ملا ممدجان

مُلّامحمدجان، عنوان یک سرودهٔ فولکلوریک بسیار قدیمیِ هراتی مشهور شد.

گذشته آهنگ "گلزار" و "لاله زار"

میرنظام‌الدین علی‌شیر نوائی(۱۴۴۱- ۱۵۰۱ ) يا فانی در پهلوى نقاشى "نقش ونگارى" امیر خسرو دهلوی شاعر معمار و زیر و شاگرد نورالدين جامی بود. آهنگ ملا محمد جان نوائی هفت قرنه شد! موسیقی "گلزار" و "لاله زار" نوت موسيقى مقام ى يا گامى يا هنگامی هفتگاه در زبانهای ایرانی بويژه پارسى - موسيقى ميخانه ای خراباتى در زبانهای تورانى و موسيقى " سوارا" يا "سرگام " هفت گانه هندى باهم پيوند ناگستنى دارند. موسیقی میخانه‌ای یا میخانا نوعی موسیقی خرابات باکو است. مهستی گنجوی (قرن یازده و دوازد ميلادى) و نظامى گنجوى (قرن دوازد ميلادى) آنجا رفت و آمد مى کردند. برای نخستین بار گردشگر آلمانی سدهٔ ۱۷ بنام آدام اولئاریوس (۱۶۰۳–۱۶۷۱) پژوهشگر، ریاضیدان، جغرافیدان و کتاب‌دار آلمانی واژهٔ خرابات را در آلمان آشنا کرد. وی دیوان‌های گلستان و بوستان را از فارسی به آلمانی برگردان کرد. او در سفرش به ایران‌زمین (کشورهای ایران‌زمین هنوز مرزکشی نشده بود) از راه دریای مازندران به شرق ایران به آذربایجان رفته بود. پيوند موسيقى "سرگام " هفت گانه هندى در موسيقى "نقش و نگار" به امیر خسرو دهلوی نسبت شد. راستى که در دیوان امیر، 108 بار "نقش ونگار" ذکر گرديده است. در بابرنامه نگاريده شده است : "علی بیگ شیر نوائی شش مثنوى ٬ پنج تقليد خمسه ( منظورخمسهٔ نظامی یا پنج گنج نظامی) زبان پرنده گان، منطق پرنده گان " چهار دیوان غزالی با عنوان ... او همچنین ملودی های عالی در موسیقی ساخت."[1] جان بیلی در کتاب سال ١٩٨٨ مى نويسد: در موسیقی دستگاهی ، با تشویق و حمایت علی شیر نوایی ، برای بسیاری به برجستگی و شهرت خود دست یافتند ... در ابتدا او با علم موسیقی آشنا نبود و علی شیر بیگ او (نامعلوم) را طعنه مى داد. اما ، یک سال ، ... انواع مختلفی از قطعه ذکر شده است: "پیشرو" ، "نقش" علی شیر نوایی ، [...] ، سوران ، که مربوط به برخی آهنگ های آهنگین و موزون است [..]. او برخی از رباعیات خوب نیز [] او "نقش" و مقدمه های خوبی دارد. هیچ کس شناخته نشده است که به اندازه علی شر بیگ حامی و مشوق هنرمندان باشد. "

وى در موسیقی فنى ، از اهمیت و محبوبیت از طریق تشویق و حمایت علی شیر نوائی بسیاری برخوردار شد [...] در ابتدا او با علم موسیقی آشنا نبود و علی سربگ او را با جهل خود فریب داد؛ اما، یک سال،[ .] چندین نوع از پارچه شده است: "پيش قراول و "، "نقش" "

دكتر عبادالله بهاری ـ پژوهشگر هنر ایرانی که پژوهش 40 ساله پيرامون آثار كمال‌الدين بهزاد دارد. حاصل تحقیقات عبادالله بهاری در مورد كمال‌الدين بهزاد، کتابی است كه چند سال پيش به زبان انگلیسی در لندن منتشر شد. : " میرعلی شیر ، که مسئول خزانه داری سلطان و وزیر خزانه داری بود ، نقش مهمی در موفقیت دولت وی داشت. وی شاعر برجسته ای در ترکی چغاتى بود. استفاده از اسم مستعار بود. دیوان اشعار وى بدون شک در مجالس موسيقى نواخته و سرودها خوانده مى شد" چهارمين مکتب موسيقى کلاسيک هند از هم آغوشی با زبان فارسی رشد کرد با احتمال قوى " آهنگ ملا محمد جان" امیر شیر على نواىى را تیموریان يا بابر خوداش به آگره و دهلى هندبردند. سند و ثبوت در انترنت قابل دريافت است: زمانیکه حکومت هند نوت موسيقى سرگامى يا مقامى علی‌شیر نوایی را تقریبا در سال ١٩٠٦ ميلادى به اختیار استاد غلام حسین (١٨٧٦- در مرگ 18 سپتامبر ١٩٦٧ ميلادى در کابل) پدر محمدحسین سرآهنگ از موسيقى نوازان خرابات کابل براى نواختن در کلکته هند قرار داد. از آن استاد یک نوار باخود به خرابات کابل آورد. بجای مزار نام کابل را مى گرفت. استاد غلام حسین موسيقى نوائی را تنها با نيمه دوم بند برگردان "مُلّامحمدجان" مى نواخت. در آنزمان نيمه اول بند برگردان "بیا که بریم به مزار..." را برگردان نمى نمود.

داستان عاشقانهٔ عایشه و ملامحمدجان

سرود ملامحمدجان در بیان سوزِ دل عایشه، دختر عاشقی است که نذر گرفته در ایام نوروز به مزار شریف برود و در جوار آرامگاه مولا علی دعا کند، تا آرزویش که رسیدن به ملامحمدجان است برآورده گردد.

در رابطه با داستان عاشقانه عایشه و ملامحمدجان در کتاب‌های مربوط به تاریخ هرات و اخبار و روزنامه‌ها بارها مطالبی نوشته شده و رادیو افغانستان نیز در سال‌های دهه پنجاه خورشیدی این داستان را چندین بار نشر نمود. روایت داستان عاشقانهٔ عایشه و ملامحمدجان به این شرح است:

در عهد فرمانروایی تیموریان در هرات، به ویژه در عصر سلطان حسین بایقرا (فرمانروایی: ۱۵۰۶–۱۴۶۹ م)، مردم از تمام قلمرو آنان در نوروز به مسجد کبود به مزار شریف می‌آمدند و دولت خرج عروسی جوانانی را که در مزار شریف عروسی می‌کردند می‌پرداخت. دوران تیموری عصر شکوفایی هنر در هرات بود و مدارس متعددی در این شهر تأسیس شد و شاگردان در این مدارس به تحصیل علوم و فنون مختلفه می‌پرداختند. یکی از این مدارس، مدرسه‌ای بود در نزدیکی سرحدیده در شمال شهر هرات و به جوار زیارت ملاحسین واعظ کاشفی. یکی از طلاب مدرسه به نام ملامحمدجان همه روزه از محل سرحدیره تا چشمه قلمفور که نزدیک زیارت مولانا عبدالرحمن جامی است پیاده طی می‌نمود و صرف و نحو حفظ می‌کرد، ساعتی در کنار چشمه می‌آسود و شکرانه به جای می‌آورد. یکی از روزها جمعی از دختران سرحدیره با عایشه که دختر یکی از افسران مقرب دربار تیموریان بود غرض گرفتن آب از چشمه قلمفور می‌رفتند و ملامحمدجان هم واپس رهسپار مدرسه‌اش بود. در کنار چشمه در حال وضو گرفتن بود که ناگهان بادی با تندی وزیدن گرفت و روسری عایشه را از سرش پرانده و باد آن را نزدیک پای ملامحمدجان آورد. عایشه خواست تا روسری‌اش را بگیرد در همین اثنا چشم ملامحمدجان به عایشه می‌افتد و هر دو دلباخته هم می‌گردند. سر از این تاریخ ملامحمدجان و عایشه عاشق و دلباخته یکدیگر می‌شوند. ملامحمدجان صرف و نحو را کنار می‌گذارد و به فکر ازدواج با عایشه می‌شود و از خانواده‌اش خواستگاری می‌نماید، چون ملامحمدجان طالب‌العلم بی‌بضاعتی می‌باشد پدر عایشه موافقت نمی‌نماید.

این دو عاشق دلباخته نذری را بر عهده می‌گیرند، در صورتی‌که ازدواجشان صورت پذیرد در ایام میلهٔ گل سرخ* به مزار شریف رفته و مدتی را در آرامگاه علی بن ابی طالب (منظور امام علی نیست)

خاکروبی نمایند. عایشه همواره با دختران سرحدیره در بین عصر و شام به چشمه قلمفور غرض گرفتن آب می‌رفت و در جمع آن‌ها با سوز و درد این آهنگ را با خود زمزمه می‌کرد:
بیا که بریم به مزار مُلاممَدجان*سَیلِ* گُلِ لاله‌زار وا وا دلبرجان
به دربار سخی‌جان گله دارمیخن * پاره ز دست تو نگارم
پس از مرگم بیایی بر مزارممدامم در دعا در انتظارم
بیا که بریم به مزار ملاممدجانسیل گل لاله‌زار وا وا دلبرجان
به تن کردی گلم رَختِ* سیاه راکنم تعریف یار بی‌وفا را
به دنیا مه* اگه غمخوار ندارمبگیرم دامن شیر خدا را
بیا که بریم به مزار ملامامدجانسیل گل لاله‌زار وا وا دلبرجان
بیا زیارت کنیم شیر خدا رابه چشم مالیم همان قلف* طلا را
مه* دعا می‌کنم آمین بگوینخدا کامیاب کنه هر دوی ما را
بیا که بریم به مزار ملامامدجانسیل گل لاله‌زار وا وا دلبرجان

اتفاقاً در همین اثنا امیر علیشیر نوائی، وزیر دانشمند عصر تیموری با عده‌ای از همراهان خود از آنجا می‌گذشت و در نزدیکی چشمه آوازخوانی عایشه را شنید، توقف نموده و آهنگ را از دور سراپا شنید، با فراست و نکته‌دانی دریافت که در خواندن این سرود فلسفه‌ای نهفته است. امیر پس از شنیدن آهنگ نزد عایشه آمد و با ملایمت و مهربانی از او پرسید که دخترم راست بگو، ملامحمدجان کیست و چرا در آهنگ صدای تو دردی نهفته است؟ عایشه ابتدا از حیا پاسخی نداد و سکوت اختیار کرد؛ ولی امیر علیشیر با شیوهٔ پدرانه به او وعده داد که اگر راستش را بگوید به او کمک خواهد کرد. سپس عایشه ماجرای عاشقانهٔ خود را مفصل به امیر حکایت نموده و افزود که ملامحمدجان از جمله طلاب مدرسهٔ شما است. فردای آنروز امیر شخصاً به خانه پدر عایشه رفت و به‌عنوان پدر ملامحمدجان از عایشه خواستگاری نمود، پدر عایشه که وضع را چنین دید، به احترام شخص امیر به این وصلت راضی گردید. امیر این دو دلباخته را آنطور که تعهد کرده بودند به مزار شریف فرستاد، درآنجا عروسی نمودند و مدتی را در مسجد کبود به صفت خادم ایفای وظیفه کردند.

محلی‌خوانان ترانهٔ ملامحمدجان

آهنگ‌های محلی معمولاً با سازهای دوگانه، سه‌گانه، و چهارگانه اجرا شده و گاهی هم به صورت منفرد بدون سار توسط چوپانان و دهقانان هنگام کار خوانده می‌شود. محلی‌خوانان مشهور هراتی عبارتند از:

پوران، محمد اصفهانی، فتانه ، زویا ثابت و محمد اسماعیلی در سال ۱۳۹۶ خوانندگان ایرانی و گلالی (فریده) معروف به استاد فریده مهوش از خوانندگان زن اهل افغانستان سلما جهانی و آریانا سعید نیز این آهنگ را خوانده‌اند. همچنین سامی یوسف خواننده بریتانیایی ایرانی‌الاصل هم این آهنگ‌را با شعری به زبان پارسی(لهجه افغان) هندی و انگلیسی و عربی خوانده است.

پانویس

^  میله: به معنای دشت و صحرا و در اصطلاح به معنای جشن و تفریح است.

^  ممَد: همان تلفظ لهجه‌ای «محمد» است. (در بازخوانی این ترانه در لهجه کابلی مامد گفته می‌شود)

^  سَیل کردن: در فارسی به معنای «دیدن» است. در زبان خوزی سَی. ل (say.l)- و در زبانهای هندو و آرین See یک ریشه دارند.

^  رَخت: در اینجا بمعنی «لباس» است.

^  مِه: همان «من» (ضمیر شخصی برای اول شخص مفرد) در تلفظ عامیانه

^  قُلف: تلفظ عامیانهٔ «قفل» است.

^  یخن: یقه، گریبان

منابع

  • نصرالدین سلجوقی (۱۳۸۳موسیقی و تئاتر در هرات (ویراست فرامرز تمنا)، تهران: انتشارات توس، ص. ۷۳–۷۵، شابک ۹۶۴-۳۱۵-۶۲۵-۷
  • Memoirs of Zehir-ed-Din Muhammed Baber, Emperor of Hindustan,Babur, Written by himself, in the Jaghatai Turki London, 1826, translated in English by John Leyden
  • History of Civilizations of Central Asia : "Turkish word, meaning 'melody' (ahang) according to °Alishir Nawa'i
  • John Baily  : Music of Afghanistan: Professional Musicians in the City of Herat, Leydan, 1988
  • Ebadollah Bahari. Bihzād -, London, 1996
  1. Fatima, Aimen. "Baburnama+selections+AGS+uchun".
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.