خانواده دکتر ارنست
خانواده دکتر ارنست با نام اصلی خانواده سوئیسی رابینسون: جزیره اسرارآمیز فلون (به ژاپنی: 家族ロビンソン漂流記ふしぎな島のフローネ Kazoku Robinson Hyōryūki Fushigi na Shima no Furōne) (به انگلیسی: The Swiss Family Robinson: Flone of the Mysterious Island) یک مجموعه انیمهٔ ۵۰ قسمتی است که توسط استودیو نیپون انیمیشن ساخته شدهاست. پخش آن از ۴ ژانویه ۱۹۸۱ در شبکه فوجی تلویژن آغاز شده و تا ۲۷ دسامبر ۱۹۸۱ ادامه داشتهاست. این انیمه بر اساس رمان خانواده سوئیسی رابینسون که در سال ۱۸۱۲ توسط نویسندهای سوئیسی به نام یوهان داوید ویس به زبان آلمانی نوشته شده ساخته شدهاست. همچنین شخصیت فلون در رمان اصلی موجود نیست، در رمان اصلی خانواده رابینسون فقط شامل پدر، مادر و چهار پسر (بدون دختر) است. احتمالاً فلون توسط نیپون انیمیشن به عنوان شخصیت جدیدی برای نسخه انیمه معرفی شدهاست تا دختران بیشتری را به عنوان بیننده جذب کند. همچنین در نسخه انیمه، بزرگترین فرزند خانواده رابینسون، فرانس، نامگذاری شدهاست و شخصیت جک یک شخصیت سه ساله است در حالی که در رمان یک شخصیت ده ساله است.[1]
خانواده دکتر ارنست | |
---|---|
تصور لوگو | |
家族ロビンソン漂流記ふしぎな島のフローネ (The Swiss Family Robinson: Flone of the Mysterious Island) | |
ژانر | ماجراجویی |
مجموعه تلویزیونی | |
کارگردان | یوشیو کورودا |
نویسنده | شوزو ماتسودا |
آهنگساز | کوئیچی ساکاتا |
استودیو | نیپون انیمیشن |
شبکه | فوجی تلویژن |
پخش اصلی | ۴ ژانویه ۱۹۸۱ – ۲۷ دسامبر ۱۹۸۱ |
قسمتها | ۵۰ |
داستان
خانواده پدرسالار رابینسون تشکیل شده از یک دکتر حرفهای به نام ارنست رابینسون، آنا رابینسون، مادری خانهدار، بزرگترین پسر فرانس که آرزو دارد نوازنده شود، فرزند میانی فلون و کوچکترین فرزند خانواده جک. خانواده نامهای از دوست دکتر رابینسون در استرالیا، دکتر الیوت، دریافت میکنند که آرزو میکند دکتر رابینسون به دلیل کمبود پزشک در استرالیا به کمک مردم بیاید. این مسئله برای بچهها بحثبرانگیز است، زیرا فرانس متوجه میشود که به دلیل عدم وجود مؤسسات مناسب، امکان تحصیل موسیقی در استرالیا وجود ندارد. فلون در ابتدا خوشحال میشود، اما بعد متوجه میشود که خدمتکار خانواده آنها، ماری، قادر به همراهی آنان نیست. به عنوان یک توافق، خانواده تصمیم میگیرند که از بستگان خود بخواهند، از فرانس مراقبت کنند در حالی که بقیه خانواده به استرالیا نقل مکان میکنند. اما در روز سفر، فرانس در آخرین لحظه نظر خود را تغییر میدهد و سوار کشتی میشود. فرانس در کشتی با دختری به نام امیلی آشنا میشود و با او دوست میشود. بقیه خانواده هم با افراد مختلف در کشتی تعامل دارند، مانند زمانی که دکتر رابینسون مجبور میشود به یک زن باردار کمک کند که بچهاش به دنیا بیاید. یک شب، طوفانی شروع میشود و کشتی در آستانه غرق شدن قرار میگیرد اما دکتر رابینسون و خانواده اش به دلیل این که به آسیبدیدگان کمک میکردند نتوانستند سوار قایق نجات شوند. در حین غرق شدن کشتی کاپیتان فرانس را به چوبی میبندد تا او را از غرق شدن نجات دهد، بقیه خانواده هم یک قایق موقت آماده میکنند تا راه خود را به یک جزیره غیر مسکونی هموار کنند. آنها اردوگاهی را در ساحل برپا میکنند اما به دلیل وجود شغالها مجبور به جابجایی میشوند. در جزیره آنها علاوه بر این که قهوهای را دارند با یک کوسکوس خرسی کوچک دوست میشوند و آن را مرکر مینامند. هم چنین آنها تعدادی مرغ هم دارند که با خود از کشتی نجات دادهاند، آنها در این جزیره دو بز که مادر و فرزند هستند نیز پیدا میکنند. دکتر رابینسون و فرانس بیشتر روزها را صرف تحقیق و انجام کارهای نجاری میکنندوبعضی وقت ها هم دنبال چیزهایی بودند که برای زنده ماندن به انها کمک میکندمثلا پیدا کردن نی های شکر در ان جزیزره ی دور افتاده، در حالی که آنا غذا را آماده میکند و کشاورزی میکند. در یک روز آنها کشتی ای را میبینند و سعی میکنند از شلیک تفنگ برای علامت دادن استفاده کنند، اما در جلب توجه آن موفق نمیشوند. آنها روزهای خود را بیشتر صرف زنده ماندن و ساختن قایق میکنند. پس از باران شدید و باد، آنها برای پیدا کردن خانه ای ضدآب، غاری را پیدا میکنند و به آن جا میروند. در این غار یک اسکلت به همراه یک دفترچه خاطرات پیدا میکنند آنها در آن دفترچه میخوانند که نام مرد اریک بیتس بوده و هرگز نتوانسته از آن جزیره خارج شود و احتمالاً از مالاریا درگذشته است در آخر آنها مراسم تدفین مناسبی برای او برگزار میکنند. روزی فلون همانطور که در غار کاوش میکند، شبح یک پسر را میبیند که در آنجاست، روز بعد، آنا پسری را در حال سرقت از باغشان پیدا میکند، پسری که نام او تام تام است. آنها دریافتند که او با یک کاپیتان کشتی به نام آقای مورتون زندگی میکند. در ابتدا آنا از مورتون به دلیل بیادب بودن و این که سعی کرد جک را مجبور به سیگار کشیدن کند خوشش نمیآید اما خیلی زود پس از اینکه متوجه شد او قلب مهربانی دارد رفتارش با او بهتر شد. تام تام در ابتدا از تعامل با خانواده رابینسون امتناع میورزد، زیرا خانواده وی به دست اروپاییها به بردگی گرفته شده بودند، اما خیلی زود با فلون و بقیه خانواده گرم میشود. آقای مورتون پس از فهمیدن این نکته که جزیره در واقع یک آتشفشان است که ممکن است به زودی فوران کند و هم چنین به دلیل زمین لرزههای مکرری که رخ میدهد از خانواده میخواهد که هرچه سریعتر کشتی دیگری با هدف ترک جزیره و پیدا کردن راه خود به استرالیا، بسازند. آنها بعد از گذراندن بیش از یک سال در جزیره، سرانجام با کشتی ساخته شده خود به استرالیا عزیمت میکنند. این سفر بسیار طولانیتر از آنچه انتظار میرفت طول کشید اما در نهایت آن را به اتمام میرسانند. در استرالیا دکتر الیوت از آنها استقبال میکند و خانه ای زیبا را برای اقامت در اختیار آنها قرار میدهد، بعد از آن تام تام پیش خانواده رابینسون میماند تا اینکه آقای مورتون کشتی دیگری را برای کاپیتان شدن پیدا کند. در استرالیا آنها دریافتند که امیلی نجات پیدا کرده و در حال آموزش پرستاری است. امیلی پس از یک اجماع کوتاه مدت، تصمیم میگیرد برای تحصیل در رشته پزشکی و پرستاری به انگلستان عزیمت کند. در نهایت متوجه میشوند کشتی او اتفاقاً همان کشتی ای است که آقای مورتون و تام تام در آن کاپیتان هستند، در پایان خانواده رابینسون با آنها خداحافظی میکنند و انیمه به پایان میرسد.[2]
شخصیتها
- فلون رابینسون: شخصیت اصلی و دختر میانی خانواده رابینسون است. فلون دارای روحیه آزاد است و مایل به انجام هر کاری است. او همیشه با ذهن خود صحبت میکند و از انجام کارهای جدید لذت میبرد. داستان معمولاً از دیدگاه او گفته میشود. خانواده وی یازدهمین سالگرد تولد او را در ۱۳ سپتامبر در این جزیره جشن میگیرند.
- فرانس رابینسون:او بزرگترین فرزند خانواده میباشد و دارای ۱۵ سال سن میباشد و در دبیرستان مشغول تحصیل میباشد. وی در تقابل شدید با خواهر برونگرای خود قرار دارد و بسیار درونگرا و خجالتی است. او آرزو دارد که آهنگساز موسیقی شود و برای تحقق آن رؤیا تلاش میکند. به دلیل این رؤیاها، او تمام وقت خود را بعد از مدرسه، در اتاقش میگذراند و فلوت و گیتار خود را مینوازد و موسیقی مینویسد. به نظر میرسد فرانتس در ابتدای داستان دوستان کمی دارد اما او بعد از ملاقات با ایملی بر روی کشتی عاشق او میشود و بیشتر برونگرا میشود. او هنگامی که رابینسونها در این جزیره گرفتار میشوند، قوی تر میشود و به پدرش در پروژههای مختلف کمک میکند. او در روز تولدش به همراه برادرش و خواهرش با کمک تام-تام شتر مرغی را شکار میکند.
- دکتر ارنست رابینسون: دکتر ارنست رابینسون پدر ۴۶ ساله فلون و رئیس خانواده رابینسون است. او یک پزشک ثروتمند است که به فقیرانی که نمیتوانند کمک پزشکی دریافت کنند، کمک میکند. او تصمیم میگیرد پس از دریافت نامه ای، خانواده خود را به استرالیا ببرد و خانه پدر، پدربزرگ و پدر پدربزرگ خود را پشت سر بگذارد.
- آنا رابینسون: آنا مادر فلون است و به راحتی از جوندگان کوچک، خزندگان و سایر موارد میترسد. او یک زن خانهدار معمولی است که به خانه و فرزندان خود علاقه دارد و همچنین به بی خیالیهای دخترش فلون و عادت سیگار کشیدن کاپیتان مورتون اخم میکند. او همسر خود را در سفر به استرالیا همراهی میکند و میگوید همیشه پای تصمیم او خواهد ایستاد. خانواده وی تولد ۳۷ سالگی او را در این جزیره جشن میگیرند.
- جک رابینسون: او جوانترین پسر خانواده است و بر خلاف مادرش، به نظر میرسد او از هیچ چیز نمیترسد. او همیشه وارد کارهای دردسرآمیز میشود و دوست دارد چیزهایی را از صدفهای دریایی گرفته تا حیوانات کوچک و خزندگان جمع کند. او دارای ۳ سال سن و صدایی زنانه میباشد.
- قهوهای: سگی از خانواده سنت برنارد که متعلق به کاپیتان کشتی بود. بعد از آن رابینسونها از او به عنوان حیوان خانگی و سگ نگهبان استفاده میکنند. جک در ابتدا به دلیل اینکه بزرگ بود از او میترسید اما جک در نهایت با او دوستی خوبی پیدا کرد.
- مرکر: یک کوسکوس خرسی یا فالانگر (نوعی مارپسیال بومی قلمرو استرالیا) که به یک حیوان خانگی تبدیل میشود. فلون و جک وقت زیادی را صرف بازی کردن با او میکنند. او همچنین با بروستر دوست است.
در ورژن فرانسوی نام این جانور بخاطر اینکه در یک روز چهارشنبه پیدا شده بود «مرکرودی» نامیده شده بود که در زمان دوبله به فارسی برای سادگی بیان این نام از مِرکرُدی به مِرکِر تغییر کرد.
- رابرت: الاغی که از غرق شدن کشتی جان سالم به در برد و به عنوان یک عضو مفید خانواده رابینسون و یک حیوان باربر برای حمل چوب و نیشکر به ترکیب رابینسونها اضافه شد. الاغ بعداً به دلیل کمک به رابینسونها، کاپیتان مورتون و تام تام و به دلیل مشکلات مربوط به استرس و احتمالاً پیر شدن میمیرد.
- اریک و بیتس: یک بز مادر و یک بز بچه که خانواده رابینسون آنها را در این جزیره پیدا کردند، و به نامهای اریک و بیتس نامگذاری کردند، این دو حیوان متعلق به مردی بوده که چندین سال قبل از وقایع این سریال در آن جزیره پس از رنج فراوان در گذشته بوده. اسکلت و دفتر خاطرات او بعداً توسط رابینسونها کشف شد.
- کاپیتان مورتون: او مردی بد خلق، شراب خوار و معتاد به سیگار کشیدن است. او یک کاپیتان دریایی است که رابینسونها متوجه زندگی او در یک غار میشوند؛ آنا از عادت سیگار کشیدن او بدش میآید و در ابتدا به شدت از او بدش میآید، خصوصاً بعد از اینکه او سعی کرد جک را مجبور به سیگار کشیدن کند، اما به تدریج با او گرم میشود.
- تام تام: پسر جوان استرالیایی در حدود ۹ تا ۱۰ ساله که همراه مورتون است و با فلون، فرانتس و جک دوستان خوبی میشود. پدر و مادر او توسط سفید پوستانی که به استرالیا می رفتند کشته شده است
- امیلی: یک زن جوان که قبل از جدا شدن در طوفان با فرانتس رابینسون دوست میشود.
- ماری: خادم خانواده رابینسون، که تصمیم میگیرد خانواده را تا استرالیا همراهی نکند.
- دکتر ساموئل الیوت: دوست دکتر ارنست رابینسون که در استرالیا زندگی میکند.
- کاپیتان: کاپیتان کشتی که مسافران خود را در یک سفر از انگلستان به استرالیا میبرد و در اثر غرق شدن کشتی در دریا درگذشت، او قبل از غرق شدن در دریا جان فرانس را که با او سقوط کرده بود را نجات داد.[3]
صداپیشگان نسخهٔ فارسی
- مدیر دوبلاژ: مهدی علیمحمدی
- فلون: ناهید امیریان شمسآبادی
- جک: نوشابه امیری و مریم شیرزاد
- دکتر ارنست: حسین معمارزاده
- آنا (همسر دکتر ارنست): شهلا ناظریان
- فرانس: محمد بهرهمندی - آرشاک قوکاسیان
- تام تام: فریبا شاهینمقدم
- آقای مورتن: ولیالله مؤمنی
منابع
https://web.archive.org/web/20070214142941/http://www.nipponanimation.com/catalogue/033/index.html
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «The Swiss Family Robinson: Flone of the Mysterious Island». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۰۱۰-۱۰-۱۷.
پیوند به بیرون
- خانواده دکتر ارنست (انیمه) در دانشنامهٔ وبگاه Anime News Network