هشتمین سفر سندباد
هشتمین سفر سندباد نمایشنامهای است از بهرام بیضایی، نوشته به سالِ ۱۳۴۳، دربارهٔ سندباد بحری، شخصیت افسانهای داستانهایی از هزارویک شب.[1][2]
هشتمین سفر سندباد | |
---|---|
نویسنده | بهرام بیضایی |
شخصیتها |
|
زبان اصلی | فارسی |
از سلسله مقالات دربارهٔ |
فهرستهای کارها |
---|
دیـگر |
|
|
داستان، جز این که از پرداخت پرویز ناتل خانلری («سفر هشتم سندباد») مایه گرفته، برگرفته است از سرگذشت سندباد در کتاب هزارویک شب که نویسنده در نوجوانی به ترجمهٔ عبداللطیف طسوجی و با دیباچهٔ علیاصغر حکمت خوانده بود.
چکیدهٔ داستان
سندباد با ملّاحانش از هفتمین سفر به زادگاهش بازمیگردد، ولی اهالی شهر نمیشناسندشان و ایشان را بازیگران و مطربان میگیرند. هزار سال از واپسین سفر سندباد گذشته و سفرهایش یک یک مجسّم میشود و کمکم حکایت سفرهای سندباد را میبینیم. سندباد تصادفاً نوفلِ بازرگان را از چنگ دزدان رهانده و نوفل او را که جوانی درمانده ولی نیرومند است چون پسری در خانهٔ خویش برده. نوفل دارایی خود را به سندباد میبخشد تا بر کشتی نشسته و کالا به بازرگانی برد. سندباد در سفر نخست دل به دختر خاقان چین میبازد. سفر دوّم را به خواستگاری دختر میرود، که اینک از بیماریِ ناگهانی مُرده. وی در سفرهای سپسین گردِ جهان در پیِ خوشبختی میگردد، همان پرسشی که دختر خاقان در سر داشت، تا به وطنِ جنگْزده به ارمغان آورد. در این سفرها کسی را سایه به سایه در تعقیب خویش میبیند. سفر هفتم را به تبعید میرود. و سفرِ هشتمِ سندباد، سفرِ مرگ است.
متن
هشتمین سفر سندباد برداشتی مستقیماً از هزارویک شب نیست. برداشتی است از تکپردهای بسیار کوتاه به نام «سفر هشتم سندباد» که در سالهای آغازین کار من در مجلّهٔ سخن چاپ شده بود. امضای الف. ی داشت که خیال میکردم باید احسان یارشاطر باشد، و گاهی هم به نظرم ترجمه میرسید. چند سال پیش معلوم شد که نوشتهٔ شادروان دکتر پرویز ناتل خانلری است. متأسّفم که در آن تنها سالی که دانشجوی ادبیات بودم و دکتر خانلری بود، نمیدانستم سر درس نویسندهٔ آن نمایشنامهٔ بسیار کوتاه نشستهام. میدانید، از شعر قطران تبریزی چنین برمیآید که گویا نسخهٔ عامیانهتر هفتخوان اسفندیار در هزارافسان بوده است. این گهگاه مرا وسوسه میکند که فکر کنم سندباد برابرنهاد اسفندیار در متن عامیانه است و هفت سفر او بدیل هفت خوان او.
هشتمین سفر سندباد . . . به نظر من بهترین پیس دنیاست.
. . . مخصوصاً سندباد که زمان را به هم میریزد و آدمها به شکلهای مختلف در میآیند مثلاً حکیم شانکار بعد به شکل شعبدهباز در میآيد یعنی دو تا نقش را يک نفر بازی میکند. من در نمایشنامههای خارجی هم چنين غنایی نديدم. حتی شکسپیر که او هم نثرش ممکن است مسجع نباشد اما شعرگونه است به اين غنا نيست. . . .
این نمایشنامه تابستانِ ۱۳۴۳ به سفارشِ جعفر والی بر اساس نمایشنامهٔ کوتاهی به نامِ «سفر هشتم سندباد» از پرویز ناتل خانلری (چاپِ دی ماهِ ۱۳۳۱ در مجلّهٔ سخن با امضای مستعار «ا. ب.») نوشته شد.[6] (در آن زمان نتوانستند پیببرند که «سفر هشتم سندباد» کارِ کیست.)[7][8] نمایشنامه در پاییزِ ۱۳۴۳ به صورت پلی کپی در شصت نسخه تکثیر شد تا در دسترس اهل نمایش باشد و احیاناً به نمایش درآید. ولی نمایشش دست نداد. کتاب هشتمین سفر سندباد سالِ ۱۳۵۰ به وسیلهٔ انتشارات جوانه در تهران به چاپ رسید.[1] سالِ ۱۳۵۷ نسخه بهتری را انتشارات روزبهان منتشر کرد.[2] سالها گذشت تا سرانجام خانلری در گفتگوهایی فاش کرد که نویسندهٔ «سفر هشتم سندباد» بوده است. در گفتگویی که متنش اندکی پس از مرگِ خانلری در سالِ ۱۳۶۹ در مجلّهٔ دنیای سخن چاپ شد خانلری ناخرسندی خود را از کسی که بی نام بردن از او نمایشنامه را «به اسم خودش چاپ کرد» به زبان آورده است – بی آن که نامی از بیضایی بَرَد.[9]
نسخهٔ بازنگریستهای از هشتمین سفر سندباد به سالِ ۱۳۸۲ در جلدِ یکُمِ دیوان نمایش چاپ شد.[10] این نسخه سرانجام در زمستانِ ۱۳۹۸ باز به صورت کتابی جداگانه منتشر شد − به وسیلهٔ انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.
محمّدعلی سپانلو و محمّد مختاری و محمّدرضا شفیعی کدکنی نیز کارهایی از تألیف و ترجمه با مایهٔ سندباد بحری دارند که پس از هشتمین سفر سندباد نوشته شده است. «السندباد فی رحلته الثامنة» کارِ خلیل حاوی و «رحل النهار» و «شهر سندباد» از بدر شاکر السیاب نیز به افسانهٔ سندباد میپردازد.
اولریش مارزلف ریشههای مستقیم پارسی داستان سندباد بحری را تا کتابِ مجمل التّواریخ و القصص پیگرفته است.
نمایش
هشتمین سفر سندباد هیچ تمرین و اجرایی زیرِ نظرِ بیضایی نداشته است. نامههایی از اسناد سالِ ۱۳۵۱ تالار ۲۵ شهریور هست که میگوید که این نمایش «توسّط گروه هنر ملی» آمادهٔ صحنه شده است.[11] ولی سرانجام این متن به نمایشی زیر نظر بیضایی درنیامد.[12] احتمالاً نخستین اجرای رسمی متن سه شب از ۱۶ تا ۲۸ آبانِ ۱۳۵۳ در مؤسّسات آموزشی فرح ذیل برنامههای جشن فرهنگ و هنر بوده است.[13] بعدها، سالِ ۱۳۶۹، این نمایشنامه به زبانِ آلمانی در سوئیس به نمایش درآمد؛ و این نخستین اجرایش بیرون از ایران بوده است.[14]
به دیگر زبانها
هشتمین سفر سندباد به قلمِ احمد کامیابی مسک به فرانسوی ترجمه شده و سالِ ۱۹۹۰ در انتشارات کامیابی مسک به چاپ رسیده است[15] و به پرویز ناتل خانلری که همان سال درگذشت پیشکش شده است:
- Bayz̤āʼī, Bahrām. Le Huitième voyage de Sindbad : pièce persane, tr. Ahmad Kamyabi Mask. Paris: A. Kamyabi Mask, 1990. ISBN 9782950480613
این نمایشنامه به زبان آلمانی نیز درآمده، به قلم ایزابل اشتومپل-حاتمی:
- Baiḍāʼī, Bahrām. Sindbads achte Reise, tr. Isabel Stümpel-Hatami. Bern, 1989.
یک ترجمهٔ انگلیسی از این نمایشنامه نیز با نامِ The Eighth Voyage of Sindbad در امریکا به نمایش درآمده، ولی به صورت کتاب منتشر نشده است.
جستارهای وابسته
پانویس
- http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1034818
- http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/493956
- بیضایی، «هزار و یک شب، و ضحاک»، ۳۲.
- جوانمرد و عابد، «دیروز روی صحنهی اکنون»، ۲۲.
- پرتوی و آل آقا، «زن، شعر همیشهی آثار بیضایی»، ۱۹.
- http://www.iranicaonline.org/articles/khanlari-parviz
- بیضایی، «هزار و یک شب، و ضحاک»، ۳۲.
- امجد، «بیضایی معاصر»، ۷۹.
- خانلری و دیگران، «هدایت یک تیپ منحصر به فرد بود»، ۹.
- بیضایی، بهرام. دیوان نمایش/۱. صفحه چهار iv. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ۱۳۸۲.
- «نسخه آرشیو شده». بایگانیشده از اصلی در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۵. دریافتشده در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۵.
- بیضایی، بهرام. دیوان نمایش/۱. صفحه هفت vii. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ۱۳۸۲.
- معاونی، «هفتمین جشن فرهنگ و هنر در سراسر کشور»، ۱۰۱.
- −، «گاهشمار مختصر زندگی و آثار بهرام بیضایی»، ۳۱.
- http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/940039
منابع
- − (فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۰). «گاهشمار مختصر زندگی و آثار بهرام بیضایی». گزارش فیلم (۱۲): ۳۱.
- بیضایی، بهرام. دیوان نمایش/۱. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ۱۳۸۲.
- اسناد تماشاخانه › برنامههای تماشاخانه سنگلج از مهر ماه ۱۳۵۱
- آذرنگ، عبدالحسین؛ هیأت ویراستاران دانشنامه ایرانیکا، «KHANLARI, PARVIZ»، دانشنامهٔ ایرانیکا|وبسایت دانشنامهٔ ایرانیکا
- امجد، حمید (زمستان ۱۳۸۶). «بیضایی معاصر». سیمیا (۲): ۸۰-۷۱.
- امیرشاهی، مهشید (بهمن ۱۳۵۰). «هشتمین سفر سندباد». رودکی (۵): ۲۶.
- بیضایی، بهرام (۱۳۸۴). «هزار و یک شب، و ضحاک». کتاب ماه هنر (۷۹ و ۸۰): ۳۶-۳۰.
- پرتوی، نصرت؛ آل آقا، مرضیه (فروردین ۱۳۹۴). «زن، شعر همیشهی آثار بیضایی». آزما (۱۰۹): ۱۸-۱۹.
- جوانمرد، عبّاس؛ عابد، ندا (خرداد ۱۳۹۳). «دیروز روی صحنهی اکنون». آزما (۱۰۲): ۱۳-۲۲.
- خانلری، پرویز؛ موحّد دیلمقانی، خلیل؛ تفضّلی، احمد؛ طاهری، هوشنگ؛ تقیزاده، صفدر؛ مشیری، فریدون؛ نفیسی، محمود (مهر ۱۳۶۹). «هدایت یک تیپ منحصر به فرد بود». دنیای سخن (۳۴): ۱۰-۸.
- معاونی، اکبر (۱۳۵۳). هفتمین جشن فرهنگ و هنر در سراسر کشور. تهران: چاپخانه وزارت فرهنگ و هنر.
- ن، ب. (بهمن ۱۳۵۰). «هشتمین سفر سندباد». زمان (۲۳): ۳۰.