محمد واعظ قزوینی
میرزا محمد رفیع ملقب به رفیعالدین مشهور به واعظ قزوینی (۱۶۱۸م - ۱۶۷۹م) فقیه و ادیب ایرانی در سدهٔ هفدهم میلادی/یازدهم هجری بود. وی از فرزندان مولانا ملا فتحالله قزوینی و از علمای امامیه و از ادبا و فضلای قرن یازدهم قمری است. او در وعظ و خطابه سرآمد بود و مدتها در مسجد جامع قزوین وعظ میگفت. او از شاگردان ملا خلیل قزوینی بود. از علم معقول حظی فراوان داشت و اثر مشهورش در این باره ابواب الجنان (به فارسی: درهای بهشت) نام دارد.[1][2][3][4][5]
واعظ قزوینی | |
---|---|
زادهٔ | ذیحجه۱۰۲۷ق قزوین |
درگذشت | ۱۶۷۹م/ رمضان۱۰۹۰ق قزوین |
پیشه | فقیه، ادیب |
شناختهشده برای | وعظ و شعر فارسی |
آثار | ابواب الجنان،دیوان اشعار |
عنوان | واعظ قزوینی،ملارفیع،میرزارفیع |
دین | اسلام شیعه |
به گفته میرزا رحیم سامت قزوینی (مجتهد معاصر) واعظ، جد اعلای ایشان میباشد.
زندگی
ملا محمد رفیع واعظ قزوینی در ذیحجه۱۰۲۷ق در قزوین زاده شد. او در زمینههای علوم معقول و منقول تحصیل کرد؛ در ادبیات فارسی، فقه شیعه، تفسیر قرآن، وعظ و خطابه ممتاز شد و به واعظ قزوینی شهرت یافت.
واعظ قزوینی در سال ۱۶۷۹م/ رمضان۱۰۹۰ق درگذشت و مدفنش در مدخل ورودی صحن شاهزاده حسین (قزوین) در گوشه چپ قرار دارد؛ مادهتاریخ آن از نظمی تبریزی:[1]
نکتهسنجان گزین برخاستند | از محیط پاک قزوین گاهگاه | |
گفتهٔ ما کس نپندارد گزاف | گر کند بر گفتهٔ واعظ نگاه | |
واعظ قزوینی آن فاضل که بود | محضرش ارباب دانش را پناه | |
در همهٔ ابواب «ابواب الجنان» | بر کمال و فضل او باشد گواه | |
یوسف مصر ادب بود، ای دریغ | آسمان ناگه فکند او را به چاه | |
گفت «نظمی» از پی تاریخ او: | واعظ آزاده ناید هیچگاه |
شاعری
سبک او در شعر به سبک هندی نزدیک است، نسخ خطی دیوان واعظ در کتابخانه مجلس شورای ملی و کتابخانه و موزه ملی ملک نگهداری میشود. وی در بیشتر اشعارش به گفتن پند و اندرز میکوشد و توانگران را به دستگیری از بینوایان دعوت میکند و متخلص به واعظ است. او همچنین در ساختن ماده تاریخ برجسته بوده و ماده تاریخی در وفات فرزندش عبدالحسین (۱۰۷۲ق/۱۶۶۲م) نوشت؛[1]
رفت نور دیدهام عبدالحسین | تابم از دل برد و خواب از دیدهام | |
چون تواند دید خالی جای او | دیدهٔ در خودن غلتیدهام؟ | |
موی آتش دیده را ماند تنم | بسکه از دردش به خود پیچیدهام | |
گفت یاری، چیست ای محزون ترا؟ | کاین چنین آشفتهات کم دیدهام | |
در جوابش گفتم و تاریخ شد | رفت نور دیدهام از دیدهام |
در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۶/ ۴ آذر ۱۳۹۵ نخستین کنگرهٔ دوسالانهٔ شعر آئینی واعظ قزوینی در قزوین برگزار گشت؛ بیان شد که ۸۲۵ غزل از او برجای مانده که ۹ غزل به زبان ترکی و ۸۱۶ غزل به زبان فارسی است و کوتاهترین غزل وی سه بیت و طولانیترینِ آن در ۲۱ بیت سروده شدهاست. او به سه زبان فارسی، ترکی و عربی تسلط داشته و این در شعر او نمایان است.[6]
آثار
- ابواب الجنان: در پند و اندرز؛ در مکتبخانهها (مدرسهها پیش از نوینسازی) از کتابهای درسی در ایران بود.[1]
- الموعظه: در دو جلد؛
- دیوان اشعار
- الحمله الحیدریه
جستارهای وابسته
منابع
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به محمد واعظ قزوینی در ویکیگفتاورد موجود است. |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ رده:محمد واعظ قزوینی موجود است. |
- نظمی تبریزی، علی (۱۹۷۶). دویست سخنور؛ تذکرةالشعرای منظوم و منثور. تابش. ص. ۴۵۶.
- نصرآبادی، محمدطاهر (مهر ۱۳۱۷). تذکرة الشعراء. چاپخانه ارمغان. ص. ۱۷۱.
- سامی, شمسالدین (1311). قاموس الأعلام (به ترکی عثمانی). ششم. p. ۴۶۶۲.
- آذر بیگدلی، لطفعلی بیگ (۱۳۳۷). آتشکده آذر. انتشارات علمی. ص. ۲۳۴.
- محمدعلی مدرس تبریزی (۱۳۶۹). ریحانة الادب. چهارم. تهران: کتابفروشی خیام. صص. ۲۷۰.
- «تصویرسازی و مضمون پردازی ویژگی شعر واعظ قزوینی است». خبرگزاری مهر. mehrnews.com. ۴ آذر ۱۳۹۵. دریافتشده در ۲۱ بهمن ۱۳۹۶.