فهرست قسمتهای دکستر
دکستر، مجموعه تلویزیونی آمریکایی است که از سال ۲۰۰۶ میلادی توسط شبکه تلویزیونی شوتایم تولید و پخش شدهاست. تا سال ۲۰۱۱ شش فصل از این مجموعه تلویزیونی منتشر شدهاست و در این سال قرارداد تولید مجموعه تلویزیونی دکستر برای فصلهای هفتم و هشتم از سوی شبکه شوتایم تمدید گردیده[1].
فهرست قسمتهای دکستر
فصل اول
فصل اول مجموعه تلویزیونی دکستر بر مبنای ناول جف لیندزلی با عنوان رویای تاریک بین دکستر ساخته شدهاست. این فصل دارای ۱۲ اپیزود است و در حدفاصل ۱ اکتبر ۲۰۰۶ الی ۱۷ دسامبر ۲۰۰۶ از شبکه شوتایم پخش شدهاست.
شماره اپیزود در سریال | شماره اپیزود در فصل | نام اپیزود | کارگردان | نویسنده | تاریخ انتشار |
---|---|---|---|---|---|
۱ | ۱ | «دکستر» | مایکل کوئستا | جیمز مانوس | ۱ اکتبر ۲۰۰۶ |
دکستر بعنوان یک تحلیلگر آثار خون در پلیس شهری میامی مشغول به کار است و از موقعیت خود جهت رد یابی و کشتن قاتلان فرار کرده از دست پلیس، با مراسمی خاص استفاده میکند. علاقه دکستر به قتل ریشه در کودکی او دارد و تحت تعالیم هری مورگان، پدر خواندهاش به سوی مجازات قاتلین هدایت شدهاست. پس از مجازات هر قاتل دکستر قطرهای از خون قاتل را بعنوان غنیمت نگه میدارد و جسد قطعه قطعه شده وی را بدریا میاندازد. دبرا خواهر خوانده دکستر که علاقه زیادی به ورود به پلیس جنایی دارد توسط ماریا لاگوئرتا، رئیس بخش جنایی به کارهای حاشیهای نظیر زیر نظر گرفتن زنان خیابانی گماشته شدهاست. در ماههای اخیر تعدادی از زنان خیابانی توسط قاتلی ناشناس تکه تکه شده و اجزای کادو پیچی شده بدن آنها در مکانهای عمومی قرار داده شدهاست. دکستر روابط خوبی با همه همکاران خود از جمله کامیلا دارد که در بایگانی مشغول به کار است و بعضاً پروندههای مجرمین گریخته از دست پلیس را در اختیار دکستر میگذارد. اگرچه یکی از همکاران دکستر، گروهبان جیمز دوکز متوجه وجود اشکالی در روحیات دکستر شدهاست و نفرت خود را از وی پنهان نمیکند. دکستر دوست دختری به نام ریتا دارد که همراه با دو فرزندش آستر و کدی زندگی میکند. ریتا توسط شوهر معتادش که اکنون در زندان است مورد آزار قرار میگرفته و توسظ دبرا که او را از یک نزاع با شوهرش نجات داده به دکستر معرفی شدهاست. در پی یک گردش شبانه با ریتا و پیدا شدن یک جسد تکه تکه شده و بی سر در نزدیکی گردشگاه، دکستر به موضوع این قتلهای زنجیرهای فاحشهها علاقهمند میشود و سعی میکند با کمک کردن به دبرا در ردگیری این قتلها موقعیت خواهرش برای ورود به پلیس جنایی مستحکم کند. اما تئوری دبرا در مورد استفاده قاتل از یک کامیون یخچالدار با تمسخر لاگورئرتا مواجه میشود. اگرچه در پی تعقیب و گریز یک کامیون یخچالدار مشکوک توسط دکستر سر بریده شده جسد برروی اتومبیل دکستر رها میشود و نظریه دبرا تایید میشود. در پی مراجعت به خانه و مواجهه با قطعات تکه تکه شده یک عروسک در یخچال خانه، دکستر متوجه میشود که مخاطب تمامی اتفاقات افتاده خودش بودهاست. لذا مصمم میشود که این معما را شخصاً حل کند. | |||||
۲ | ۲ | «تمساح» | مایکل کوئستا | کلاید فلیپس | ۸ اکتبر ۲۰۰۶ |
در هنگام بازگشت دکستر از یک دادگاه، وی درگیر صحنه جرم جسد پرتاب شده از بالای یک پل به پایین میشود. مشخص میشود که جسد متعلق به پلیسی به نام ریکی سیمونز است و لاگوئرتا و دوکز راهی خانه وی میشوند تا با همسر وی صحبت کنند. اما در خانه با پیکر در حال جان دادن کارا همسر ریکی مواجه میشوند. روز بعد دبرا موفق به پیدا کردن کامیون یخچالدار مشکوک میشود که در گوشه خیابان رها شدهاست. در کامیون قالب یخی حاوی پنج بند انگشت فاحشهای که جسدش قطعه قطعه شده بود یافت میشود. از سوی دیگر با شناسایی روبرتو سروانتس، قاتل ریکی سیمونز دوکز وی را که از نزدیکان گوئررو، رهبر یک باند مافیایی میامی است دستگیر میکند. لاگوئرتا میخواهد از سروانتس برای دستگیری گوئررو استفاده کند. اما سروانتس در زندان به قتل میرسد. دبرا نیز با کشف کامیون یخچالدار از سوی کاپیتان ماتیوس تشویق شده و رسماً و در عین ناخشنودی لاگوئرتا وارد پلیس جنایی میشود. کارا در بیمارستان میمیرد و لاگوئرتا در مییابد که جیمز دوکز با او رابطه داشته. | |||||
۳ | ۳ | «ازاله بکارت» | مایکل کوئستا | دانیل سرون | ۱۵ اکتبر ۲۰۰۶ |
داشتن رابطه با همسر یک پلیس دیگر امتیاز مثبتی برای گروهبان جیمز دوکز نیست و افشای رابطه او با همسر ریکی سیمونز موجب نفرت همکارنش از وی شدهاست. همزمان دکستر مشغول تعقیب جرمی داوز، نوجوان تازه رها شده از زندانی است که چند سال پیش یکی از همکلاسیهای خودش را به قتل رسانده و به تازگی از زندان آزاد شدهاست. ریتا نیز همچنان با مشکلات زندگی قبلی خود و همسرش پائل بنت دست و پنجه نرم میکند و بواسطه همین مشکلات اتومبیل خود را از دست میدهد. بزودی جسد تکه تکه شده یک فاحشه دیگر در استادیوم هاکی روی یخ میامی کشف میشود که دبرا او را میشناخته. در مورد این قتلهای زنجیرهای لاگوئرتا نگهبان مفقود شده استادیوم را مظنون میداند. ولی دبرا با او موافق نیست. از سوی دیگر جیمز دوکز به کلیسای گوئررو میرود و در ملاء عام و در حضور خانوادهاش او را نکوهش میکند. برخی از همکاران جیمز دوکز که از رابطه او به همسر یک پلیس دیگر ناخشنود هستند، در حضور وی به یکی از نزدیکان گوئررو حمله میکنند و بدین ترتیب جیمز دوکز در مظان اتهام قرار میگیرد. دکستر نیز به تعقیب جرمی ادامه میدهد و وی را از قتل یکی دیگر از همکلاسیهایش باز میدارد. ولی پیش از مجازات جرمی و با فهمیدن این نکته که وی قبل از ارتکاب قتل مورد تجاوز قرار گرفته، از کشتن وی صرفنظر میکند. | |||||
۴ | ۴ | «بیا یه کمکی به پسره کنیم» | رابرت لیبرمن | دراو گرینبرگ | ۲۲ اکتبر ۲۰۰۶ |
پیدا شدن یک دست بریده شده در ساحلی که دکستر خاطراتی در کودکی از آنجا دارد او را متقاعد میکند که قاتل کامیون یخچالدار شناخت جامعی از وی دارد. لاگوئرتا علیرغم هشدار دبرا مقدمات یک جستجوی ایالتی را برای یافتن تونی توچی که به او مظنون است فراهم آوردهاست. اما مشخص میشود که دست بریده شده متعلق به تونی توچی بوده و لاگوئرتا شرمسار مجبور به عذر خواهی از مادر تونی توچی میشود. صبح روز بعد پای بریده شده تونی توچی در یک کفش فوتبال در مکانی که زمین بازی فوتبال دکستر در بچگی بودهاست پیدا میشود. با بررسی پای بریده شده توسط دکستر مشخص میشود که تونی توچی زندهاست. پلیس جنایی و دکستر سعی میکنند که محل قرار گرفتن عضو بریده شده دیگری را در روز بعد حدس بزنند. اما حدسها اشتباه از آب در میآید و ساق بریده شده تونی توچی در یک مزرعه کدو تنبل پیدا میشود. ولی ریتا با دیدن عکسهای خانوادگی دکستر و اشاره به حضور هری در برخی عکسها، ناخودآگاه دکستر را به محل اختفای تونی توچی که بیمارستان متروک محل کار پدر هری بودهاست هدایت میکند. دکستر در محل حضور مییابد و تونی توچی را زنده و با چشمان بسته پیدا میکند. اما مسئولیت و افتخار کشف تونی توچی را به دبرا واگذار میکند. دوکز نیز که به واسطه دام همکاران خود با گوئررو درگیر شده بعنوان طعمهای برای دستگیری گوئررو مورد استفاده قرار میگیرد. | |||||
۵ | ۵ | «عشق به شیوه آمریکایی» | رابرت لیبرمن | ملیسا روزنبرگ | ۲۹ اکتبر ۲۰۰۶ |
در حالیکه پلیس مشغول جستجو بیمارستان متروک است، ریتا از دکستر میخواهد که به یلینا، خدمتکار کوبایی هتل محل کار ریتا، که بسیار اندوهگین است کمک کند. نامزد یلینا اسیر یک قاچاقچی انسان به اسم کایوتی است و یلینا از او بیخبر است. پیگیری دکستر او را به شخصی به نام جرج کاستیو که مالک یک محوطه اوراق اتوموبیل است هدایت میکند. در یک سرکشی شبانه دکستر با کانتینری برخورد میکند که محل نگهداری مهاجرین غیر قانونی کوبایی توسط جرج کاستیوست. با پیدا شدن جسد نامزد یلینا در یک ساحل دکستر مطمئن میشود که جرج کاستیو مهاجرین غیر قانونی را که نمیتوانند به او پول بدهند به قتل میرساند. دکستر با سرکشی به قایق جرج کاستیو اجساد مهاجرینی را مییابد که توسط وی در آب خفه شدهاند. در حالیکه یک متخصص اورتوپد به اسم رودی کوپر مشغول ساختن اعضای مصنوعی برای تونی توچی است تلاش دبرا و دوکز برای کسب اطلاعات از توچی بی نتیجه میماند. همچنین بازجویی آنها از یک شاهد احتمالی به اسم نیل پری نیز نتیجهای ندارد. سرانجام با تحت فشار قرار دادن تونی توچی، او بیاد میآورد که ربایندهاش در هنگام مثله کردن او نوعی آبنبات نعنایی میخوردهاست. با جستجو لانه موشها در بیمارستان متروکه، ماسوکا موفق میشود پوشش یکی از آبنباتها را بیابد و آنرا تحت آزمایش DNA قرار دهد. سرانجام دکستر موفق میشود جرج کاستیو را اسیر کند و برروی میز مجازات خود قرار دهد. اما همسر وی نیز سر میرسد و دکستر متوجه میشود که او نیز با شوهر خود در قتل مهاجرین غیر قانونی همکاری میکرده. دکستر هر دوی آنها را به قتل میرساند. اما موفق یه تکه تکه کردن جسد همسر کاستیو نمیشود و جسد وی را سالم به دریا میاندازد.مهاجرین کوبایی دربند نیز آزاد میگردند. | |||||
۶ | ۶ | «بازگشت به فرستنده» | تونی گلدوین | تیم اسکلاتمن | ۵ نوامبر ۲۰۰۶ |
مدتی بعد دکستر به محوطه اوراق اتوموبیل جرج کاستیو فراخوانده میشود و در کمال تعجب با جسد همسر کاستیو مواجه میشود که توسط پلیس کشف شدهاست. دکستر متوجه میشود که قاتل کامیون یخچالدار جسد همسر کاستیو را که وی موفق به معدوم کردن کامل آن نشده بود از قعر دریا به سطح آورده و در محل قتل قرار داده تا پلیس آنرا کشف کند. ماسوکا متوجه محل تزریق داروی بیهوشی برروی گردن جسد میشود و دکستر که میداند تعقیب این دارو به کشف راز او میانجامد، سعی میکند او را از مسیر تحقیق در این رابطه منحرف کند. همزمان پلیس پسرکی کوبایی را در صندوق عقب یک اتوموبیل مییابد و دکستر نگران میشود که پسرک او را حین ارتکاب قتل دیده باشد. درحالیکه لاگوئرتا سعی میکند با پسرک ارتباط برقرار کند تا از او برای شناسایی قاتل همسر کاستیو کمک بگیرد، دبرا نیز در تلاش است این قتل را به قاتل کامیون یخچالدار مرتبط سازد. دکستر نگران از شناسایی شدن توسط پسر کوبایی، ابزار قتل خود را به دریا میاندازد. اما پیش از انداختن جعبه نمونههای خون مقتولین، طرفندی به ذهنش خطور میکند و یک چاقوی آغشته به ذرات خون همسر کاستیو را در محوطه اوراق اتوموبیل جاسازی میکند. از سوی دیگر ریتا خبردار میشود که پاول، همسر بزندان افتادهاش آزاد شده و با نگرانی سعی میکند که او را از بچههایش دور نگه دارد. سرانجام با پیدا شدن چاقو جاسازی شده، دکستر موفق میشود جرج کاستیو را بعنوان مظنون اصلی قتل همسرش معرفی کند. ضمن آنکه کودک کوبایی تحت سرپرستی عمویش قرار میگیرد و نمیتواند دکستر را شناسایی کند. | |||||
۷ | ۷ | «حلقه دوستان» | استیو شیلد | دانیل سرون | ۱۲ نوامبر ۲۰۰۶ |
دکستر با توجه به نحوه قتل یک جوان در یک دانشگاه در مییابد که وی توسط جرمیداوز، جوانی که از مجازاتش صرفنظر کرده بود به قتل رسیده. در ادامه تعقیب قاتل کامیون یخچالدار، دبرا و باتیستا با توجه به شواهدی به نیل پری، هکری که پیشتر از او بازجویی کرده بودنده مشکوک میشوند. ولی در هنگام بازرسی از محل سکونت وی، او فرار میکند. اما شواهد یافت شده در محل زندگی وی از جمله باقیمانده جسد مادرش ظن آنها را تقویت میکند. پاول، همسر از زندان رها شده ریتا بدون اجازه وی آستر و کدی را به گردش میبرد که این موجب خشم ریتا میشود. همزمان دکستر به شکار جرمی داوز میرود. اما دوکز موفق میشود قبل از دکستر او را دستگیر کند. نیل پری نیز در یک متل دستگیر میشود.ریتا که از حضور پاول در اطراف خانوادهاش آشفته از وی میخواهد برگههای طلاق را امضا کند. نیل پری به ارتکاب به قتلها اعتراف میکند و اعضای پلیس جنایی این موضوع را در حضور تونی توچی جشن میگیرند. در این جشن مختصر، رابطهای عاطفی بین دبرا و رودی کوپر، تراپیست تونی توچی شکل میگیرد. دکستر که بازجویهای نیل پری و جرمی داوز را زیر نظر دارد در مییابد که نیل پری برخلاف ادعایش قاتل کامیون یخچالدار نیست. | |||||
۸ | ۸ | «پلاستیک بستهبندی» | تونی گلدوین | لارن گاسیس | ۱۹ نوامبر ۲۰۰۶ |
خودکشی یک زن ثروتمند و متنفذ دکستر را در مورد رشتهای از خودکشیهای مشابه کنجکاو میکند. بزودی دکستر پی میبرد که روانکاوی به نام امت مریدین مشاور همه زنان خودکشی کرده بودهاست. دکستر با هویت مجازی برای مشاوره پیش او میرود. در دپارتمان جنایی، کاپیتان ماتیوس از اعتراف نیل پری به اینکه وی همان قاتل کامیون یخچالدار است شادمان است. اگرچه لاگوئرتا و دکستر میدانند که نیل پری به این امر تظاهر میکند. از سوی دیگر روابط دبرا و رودی عمیقتر و عمیقتر میشود و همزمان چالشهای ریتا و پاول که برگههای طلاق را امضاء کرده، بر سر حضانت بچهها پیچیدهتر میشود. سرانجام دکستر با نفوذ شبانه به مطب پزشک روانکاو در مییابد که وی زنان ثروتمند را تحریک به خودکشی میکردهاست. از سویی مشاوره با این روانکاو به دکستر که در رابطهاش با ریتا مشکلاتی دارد یاری میرساند. در ادامه بازجویهای لاگوئرتا از نیل پری، لاگوئرتا متوجه برخی اطلاعات محرمانه نیل پری از وضعیت دپارتمان جنایی میشود و متوجه میگردد که وی بعنوان یک هکر به پروندههای دپارتمان جنایی دسترسی داشته و این موضوع باعث شده بود که بتواند خود در بجای قاتل کامیون یخچالدار جا بزند. در نهایت لاگوئرتا مطمئن میشود که نیل پری قاتل کامیون یخچالدار نیست. ولی کاپیتان ماتیوس علیرغم اطلاع از این موضوع میخواد نیل پری را به دادگاه ببرد. دکستر سرانجام روانکاو جنایتکار را مجازات میکند. ضمن آنکه مشاوره با او موجب گرم شدن روابطش با ریتا شدهاست. دبرا نیز همچنان روابط گرمتری با رودی برقرار میکند، غافل از اینکه رودی کوپر همان قاتل کامیون یخچالدار است. | |||||
۹ | ۹ | «پدر بهتر میدونه» | آدام دیویدسون | ملیسا روزنبرگ | ۲۶ نوامبر ۲۰۰۶ |
جیمز دوکز که همراه با آنجل باتیستا در حال گشت زنی در خیابان میباشد در یک صحنه درگیری مشکوک عابری را به نام ژاک بایارد به ضرب گلوله از پای در میآورد. در این زمان دکستر مطلع میشود که پدر بیولوژیکش، جو دریسکول، که او فکر میکرده مدتها پیش در گذشته است، به تازگی مرده و تمامی مایملکش از جمله خانهاش را برای دکستر باقی گذاشته. دکستر به همراه ریتا به آن خانه که در خارج از شهر قرار دارد سفر میکند. دبرا و رودی نیز برای کمک به دکستر برای جمعآوری وسایل خانه پدری او به آنها ملحق میشوند. در حین بستهبندی وسایل خانه دکستر مظنون میشود که ممکن است پدر بیولوژیک وی به قتل رسیده باشد. اما درحالیکه سعی میکند به شواهد قتل جو دریسکول دستیابد با خاکستر سوزانده شده جسد روبرو میشود و به همراه رودی خاکستر را در محوطه یک باشگاه بولینگ که ورزش مورد علاقه جو بوده پخش میکند و سرانجام همگی به میامی باز میگردند. باتیستا که نخواسته است از اشتباه دوکز چشمپوشی کند درگیریهایی با همکاران خود دارد و مشکلات ریتا با همسر سابقش، پاول همچنان ادامه دارد و به مضروب شدن پاول میانجامد. در پایان رودی به سراغ پیرزن ساکن روبروی خانه جو میرود که آخرین شاهد قتل جو توسط وی بوده است. | |||||
۱۰ | ۱۰ | «سرخ دیدن» | مایکل کوئستا | کوین مینارد | ۳ دسامبر ۲۰۰۶ |
در پی دریافت یک شیشه پر از خون در بخش جنایی، دکستر و همکارانش به اتاق 103 یک هتل که صحنه وحشتناک خون آلود است هدایت میشوند. دکستر که با لباس مخصوص جهت بررسی صحنه جرم اعزام میشود دچار حمله عصبی میشود. همزمان پاول که توسط ریتا در حین تلاش برای تجاوز به وی مضروب شده، با شکایت از وی او را تحت فشار قرار میدهد و سرانجام حق ملاقات با بچههایش را بدست میآورد. در حین تحقیقات مشخص میشود که خون کشف شده در اتاق هتل متعلق به 5 قربانی قاتل کامیون یخچالدار بوده است. در رخدادی دیگر باتیستا تصادفاًَ با یک فاحشه معلول برخورد میکند که ناخنهای دست معلولش را همانند دست بریده شده توسط قاتل کامیون یخچالدار لاک میزده است. باتیستا برای مشورت به سراغ رودی کوپر که در زمینه ساخت اندام مصنوعی برای معلولان متخصص است میرود. دکستر تصمیم میگیرد به ریتا که بشدت از سوی پاول تحت فشار است کمک کند و صحنه مصرف مواد مخدر توسط وی را بازسازی میکند. پاول به زندان میافتد. از سوی دیگر رودی کوپر که همان قاتل کامیون یخچالدار است سعی میکند باتیستا را که کشف هویت واقعی او نزدیک شده به قتل برساند اما تنها او را مجروح میکند. سرانجام دکستر موفق به کشف رمز صحنه اتاق خون آلود هتل میشود و متوجه میشود که هدف قاتل کامیون یخچالدار از ترتیب دادن آن صحنه به یاد آوردن قتل خون آلود مادر دکستر در دوران کودکی وی بوده است. | |||||
۱۱ | ۱۱ | «حقایق گفته شده» | کیت گوردن | دراو گرینبرگ و تیم اسکلاتمن | ۱۰ دسامبر ۲۰۰۶ |
در حالیکه همکاران آنجل باتیستا مضروب شده نگران سلامتی او هستند، رودی به سراغ فاحشه معلول میرود و او را تکه تکه میکند و در یک صحنه عمومی کریسمس جایگذاری میکند. سپس رودی به ملاقات دکستر رفته و به او میگوید که میخواهد از دبرا خواستگاری کند. در حالیکه همکاران دکستر با بررسی فیلمی که قاتل کامیون یخچالدار بر سر صحنه جرم گذاشته بود متوجه استفاده وی از یک سردخانه خانگی میشوند و گامی به شناسایی وی نزدیکتر میشوند، دکستر نیز موفق به کشف رمز از گذشته خود و نحوه کشته شدن مادرش، لورا موزر، در یک کانتینر بوسیله معامله گران مواد مخدر میشود. کاپیتان ماتیوس که بخاطر بازگشایی پرونده قاتل کامیون یخچالدار از سوی لاگوئرتا تحقیر شده تصمیم به تعویض وی میگیرد. سرانجام دکستر با اشاره باتیستا به رودی ظنین میشود و مصمم میشود که هویت او را با ضارب باتیستا تطبیق کند و سرانجام موفق میشود هویت رودی کوپر و قاتل کامیون یخچالدار را با هم مرتبط سازد. در این زمان رودی، دبرا را که به بهانه خواستگاری به قایقی تزئین شدهای کشانده است اسیر میکند و تلاش دکستر برای هشدار دادن به دبرا در مورد رودی ناکام میماند. | |||||
۱۲ | ۱۲ | «آزاد متولد شده» | مایکل کوئستا | دانیل سرون و ملیسا روزنبرگ | ۱۷ دسامبر ۲۰۰۶ |
دکستر همچنان سعی دارد با کشف رمز گذشته خود و نشانههای قاتل کامیون یخچالدار به محل رودی و اسارت دبرا پی ببرد. همزمان بخش جنایی نیز به هویت قاتل کامیون یخچالدار پی برده و جیمز دوکز بیشتر از همیشه به دکستر مظنون میشود. پاول از زندان با ریتا تماس میگیرد و از او درخواست میکند که حیاط خانهاش را بدنبال لنگه کفش بجای مانده وی که ثابت میکند که دکستر برای او پاپوش دوخته بگردد. در این زمان و در حالیکه جستجو برای یافتن رودی و دبرا توسط پلیس جنایی با جدیت شروع شده است، کاپیتان ماتیوس ستوان ازمی پاسکال را بعنوان جانشین لاگوئرتا معرفی میکند. دکستر کانتینر محل قتل مادر خود را مییابد و دوکز او را تعقیب میکند. سرانجام دکستر متوجه میشود که رودی دبرا را به خانه محل زندگی دکستر در دوران کودکی برده است و به یاد میآورد که در دوران کودکی برادر بزرگتری داشته که همان برایان موزر یا رودی کوپر و قاتل کامیون یخچالدار است و به همراه او شاهد قتل مادرشان با اره برقی در کانتینر یاده شده بوده است. برایان دبرا را به روش دکستر با نوارهای پلاستیکی به تختی بسته و او را آماده کرده است تا دکستر وی را به قتل برساند. اما دکستر از قتل دبرا سر باز میزند و با برایان درگیر میشود. پلیس سر میرسد و برایان فرار میکند و دبرا نجات پیدا میکند. سرانجام دکستر برایان را در خانهاش بدام میاندازد و او را در سردخانه خانگیاش به قتل میرساند. صحنه قتل به گونهای ترتیب مییابد که خودکشی به نظر میرسد. دکستر به پیش ریتا برمیگردد و به نظر میآید که چالشها را پشت سر گذاشته. در حالیکه جیمز دوکز او را تعقیب میکند و ریتا نیز با پیدا کردن لنگه کفش پائل را در حیاط خانهاش به او ظنین شده است. |
فصل دوم
نمایش فصل دوم سریال دکستر از تاریخ ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۷ آغاز شد و در تاریخ ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷ به پایان رسید . اپیزود آغازین این فصل که توانست 1.09 میلیون نفر بیننده را به خود جلب کند اولین مجموعه تلویزیونی شبکه شوتایم بود که توانست بیش از یک میلیون بیننده را به خود جلب کند.
شماره اپیزود در سریال | شماره اپیزود در فصل | نام اپیزود | کارگردان | نویسنده | تاریخ انتشار |
---|---|---|---|---|---|
۱۳ | ۱ | «اون زنده است.» | تونی گلدوین | دانیل سرون | ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۷ |
پس از چالشهای فصل قبل دکستر به زندگی عادی خود بازگشته است. با این تفاوت که جیمز دوکز همه جا وی را تعقیب میکند و دبرا پس از آسیب عاطفی ناشی از رابطه نافرجامش با قاتل کامیون یخچالدار دچار چالش روحی شده و در آپارتمان دکستر زندگی میکند. تعقیب دکستر توسط دوکز باعث شده که وی نتواند به عادت هیولای درون خود، یعنی کشتن مجرمین بپردازد. تعقیب یه قتل دکستر را به سوی یک تبهکار محلی معروف به چینو کوچولو هدایت میکند و دکستر تصمیم میگیرد که به هر قیمت چینو را به سزای اعمالش برساند. همزمان چند غواص در حین جستجوی برای یافتن گنج کیسههای حاوی قطعات بدن کشته شدگان توسط دکستر را در زیر دریا پیدا میکنند. در دپارتمان پلیس جنایی میامی، ازمی پاسکال که از سوی کاپیتان ماتیوس جانشین لاگوئرتا شده با نامزد خود دچار مشکل شده است که این مشکلات بر فعالیتهای شغلی وی تاثیر گذار شده و این مشکلات از چشم لاگوئرتا مخفی نمیماند. ریتا علیرغم اینکه فهمیده است دکستر برای پاول پاپوش دوخته، در برابر درخواست پاول مبنی برا ارائه مدرک (کفش گم شده پاول) به دادگاه خود داری میکند. پاول که از کمک ریتا نا امید میشود در درگیری با سایر زندانیها کشته میشود. ریتا دکستر را که ناکام از قتل چینو به خانه برگشته مقصر این موضوع میداند. با رسانهای شدن کشف اجساد مقتولین توسط دکستر، او در جدیترین چالش زندگی خود قرار میگیرد. | |||||
۱۴ | ۲ | «انتطار برای بیرون ریختن» | مارکوس زیگا | کلاید فلیپس | ۷ اکتبر ۲۰۰۷ |
قصاب لنگرگاه نامی مستعاری است که رسانهها برای عامل کشتار اجساد کشف شده در دریا که همان دکستر است برگزیدهاند. دکستر همچنان مصمم است که علیرغم خطر پلیس و با وجود نظارت جیمز دوکز، چینو کوچولو را به سزای اعمالش برساند. اف بی آی مامور خبرهای را با نام فرانک لاندی به میامی میفرستد تا مسئولیت تحقیق در مورد قصاب لنگرگاه را بدست بگیرد و شرایط باز هم برای دکستر سختتر میشود. اما سرانجام دکستر پس از یکبار شکست موفق میشود چینو، تبه کار محلی را به دام اندازد و نابود کند. ریتا که همچنان با عوارض ناشی از مرگ پاول دست و پنجه نرم میکند به غیبتهای غیر موجه دکستر ظنین شده و او را متهم به اعتیاد به مواد مخدر میکند. دکستر که این موضوع را راهی برای گریز از نظارت ریتا میبیند میپذیرد که در دورهها ترک اعتیاد به طور داوطلبانه شرکت کند. دبرا و دکستر هر کدام به نحوی با خاطرات قاتل کامیون یخچالدار درگیر هستند و تلاش میکنند خود را از آنها رهایی دهند. | |||||
۱۵ | ۳ | «دروغ متقاعد نکننده» | تونی گلدوین | ملیسا روزنبرگ | ۱۴ اکتبر ۲۰۰۷ |
دکستر سعی میکند از شرکت دورههای کسالتآور ترک اعتیاد شانه خالی کند. اما ریتا متوجه موضوع شده و دکستر را تحت فشار میگذارد. در دپارتمان پلیس، ابعاد کشتارهای قصاب لنگرگاه هنوز رو افزایش است و پاسکال، رئیس منصوب شده از سوی کاپیتان مایتوس از وضعیت روحی مناسبی برای اداره دپارتمان برخوردار نیست. فرانک لاندی تیم خود را برای کار برروی پرونده قصاب لنگرگاه انتخاب میکند که علیرغم حضور دبرا، ماسوکا و باتیستا، جیمز دوکز در آن جایی ندارد. دکستر شکار جدیدی برای خود انتخاب میکند. یک معاملهگر دروغگوی اتومبیل به نام راجر هیکز که قاتل زنان مجرد است. اما خود دکستر نیز در دام چرب زبانی هیکز میافتد و مجبور میشود یک ون از او بخرد. در جلسات دوره ترک اعتیاد دکستر با زنی انگلیسی به اسم لایلا تورنی آشنا میشود که با روحیه اشخاصی چون دکستر آشناست و تصمیم میگیرد از او اجتناب کند. دبرا سعی میکند از گروه تعقیب لاندی خارج شود اما تحت تاثیر شخصیت لاندی از این تصمیم صرفنظر میکند. جیمز دوکز که متوجه میشود دکستر در دورههای ترک اعتیاد شرکت میکند دست از تعقیب او برمیدارد و این امر به دکستر فرصت میدهد که هیکز را شکار کند. دکستر تصمیم میگیرد که لایلا را بعنوان ضامن خود در دوره ترک اعتیاد انتخاب کند که این تصمیم وی باعث نگرانی ریتا میشود. | |||||
۱۶ | ۴ | «از میان ببین» | نیک گومز | اسکات باک | ۲۱ اکتبر ۲۰۰۷ |
ماسوکا موفق میشود پیشرفتی در تحقیقات جرمشناسی پرونده قصاب لنگرگاه بدست آورد و این موضوع دکستر را که از ماهیت این پیشرفت مطلع نیست نگران میکند. همزمان دکستر به همراه دوکز و لاگوئرتا به صحنه جرم ریکی بارنز، از اعضای سابق نیروهای ویژه که همسرش را به قتل رسانده است فراخوانده میشود. گیل براندون مادر ریتا که به دیدن دختر خود آمده، زنی مقراراتی است، نظر مساعدی نسبت به دکستر ندارد. دبرا نیز تحت تاثیر شخصیت و قابلیتهای لاندی مامور اف بی آی قرار گرفته و او را ستایش میکند. دکستر سعی میکند از لایلا که ضامن او در برنامه ترک اعتیاد شده فاصل بگیرد. اما لیلا از او فاصله نمیگیرد و حتی به اون نشان میدهد که از هیولای درون دکستر نمیهراسد. جیمز دوکز، ریکی سیمونز را مییابد و در پی درگیری با او، وی را به قتل میرساند. دکستر تصمیم میگیرد که شواهد و باقیماندههای اجساد و آثار جرم خود را در پرونده قصاب لنگرگاه از بین ببرد و با خراب کردن سیستم تبرید سردخانه صحرایی که در به این منظور احداث شده موفق به این کار میشود. سرانجام عدم تعادل روانی ازمی پاسکال، جانشین لاگوئرتا باعث میشود که ماتیوس او را کنار گذارد و مشخص میشود لاگوئرتا با برقراری رابطه با نامزد پاسکال،علت این بحران روحی پاسکال بوده. و در نهایت ماسوکا راز پیشرفت خود را در تحقیقات با دکستر در میان میگذارد. | |||||
۱۷ | ۵ | «مدافع تاریکی» | کیت گوردن | تیم اسکلاتمن | ۲۸ اکتبر ۲۰۰۷ |
دکستر در کنار لایلا خود را همانند یک قهرمان داستانهای کمیک تصور میکند و به پیشنهاد لایلا تصمیم میگیرد که به دیدن قاتل مادر خود برود. گیل مادر ریتا همچنان به دکستر بدگمان است و با اطلاع از شرکت دکستر در برنامه ترک اعتیاد او را از نزد دختر خود طرد میکند.در حالیکه تیم لاندی با پیشرفت ماسوکا توانسته است بندرها احتمالی استقرار قایق قصاب لنگرگاه را شناسایی کند، دکستر با واشکافی پرونده قتل مادر خود به رابطه وی با هری پدرخواندهاش پی میبرد. سپس او به همراه لایلا به نیپل و محل کسب و کار سانتوز جمینز، قاتل مادرش میرود و سرانجام او را به شدت مضروب کرده ولی به توصیه لایلا او را نمیکشد. ریتا با کنار زدن مادر خود روابطش با دکستر را احیا میکند. دکستر به سرکار بازمیگردد و با آگاهی از زیر نظر گرفته شدن بندر محل استقرار قایقش توسط تیم لاندی، سعی میکند آثار جرم را از قایقش پاک کند. | |||||
۱۸ | ۶ | «دکس، دروغها و نوار ویدئو» | نیک گومز | لارن گاسیاس | ۴ نوامبر ۲۰۰۷ |
لاندی که از لاابالیگری ماسوکا منزجر شده است از دکستر میخواد که او را در سر صحنه جرم شخصی که مدعی است توسط قصاب لنگرگاه دزدیده شده همراهی کند. دکستر در حین صحبت با وی متوجه میشود که پلیس دوربینهایی در بندر قایق دکستر کار گذاشته است و احتمال دارد که اقدام شب گذشته وی به پاک کردن آثار جرم از قایقش را از طریق فیلمهای ضبط شده توسط دوربینها ببینند. از سوی گیل مادر ریتا پیشنهاد میدهد لایلا را برای شام دعوت کنند. پس از شام ریتا متوجه سفر مخفیانه لایلا و دکستر به نیپل میشود و روابطش با دکستر را به هم میزند. در محل کار دکستر موفق نمیشود که فیلمهای ضبط شده از بندرگاه را پاک کند. جیمز دوکز که متوجه شده دکستر تظاهر به معتاد بودن میکند دوباره شروع به تعقیب دکستر میکند. دکستر در حالیکه مستاصل شده است تنها مامن خود را لایلا مییابد. سرانجام او موفق میشود با به کار انداختن آژیر خطر فرصتی یافته و فیلمهای لنگرگاه را پاک کند. و در همان شب شخصی را که تظاهر میکند قصاب لنگرگاه است را نیز به قتل میرساند. ریتا سعی میکند آخرین شانس را به دکستر برای احیای روابطشان بدهد. اما با اعتراف دکستر به برقراری رابطه با لایلا این شانس نیز از بین میرود. | |||||
۱۹ | ۷ | «آن شبی که یک جنگل رشد کرد» | جرمی پادسوا | دانیل سرون | ۱۱ نوامبر ۲۰۰۷ |
جیمز دوکس به همه جا برای اطلاع از گذشته دکستر سر میکشد و از جمله کامیلا دوست دکستر و کارمند بایگانی را تهدید میکند. دکستر تصمیم میگیرد که دوکز را از سر راه بردارد و برای او پاپوشی درست میکند. همچنین به تقلید از روش لایلا سعی میکند کنترل اوضاع را بدست گرفته و بیانیهای گمراه کننده را به تیم لاندی میفرستد. در سوی دیگر ریتا و بچههایش بخاطر از دست دادن دکستر پریشان هستند. دوکز باز هم برای دکستر مزاحمت ایجاد میکند و دکستر او را تحریک میکند که در معرض دید عموم به وی حمله کند. رفتار خشن دوکز به همراه سابقهاش در کشتن دو نفر باعث میشود او از کار تعلیق شود. دبرا که همچنان تحت تاثیر شخصیت لاندی است با او رابطه عاطفی برقرار میکند. بیانیه قصاب لنگرگاه ممکن است تیم لاندی را به بیراهه بکشد، اما لاندی با تجربه متوجه میشود که قاتل باید کسی باشد که با روش کار آنها آشنا باشد و دامنه مظنونین را به حوزه پلیس محدود میکند. لایلا به هر قیمت از برگشتن دکستر به خانواده ریتا جلوگیری میکند. | |||||
۲۰ | ۸ | «صبح میآید» | کیت گوردون | اسکات باک | ۱۸ نوامبر ۲۰۰۷ |
دبرا از رابطه دکستر و لایلا بشدت ناخشنود است. لاندی تصمیم میگیرد که پرونده همه اعضای پلیس جنایی را بازنگری کند و ارتباط آنها را با پرونده مقتولین قصاب لنگرگاه بررسی کند. دکستر با آگاهی از آتشسوزی تعمدی لایلا سعی میکند مجدداً از وی فاصله بگیرد. لاندی در مصاحبه با دکستر در مورد پروندههایش او را به سختی محکوم میکند و این موضوع دکستر را بیش از گذشته نگران میکند.شب هنگام و پس از بازی بولینگ دکستر مورد حمله جمینز قاتل مادرش قرار میگیرد و مجدداً به نزد لایلا باز میگردد. دکستر تصمیم میگیرد به روش گذشته است بازگردد و جمینز را مجازات کند. در همین حال جیمز دوکز که به دکستر بیش از گذشته مظنون شده از مصاحبه با لاندی سرباز میزند. دکستر جمینز را تا یک کلبه مخفی در باتلاقهای حفاظت شده میامی تعقیب میکند . دبرا و باتیستا که تصادفاً رد یکی از مقتولین قصاب لنگرگاه را تعقیب کردهاند و متوجه میشوند که اتومبیل مورد استفاده قصاب از ایستگاه خود آنها خارج شده است. لایلا که باز هم دکستر از او فاصله گرفته مخفیانه به خانه ریتا میرود. دوکز نیز مخفیانه به خانه دکستر رفته و جعبه اسلایدهای خون او را پیدا میکند. دکستر که متوجه خیانت لایلا شده است، نگران است او بلایی بر سر خانواده ریتا بیاورد سراسیمه به خانه ریتا و سپس خانه لایلا میرود و او را بشدت تهدید میکند. | |||||
۲۱ | ۹ | «مقاومت بیفایده است.» | مارکو سیگا | ملیسا روزنبرگ | ۲۵ نوامبر ۲۰۰۷ |
دکستر متوجه میشود که تحت نظارت قرار دارد. جیمز دوکز که به جعبه نمونههای خون دکستر دست پیدا کرده از کشور خارج میشود و جواب پیامهای لاگوئرتا را نمیده. پیشرفتی در پرونده حاصل میشود و به نظر میرسد لاندی مظنونی در پلیس جنایی پیدا کرده. ولی نام آن مخفیاست و همه اعضای پلیس جنایی نگران هستند. دوکز که به پورتوریکو رفته به سراغ یک دوست قدیمی میرود و از او تقاضای یه آزمایشگاه برای آزمایش اسلایدهای خون میکند. ناگهان لایلا به ایستگاه میآید و با همکاران دکستر گرم میگیرد و سعی میکند با نزدیک شدن به باتیستا دکستر را تحت فشار بگذارد. دکستر به خانه بر میگردد. اما ناگهان فرستادگان لاندی به دنبال دکستر میآیند و او را به ایستگاه میبرند. دکستر در کمال شگفتی با جعبه اسلایدهای خود برخورد میکند که در اختیار لاندی قرار دارد. ولی مشخص میشود که جعبه را در ماشین دوکز پیدا کردهاند و لاندی با توجه به گذشته وی و رفتار خشنش، به او مشکوک است. از دکستر خواسته میشود تا اسلایدها را از دید جرمشناسی بررسی کند. دکستر که بخاطر احتمال حمله از سوی دوکز تحت حفاظت پلیس قرار دارد به هر طریقی خود را به کابین جمینز میرساند تا بقایای جسد وی را معدوم کند. اما با دوکز مواجه میشود که با استفاده از جی پی اس او را تا آنجا تعقیب کرده بود. در پی یک درگیری دکستر زخمی میشود اما دوکز را د قفس واقع در کلبه جمینز اسیر میکند. | |||||
۲۲ | ۱۰ | «چیزی در مورد هری وجود دارد» | استیو شیل | اسکات رینولدز | ۲ دسامبر ۲۰۰۷ |
دکستر مردد است که با دوکز اسیر شده چه کند. لاگوئرتا نیز سعی میکند به هر قیمت جیمز دوکز را که رسماً از سوی پلیس تحت تعقیب است تبرئه کند. سرانجام دکستر تصمیم میگیرد برای دوکز پاپوشی جدید بدوزد. اما دوکز به او میگوید که از رازی در مورد هری خبر دارد و دکستر برآن میشود از آن راز مطلع شود. همزمان لایلا سعی میکند با نزدیک شدن به باتیستا دکستر را تحت فشار قرار دهد و باتیستا در این زمینه به هشدار دکستر توجه نمیکند. دکستر برای کشف راز هری به سراغ ماتیوس که دوست نزدیک هری بوده است میرود و متوجه میشود که برخلاف تصورش هری به مرگ طبیعی نمرده بلکه خودکشی کرده است. لاگوئرتا نیز سرانجام موفق میشود توجه لاندی را به شواهدی جلب کند که نشان میدهد جیمز دوکز در زمان برخی از قتلهای پرونده قصاب لنگرگاه در ماموریت بوده است. از سوی دیگر لایلا با استفاده از داروی روهیپنول، تظاهر میکند که باتیستا به او تجاوز کرده است. یکی از مشتریان مواد مخدر جمینز که از او طلبکار است و با موبایل او که در اختیار دکستر است تماس میگیرد. اما اسیر دکستر میشود و دکستر که یقین حاصل کرده او یک تبهکار قاتل است وی را در حضور دوکز به قتل میرساند. ولی پس از دیدن واکنش دوکز به علت خودکشی و یادآوری خاطراتی از گذشته، هری پی میبرد. هری نتوانسته دکستر پرورش یافته خود را بعنوان یک قاتل بپذیرد و به این دلیل خود را کشته بود. | |||||
۲۳ | ۱۱ | «چپ به جلو» | مارکو سیگا | اسکات باک و تیم اسکلاتمن | ۹ دسامبر ۲۰۰۷ |
لایلا تلاش میکند با پرونده سازی برای باتیستا دکستر را به نزد خود برگرداند. اما دکستر امتناع میکند. لاندی تحت فشار مقامات اف بی ای قرار دارد که هرچه سریعتر پرونده قصاب لنگرگاه را به سرانجام برساند. دکستر با بررسی شرایط موجود خود را عامل اصلی تمام مشکلات پیش آمده برای دوستان، خویشاوندان، همکارانش و حتی لاندی میداند. دوکز تلاش میکند از قفس کلبه جمینز فرار کند اما اسیر چند قاچاقچی مواد مخدر میشود و سرانجام دکستر او را از دست آنها نجات داده و دوباره به قفس برمیگرداند. بحثی بین دکستر و دوکز در میگیرد و دکستر به دوکز میگوید که تصمیم دارد خود را تسلیم کند. او مشغول تدارک مقدمات تسلیم خود میشود و ماشینش را به ریتا و سایر اموالش را به دبرا منتقل میکند. لاگوئرتا نیز سعی میکند به دوکز کمک کند و به پورتوریکو سفر میکند و شواهدی مبنی بر بیگناهی دوکز میابد و آنها را به لاندی منتقل میکند.در سوی دیگر دبرا و ماسوکا سعی میکنند به باتیستا که اسیر پروندهسازی لایلا شده است کمک کنند و با شناسایی هویت واقعی او متوجه میشوند که لایلا به طور غیر قانونی در آمریکا اقامت دارد. دبرا لایلا را برای ترک میامی تحت فشار میگذارد و لایلا که هنوز به دکستر امیدوار است سعی میکند با تعقیب مسیرهای تردد دکستر از روی جی پی اسی که از ماشین وی دزدیده است چیز جدیدی پیدا کند. دکستر شام خداحافظی با دبرا ترتیب میده. اما در میانه شام، خبردار میشوند که پلیس رد دوکز را تا درون باتلاقهای حفاظت شده میامی تعقیب کرده است. در همین زمان لایلا دوکز را محبوس در کابین جمینز پیدا میکند. | |||||
۲۴ | ۱۲ | «تهاجم بریتانیایی» | ستیو شیل | دانیل سرون و ملیسا روزنبرگ | ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷ |
لایلا با دوکز اسیر در قفس وارد صحبت میشود و متوجه میشود که دکستر همان قصاب لنگرگاه است و او دوکز را در قفس زندانی کرده. اما بجای نجات دوکز، با دکستر ابراز همدردی کرده و دوکز را در چالش بین مرگ و زندگی رها میکند. کلبه جمینز در اثر انفجار گاز پروپان منهدم میشود. دکستر در هنگام ورود به محل از وقوع انفجار متعجب شده و آنرا معجزهای ماورایی میپندارد. پلیس منطقه را جستجو میکند و سرانجام جسد دوکز را غرق شده در باتلاق مییابد. دکستر سعی میکند به روال زندگی عادی بازگردد. اما در حین آخرین تحقیقات در مورد انفجار کلبه به نقش لایلا در این حادثه پی میبرد. او سعی میکند لایلا را فریب دهد و تظاهر میکند که میخواهد با او از شهر خارج شود. اما دبرا سر میرسد و نقشه دکستر را خراب میکند. و لایلا از روی وسایل بجای مانده دکستر میفهمد که دکستر قصد کشتن وی را داشته. لاندی توسط اف بی ای فراخوانده میشود و دبرا بر سر این چالش قرار میگیرد که با او همراه شود. لایلا که قصد انتقام گیری از دکستر را دارد بچههای ریتا را میدزد و به محل زندگی خود میرود. وقتی دکستر به آنجا میرود لایلا محل را آتش زده و خود فرار میکند. اما دکستر موفق میشود بچهها و خودش را نجات دهد. لایلا از کشور خارج شده و به پاریس میرود. اما دکستر در آنجا نیز او را مییابد و به روش خود مجازاتش میکند. |
فصل سوم
در دست تدوین
منابع
- Gorman, Bill (November 18, 2011). "دکستر برای فصل هفتم و هشتم توسط شوتایم تمدید شد". TV by the Numbers. Archived from the original on 9 April 2016. Retrieved November 19, 2011.