میانه را بنیاد نهادند و گستره قدرت آشوریها در زمان فرمانروایی توکولتینینورتای یکم (۱۲۰۷–۱۲۴۴پ. م) به منتهای اوج خود رسید و آشوریها حاکم مطلق سراسر میانرودان شدند؛ و حدود کشور از خاور و غرب توسعه یافت و لبنان و سوریه و فلسطین و مصر امروزی در تصرف آشوریان بود. بزرگترین پادشاه این دوره آشور-ناصیر-پال دوم است که توانست مرزهای آشور را تا حدود پادشاهی تیگلت پیلسر یکم گسترش بدهد.[7] اگرچه آشور در این دروه قویترین حکومت غرب آسیا بود اما پس از مدتی قومی شمالی (ساکن ارمنستان کنونی) بر ضد دولت آشور قیام کردند و دولت آرارات یا وان را پایهگذاری کردند، پس از این شورش، اقوام دیگر تحت حکومت آشور از اطاعت دولت آشور سرباز زدند و در نهایت شورشی در آشور این دوره را به پایان رسانید.[8]
امپراتوری آشوری نو
پس از امپراتوری «میانه آشور» قدرت آشوریها رو به سستی گذاشت، بهطوری که تا دو یا سه سده پس از امپراتوری «آشور میانه» توسط اقوام بیتمدن مورد دست درازی و غارت قرار گرفتند، تا اینکه به مرور به خودباوری رسیدند و جان دوباره گرفتند و درست در همین زمان بود که عظمت و شکوه گذشته شکوفا شد و تمدن میانرودان شکل گرفت. بزرگترین پادشاه این دوره تیگلت پیلسر سوم است که ابتدا به بابل لشکرکشی کرد که موفق شد بابلیها و کلدانیها را شکست بدهد، سپس به قسمتهای شمالی لشکرکشی کرد که توانست قسمتهای جنوبی سرزمین آرارات را ضمیمه آشور بکند ولی موفق به فتح پایتخت آن نشد.[8]
نخستین دورهٔ تهاجم آشور
لشکرکشیهای سلاطین آشور که در قرن نهم پ. م در نقاط زاگرس تجدید گشت - همچون گذشته - جنبهٔ دستبرد داشت و هدف آن بیشتر غارت دامها و گرفتن اسیر و برده بود. هر بار که لشکریان آشور نزدیک میشدند[10] بوسیلهٔ آتشی که در قلل میافروختند از نزدیکی ایشان با خبر میشدند. بیشتر ساکنان دهکدههای خویش را ترک گفته دامها را به قلل صعبالوصول کوهها سوق میدادند و دشمن علیالرسم جسارت نمیکرد ایشان را تعاقب کند. عامه مردم از ماندن در دهکدههای مستحکم خویش امتناع میورزیدند زیرا با اینکه نقاط مزبور با حصاری محصور و برای دفاع در مقابل حملهٔ دهکدههای مجاور یا امارتهای کوچک کافی بود، آنقدر قدرت و استحکام نداشت که محاصرهٔ منظم لشکریان آشور را که با بهترین وسایل فنی زمان خویش مجهز بودند تحمل کند؛ و در نتیجه در پناه بردن به کوهها امید بیشتری برای حفظ افراد و دامها وجود داشت؛ ولی چون نیروهای تولیدی ترقی و تکامل یافتند اموال و ثروتهایی به وجود آمد که بردن آن به کوهها مشکل بود و به هر تقدیر اِعمال چنین شیوهای، از تجاوز آتی نمیتوانست جلوگیری کند. نخستین هدف تهاجم آشوریان زاموآ[11] بود. در آن زمان از دریاچه ارومیه تا بخش علیای رود دیاله را به این نام زاموآ مینامیدند.[12] در پایان قرن دهم پ.م. آداد-نراری دوم پادشاه آشور - ۹۱۱ تا ۸۹۰ پ. م - ناحیهای از آن سوی زاب بزرگ سفلی - مرز کشور لولومیان - از هابهی و زاموآ تا گردنههای کشور نامار را درنوردید و قبل از آن نیز بسوی سرچشمهٔ زاب بزرگ[13] رفته به کشور مهری که در نزدیکی کرانههای غربی دریاچهٔ ارومیه واقع بود رسید. در عهد پادشاهان بعدی آشور توکولتی نینورتای دوم که در سال - ۸۸۵ پ. م - لشکر کشید و آشور-ناصیر-پال دوم که در سال - ۸۸۳، ۸۸۱، ۸۸۰ پ. م - لشکر کشید تجاوز و لشکرکشی به اراضی زاگرس دوام یافت ولی لشکرکشیهای آشور-ناصیر-پال دوم از دیگر تجاوزات جدیتر بود.
دورهٔ دوم تهاجم آشور - تیگلت پیلسر سوم
تهاجم آشور در سال - ۷۴۴ پ. م - با حمله به نامار آغاز گردید. لازم است ذکر شود که تیگلت پیلسر سوم و جانشینان وی نسبت به سرزمین مفتوح رفتاری جز آنچه شاهان پیشین داشتند پیش گرفتند. پیشتر بخش اعظم ساکنان ناحیهٔ تسخیر شده را سر میبریدند و فقط عده معدودی افراد کارآمد را، برهنه کرده، طوق و زنجیر بر گردنشان نهاده و به بردگی میبردند ولی از زمان سلطنت تیگلت پیلسر سوم تشخیص دادند که این شیوه نامناسب و از لحاظ نتایج حاصله برای طبقهٔ حاکمه و دولت آشور کم سود است. این بار چون توانسته بودند سرزمین مفتوح را جزو خاک آشور سازند، مردم آن دیار را در محل باقی گذاشته مالیاتهای سنگین بر ایشان وضع میکردند یا - در بیشتر موارد - ایشان را، به شیوهای متشکل، با بخشی از اثاث البیت و لوازم و کودکان و غیره، به نقاطی که قبلاً بر اثر لشکرکشیهای آشور ویران و غیر مسکون شده بوده تبعید مینمودند و به جای آنان ساکنان نقاطی را که در دیگر مرزهای پادشاهی خویش مسخر کرده بودند، ساکن میساختند. بدین طریق بهرهبرداری عقلاییتری از اراضی امپراتوری آشور تأمین میشد و عواید آن منظمتر وصول میگردید و انتقال و تغییر محل مردم امکان تبانی و مقاومت در برابر متجاوزان را برای مردم دشوار میساخت.
در سال - ۷۴۴ پ. م - لشکریان آشور که ظاهراً از سال پیش آمادهٔ سفر جنگی خویش گشته بودند[14] بسوی بخش علیای رود دیاله حرکت کرده وارد سرزمین پارسوآ[15] شدند. در سرزمین مزبور، مردم بومی غیرایرانی متمکن بودند[16] و در اواخر قرن نهم پ. م نیز چنین بوده. اینان چند دولت بسیار کوچک داشتند و سال نامهها ایشان را، بنام مؤسسان سلالههایشان میخوانند بیت زاتی، بیت کاپسی، بیت سانگی یا بیت ساکّی و بیت تزّکّی. جریان عملیات جنگی واجد خصوصیاتی بود که پیشتر از آن سخن رفت؛ به این معنی که ساکنان محل در کوهها پنهان شدند و در موارد نادر به قلعهها پناه برده کوشیدند محاصره را تحمل و مقاومت کنند و آشوریان نیز دهکدهها و نقاط مسکونی را که به تصرف درمیآوردند سوزانده و هرچخ و هرکه به دستشان میافتاد ضبط و سیر میکردند.[17] آشوریان بعضی از فرمانفرمایان را نیز اسیر کردند.[18] دیگر شاهان توانستند با کسان خویش در کوهها پنهان شوند. چنانچه اسیران به گروههایی که سخت با آشوریان دشمنی میورزیدند منتسب میبودند ایشان را با سختترین شکنجهها میکشتند و بر نیزه مینشاندند. بخشی از سرزمین مفتوح جزو خاک آشور گشت و حاکمنشین پارسوآ نامیده شد و مرکز آن دژ نیکور[19] بود.
از آنچه گفته شد چنین بر میآید که لشکرکشی تیگلت پیلسر سوم با لشکرکشیهای دیگر پادشاهان آشور در قرن نهم پ. م تفاوتی نداشتهاست؛ ولی در کل خصوصیات جدیدی این لشکرکشی را ممتاز میسازد. تیگلت پیلسر سوم در بیت زاتّی - که ناحیهای بود جزو حاکمنشین نوین - عدهای از اسیران را آزاد کرد ولی قبلاً انگشتان ایشان را قطع کرد تا به کار جنگ نخورند ولی در ایالت نوبنیاد شهر آشور به منزله کارگر و موضوع بهرهکشی مورد استفاده قرارگیرند. تیگلت پیلسر سوم کوشید حتی در اراضی که مستقیماً جزو متصرفات آشور نشده بوده نیز استثمار و بهرهکشی منظم از مردم را روبراه نماید یعنی خراج سالیانهای بر ایشان وضع کند؛ مثلاً در بیت کاپسی چنین کرد و باتتانو[20] شاه آنجا، داوطلبانه پرداخت خراج و مالیات و عوارض را به عهده گرفت و تیگلت پیلسر سوم در عوض متعرض دژ وی موسوم به کارکاریخوندیر[21] نگردید. ویل دورانت در تاریخ تمدن خود میگوید: حکومت آشور بانی پال که بر منطقه وسیع آشور، بابل، ارمنستان، سرزمین ماد، فلسطین، سوریه، فنیقیه، سومر، عیلام و مصر سایه انداخته بود، بدون تردید یکی از بزرگترین سازمانهای اداری بود که جهان مدیترانه یا خاور نزدیک تا آن زمان به خود دیده بود و تنها حمورابی و نخوطمس سوم بودند که قبل از آن بدینگونه دستگاه اداری، آن هم نه شبیه به آن، نزدیک شده بودند و تنها پس از آن، دستگاه اداری هخامنشی پیش از حمله اسکندر بود که توانست با آن برابری کند.
سرانجام
سرانجام امپراتوری قدرتمند آشور در ۶۱۲ پ. م با هجوم ماد سقوط کرد و قدرت از آشور به نینوا منتقل شد؛ و سپس در نینوا امپراتوری آشور در ۶۱۴ پ. م با هجوم نیروهای متحد ماد و بابل سقوط کرد و نابود شد و برای همیشه از صفحه تاریخ محو گردید، نابودی آشور آغاز صعود پادشاهی ماد به شاهنشاهی ماد بود.
سلاطین آشور
- اریشوم یکم
- آشوراوبالیت یکم
- آداد نراری یکم
- شلمنسر یکم
- توکولتی نینورتای یکم
- تیگلت پیلسر یکم
- آداد نراری دوم
- توکولتی نینورتای دوم
- آشور-ناصیر-پال دوم
- شلمنسر سوم
- شمشی-آداد پنجم
- آداد نراری سوم
- شلمنسر چهارم
- شلمنسر پنجم
- تیگلت پیلسر سوم
- سارگون دوم
- سناخریب
- اسرحدون
- آشوربانیپال
- حماسه گیل گمش
- آشور-اوبلیت دوم
پانویس
- دانشگاه فرانکفورت آلمان. "Old Persian Corpus, Part No. 8, Text: DB1". http://titus.uni-frankfurt.de. External link in
|وبگاه=
(help) - در دوران پادشاهی سارگون دوم
- آشور (ایزد)
- پیرنیا، حسن (۱۳۹۱). تاریخ ایران باستان. تهران: موسسه انتشارات نگاه. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۵۱-۱۹۲-۰.
- پیرنیا، تاریخ ایران باستان، ۱: ۱۱۷.
- آشور (ایزد) خدای بزرگ آشوریان باستان است که آشوریان خود را به آن منسوب میدانستند
- پیرنیا، تاریخ ایران باستان، ۱۱۸.
- پیرنیا، تاریخ ایران باستان، ۱۱۷.
- منظور از نخستین دوره تهاجم، اشاره به دورههای تهاجمات در سلسله نو آشوری است
- به احتمال قوی همچنانکه در اورارتو نیز متداول بود
- یا کشور لولومیان که در آن عصر عادهً لولوبیان را چنین میخواندند
- نواحی ۳و ۵ و ۶ نقشه کتاب تاریخ ماد
- زاب علیا
- خبر مربوط به ساختمان دژهایی که به منزلهٔ پایگاههای سوقالجیشی بودهاند و اسکان ناحیهٔ زاموآ توسط مهاجران بابلی حاکی از این موضوع است
- زاموای جنوبی سابق
- یکجا نشینان و مهاجران آریایی شاید پارسیان
- نقاط مسکونی نی کور (نیککور) ساسیاشو، توتاشدی، کوشیاناش، خارشو، یا حارسو یا آرسیتا، شاناشتیکو، کیش کی تارا، خارشای، آیوباک و غیره که ظاهراً متعلق به توناکو پادشاه پارسوآ بودهاند. وی دژ کیت پاتیا «در کتیبههای سارگون دوم کیت پات آمده» را در جبال قافلانکوه در قزل بوندا از سلالهٔ مجاور بیت آبدادان متنزع و متصرف گردید. سال نامههای تیگلت پیلسر سوم در شمار آنچه بدست آورده بودند از اسبان و قاطران و دامهای شاخدار کوچک و بزرگ و شتران دو کوهان و پیشهوران صحبت میدارد.
- مثلاً کاکی شاه بیت زاتی و میتاکی شاه بیت سانگی
- Nikur
- Battanu,
- Karkarixundir
جستارهای وابسته
منابع
- بسیاری از متون را ای.م.دیاکونوف ترجمه کرده و منتشر نمودهاست. تاریخ ماد ص ۱۳٬۱۴٬۱۵٬۴۱۸. شابک ۹۶۴-۴۴۵-۱۰۶-۶
- راوندی مرتضی. تاریخ اجتماعی ایران. جلد ۱، ۱۸۱–۱۸۳