نور (مازندران)
نور یکی از شهرهای استان مازندران ایران است. این شهر مرکز بخش مرکزی شهرستان نور است.[1]مردم شهرستان نور زبان مازندرانی را با گویش کجوری صحبت میکنند که به گویش مردم شهرستان نوشهر و چالوس شباهت دارد.[2]
نور سولده | |
---|---|
شهر | |
نور موقعیت نور | |
مختصات: ۳۶°۳۴′۲۵″ شمالی ۵۲°۰۰′۵۰″ شرقی | |
کشور | ایران |
استان | استان مازندران |
شهرستان | شهرستان نور |
بخش | بخش مرکزی شهرستان نور |
جمعیت (۲۰۰۶) | |
• کل | ۲۶٬۹۴۷ |
منطقه زمانی | یوتیسی +۳:۳۰ (ساعت رسمی ایران) |
• تابستان (ساعت تابستانی) | یوتیسی +۴:۳۰ (ساعت رسمی ایران) |
نور یکی از قدیمیترین نواحی شهرنشین طبرستان (مازندران) بوده که به گواهی تاریخ رستمدار نام داشتهاست. نور شهری گردشگری که محبوبیت فراوانی میان مسافران داخلی و خارجی دارد. دید جنوبی شهر به سمت کوههای پوشیده از درختان پهنبرگ و از سمت شمال به دریای خزر از سمت غرب به شهر رویان و از سمت شرق نیز به ناحیه رستم رود مشرف است لیکن این ناحیه پس از تصویب طرح جامع نور در آذرماه ۱۳۹۲ اکنون جزء محدوده قانونی این شهر محسوب میگردد. جنگلهای شمال ایران جزء جنگلهای هیرکانی میباشند که قدمت شان به دورههای دوم و سوم زمینشناسی بازمیگردد.
جمعیت
بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر برابر با ۲۶٬۹۴۷ نفر جمعیت بودهاست.[3] مردم نور به زبان مازندرانی با گویش کجوری سخن میگویند.[4]
ریشه نام
نور
در جاینام شناسی ایرانی لفظ نور بیگانه است. نیما یوشیج که خود اهل نور بود می گوید: اهل نور به ولایت خویش نو می گویند که در گویش کجوری زبان مازندرانی به معنای دره است. به اعتقاد دکتر حبیب برجیان لفط نو با جغرافیای نور که دره ای ژرف در البرز مرکزی است سازگاری کامل دارد.[5]
کجور
در منابع قرن دهم تا پانزدهم نام کُجور بصورت کجه و کچه و کچو و کجو و کجویه ضبط شده است. نیما یوشیج تلفظ کجوری این واژه را کجو ذکر می کند و می افزاید کجو به معنای عام محل و ده است.[6]
سولده
در گذشته به شهر نور سولده گفته میشد که شهری در شمال ولایت نور و کجور بود. سول در زبان مازندرانی به معنای روشنایی و مشتق از واژه سو به معنای روشن می باشد. همچنین در برهان قاطع سول به معنی دره ی باریک به کار رفته است.[7]
رستاق
جای نام های آباد و گرد در مازندران اصیل نیست و به جای آنها از «سَر» و «بُن» و «پَی» و «کلا» و «مله» و «کنار» و «کوه» و «دین» و «کَنده» و «اوس» و «رستاق» و جز اینها به کار می رود. رِستاق در مازندرانی بصورت «restâq» تلفظ می شود و به معنی رودبار و ولایت است و معادل بلوک در فلات ایران و تومان در بخارا است. در تقسیمات کشوری فرهنگستان اول لفظ دهستان را به جای بلوک نشاند لذا رستاق های مازندران رتبه ی اداری دهستان را گرفتند.[8]
نام رستاق در شهرستان های مازندران:
- چالوس : کلارستاق
- کلاردشت : کلارستاق
- نوشهر: کجورستاق، زندرستاق، خورشیدرستاق، زانوس رستاق و پنجک رستاق
- نور : ناتلرستاق و تترستاق
- آمل : نمارستاق، اهلم رستاق، بهرستاق و دلارستاق (دِیلارستاق)
- تنکابن : سیاه رستاق
اوس
پسوند اوس (us) یکی از جاینام های مازندران می باشد.[9] این جاینام در واژگانی در معنای محافظ و نگهبان استفاده می شده است.
مناطقی که در مازندران از جاینام اوس استفاده شده است.
- چالوس: مرز کجور و کلارستاق
- کندلوس: در کجور
- لوس: در کجور
- زانوس: در کجور
- کُنوس: در کجور
- کندوسان: منطقه ای که ابن اسفندیار به آن اشاره کرد
- دَروس: در شمیرانات
- اوز (اوس) : در نور
- یوش (یوس) : در نور
تاریخچه
پیدایش نور
این شهر دارای سابقه تاریخی بسیار کهن به عنوان یک آبادی در نزدیک شهر تاریخی ناتل بوده است و نقش سرنوشت سازی در تاریخ محلی در استان مازندران داشته است. شهر نور که نام سابق آن سولده بوده در زمان اخیر پیش بندر شهر ناتل محسوب می شد. نور حدود هزار سال در تاریخ ایران بعد از اسلام به عنوان بخشی از ولایت رویان تاریخی در مازندران در فاصله قرن اول تا هفتم هجری قمری بوده است. سپس جزئی از ولایت رستمدار در فاصله قرنهای هفتم تا نهم قمری شد.آن گاه از دوره صفویه از قرن دهم هجری و دقیقاُ قاجار به بعد به نام ولایت نور نامگذاری شد.
چارلز فرانسیس مکنزی که در سال ۱۸۵۹ میلادی از این محل عبور کرده چنین وصفی در خصوص آن ارائه میدهد. «دهکده سولده، هشتصد متر از دریا فاصله داشت. سولده دهکده بزرگی است و میرزا آقاخان نوری بهخصوص به آن توجه داشت. این ده دویست خانه، بیست دکان و دو حمام دارد و یک پل آجری به سه دهنه روی رودخانهای به همین نام ساختهاند.»[10] نور در گذشته بخشی از شهرستان آمل بوده و با نام سولده شناخته میشد. پس از جدایی از آمل به بخشهای مرکزی، بلده و چمنستان تقسیم شد.
منطقه کجور
محدوده تاریخی کجور از شمال به دریای مازندران از غرب به رود چالوس از شرق به سولده (نور) و از جنوب به دره نور محدود میشود.[11] منطقه کجور به همراه کلارستاق، لنگا، تنکابن، سختسر و هوسم بخشی از رویان کهن بود که بعدها رسمتدار نام گرفت. رویان کهن از نواحی غربی طبرستان محسوب میشدهاست.[12]
محال ثلاث نور
محال ثلاث نور منطقه ای در غرب مازندران متشکل از سه منطقهٔ نور، کجور و کلارستاق بوده که پس از انقراض سلسلهٔ پادوسبان در منطقهٔ رویان و رستمدار شکل گرفت که از آن به عنوان ولایت نور یا محال ثلاث نور یاد میشدهاست. در عصر صفوی منطقه کلارستاق و کجور از توابع نور به حساب میآمدند و این مسئله تا اواخر عصر صفوی پایدار ماند. در این دوره حکامی از منطقه یوش نور همچون عباسعلی بیک ویلک یوشی نوری بر محال ثلاث نور، کجور و کلارستاق حاکم بودند.[13] در دوران سلطان حسین صفوی، کیا نعیم بیک میار از خاندان کلارستاق که از نوادگان ملک کیومرث رستمدار بود حکمران محال کجور، کلارستاق، کلاردشت و مضافات گردید.[14] در عصر زندیه محمد خان دادوئی از خاندان سوادکوه حاکم مازندران و محال ثلاث نور، کجور و کلارستاق گشت.[15]
آب و هوا
شهر نور به دلیل مجاورت با دریای خزر از آب و هوایی معتدل و مرطوب برخوردار است و حداکثر دمای آن در فصل تابستان ۳۶ درجه سانتیگراد میباشد و این میزان در فصول سرد سال به منفی ۱ درجه سانتیگراد کاهش مییابد.
افراد برجسته و سرشناس
- نیما یوشیج - بنیانگذار شعر نوین و ملقب به پدر شعر نو فارسی
- میرزا آقاخان نوری - مشهور به اعتمادالدوله دومین صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار
- بهاءالله - رهبر دینی ایرانی، پایهگذار آیین بهایی
- شیخ فضلالله نوری - روحانی و مجتهد، از پیشروان جنبش مشروطه ایران
- حسن اسفندیاری - ملقب به محتشمالسلطنه رئیس مجلس شورای ملی
- علیاکبر ناطق نوری - سیاستمدار و روحانی، رئیس مجلس شورای اسلامی
- غلامحسین بنان - استاد آواز هنرستان موسیقی تهران و بنیانگذار انجمن موسیقی ایران
- منوچهر ستوده - ایرانشناس، جغرافیدان تاریخی، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر
- پرویز ناتل خانلری - ادیب، سیاستمدار، زبانشناس، نویسنده و شاعر
- میرزا حسین نوری - محدث و چهره سرشناس علمای شیعه در قرن چهاردهم هجری
- عبدالنبی نوری - حکیم و مجتهد ایرانی قرن چهاردهم
- غلامحسین صدیقی - استاد دانشگاه تهران و وزیر کشور ایران
- موسی نوری اسفندیاری - دیپلمات و وزیر امور خارجه ایران
- حسینقلی صدرالسلطنه - معروف به حاجی واشنگتن نخستین فرستاده ایران به ایالات متحده آمریکا
- میرزا محمدرضاخان صدیقالدوله - از دولتمردان دوره قاجار
- جعفر یمینالممالک - معاونت وزارت خارجه و معاونت نخست وزیر دوره قاجار
- عبدالوهاب نظامالملک - وزیرلشکر و وزیر دادگستری قاجار، حاکم آذربایجان
- میرزا کاظم نظامالملک - وزیرلشکر و نایب صدراعظم قاجار، حاکم یزد
- محمد اسماعیل خان وکیل الملک - حاکم کرمان در دوره قاجار
- مرتضیقلی خان وکیلالملک - حاکم کرمان دوره قاجار
- ابوالحسن صدیقی - نقاش و مجسمهساز برجستهٔ ایرانی و از شاگردان کمالالملک
- ابراهیم خواجهنوری - نویسنده، روانشناس، روزنامهنگار و سیاستمدار
- ملا علی نوری - از حکمای اسلامی
- مهدی نوری - از مبارزان جنبش مشروطه و روحانی شیعه
- فریدون صدیقی - مجسمهساز ایرانی
- اسدالله یمین اسفندیاری - دیپلمات دوره قاجار و از کارگزاران فرهنگی دوره پهلوی
- عبدالله عدل اسفندیاری - نماینده مجلس شورای ملی و از کارگزاران اقتصادی دوره پهلوی
- شوکتالملوک خواجهنوری - نقاش ایرانی
- غلامعلی خواجهنوری - دیپلمات عصر پهلوی و کاردار سفارت ایران در ایتالیا
- ابوتراب خواجهنوری - مقامدار و مترجم ایرانی دورهٔ قاجار
- حسین شاهحسینی - معاون مهندس بازرگان و نخستین رئیس سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک
- فهیمه اکبر - خواننده و نویسندهٔ
- صادق کیا - زبانشناس و متخصص زبانهای باستانی و رئیس ادارهٔ فرهنگ عامه در وزارت فرهنگ و هنر
- زهرا کیا - پژوهشگر، نویسنده و مترجم زبان و ادبیات فارسی
- عبدالبهاء - سومین شخصیت محوری آیین بهائی
- یحیی صبح ازل - رهبر مذهبی ایرانی بابیه ازلی
- احمد ناطق نوری - سیاستمدار و رئیس فدراسیون بوکس ایران
- نورالدین کیانوری - فعال سیاسی ایرانی و دبیر اول کمیتهٔ مرکزی حزب توده ایران
- ابوالحسن عمیدی نوری - نویسنده و روزنامهنگار، از پایهگذاران جبههٔ ملی ایران
- رضا خواجهنوری - از یاران میرزا کوچک خان جنگلی و حاکم لاهیجان
- خدیجه ثقفی - همسر سید روحالله خمینی رهبر جمهوری اسلامی ایران
- حسن مرآت اسفندیاری - ماینده مجلس شورای ملی
- یحیی نوری - از روحانیون سرشناس تهران
- حسین خطیبی - ادیب، شخصیت سیاسی و نویسندهٔ
- سالار فاتح - از مبارزان و ملاکان و متنفذان مازندران
- رویا نونهالی - بازیگر و کارگردان تئاتر، سینما و تلویزیون
- همایون بهزادی - بازیکن و مربی فوتبال
- اسماعیل نوریعلا - استاد دانشگاه، فعال سیاسی، نویسنده، کارگردان
- پرتو نوریعلا - شاعر، بازیگر سینما، نویسنده، منتقد و عضو کانون نویسندگان
- افشین علا - شاعر و نویسنده
- حسن مشحون - نویسنده و موسیقیدان
- رحمان رضایی - بازیکن سابق تیم ملی و مربی فوتبال
- حامد کاویانپور - بازیکن سابق فوتبال
- محمود مشحون - رئیس فدراسیون بسکتبال ایران
- حنیف عمرانزاده - بازیکن سابق و مربی فوتبال
- مهران دوستی - گویندهٔ رادیو و مجری برنامههای تلویزیونی
- کمال مشحون - بازیکن شابق تیم ملی بسکتبال
- حسن نیرزاده - از آموزگاران سرشناس ایران
- محسن یوسفی - بازیکن سابق فوتبال
منابع
- اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، تهران: ۱۳۸۳خ.
- کتاب گویش کجور (در تاریخ و ادبیات ایران)، ۱۳۹۳ مؤلف: ابوالقاسم پاشازانوسی، ناشر:کلام مسعود، جلد اول، صفحهٔ ۱۲
- «تعداد جمعیت و خانوار به تفکیک تقسیمات کشوری براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵». مرکز آمار ایران.
- نصری اشرافی، جهانگیر (١٣٧٧). واژهنامه بزرگ تبری. به کوشش حسین صمدی و سید کاظم مداح و کریم الله قائمی و علی اصغر یوسفی نیا و محمود داوودی درزی و محمد حسن شکوری و عسکری آقاجانیان میری و ابوالحسن واعظی و ناصر یداللهی و جمشید قائمی و فرهاد صابر و ناعمه پازوکی. تهران: اندیشه پرداز و خانه سبز. ص. صفحه ۳۱ جلد اول. شابک ۰-۵-۹۱۱۳۱-۹۶۴ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک). - حبیب برجیان، جاینام شناسی البرز مرکزی، 21.
- حبیب برجیان، جاینام شناسی البرز مرکزی، 22.
- حبیب برجیان، جاینام شناسی البرز مرکزی، 22.
- حبیب برجیان، جاینام شناسی البرز مرکزی، 20.
- حبیب برجیان، جاینام شناسی البرز مرکزی، 24.
- سفرنامه شمال. چالز فرانسیس مکنزی. منصوره اتحادیه نظام مافی. نشر گستره. تهران. ۱۳۵۹
- میرزا عبدالله میار کلارستاقی، تاریخ خاندان میار، ۱۲.
- امین نعیمایی عالی، مقدمه ای بر تاریخ اقوام، طوایف و خاندانهای کلارستاق (چالوس و کلاردشت) و تاریخ خاندان میار، ۲۵۰.
- امین نعیمایی عالی، مقدمه ای بر تاریخ اقوام، طوایف و خاندانهای کلارستاق (چالوس و کلاردشت) و تاریخ خاندان میار، ۱۷۴.