مکران
مَکْران یا مُکْران یا مِکْران (بلوچی: مَکُّران) نامیست که در طول تاریخ به مناطق جنوبی و بخشی از مناطق مرکزی بلوچستان که در امتداد ساحل مکران به طول ۶۰۰ مایل (حدودا ۱۰۰۰ کیلومتر) از راس الکوه در غرب جاسک در ایران تا شرق لس بیله و نزدیکی بندر کراچی در پاکستان گستردهاست اطلاق میشدهاست.[1][2]
مُکْران مَکُّران | |
---|---|
در جهت عقربههای ساعت از بالا = ۱-ساحل درک، زرآباد (کنارک) ۲-ساحل کوند ملیر، پارک ملی هنگول ۳-ساحل دران، جیونی ۴-بزرگراه ساحلی مکران ۵-جزیره آستولا ۶-تندیس شاهزاده امید، پارک ملی هنگول | |
مختصات: | |
فهرست کشورهای مستقل | |
جمعیت شناسی | |
• نام اهلیت | بلوچ |
• زبان | زبان بلوچی اقلیت: زبان جدگالی، زبان بشاگردی |
بزرگترین شهرها |
در بعضی منابع اروپایی قرنهای ۱۶ تا ۱۸ از ایالت مکران نام برده شدهاست. در دورههای مختلف تاریخی این منطقه خودمختار و تحت اداره خوانین محلی بودهاست که گاهی خود را رعایای دولت ایران مینامیدند. امپراتوری بریتانیا در قرن هیجده این منطقه را جزو هند و مستعمره بریتانیا نمود. امروزه در هند و در پاکستان شهرهایی بنام مکران وجود دارد. مکران در دورههای مختلف تاریخی بخشی از قلمرو ایران بودهاست. مکران در نوشتههای مسالک و ممالک و التقویم اقلیم دوم و از کرمان تا رود مهران (ایندوس) نامیده شدهاست.[3] (سفرنامه مارکوپلو نیز مکران را شرح دادهاست) در بعضی اسناد و نقشههای تاریخی اروپایی و بعضی نوشتههای عربی دریای عرب امروزی نیز بحر مکران بیان شدهاست.[4]
کوههای خشک و بایر کرانههای مکران از دید جغرافیای طبیعی دنباله کویر است، که تا آنجا گسترش یافته. گویا در در سدههای میانه این سرزمین از آنچه اکنون دیده میشود، حاصلخیزتر بوده ولی هیچگاه از دید دارایی دارای اهمیت نبودهاست. جغرافینویسان پیشین اسامی بسیاری از شهرهای مکران را در کتابهای خود ثبت نمودهاند ولی هیچکدام بهطور گسترده از آن شهرها یاد نکردهاند. مهمترین درآمد مکران از نیشکر و یک گونه شکر سفید موسوم به پانیذ بودهاست که از آنجا به سرزمینهای مجاور صادر میگردیده.[5] مطابق نقشه میتوان گفت مکران تقریباً شامل تمام شهرستانهای بلوچستان ایران از جمله نصرت آباد، زاهدان، خاش، ایرانشهر ، سراوان، سرباز، فنوج، نیکشهر، کنارک و چابهار در ایران و بخش ایالت بلوچستان پاکستان میشدهاست در زمان ساسانیان آنرا کوسون میگفتند.
تاریخچه
برخی مورخان مکران را با تمدن magan (مَگان یا مَکّان) یکسان میپندارند. مگان نام تمدنی کهن است که در حدود ۲۵۰۰ تا ۵۵۰ پیش از میلاد وجود داشتهاست. در متون یافت شده مربوط به سومریان از مگان به عنوان یکی از شرکای تجاری مهم سومریان یاد شدهاست که مس و دیوریت مورد نیاز بینالنهرین از آنجا تأمین میشدهاست.[6]
واراهامیهیرا در دانشنامه مشهور خود بریهات-سامیتا از مردمان غرب شبه قاره هند تحت عنوان Makara نام بردهاست.
آریان گزنفون مورخ یونانی از اصطلاح Icthyophagy (یونانی باستان: Ἰχθυοφάγοι) برای ساکنان مناطق شمال بحر مکران کنونی استفاده کردهاست. Icthyophagy اصطلاحی عمومی به معنی «ماهی خواران» است که توسط جغرافی دانان یونانی عهد باستان برای جوامع ساکن در کنار دریاها اطلاق میشدهاست.
سرزمین مکران به لحاظ موقعیت مکانی با ساتراپی مکا یکی از ساتراپیهای ایران در دوران هخامنشیان تطابق دارد. از مکا در کتیبههای به جامانده از دوران هخامنشیان در بیستون و تخت جمشید به عنوان ساتراپی چهاردهم ایران در عهد داریوش یاد شدهاست.
ابوریحان بیرونی در کتاب خود تحقیق ماللهند بیان میکند که خط ساحلی شبه قاره هند از تیز، پایتخت مکران، آغاز میشود.[7]
یاقوت حموی (۵۷۴–۶۲۶ ه.ق) جغرافیدان و تاریخنویس مشهور در کتاب معجم البلدان در باب حرف میم در مورد دلیل نامگذاری مکران به این نام چنین مینویسد: «همانگونه که ذکر شد، سیره نویسان میگویند که: مکران به نام مکران بن فارک بن سام بن نوح علیه السلام نامگذاری شدهاست زیرا او به این منطقه آمده و در آنجا سکنی گزیدهاست و جد بلوچها و بنیاد آنها به ایشان میرسد.»[8][9]
میتوان گفت قرنها سرزمین امروز بلوچستان، مکران نامیده میشدهاست. جهانگردان عرب نیز به نام مکران یا مکوران از این منطقه یاد کردهاند. ساکنان سرزمین مکران بلوچ هستند.
نامشناسی
نویسندگان قرون سیزده تا پانزده میلادی غالباً، کلمه کیج (کوچ) و مکران را استعمال میکردند و مارکوپولو نیز این منطقه را در سفرنامه خود کیس مکوران (تیز مکران) نامیدهاست. در کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت، نام قدیمی مکران، گدروسیا ذکر شده است. (اسکندر قصد داشت به دریای شرقی برود اما سربازانش از همراهی او سرباز زدند و ناچار شد تا از مسیر گدروسیا، به بلوچستان وارد شود. منبع: تاریخ تمدن، ویل دورانت، مترجمان: حسین کامیاب، محمد امین علیزاده، لیلا زارع، نشر بهنود، چاپ پنجم، ص 157)
هماکنون بخش جنوبی بلوچستان در قسمت واقع در خاک پاکستان تحت عنوان «کیچ مکران» و قسمت واقع در خاک ایران صرفاً «مکران» شناخته میشود.[10]
ادبیات
فردوسی در شاهنامه در باب رزم کیکاووس با شاه هاماوران به عدم ستیزهجویی و استقبال گرم بزرگان و پهلوانان مکران از کیکاووس و به سلامت گذشتن سپاهیانش از مکران اشاره میکند:
” |
|
“ | |||||||||||||||||||||||||||
همچنین در داستان سیاوش نیز در نامه افراسیاب به فرمانده سپاه توران که حاوی دستور او برای گرفتن باج و خراج از سرزمینهای مختلف است بار دیگر از مکران نام برده شدهاست:
” |
|
“ | |||||||||||||||
فردوسی در جایی دیگر در باب ستایش سلطان محمود غزنوی و در شرح جنگ بزرگ کیخسرو سومین پادشاه کیانی با افراسیاب، پادشاه توران، به خونخواهی پدرش ،سیاوش، به درگیری و جنگ میان کیخسرو و شاه مکران و متعاقباً کشته شدن شاه مکران و قتل و غارت سپاهیان کیخسرو در مکران اشاره میکند.
در پی شکست افراسیاب و متواری شدن او کیخسرو در پی او روان شد و نخست پیکی نزد خاقان چین فرستاد که وی سر اطاعت خم کرد و کسی نیز نزد شاه مکران فرستاد. اما شاه مکران از اطاعت از وی سر باز زد و کهتری را نپذیرفت و قاصد را نیز به خواری از دربار خود راند و به کی خسرو پیغام داد اگر بیآزار از مکران عبور کند هیچ آسیبی متوجه وی نخواهد شد اما اگر تصمیم به ورود سپاهیانش به مکران داشته باشد باشد در برابر ویرانی مکران سکوت نخواهد کرد و با پاسخ سختی روبرو خواهد شد:
” |
|
“ | |||||||||||||||||||||||||||||||||
کیخسرو پس از این شنیدن این سخنان به سوی ختن رفت و سه ماهی در آنجا ماند و پس از آن به سوی مکران بازگشت، مجدداً فرستادهای نزد شاه مکران فرستاد و از او توشه راه سپاه را خواست و تهدید کرد که اگر اطاعت نکند لشکریانش مکران را ویران خواهند نمود.
” |
|
“ | |||||||||||||||||||||||||||||||||
اما این بار نیز شاه مکران زیر بار اطاعت از کیخسرو نرفت و سپاهی عظیم برای رویارویی با وی گرد آورد اما در اوان جنگ شاه مکران کشته شد. برخی از اطرافیان کیخسرو به وی پیشنهاد دادند که سر از تن شاه مکران جدا کند اما وی با این کار موافقت نکرد و جدا کردن سر شهریاران را خلاف مروت دانست و در کمال احترام وی را به گونه ای که شایسته بود دفن کرد.
پس از چیرگی کیخسرو بر مکران سپاهیان وی روی به تاراج و غارت مکران گذاشتند و هیچ کودک و زن و پیری را از آسیب خود در امان نگذاشتند اما پس از مدتی، با فروکش کردن خشم کیخسرو و با پا درمیانی بزرگان و پارسایان مکران وی به سپاهیانش دستور توقف قتل و غارت را داد و پس از گذشت سالی مکران را ترک کرد.
” |
|
“ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فرخی سیستانی از شعرای نامدار پارسی گوی سده پنجم در قصیده ای در ستایش ملک ایاز از مقامات و مقربان دربار سلطان محمود غزنوی میسراید:
” |
|
“ | |||||||||
—فرخی سیستانی، دیوان اشعار فرخی سیستانی |
نگارخانه
جستارهای وابسته
منابع
- "Makran". www.britannica.com. Britannica. Retrieved 18 June 2016.
- دائرةالمعارف فارسی، سرواژه: مکران
- لسترنج (۱۳۶۷)، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمهٔ محمود عرفان، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ص. ص۳۵۲
- Hansman 1973, p. ۵۵۵.
- {{یادکرد وب|نشانی = http://www.columbia.edu/cu/lweb/digital/collections/cul/texts/ldpd_5949073_001/pages/ldpd_5949073_001_00000264.html?toggle=image&menu=maximize&top=&left=
- ج ۵ ص ۱۸۰ باب حرف میم چاب دارالصادر بیروت
- فردوسی، ابوالقاسم (۱۳۷۵). شاهنامه براساس چاپ مسکو، به کوشش سعید حمیدیان. نشر قطره.
- رستگاری فسایی، منصور. فرهنگ نامههای شاهنامه مجلد اول. پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی.
- فردوسی، ابوالقاسم. شاهنامه به کوشش جلال خالقی مطلق. دائرالمعارف بزرگ اسلامی.
- فردوسی، ابوالقاسم (۱۳۷۵). شاهنامه براساس چاپ مسکو. به کوشش سعید حمیدیان. نشرقطره.
- ایالت ساحلی مکران * بلوچستان و تمدن دیرینه آن - تألیف: ایرج افشار - ناشر: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - چاپ اول، بهار ۱۳۷۱ - صفحات ۲۶ و ۲۷
- اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان
- جغرافیای مکران. مرکز مطالعات خلیج فارس
- اهمیت مسیرهای مواصلاتی ایران برای شبه قاره هند و اوراسیا