جنگ جانشینی اتریش
جنگ جانشینی اتریش[persian-alpha 1] با مرگ ناگهانی شارل ششم امپراتوری مقدس روم در ۲۰ اکتبر ۱۷۴۰ میلادی، دخترش ماری ترزا بر تخت نشست ولی شهریاران دیگر امپراتوری مقدس روم این را نپذیرفتند و به مدت هشت سال (دسامبر ۱۷۴۰-اکتبر ۱۷۴۸) با او به نبرد پرداختند.
جنگ جانشینی اتریش | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
![]() | |||||||
| |||||||
طرفین درگیر | |||||||
|
| ||||||
فرماندهان و رهبران | |||||||
|
|
علل جنگ میان انگلیس و اسپانیا، مسائل بازرگانی بود؛ انگلیسیها به کار قاچاق با آمریکای جنوبی مشغول بودند و اسپانیائیها برای جلوگیری از این عمل با آنها سختگیری میکردند. سرانجام دولت انگلیس در سال ۱۷۳۹ اعلان جنگ داد و فرانسه به عنوان متحد اسپانیا وارد جنگ شد. در این موقع امپراتور، شارل ششم که فقط یک دختر به نام ماری ترز داشت تمام هم خود را صرف این میکرد که او را وارث و جانشین خود در اتریش، بوهم و هنگری نماید و این امر به وسیله فرمانی که به تصویب دیت آلمان و تأیید اغلب کشورهای اروپائی رسید، عملی شد. لیکن در سال ۱۷۴۰، یعنی هنگامی که شارل ششم درگذشت زمامداران اروپائی قول و قرار خویش را از یاد بردند و فردریک دوم، پادشاه پرومر، پیش از همه وارد جنگ شد و سیلزی را گرفت. این عمل مقدمهٔ ایجاد اتحادیهای شامل پروس، ساکس، باویر، فرانسه، اسپانیا و ساردنی بود و حال آنکه اتریش، جز انگلیس و هلند متحدی نداشت.
در ابتدای امر چنین به نظر میرسید که کار اتریش یکسره شده باشد چون پروسیها که در مولویتز فاتح شده بودند سراسر خاک سیلزی را گرفتند و یک سپاه فرانسوی و باویری داخل بوهم شده، پراگ را به تصرف درآوردند. ماری ترز با پشت کار و مهارت فوقالعادهای به فعالیت پرداخت و پس از آنکه مجارستانیها را که بیطرف مانده بودند با خود همداستان کرد، با فردریک دوم جداگانه صلح کرد و سیلزی را در اختیار او گذاشت ولی پس از این مصالحه به باویر حمله برد و فرانسویان را واداشت تا در بحبوحهٔ سرمای زمستان، بوهم را تخلیه کنند (عقبنشینی پراگ). در همین احوال منتخب باویر، با عنوان شارل هفتم به امپراتوری اعلام و دست خاندانهابسبورگ از امپراتوری کوتاه شده بود، منتهی این پیشرفتهای سیاسی نمیتوانست شکست نظامی را جبران نماید. فرانسویان ناچار از آلمان دست کشیده به کنارههای رن عقب نشستند. اساس اتحادیهای که در فوق به آن اشاره شد، نه تنها بر اثر کنارهگیری پروس بلکه در نتیجهٔ پیمانشکنی ساکس و ساردنی که با اتریش همدست شده بودند، از هم پاشید.
فردریک دوم که از پیشرفتهای اتریش ناراحت شده بود اقدام به جنگ کرد و پس از تصرف بوهم و ساکس، سه مرتبه دشمنان خود را شکست داد. فرانسویها، به فرماندهی موریس دوساکس به بلژیک حمله بردند و اتریشیها و انگلیسیها را در فونتنوا شکست داده سپس فلاندر را تصرف کردند. در ایتالیا، فرانسویها و اسپانیائیها، پمون و میلانه را گرفته، ژن را به اتحاد با خود واداشتند (۱۷۴۵). اتریش مجدداً به زحمت افتاد ولی بزودی دورهٔ تازهای برای پیشرفت آغاز شد چون با مرگ شارل هفتم، فرانسوا دولرن شوهر ماری ترز به سلطنت رسید و زمام امپراتوری مجدداً به دست خاندانهابسبورگ افتاد. از طرف دیگر فردریک برای بار دوم با عقد صلح جداگانه ای، سیلزی را تصرف کرد؛ بنابراین اتریشیها و سپاهیان ساردنی، قوای دشمن را از میلانه بیرون رانده، ژن را گرفتند و پرووانس را در خطر هجوم قرار دادند. این پیشرفتها در بلژیک با شکستهائی جبران شد به این معنی که فرانسویان در جنگهای روکو و لافلد پیش بردند و سراسر بلژیک را به تصرف درآوردند.
در دریا و در مستعمرات عملیات نظامی مهمی انجام نگرفت؛ انگلیسیها در کانادا به چند پیروزی نائل شدند ولی فرانسویان، مدرس را از چنگ آنها بیرون آوردند. طرفین که از جنگ خسته شده بودند در سال ۱۷۴۸ به صلح اکس لاشاپل رضا دادند. به موجب این معاهده اتریش، پارم و پلزانس را به اسپانیا واگذاشت ولی تغییرات ارضی مهم دیگری صورت نگرفت. به این ترتیب، جنگی که هشت سال طول کشیده بود، تغییر مختصری در وضع اروپا داد. در این جنگ نیروی پایداری اتریش و سیاست ناشیانه فرانسه که بدون تحصیل امتیازی، پیروز شده بود به ثبوت رسید، اساس برتری و تفوق انگلیس در نتیجهٔ این جنگ سست و متزلزل شد ولی قدرت نظامی و مهارت دیپلماتیک پروس آشکار گشت و از این پس، این دولت با وجود کمی وسعت خاک خود، در شمار یکی از دولتهای بزرگ درآمد.
دلایل آغاز جنگ
- نبودن تعریفی مناسب از بحث وراثت در پادشاهی اتریش در قانون اساسی آن.
- سیاست قدیمی فرانسه مبنی بر ضعیف کردن خاندان هابسبورگ.
- جاه طلبی و حرص فریدریک دوم.
در قرن شانزدهم، فردیناند اول برادر شارلکن (۱۵۲۶–۱۵۶۴) وصیت کرد که اگر در خاندان سلطنتی اولاد ذکور نباشد، اناث باید به پادشاهی برسند و در قرن هفدهم امپراتور فردیناند دوم نماینده شعبه خاندان هابسبورگ اسپانیا (۱۵۹۸–۱۶۲۱) قراردادی منعقد کرد که به موجب آن هرگاه در یکی از دو شعبه مزبور اولاد مذکوری نباشد سلطنت به اولاد ذکور شعبه دیگری باید برسد.[1]
در قرن هجدهم، پروس و اتریش (که هر دو رسماً جزئی از امپراتوری مقدس روم بودند) برای تبدیل شدن به قدرت اصلی در امپراتوری با هم رقابت میکردند.[2] در ۱۷۴۰ ویلهلم یکم، امپراتور آلمان، پادشاه پروس درگذشت و جای خود را به فردریک دوم موسوم به فردریک کبیر داد. همچنین شارل ششم امپراتوری مقدس روم از خاندان هابسبورگ امپراتور مقدس روم (اتریش) نیز از دنیا رفت و ماریا ترزا به جای وی نشست.[3]
دوستان و دشمنان ماری ترزا
ماری ترزا باید با دو تن از مدعیان سلطنت (امیر باواریا و شاه اسپانیا)، پادشاه فرانسه، شاه پروس (فردریک کبیر)، امیر انتخابکننده ساکس، شاه لهستان و چندین امیر از شهریاران آلمان میجنگید. در مقابل، ماری ترزا با بریتانیا، هلند، و روسیه متحد شد و شاه ساردنی (ایتالیا) را نیز که مدعی امپراتوری بود به زور رشوه با خود همراه نمود. فریدریک دوم ایالت سیلزی را میخواست، فیلیپ پنجم شاه اسپانیا درصدد ایالات جدیدی در ایتالیا و لویی پانزدهم پادشاه فرانسه هم خواستار ضربه زدن به اتریش و بریتانیا، رقبایش در خاک هلند بود.[4]
دوران جنگ
جنگ در سیلزی
در همان روزی که شارل ششم درگذشت، با وجود آنکه فریدریک دوم جانشینی ماری ترزا را قبول داشت ولی به ارتشش دستور حرکت به سوی سیلزی را داد. هوهنزولرنها حقی نسبت به این منطقه داشتند ولی فریدریک اول در زمان معاهده تاج و تخت رسماً از آن چشم پوشی کرده بود. سیلزی وسعت زیادی داشت و یک میلیون نفر هم در آن زندگی میکردند. به همین دلیل، فریدریک مایل تصرف آن بود؛ بنابراین بدون مقدمه و اعلان جنگ در ۲۲ دسامبر ۱۷۴۰ میلادی، لشکری وارد سیلزی کرد و فریدریک هم با نوشتن نامهای گفت که اگر ماری ترزا سیلزی را به پروس بدهد، او خدمتگذارش خواهد شد ولی ماری ترزا قبول نکرد. او به زحمت لشکری جمع کرده و سه ماه بعد در مولویتز به فریدریک حمله کرد ولی مغلوب شده و فراری شد. (۴ آوریل ۱۷۴۱).[5]
دخالت فرانسه
فرانسه در ابتدا دخالت را جایز ندانست و اعتقاد داشت که خاندان اتریش دیگر آن قدر قوی نیست که تهدیدی برای فرانسه باشد؛ ولی طرفداران جنگ در فرانسه از جمله مارشال دوبل ایل نوه فوکه که ۵۶ سال داشت، فلوری، نخستوزیر فرانسه، را قانع کرد که امپراتوری اتریش باید به امیر انتخاب کنندهٔ باواریا برسد و برای این مقصود باید با فریدریک متحد شد. در ۱۸ مه ۱۷۴۱ بین شاه اسپانیا و امیر انتخابکننده باواریا (شارل آلبر) معاهدهای امضا شد و میان فرانسه و فریدریک دوم هم عهدنامهای بسته شد. (۵ ژوئن ۱۷۴۱) و امیر انتخابکننده ساکس هم جزو متحدین قرار گرفت. به موجب این عهدنامهها، اسپانیا ایالاتی چند را در ایتالیا به دست میآورد، فریدریک صاحب سیلزی میشد و امپراتوری نیز به امیر انتخابکننده باواریا میرسید. فرانسه دو لشکر وارد آلمان کرد. یکی از از این دو لشکر، مرکب از ۴۰ هزار سرباز تحت فرماندهی مارشال دوبل ایل بود که به قشون شارل آلبر ملحق گردیده و در اول سپتامبر ۱۷۴۱ میلادی، لینز و اتریش علیا را فتح کرد. اما به جای آنکه مستقیماً به سمت وین برود، راه بوهم را در پیش گرفته و در اواخر نوامبر شهر پراگ را تسخیر کرد. عوامل این پیروزی، سرهنگ شِوِر و موریس دو ساکس بودند که تهور فوقالعادهای به خرج دادند. امیر انتخابکننده باواریا به سلطنت بوهم برگزیده شد (۱۹ دسامبر) و چند هفته بعد در فرانکفورت امپراتور شد و شارل هفتم نام گرفت. (۲۷ ژانویه ۱۷۴۳).[6]
ماری ترزا و اهالی مجارستان
ماری ترزا با تمام قدرت در مقابل مشکلات ایستاد و از مردم مجارستان کمک خواست. او به مجلس ملی مجارستان که در شهر پرسبورگ تشکیل شده بود، گفت: «اکنون که یاران مرا ترک کردهاند پناهی جز وفاداری و دلیری سلحشوران نامدار مجارستان ندارم و امید به بازوی توانای آنان بستهام.» به مدت سه ماه مکاتبه بین ماری ترزا و مجارها ادامه داشت تا آنکه آنان برای او ۱۰۰ هزار سرباز فرستادند به شرط آنکه مجارستان کاملاً مستقل گردیده و از سلطه شاهان اتریش بیرون آید.[7]
خروج ساردنی و پروس از جنگ
تدبیر دیگر ملکه آن بود که دشمنانش را از جنگ خارج سازد بهطور مثال، شاه ساردنی را به دشمنی با اسپانیا برانگیخت و وعده داد که قسمتی از میلان را به او واگذار کند. (فوریه ۱۷۴۲) از طرفی با فریدریک دوم هم در برسلو معاهدهای بست و ایالت سیلزی را به او داد و او را به نقض پیمان با فرانسه وادار کرد (ژوئیه ۱۷۴۲).[8]
جنگ با فرانسه
پس از خروج پروس و ساردنی، تمام بار جنگ بر دوش فرانسه افتاد و قشون فرانسه مجبور شدند اتریش علیا و بوهم را ترک کند. بل ایل فرمانده قشون فرانسه در پراگ محاصره شد و به زحمت توانست با ۱۴۰۰۰ نفر فرار کند. او هشت روز کامل از طریق کوهستانی پوشیده از برف و در زیر حملات دائمی دشمن عقبنشینی نمود. (۱۷–۲۵ دسامبر ۱۷۴۲). این عقبنشینی یکی از مشهورترین رویدادهای نظامی قرن هجدهم محسوب میشود. اتریشیها ایالت باواریا را گرفته و شهر مونیخ را اشغال نمودند (ژوئن ۱۷۴۳) و تا سواحل رود رن پیشروی و آلزاس را تهدید کردند. فریدریک از این پیشرفت سریع اتریش بیمناک شد و در پاریس مجدداً با فرانسه عهدی بست (ژوئن ۱۷۴۴). لوئی پانزدهم نیز با شاه اسپانیا به موجب عهدنامه خانوادگی فونتن بلو تجدید مودّت نمود (۲۵ اکتبر ۱۷۴۳) و رسماً با انگلستان متارکه کرد (۱۵ مارس ۱۷۴۴). او سپس جنگ رسمی را اعلان کرد و ماری ترزا را ملکه مجارستان خطاب نمود. (۲۷ آوریل ۱۷۴۴). چند ماه بعد از تجدید عهد فرانسه و پروس، امپراتور شارل هفتم بدرود حیات گفت (۲۰ ژانویه ۱۷۴۵) و پسرش که امیر انتخابکننده باواریا بود به سرعت با ماری ترزا قرارداد بست و از ادعا در مورد تاج و تخت امپراتوری دست کشید و حتی در زمان انتخاب فرانسوا دو لورن که به نام فرانسوای اول به امپراتوری رسید رأی موافق داد (ژوئن ۱۷۴۵). از این تاریخ جدال بر سر جانشینی اتریش در حقیقت به پایان رسید و جنگهایی که شد بر سر تصرف هلند و سیلزی بود.[9]
جنگ دوم سیلزی
در موضوع سیلزی دو مسئله را باید تشخیص داد: در مرحله اول فریدریک با شتاب وارد بوهم شده و هم شهر پراگ را به تصرف درآورد و هم ایالت الزاس را که نزدیک بود به دست اتریش بیفتد، نجات داد. (سپتامبر ۱۷۴۴) سال بعد فریدریک پس از یک پیروزی بزرگ در فریدبرگ (۴ ژوئن ۱۷۴۵)، ایالت ساکس را که امیرش از همدستان ماری ترزا بود تسخیر نمود. او پس از پیروزی دیگر در شهر درسد (۱۵ دسامبر ۱۷۴۵) بار دیگر پیمانش را با فرانسه را نقض کرد و با ملکه اتریش عهدنامه تازهای در درسد بسته و مفاد قرارداد برسلو را تأیید و تجدید نمود (۲۵ دسامبر ۱۷۴۵).[10]
جنگ هلند
در هلند قوای لویی پانزدهم با نیروی از لشکرهای اتریش، بریتانیا و هلند رودرو شد. اگرچه فرماندهٔ قوای فرانسه یکی از جنگاوران بزرگ موسوم به موریس دو ساکس بود ولی این جنگ ۴ سال طول کشید. زیرا برخلاف تعلیمات نظامی تورن و فریدریک دوم و میل موریس دو ساکس مبنی بر نابودی دشمن، لشکر فرانسه به آرامی قلعههای هلند را تسخیر نمود. نبردهای بزرگ جنگ هلند عبارت بودند از نبرد فونتنوا (۱۱ مه ۱۷۴۵)، نبرد روکو (۱۱ اکتبر ۱۷۴۶) و نبرد لاوفلد (۲ ژوئیه ۱۷۴۷) که بیشتر به قصد تسخیر استحکامات به عمل میآمد. پس از پیروزی در نبرد فونتنوا تصرف قلعههای جنوب و غرب خاک بلژیک آسان شد و پیروزی روکو در شمال لیژ موجب تسخیر حصارهای شرق گردید و فتح لاوفلد در ورود به سرزمین هلند را گشود. مستحکمترین دژ آنجا، مائستریک بود که محاصره آن یک ماه طول کشید (۱۲ آوریل تا ۱۰ مه ۱۷۴۸) و چون این پیروزی به دست آمد موجبات ترک جنگ و انعقاد پیمان اکس لا شاپل فراهم شد.[11]
پایان جنگ
پیمان اکس لا شاپل یا آخن در ۱۸ اکتبر ۱۷۴۸ میلادی در شهری به همین نام در غرب امپراتوری مقدس روم به امضاء رسید. بر اساس پیمان اکس لا شاپل مقرر شد:
دستاورد
جنگهای جانشینی اتریش جنگهای موازنه بود. یعنی هم طرفهای اروپایی (پروس و اتریش) به موازنه قدرت رسیدند و هم طرفهای استعماری (بریتانیا و فرانسه). فرانسه با تخلیه هلند باعث خشم مردم خود شد. جنگ جانشینی اتریش در نهایت منجر به جنگهای هفت ساله گشت.[2]
پس از جنگ
دولتهای انگلیس، اسپانیا، و اتریش، هیچیک از معاهده اکس لاشاپل راضی نبودند و علل و بهانههای تازهای برای برخورد و تصادم وجود داشت. رقابت مستعمراتی میان فرانسه و انگلیس، در آمریکا و هند باقی بود. در آمریکا، مهاجران و کوچ نشینهای انگلیس، در پیشروی به سوی مغرب، با مقاومت فرانسویان در لوئی زیان مواجه شدند و چند بار زد و خوردهایی میان دو کشور صورت گرفت. دوپلکس که حکومت مستعمرات فرانسه را در هند به عهده داشت در صدد برآمد برای توسعه آنها درکارهای شاهزادگان هندی مداخله کند ولی این سیاست موجب تیرگی روابط او و انگلیسیها گشت ولی دولت فرانسه برای جلوگیری از جنگ او را به فرانسه بازخواند. در اروپا، مخصوصاً اتریشیها تمایل زیادی به درهم ریختن اساس صلح از خود نشان میدادند و ماری ترز که نمیتوانست رنج از دست رفتن سیلزی را بر خود هموار کند میکوشید تا اتحادیهای علیه پروس تشکیل دهد. وی به آسانی روسیه و اغلب دولتهای آلمانی را در این اتحادیه وارد کرد و سپس فرانسه را نیز به طرفداری از اتریش واداشت. در نتیجهٔ این اقدامات، اتحادیهها به صورتی مخالف و معکوس وضعی که سابق داشتند درآمدند، چون دولت انگلیس هم به طرفداری پروس برخاست و سوئد هم علیه پروس به متحدین پیوست. به این ترتیب دو جنگ، به موازات هم و تقریباً در یک زمان آغاز شد، یکی دریائی و مستعمراتی، و دیگری جنگ در خشکی، که صحنهٔ اصلی آن آلمان بود.[13]
نگارخانه
منابع
پانویس
- ماله، تاریخ قرن هیجدهم، ۱۶۳–۱۶۴.
- نقیبزاده، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بینالملل، نشر قومس، ۱۳۸۸: تهران.
- ماله، تاریخ قرن هیجدهم، ۱۶۵.
- ماله، تاریخ قرن هیجدهم، ۱۶۵.
- ماله، تاریخ قرن هیجدهم، ۱۶۶.
- ماله، تاریخ قرن هیجدهم، ۱۶۷.
- ماله، تاریخ قرن هیجدهم، ۱۶۸.
- ماله، تاریخ قرن هیجدهم، ۱۶۹–۱۷۰.
- ماله، تاریخ قرن هیجدهم، ۱۷۰.
- ماله، تاریخ قرن هیجدهم، ۱۷۰.
- ماله، تاریخ قرن هیجدهم، ۱۷۱.
- ماله، تاریخ قرن هیجدهم، ۱۷۵.
- ماله، تاریخ قرن هیجدهم، ۱۸۴.
فهرست منابع
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «جنگ جانشینی اتریش». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۲ دی ۱۳۹۱.
- ماله، آلبر (۱۳۸۲). تاریخ قرن هیجدهم. ترجمهٔ رشیر یاسمی. تهران: امیرکبیر.
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ جنگ جانشینی اتریش موجود است. |
برای مطالعه بیشتر
- Anderson, M.S. The War of Austrian Succession 1740-1748 (1995)
- Asprey, Robert B., Frederick the Great: The Magnificent Enigma (Ticknor & Fields: New York, 1986).
- Black, Jeremy, America or Europe?: British Foreign Policy, 1739–63 (University College London Press, 1998)
- Browning, Reed (1993). The War of the Austrian Succession. New York: St Martin's Press. ISBN 0-312-09483-3. (Bibliography: pp. 403–431)
- Carlyle, Thomas. History of Friedrich II. of Prussia: called Frederick the Great, Volume 5, London, 1873.
- Chandler, David. The Art of Warfare in the Age of Marlborough. Spellmount Limited, (1990): شابک ۰−۹۴۶۷۷۱−۴۲−۱
- Davies, Norman, God's Playground: A History of Poland: Volume I: The Origins to 1795 (Columbia University Press: New York, 1982).
- Fortescue, J. W. A History of the British Army, MacMillan, London, 1899, Vol. II.
- Harding, Richard. The Emergence of Britain's Global Naval Supremacy: The War of 1739–1748 (2010). 374 pp. online review; also online
- Baron Jomini. Treatise on grand military operations, Vol. I, New York, 1862.
- Luvaas, Jay, Frederick the Great on the Art of War (Free Press: New York, 1966).
- Mahan, J. Alexander, Maria Theresa of Austria (Thomas Y. Crowell Pub.: New York, 1932).
- McLaren, Moray, Bonnie Prince Charlie (Dorset Press: New York, 1972).
- Paoletti, Ciro. "The Battle of Culloden: A Pivotal Moment in World History." Journal of Military History 81.1 (2017).
- Smith, Rhea Marsh, Spain: A Modern History, (University of Michigan Press: Ann Arbor, 1965).
- Thomson, M.A. "The War of the Austrian Succession," in J.O. Lindsay, ed. The New Cambridge Modern History: Volume 7, The Old Regime, 1713-1763 (1957) pp 416–39.
- Young, Patricia T., and Jack S. Levy. "Domestic politics and the escalation of commercial rivalry: Explaining the War of Jenkins’ Ear, 1739–48." European Journal of International Relations 17.2 (2011): 209-232.