مور (موسیقی)
مور شکلی از موسیقی آوازی و از نواهای کهن مردم لک زبان در استانهای لرستان، ایلام و کرمانشاه است که بدون همراهی ساز اجرا میشود. واژۀ مور به معنای مویه است. این نوای باستانی، که با آوایی حزین و غمناک، و بدون ضرب آهنگ، فقط در قالب یک بیت به مناسبت مرگ عزیز از دست رفته خوانده میشود، پیشینهای بس کهن دارد.[1]
آداب و رسوم
اجرای موسیقی مور بخشی از آداب و رسوم خاص مردم لک در مراسم سوگواری و عزاداری است. ایشان در عزای عزیزانشان نوایی دلتنگی با آواز حزین و غمناک سر میدهند، این آواز را، که بدون ضرب آهنگ و در قالب تک بیتی خوانده میشود، به زبان لکی مور میگویند. در زمان عزاداری معمولاً زنی به نام «سرخوشی وش» با خواندن ابیاتی از مور گروه مرثیهخوانی را رهبری میکند و دیگر زنان به همراه او بقیه شعری را در مدح متوفی میخوانند.[2] هر تک بیتی از ابیات "مور" را به زبان لکی کلیمه میگویند، کلیمهها که حکایتکنندۀ احساسات غمانگیز است با لحنی سوزناک به شرح درد و رنج میپردازد.[3]
وجه تسمیه
کلمه مور در اوستایی «مئور» و در پهلوی اشکانی «مئوزک» و در پهلوی ساسانی «مویک» و به زبان فارسی دری «مویه» نامیده میشود.[4]
جایگاه مردان در مور
(مرثیه سراییهای لکی) کلیمههای مور، بیشتر به وصف دلاوری، شجاعت، جوانمردی، تیراندازی، و مهماننوازی مردان میپردازد و یا موقعیت اجتماعی-اقتصادی متوفی را بیان میکند. گاهی در عزاداریهایی که برای پیشوایان دینی و بزرگان قوم یا جوانان غیور و شجاع برپا میشود، موسیقی «چمریونه/چمریانه» مینوازند با نواختن موسیقی «چمری» حال و هوای دیگری ایجاد میشود و ناظران عمق غم و اندوه و درد فقدان عزیزان را بیشتر حس میکنند.[5]
نمونهای از ابیات مرثیه لکی
حِفه مجلس بی تو بنیشن | دَم دَم اخه سرد بی تو بِکیشن |
- معنی:حیف است که بی حضور تو جلسه ای تشکیل شود و اهل مجلس در نبود تو پی در پی آه از نهادشان بر آید.
نِمِم کی دیه ملا و مردن | دس قلم زرین، قرآن و گَردَن |
- معنی:کسی باور ندارد عالمی که قلم شیوا دارد و با قرآن مانوس است بمیرد.
فِدای دویخون دویر ژ یونَت بام | وِ سینی سرپوش حاکِمونَت بام |
- معنی:فدای مهمان خانه دور از خانه ات و پذیرایی شاهانه ات شو که هرگز فراموش نخواهد شد.
تک دا و ستوین لامردانهَ و | چی نویر مَرشیا وه مهمانَ وه |
- معنی:به ستون سیاه چادر تکیه داد و چونان چشمه نور بزم مهمان را بر می افروخت
کی دیه سردار وِژ بچو وَه جنگ | ترسم بِکشنی سِپا بوتی لَنگ |
- معنی:چه کسی باور می کند که سردار خود به مصاف دشمن برود؟ میترسم او را هدف قرار دهند و سپاهش لنگ بماند
سَردارِ سنگین سَردِل جِمِنِم | باوِی ژار فقیر، زوردار رِمِنم |
- معنی:سردار سنگین و باوقاری که قوت دلمان بود، پدر و حامی بیچارگان و مستمندان و شکست دهنده زورداران بود
پانویس
- خان محمدی، محمدعلی حسین ، موقعیت اجتماعی_اقتصادی مردان در 《مویه》لکی
- ایزدپناه، حمید، (۱۳۷۶) فرهنگ لکی.تهران :موسسه فرهنگی جهانگیری ،
- فرزین، علیرضا ، (۳۷۲۱) لرستان در گذر تاریخ.تهران:میراث فرهنگی کشور، ص ۷۳ پینوشت
- قبادی، نجف زاده، امید علی (۱۳۹۱) ادبیات عامه لکی. خرمآباد:شاپور خواست، ص ۱۹ پینوشت
- پارسا، بهجت الله، (۱۳۸۸) لرستان در باستان و امروز. خرمآباد:شاپور خواست، ص ۶۷ پینوشت