طغرل دوم
طغرل بن محمد بن ملکشاه سلجوقی یا طغرل دوم نواده ملکشاه ملقب به «سلطان رکن الدنیا و الدین ابوطالب طغرل بن محمد بن ملکشاه یمین امیرالمؤمنین» در ماه محرم سال ۵۰۳ ق / اوت ۱۱۰۹ م به دنیا آمد. در زمان سلطان محمد (پدرش) ، ساوه، آوه و زنجان به اقطاع به طغرل داده شده و امیر شیرگیر اتابک او تعیین شده بود.[1] هنگام سلطنت محمود (برادرش) وقتی که اتابک جدید طغرل، گون توغدی، او را به شورش دعوت کرد، طغرل برضد محمود شورید. این شورش به گنجه پس زده شد، اما با حمایت سنجر و تحمیل کردن او به محمود، در گنجه تثبیت شد. از گنجه، گیلان، دیلم و قزوین را دوباره از محمود گرفتند به نحوی که محمود در اصل تنها امیر موصل، جزیره و آذربایجان بود.[2] در(۵۱۵ق/۱۱۲۱م) اتابک طغرل، گُنْتُغْدی که محرّک او در ناسازگاری با برادرش محمود بود. درگذشت و از اینرو طغرل باز بر سر فرمانبری از برادر درآمد.[3] دوسال بعد طغرل دوباره در آذربایجان به همراه اتابک جدید خود آقسنقر احمدیلی شورش نمود.[4] در ۵۲۱ ق سلطان سنجر به ری رفت و شیرگیر را از اتابکی طغرل برداشت و قراسنقر را منصوب کرد.[5] سلطانمحمود سلجوقی در ۵۲۵ق/۱۱۳۱م در همدان فوت کرد. هنگام مرگ سلطان محمود پسر ملکشاه، طغرل در دربار سلطان سنجر ساکن بود. آقسنقر احمدیلی اتابکِ پسر او داوود بود. وی به اتّفاق ابوالقاسم دَرْگَزینی اَنَسآبادی وزیر، داوود را به سلطنت برداشتند.[3] سلطان سنجر بر خلاف وصیت محمود که فرزند خود داود را به جانشینی برگزید، طغرل را به پادشاهی عراق و سرزمینهای مجاور فرستاد. ملک داوود با عمّ خود طغرل به مخالفت برخاست و در نتیجه جنگی میان آن دو در نزدیکی همدان روی داد. آقسنقر احمدیلی که از فرماندهان سپاه ملک داوود بود، چون سستی سپاه را در جنگ دید، رو به فرار نهاد.[3] ملکداوود و آقسنقر به بغداد رفتند و از حمایت و اکرام خلیفه برخوردار شدند. سلطانمسعودبن محمدبن ملکشاه سلجوقی در ۵۲۷ق/۱۱۳۳م وارد بغداد شد. خلیفه خطبه سلطنت را به نام سلطانمسعود خواندو ملکداوود برادرزادهاش به ناچار از او اطاعت کرد. داوود و مسعودروی به آذربایجان نهادند و خلیفه نیز آنان را یاری داد. در مراغه آقسنقر احمدیلی ایشان را به گرمی پذیرفت و آذربایجان به تصرّف ملکمسعود درآمد. پس از آن سلطانمسعود برای جنگ با طغرل روی به همدان نهاد و در این جنگ که آقسنقر احمدیلی نیز حضور داشت، طغرل شکست خورد و به ری گریخت و مسعود بر همدان چیره گردید.[3] طغرل از ری به طبرستان نزد اسپهبد باوندی علاالدوله علی پسر شهریار گریخت ۵۲۷/۱۱۳۲ و پناه گرفت تا توانست دوباره سپاهی فراهم کند و به جنگ ادامه دهد.[6] در نبردهای دو برادر، بین سالهای ۵۲۷–۸ ق / ۱۱۳۳–۳۴ م گاهی مسعود و گاهی طغرل پیروزبود. سرانجام طغرل بر برادر چیره شد. مدت فرمانروایی طغرل سه سال و دو ماه بود و وی در محرم سال ۵۲۹ ق / نوامبر ۱۱۳۴ م، در شهر همدان چشم از جهان فروبست.
طُغرِل بن محمد بن ملکشاه | |
---|---|
سلطان رکن الدنیا و الدین ابوطالب طغرل بن محمد بن ملکشاه یمین امیرالمؤمنین | |
جانشین | مسعود بن محمد بن ملکشاه |
زاده | محرم سال ۵۰۳ ق / اوت ۱۱۰۹ م |
درگذشته | ۵۲۹ همدان |
فرزند(ان) | ارسلان بن طغرل بن محمد |
دودمان | سلجوقیان |
طغرل و درگزینی وزیر
سنجر چون به ری رسید، طغرل را به جانشینی محمود برگزید و وزارت خود و طغرل را به درگزینی داد (۵۲۶ق).[7] درگزینی با قبول وزارت سنجر، ظهیرالدین عبدالعزیز حامدی را که خزانهدار سلطان بود به نیابت روانه خراسان کرد و خود با سمت وزیر عراق و خراسان در خدمت طغرل بماند.[7] درگزینی چنین وانمود میکرد که سنجر تدبیر امور عراق را فقط به اومحول کردهاست. از اینرو طغرل از او خشمگین بود، هرچند که بر وی تسلطی نداشت.[7]عمادالدین در مقابل دادگری و بخشندگی طغرل، از ظلم، سوءرفتار، مصادره کردنهاو مالیات سنگینی که درگزینی در این دوره بر بزرگان و مردم عادی بسته بود یاد میکند. نفوذ درگزینی واعتماد سلطان سنجر به او در این زمان به جایی رسید که سلطان اوراق سفید را مهر میکرد و در اختیار او قرار میداد تا در مواقع ضروری مورد استفاده قرار گیرد. او در اولین فرصت بدون اطلاع طغرل فرمانی به مهر سلطان سنجر، مبنی بر قتل عزیزالدین ابونصر[8] که در قلعه تکریت محبوس بود به بهروز شحنه بغداد فرستاد و او بهرغم مخالفت نجمالدین ایوب، والی شهر در ۵۲۷ق عزیزالدین را به قتل رساند.[7] اقتدار و نفوذ درگزینی دیری نپایید، زیرا نه تنها طغرل، بلکه خلیفه نیز از توطئههای او در هراس بود. از اینرو چون در رمضان، ۵۲۷، طغرل قصد خوزستان کرد. دستور داد وزیر را نزدیک الشتر در شاپور خواست (در لرستان کنونی) دار زدند.[7]
ذکر جلوس طغرل بن محمد بن ملکشاه بنا به سلجوقنامه
سلطان طغرل بن محمد پادشاهی بود بعدل و سیاست موصوف و اخلاق او بحیا و وقار و غیرت و حمیت و کرم و شجاعت معروف و از هزل و فواحش و ملاعب دور در مدت ایالت سلطانمحمود او ملازم عم خود سنجر بودی و بعد از محمود سنجر ولی عهدی بوی تفویض کرد و مسعود و داود برادران منهزم ببغداد رفتند در صفر ۵۲۵ مُسترشد در بغداد خطبه به نام او کرد و بعد ازو به نام برادرش داود بن محمود و ایشانرا خلعت پوشانید و بآذربایجان فرستاد طغرل چون بعراق آمد میان او با برادران مسعود و داود چند نوبت جنگ افتاد آخر طغرل شکسته و منهزم شد مسعود بهمدان مقام ساخت و در ثمان و عشرین و خمسمائه (۵۲۸ ق) ببغداد رفت طغرل را ملک مهنا نبود بجانب خوزستان میرفت خواجه قوام الدین درگزینی را که وزیر او بود بیاویخت در اشتر چه سرگردانی خویش همه ازو میدانست و از «نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا» نمیاندیشید و «رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ» نمیدانست لاجرم زید و عمر را در کار ارادت باریتعالی شریک و معاون میکرد تا از ناگاه در تسع عشرین و خمسمائه (۵۲۹ ق) بدر همدان وفات یافت عمرش بیست و پنجسال پادشاهی سه سال حلیت او سرخ چهره فراخ پیشانی کشیده محاسن ذوابه درازقامت باعتدال پشت و بال او پیوسته ابروگشاده ستبربازو و ساق وزیر او ابو القاسم درگزینی و شرف الدین علی رجاء حجاب منکوبرو یونس تتار[9]
تبارنامه
دقاق تیمور یالیغ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سلجوق بیگ | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ارسلان اسرائیل | میکائیل | موسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ابراهیم ینال | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سلیمان یکم | منصور | سلیمان | قرا ارسلان قاورد | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تتش | تکش | ارسلان ارغوان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
داود | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سلیمانشاه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد دوم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کیقباد دوم | کیکاوس دوم | کیقباد سوم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قلیچ ارسلان چهارم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کیخسرو سوم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پینوشت
- باسورث، «فصل اول تاریخ ایران کمبریج جلد پنجم»، ١٢٠.
- باسورث، «فصل اول تاریخ ایران کمبریج جلد پنجم»، ١٢١.
- عباس زریاب. «آق سنقر احمدیلی». مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. دریافتشده در ۲۹ دی ۱۳۹٥.
- باسورث، «فصل اول تاریخ ایران کمبریج جلد پنجم»، ١٢١.
- «انوشتکین شیرگیر». مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. دریافتشده در ۲۹ دی ۱۳۹٥.
- باسورث، «فصل اول تاریخ ایران کمبریج جلد پنجم»، ١٢٥.
- ناصر شعاریان ستاری. «ابوالقاسم درگزینی». مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. دریافتشده در ۲۹ دی ۱۳۹٥.
- عزیز الدین مستوفی «ابو نصر احمد بن حامد اصفهانی»
- نیشابوری، «سلجوقنامه»، ٥٤.
منابع
- باسورث، کلیفورد ادموند (١٩٦٨). فصل اول تاریخ ایران کمبریج جلد پنجم. انتشارات دانشگاه کمبریج. صص. ۷۳۶. شابک ۱۳ ۹۷۸-۰-۵۲۱-۰۶۹۳۶-۶ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: length (کمک). - نیشابوری، ظهیرالدین (۱۳٩٠). سلجوقنامه. اساطیر. صص. ۱۱۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۳۱-۴۸۲-۸.
- C. EDMUND BOSWORTH (2011). "DARGAZĪNĪ". [[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]]. VII. Bibliotheca Persica Press. Retrieved January 17 , 2017. Check date values in:
|تاریخ بازبینی=
(help); URL–wikilink conflict (help)