دادشاه
دادشاه یا میر دادشاه، یک زمیندار و کشاورز روستایی بلوچ، ساکن در منطقهی کوهستانی سفیدکوه واقع در مکرانِ بلوچستان بود که در اوایل دههی ۵۰ میلادی (اوایل دههی ۳۰ خورشیدی)، علیه دولت مرکزی ایران، سر به طغیان گذاشت.
دادشاه کمال | |
---|---|
زادهٔ | سفید کوه، شهرستان فنوج |
درگذشت | ۲۱ دیماه ۱۳۳۶ کوههای لاشار |
ملیت | ایرانی |
پیشه | طغیان علیه دولت مرکزی ایران (محمدرضا پهلوی) |
وی که برخی او را دادشاه سفیدکوهی، و از منطقهی سفیدکوه واقع در مکرانِ بلوچستان دانستهاند، از اعضای طایفهی بلوچ میرزایی روستای "بن گر و دن بید" محسوب میشد. دادشاه به همراه برادرش(محمّد) و چند تن دیگر از افرادش، در ۴ فروردینماه ۱۳۳۶، و در نیمهی راه چابهار - ایرانشهر و در پیچوخمهای منطقهی تنگ سرحه، واقع در منطقهی کوهستانی لاشار، راه را بر خودروی 《آقای کارول》، رئیس برنامه اصل چهار و همکارانش در منطقهی کرمان بست و تمام سرنشینان خودرو از جمله همسر باردار کارول را هم به قتل رساند.
گرچه دادشاه پیشاز اینهم، افراد سرشناس خارجیِ دیگری را نیز به قتل رسانیدهبود، امّا قتل کارمندان برنامه اصل چهار، حسّاسیت جهانیان را برانگیخت و به موضوع طغیان او، ابعادی جهانی و بینالمللی بخشید، بهطوریکه دولتهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا، حکومت پهلوی را برای دستگیری هر چه سریعتر دادشاه و سرکوب طغیان او، تحت فشار گذاشتند.
با این وجود، و با این که دولت مرکزی ایران، مُدام در تلاش بود تا وی را دستگیر نموده یا از سر راه بردارد، اما این تلاشها به دلیل شرایط اقلیم و جغرافیایی منطقه به جایی نمیرسید، تا اینکه دولت مرکزی ایران، ناگزیر شد ازسران قبایل محلی بلوچستان کمک بخواهد و با همراهی آنان در ۲۱ دیماه ۱۳۳۶ دادشاه را به محل قرار بکشاند و در یک درگیری مسلحانه دو طرفه وی را از پای درآورد.
ناگفته نماند دادشاه پدرش کدخدای روستاهای بن گر و دن بید بوده هست اما کدخدای سفید کوه ذرتی یعنی دینمحمد هوت،این دو هم قسم بودند که به همدیگر تعرض و حمله نکنند،تا این که یک فتنه دست به کار شد و این دو رو باهم دیگر وارد جنگ بزرگی کردند.
قابل ذکر است تو این جنگ دینمحمد تنها با گروه دادشاه جنگید و پیروز شد.
تلاش برای دستگیری دادشاه
در اوایل سال ۱۳۳۶ خورشیدی، مأمورین آمریکایی و ایرانی برنامه اصل چهار[1] توسط دادشاه کشتهشدند و همینعامل، باعث افزایش فشار ایالات متحده آمریکا بر دولت ایران شد تا کار دادشاه را یکسره کند. 《کویین کارول》(رئیس اداره برنامه اصل چهار کرمان)، 《آنیتا کارول》(همسر کویین کارول)، 《برستیل ویلسون》(مشاور حوزه عمران)، 《محسن شمس》(معاون ایرانی ویلسون) و 《هراند خاکچیان》(رانندهی خودرو و از اتباع ایران) هنگام عبور از «تنگ سرحه» همگی به دست دادشاه و یارانش به قتل رسیدند[پانویس 1] سالها حکومت پهلوی در پی دستگیری دادشاه بود ولی او و گروه اندکش که حداکثر به چهلنفر میرسیدند، با اتخاذ تاکتیکهای رزمی ویژه، قدرت فراوان در راهپیمایی در مناطق سختگذر و آشنایی کافی به تیراندازی میگریختند. جنگ و گریز و فرار به پاکستان و آنسوی خلیج فارس و دریای عمان از دیگر شگردهای دادشاه بود. دولت مرکزی قضیه دادشاه را تا زمان کشتهشدن مأموران آمریکایی و ایرانی برنامهی اصل چهار توسط گروه او به طور جدی دنبال نمیکرد، اما قضیهی فوق، منجر به واکنش شدید دولت مرکزی شد و دولت ایالات متحده آمریکا هم از رژیم شاه میخواست دادشاه دستگیر شود. جدا از مسئله فوق، حامیان دادشاه، با تفنگ برنو(تکتیرانداز)، هواپیمای حامل رئیس ستاد ژاندارمری را سرنگون کرده و او را کشتهبودند و این دو حادثه، در دستگیری وی نقش بارزی داشت.
نقش عیسیخان مبارکی و مهیمخان لاشاری
پس از کشته شدن کارمندان برنامهی اصل چهار (این کارمندان خارجی به همراه مهندس شمس ایرانی برای راه سازی و خصوصأ راه زاهدان به چابهار به منطقه سیستان و بلوچستان آمده بودند.)،[پانویس 2] نیروهای دولتی و همکاران محلی، به تعقیب دادشاه و افرادش پرداختند و در ۱۴ فروردین ۱۳۳۶ (روزی که 《دکتر اقبال》 مأمور تشکیل کابینه شد) درگیری شدیدی بین طرفین در مرز پاکستان رخ داد. با اینکه صدمات زیادی به گروه دادشاه وارد شد، اما آنان موفق شدند به خاک پاکستان وارد شوند.
دادشاه و برادرش(احمدشاه) به پاکستان پناهنده و در نهایتهم برادرش (احمدشاه) تسلیم رژیم ایران شد و اعدامش کردند، اما خود دادشاه چون میدانست توسط پلیس پاکستان دستگیر خواهد شد از پاکستان دوباره به بلوچستان برای عملیاتهای تروریستی تازه بازگشت.
به دلیل ناتوانی ژاندارمری در دستگیری دادشاه، دولت مرکزی از عیسیخان مبارکی و مهیمخان میرلاشاری که خیلی خوشنام بودند و چهبسا دلِ خوشی هم از حکومت و ژاندارمها نداشتند، برای مذاکره، به تهران دعوت نمود و به آنان با تقاضا و نیز با مهلت مشخّص هشدار داد که باید غائلهی دادشاه تمام شود.
سروان خدادادخان ریگی(فرمانده ژاندارمری نیریز) هم حدود یکماه پیش از کشته شدن دادشاه، از تهران وارد بلوچستان میشود.
عیسیخان مبارکی گرچه بعد از سال ۱۳۲۱ سر از بخشداری و فرمانداری و مجلس شورا درآورد، گرچه با شور و شوق شورشی ها بیگانه بود، اما به مدت ۱۲ سال با قوای رضاشاه جنگید. مهیمخان به دادشاه پیغام داد که از شاه برای تو و همراهانت تأمین خواهم گرفت، از کوه پایین بیا و با نمایندهی ارتش که همراه من است، مذاکره کن. دادشاه پذیرفت.
مهیم خان میرلاشاری، سروان ریگی، استوار ادگاری، گروهبان محمودی(به جای سرهنگ ژیان که ظاهراً ماشینش بین راه گه به هیچان خراب میشود)، و چند تفنگچی بلوچ (موسیخان میربل، محمدعمرخان ملکنژاد، یوسفخان مبارکی، کریمخان متسنگی(اهورانی)) به محل ملاقات رفتند. دادشاه هم سر قرار رفت اما تأمین گرفتن شرایط خودش را دارد و شرط آن تسلیم بدون قید و شرط او بود و با آزادی برادرش احمد شاه که آن موقع در کشور پاکستان فراری بود، موافقت نشد.
دادشاه که گویا قصد گروگانگیری داشته تا بلکه با رهایی برادرش موافقت کنند، حاضر به تسلیم نمیشود. دادشاه میگوید من به قول و قرار گجرها (قجرها= حکومت) اطمینان ندارم. آنها کارشان فریب است. اگر واقعاً هدف، تأمین من است، یکی از نظامیان را با خود میبرم تا برادرم احمدشاه که در پاکستان است آزاد گردد. سپس دست گروهبان محمودی را گرفته و اورا گروگان میگیرد و میگوید من به همین منظور حاضر به ملاقات شدم. در این حال مهیمخان که نمیتواند ببیند همراهش را به گروگان میگیرند،پس از خواهش و صحبت در یک عمل انجامشده قرار گرفته، با هفتتیر بر بناگوش دادشاه شلیک میکند. دیگران هم شلیک میکنند و دادشاه و همراهانش نقش بر زمین میشوند. در درگیری بین طرفین، برادر دیگر دادشاه(محمدشاه) نیز تیر میخورد و جان میسپارد. بعد از این واقعه، دولت، برادر دوم دادشاه(احمدشاه) را هم که پاکستان تحویلش داده بود، بعداز محاکمه و دادگاهی تیرباران کرد.
در فرهنگ
قیام دادشاه دستمایهی فیلم سینمایی دادشاه ساختۀ حبیب کاووش بودهاست. همچنین در وصف دادشاه دو شعر حماسی، یکی از 《مولویعبدالله روانبد پیشینی》(سعدی بلوچستان) و دیگری از 《ملاابوبکر کلمتی》 سروده شدهاست. این دو شعر توسط خوانندگان بلوچ مانند حاجی کمالهان هوت و 《ملا غلام قادر》 خوانده شدهاند.
جستارهای وابسته
یادداشتها
- عملیات دادشاه و کشتن مأموران آمریکایی و ایرانی 《برنامهی اصل چهار》، در رابطه با انگلیسیها، چنین تفسیر شدهاست: ناامن جلوهدادن بلوچستان در رقابت انگلیس با آمریکا، تأثیر زیادی داشت و چهبسا به ملغیشدن برنامهی اصل چهار و یافتن نفت از سوی آمریکاییها میانجامید.
- شماری از طرفداران دادشاه این 《آمریکاییکشی》 را مبارزه با امپریالیسم تعبیر میکنند. این واقعه در فیلم سینمایی دادشاه(حبیب کاووش – ۱۳۶۲)، به تصویر کشیده شدهاست.
پانویس
- Point Four Program
منابع
۱- جلال فرهمند (داد شاه) ماهنامه بهارستان شماره ۵۴
۲- شه بخش، عظیم. پژوهشی در تاریخ معاصر بلوچستان. شیراز: چ اول، ۱۳۷۳.
۳- محمد سردار خان / تاریخ قوم بلوچ و بلوچستان
۴- ناصح، ذبیحالله. بلوچستان. بی جا: ابن سینا، ۱۳۴۵.
۵- همت، محمود. تاریخ بلوچستان. تهران: گلی، ۱۳۷۰.
۶- دادشاه بلوچ (پژوهشی در تاریخ معاصر ایران) نوشته: مهندس منوچهر کارگر
۷- جهانبانی، امانالله. سرگذشت بلوچستان و مرزهای آن. بی جا: بی نا، ۱۳۳۸.
۸- نیکبختی، سعید. آهنگ بلوچستان. بی جا: هامون، ۱۳۷۴.
۹- غراب، کمال الدین. بلوچستان یادگار قرون مطرود. تهران: کیهان، چ دوم، ۱۳۶۴.
۱۰- افشار (سیستانی)، ایرج. بلوچستان و تمدن دیرینه آن. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
۱۱- سمیه خانی پور / طغیان دادشاه در بلوچستان
۱۲- محمود زند مقدم / حکایت بلوچ
۱۴- پیام امید / دادشاه قهرمان ننگ و نابودی
۱۵- عبدالغنی دامنی / سیمای تاریخی بلوچستان
۱۶- دکتر محمد حسن حسین بُر / ایران و قومیتهایش (بلوچ ناسیونالیزم)
۱۷- عبدالکریم بلوچ / بلوچستان درگذر زمان
۱۸- محمود همت / تاریخ بلوچستان
۱۹- قاضی عبدالصمد سربازی / بلوچ و بلوچستان
۲۱- عبدالحسین یادگاری/ حماسههای مردم بلوچ