جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار
جنگهای ایران و روسیه، یا جنگ ایران و روس، نامی است که به دو جنگ بزرگ بین ایران و روسیه تزاری در یک دوره ۲۵ ساله در زمان پادشاهی فتحعلیشاه قاجار داده شدهاست. این جنگها با شکست ایران از روسیه پایان یافت و بخشهایی از ایران (قفقاز - آناتولی شرقی (ترکیه) و ترکمنستان امروزی) به قلمرو امپراتوری روسیه پیوست.
زمینهٔ تاریخی
جهان در سدهٔ نوزدهم
سدهٔ نوزدهم عصرِ شتابِ فزایندهٔ کشف و اختراع علمی بود که با پیشرفتهای قابل ملاحظهای در رشتههای ریاضیات، فیزیک، شیمی، زیستشناسی، برق و متالورژی ایجاد شد و زمینهٔ پیشرفتهای تکنولوژیکی سدهٔ بیستم را فراهم کرد.[1] انقلاب صنعتی در بریتانیا آغاز شد و به قارهٔ اروپا، آمریکای شمالی و ژاپن گسترش یافت.[2] دوران ویکتوریا بهخاطر بهکار گرفتن کودکان خردسال در کارخانهها و معادن، و همچنین هنجارهای اجتماعی سختگیرانه در رابطه با تمایلات جنسی و نقشهای جنسیتی، بدنام بود. ژاپن به دنبال اصلاحات مِیجی، برنامهٔ مدرنسازی سریعی را قبل از شکست دادن چینِ تحت فرمانرواییِ سلسلهٔ چینگ، در جنگ اول چین و ژاپن آغاز کرد.[3] اولین لوازم الکترونیکی در سدهٔ نوزدهم با معرفی رلهٔ الکتریکی در سال ۱۸۳۵ م، تلگراف و پروتکل کد مورس در سال ۱۸۳۷ م، اولین تماس تلفنی در سال ۱۸۷۶ م و اولین لامپ کاربردی در سال ۱۸۷۸ م پدیدار شدند. پیشرفت در پزشکی و درک آناتومی انسان و پیشگیری از بیماریها در سدهٔ نوزدهم صورت گرفت و تا حدودی سبب تسریع رشد جمعیت در جهان غرب شد. جمعیت اروپا طی سدهٔ نوزدهم دوبرابر شد، و از حدود ۲۰۰ میلیون نفر به بیش از ۴۰۰ میلیون نفر رسید.[4] گسترش راهآهن، اولین پیشرفت عمده در حملونقل زمینی برای قرنها بود که شیوهٔ زندگی مردم را تغییر داد و دسترسی سریع به کالاها را به ارمغان آورد و باعث شعلهور شدن جنبشهای بزرگ شهرنشینی در کشورهای سراسرِ جهان شد. تعداد زیادی از شهرهای سراسر جهان در طول این سده، جمعیت یک میلیون نفری یا بیشتر را تجربه کردهاند. لندن بزرگترین شهر و پایتخت امپراتوری بریتانیا شد. جمعیت آن از یک میلیون نفر در سال ۱۸۰۰ م، به ۶/۷ میلیون نفر در یک سدهٔ بعد افزایش یافت.[5] آخرین مناطق کشفنشدهٔ زمین، ازجمله گسترهٔ وسیعی از آفریقا و آسیا، در طول این سده کشف شد و بهاستثنای مناطقِ منتهیالیهِ قطب شمال و قطب جنوب، نقشههای دقیق و با جزئیاتی از کرهٔ زمین در دههٔ ۱۸۹۰ م در دسترس قرار گرفت. لیبرالیسم تبدیل به جنبش پیشرو در اصلاحات در اروپا شد.[6]
بردهداری در سراسر جهان بهشدت کاهش یافت. پس از شورش موفقیتآمیزِ برده در هائیتی، بریتانیا و فرانسه نبرد علیه دزدان دریایی بربر را افزایش دادند و موفق شدند که بردگی آنها برای اروپاییان را متوقف کنند. قانون لغو بردهداری بریتانیا به نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا مبنی بر پایان دادن به تجارت جهانی برده رسید. اولین امپراتوری استعماری در این سده برای لغو بردهداری، بریتانیاییها بودند که در سال ۱۸۳۴ م این کار را انجام دادند.[7] متمم سیزدهم قانون اساسی آمریکا پس از جنگ داخلی، در اعلامیهای بردهداری را در سال ۱۸۶۵ م لغو کرد[8] و در سال ۱۸۸۸ م، بردهداری در برزیل لغو شد.[9] به همین ترتیب نظام رعیتداری در روسیه منسوخ شد.[10] سدهٔ نوزدهم در شکلگیری گستردهٔ پیریزیهای جدیدِ سکونت، قابلتوجه بود که بهطور خاص در سراسر آمریکای شمالی و استرالیا شایع بود و بخش قابل توجهی از بزرگترین شهرهای این دو قاره در برخی از مقاطعِ این سده تأسیس شدهاست. شیکاگو در آمریکا و ملبورن در استرالیا در دهههای اولیه وجود خارجی نداشتند؛ اما تا پایان سده، بزرگترین شهرهای آمریکا و امپراتوری بریتانیا شدند. در سدهٔ نوزدهم، تقریباً ۷۰ میلیون نفر اروپا را ترک کردند و بیشتر آنها به آمریکا مهاجرت نمودند. قرن نوزدهم همچنین شاهد ایجاد سریع، توسعه و تدوین بسیاری از ورزشها، بهویژه در بریتانیا و آمریکا بود. انجمن فوتبال، اتحادیهٔ راگبی، بیسبال و بسیاری از ورزشهای دیگر در طول سدهٔ نوزدهم توسعه یافت، درحالیکه امپراتوری بریتانیا گسترش سریع ورزش ازجمله کریکت را در بسیاری از نقاط جهان تسهیل کرد. پوشش زنان موضوعی بسیار حساس در این زمان بود جایی که نمایش قوزک پای زنان رسواکننده نگریسته میشد. همچنین سقوط امپراتوری عثمانی در بالکان بود که منجر به ایجاد صربستان، بلغارستان، مونتهنگرو و رومانی در نتیجهٔ جنگ دوم روسیه و عثمانی شد که بهخودیخود به دنبال جنگ بزرگ کریمه اتفاق افتاد.
جنگهای ناپلئونی
جنگهای مداوم فرانسه با نیروهای متشکل از قدرتهای بزرگِ دیگرِ اروپا بیش از دو دهه خسارت به بار آورد. در پایان جنگهای ناپلئونی، فرانسه دیگر نقش قدرت غالب در اروپا را نداشت، همانطور که از زمان لوئی چهاردهم بود؛ چنانکه کنگرهٔ وین، با تغییرِ اندازهٔ قدرتهای اصلی، «توازن قدرت» را ایجاد کرد تا بتوانند با یکدیگر برابری کنند و در صلح باقی بمانند. در این راستا، پروس در مرزهای سابق خود احیا شد و نیز بخشهای زیادی از لهستان و زاکسن را ضمیمه کرد. پروس که بهشدت بزرگ شده بود، به قدرتی دائمی تبدیل شد. بهمنظور کشاندن توجه پروس به غرب و فرانسه، کنگره همچنین راینلاند و وستفالیا را به پروس داد. این مناطقِ صنعتی، پروسِ متکی بر کشاورزی را تبدیل به رهبری صنعتی در سدهٔ نوزدهم کرد.[11] بریتانیا به مهمترین قدرت اقتصادی تبدیل شد و نیروی دریایی سلطنتی، برتری دریاییِ بیچونوچرا را در سراسر جهان در قرن بیستم بهخوبی حفظ کرد.[12]
پس از دوران ناپلئون، جنبشِ نسبتاً جدیدِ ناسیونالیسم بهطور فزایندهای افزایش یافت. این موضوع قسمت اعظم مسیر تاریخ اروپا را شکل داد. رشد آن، سرآغاز برخی از حکومتها و پایان برخی دیگر بود، همانگونهکه نقشهٔ اروپا در یکصد سال پس از دوران ناپلئون بهطرز چشمگیری تغییر کرد. حکومتِ مالکیت و اشرافیت بهطور گستردهای توسط ایدئولوژیهای ملی بر پایهٔ منشأ و فرهنگ مشترک جایگزین شد. حکومت ناپلئون در اروپا بذر تأسیس کشورهای ملی آلمان و ایتالیا را با شروع فرایند تثبیت دولتشهرها، پادشاهیها و قلمروهای شاهزادگی کاشت. در پایان جنگ، دانمارک مجبور شد نروژ را به سوئد واگذار کند، اما چون نروژ قانون اساسی خود را در ۱۷ مهٔ ۱۸۱۴ م امضا کرده بود، سوئد ناچار شد برای حق مالکیت خویش بر نروژ بجنگد. اتحاد بین سوئد و نروژ استقلال بیشتری به نروژ نسبت به زمان سلطهٔ دانمارک داد و با تبدیل نروژ به یک کشور مستقل در سال ۱۹۰۵ م پایان یافت. پادشاهی متحد هلند بهعنوان دولتی میانه در برابر فرانسه بهسرعت با استقلالِ بلژیک در سال ۱۸۳۰ م از میان رفت.[13]
جنگهای ناپلئون نقشی کلیدی در استقلال مستعمرات آمریکای لاتین از اسپانیا و پرتغال بازی کرد. این اختلاف نفوذ و قدرت نظامی، اسپانیا را بهویژه پس از نبرد ترافالگار تضعیف کرد. قیامهای بسیاری در آمریکای اسپانیایی وجود داشت که منجر به جنگهای استقلال شد. در آمریکای پرتغال، برزیل خودمختاری بیشتری را تجربه کرد چون بهعنوان مقر امپراتوری پرتغال خدمت کرده و از نظر سیاسی به وضعیت پادشاهی صعود کرد. این رویدادها همچنین به انقلاب لیبرال پرتغال در سال ۱۸۲۰ م و استقلال برزیل در سال ۱۸۲۲ م کمک کردند.[14]
سدهٔ آرامش نسبی فراآتلانتیک، پس از کنگرهٔ وین، «بزرگترین مهاجرت بین قارهای در تاریخ بشر» را با آغاز «جهش بزرگ مهاجرت پس از رهایی از سد ساختهشده توسط جنگهای ناپلئونی» بهوجود آورد.[15][16] نسبت جریان مهاجرت به ایالات متحده بهشدت (دوران اوجش حدود ۱/۶ درصد در سال ۱۸۵۰–۵۱) افزایش یافت.[17] در سالهای ۱۸۱۵ تا ۱۹۱۴ م، ۳۰ میلیون نفر از اروپاییها به آمریکا نقل مکان کردند.[18] مفهوم دیگری از کنگرهٔ وین بهعنوان یک اروپای متحد ظهور کرد. پس از شکست ناپلئون، وی از این حقیقت که رؤیای یک «اتحادیه اروپای» آزاد و صلحآمیز باقی مانْد، اظهار تأسف کرد. چنین انجمنی اروپایی اصول مشابهی از دولت، سیستم ارزیابی، پول و قانون مدنی را به اشتراک میگذارد. یک و نیم قرن بعد، و پس از دو جنگ جهانی چندی از این آرمانها به شکل اتحادیهٔ اروپا ظهور یافتند.
جنگهای ناپلئون موجب تغییراتی اساسی در اروپا شد، اما نیروهای استبدادی به قدرت بازگشته و تلاش کردند برخی از آن تغییرات را با بازگرداندن خاندان بوربون به سلطنت فرانسه برگردانند. ناپلئون موفق شد بیشتر اروپای غربی را تحت یک حکومت قرار دهد. در اکثر کشورهای اروپایی، بهزیرفرماندرآمدن برای امپراتوری فرانسه، موجب سرایت بسیاری از ویژگیهای لیبرال انقلاب فرانسه شامل دموکراسی، روند قضایی در دادگاهها، لغو رعیتداری، کاهش قدرت کلیسای کاتولیک و تقاضای محدودیتهای مشروطهٔ سلطنتی به این کشورها شد. صدای افزایش طبقات متوسط با پیشرفت تجارت و صنعت به معنای دریافت پادشاهیهای احیاشدهٔ اروپایی از این موضوع شد که بازگرداندن استبدادِ پیش از انقلاب دشوار است و مجبورند بسیاری از اصلاحات اجراشده در طول حکومت ناپلئون را حفظ کنند. میراث نهادی که تا به امروز در قالب حقوق مدنی با برنامهای کاملاً تعریفشده از قانون باقی ماندهاست — میراثی پایدار از قانون ناپلئونی.
از نکات برجسته میتوان به قرارداد فینکنشتاین (۱۸۰۷میلادی) و حمله به روسیه (۱۸۱۲ میلادی) اشاره کرد.
علت جنگهای ایران و روسیه
رابطه ایران با روسیه در اوایل دوره قاجار خصمانه و حالت درگیری همیشگی داشت. تنش میان ایران و روسیه در دوره آقامحمدخان و در پی حمله سهمگین سپاه ایران به گرجستان که با تلفات بالای غیرنظامی همراه بود آغاز شد و پس از آن در زمان زمامداری فتحعلیشاه ادامه یافت. هدف اصلی روسیه دسترسی به آبهای آزاد بود، علت دیگر دست اندازی روسها به خاک قفقاز بود که ساکنان آن خواستار خودمختاری بودند. از طرف دیگر مردم مناطق قفقاز شرقی یعنی گنجه، شروان، تالش، باکو علاوه بر مسلمان بودن، هوادار ایران بودند و این موجب نارضایتی روسها میشد.
گرجستان نیز یکی از علل اساسی اختلاف بین ایران و روسیه بود. گرجستان ناحیه حاصلخیز سبز و خرمی است که در دامنه کوههای قفقاز و در کناره شرقی دریای سیاه واقع شدهاست. از نخستین روزهای تاریخ ایران نام مردم گرجی در اسناد تاریخی ایرانی آمدهاست.
نبرد بر سر تصرف گرجستان
در هنگام تثبیت حکومت قاجار، والی گرجستان به پشتوانه همکیشی با روسها اعلام استقلال نمود. آقا محمد خان پس از فتح کامل جنوب ایران در سال ۱۲۰۹ ه.ق برای آراکلی خان نامهای ارسال کرد و اشتباهات گرجیها در طی هشتاد سال گذشته را یادآوری نمود و اعلام کرد در صورتی که والی گرجستان روابط خود را با روسها قطع و از ایران اطاعت کامل نکند، به آنجا لشکر کشی خواهد نمود. آراگلی خان جواب نامه را نداد و خود را برای حمله مجهز نمود. آقا محمد خان به گرجستان لشکر کشید (۱۷۹۵ میلادی) و با وجود مقاومت گرجیها در این نبرد پیروز شد و آراگلی خان به تفلیس فرار کرد. آقا محمد خان برای یافتن او به تفلیس حمله کرد. آراگلی خان همراه خانواده و بستگانش از تفلیس به گرجستان غربی گریختند. آقا محمد خان تفلیس را گشود و فاجعه کرمان را در تفلیس تکرار کرد و فرمان کشتن مردم و تاراج شهر را صادر کرد. عده زیادی از روحانیون گرجی را در رود کورا غرق کردند و پنج هزار نفر از گرجیها را اسیر و شهر را ویران نمودند.
چهار سال پس از مرگ آقا محمدخان (سال ۱۲۱۵ ه.ق) گئورگی حاکم گرجستان دوباره رسماً تحتالحمایگی روسها را پذیرفت. برادر گئورگی، الکساندر چون مخالف الحاق گرجستان به روسیه بود به دربار ایران پناهنده شد. تزار روسیه این امر را بهانه قرار داده فرمانده خود پاول سیسیانوف را مأمور تصرف قفقاز کرد. سیسیانف به تفلیس حمله کرد و آن شهر را تصرف کرد. در این زمان گئورگی خان مُرد و تهمورث یکی از فرزندان او به دربار ایران پناهنده شد و شاه ایران را به جنگ با روسها تشویق کرد. فتحعلیشاه که از الحاق گرجستان به روسیه ناراحت بود پناهنده شدن شاهزادگان گرجستانی به دربار ایران را بهانه کرد و فرمان حمله به گرجستان را صادر کرد.
گنجه به سال ۱۲۱۸ ه.ق توسط سردار روس ژنرال پاول سیسیانف تصرف شد. به رغم دفاع مردانه حاکم ایرانی گنجه (جوادخان قاجار)، خیانت ارامنه و مأیوس شدن حکام قره باغ و ایروان از فتحعلی شاه سبب شد خانات ایروان به تصرف نیروهای روسیه درآیند. با تصرف این شهرها، نیروهای امپراتوری روسیه تا حدود ارس پیشروی کردند. به محض اطلاع از تسخیر گنجه و تسلیم ایروان و قره باغ، فتحعلی شاه سپاهی به فرماندهی فرزندش عباس میرزا نایبالسلطنه را راهی کرد.
دوره اول جنگهای ایران و روسیه ۱۲۱۸–۱۲۲۸ ه.ق
جنگ اچمیادزین (۱۲۱۹ ه.ق)
عباس میرزا پس از مرتب کردن سپاه خود در آذربایجان، برای سرکوب محمدخان قاجار که حکمرانی ایروان را به عهده داشت و تسلیم روسها شده بود به آن شهر لشکر کشید. سیسیانوف فرمانده روسی برای کمک به حاکم ایروان به حوالی اچمیادزین مرکز خلیفهگری ارامنه ایروان شتافت. فرمانده روسیه سه روز سپاه عباس میرزا را گلولهباران کرد و چون از عهده آنها برنیامد از ادامه جنگ به صورت مستقیم خودداری کرد. در این بین محمدخان چون ضعف و ناتوانی فرمانده روسی را از جنگ با عباس میرزا دید از عباس میرزا ولیعهد ایران تقاضای عفو و بخشش کرد. سیسیانوف به صورت غافلگیرانه خواستار آن شد که بر سپاه ایران شورش کند و در صبح ششم ربیع الثانی ۱۲۱۹ در اچمیادزین ناگهان به لشکر عباس میرزا حمله برد و لشکریان ایران را از آن نقطه پراکنده کرد اما نیروی کمکی که از جانب شاه ایران برای عباس میرزا فرستاده شده بود سپاه سیسیانوف ژنرال روس را شکست داد و او به ناچار عقبنشینی کرد. این نبرد به پیروزی ایران منتهی شد، حکمرانی ایروان همچنان در اختیار محمدخان قرار گرفت و حکمرانی نخجوان با حکم فتحعلی شاه به کلبعلی خان سپرده شد.
جنگ سالهای ۱۲۲۲–۱۲۲۰ و قتل سیسیانوف
پس از پیروزی سپاه ایران در اچمیادزین فرمانده روس درصدد برآمد به سواحل گیلان لشکرکشی و سپس تهران را تسخیر کند و دولت ایران را تحتالحمایه روسیه کند. در این زمان حکمرانان شوشا و قره باغ تسلیم روسیه شدند اما در ماه ذی الحجه ۱۲۲۰ قمری با خدعه حسینقلی خان و ابراهیم خان (برادرزاده خان باکو)، فرماندهی کل قوای روسیه در این جنگ یعنی ژنرال پاول سیسیانوف به قتل رسید و سرش را با فرستاده مخصوص چاپاری به تهران آوردند. ارتش وی هم چارهای جز عقبنشینی نداشت. علت تسلیم شدن حاکمان شوشا، قره باغ و گنجه به سپاه روسیه خیانت جمعی از ارامنه ساکن در این شهرها بود. پس از این واقعه فتحعلی شاه به فرمانده خود دستور مقابله با نیروهای روسیه و تنبیه حاکمان قره باغ و شوشی را صادر کرد. مقارن رسیدن سپاه ایران به ساحل رود ارس نیروهای روسیه به عزم تسخیر گیلان راهی شدند. عباس میرزا، فرمانده جنگ ایران، فوجی را به همراه توپخانه تحت فرماندهی یکی از پسرانش جهانگیر میرزا راهی گیلان کرد. نیروهای جهانگیر میرزا در ساحل خزر با سپاه روسیه درگیر شده و آنان را وادار به عقبنشینی میکنند. قوای روس در تسخیر گیلان به علت رو به رو شدن با مشکلات متعدد و تلفات و خسارتهای زیاد ناموفق ماندند.
علت شکست روسها در جریان تسخیر گیلان
نبود بندر و لنگرگاه های خوب در گیلان باعث شد کشتیهای بزرگ روسیه نتوانند تا ساحل پیشروی کنند و نیروی خود را در بندر انزلی پیاده کنند. ایستادگی مردم گیلان نسبت به ارتش روسیه و نبود علوفه، آذوقه و لوازم لشکری برای سپاه روسیه باعث شد روسیه نتواند به موفقیت دست پیدا کند.
جنگ اصلاندوز (۱۲۲۸ ه. ق-۱۸۱۳ میلادی)
با قتل سیسیانف فرماندهی سپاه روسیه به عهده گودوویچ افتاد (این دوران همزمان است با فعالیتهای ژنرال گاردان در تقویت نظامی ایران).
گودوویچ در سال ۱۲۲۳ ه.ق به صورت غافلگیرانه به ایروان حمله برد. اما شکست خورد و برگشت. عباس میرزا ولیعهد و فرمانده جنگ ایران برای تنبیه سپاه روسیه از تبریز به نخجوان رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر ایروان و دریاچه گوگچه سپاهیان روس را مغلوب و آن نواحی را تصرف کرد. در سال ۱۲۲۵ه.ق حسین خان قاجار حاکم ایروان علیه روسها شورش کرد و جمع زیادی از روسها را به اسیری گرفت و عازم تهران کرد. این روزها (۱۲۲۶–۱۲۲۵ه.ق) مقارن با خروج گاردان از ایران و ورود هیئت نظامی انگلیسی به ایران است.
در این زمان روسها با توجه به حمله ناپلئون خواستار صلح با ایران شدند اما شرطشان این بود که مکانهای متصرفه در تصرف آنها بماند و نیز ایران به آنها اجازه عبور از داخل خاک ایران برای حمله به عثمانی را بدهد که دولت ایران این تقاضا را نپذیرفت. پس از ورود سر گور اوزلی، به علت رابطه دوستی که میان انگلیس و روسیه ایجاد شده بود وی در پی آن شد که بین ایران و روسیه، صلح برقرار کند و خواستار آن بود که افسران انگلیسی که در سپاه ایران بودند از جنگ با روسیه دست بردارند. عباس میرزا چون اصرار داشت جنگ ادامه یابد، جنگ ادامه یافت و سپاه ایران در محل اصلاندوز در کنار رود ارس مقیم شدند. در این هنگام روسها غافلگیرانه به اردوی ایران حمله کردند. اگرچه سپاه ایران مقاومت زیادی نشان داد اما به علت اختلافاتی که بین سپاهیان ایران پیشآمد، نیروهای ایرانی مجبور به عقبنشینی به سمت تبریز شدند. فرمانده سپاه روسیه پس از فتح اصلاندوز، آذربایجان را از هر دو طرف مورد تهدید قرار داد. در این زمان ترکمانان خراسان شورش کردند. شاه ایران که درصدد آماده کردن سپاهی برای سرکوب نیروهای روسی بود به علت اوضاع ناآرام در چند جبهه تقاضای صلح کرد.
از سلسله مباحث |
ایران قاجاری (۱۷۹۶–۱۹۲۵) |
---|
درگاه ایران |
عهدنامه گلستان
شکست ایران در جنگ اصلاندوز و شورشهای محلی، فتحعلی شاه را مجبور به صلح با روسها کرد. میرزا ابوالحسن ایلچی به عنوان نماینده و سر گور اوزلی نیز به عنوان واسطه از تهران عازم روسیه شدند. دولت روسیه نیز چون در این زمان سخت گرفتار درگیری و کشمکش با دولت فرانسه تحت زمامداری ناپلئون بناپارت بود از رسیدن سفیر روسیه و تقاضای صلح استقبال کرد. قرارداد صلح در قریه گلستان از محال قره باغ منعقد شد. این عهدنامه به وساطت سر گوراوزلی، یرملوف نماینده روسیه و میرزا ابوالحسن خان ایلچی نماینده تهران به تاریخ ۲۹ شوال (۱۲۲۸ه. ق-۱۸۱۳ میلادی) در یازده فصل امضا شد.
عهدنامه گلستان سبب شد که روسها که در بدترین شرایط در جنگ با فرانسه بودند، از گرفتاریهای ایران آسوده شده و نیروهای خود را به جبهه درگیر منتقل کنند و سرزمینهای جدیدی به متصرفات خود اضافه کنند.
دوره دوم جنگهای ایران و روسیه ۱۲۴۱–۱۲۴۳ ه.ق
مشخص نبودن مرزهای بین ایران و روسیه و شورشها و ناامنیهایی که بسیاری از حاکمان (از جمله حسین خان قاجار حاکم ایروان) و ساکنان مرزی برپا کرده بودند از علل اصلی شروع دوباره جنگهای ایران و روسیه بود. علت شورش حسین خان قاجار پس از انعقاد صلح بین ایران و روسیه (عهدنامه گلستان) این است که حسین خان قاجار چون نمیخواست به دولت ایران مالیات بپردازد و برای اینکه عباس میرزا به این منظور او را سرکوب نکند مایل به روشن کردن آتش جنگ بین ایران و روسیه و گرفتار شدن مجدد ولیعهد ایران در جنگ بود. دست اندازی روسها به قلمرو ایران و قسمت ارس (از جمله گوگچه و قپان) و نارضایتی بسیاری از حاکمان سرزمینهای قفقاز از جمله ابراهیم خان جوانشیر حاکم شوشی که مناطق تحت کنترل آنها به تصرف روسیه درآمده بودند و نیز نگرانیهای دولت ایران از جهت از دست دادن سرزمینهای وسیع، فشار روحانیون اسلامی بر دولت و تحریک و تهییج عامه مردم برای جنگ به وسیله مطرح کردن مسئله جهاد در برابر کفار، حاکمیت روسها بر مسلمانان قفقاز و تقاضای کمک آنان از دولت ایران از عوامل اصلی شعلهور شدن دوباره آتش جنگ بین ایران و روسیه بود.
جنگ گنجه
فتحعلی شاه، عباس میرزا فرمانده سپاه ایران را راهی نواحی تصرف شده کرد. چون روسها مهیای جنگ نبودند غافلگیر شدند و سپاهیان ایرانی همه ولایات از دست رفته از جمله باکو، دربند، شوشی، داغستان، ایروان و تالش را به تصرف درآوردند.
پس از این واقعه، ایوان پاسکویچ که از جنگهای روس و عثمانی فارغ شده بود فرماندهی نیروهای روسی در قفقاز را عهدهدار شد. یرملوف به خاطر عدم کامیابی در جنگ از طرف تزار روسیه احضار شد. پاسکویچ درصدد برآمد تمامی نواحی متصرف شده توسط ایرانیان را بازپس بگیرد. ابتدا قره باغ و سپس ایروان را تصرف کرد و در جبهههای تالش و لنکران قوای ایران را شکست داد. سپس با شتاب خود را به گنجه رساند. عباس میرزا نیز با ۳۰ هزار سپاهی عازم گنجه شد. در این نبرد که به جنگ گنجه معروف شد ایرانیان فاصله کمی تا پیروزی داشتند اما به علت تعلل آصفالدوله صدراعظم جدید ایران در کار اعزام نیروی کمکی به سپاه ایران، در سپاه ایران بی نظمی به وجود آمد و تلاشهای عباس میرزا در نظم بخشیدن به امور فایدهای حاصل نکرد و ناچار به عقبنشینی پرداخت. در نتیجه این اتفاق تلاشهای ایرانیان در کسب فتوحات در خطر افتاد و باعث پیروزی کامل پاسکویچ و سپاهیانش شد.
پیشرفت قوای روس به سوی پایتخت در جنگ دوم
پس از تصرف گنجه و وارد آمدن تلفات سنگین به سپاه ایران سرانجام معابر ارس به دست روسها افتاد. کشتیهای جنگی روسیه در سواحل روسیه با ترکمانان و ایلات یموت سازش کردند و حتی آنها را به طغیان علیه دولت ایران وادار کردند.
عباس میرزا نیز آخرین نیروهای خود را در سردار آباد متمرکز کرد و به سال ۱۲۴۳ ه.ق با قوای روسیه به نبردی سخت پرداخت اما نرسیدن آذوقه و جیره و مواجب سپاهیان از تهران باعث تضعیف و متزلزل شدن روحیه سربازان ایرانی شد و سردارآباد به تصرف نیروهای پاسکویچ درآمد.
قوای ایران به کلی از ساحل چپ رود ارس به داخل آذربایجان عقب نشستند. پاسکویچ در تعقیب سپاه ایران وارد آذربایجان شد و تبریز را به محاصره نیروهای خود درآورد پس از آن عباس میرزا دستههای متفرق سپاه خود را به خوبی سامان داد و حفظ تبریز را به آصفالدوله سپرد اما با خیانت آصفالدوله، تبریز توسط ارتش روسیه تصرف شد. سپاه روسیه بدون مقاومت مردم وارد شهر شده و ذخایر و مهمات دولتی را به تصرف درآوردند. با تصرف تبریز نیروهای ارتش روسیه تا ده خوارقان پیش رفتند و پایتخت ایران مورد تهدید نظامی قرار گرفت. در این هنگام بود که عباس میرزا، فتحعلی خان رشتی را نزد پاسکویچ فرستاد و از وی تقاضای صلح کرد.
عهدنامه ترکمانچای
شرایطی که پاسکویچ برای عقد مصالحه جدید پیشنهاد کرد بسیار سنگین بود اما سفیر انگلستان در تهران (مک دونالد) که از پیشروی سپاه روسیه بسیار نگران شده بود، بر عقاید خود پافشاری کرد و شاه را بر خلاف نظر اولیهاش به قبول شرایط صلح واداشت. پس از وساطت سفیر انگلیس مجلسی در قریه ترکمانچای مرکب از عباس میرزا، آصفالدوله و میرزا ابوالحسن خان شیرازی تشکیل و عهدنامهای در ۱۶ فصل و یک قرارداد تجاری الحاقی در ۹ فصل نوشته شد و در تاریخ ۵ شعبان ۱۲۴۳ هـ. ق به امضای نمایندگان ایران و روسیه رسید.
پس از خاتمه این دوره جنگهای بین ایران و روسیه، برای سالهای متمادی روسها با در دست داشتن امتیازات پیماننامه ترکمانچای، شمال ایران را قبضه کرده بودند. بعد از این واقعه دیگر میان روس و ایران حوادث مهم و برخوردهای دامنهداری، مگر در مورد آشوراده و چند پیشامد کوچک دیگر، رخ نداد.
پانویس
- Zupan, Colonel Robert Tansill, 7.
- The Editors of Encyclopaedia Britannica, “Industrial Revolution”, britannica.
- Jansen, The Making of Modern Japan, 343, 432.
- Kumar, “Modernization, Population Change”, britannica.
- Kumar, “Modernization, Urbanism as a way of life”, britannica.
- Henry, “Liberalism”, britannica.
- Dagger et al, “Slavery Abolition Act”, britannica.
- The Editors of Encyclopaedia Britannica, “Thirteenth Amendment”, britannica.
- Finkelman and Miller, “-”, Macmillan Encyclopedia, 1: 124.
- Kolchin, Unfree Labor, 374–375.
- Dwyer، «Prussia during the French Revolutionary»، The rise of Prussia، 257–258.
- The Editors of Encyclopaedia Britannica, “Royal Navy”, britannica.
- Dhondt, “State and Free Universities”, Les Transformations, 69.
- Keen and Haynes, A History of Latin America, 158–176.
- Keeling, “The Transportation Revolution”, Research in Economic History.
- Hansen, The Atlantic migration, 79–106.
- Keeling, “Transport Capacity Management”, Research in Economic History.
- Jones, American Immigration, 79.
منابع
- تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، جلد اول (سعید نفیسی).
- امیر کبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار (علی اکبر هاشمی رفسنجانی).
- تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵
- تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، پیگولووسکایا، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۳.
- قاجاریه
- سلسله قاجار: از آغاز تا پایان
- آغاز سلسله قاجار PDF
- پایان سلسله قاجار PDF
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار موجود است. |