مرشد
امروز در زورخانه مرشد به کسی میگویند که آوازی خوش دارد و هنگام ورزش روی سر دم مینشیند و با آهنگهای گوناگون که هر کدام ویژه یکی از حرکات ورزشی است ضرب میگیرد و شعرهای رزمی که بیشتر از شاهنامه فردوسی برگزیده میشود میخواند و صدای ضرب و آواز خود را با حرکات ورزشکاران، هماهنگ میکند و آنان را به ورزش بر میانگیزد. در قدیم مرشد یا کهنه سوار کسی بود که کار آموزش ورزشکاران و پهلوانان با او بود. کهنه سوار در هنگام ورزش لنگی به دوش میانداخت و چوبی هم که به آن «تعلیمی» میگفتند در دست میگرفت و در کنار گود مینشست و باستانی کاران یا کشتیگیران را در کارهای ورزشی و کشتیگیری راهنمایی میکرد. کهنه سواران یا مرشدان از چابکترین و آزمودهترین پهلوانان و ورزشکاران بودند. (گویا مرشد امروزی را «ضرب گیر» میخواندند).
منبع
اصطلاحات زورخانه |
---|
این سر و آن سر زدن • بداُفت • بدلکار • بوسیدن و وا بوسیدن • پازدن • پهلوانپنبه • پهلوان زنده را عشق است • پهلوانان صاحب تاج • پیش قبض • پیشخیز • پیشقدم • پیشکسوت • تنکه • جست کلاغ • چرکین کردن و چرکین شدن • چوب تعلیم • حرامی گرفتن • حریف • حقخوانی • خاک کشتی • خانه ورزش • خوشپرگار • ساخته • سرپا • سنگ گرفتن • سنگ کشتی • شلنگ و تخته • شنای پیچ • شنای جفتی • شنای کشیده • صاحب زنگ و صاحب ضرب • قاطی شدن • قدر • کارهای ایذائی • کبادهکشی • کباده • کشتی پاک شدن یا پاک کردن • کشتی در میان ماندن • کشتی گره شدن • کفتربند • کهنهسوار • گل کشتی • گورگه • لنگ • لنگ انداختن • مرشد • دست مریزاد • مشتمال • مشتمالچی • نطعی • نوچه • نوخاسته • نیککار • وارد کردن • واگیر • میل گرفتن • ورزش با میل |
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.