دارالفنون
دارالفنون نام مؤسسه ای بود که در سال ۱۲۳۰ خورشیدی (۱۸۵۱ میلادی) به ابتکار میرزا تقی خان امیرکبیر در زمان ناصرالدینشاه قاجار برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس شد. دارالفنون را میتوان نخستین دانشگاه در تاریخ مدرن ایران دانست. در نوشتههای ایرانی، تا دیر زمانی همهٔ دانشگاههای خارجی را دارالفنون میخواندند.[1] ساختمان دارالفنون در خیابان ناصرخسرو در مرکز شهر تهران جای گرفتهاست.[2] هماکنون این ساختمان بهعنوان موزهای تاریخی به سر میبرد.
دارالفنون | |
---|---|
نام | دارالفنون |
کشور | ایران |
استان | تهران |
شهرستان | تهران |
اطلاعات اثر | |
سالهای مرمت | ۱۳۸۸–۱۳۹۸ |
کاربری | آموزشی، فرهنگی |
کاربری کنونی | همایشی، اردویی، گردشگری، تربیتی، فرهنگی |
دیرینگی | ۱۲۳۰ خورشیدی |
دورهٔ ساخت اثر | ناصرالدین شاه قاجار |
بانی اثر | میرزا تقی خان امیرکبیر |
اطلاعات ثبتی | |
شمارهٔ ثبت | ۱۷۴۸ |
تاریخ ثبت ملی | ۱۱ شهریور ۱۳۷۵ |
اطلاعات بازدید | |
امکان بازدید | دارد.
شنبه تا چهارشنبه ۹:۳۰–۱۷ پنج شنبه ۹:۳۰–۱۳ ایام خاص و اردو با هماهنگی قبلی |
وبگاه | https://www.darolfonoon.oerp.ir |
تاریخچه
میرزا تقی خان امیرکبیر پس از سفر به روسیه، متوجه نیاز فوری کشور به مرکز آموزش عالی گردید؛ لذا از ابتدای صدارت خود، برای ایجاد این مرکز تلاش کرد؛ ولی متأسفانه هیچگاه شاهد افتتاح آن نشد. چرا که نخستین دسته از استادان به سرپرستی یاکوب ادوارد پولاک، دو روز پس از دستگیری و تبعید امیرکبیر به تهران رسیدند و با استقبال گرمی مواجه نشدند.[3] قریب ۱۴ سال پس از تأسیس مدرسه عالی دارالفنون و کمی پس از مدرسه ابتدائی رشدیه تبریز و مدرسه محتشمیه کرمانشاه، مدرسه شوکتیه بیرجند چهارمین مدرسه از نوع مدارس جدید در ایران محسوب میشود که به دنبال آن دبیرستان شوکتیه و مدارس دشت بیاض نهبندان، سربیشه، خوسف و دبستان دخترانه شوکتی در استان خراسان جنوبی افتتاح گردید.[4]
ورود استادان اتریشی
معلمان اتریشی در ۲۷ محرم ۱۲۶۸ دو روز پس از عزل میرزا تقی خان امیرکبیر به تهران رسیدند. با وجود این امیرکبیر سفارش آنها را به جان داود خان کرد و گفت چندان که میتوانی به آنان مهربانی کن و نگذار ناراحت و پراکنده خاطر شوند. ناصرالدین شاه نیز از ورودشان با خبر و خوشحال شد و داوود خان را به اعطای حمایل سرخ سرتیپی مفتخر کرد.[5] گویا استقبال خوب و شایانی از استادان اتریشی به عمل نیامدهاست. یاکوب ادوارد پولاک، از جمله آن استادان، سرگذشت پذیرایی سرد ایرانیان را اینگونه نوشتهاست:[6]
ما در ۲۴ نوامبر ۱۸۵۱ به تهران وارد شدیم. پذیرایی سردی از ما کردند. کسی به پیشواز ما نیامد و اندکی پس از آن آگاه شدیم که در این میانه اوضاع دگرگون شدهاست و چند روز پیش از ورود ما، در پی کارشکنیهای درباریان و به ویژهٔ دسیسههای مادر شاه، که از دشمنان سر سخت امیر نظام بود، میرزا تقیخان از کار برکنار شده بود. اما همینکه امیر از ورود ما آگاه شد، به میرزا داوودخان گفته بود این نمساویهای بیچاره را من به ایران آوردهام. اگر سر کار بودم، اسباب آرامش آنها را فراهم میکردم، اما اکنون نگرانم به آنان خوش نگذرد. سعی کن کارشان رو به راه شود.
گشایش
دارالفنون در روز یکشنبه ششم دی ماه ۱۲۳۰ برابر با پنجم ربیعالاول ۱۲۶۸، سیزده روز پیش از قتل امیرکبیر و با حضور ناصرالدین شاه، میرزا آقاخان نوری صدراعظم جدید و گروهی از دانشمندان و معلمین ایرانی و اروپایی با ۳۰ نفر شاگرد رسماً گشایش یافت و میرزا محمدعلی خان شیرازی وزیر امور دول خارجه مأمور تنظیم و اداره آن گردید. پس از آنکه مدرسه رسما فتتاح گردید، ریاست آن به عزیزخان آجودان باشی محول شد و رضا قلی خان هدایت که در این زمان از سفارت خوارزم برگشته بود به سمت نظامت دارالفنون منسوب شد.[7]
در روزنامه وقایع اتفاقیه آمدهاست:
در روز یکشنبه پنجم ماه ربیع نخستین از سال ۱۲۶۸ هجری مطابق سنه خامسه از جلوس سعادت مأنوس، مدرسه مبارکه دارالفنون، واقعه در ارک محروسه تهران که بنا و انشاء از سال سابق شروع شده بود بر حسب امر فرمان مطاع افتتاح شد و از آن تاریخ علوم مستظرف و فنون مستحدث و صنایع مستغرب که حکمای اروپا اساس آنها را در ظرف چندین قرن برپا ساخته بودند در این تأسیس با تقدیس انتشار همی گرفت و اشتهار همی پذیرفت.
در آن زمان هفت معلم اتریشی، آموزش محصلینی را که اغلب از خانوادههای مهم و بانفوذ بودند، بر عهده داشتند. با وجود آغاز به کار مدرسه عملیات ساختمانی آن تا سال ۱۲۶۹ قمری ادامه داشت. در سال ۱۳۰۴ قمری نیرالملوک وزیر علوم تالار نمایشی در مدرسه ساخت تا مکانی برای اجرای تئاتر باشد. از آن زمان درِ اصلی مدرسه در خیابان همایون بسته و دری به خیابان ناصریه سابق و ناصر خسرو فعلی گشوده شد.[1]
بعدها با اعتراض سفیر انگلستان به ملیت اتریشی این افراد، چند استاد ایتالیایی، فرانسوی و آلمانی نیز به این افراد اضافه شدند. سه استاد ایرانی طب، عربی و جغرافیا و یک استاد فرانسوی مقیم ایران نیز به زودی به این جمع افزوده شدند.[8]
نامگذاری
از نامههای به جا مانده از امیرکبیر و مندرجات روزنامه وقایع اتفاقیه و اسناد دیگر برمی آید در آغاز نام خاصی برای این واحد آموزشی در دست ساخت در نظر نگرفته بودند و از این بنا با عناوین «مدرسه، مدرسه جدید، مکتبخانه پادشاهی، تعلیم خانه، معلم خانه و مدرسه نظامیه» یاد شدهاست. در آخرین نامهای که امیرکبیر به سفیر ایران در روسیه برای پیگیری جذب استادان اروپایی مینویسد، از این بنا به عنوان مدرسه نظامیه یاد میکند.[9]
ریشهشناسی واژه دارالفنون
در منابع پیش و پس از تأسیس دارالفنون، به خصوص در خاطرات دانشآموختگان اروپا به واژه دارالفنون برمیخوریم. اینان زمانی که از دانشگاههای اروپایی نام میبرند آنها را دارالفنون مینامند؛ مانند دارالفنون پاریس و دارالفنون لندن. واژه دارالفنون ترجمه Polytechnique فرانسوی یا Polytechnic انگلیسی است که عثمانیها آن را به عربی ترجمه کردند و با همین لفظ وارد زبان فارسی شد.
ساختمان
میرزا تقی خان امیرکبیر محل ساختمان را خود شخصاً در مجاورت کاخهای سلطنتی و در مکانی که سربازان آموزش نظامی میدیدند با موافقت ناصرالدین شاه انتخاب کرد، و به میرزارضاخان مهندس تبریزی که یکی از پنج نفر محصل اعزامی به لندن در زمان عباس میرزا بود دستور تهیه نقشه ساختمان را داد. نقشه ساختمان با استفاده از طرح عمارت سربازخانه ولیچ انگلیس در اواخر سال ۱۲۲۹ آماده و محمدتقی معمارباشی به احداث آن مأمور شد و کار را آغاز کرد.[10] قسمت شرقی بنا در سال ۱۲۳۰اتمام یافت.[8]
هشتاد سال پس از فعالیت و در سال ۱۳۰۸ (۱۳۴۸ قمری) ساختمان مدرسه به دستور اعتمادالدوله وزیر وقت معارف تخریب شد و ساختمان فعلی با نقشهٔ مهندسی روسی ساخته شد.[1]
ساختمان مدرسه پنجاه اتاق مربعی چهار در چهار ذرعی داشت که در چهار طرف حیاط قرار گرفته بودند. وضعیت ظاهری همه این اتاقها «منقش و مذهب» توصیف شده که مشخص است همه آنها دارای تزیینات چشمنواز نقاشی و گچبری رنگی بودهاند. جلو اتاقها ایوان و سایبان ساخته بودند. در وسط حیاط مدرسه حوض بزرگی قرار داشت که در اطراف آن باغچههایی برای کاشت درخت و ایجاد فضای سبز و گلکاری ایجاد شده بود. حد فاصل باغچهها را خیابان کشی و با آجرهای بزرگ معروف به قزاقی فرش کرده بودند. در ضلع شرقی و در پشت کلاسها چندین مغازه ساخته بودند که وزارت علوم و معارف در بالاخانه آنها مستقر بود. در ضلع شمالی و پشت ساختمان مخابرات امروزی محوطهای وسیع با چند اتاق کوچک و بزرگ قرار داشت که مخصوص دانشجویان شعبه نظامی و بعد از آنها موزیک بود. دارالفنون مجهز به آزمایشگاه فیزیک و شیمی و داروسازی، چاپخانه، کتابخانه، سفره خانه یا غذاخوری بود. در یکی از اتاقهای آن دو اسکلت برای آموزش دانشجویان پزشکی نگهداری میشد. در نیمه اول سال۱۳۰۴ قمری نیرالملوک وزیر علوم با همکاری امین السلطان وزیر مالیه با خرید و تخریب خانههای ساکنان ضلع جنوبی مدرسه، تالار بزرگ نمایش را ساخت تا ناصرالدین شاه، که در سفر فرنگ با تئاتر آشنا شده بود، در آن به تماشای تئاتر بپردازد. دراصلی مدرسه ابتدا به خیابان باب همایون باز میشد که بنا به مصالحی آن را بستند و در ورودی را به خیابان ناصریه یا ناصر خسرو فعلی باز کردند.[11]
ساختمان فعلی دارالفنون
ساختمان دارالفنون زمان امیرکبیر هشتاد سال پابرجا ماند و با وجودی که همچنان قابل استفاده بود، در سال ۱۳۰۸ خورشیدی تخریب شد. در این سال میرزا یحیی خان اعتمادالدوله قراگزلو وزیر معارف وقت ساختمان اولیه را در هم کوبید و با نقشه و نظارت نیکلای مارکف، مهندس روس تبار مقیم ایران، ساختمان فعلی را به جای آن ساخت. علی اصغر حکمت وزیر فرهنگ وقت نیز در سال ۱۳۱۳ در شمال و جنوب، عمارتی را بر آن افزود. در حال حاضر درِ ورودی بنا در شمال شرقی مدرسه و رو به خیابان ناصر خسرو باز میشود. این دروازه به شیوه معماری سنتی دارای طاق زنجیرهای بلندی است. در دوسوی درگاه دو ستون استوانهای نقرهای رنگ طاق این دروازه را نگه داشتهاست. درست بالای در دولنگهای چوبی و قهوهای رنگ مدرسه واژه دارالفنون و سال تأسیس آن ۱۲۶۸ قمری را بر کاشی نوشتهاند. این در که در یکی از چهار کنج مدرسه قرار دارد به فضایی هشتی مانند باز میشود که از سوی دیگر به فضای حیاط راه دارد. ساختمان دو طبقه مدرسه در زمینی مستطیل شکل بنا شدهاست. در رأس هر چهار ضلع چهار پلکان مارپیچی طبقه پایین مدرسه را به طبقه بالا متصل میکند. درحاشیه بیرونی پلهها، نرده آهنی تو پری نصب شدهاست که مانع از سقوط افراد میشود. ساختمان کنونی سی و دو کلاس درس دارد: دوازده کلاس در دو طبقه ضلع شرقی و به همان اندازه در ضلع غربی و هشت کلاس در دو طبقه ضلع شمالی. سالنهای نمایش و غذاخوری نیز در ضلع جنوبی ساخته شدهاند. احتمالاً این دو سالن باید از همان بناهای اولیه دارالفنون باشد و مارکف ساختمان کلاسها را تخریب و بازسازی کردهاست.[11]
آموزش در دارالفنون
پیادهنظام، سوارهنظام، توپخانه، مهندسی، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانیشناسی رشتههایی بود که در این مدرسه تدریس میشد. زبان فرانسه، علوم طبیعی، ریاضی، تاریخ و جغرافیا دروس مشترک همهٔ رشتهها بود. بعدها زبان انگلیسی، روسی، نقاشی و موسیقی به این درسها افزوده شد.
برای ادارهٔ امور مدرسه، امیر در ابتدا به استخدام معلمان خارجی میپردازد. وی که با سیاستهای دولتهای فرانسه و انگلیس آشنا بود، دست نیاز به سوی آنها دراز نمیکند، بلکه به سراغ اتریشیها رفته و شش معلم را برای مدت شش سال با مقرری سالانه چهارهزار و چهارصد تومان استخدام میکند.[12]
رشتههای تحصیلی
رشتههای تحصیلی در دارالفنون شامل هفت رشته پیادهنظام، سواره نظام، توپخانه، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانیشناسی بود. کلاسهای هر درس و هر رشته ثابت و مشخص بود.[13]
دروس عمومی
زبان خارجی ابتدا فرانسه بود و بعد روسی و انگلیسی هم تدریس میشد. معلمان ابتدایی زبان فرانسه افرادی چون میرزا ملکمخان، میرزا آقا، میرزا جعفر، محمد حسن خان قاجار و میرزا محسنخان بودند. برخی از آنها در فرانسه این زبان را آموخته بودند.[14] تمام رشتهها، درس تاریخ، جغرافی، ریاضی و زبان خارجه داشتند.[13]
آییننامه آموزشی
پس از انقلاب مشروطیت و با ورود معلمین فرانسوی، اقداماتی اساسی برای بازسازی شأن علمی و جایگاه این مرکز آغاز شد و در سال ۱۲۸۵ «آئیننامه مدرسه دارالفنون» تدوین شد. براساس سیستم جدید، سال تحصیلی از شهریور ماه هر سال آغاز و تا خرداد ماه سال بعد پایان مییافت.[15]
ساختار و مدیریت دارالفنون
ساختار اداری دارالفنون شامل رئیس و ناظم بود.
رؤسا
رؤسای دارالفنون معمولاً از مهمترین مقامهای سیاسی مملکت بودند. افراد زیر به ترتیب رؤسای دارالفنون بودند:[16]
- میرزا محمدعلی خان شیرازی (وزیر امور خارجه)
- عزیز خان مکری (سردار کل یا وزیر جنگ)
- میرزا محمد خان امیر تومان
- علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه (اولین وزیر علوم ایران)
- رضاقلی خان هدایت (به مدت هیجده سال ناظم و سپس رئیس مدرسه شد)
- علیقلی خان هدایت پسر رضاقلی خان هدایت بعدها ملقب به مخبرالدوله شد.
- جعفرقلی خان هدایت برادر کوچک علیقلی خان ملقب به مخبرالملک
- محمدحسین خان ادیبالدوله
- رضاقلی هدایت پسر جعفرقلیخان هدایت
اعتضادالسلطنه عموی ناصرالدین شاه، مشهورترین رئیس دارالفنون و رضاقلیخان هدایت مشهورترین ناظم دارالفنون بودند و دوران درخشان دارالفنون در زمان مدیریت آنها بودهاست. یک نفر کتابدار، یک نفر آجودان، یک ناظر، یک صندوقدار، یک نفر منشی که فعالیتهای مدرسه را ثبت میکرد، یک نفر مؤذن، تعدادی نگهبان و فراش جزو ساختار اداری دارالفنون بودند.[17]
استادان
داودخان مسیحی به عنوان نماینده میرزا تقی خان امیرکبیر به اتریش رفت تا به سفارش وی ۷ استاد در زمینه کارهای نظامی و امور وابسته به آن، استادی برای آموزش فیزیک، شیمی و داروسازی و دو معدنچی که در کار معدن توانمند باشند را به خدمت بگیرد. بدین ترتیب ۷ استاد به ایران دعوت و به عنوان اولین استادان دارالفنون مشغول به کار شدند. نام این هفت نفر عبارتند از:[18]
- یاکوب ادوارد پولاک[persian-alpha 1]، معلم طب
- فوکتی[persian-alpha 2]، معلم طبیعیات و داروسازی
- چارنوتا[persian-alpha 3]، معلم معدنشناسی
- زاتی[persian-alpha 4][19][persian-alpha 5]، معلم ریاضیات و هندسه
- موسیو کرشیش[persian-alpha 6]، معلم توپخانه
- آلفرد بارون دی گومنس[persian-alpha 7]، معلم پیادهنظام
- نمیرو[persian-alpha 8]، معلم سوارهنظام
اضافه بر این هفت نفر شخصی به نام موسیو ریشارد[persian-alpha 9] فرانسوی که فارسی را خوب میدانست و تقریباً ایرانی شده بود و میرزاملکمخان که از ارامنهٔ جلفا بود و مدتی سمت وزیر مختاری در انگلستان را به عهده داشت نیز برای تدریس در رشتههای زبان فرانسه و جغرافیا برای دارالفنون استخدام شدند. معلمان اروپایی همه در رشته مربوط به خود افراد دانشمندی بودند و علاوه بر وظایف تدریسی به تألیف کتابهای درسی هم میپرداختند.[20]
بعدها معلمینی از ایتالیا، آلمان و فرانسه نیز استخدام شدند.
معلمان سرشناس
- پولاک (معلم طب، جراحی و کحالی یا «علاج چشم»)
- ژرژ (معلم طب)
- گالی (معلم جراحی)
- موسیو دانتان (معلم تاریخ طبیعی)
- موسیو لومر (معلم موسیقی)
- موسیو المر (معلم شیمی)
- موسیو داوید (معلم مهندسی و هندسه)
- بدیعاله واجد سمیعی (معلم ریاضی)
- عبدالغفار نجمالدوله (معلم ریاضی)
- عبدالرزاق بغایری معلم مهندسی و ریاضی)
- یوهان لوئیس شلیمر (معلم طب، بیماریهای جلدی و تشریح)
- ژول ریشار (او در ایران مسلمان شد و نام رضا را برای خود برگزید - معلم زبان فرانسه)
- یوسف ریشار («محمدرضا خان» (فرزند ژول ریشار) ملقب به «یوسف ریشارخان») (معلم زبان فرانسه)
- میرزا ملکمخان (معلم حساب، هندسه عام و لگاریتم)
- شیخ محمد صالح اصفهانی (معلم فارسی و عربی)
- میرزا اسدالله (معلم فارسی و عربی و پیشنماز مدرسه)
- ملا حسین (معلم فارسی و عربی)[7]
- متراتسو ایتالیایی (مربی سپاه و معلم پیادهنظام و فن آرایش لشکر یا تاکتیک)
- فاکتی ایتالیایی (معلم فیزیک، شیمی و دواسازی)
- کلوکه طبیب مخصوص شاه (معلم طب و جراحی)
- محمود خان شیمی طبیب و چشم پزشک معروف در آن زمان
- میرزا علی اکبر خان مصورالسلطان استاد نقاشی
- محمد خان (معلم شیمی)
معلمان طب سنتی ایران در دارالفنون
- میرزا احمد طبیب کاشانی
- میرزا ابوالقاسم حکیم باشی
- میرزا رضای دکتر که در اروپا تحصیل کرده بود[7]
- میرزا عبدالوهاب
- میرزا کاظم محلاتی
- میرزا ابوالقاسم نایینی (سلطانالحکما)
- میرزا سید علی
دانشآموختگان
در ابتدای تأسیس دارالفنون ورود برای تمامی افراد ممکن نبود و اسامی افراد می بایست ابتدا به شاه معرفی میشد و این افراد باید از اولاد اعیان و اشراف مملکت می بودند.[7] پس از هشت سال با پایان دوره تحصیل نخستین نسل دانشآموزان دارالفنون در سال ۱۸۵۸(۱۲۷۶ هجری قمری) [21] اولین گروه از دانشآموختگان آشنا با علوم و معارف جدید اروپایی پا به عرصه اجتماع گذاردند. از آن پس و در همه دهههای بعد فارغالتحصیلان دارالفنون همواره از تأثیرگذارترین افراد در فضای سیاسی و اجتماعی ایران بودند. مشهورترین فارغالتحصیل از نسل اول دارالفنون، محمدحسنخان صنیعالدوله معروف به اعتماد السلطنه بود که پس از تحصیل در دارالفنون و سپس در فرانسه به سمت ریاست دارالترجمه همایونی و مترجم مخصوص ناصرالدین شاه و همچنین وزیر انطباعات (چاپ و نشر) رسید.[22] هرچند که دارالفنون از همان نسل نخست توانست اشتیاق به فراگیری علوم و معارف جدید به سبک اروپایی را در بین دانشآموزان برانگیزد، اما تفاوت آشکاری بین فارغالتحصیلان متاخرتر با نسلهای اولیه مشهود بود: به واسطه آموزش فراگرفته در دارالفنون، شرایط سیاسی کشور در عهد ناصری و آشنایی روزافزون با ایدههای ملیگرایانه و تفکرات روشنفکرانه متفکرین قرن هیجدهم فرانسه، نسلهای بعدی دانشآموختگان دارالفنون دارای وجوه ناسیونالیستی یا روشنفکری بیشتری بوده و نسبت به شرایط سیاسی و اجتماعی ایران وقوف بیشتری داشتند.[23] این نسل از فارغ التحصیلان دارالفنون نسبت به سایر هموطنان خود درک بهتری از دنیای جدید و رابطه و جایگاه ایران در این دنیا داشته و نسلی از منتقدین طبقه حاکم، جزم اندیشی دینی و عقبافتادگی فرهنگی را به وجود آوردند. بسیاری از فارغ التحصیلان دارالفنون وارد فعالیتهای سیاسی شده و در جنبش مشروطه مشارکت تأثیرگذاری داشتند: صنیعالدوله و احتشام السلطنه اولین و دومین رؤسای مجلس شورای ملی و میرزا جهانگیرخان روزنامهنگار و مدیر روزنامه تأثیرگذار صور اسرافیل از دانشآموختگان دارالفنون بودند. بسیاری از معلمین و فارغ التحصیلان دارالفنون پس از تأسیس دانشگاه تهران به استادی این دانشگاه رسیدند و تعدادی در مقامهای مهم دولتی نظیر وزارت یا حتی نخستوزیری در نظامهای سیاسی بعدی قرارگرفتند.
پزشکی در دارالفنون
پزشکی از همان ابتدای تأسیس به عنوان یکی از رشتههای اصلی در دارالفنون شناخته میشد.
یاکوب ادوارد پولاک
اولین دوره پزشکی در دارالفنون با ۱۴ دانشجوی یاکوب ادوارد پولاک شروع شد که با پیوستن دانشجویان خصوصی کلوکه مجموعاً تعداد آنها به ۲۰ نفر رسید.
پولاک به جز آموزشهای تئوریک در سه سطح دانشجویان مذکور را تحت آموزش قرار داده بود. اولی از طریق درمانگاه طب سرپایی، دوم از طریق کار در بیمارستان نظامی تازه تأسیس و سوم از طریق فرستادن آنها به ادامه تحصیل در اروپا بود.
ژوزف تولوزان
بعد از پولاک او پزشک ناصرالدین شاه بود و در دارالفنون تدریس میکرد. ژوزف تولوزان مجلس حافظالصحه را که بعدها بهصورت وزارت بهداری درآمد تأسیس کرد.
شلیمر
جانشین پولاک در دارالفنون یک پزشک هلندی بود که پیش از این نیز در عثمانی خدمت کرده بود. شلیمر نیز شخصاً به فراگرفتن زبان فارسی دست زد.
کتابخانه
بنا به گفته علیقلی مخبرالدوله که در آغاز به عنوان مسئول کتابخانه دارالفنون منصوب شده بود، کتابخانه دارای تعداد بسیار محدودی کتاب بود. به مرور زمان با اضافه شدن کتابهای نوشته شده توسط استادان و دانشجویان دارالفنون و همچنین کتابهای تاریخ اروپایی کتابخانه بزرگتر شد. در مواردی اهدای کتاب به کتابخانه نیز در رشد کتابخانه مؤثر بود، به عنوان نمونه اعتضادالسلطنه در سال ۱۲۴۲ کتابخانه شخصی خود را که شامل کتابهایی به زبانهای فارسی و اروپایی بود به دارالفنون اهدا نمود. در دهه ۱۳۱۰ که کتابخانه ملی ایران تأسیس شد، گنجینه دارالفنون به کتابخانه ملی منتقل شد.[24] از زمان تاًسیس کتابخانه مبارکه دارالفنون تا سال ۱۳۵۷، نام کتابخانه دارالفنون به شرح ذیل بودهاست.[25]
- کتابخانه مبارکه دارالفنون
- کتابخانه معارف
- کتابخانه معرف عمومی
- کتابخانه معارف فنی
- کتابخانه فردوسی
علی قلی خان مخبرالسلطنه، وزیر علوم اولین کتابدار دارالفنون بودهاست و در سال ۱۲۳۸ (خورشیدی) منصب کتابداری به وسیله ناصرالدین شاه قاجار به جعفر قلی خان نیّرالمللک واگذارشد. در سال ۱۲۳۲ شاهزاده اعتضادالسلطنه کتابخانهای که مجموعهای ازکتابهای فارسی وخارجی را تهیه مینماید، مجدداً در کتابخانه دارالفنون (کتابخانه معارف عمومی) قرار گرفته و شهرت مییابد.[25]
چاپخانه دارالفنون
چاپخانه چاپ سنگی دارالفنون یا دارالطباعه خاصه علمیه مبارکه دارالفنون طهران همزمان با گشایش مدرسه دارالفنون شروع به کار کرد. تشکیلات این چاپخانه اختصاصاً برای چاپ کتابهای درسی که عموماً در این چاپخانه به چاپ میرسید مجهز شده بود. این چاپخانه از سال تأسیس (۱۲۶۸ ق) تا حدود سال ۱۳۰۰ قمری جمعاً در حدود ۳۰ الی ۴۰ جلد کتاب درسی را چاپ و صحافی و انتشار داد… این چاپخانه تا سال ۱۳۲۶ ق برقرار بودهاست.[26]
بودجه
بودجه دارالفنون در آغاز ۷۷۵۰ تومان بود، اما در سال ۱۳۰۷ق. به سی هزارتومان رسید.[27]
انحطاط دارالفنون
از آغاز تأسیس دارالفنون برخی از درباریان به مخالفت با آن پرداختند. اولین مخالف آن، جانشین امیرکبیر، میرزا آقاخان نوری بود که به دنبال انحلال آن برآمد. آقاخان درصدد برآمد تا معلمان اتریشی را به وطن خود بازگرداند و نماینده بریتانیا از اقدامات وی پشتیبانی کرد و حتی سرهنگ شیل به شاه توصیه کرد که مدرسه دارالفنون به ضرر سلطنت اوست. ناصرالدین شاه قاجار به این حرفها اعتنا نکرد و به حمایت و حفظ دارالفنون پرداخت. با این حال علیرغم حمایتهای اولیه شاه از دارالفنون، کمکم وی نسبت به آن بدبین شد، چرا که به شدت از تشکیلات فراماسونری متنفر بود و برخی از شاگردان دارالفنون به واسطه ملکمخان وارد این تشکیلات سری شدهبودند. با این همه شاه که نگران نوع نگرش اروپاییان به ایران بود و از آنجایی که بستن دارالفنون را نشانه عقبماندگی تلقی میکرد، از بستن آن صرفنظر کرد.[28]
یکی دیگر ار عوامل مخالفت با دارالفنون رواج آموزش پزشکی اروپایی بود. طرفداران نظام پزشکی سنتی، تشکیلات جدید را خطری جدی برای موقعیت شغلی خود احساس میکردند. در کلاسهای طب تا مدتها فقط به تدریس نظری بسنده میشد و، از ترس تکفیر، تشریح میسر نبود. اما در ۱۲۳۲ که یکی از بیگانگان به طرز مشکوکی درگذشت به درخواست بازماندگان، یاکوب ادوارد پولاک برای کشف علت مرگ او را با حضور شاگردان کالبدشکافی کرد. سالها بعد یک معلم زبان فرانسه به نام بارنهیود پیش از مرگ، جسد خود را به مدرسه فروخت تا با مرگ وی شاگردان به تشریح بدن او بپردازند.[29]
برخی مخالفتها نیز ناشی از آن بود که فارغالتحصیلان دارالفنون را طرفدار فرهنگ غرب تلقی میکردند. به ویژه دانشآموختگانی که به ادامهٔ تحصیل در غرب پرداخته بودند. برخی از آنها با رفتارهای خود به این ذهنیت منفی کمک میکردند.[30]
هشت سال پس از افتتاح دارالفنون به علت ورود تعدادی از فارغ التحصیلان آن به تشکیلات فراماسونری یا فراموشخانه میرزا ملکم خان، بیمهری و کم توجهی ناصرالدین شاه به این مدرسه آغاز شد.[31]
ناصرالدین شاه قاجار در دهه آخر حکومتش و بیش از گذشته پافشاری فراوان داشت که مسئولان دارالفنون، چه دیوانی و چه فرهنگی از طریق هزینه بالای شهریه و دستچین نمودن دانش آموزان، از ورود فرزندان رعیتها به دارالفنون جلوگیری کنند.[32]
یادداشت
- Polak
- Focckette
- Charnota
- وی در سال ۱۸۵۴ میلادی به علت خفگی ناشی از زغال سنگ درگذشت و کلیسای تادئوس و بارتوقیمئوس مقدس تهران به خاک سپرده شد.
- Zatti
- Kerziz
- Cumoans
- Nemiro
- Richard
منابع
- فریدون آدمیت، امیر کبیر و ایران چاپ اول: ۱۳۲۳، چاپ نهم: ۱۳۸۵، شابک: ۴۶۹−۷۸۴−۰۳۰−۱ انتشارات خوارزمی
- «دارالفنون». وبگاه آفتاب. دریافتشده در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸. پیوند خارجی در
|ناشر=
وجود دارد (کمک)
- Ekhtiar, Maryam, 1994, "The Dar al-Funun: Educational reform and cultural development in Qajar Iran" , Ph.D Dissertation, New York University, USA.
- Ekhtiar, Maryam, 2001, «Nasir al-Din Shah and the Dar al_Funun: The Evolution of an institution", Iranian Studies, Vol. 34, 1-4.
- رفیعی، حسن رضا. «دارالفنون یادگار خردورزی امیرکبیر». روزنامه ایران. بایگانیشده از اصلی در ۱۳ ژانویه ۲۰۰۷. دریافتشده در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸. پیوند خارجی در
|اثر=
وجود دارد (کمک) - فرزانه نیکروح متین (۱ خرداد ۱۳۹۱). «یادگار امیرکبیر در ناصرخسرو». روزنامه شرق. دریافتشده در ۲۵ دی ۱۳۹۲.
- سالنامه کشور ایران. محمدرضا میرزازمانی. ۱۳۲۹
- وبگاه سفرنامه
- معتمدی، اسفندیار. «دارالفنون؛ هدف، سازمان». پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش. دریافتشده در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۱.
- نامعلوم. «آشنایی با دارالفنون». همشهری آنلاین].
- مکی، حسین (۱۳۷۳). زندگانی میرزا تقی خان امیرکبیر. انتشارات ایران.
- سالنامه کشور ایران. محمدرضا میرزازمانی. ۱۳۲۹
- رفیعی، حسن رضا. «دارالفنون یادگار خردورزی میرزا تقی خان امیرکبیر». روزنامه ایران. بایگانیشده از اصلی در ۱۳ ژانویه ۲۰۰۷. دریافتشده در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸. پیوند خارجی در
|اثر=
وجود دارد (کمک) - معتمدی، اسفندیار. «دارالفنون؛ هدف، سازمان، مدیریت، حاصل کار». پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، پژوهشنامه آموزشی شماره ۱۱۷ پژوهشگاه دی ماه ۱۳۸۸. دریافتشده در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۱.
- رفیعی، حسن رضا. دارالفنون یادگار خردورزی میرزا تقی خان امیرکبیر
- نصری، عبدالله. رویارویی با تجدد. ۱۳۸۶. جلد اول. ص۴۰
- معتمدی، اسفندیار. «دارالفنون؛ هدف، سازمان». پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش. دریافتشده در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۱.
- نصری، عبدالله. رویارویی با تجدد. ۱۳۸۶. جلد اول. ص۴۱
- «تاریخچه دانشگاه تهران». بایگانیشده از اصلی در ۵ نوامبر ۲۰۱۱. دریافتشده در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۱.
- Ekhtiar, Maryam, 1994, page 128-131
- Ekhtiar, Maryam, 1994, page 130
- سعادت، ابراهیم. تاریخ پیشرفتهای پزشکی در هفتاد سال اخیر ص ۲۶۰
- حسن کریمیان و آرمینه مارقوسیان. «نخستین فضاهای زیستی و عبادی ارمنیان». دریافتشده در ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۹.
- هدایتی، سیدجواد. تاریخ پزشکی معاصر ایران. ص۴۱
- Ekhtiar, Maryam, 1994, page 177
- Ekhtiar, Maryam, 1994, page 183
- Ekhtiar, Maryam, 2001
- Ekhtiar, Maryam, 1994, page 131
- توحیدلو، فتحالله. «تاریخچه کتابخانه دارالفنون». پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش. دریافتشده در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۱.
- گلپایگانی ح. چاپخانه چاپ سنگی دارالفنون. ماهنامه صنعت چاپ. شماره۱۲۰. دیماه۱۳۷۱. صص ۵۲–۵۱
- نصری ع. رویارویی با تجدد. ۱۳۸۶. جلد اول. ص۴۱
- نصری، عبدالله. رویارویی با تجدد. ج۱، ص۴۲
- نصری، عبدالله. رویارویی با تجدد. ج۱، ص۴۳
- نصری، عبدالله. رویارویی با تجدد. ج۱، ص۴۴
- رفیعی، حسنرضا، دارالفنون، یادگار خردورزی میرزا تقی خان امیرکبیر
- یاکوب ادوارد پولاک، «ایران و ایرانیان» چاپ اول ۱۸۶۵ میلادی، شابک: ۶–۰۵۹۶۰–۴۸۷–۳، چاپ ۲۰۰۴، هیلدسهایم، زوریخ، نیویورک
پیوند به بیرون
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ دارالفنون موجود است. |