سفر ایوب
کتاب ایوب، از مجموعه کتوبیم در عهد عتیق و از نوشتههای مقدس مسیحیان و یهودیان است. این کتاب مشتمل بر ۴۲ باب است و موضوع اصلی آن رنج است. این کتاب شاعرانهترین و خیالانگیزترین بیان در عهد عتیق را داراست و از نخستین تلاشها برای هماهنگ جلوه دادن عقیده شر و عقیده به خدا بهشمار میرود. شخصیت شیطان که در نوشتههای قدیمتر عهد عتیق نامی از او نیست، در این کتاب برای نخستین بار آمدهاست؛ چنانکه برخی این مفهوم را از زرتشتیان و از دوران اسارت بابلی وام گرفته و بر اثر آمیزش قوم یهود با زرتشتیان دانستهاند. از مهمترین کتابهایی که از کتاب ایوب تأثیر پذیرفتهاند، فاوست نوشته گوته است.
روایت
این کتاب حاکی از زندگی بندهای از بندگان خدا در سرزمین عوص است که ایوب نام داشت. شیطان با خدا شرط بست که او را از پرستش خدا بازدارد، و خدا پذیرفت که شیطان اموال، اولاد و تندرستی را از ایوب بگیرد. از این پس مصیبت گریبانگیر ایوب شد و بلاهای متعدد بر او فروفرستاده شد، پنج فرزندش در یک توفان سهمگین کشته شدند، داراییاش از بین رفت و خود نیز به بیماری جانکاهی دچار شد.[1] سه تن از دوستانش به نامهای الیفاز تیمانی، بلدد شوحی و سوفر نعماتی به دیدار او آمدند و کوشیدند دلیلی برای این رویدادهای ناگوار بیابند. نقل این گفتگو، به شیوه مناظرهای طولانی بین ایوب و دوستان دانشمند او، در کتاب ذکر شدهاست.[2] این گفتگوها بیشتر مانند یک مناظره کلامی و اعتقادیاست. زوایای مهمی از دیدگاههای کلامی یهودیت دربارهٔ عدل الهی، تقدیر و مشیت الهی و در مقابل اراده و تسلیم انسان در این گفتگوها تبیین میگردد. البته در گفتار دوستان ایوب، گرفتاریها و رنج و درد ایوب ریشه در نافرمانی و گناهکاری او بود و ایشان آن بلاها را مجازات خداوند میخواندند اما ایوب پافشاری مینمود که این درست نیست و او گناهی نکرده که شایستگی این درد و رنج را داشته باشد. آنها از ایوب خواستند که شهر را ترک کند، اما ایوب از پذیرفتن این پیشنهاد سرمیپیچد. سرانجام یهوه، از یک گردباد با ایوب و دوستان او سخن گفت و به او یادآوری کرد که انسان هرگز قادر به دریافتن دانش بزرگ خدایی نیست.[3] ایوب نیز از خود بیزار شده در خاک و خاکستر توبه کرد.[4] ایوب پی برد که ایمان او به خدا نباید وابسته به رویدادهایی باشد که برای او رخ میدهد بلکه باید راضی به تقدیر الهی باشد، حتی اگر حکمت آن را درنیابد. پیام این کتاب آن است که هر مصیبتی به عنوان مجازات گناهکاران نیست، بلکه گاه بازتاب مهر خداوندیاست که برای آزمایش و آموزش بر نیکوکاران فرو میآید. در این مورد گرفتاریها، همان آزمون الهیاست که در میان آن میزان فضایل و کرامتهای انسانی آشکار میشود.[5] در انتهای کتاب، یهوه جوانی و دارایی ثروت ایوب را دوچندان به او بازمیگرداند و بزرگی و شکوه او را نسبت به گذشته میافزاید؛ به او ده فرزند میبخشد و دوستان او را به دلیل توبیخ ایوب سرزنش میکند.[6]
منابع
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ سفر ایوب موجود است. |
قاموس کتاب مقدس، جیمز هاکس، بیروت، ۱۹۲۸ م، انتشارات اساطیر، تهران، ۱۳۷۷ ش
- کتاب ایوب باب ۱ و ۲
- کتاب ایوب باب ۳–۳۷
- باب ۳۸
- ایوب ۴۲:۵
- هاکس ص ۱۴۷
- ایوب باب ۴۲