آل مظفر
آل مظفر یا مظفریان سلسلهای از پادشاهان ایرانی که در قرن هشتم هجری و در فاصله میان حملۀ مغول و یورش تیمور بیشتر بر جنوب ایران و گاه بر تمام ایران بزرگ بجز خراسان حکومت میکرد.
مظفریان آل مظفر | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۷۱۳/۱۳۱۴[1]–۷۹۵/۱۳۹۳ | |||||||||
قلمرو مظفریان | |||||||||
وضعیت | پادشاهی محلی | ||||||||
پایتخت | کرمان، شیراز و یزد | ||||||||
دین(ها) | تسنن شافعی با گرایشهای شیعی | ||||||||
امیر | |||||||||
تاریخ | |||||||||
• بنیانگذاری | ۷۱۳/۱۳۱۴[2] | ||||||||
• فروپاشی | ۷۹۵/۱۳۹۳ | ||||||||
|
سرسلسله این دودمان امیر مبارز الدین محمد بن شرف الدین مظفر - (؟ -۷۶۵)یا امیر مبارزالدّین محمد بود. اجداد او از اهالی سلامه از توابع شهرستان خواف بودند. پدر او که شرف الدین مظفر بن منصور میبدی نام داشت، نزد پادشاهان مغول به مراتب بالایی رسید. پس از مرگ پدر، امیر مبارزالدین محمد مورد توجه سلطان ابوسعید قرار گرفت و منصب پدر را به انضمام فرمانروایی یزد به دست آورد.
پس از ابوسعید که مغولها ضعیف شدند، امیر مبارزالدین به فکر استقلال و جهانگشایی افتاد. او در سال ۷۴۱ کرمان و در ۷۵۴ شیراز را به متصرفات خود افزود و ابواسحاق اینجو فرمانروای شیراز را کشت. حافظ در یکی از غزلهای مشهورش به سوگ ابو اسحاق میپردازد.[4]
مبارزالدین به دلیل تندرویهایی که میکرد سرانجام به دست پسرانش شاه شجاع مظفری و شاه محمود و خواهرزاده و دامادش شاه سلطان اسیر و کور گردید و در سال ۷۶۵ از دنیا رفت. پس از او فرزندش شاه شجاع که بر خلاف پدرش تعصب مذهبی زیادی نداشت، به پادشاهی رسید.
تبارنامه
غیاث الدین حاجی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ابوبکر | محمد | منصور | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شرفالدین مظفر میبدی | زین الدین علی | مبارزالدین محمد | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
امیر مبارزالدین محمد | دختر | دختر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شاه سلطان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جلال الدین شاه شجاع | قطب الدین شاه محمود | شرف الدین مظفر | عمادالدین احمد | سلطان بایزید | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نصرةالدین شاه یحیی | شجاع الدین شاه منصور | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مجاهدالدین سلطان زین العابدین | مظفرالدین سلطان شبلی | سلطان اویس | علاءالدین ابوسعید سلطان مهدی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سلطان معتصم | سلطان ابواسحاق | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منابع
- تاریخ کامل ایران، عباس اقبال آشتیانی، تهران، انتشارات آرایان، 1394.
- مقالات ویکی پدیا درباره افراد سلسله مظفریان.
سرانجام آل مظفر
پس از چند قرن تهاجم و اشغال ترکان و مغولان در ایران، سلطنت آل مظفر با ظهور امیر مبارزالدین محمد و استمرار به دست شاه شجاع مظفری، حکومتی ایرانی بود که با وفات شاه شجاع در سال ۷۸۶هجری قمری، اسیر جنگهای جانشینی شد و سپس با یورش تیمور، از میان رفت. مجاهدالدین سلطان زینالعابدین که وارث شاه شجاع بود و نمیخواست گماشتهٔ تیمور باشد، با آغاز تهاجم تیمور به ایران، شیراز را رها کرد و عازم غرب شد. شاه منصور او را در شوشتر از سلطنت عزل کرد و سپاه را به شیراز بازگرداند تا با تیمور مقابله کند، اما تیمور به ماوراءالنهر بازگشته بود. شاه منصور از سال ۷۹۰ تا ۷۹۵ هجری برای یکدست کردن قدرت آل مظفر و جلب همکاری سلاطین ایلکانی، عثمانی و دیگر قدرتها علیه تیمور تلاش کرد و سرانجام در نبردی با تیمور، جان باخت. تیمور پس از این نبرد، شاهزادگان آل مظفر را گردآورد و فرمان داد تا در قمشه آنان را کشتند و حتی اطفالی را که از آل مظفر در شهرها بودند نیز فرستادگان تیمور کشتند. در بیان علت قتل عام شاهزادگان آل مظفر، برخی از مورخان نوشتهاند که چون این شاهزادگان در نبردهای جانشینی، هر شهر و روستایی را عرصهٔ نبردهای خویش ساخته بودند و رعایا از آنان آسیب بسیار میدیدند، پس تیمور برای رعایت رعایا، آل مظفر را قتلعام کرد.[5] اما از سوی دیگر برخی را عقیده بر آن است که رعایا از خود تیمور آسیبهای بیشتر دیدهبودند و به همین سبب بود که تا سالها پس از آن نیز به یادگاران سلاطین مظفری مهر بسیار داشتند و سبب حقیقی قتلعام این خاندان، تهور و بیباکی سلاطین مظفری بود و تیمور که خود دشواری مبارزه با شاه منصور را در نبردها چشیده بود، از تکرار چنین جنگی با آل مظفر میهراسید. دیدار تیمور با شاهزادگان مظفری نیز این هراس را تشدید کرد. نقل است که در ضیافتی، شاهزادگان مظفری را سه سه و چهار چهار بر یک قالی نشاندند و سفره انداختند. تیمور که به آنان مینگریست، ناگهان پرسید که آیا شما هیچگاه این گونه بر یک قالی نشستهاید؟ سلطان ابواسحاق پسر سلطان اویس مظفری و نوه شاه شجاع، پاسخ داد: «اگر ما یک بار بر یک قالی کنار هم مینشستیم، ترا کی در ایران، مدخل بود؟!» این سخن، بیم تیمور را بیشتر کرد و در همان مجلس هم حرکات سر و دست شاهزادگان را، اشاراتی برای هماهنگی قتلش تعبیر کرد، پس به سرعت از آن مجلس برخاست و تدبیر قتلعام شاهزادگان آل مظفر کرد.[6]
آخرین بازمانده آل مظفر
پس از مرگ تیمور، سلطان معتصم، پسر سلطان زین العابدین که در خردسالی در واقعه کشتار قمشه، گریزانده شده بود، برخاست و چون از جانب مادر، از خاندان سلاطین ایلکانی بود، با حمایت مردمان و بزرگان عراق و فارس و اصفهان مواجه شد. او مدتی اصفهان را هم فتح کرد، اما به سال ۸۱۲ هجری قمری در نبرد با سپاه تیموری کشته شد.[7]
فرمانروایان
فرمانروا | سال فرمانروایی |
امیر مبارزالدّین محمد | (۷۱۸–۷۵۹) |
جلال الدین شاه شجاع | (۷۵۹–۷۸۶) |
قطب الدین شاه محمود | (۷۵۹–۷۷۶) |
نصرت الدین شاه یحیی | (۷۶۴–۷۹۵) |
سلطان زینالعابدین | (۷۸۶–۷۸۹) |
عمادالدین احمد | (۷۸۶–۷۹۵) |
شاه منصور | (۷۹۰–۷۹۵) |
پیامدهای حکومت آل مظفر
تأثیر آل مظفر را میتوان در ابعاد زیر بررسی کرد:
- احیای وحدت اسلامی
- احیای دولت ایرانی
- فعالیتهای عامالمنفعه و غیرانتفاعی
احیای وحدت اسلامی
پس از آنکه صد سال از نابودی خلافت عباسی در سال ۶۵۶ هجری قمری به دنبال حملهٔ مغول به بغداد گذشته بود، امیر مبارزالدین محمد در سال ۷۵۶ هجری و بعدها جانشینش شاه شجاع، داوطلبانه با یکی از بازماندگان خاندان عباسی به عنوان خلیفهٔ مسلمین بیعت کردند[8] و هر شهر که فتح میشد به نام خلیفهٔ مسلمین خطبه میخواندند. این واقعه چنان بازتابی در جهان اسلام داشت که علما امیر مبارزالدین محمد را مصداق حدیثی نبوی تشخیص دادند و او را مجدّد رأس مائه (احیاگر اسلام در صدمین سال) خواندند و در این باره کتابهایی تألیف شد.[9]
احیای دولت ایرانی
سلطنت آل مظفر نخستین دولت ایرانی پس از قرنها حکومت ترکان و مغولان بر ایران بود. سلاطین آل مظفر با مقاومت در برابر مغولها، اعتماد به نفس را به ایرانیان بازگرداندند. هنگامی که جانی بیک، پادشاه مغول قبچاق به امیر مبارزالدین محمد نامه نوشت و او را راهدار میبد خطاب کرد. سپس وی را به حضور طلبید تا بدان شغل بازش گرداند، امیر مبارزالدین، تحمل نکرد و با سی هزار سوار به آذربایجان حمله کرد و سپاه مغول را در سال ۷۵۹ هجری در بیرون شهر میانه شکست داد و آنان را تا بدان سوی ارس عقب راند.[10] پس از این پیروزی، رؤیای آن داشت که مغولان را بدان سوی جیحون براند و برای همیشه از ایران بیرون کند، اما مجال نیافت. شاه منصور نیز به تأسی از نیایش امیر مبارزالدین محمد، تنها یک رؤیا داشت: اینکه نگذارد مغولان از رود جیحون بگذرند و وارد ایران شوند.[11]
فعالیتهای عامالمنفعه و غیرانتفاعی
در حوزهٔ فعالیتهای عامالمنفعه و غیرانتفاعی، آل مظفر با برقرار کردن حقوق ماهیانه برای اهل دانش و دین و ادب و هنر، دستگیری از تهیدستان و ضعفا، ساختن ابنیهٔ عمومی و حفر کاریزها و وقف کردن موقوفهها برای رفاه رعایا تلاش بسیاری کردند. توجّه آنان به ساخت ابنیهٔ عمومی و عامالمنفعه بر هنر ایرانی و اسلامی نیز تأثیر گذاشت. یادگار شاخص این سلسله، مسجد جامع کرمان معروف به مسجد جامع مظفری است. مسجد جامع یزد که متعلق به عصر تیموری است، آغاز ساختش در عصر آل مظفر بودهاست.[12]
رأفت این خاندان را در این نقل قول مشهور از شاه منصور میتوان یافت که خطاب به کارگزارانش در خصوص رعایت حال رعایا میگوید:
«ما این مردم را وعدهٔ عدل دادهایم. چگونه میاومه (پرداختی روزانه) که آبا و اجداد ما داده باشند، ناقص کنیم. فرمود که از آن قدر وجوه ساخته به سویّت قسمت کنند و فرمود که ما دو لشکر داریم: صوری شمایید و معنوی، سادات و علما و مشایخ و محتاجان»[13]
منابع
- http://www.iranicaonline.org/articles/mozaffarids
- http://www.iranicaonline.org/articles/mozaffarids
- آنچه در این نقشه با عنوان ملوک لار، شبانکاره، هرمز و اتابکان لر بزرگ و گاه کوچک، دیده میشود و نیز احتمالاً ملوک زرنج، از اتباع سلاطین آل مظفر بودند. شاهان اینجو نیز به زودی به دست سلاطین آل مظفر برافتادند. نیز بخشهای بزرگی از مستملکات چوپانیان و آل جلایر تا بغداد و شروان به قلمرو آل مظفر افزوده شد. ملوک سربدار نیز در اواخر کار گرچه خراجگزار آل مظفر نبودند، اما حکومت از دست شاه شجاع داشتند
- "Shiraz". دانشنامهٔ ایرانیکا. Archived from the original on 18 November 2012. Retrieved 2009-05-29.
- شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه تیموری
- خواندمیر، حبیب السیر
- قاسم غنی، تاریخ عصر حافظ، ص۴۴۵–۴۴۹
- محمد بن علی شبانکاره ای، مجمع الانساب شبانکاری، ص 316
- محمدابراهیم باستانی پاریزی، حماسهٔ کویر، ص۴۱۱
- عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ص ۴۲۳، ۴۲۶، ۴۵۴ و ۴۵۶
- http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=شاه+منصور+مظفر&SSOReturnPage=Check&Rand=0
- «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۱۱ مارس ۲۰۱۸. دریافتشده در ۱۱ مارس ۲۰۱۸.
- قاسم غنی، تاریخ عصر حافظ، ص 417
- مقدمه حافظ، نوشته تیمور برهان لیمودهی
- تاریخ مفصل ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه (۱۳۴۷)، عباس اقبال آشتیانی