میر رضی آرتیمانی
میرزا رضی آرتیمانی یا میرزا رضیالدین آرتیمانی مشهور به میرمحمد متخلص به رضی (زادهٔ ۹۷۸ در روستای آرتیمان – درگذشتهٔ ۱۰۳۷ هجری قمری) از شاعران و عارفان مشهور دوران صفویه بود.
رضیالدین آرتیمانی | |
---|---|
نام اصلی | رضیالدین آرتیمانی |
زاده | ۹۷۸ قمری روستای آرتیمان از توابع تویسرکان |
درگذشته | ۱۰۳۷ قمری آرتیمان |
نام(های) دیگر | میر رضی، میر محمد، میرزا محمد رضی |
تخلص | رضی |
زمینه کاری | شعر عرفانی |
ملیت | ایرانی |
کتابها | ساقینامه و ... |
استاد | میرمرشد بروجردی |
دلیل سرشناسی | شاعر عارف |
زندگی
وی در سال ۹۷۸ قمری در روستای آرتیمان از توابع تویسرکان به دنیا آمد.
در ایام جوانی به همدان رفت و در آنجا مشغول تحصیل شد و از شاگردان میر مرشد بروجردی گردید. رضی به علت شایستگی وافری که داشت زود مورد توجه شاه عباس که معاصر وی بود قرار گرفت بدین دلیل به اصفهان رفت و در جمع منشیان میرزایان شاه درآمد و به همین دلیل بود که داماد خاندان صفوی شد.[1]
واژه «میر» از آن جهت به رضی اطلاق شدهاست که مدتی جزء میرزایان شاه عباس بودهاست. در بستان السیاحه بدین مضمون آمدهاست که «سید رضی آرتیمانی که در زمان شاه عباس ماضی صاحب دیوان و ساقینامهی مشهور است از قریهٔ آرتیمان است اما اولاد وی اکنون از جد خویش نصیب و بهره نبردهاند. رضاقلیخان هدایت در مورد رضی چنین نوشتهاست: سیدی است صاحب ذوق و حال عرفانی با افضال در معارف الاهیه مسلم آفاق و در مدارج حقانیه در عالم طاق. معاصر شاه عباس صفوی و والد میرزا ابراهیم متخلص به ادهم است. وی که از رِندان مست و عارفان پاکدل و صوفیان صافیدل است علوم نقلی و عقلی را چون حجابی میبیند که انسان را به خود متوجه میسازد و از عشق به معشوق یکتا بازمیدارد...» از او حدود ۱۲۰۰بیت شعر در قالبهای گوناگون به جا مانده که معروفترین آنها ساقی نامهٔ اوست.
رضی پس از گذران سالیانی از عمر شریف خود، دوباره عزم وطن خویش مینماید و به زادگاه برمیگردد و در سال ۱۰۳۷ هجری قمری (۱۰۰۵ش) درمیگذرد و او را در محل خانقاهش به خاک سپردند. آرامگاه او در «همینه» تویسرکان قرار دارد.
نخستین زندگی نامه او در کتاب دیوان میرزارضیالدین آرتیمانی ، به قلم یاور همدانی است.
نمونه اشعار
اشعاری مشهور از ساقینامه با مطلع و مقطع که سرشار از مفاهیم عرفانی و وحدت وجودیست:[2]
الهی به مستان میخانهات | به عقل آفرینان دیوانهات | |
به دردی کش لُجهٔ کبریا | که آمد به شأنش فرود انّما | |
به درّی که عرش است او را صدف | به ساقی کوثر، به شاه نجف | |
... خدا را به جان خراباتیان | کزین تهمت هستیَم وارهان | |
به میخانهٔ وحدتم راه ده | دل زنده و جانِ آگاه ده | |
... قلم بشکن و دور افکن سبق | بسوزان کتاب و بشویان ورق | |
... که گفتهاست چندین ورق را ببین | بگردان ورق را و حق را ببین | |
... الهی به آنان که در تو گمند | نهان از دل و دیدهٔ مردمند | |
... رضی روز محشر علی ساقی است | مکن ترک می تا نفس باقی است |
اشعاری مشهور از سوگندنامه با مطلع و مقطع که سرشار از خمریات است:[3]
دگر سینهام چون خم آمد به جوش | برآمد از این قُلزُم غم خروش | |
خراباتیان، راه میخانه کو | حریفان بگوئید، پیمانه کو | |
مرا سوی میخانه راهی دهید | سرم را به آن در پناهی دهید | |
بهار است و بلبل، بساطِ نشاط | به طَرف چمن میکشد ز انبساط | |
... کتاب اشارت اَبرو بخوان | شفا در لبِ جامِ پُر باده دان | |
... به من، جان من، مِی بده، مِی بده | پیاپی، پیاپی، پیاپی بده | |
... از آن می که در دل چو منزل کند | سراپای اجسام را دل کند | |
از آن می که روح روانست و بس | از آن می که اکسیر جانست و بس | |
رضی را بده جامی از لطف عام | به جانانرسان جان او، والسلام |
آثار
- ساقینامه
- سوگندنامه
- گوهر عشق
- غزلیات
- قصاید
- رباعیات
- ترجیع بند
- مقطعات و غزلیات ناتمام
- مفردات
منابع
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به میر رضی آرتیمانی در ویکیگفتاورد موجود است. |
- «صفحه اصلی». toyserkan.ir. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۴-۲۹.
- http://ganjoor.net/razi/saghiname/
- http://ganjoor.net/razi/sougandname/
- شریفی، محمد (۱۳۸۷). محمدرضا جعفری، ویراستار. فرهنگ ادبیات فارسی. تهران: فرهنگ نشر نو و انتشارات معین. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۴۴۳-۴۱-۸.
- رضی الدین آرتیمانی وبگاه گنجور آثار سخنسرایان پارسیگو