مسدس
مسدس یک قالب شعر فارسی است و در واقع یک نوع مسمط است که هر رشتهٔ آن از شش مصرع ساخته شده باشد. منوچهری دامغانی بنیانگذار قالب مسمط و مشهورترین شاعری است که در این قالب شعر سروده است. تمام مسمطهای منوچهری مسدس است.
نمونهٔ مسدس
مشهورترین مسدس فارسی، مسمط وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی، سرودهٔ منوچهری دامغانی است، که «خیزید و خز آرید که هنگام خزان است» مصرع آغازین آن این مسدس است.[1]
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است | باد خنک از جانبِ خوارزم وزان است | |
آن برگِ رزان است که بر شاخِ رزان است | گویی بهمَثَلْ پیرهن رنگرزان است | |
دهقان ز تعجب سرِ انگشت گزان است | ||
کاندر چمن و باغ نه گُل ماند و نه گلنار |
«در وصف صبوحی» دیگر مسدس مشهور منوچهری دامغانی است که با مصرع «آمد بانگ خروس مؤذن میخوارگان» آغاز میشود.[2]
ابیاتی از این مسدس:
آمد بانگ خروس مؤذن میخوارگان | صبح نخستین نمود روی به نظارگان | |
که به کتف برفکند چادر بازارگان | روی به مشرق نهاد خسرو سیارگان | |
باده فراز آورید چارهٔ بیچارگان | ||
قوموا شرب الصبوح، یا ایها النائمین | ||
گویی بطّ سپید جامه به صابون زدهست | کبکِ دری ساقِ پای در قدح خون زدهست | |
بر گُلِ تر عندلیب، گنجِ فریدون زدهست | لشکرِ چین در بهار، خیمه به هامون زدهست | |
لاله سوی جویبار خرگه بیرون زدهست | ||
خـیمهٔ آن سبزگـون خرگـه ایـن آتشین | ||
باز مرا طبع شعر سخت به جوش آمدهست | کم سخن عندلیب، دوش به گوش آمدهست | |
از شَغَبِ مردمان لاله به جوش آمدهست | زیر به بانگ آمدهست بم به خروش آمدهست | |
نسترن مشکبوی، مشکفروش آمدهست | ||
سیمش در گردن است، مشکش در آستین |
به جز منوچهری شاعران مطرح دیگری مانند قاآنی[3] و ملکالشعرای بهار[4] نیز در این قالب شعر سرودهاند.
قسمت آغازین مسدس قاآنی:
الا که مژده میبرد به یار غمگسار من | که باغ چون نگار شد چه خسبی ای نگار من | |
توان من روان من شکیب من قرار من | سرور من نشاط من بهشت من بهار من | |
غزال من مرال من گوزن من شکار من | ||
حیات من ممات من تذرو من هزار من | ||
دهند مژده نوگلان که نوبهار میرسد | به شیر او ز بلبلان نه یک، هزار میرسد | |
نسیم چون قراولان ز هر کنار میرسد | به گوش من ز صلصلان خروش تار میرسد | |
به مغز من ز سنبلان نسیم یار میرسد | ||
ولی ز نوبهارها به است نوبهار من | ||
بهار را چه می کنم بتا بهار من تویی | ز خط و زلف عنبرین بنفشهزار من تویی | |
هزار و گل چه بایدم گل و هزار من تویی | به روزگار ازین خوشم که روزگار من تویی | |
همین بس است فخر من که افتخار من تویی | ||
الا به زیر آسمان کراست افتخار من |
جستارهای وابسته
منابع
- «در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی». گنجور. بایگانیشده از اصلی در ۱۱ مه ۲۰۱۶. دریافتشده در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۶.
- «در وصف صبوحی». گنجور. بایگانیشده از اصلی در ۷ مه ۲۰۱۶. دریافتشده در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۶.
- «شمارهٔ ۶ - مسدس - و له ایضاً فی مدحه». گنجور. بایگانیشده از اصلی در ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۶. دریافتشده در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۶.
- «خمریه». گنجور. بایگانیشده از اصلی در ۱۰ اوت ۲۰۱۶. دریافتشده در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۶.
لغت نامه دهخدا.
منبع: فنون بلاغت و صنعات ادبی ، جلال الدین همایی.
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.