گنجه
گنجه (به ترکی آذربایجانی: Gəncə) (که در زمان شوروی کیروفآباد نامیده شده بود) شهری در شمال غربی جمهوری آذربایجان است. در سال ۲۰۱۸، جمعیّت این شهر ۳۳۲٬۶۰۰ نفر بودهاست.[1][2]
گنجه Gəncə | |
---|---|
City & Municipality | |
مهر | |
لقب(ها): Red City | |
گنجه | |
مختصات: ۴۰°۴۰′۵۸″ شمالی ۴۶°۲۱′۳۸″ شرقی | |
کشور | جمهوری آذربایجان |
مدیریت | |
• شهردار | نیازی بایراماف |
مساحت | |
• کل | ۱۷۰ کیلومتر مربع (۶۶ مایل مربع) |
بلندی | ۴۰۸ متر (۱۳۳۹ پا) |
جمعیت (۲۰۱۸) | |
• کل | ۳۳۲٬۶۰۰ |
• تراکم | ۲۸۴۸/کیلومتر مربع (۷۳۸۰/مایل مربع) |
• رتبه جمعیت در آذربایجان | دوم |
نام اهلیت(ها) | Gəncəli |
منطقه زمانی | یوتیسی +۴ (GMT+4) |
پیششماره(های) تلفن | (+۹۹۴) ۲۲ |
پلاک خودرو | 20 AZ |
وبگاه |
جمعیّت گنجه پیش از مغولان
بنابر قول گیراگوس گاندزاکِتسی (تاریخنگار و کشیش ارمنی همزمان با نظامی گنجوی)، پیش از حملهٔ مغولان به شهر گنجه، شهر گنجه دارای انبوه جمعیّت پارسیان و اقلّیّتی از مسیحیان بود.[4] باید توجّه داشت که گیراگوس بین ایرانی و عربی و ترک و مسلمان تفاوت میگذاشتهاست و وقتی در متن خود ساکنان شهر گنجه را ایرانی میخواند منظورش ایرانی است نه نام عمومی برای تمام مسلمانان. او برای اعراب از واژهٔ «تاچیک» (Tachik همان تاجیک یا تازیک = تازی = عرب = مسلمان) استفاده میکند و عربان را تاچیک میخواند (همانند نوشتارهای پهلوی). او ترکان را تئورک (T'urk) مینویسد. برای نمونه در فصل ۱۸ مینویسد که «جلالالدین محمد خوارزمشاه سپاهیان خود را از میان ایرانیان و تاچیکان و تئورکان گرد آورد.»[5]. در این کتاب به نام تاریخ ارمنیان که مربوط به سدهٔ هفتم ق. / سیزدهم م. یعنی بسیار نزدیک به روزگار شاعر بزرگ ایرانی نظامی گنجهای است، نگارندهٔ ارمنی که خود زادهٔ شهر گنجه است، بین اعراب، ترک، پارسی (در ترجمهٔ انگلیسی به نام ایرانی آمدهاست) تفاوت گذاشتهاست و تنها به انبوه پارسیان و اقلّیّتی از مسیحیان در گنجهٔ پیش از مغولان تأیید کردهاست[6]. کتاب نزهت المجالس نیز بیست و چهار شاعر پارسیگو پیش از حمله مغولان به گنجه ذکر کردهاست و وجود این تعداد شاعر که در قرن ششم و هفتم و هشتم در شمالغرب ایران قدم به عرصهٔ هستی گذاشتهاند و در زبان همگانی ایرانیان ـ فارسی ـ شعر سرودهاند، مؤید آن است که در اران و آذربایجان، زبان و ادب فارسی، زبان مردم کوچه و بازار و دربار بودهاست[7][8]
شهر گنجه بنابر نظر این تاریخنگار همزمان با حمله مغولان، بدست مغولها نابود شد و تنها اندکی از مردم شهر که موفق به فرار شدند، پس از پایان حمله مغول در دوران بازسازی شهر به شهر برگشتند[9].
این شهر دوباره در دوران ایلخانیان رونق نو گرفت. حمدالله مستوفی آن را در میان چهار شهر برجسته ایران میداند:
موقعیت تاریخی
نام رسمی گنجه در دوران حاکمیت روسیه تزاری به الیزابتوپل تغییر کرد، سپس در دوران حاکمیّت کوتاه جمهوری دمکراتیک آذربایجان (۱۹۱۸ میلادی) این شهر موقتاً پایتخت جمهوری جدید درآمد تا آنکه باکو از کنترل روسها خارج گشت. نام گنجه در دوره حاکمیت شوروی به کیروفآباد تغییر کرد. بعد از استقلال دوباره جمهوری آذربایجان اسم گنجه رسماً بازیافته شد.
نگارخانه
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ گنجه موجود است. |
- بخشی از دیوار تاریخی گنجه
- حمام تاریخی در گنجه
- حسینیه تاریخی در گنجه
- ساختمان دولت جمهوری دمکراتیک آذربایجان در سال ۱۹۱۸
- موزه باستانشناسی گنجه
- تالار شهر
- امامزاده ابراهیم (گؤی امامزاده) گنجه
- مرکز شهر گنجه
- خیابانی در گنجه
- مسجد شاهعباس
- خانههای تزئین شده گنجه
- آرامگاه نظامی گنجوی
پانویس
- The Ganja State Historical-Cultural reserve
- В Азербайджане численность населения достигла ۸ млн. ۹۲۲ тыс. человек
- C.E. Bosworth, "Ganja" in Encyclopaedia Iranica
- در فصل ۲۱ کتاب (ارمنی اصلی لغت "پارسی" را بجای "ایرانی" بکار بردهاست): should be noted that in the Middle Ages Armenians all Iranian-speaking were called " parsik - Persians , as reflected in the translation of that passage into English: Kirakos Gandzakatsi Kirakos Gandzakats'i's History of the Armenians / Translation from Classical Armenian by Robert Bedrosian. - New York: 1986. - P. 197. This city was densely populated with Iranians and a small number of Christians. It was extremely inimical to Christ and His worship, insulting and cursing the Cross and the Church, scorning and deriding the priests and attendants. Therefore, when their limit of sin had filled up, the protest against their wickedness rose to the Lord. Earlier a sign of their [impending] destruction appeared, just as had happened above Jerusalem, before its destruction.
- در فصل ۲۱ کتاب (ارمنی اصلی لغت "پارسی" را بجای "ایرانی" بکار بردهاست): should be noted that in the Middle Ages Armenians all Iranian-speaking were called " parsik - Persians , as reflected in the translation of that passage into English: Kirakos Gandzakatsi Kirakos Gandzakats'i's History of the Armenians / Translation from Classical Armenian by Robert Bedrosian. - New York: 1986. - P. 197. This city was densely populated with Iranians and a small number of Christians. It was extremely inimical to Christ and His worship, insulting and cursing the Cross and the Church, scorning and deriding the priests and attendants. Therefore, when their limit of sin had filled up, the protest against their wickedness rose to the Lord. Earlier a sign of their [impending] destruction appeared, just as had happened above Jerusalem, before its destruction. نمونههایی از تفاوت بین ترک و پارسیان و اعراب در این کتاب (مترجم همه جا واژهٔ پارسی را به ایرانی ترجمه کردهاست در حالیکه ترجمهٔ روسی واژهٔ پارسی را نگهداشته است): نمونه اول (تفکیک بین پارسیان و ترکان): The king who sat in Baghdad was not called sultan or melik as the Turkish, Iranian or Kurdish autocrats customarily are, but caliph, that is, a descendant of Mahmet نمونه دوم (تفکیک بین ایرانیان (پارسیان) و اعراب): The Iranians residing there aided him and he captured [189] the city killing many people and forcing many others to abandon Christianity and accept the deceptive and fanatical teaching of the Tachiks.
- اصل ارمنی: of Armenia], edited by K.A. Melik'-Ohanjanyan, (Erevan, 1961), p. 235. Ays k'aghak's bazmambox lts'eal parsko'k', ayl sakaw ew k'ristone'iwk'... ترجمه انگلیسی:
- نزهةالمجالس، تألیف جمال خلیل شروانی، تصحیح و مقدمه و حواشی و توضیحات و تحقیق زندگی گویندگان و فهرستها، از دکتر محمدامین ریاحی، تهران، انتشارات زوار ۱۳۶۶، چاپ دوم علمی ۱۳۷۵.
- C. A. (Charles Ambrose) Storey and Franço de Blois (2004), “Persian Literature - A Biobibliographical Survey: Volume V Poetry of the Pre-Mongol Period. ”, RoutledgeCurzon; 2nd revised edition (June 21, 2004). Pg 363: “Nizami Ganja’i, whose personal name was Ilyas, is the most celebrated native poet of the Persians after Firdausi. His nisbah designates him as a native of Ganja (Elizavetpol, Kirovabad) in Azerbaijan, then still a country with an Iranian population, and he spent the whole of his life in Transcaucasia;
- should be noted that in the Middle Ages Armenians all Iranian-speaking were called " parsik - Persians , as reflected in the translation of that passage into English: Kirakos Gandzakatsi Kirakos Gandzakats'i's History of the Armenians / Translation from Classical Armenian by Robert Bedrosian. - New York: 1986. - P. 197.