دولت ملی
دولتِ ملی یا ملت-دولت (به انگلیسی: nation-State) (یا با نام عمومیتر آن، «کشور») نوع خاصی از دولت ویژهٔ جهان مدرن است که در آن یک دستگاه سیاسی در قلمروی ارضی معینی دارای حق حاکمیت است و میتواند این حق را با قدرت نظامی پشتیبانی کند. در این نوع دولت، جمعیت کشور شهروند محسوب میشوند.[1]
ملت-دولت یا ملت-کشور شکل خاصی از دولتسازی است که مشروعیت خود را از اعمال حاکمیت به نام یک ملت در واحد سرزمینی دارای حاکمیت کسب میکند. وبر ملت-کشور مدرن را «ساختار سیاسی دارای حق انحصاری اعمال اقتدار مشروع در سرزمینی مشخص» تعریف کردهاست. ملت-کشور پدیدهای مدرن است که عقلانی شدن ساختارهای گوناگون اداری، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، آن را از ساختارهای سیاسی پیشین مانند امپراطوریها و حکومتهای قبیلهای متمایز میکند.[2]
تاریخچه شکلگیری
با افول قدرت کلیسا در اروپای غربی، دولت ملتهای نخستین شکل گرفتند که نتیجه امضا پیمان وستفالی در تاریخ ۱۶۴۸ بود اما نقطه اوج کار در تاریخ ۱۷۸۹ بود که با انقلاب مردم فرانسه پادشاهی سقوط کرد و برای نخستین بار دولت ملی و اصل شهروندی به میان آمد.
عناصر دولتهای ملی
یک دولت ملی از عناصر خاصی تشکیل شدهاست.
- سرزمین یا گستره جغرافیایی با مرزهایی مشخص. در طول تاریخ سرزمین مهمترین عنصر دولت ملی بودهاست و دولتها مایل بودهاند تا آنجا که ممکن است بر گستره آن بیفزایند.
- جمعیت که تا پیش از عصر جدید در قالب ملت تعریف نشده بود و افراد مقیم در مرزهای یک کشور رعایای سلطان محسوب میشدند و خود تبلور حاکمیت و حکومت بود.
- حاکمیت مفهومی قانونیست به معنای سیطره دولت در سراسر سرزمین، مشروع بودن و انحصار استفاده از زور و خشونت فیزیکی برای اعمال قوانین. حاکمیت در سیستم بینالمللی نتیجه پیمان وستفالی در اروپا بود که بعدها از طریق استعمار و تأثیر اجتماعی و فرهنگی اروپا به سراسر جهان صادر شد.
- حکومت گروهی از افراد که در چهارچوب دیوانسالاری دولت را اداره میکنند.[3]
تحول دولتهای ملی
از نظر گیدنز، همهٔ دولتهای کنونی، ملت-دولت محسوب میشوند. وی معتقد است در دولتهای سنتی مفهوم حاکمیت بهمراتب ضعیفتر از ملت-دولتها بود. همچنین در دولتهای سنتی مفهوم شهروندی با حقوق و وظایف مشترک شکل نمیگرفت. وی شکلگیری ملت-دولتها را با ظهور ناسیونالیسم در ارتباط میداند.[4]
یکپارچگی سیاسی، استقلال از قدرتهای خارجی، حاکمیت سرزمینی، برد سرزمینی بوروکراسی، مشارکت شهروندان در ادارهٔ کشور، و توسعهٔ اقتصادی و آموزشی عواملی هستند که برای سنجش میزان توسعهٔ سیاسی کشور مورد استفاده قرار میگیرند. در واقع، مفهوم ملت-دولت یا ملت-کشور مفهومی است که به عنوان یک نمونهٔ آرمانی به حل این گونه بحرانها در فرایند پیدایش ملت-کشور اشاره دارد. از این رو میتوان استدلال کرد که فرایند یاد شده در بسیاری از کشورهای جهان – حتی کشورهای پیشرفتهٔ اقتصادی – در مسیر تحول و دگرگونی قرار داشتهاست. ملت-کشور شکل خاصی از دولتسازی است که مشروعیت خود را از اعمال حاکمیت به نام یک ملت در واحد سرزمینی دارای حاکمیت کسب میکند. وبر ملت-کشور مدرن را «ساختار سیاسی دارای حق انحصاری اعمال اقتدار مشروع در سرزمینی مشخص» تعریف کردهاست. ملت-کشور پدیدهای مدرن است که عقلانی شدن ساختارهای گوناگون اداری، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، آن را از ساختارهای سیاسی پیشین مانند امپراطوریها و حکومتهای قبیلهای متمایز میکند.[5]
پانویس
- گیدنز: ۱۳۸۴، ص ۳۴۱
- دلیرپور: ۱۳۸۹، ص ۵
- نقیبزاده، ۱۳۸۸
- گیدنز: ۱۳۸۴، صص ۳۴۰–۱
- دلیرپور، ۱۳۸۹، ص ۵
منابع
- گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ترجمهٔ منوچهر صبوری، نشر نی، ۱۳۸۴: تهران.
- دلیرپور، پرویز، نوسازی و دگرگونی سیاسی، نشر پیام نور، ۱۳۸۹: تهران.
- نقیبزاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بینالملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران.
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Nation_state»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد.