خشتریته
خشتریته (Xšathrita) (کشاتریتی، خشثریتا و صورتهای مشابه بسیار دیگر) نام یکی از پادشاهان سلسهٔ ماد، از سلسلههای پادشاهی ایران است.ایگور دیاکونوف خشتریته را همان فرورتیش می داند [1] . به دنبال حمله مجدد آشور به اراضی ماد، خشتریته برای پایان دادن به حملات آشور با ماننا و کیمریان پیمان دوستی بست و عملاً با آشور وارد جنگ شد. خشتریته در سال ۶۲۵ پ.م. در گذشت.
خشتریته | |||||
---|---|---|---|---|---|
صخره قیزقاپان | |||||
سلطنت | ۶۲۵ - ۶۵۳ | ||||
تاجگذاری | حدود ۶۵۳ | ||||
پیشین | دیاکو | ||||
جانشین | هووخشتره | ||||
زاده | قبایل ماد | ||||
درگذشته | حدود ۶۲۵ | ||||
آرامگاه | صخرهٔ قیزقاپان | ||||
فرزند(ان) | هووخشتره | ||||
| |||||
دودمان | ماد | ||||
پدر | دیاکو |
مقبره قیزقاپان
گورهای صخرهای «دکان داوود» در جادهٔ اکباتان به بابل موسوم به قیزقاپان و کورخوکیچ در درّهٔ شهر زور در کنار دهکدهٔ «سورداش» در نزدیکی سلیمانیه جای دارد. هر دو مقبره مسلماً متعلق به شاهان ماد است ولی هر دو در سرزمین سابق آشور قرار دارند و بالنتیجه نباید پیش از سال ۶۱۲ پ.م. ساخته شده باشند. حدس زده میشود که قیزقاپان قبر هوخشتره و دکان داوود قبر ایشتوومگو باشد.
قیزقاپان مانند مقبرهٔ صحنه، تقلیدی است از یک خانه با سقف بزرگ پیش آمده. ستونها به جرزهای ستوننما تبدیل یافته و سقف تقلید از پوششی است که از تنهٔ درختان تعبیه شده باشد. در فاصلهٔ ستونها نقوش برجستهٔ مظاهر خدایان دیده میشود. بدین قرار:
صفحهٔ مدوری با هیکلی چهار بال، و صفحهٔ مدور دیگری که هیکل آدمی بر آن منقوش است و هلالی زیر آن دیده میشود و صفحهٔ مدور دیگری که ستارهای بر آن نقش است. مضهر اخیر در شرق باستان علیالرسم خاص ایشتار میباشد[2] ولی اینها شاید مظهر آناهیتا باشد. دوتای دیگر به معنی خورشید و ماه یا به عقیدهٔ هرتسفلد اهوارامزدا و میترا میباشند. بالای سر تصویر برجسته صحنهای از نیایش در مقابل آتشگاه است. کاهن سمت چپ ایستاده و لباس مخصوص مغان را به تن دارد. روی ملبوس معمولی ماد شرقی جُبّه مانندی که آستینهای خالیاش آویزان است، پوشیدهاست. باشلق مانند[3] بر سر و پارچه یا نواری بر صورت دارد. لباس شاه که سمت راست ایستاده مانند لباس مغ واضح نیست. او هم صورت را بستهاست. هر دو نفر کمان که مظهر پیروزی است بدست دارند. |
شاه پیشین: دیاکو |
شاه ماد | شاه پسین: هووخشتره |
منابع میخی آشور راجع به ماد
در آغاز قرن حاضر در زمینهٔ بررسی تاریخ ماد نسبت بزمان لنورمان و دلاتر چندان پیشزفتی حاصل نشده بود؛ ولی کار مقدماتی مهمی در جغرافیای تاریخی ماد - قرن نُهم تا هفتم پیش از میلاد - انجام شده بود. در زمینهٔ کشف منابع مؤلفان یونانی بر اثر کوشش مارکوارت و پراشک و ژاکوبی و دیگران پیشرفت جزئی حاصل شد. انتشار قطعاتی از پرسشهای هاتف زمان که به مناسبت قیام خشتریتی در ماد به عمل آمده بود[4] ولی جنبهٔ واقعی وقایعی که در سؤالات مزبور منعکس شده یعنی تأسیس پادشاهی ماد نامکشوف ماندهاست.
در سال ۱۹۲۱ فورر کشف کرد که در منابع آشوری نامی از ماد برده شده و آن را شاهنشاهی مستقلی دانستهاند و بر اثر این کشف محققان توانستند قیام خشتریتی را در آغاز قرن هشتم پیش از میلاد، با تاریخ تأسیس شاهنشاهی ماد و اسم شخص خشثریتی را با فرورتیش (فرائورت) که نامش در تاریخ هرودوت آمده، منطبق سازند. در سال ۱۹۲۳ تاریخ وقایع روزانهٔ بابلی دربارهٔ آشور منتشر شد و چیزی از انتشار آن نگذشت که معنی اصطلاح اومان ماندا روشن شد و بدین طریق بسیاری از افسانههایی که مورخان دربارهٔ تاریخ ماد پدیدآورده بودند به مرگ طبیعی نابود گشت.
ظهور یک عامل مهم در ماد
در فاصله قرنهای هشتم و هفتم پیش از میلاد عامل سیاسی جدیدی در آسیای مقدم پدید آمد که تناسب نیروها را سخت دگرگون ساخت. این عامل نوین قبایل سوار و صحرانشین کیمریان و تَرریان و اسکیتها بودند که از نواحی کرانهٔ دریای سیاه کوچ کرده در آسیای غربی نفوذ نمودند.
منابع میخی برخی از مسائل مربوط به این قبایل صحراگرد را نیک روشن میسازند ولی بهطور کلی جریان حرکت و مهاجرت ایشان کماهو حقه بیان نمیکنند. مدارک باستانشناسی نیز از این رهگذر کمکی نمیرسانند. زیرا مجموع اشیاء اسکیتی مکشوف در نواحی کرانهٔ دریای سیاه مربوط به قرن هفتم پیش از میلاد میباشد و بنابراین مآثر فرهنگی و مدنیی که قبایل مزبور در قرن هشتم پ.م. با خود به آسیای مقدم آوردند، نمیباشد.
احیای پادشاهی مستقل ماد
سؤالی که به تاریخ ماه سیمان سال ۶۷۴ پ.م. از هاتف به عمل آمده[5] مشعر است که آیا در ظرف ماه لشکر اسکیتها در کشور ماننا اقامت خواهند داشت و به مرز کشور ماننا آمدهاند از گردنهٔ خوبوشکیه به دهکدههای حران و آنیس[6] آمده غارت خواهند کرد یا نه و آیا غنیمت فراوان بدست خواهند آورد و از آشور اسیران بسیار خواهند گرفت؟
طبق منابع آشوری قیام خشتریته به همراه دو متحد دیگر دوساننی و مامیتیارشو در آغاز سال ۶۷۳ پ.م. آغاز گشت و به سرعت حریقی همهٔ قبایل دیگر را به قیام تشویق نمود و جنگ علیه آشور از چند جبهه همزمان آغاز شد و موفقیتهای عالی نصیب متحدان نمود. آنسوی جبهه نه کیمریان بلکه اسکیتهایاشکیدا در خاک ماننا مستقر گشته بود.
در نوشتههای اسرحدون جنگ با خشتریته به احتمال قوی در اظهاریهای مبهم زیر منعکس شده:
من کشور بارناکا،[7] دشمن محتال، و ساکنان کشور تیلاشوری که ناماش[8][9] در دهان مردم مخرانو،[10] یا شهر پیتانو است، پایمال کردم.
از اینجا معلوم میشود که صحنهٔ عملیات جنگی ناحیهٔ جنوب همدان کنونی بودهاست.[11] لحن مبهم و خودستایانهٔ این گزارش اجازه نمیدهد که واقعاً در این مورد آشوریان را پیروز به پنداریم؛ و واقع امر را سؤالاتی که از هاتف به عمل آمده روشن مینماید.
چون هر سه پیشوا در زمان واحد وارد عمل شدند و با پادشاه اسکیتهای اشکیدا - محتملا ایشپاکای و پادشاه ماننا آخسری متحد بودند توانستند در آن واحد در چند جبهه پیکار کنند و چیزی از جنگ نگذشت که عملیات از حدود سه ایالت بدوی تجاوز کرد. در آغاز ماه ایار[12] لشکریان خشتریته در ایالت مجاور یعنی کیشهسو بوده و دژ اصلی آن سرزمین را محاصره کردند.
کیمریان[13] و مادیها[14] و مانناییان جزو متحدان خشتریته قلمداد شدهاند.[15] در همان اوقات آشوریان دربارهٔ سرنوشت دیگر قلاعی که در معرض خطر بودند مانند کاربیتو[16] که از طرف لشکریان مزبور محصور شده بوده و قلعهای که ناماش محفوظ نماندهاست[17] و توسط دوساننی ساپاردی محاصره شده بوده از هاتف سؤال کردند، ضمناً حدس زده میشود که به محاصره کنندگان از طرف خشتریته پیشوای کارکاشی و قوای مقتدر وی نیز کمک میرسیده.
قیام در سرزمین اصلی ماد
به تاریخ ۴ ایار دربارهٔ سرنوشت دژ سوبا… که شاید سیبارا[18] در ناحیه زنجان کنونی بوده و در محاصرهٔ لشکریان خشتریته و متحدان وی قرار گرفته بودهاست از هاتف سؤالی به عمل آمد. روز ۶ ایار پادشاه آشور اسرحدون در مورد سرنوشت قلعهٔ اوشیشا؟ سؤال میکند و اینبار برای پاسخ فقط هفت روز وقت معیّن میکند زیرا ظاهراً معتقد نیست که محاصره بیشتر طول بکشد. متأسفانه ما محل این قلاع را نمیدانیم ولی بیشک در اراضی وسیعی پراکنده بودند.
اینکه مادیها قلاع آشوری را محاصره میکردند واجد اهمیت بسیار است زیرا نه تنها روش جنگی جدید ایشان را نشان میدهد بلکه گواه انقلاب کاملی است در زمینهٔ استراتژی و فنون جنگی. فیالمثل لشکریانی که یک مرکز مهم اداری آشور مانند قلعهٔ کیشهسو را محاصره کرده بودند، آنانی که به محض نزدیک شدن ارتش متجاوزان آشوری دهکدههای خویش را ترک گفته به کوهها پناه میبردند نبودند.
گذشته از این خشتریته به متحدان صحرانشین خویش و تاکتیک خاص ایشان یعنی تیراندازی در حال سواری و جنگ و گریز مستظهر بوده. با این روش ستونهای لشکر آشور را در نقاط دور از قلاع محصور متفرق میکردند و این خود دستههای مادی را از اینکه با صفوف فشردهٔ پیادگان سنگین اسلحهٔ آشوری[19] پیکار کنند معاف میکرد و در نتیجه قیام کنندگان میتوانستند تمام نیروی خویش را برای محاصرهٔ دژها متمرکز کرده بکار اندازند.[20]
در آغاز ماه ایار سال ۶۷۳[21] سرزمین وسیعی طعمهٔ عصیان گشت و مردم سراسر ماد مرکزی قیام کردند و شورشیان تهاجم پیش گرفته در آن واحد بسیاری از قلاع آشوریان را به محاصره و سقوط تهدید میکردند. سؤالی که پادشا آشور دربارهٔ حملهٔ متقابل احتمالی آشوریان از هاتف غیبگو به عمل آورده مربوط به روز دهم ایار است. آشوریان در نظر داشتند از گردنه ساپاردا[22] گذشته و قلعه کیلمان را مسخّر سازند و محتملا از آن دژ چون پایگاه نظامی برای حملهٔ آتی استفاده کنند. اشترک معتقد است که این قلعه همان کولمان میباشد که در نامههای بایگانی سلطنتی آشور از آن یاد شده این دهکده در نامههای بایگانی آشوری دو بار به مناسبت الیپی و اوریاکو در ناحیه خارخار نام برده شده[23] و ظاهراً در بخش جنوبی ناحیه خارخار واقع بوده.
صحبت بر سر لشکرکشی علیه عاصیان ماد از طرف جنوب در میان است که در نوشتههای اسرحدون نیز از آن یاد شده[24] ولی گویا لشکرکشی آشور با موفقیت قرین نگشت. در ماه سیمان[25] قیام کنندگان باری دیگر یکی از قلاع را تهدید کردند[26] و در ۲۵ سیمان (اواسط ژوئن) سؤالی از هاتف به عمل آمده که مربوط به ناحیه بیت همبان در اقصای جنوب ماد است متأسفانه از این سؤال تقریباً جز نام اسکیتها (ایشکوزا) باقی نماندهاست. در این مورد لفظ کیمریان بکار نرفته.[27] سؤال دیگری نیز دربارهٔ خطری که از طرف حریفی که ناماش برده نشده به عمل آمدهاست. بنابراین ظاهراً قیام کنندگان به درّهٔ دیاله رسیده و در آنجا بودند.[28] آشور سراسر سرزمین ماد را که در تصرّف داشت[29] از دست داده و خشتریته آخرین گردنههایی را که به جلگهٔ میانرودان منتهی میشد در معرض تهدید قرار داده بود.
آثار قیام در پارسوا
در پارسوا نیز اوضاع آرام نبود، شاید نامهای که نابوریمانی رئیس آشوری ناحیهٔ پارسوا به پادشاه آشور نوشته[30] مربوط به همین زمان باشد. نویسنده نامه گزارش میدهد[31] که افراد قبیله زالیتپیان را لشکریان ماننا هنگامی که افراد زالی تعدادی اسب به رسم خراج به نیککور تختگاه پارسوا میآوردند، دستگیر کردهاند. چهار تن از ایشان فرار کرده به نیککور آمده و به رئیس ناحیه گزارش دادند. رئیس پارسوا از شاه آشور تقاضا میکند که جنگاوری از نگهبانان شخصی خویش برای بازجویی از فراریان گسیل دارد. چون زالیتپیان خراج خویش به پایتخت پارسوا میبرند به نظر میرسد که خاک قبیلهٔ ایشان جزو آن ناحیه بودهاست، و با این حال مانناییان میتوانستند دستبردهای موفقیتآمیز به پارسوا بزنند.[32]
وضع به حال آشور فوقالعاده نامساعد بود - بخصوص از پشت سر - در فنقیه وقایع تشویشانگیزی در شرف وقوع بود و جنگ با مصر هنوز پایان نیافته بود گذشته از اینها ظاهراً، بر اثر وقایع ماد موارد اعتراض اجتماعی عامهٔ مردم در خاک اصلی آشور نیز مکرر شد. زیرا اسرحدون ناچار شد پیش از پایان قیام خشتریته به ناحیهٔ جنگلی فلات ارمنستان یعنی شوبریا کشکر بکشد تا کثیری از بردگان و کشاورزان فراری را که از سرزمین آشور به آنجا گریخته بودند را دستگیر نماید.[33] شکی نیست که عدهای از این بردگان نیز به خاک ماد گریخته بودند. در نیمهٔ دوّم سال ۶۷۳ اطلاعی در دست نداریم.[34] ولی ظاهراً در وضع آشوریان بهبود محسوسی پدید نیامد و از آغاز سال جدید ۶۷۲ آشوریان کوشیدند تا با خشتریته وارد مذاکره شوند.
مذاکره با خشتریته
چندین پیک به نزد پیشوای شورشیان یعنی خشتریته گسیل گشت و این خود از تعدد سؤالاتی که از هاتف دربارهٔ اعزام پیکان به نزد خشتریته به عمل آمده پیداست.[35] قدیمترین سؤال از لحاظ تاریخ در عرفهٔ سال جدید آشوری، یعنی محتملا آغاز ماه مارس ۶۷۲ به عمل آمده.[36]
ضمناً آشوریان میکوشیدند تا در میان متحدان تخم نفاق افکنند و بدین منظور با هر یک از آنان جداگانه مذاکره میکردند. مثلاً از هاتف سؤالی دربارهٔ اعزام پیک به نزد مامیتیارشو پیشوای قبایل ماد به عمل آمده که آن سؤال در دست است.[37] به احتمال قوی چنین مذاکراتی با اسکیتها نیز آغاز شده بود.
تقریباً در تمام سؤالاتی که طی مدت قیام از هاتف به عمل آمده تنها صحبت از کیمریان است و نام اسکیتهای ایشکوزا فقط در پایان کار[38] آن هم در کنار کیمریان ممکن است این امر تصادفی بیش نباشد[39] ولی شاید هم انعکاسی باشد از تجزیه و انشعاب اسکیتهای اشکودا به صورت گروهی مستقل از تودهٔ صحرانشینان و بهطور کلی از قبایل شمالی که در جنگ شرکت داشتند. مسلماً همهٔ صحرانشینان تابع پادشاه اسکیتها نبودند و شاید بدین سبب آنان را به نامی کلیتر و مبهمتر یعنی کیمری میخواندند.
وضع اسکیتها پیچیده شد. چون ظاهراً نخستین پیشوای اسکیتهایاشکودا بنام ایشپاکای در جنگ کشته شد. معلوم نیست این واقعه در چه تاریخی رخ داد. از معنی تحتاللفظی نوشتههای اسرحدون چنین بر میآید که تاریخ مرگ وی در طی جنگ آشور و ماننا به سال ۶۷۴ بود؛ ولی در نوشتههای مزبور به صحت و دقت تواریخ کمتر توجه شدهاست. به نظر میرسد ایشپاکای در پایان سال ۶۷۳ پ.م. کشته شد و مرگ وی برای آشوریان موفقیتی بود و از وخامت عواقب شورش اندکی کاست.
منابع آشوری پارتاتوا پادشاه جدید اسکیتهای اشکودا را صریحاً پادشاه کشور ایشکوزوا یعنی پادشاهی اسکیت در آذربایجان میخواند و فقط پیشوای اسکیت نمینامد، و حال آنکه در مورد سلف او ایشپاکای به ذکر ایشپاکای اسکیت قناعت میکند. پارتاتوا به پیشنهاد آشور حاضر شد وارد مذاکره شود و ازدواج با دختر اسرحدون را بهای دوستی و اتحاد خویش با آشور قرار دهد. سؤالی که در این مورد از هاتف به عمل آمده کاملاً محفوظ ماندهاست. ظاهراً روحانیان و کاهنان آشور از طریق هاتف، فکر تحکیم اتحاد با اسکیتها را بوسیلهٔ ازدواج سیاسی تصویب کردند[40] به نظر میرسد که شخص پارتاتوا نیز در تاریخ آشور نقش مهمی بازی کرده باشد.[41] ولی نقش فرزند وی مادیا مهمتر بود.
تأسیس پادشاهی مستقل ماد
موفقیت قیام بر اثر رفتن پارتاتوا ناتمام ماند. آشوریان نواحی کیشهسو، خارخار،[42] بیت همبان را حفظ کردند. بعضی از محققان میگویند که قیام به شکست مادیها و مرگ خشتریته منجر شد؛ ولی تأیید این مطلب در منابع دیده نمیشود واقع امر بر خلاف این نظر بود و به جرئت میتوان گفت که قیام در کانون بدوی خود[43] با موفقیت کامل قرین گشت و قدرت آشور در آنجا سرنگون شد[44] و منابع میخی بعد از آن تاریخ به جای نام سه نواحی مزبور از پادشاهی مستقل ماد یاد میکنند که خود زادهٔ قیام سال ۶۷۳ پ.م. بودهاست.
در یکی از نامههای بایگانی سلطنتی آشور که تاریخ آن بین سال ۶۷۲ و ۶۶۹ پیش از میلاد است[45] و سپس در فهرست اسامی پادشاهیهایی که آشوریان مستقلشان میشمردند ولی تابع آشور بودند - مربوط به سالهای ۶۶۹ تا ۶۵۲ - نام پادشاهی ماد نیز مانند اورارتو، خوبوشکیه، ماننا بمنزله کشوری مستقل مذکور است.
تعیین قلمرو خشتریته (کشتریتی) دشوار است نواحی کیشهسو، خارخار و بیتهمبان جزو آشور باقی ماندند زیرا که مرز غربی کشور ماد اندکی در مغرب خط میانه - همدان بودهاست. تعیین دقیق مزرهای شرقی، شمالی و جنوبی ماد دشوارتر میباشد. هرودوت[46] میگوید که دیوک قوم ماد را متحد ساخت و بر ایشان پادشاهی کرد و آنگاه متعاقب این جمله تمام قبایل ماد را نام میبرد. اما راجع به خشتریته اظهار میدارد که وی پس از پذیرفتن سلطنت و اینکه بر مادیها حکومت کند، قناعت نکرده با پارسیان نیز جنگ کرد … و اقوام را پیدرپی به تحت اطاعت درآورد تا سرانجام به آشوریان حمله کرد و الخ …
این گفته هرودوت مسلماً نادرست است و گذشته از آن نمیتوان اطمینان داشت که امر انقیاد پارسیان کار خشتریته بودهاست.[47] با این حال اتحاد ماد در زمان خشتریته صورت گرفت گرچه درجه این وحدت را مشخصا نمیشود تعیین نمود. مثلاً نمیتوان گفت که دولت الیپی جزو قلمرو دولت ماد شده بود یا نه[48] یا حدود ماد از سمت مشرق تا چه حد امتداد داشتهاست.
به گفتهٔ هرودوت خشتریته ۲۲ سال یعنی تا سال ۶۵۲ پ.م. سلطنت کرد. در تألیفات مربوط به شرق باستان[49] غالباً گفته شدهاست که خشتریته در طی قیام کشته شد و آشوریان پس از شکستی که بر ایشان وارد آمد آرام ننشستند.[50] چیزی نگذشت که آشوریان باری دیگر در مشرق اظهار وجود و ابراز فعالیت کردند.
از اینکه در نوشتههای آشورباناپال هیچگونه تذکری دربارهٔ پیروزی ارتش آشور بر ماد دیده نمیشود محققان را مشوّش ساخته و حال آنکه علیالرسم آشوریان کوچکترین موفقیت خویش را بزرگ میکردند؛ ولی توجیه این مطلب چنین است که پیروزی بر خشتریته کار خود آشوریان نبود، بلکه بر اثر مساعی متحدان ایشان یعنی اسکیتها بدست آمد و آشوریان ایشان را گاهی به جان این و زمانی به جان آن قوم میانداختند. در واقع هرودوت نیز میگوید[51] که چون پسر خشتریته، هوخشتره جنگ با آشور را ادامه داد[52] و نینوا پایتخت آشوریان را محاصره کرد لشکر عظیمی از اسکیتها سررسید که مادیا پسر پارتاتوا (پروتوتی) شاه اسکیتها آن را هدایت میکرد …
اسکیتها مدت ۲۸ سال در آسیا حکمرانی کردند و به سبب بیبندوباری و سهلانگاری و بیدقّتی ایشان همه جا ویران شد.
پانویس
- تاریخ ماد، دیاکونوف
- یا سیاره زهره
- پتیدان
- توسط کنودتسون در سال ۱۸۹۳ و کلائوبر در سال ۱۹۱۳ واجد اهمیت بسیار بودهاست
- Kn.48
- کلائوبر چنین میخواند. کنودتسون آنیسوسکیا قرائت میکند. آنیسو، دهکدهای بود در ناحیهٔ حنانجو در مرز شرقی اورارتو
- Barnaka
- Tilasurri
- یعنی مردمان کشور تیلاشوری
- یا مهرانو - در منشورهای S و B چنین است - این اصطلاح به شهر یا کشور تعبیر میشود و از قرن نهم تا هفتم پ.م. جز در این مورد دیده نشدهاست
- تیلاشوری در کنار دژ بابلیان (سیلحازی) قرار داشته یا حتی همان دژ بوده. از آنجا که در هزارهٔ یکم مفهوم کاسیان و بابلیان را غالباً مخلوط میکردهاند به احتمال قوی دژ بابلیان همان کلنی کاسیان (کارکاشی) بوده که خشتریته بر آن حکومت میکرده و کارکاشی محتملا مرکز ایالت بیت کاری بوده که به دلایل مذکور همان ناحیه همدانش باید دانست.
- آوریل - می
- یعنی اسکیتهای اشکودا
- یعنی آدمهای مامیتیارشو
- محتملا نامه جالب بایگانی کویونجیک، که فرستنده و گیرندهٔ آن معلوم نیست و به لهجهٔ بابلی نوشته شده مربوط به اوضاع فوق است
- Karibtu اکدی به معنی مبارک، نام حقیقی این دژ و محل آن معلوم نیست
- KI 4 و KI 8 تاریخ سؤال نخستین روزهای ماه ایار
- یا سیبورا
- که هنوز بهترین جنگاوران زمان شمرده میشدند
- ولی البته این فعلاً حدسی بیش نیست
- اواسط آوریل
- باید چنین خواند: alSa-Par(!)du
- HABL 129, 1046
- رجوع شود به تذکری که دربارهٔ ناحیه رودکها در سؤال از هاتف Kn 85
- می - ژوئن
- Kn,a11
- Kn 36
- حریف محتملا همان خشتریته بوده و سیسیرتو قلعهٔ خارخاریان در مرز عیلام را محاصره نموده بود. راجع به استقامت قلعه از هاتف سؤال به عمل آمده. این قلعه را میشناسیم سنخریب از الیپی گرفته به ناحیه خارخار ملحق ساخته بود؛ و در ناحیهٔ بیتباروا قرار داشت و ناحیهٔ مزبور بدست اورارتوییان افتاد و بعد توسط تیگلات پیلسر سوم مسخّر گردید.
- به استثنای زاموا و پارسوا
- HABL 165
- به عقیده فورر وی در آن زمان شغل مهم رئیسرئیسان را داشت. رجوع شود به W. Forrer, Die Provinzeinteilung des assyrischen Reiches, Leipzik, 1921
- البته ممکن است این واقعه را یک سال پیشتر یعنی سال ۶۷۴ مورخ ساخت؛ ولی از متون پرسش از هاتف پیداست که مانناییان در سال ۶۷۳ نیز با آشور بانیپال در جنگ بودند
- رجوع شود به AVIU 67 و بعد تاریخ اکتبر - نوامبر ۶۸۲ که باید نوامبر - دسامبر ۶۷۳ خواند شود.
- چنانکه کلائوبر خاطر نشان کرده اظهارات پراشک در بارهٔ مذاکرات سردار آشوری شانابو با خشتریته در زیر حصار شهر آمول بیاساس است
- KI 6 مربوط است به پیکی که در نظر بوده اعزام شود. Kn 9m 3 , 12 مربوط به پیکهایی که قبلاً اعزام شده بود
- KI 6 ماه آنار - اددار (فوریه - مارس) میباشد و مربوط است به بخشی از زمان تا اواسط (؟) ماه نیسان سال بعد
- Kn 25 از مامیتیارشو در آن بخش پرسش که باقی و محفوظ مانده نام برده نشدهاست ولی حدس زده میشود که منظور خود او بوده زیرا محلی که پیک به آنجا اعزام شده کارکاشی ذکر نشده بلکه از کشور مادای یاد شدهاست
- ضمن مطالب قطعهٔ ناقص و کوچکی Kn, 36 که مربوط به عملیات جنگی در ناحیه بیت همبان است و همچنین در سؤالی راجع به اعزام پیک به نزد مامیتیارشو kn, 25 آمدهاست
- مثلاً تساهل یا عدم دقت منشی
- زیرا از آن تاریخ به بعد پادشاهی اسکیت متحد وفادار آشور گشت
- هرودوت در شرحی که مینویسد نام مادیا را وارد کرده و او را پسر پروتوتی میخواند
- از این نواحی که کار اوریگالی و کار شاروکین نیز نامیده میشود در فهارس نواحی آشوری زمان آشورباناپال یاد شده
- سه ناحیه بیت کاری، مادای، ساپاردا
- از این نواحی بعدها در منابع آشوری نامی برده نشده
- HABL 434 در آن از ایجاد نگهبانان مرزی علیه این کشور و از قلاع مرزی خاص آنها و لزوم اعزام گریختگان را به نزد شاهزاده آشورباناپال که ظاهراً امور جاسوسی آشور را اداره میکرده، سخن رفته
- I 101, 102
- کورش یکم پادشاه پارس و بسیاری شاهکان دیگر در مشرق ایلام چنانکه بعد خواهیم دید مستقلاً با آشور رابطه داشتند و بیشتر حدس زده میشود که پارس در عهد هوخشتره تابع دولت ماد گشت
- خبر دوم به نظر محتملتر میآید. یک پرسش آشورباناپال راجع به اعزام لشکر به الیپی به فرماندهی رئیسرئیسان شانابوشو در دست است
- شاهنامه و دیگران
- گرچه چنان سخت نبود که نیروهای آن دولت را بهطوریکه در بادی امر به نظر میرسید بهطور قطع از پای درآورد
- I 103, 106
- راست است که به موجب تألیف هرودوت در فاصلهٔ لشکرکشی خالی از موفقیت خشتریته و نخستین جنگ هوخشتره با آشور یک سلسله وقایع دیگر روی داده بود ولی چنانکه خواهیم دید شرح وقایع و تواریخ دوران حکومت هوخشتره در تألیف هرودوت بالکل آشفته و مشوّش است
منابع
- دیاکونوف، ایگور میخائیلوویچ (۱۳۸۶). تاریخ ماد. ترجمهٔ کریم کشاورز. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۰۶-۵.
- مرتضی راوندی: تاریخ اجتماعی ایران. (جلد ۱) - ۱۴۲–۱۵۷
- تاریخ ماد - دکتر خنجی PDF
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مادها موجود است. |