اران
اَرّان، سرزمینی در قفقاز که حدود آن در دورههای مختلف تا اندازهای متغیر بودهاست و نام آن را جغرافی نگاران به شکلهای گوناگون آوردهاند. در نوشتههای مؤلفان یونانی و رومی عهد باستان و سدههای میانه، نام این سرزمین به صورت آلبانیا و آریانا و نام مردم آن آلبانوی و آریانوی آمدهاست. در زبان گرجی این نام به صورت رانی و در متون ارمنی اُلوانک (اُلوان) و اُغوانک (اُغوان) نوشته شدهاست.[1]
اَران، نامی که در عصر اسلامی به ناحیه میان رود کر (قفقاز) و رود ارس ، در ماورای قفقاز اطلاق میشدهاست. قبل از اسلام، این اصطلاح برای تعیین تمام ماوراء قفقاز شرقی (آذربایجان شوروی وقت) یعنی آلبانی قدیم به کار میرفت.[2]
ریشه نام اران در زبان گرجی: رانی، یونانی: البانوی، ارمنی: الوانک (مَردُم)، شناخته شده نسیت. در بعضی از آثار لاتین به صورت آرین و در منابع عربی به صورت الران دیده میشود. قبل از ۳۸۷ میلادی، منطقهای که بین دو رود واقع و شامل ایالات ارزخ، اولی و پئتکران بود، بخشی از ارمنستان شمرده میشد. بعد از تقسیم ارمنستان بین یونان و دولت ساسانی، در ۳۸۷ میلادی، دو ایالت نخستین به آبانی/اران و دومی به ایران منضم گردید و این امر یکی از دلایل آشفتگی عظیمی بود که در تشخیص و تعیین اران وجود داشت. زیرا ارمنیهای اران را تنها در منطقهٔ در شمال رود کر میدانستند.[3]
در قرن هفتم میلادی جمیعت اران «بزرگ» کاملاً مخلوط شده بود و بسختی میتوان از ملت مشخص، صحبت کرد. با این حال، اصطخری و ابن حوقل مینویسد که الرانیه زبانی بودهاست که در قرن چهارم/دهم هنوز در برذعه بدان تکلم میشد.[4]
اعراب نامی که رومیها بر روی سرزمین ارمنستان (یعنی اصطلاح ارمنیه) دربارهٔ تمام ماوراء قفقاز شرقی به کار بردند. زمانی که اعراب در محل ظاهر شدند، این سرزمین میان صاحبان کوچک بسیار تقسیم شده بود که بعضی از آنها مخصوصاً پس از سقوط ساسانیان، مطیع به خزرها بودند. اران بواسطه ارمنستان، به مسیحیت گرویده و در دروان حکومت بنیامیه، اسماً زیر فرمان شاهان ارمنی قرار داشت که آنها نیز به نوبهٔ خود، مطیع اعراب بودند.[5]
نام
نام آلبانیا و مردم آنجا از سده ۴ ق. م در جهان باستان شناخته بود. این نام نخستین بار در مآخذ اواخر سده ۴ و اوایل سده ۳ ق. م ذکر شدهاست. استرابن در اثر خود از آلبانیا یاد کردهاست. آریان مورخ یونانی به شرکت آلبانیا در پیکار گوگمل در ۳۳۱ ق. م در زمره سپاهیان داریوش سوم اشاره دارد. شرق قفقاز در مآخذ پارتی به صورت «اَردان» ذکر شدهاست.[6]
گمان میرود نام اردان که در سده ۳ قبل میلاد به سرزمین آلبانیای قفقاز اطلاق شدهاست، مربوط به همسایگان جنوبی آلبانیا بوده باشد. این نام تاریخی کهن با «اران» که در متون جغرافیایی عهد اسلامی آمده، نزدیک است.[7]
ریشه واژه اران شناخته نیست. گروهی از مؤلفان آن را با افسانههایی درآمیختهاند. موسی کاغان کاتواتسی مؤلف «تاریخ سرزمین الوانک» در سده ۱۰ م اران را مردی از نوادگان یافث فرزند نوح پیامبر دانسته که بر سرزمین آلوانک فرمانروایی میکرد. اران چون مردی ملایم و خوشخوی بود وی را آغو یا آلو مینامیدند که در زبان ارمنی به معنای خوش خلق است. از این رو سرزمین زیر فرمان او آغوانک یا آلوانک نام گرفتهاست[8]
جوانشیر قراباغی مؤلف تاریخ قره باغی که در سال ۱۲۶۳ ه. ق/۱۸۴۷ م نگارش آن را آغاز کرده دربارهٔ وجه تسمیه اران چنین نوشته: "چون در زمان نوح پیغمبر که طوفان شد و بعد از مدتی که از طوفان گذشته بود، یکی از اولاد و احفاد نوح در این ولایتها که میان رود کر و ارس واقعند و عبارت باشد از شهر تفلیس و گنجه و ایروان و نخجوان و اردوباد و بردع و بیلقان که در خاک قراباغاند و الحال هر دو خراب هستند، در این ولایتها و خاکها حکمران و صاحب شده و آباد نموده و همه را نام خود گذاشته موسوم به اران کرد، چون نام خود او اران بودهاست " در متون عربی به صورت الران نوشته شدهاست. در برخی متنها به صورت آران نیز نوشتهاند. یاقوت اران را نامی عجمی ذکر کردهاست. در برخی مآخذ به صورت ران نیز آمدهاست.[9]
نمونه دیگری که مؤید وجود اران و منطقه مرزباننشین در دوران پیش از اسلام است، عنوان ارانشاه است که دربارهٔ فرمانروایان این سرزمین به کار رفتهاست. کاغان کاتواتسی ضمن شرح احوال دودمان مهران که از خویشاوندان خسروپرویز پادشاه ساسانی بودهاند، به وردان دلاور اشاره میکند و مینویسد که او قصد داشت دودمان کهن ارانشاهان را برافکند نکته قابل توجه آنکه مؤلف عنوان ارانشاهان را به کسر الف «ارانشاهیک» نوشته است.[10]
منابع برای تاریخنگاری اران
تاریخ ناحیه اران از دوران اسطورهای تا قرن ۱۰ میلادی توسط تاریخنگار ارمنی - کاغان کاتواتسی - به ما داده شدهاست.[11]
بجز «تاریخ آغوان» (اران) نوشته کاغان کاتواتسی و برخی نوشتههای پراکنده دیگر، تنها اثر مستقل دربارهٔ تاریخ اران، کتابی است با عنوان منشآت اران که نگارنده آن مسعود بن نامدار است. وی در عهد برکیارق پسر ملکشاه سلجوقی میزیست و منشی آلتونتاش فرمانروای اران بود. نسخه خطی این کتاب در کتابخانه پاریس است.[12]
منابع عربی
مینورسکی منابع عربی که از به تاریخ اران اشاره داشتهاند را اینگونه شرح میدهد:
- بلاذری، فتوح البلدان: در فصل مربوط به فتح ارمنستان به مطالبی برمیخوریم که به دقت گزیده شده و بعضی از آنها بر اساس روایات ساسانی است. متأسفانه مؤلف در نقل تاریخها دقت لازم را ندارد. اخبار سرداران و حکام عرب را به لشکرکشی بغای کبیر در زمان متوکل میرساند.[13]
- یعقوبی، تاریخ: جلد دوم این کتاب در زمینه حوادث ارمنستان و قفقاز مأخذ مهم و معتبری است. در آن به نکات و جزئیاتی برمیخوریم که در اثر بلاذری نیست و خصوصاً برای اصل خاندان هاشمی دربند ارزش بسیار دارد.[14]
- تاریخ طبری: این کتاب در شرح ناحیه مورد تحقیق، بیشتر پراکنده و نامنظم است.[15]
- ابن رسته، الاعلاق النفیسه: شامل مطالب مهمی دربارهٔ خزران، السریر و الانها است.[16]
- مسعودی، مروج الذهب حاوی توضیح مفصل و ارزنده دربارهٔ شروان و دربند و تمامی قفقاز شمالی و جنوبی است. اطلاعات مسعودی کاملاً اصیل و بر اساس تحقیق و تفحص شخصی اوست، گرچه معلوم نیست تا کجای سرزمینهای مورد گفتگو پیش رفتهاست.[17]
- گزارش اصطخری دربارهٔ اران، شروان و دربند و باب در جزئیات مطمئن، غنی و تازه است.[18]
- ابن حوقل: گرچه گفتههای اصطخری را بازگو میکند، اما آنها را با نکات و مطالب مهم کامل میسازد.[19]
- روایت یاقوت دربارهٔ باب با جزئیات قابل توجهی که از منبعی ناشناخته اخذ کردهاست کاملکننده گزارش اصطخری است.[20]
محدوده اران
دربارهٔ محدوده اران نظریههای متفاوتی وجود دارد. برخی منطقه میان دو رود کر و ارس را اران نامیدهاند و برخی دیگر فاصله میان ارس و دربند قفقاز را. با این وصف محدوده این سرزمین از عهد باستان تا سدههای ۵ تا ۷ م به تقریب یکسان بوده، محدوده کنونی جمهوری آذربایجان را در بر میگرفتهاست به نوشته استرابن ۵۴۰۰ اِستاد (برگرفته از واژه لاتینی Stadium و واژه یونانی Stadion که به عنوان واحد طول مقیاس طول معمول بوده، معادل ۱۸۵ متر است) طول سواحل دریای خزر (کاسپین) در سرزمین اران و کادوسها واقع شدهاست.[21]
استرابن از وجود ۲۶ قبیله در اران یاد کرده که هر یک زبان خاص و فرمانروای ویژه خود را داشتند، ولی گویا در زمان او یک پادشاه بر سراسر این سرزمینها فرمان میراندهاست. گمان میرود این اتحاد پیش از لشکرکشی پمپئوس در ۶۴–۶۵ ق. م صورت گرفته باشد. برخی مؤلفان رود کر را مرز میان اران و ارمنستان نوشتهاند؛ و شمال این رود را مرز جنوبی اران دانستهاند ولی برخی از وجود ارانیها در هر دو سوی رود یاد کردهاند. چنین بر میآید که مرز شمالی اران از دربند فراتر نرفتهاست. حد غربی این سرزمین به رودهای آلازانی و ایوری منتهی شدهاست. مرز شرقی اران نیز دریای مازندران (کاسپین) بودهاست. آکوپیان ضمن شرحی دربارهٔ اران، محل قرار گرفتن آن را در فاصله رود بزرگ کر و کوههای قفقاز نوشته و منطقه جنوب رود کر را بلاسکان نامیدهاست. در کتیبه شاپور اول پادشاه ساسانی در نقش رستم که تاریخ آن ۲۶۲ م است، از پیروزیهای بزرگ و فرمانروایی وی بر بسیاری از سرزمینها از جمله گرجستان، اران، بلاسکان به عنوان یکی از کوستها (ایالتها) تابع ایران با نام کوست (ایالت – سرزمین) کاپ کوه (قاف کوه) قفقاز یاد شدهاست.[22]
در متون اسلامی نیز منطقه اران از سوی جغرافی نگاران به شرح آمدهاست. ابن خردادبه، ارمینیه را به ۴ قسمت بخش کرده و اران را ارمینیه چهارم نامیدهاست ولی بلاذری آن را با عنوان ارمینیه اول ذکر کردهاست. ابن حوقل که خود به اران سفر کرده، آن سرزمین را شامل دو بخش دانسته، و ارانین نامیدهاست. وی بردعه، الباب (دربند) و تفلیس را بزرگترین شهرهای آنجا و شهرهای بیلقان، ورثان، بردیج، شماخیه (شماخی)، شروان، لایجان، شابران، قبله، شکی (نوخای کنونی)، شمکور (شامخور کنونی)، جنزه (گنجه) و شهرهای کوچک دیگر را متعلق به اران دانستهاست. در سده ۴ ق اران سرزمینی چنین گستردهای بود. از آن پس گاه سرزمینهای میان دو رود کر و ارس را اران نامیدند و از بلاد شروان در شمال رود کر جداگانه نام بدند. مهمترین شهر اران در روزگار باستان کبله نام داشت. بطلمیوس این شهر را با همین تلفظ (Chabala) و پلینیوس کَبَلکه نامیدهاند. در برخی مآخذ این شهر به صورت کَوَلَک و در متون عهد اسلامی قَبَله نگاشته شدهاست خرابههای تختگاه قدیمی اران هنوز در بخش کوتکاشِن قفقاز باقی است.[23]
زبان ارانی
به استناد گفته اصطخری، ابن حوقل و مقدسی زبان الرانیه در قرن ۴ هجری/۱۰ میلادی در بردع یا برذع (پایتخت آن موقع اران) صحبت میشدهاست.[11]
دوران باستان
در ۳۸۵ م دولتهای ایران و بیزانس به سبب ضعف دولت ارشکانیان ارمنستان، این سرزمین را میان خود قسمت کردند. بخش تابع رومیان زیر فرمان ارشک سوم شاه پیشین آن سرزمین بود ولی بخش تابع ایران از سوی شاپور سوم پادشاه ساسانی به خسرو چهارم از دودمان اشکانی واگذار شد؛ که سرزمین اران را نیز شامل میشد. نمایندگان این دودمان تا ۴۲۸ م بر این سرزمین فرمانروایی داشتند. بهرام گور (۴۲۰–۴۳۹ م)، اردشیر پنجم فرمانروای این سرزمین را برکنار کرد. از آن پس این منطقه به مرزبانانی که دست نشانده شاهنشاه ساسانی بودند، سپرده شد. از آن زمان دو استان کناره رود کر، اوتیک و آرتساخ که بعدها از سوی ترکان قراباغ نام گرفت، تابع مرزبانی اران شد. شاپور سوم خواهر خود زروان دخت را به همسری خسرو شاه ارمنستان داد که بر اران نیز فرمانروایی داشت. برخی محققان با اتکا به نوشته یغیشه مورخ ارمنی سده ۵ م، تاریخ الحاق آرتساخ به سرزمین اران را پس از سالهای ۴۵۰–۴۵۱م دانستهاند. دولت ساسانی در سده ۵ میلادی در شرق قفقاز مرزبانی اران را پدید آورد که نواحی اطراف دریای خزر و حوالی رود کر تا دربند قفقاز را شامل میشد. یغیشه ضمن شرح حوادث سال ۴۵۰ م از شخصی به نام سبوخت با سمت مرزبان چور (دربند) یاد کردهاست. گمان میرود این شخص مرزبان اران بوده باشد.[24]
پس از مرگ یزدگرد دوم در ۴۵۷م فرزندانش برای کسب تاج و تخت به رقابت برخاستند. فرمانروای اران به سبب وجود آشفتگی در دولت ساسانی سر به شورش برداشت مبارزه برای تخت و تاج ایران سرانجام به سود «پیروز» پایان پذیرفت. در پنجمین سال پادشاهی وی شورش اران سرکوب شد. بدین سان پس از ۵ سده، پادشاهی اران پایان گرفت و ساقط شد. ساسانیان احتمالاً مقر مرزبانی را از چور به منطقه امنتری در کرانه راست رود یعنی شهر پرتو (بردعه) - که بعداً تجدید بنا شد- انتقال دادند به نوشته کاغان کاتواتسی، پرتو به فرمان پیروز پادشاه ساسانی توسط واچه شاه اران تجدید بنا شد و پیروز آّباد نام گرفت. این نکته بعید مینماید زیرا واچه همان کسی است که پس از مرگ یزدگرد دوم سر بر شورش برداشته بود. مورخوان و جغرافی نگاران اسلامی با اتکا به مآخذ اواخر عهد ساسانی، تجدید بنای پرتو را با دوران پادشاهی قباد مرتبط دانستهاند. منابع تاریخی نیز مؤید این نکتهاند، زیر شهر بردعه و دست کم بخشی از آن «فیروز قباد» نامیده شدهاست.[25]
از سده ۴ م در اران مسیحیت به عنوان دین رسمی پذیرفته شد. از مآخذ چنین برمیآید که گریگور روشنگر و فرزند وردان، جاثلیق ارمنی اسقف آن سرزمین را عهدهدار گردید و برای از میان بردن بقایای بتپرستی کوشش بسیار کرد. چور در آغاز اسقفنشین اران بود ولی در دومین سال پادشاهی خسرو انوشیروان مقر بطریرک از چور به پرتو تختگاه جدید اران انتقال یافت.[26]
چنین به نظر میرسد که تا سده ۵ میلادی زبان ارانی فاقد خط و کتابت بود. در این سده الفبای ارانی از سوی کشیشان ارمنی تدوین شد. الفبای مزبور شامل ۵۲ حرف بود زیرا در زبان ارانی اصواتی وجود داشتند که زبان ارمنی فاقد آنها بود. پس از ظهور الفبای ارانی، کتابهای مقدس مسیحی از زبان ارمنی به ارانی برگردانده شد. گمان میرود زبان گرگرها پایه و اساس زبان نوشتاری مردم اران را تشکیل میداده است. تاکنون نمونه روشنی از خط و کتابت مردم اران در دوران پیش از اسلام به دست نیامده است. شاید بتوان در ناحیه باکو نمونههایی از خط ارانی را یافت ولی این مسئله نیازمند تحقیق است. در ۱۹۸۰ م در ناحیه «لاچین» جمهوری آذربایجان کتیبهای سنگی کشف شد که از سوی محققان انستیتوی تاریخ فرهنگستان آذربایجان، کتیبهای ارانی معرفی شد، اما دانشمندان ارمنی این نظر را مردود دانستهاند. گفته شده که این کتبیه به خط و زبان ارمنی است.[27]
پذیرش آئین مسیحیت سبب شد که شورشهای مردم اران ضد دولت ساسانی صبغه دینی به خود بگیرد. در شورش ارمنیان در ۴۵۱–۴۵۲ م ضد سیاست یزدگرد دوم ارانیها شرکت به نسبت وسیعی داشتند. یغیشه که خود در این ماجرا، وردان (وارطان) مامیکونیان سردسته شورشیان را همراهی کرده بود، دربارهٔ فشار یزدگرد دوم بر شورشیان و واداشتن شاه اران به پذیرش آئین زرتشت، نوشت: «یزگرد، شاه شاهان با اصرار او را به بغ بدل کرد». پس از این واقعه یزگرد دوم آذرهرمزد را که از دودمان شاهان پارتی بود، به مرزبانی ارمنستان گمارد و تنی چند از سران شورش را پس از کشته شدن وردان مامیکونیان به ماورای دریای مازندران (کاسپین) تبعید کرد. پیروز فرزند یزگرد که عنوان کوشانشاه داشت و بر ناحیه وسیعی از آسیای مرکزی فرمان میراند، در ۴۵۷ آن گروه از تبعید شدگان را که زنده مانده بودند به سرزمینهایشان بازگرداند. قباد اول (کواد) سرزمین اران را گشود و دربند را به تصرف خود درآورد. در عهد خسروانوشیروان سرزمینهایی که در گذشته بخشی از اران بهشمار میآمد، به فرمانروایان و امیرانی چند واگذار شد که هر یک عنوان خاصی چون فیلان شاه، لیران شاه، شروان شاه و جز آن داشتند. بدین سان مرزبانی اران قطعه قطعه شد. در اواخر سده ۶ و اوایل سده ۷ م مهرانیان زمام امور را به دست گرفتند. مهران از خویشاوندان خسروپرویز بود، به شهر پرتو رفت. وی در اران شهری ساخت و آن را مهراوان نامید. در سده ۶ م قباد پادشاه اول ساسانی برای جلوگیری از هجوم هونها در ناحیه پرتو پایگاههای مستحکم بنا کرد. از آن پس پرتو، تختگاه اران شد و کبلک (قبله) اهمیت پیشین خود را از دست داد. در ۶۲۸ م ترکان و خزران به سرزمین اران حمله کردند. نخست دربند را گشودند و آنگاه به پرتو درآمدند. مردم ناگزیر به کوهستانها پناه بردند. مهرانیان پس از مرگ خسروپرویز نیز بر اران فرمان راندند. یکی از آنان وراز گریگور نام داشت که جاثلیق اران بود. فرزند وی جوانشیر در جریان فتوحات مسلمانان شهرت یافتهاست. دوره فرمانروایی جوانشیر بر اران را سالهای ۶۳۶–۶۷۰ م نوشتهاند. وی با عنوان «سپهبد اران» در جنگهای یزگرد سوم با عربها شرکت داشت و چون یزگرد تیسفون را رها کرد، جوانشیر از راه آذربایجان به اران بازگشت.[28]
بعد از حمله اعراب
چنین به نظر میرسد که فتح ارمنستان و گرجستان و اران در سالهای ۲۴–۲۶ ه. ق/۶۴۵–۶۴۷ م در عهد خلافت عثمان توسط حبیب ابن مسلمه فهری و سلمان بن ربیعه باهلی صورت گرفته باشد. سلمان بن ربیعه به بیلقان و بردعه درآمد و تا شروان که بخشی از سرزمین اران بود، پیش رفت.[29] از این زمان، بردع همیشه به عنوان سنگر اسلام در این ناحیه بود، اگرچه مسلمانها در مراکز شهری دیگر مثل بیلقان، شمکور و قَبَلا مستقر شدند و این شهرها مرکز حمله به سمت شمال (به دربند یا بابالابواب و سرزمین خزرها) بود. با این وجود، کنترل عربها بر این سرزمینهای مرزی قفقازی در مقابل هجوم مردمان شمالی (آلانها و خزرها) کم و اغلب متغیر بود.[11] چندی بعد معاویه بن ابی سفیان بردار جوانشیر به نام ورازتیرداد (ارمنی: وارازتردات) را به فرمانروایی اران و عامل خلیفه در آن سرزمین منصوب کرد و بدین سان حاکمیت بنی امیه بر این سرزمین مستقر شد. در عهد خلفای عباسی نیز فرمانروایان اران به صورتی نیمه مستقل خراجگزار خلافت بودند. مهرانیان گرچه در روزگار خلافت رو به ضعف نهادند با این وصف تا مدتی موجودیت خود را حفظ کردند. آخرین فرمانروای اران از دودمان مهران، ورازتیرداد دوم نام داشت که در سال ۲۰۷ ه. ق به دست نرسه یا نرسی (ارمنی: نرسیس) کشته شد. یعقوبی از نرسی به عنوان بطریق اران یاد کردهاست. سهل بن سنباط فرمانروای اران که بابک خرمدین را دستگیر و به افشین عامل معتصم خلیفه عباسی تسلیم کرده بود، نیز عنوان بطریق داشت. کاغان کاتواتسی از سهل با عنوان ارانشاه (ارانشاهیک) یاد کردهاست. در کتاب مسعودی، ایرانشاه آمدهاست که گمان نمیرود مقرون به صحت باشد. وی مینویسد محمد بن یزید که اکنون به عنوان شروانشاه شهرت دارد، به تبعیت از گذشتگان خویش ایرانشاه بود و چون علی بن هیثم شروانشاه درگذشت، محمد بر قلمرو او استیلا یافت. از نوشته مسعودی چنین برمیآید که این واقعه اندکی پیش از ۳۳۲ ه. ق / ۹۴۴ م روی داده است. این نوشته خود میرساند که ایرانشاه باید همان اَرانشاه و به قول کاغان کاتواتسی اِرانشاه بوده باشد.[30]
از آنجا که مردم اران متعاقباً مسیحی باقی ماندند، بر طبق قانون اسلامی به عنوان اهل ذمه شناخته شدند و از این رو مشمول پرداخت جزیه (مالیات) شدند. این مالیات به صورت دادن سکه (با رونویسی اسلامی) پرداخت میشد و در دوران بنی امیه به صورت گاهوبیگاه و در دوران بنی عباس به صورت ثابت، درهمها از ضرابخانهای به نام اران (احتمالاً در شهر بردع یا بیلقان) صادر میشدند. دربارهٔ بنی عباس، از ۱۴۵ ه. ق/ ۷۶۲ م. تا قرن سوم ه. ق/ نهم م. ادامه داشت. (سکهها در دوران ایلخانی و نیمه دوم قرن هشتم ه. ق/ ۱۴ م. هم به نام اران ضرب میشد). در اران، همانند کل منطقه قفقاز، ازدواج چند نژادی مسیحی-مسلمان زیادی رخ داد، مؤسس خورناتسی نجیبزادگان آلبانیایی را به خاطر آلوده کردن نژاد و ایمانشان به دلیل ازدواج با کافرها، مورد حمله قرار داد.[11]
بعد از حمله مغول
در ۳۳۲ ه. ق بردعه تختگاه اران مورد حمله روسها قرار گرفت ولی کسروی این تاریخ را خطا دانسته و آغاز هجوم روسها را در ماه آخر بهار یا ماه نخستین تابستان ۳۳۳ ه. ق نوشته و جنگ سالار مرزبان محمد بن مسافر از دودمان سالاریان را با روسها در پائیز ۳۳۴ ه. ق ذکر کردهاست. پس از آن شهر بردعه دستخوش ویرانی شده بود، اهمیت خود را از دست داد و گنجه جای آن را گرفت. یاقوت در روزگار خود از بردعه به عنوان قریهای کماهمیت یاد کردهاست. مرزبان تا ۳۴۰ ه. ق / ۹۵۱ م بر اران و آذربایجان حکومت کرد. پس از آن اران زیر سلطه شدادیان گنجه قرار گرفت که مقتدرترین آنان ابوالاسوار شاوُرین فضل بن محمد بن شداد بود. در قابوسنامه این نام به صورت ابوالسوار ذکر شدهاست.[31]
به سبب جنگها و اختلافهایی که در این منطقه روی دادهاست، زمانبندی رویدادها با آشفتگی همراه شدهاست. در اواسط سده ۵ ه. ق/۱۱م طغرل بیک سلجوقی آهنگ اران کرد و ابولسوار ناگزیر از فرمانبرداری شد و خطبه به نام او کرد. پس از طغرل، آلپ ارسلان با سپاهی بزرگ از ترکان به اران و ارمنستان رفت و پس از گشودن سرزمینهای قفقاز اران را در ۴۵۹ یا ۴۶۰ ه. ق به فضلون فرزند دوم ابولسوار واگذاشت. منجم باشی تاریخ ورود آلپ ارسلان به سرزمین اران ذیحجه ۴۵۹ نوشتهاست. در اینباره اختلاف نظرهایی وجود دارد. فرای معتقد است که آلپ ارسلان یکی از امرای خود به نام ساوتکین را به حکومت اران فرستاد. حال آنکه کسروی خلاف این نظر را ابراز داشته و بر آن بودهاست که ملکشاه سلجوقی این شهرها را از فضلون گرفت و به ساوتکین خادم خود سپرد و فضلون را بر استرآباد گمارد.[32]
قفقاز شرقی در سالهای میانی قرن ۵ ه. ق/ ۱۱ م. تحت کنترل سلجوقیان درآمد و در سال ۴۶۸ ه. ق/ ۱۰۵۶–۱۰۷۵ م. سلطان آلپ ارسلان (با حذف حکومت شدادیان) فرمانده برده خود، عمادالدین سوتگین را به عنوان فرماندار آذربایجان و اران فرستاد. از این زمان، در دوران سلجوق و توسط الدیگوزیان و الدنیزیان (که از قفقاز شرقی در برابر حملههای شاهان طغیانگر گرجی دفاع میکردند) ترکیزه شدن اران شدت یافت. اغوزها و دیگر ترکمنها توسط هجوم مغول تأکید شدهاست. بردعه هرگز بعد از چپاول روسها، بهطور کامل احیا نشد و بهطور جزئی در منابع یاد شدهاست. به نظر میرسد که مرکز حکومت اران به بیلقان جابجا شدهاست، ولی این به خاطر مسیر حمله مغولها به شروان و دربند در بهار ۱۲۲۱ م است. بعد از این، گنجه، بعدها الیزاوتوپول و امروزه کیروفآباد، در جنوب اران که به عنوان قره باغ شناخته شده، برجسته شد. اطلاق نام اران از استفاده برافتاد و تاریخ و اقبال ناحیه با آذربایجان ایران یکی شد.[11]
در عهد سلجوقیان اران تجزیه شد و رفته رفته تحت نفوذ غزان قرار گرفت و زبان ترکی جایگزین تمام زبانهای رایج در آن سرزمین قرار گرفت. اران گاه تحت فرمان شروانشاهان و گاه تحت نفوذ فرمانروایان آذربایجان بود. به عنوان نمونه قراسنقر مدتی بر اران فرمان راند. در روزگار او شهر گنجه در ۵۳۴ ه. ق/۱۱۴۰ م دچار زلزلهای شد که به نوشته ابن اثیر ۲۳۰ هزار نفر از اهالی از جمله فرزندان قراسنقر فرمانروای آن سرزمین کشته شدند. از ۶۱۸ ق / ۱۲۲۱ م مغولان به سرزمین اران حمله بردند و نفوذ ترکان بر اران فزونی گرفت. اردان در عصر سلجوقیان و متعاقب آن به روزگار مغولان تمام و کمال ترکی شد و ویژگی قومی و نیز نام خود را از دست داد.[33]
اران در اواسط سده ۱۸ م به چندین خان نشین، ملکنشین و سلطاننشین تجزیه شد که در واقع تنها نامی داشتند: قراباغ، طالش، شکی، شروان، گنجه، باکو، نخجوان، اردوباد، دربند، قبه (قوبا) لنکران، سلطان نشینها شامل: ایلی سو، آرش، کوکتاشن، کازاخ، شمشادیل، واراندین، جرابرد، گلستان، دیزک و خاچن در قراباغ کوهستان (علیا) بودند. پس از جنگهای ایران و روس و تصرف سرزمین قفقاز از سوی دولت روسیه، آن گروه از خانات که در خدمت امپراطوری روسیه قرار داشتند تا اندازهای به صورت نیمه مستقل به حیات خود ادامه دادند ولی اندکی بعد تابع فرماندار کل امپراطوری روسیه در قفقاز شدند این وضع تا ۱۹۱۸ م ادامه داشت تا اینکه با ورود قوای عثمانی به قفقاز دولتی از سوی گروه مساواتیان تأسیس شد که نام جمهوری آذربایجان بر خود نهادند.[34]
پانویس
- رضا، اران، 7: 421-424.
- Frye، «Arrān»، THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM.
- Frye، «Arrān»، THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM.
- Frye، «Arrān»، THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM.
- Frye، «Arrān»، THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- Bosworth 1987, pp. 520-522
- رضا، اران، 7: 421-424.
- مینورسکی 1375, pp. 9-10
- مینورسکی 1375, pp. 9-10
- مینورسکی 1375, pp. 9-10
- مینورسکی 1375, pp. 9-10
- مینورسکی 1375, pp. 9-10
- مینورسکی 1375, pp. 9-10
- مینورسکی 1375, pp. 9-10
- مینورسکی 1375, pp. 9-10
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
- رضا، اران، 7: 421-424.
منابع
- رضا، عنایت الله (۱۳۷۵). «اران». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ۷. تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی. ص. ۴۲۱-۴۲۴.
- مینورسکی، ولادمیر (۱۳۷۵). تاریخ شروان و دربند. ترجمهٔ محسن خادم. تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی. شابک ۹۶۴-۴۴۷-۰۰۰-۱.
- Bosworth, C. E (1987). "ARRĀN". Encyclopædia Iranica. 2. New York: Bibliotheca Persica Press. p. 520-522. Retrieved 2012-06-17.
- Frye, R.N (1986). "Arrān". Encyclopaedia of Islam. 1 (2nd ed.). Brill. p. 660-661. ISBN 90 04 08114 3. Retrieved 6 May 2016.