نبرد تاوتون
نبرد تاوتون (انگلیسی: Battle of Towton) نبردی از جنگهای انگلیسی موسوم به جنگ رزها[و 1] بود که در تاریخ ۲۰ مارس ۱۴۶۱ در نزدیکی روستای تاوتون در یورکشایر انگلستان رخ داد. این نبرد باعث تغییر خاندان پادشاهی در انگلستان گردید. در این نبرد دوک یورک[و 2]، ادوارد[و 3] از خاندان یورک[و 4]، توانست به پیروزی دست یابد. وی پس از آوارگی پادشاه، هنری ششم[و 5] از خاندان لنکستر[و 6]، با عنوان پادشاه ادوارد چهارم[و 7] در ۴ مارس ۱۴۶۱ تاجگذاری کرد. او همچنین رئیس خاندان لنکستر و حامیان کلیدی وی را به خارج از کشور تبعید کرد.
نبرد تاوتون | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بخشی از جنگ رزها | |||||||
![]() نبرد تاوتون، به تصویر کشیده شده توسط ریچارد کاتون وودویل، جونیور. (۱۸۵۶–۱۹۲۷) | |||||||
| |||||||
طرفین درگیر | |||||||
![]() |
![]() | ||||||
فرماندهان و رهبران | |||||||
![]() ![]() ![]() ![]() |
![]() ![]() ![]() ![]() | ||||||
قوا | |||||||
۲۵٬۰۰۰–۳۰٬۰۰۰ سربازان | ۳۰٬۰۰۰–۳۵٬۰۰۰ سربازان[1] | ||||||
تلفات | |||||||
۲۸٬۰۰۰ کشته |
این نبرد، در کنار شکست بودیکا[و 8] در نبرد واتلینگ استریت[و 9]، به عنوان «بزرگترین و خونینترین نبرد روی داده در خاک انگلستان»[2] توصیف گردیدهاست. با توجه به رویدادنامهها بیش از ۵۰۰۰۰ سرباز از خاندانهای یورک و لنکستر برای ساعتها در میان برف و بوران در ۲۰ مارس که مصادف با یکشنبه نخل[و 10] بود، به جنگ پرداختند. یک هفته بعد، خبرنامهٔ منتشر شده که به مخابرهٔ وقایع جنگ میپرداخت، گزارش داد که ۲۸۰۰۰ نفر در میدان جنگ کشته شدهاند.
حکایتهای معاصر و همدورهٔ هنری ششم، وی را به عنوان یک فرد صلحطلب و مؤمن معرفی کردهاند، ولی این گزارش متناسب با رفتار جابرانهاش در برخورد با دودمانهای داخلی نیست. به نظر میرسد او در مقاطعی همانند جنگ رزها گرفتار جنون میگردید. با این احوال، طبیعت و ذات خیرخواه او موجب شد همسرش، مارگارت آنژو[و 11]، بتواند کنترل پادشاهی را به دست آورد، که همین باعث زوال قدرتش گردید. حکومت بیفایده و ناکارآمد وی تنها باعث دلگرمی و تحریک اشراف در جهت فراهم نمودن طرح نقشهٔ تسلط بر او میشد و این وضعیت وخیم باعث ایجاد یک جنگ داخلی بین طرفداران او و طرفداران ریچارد، دوک یورک[و 12] گردید.[3] پس از اینکه یورکها هنری را در سال ۱۴۶۰ دستگیر کردند، پارلمان انگلستان از یک بند قانون اعلامیه سازش[و 13] در رابطه با تعهد اجباری یورکها از هنری به عنوان پادشاه، گذشت. در همان زمان هنری به شکل مشروط آزاد و مجدداً پادشاه گردید، اما حق انتقال قدرت به فرزندش ادوارد وستمینستر[و 14] را نداشت. ریچارد، دوک یورک نیز به عنوان نیابت سلطنت دست یافت به گونهای که پس از مرگ هنری، سلطنت و پادشاهی به ریچارد و خاندان یورک میرسید. همسر هنری، مارگارت آنژو از قبول سلب مالکیت فرزندش ادوارد وستمینستر، در مقوله جانشینی راستین تاج و تخت سر باز زد، چرا که آن را حق قانونی فرزندش میپنداشت. ملکه همراه با ناراضیان لنکستر، یک ارتش را بسیج کرد. مدتی بعد، ریچارد یورک در نبرد ویکفیلد[و 15] کشته شد و عناوین وی از جمله ادعای او در زمینهٔ تاج و تخت ملغی گردید و همه چیز به پسر ارشد وی، یعنی ادوارد، رسید. اشرافی که تا قبل از این مردد و ناتوان در تبیین ادعای تاج و تخت توسط ریچارد بودند، متوجه شدند که لنکسترها مفاد قانون سازش را که یک قرارداد قانونی بود، زیر پا گذاشتهاند[یادداشت 1] و پس از این موضوع بود که ادوارد پشتوانهٔ کافی برای محکوم کردن هنری را به دست آورد و به دنبال آن اعلام پادشاهی نمود. نبرد تاوتون نشانهٔ راستین تأثیر پیروزی نظامی در جهت حکومت بر انگلستان بود.
یورکها وقتی به میدان نبرد رسیدند، تصور خودشان چنین بود که از لحاظ نیروی نظامی برتری دارند، بخشی از نیروی آنها تحت فرمان جان دی موبری، سومین دوک نورفوک[و 16] قرار داشت، رهبر یورکها، ویلیام نویل، نخستین ارل کنت[و 17] مشهور به لرد فوکنبرگ، فرامینی را صادر کرد که بر طبق آن به کمانداران دستور داده شده بود تا با استفاده از باد قوی و مناسب از بیشترین بُرد هدف علیه دشمن استفاده نمایند، تبادل تیرها یک طرفه بود به شکلی که برد تیرهای رها شده از کمان لنکسترها به هیچ عنوان به خطوط یورکها نمیرسید، همین امر باعث خشمگین شدن و برانگیختن لنکسترها در جهت ترک مواضع خودشان گردید. متعاقب آن، نبرد به جنگ رودررو کشیده شد که برای ساعتها به طول انجامید و باعث خستگی رزمندگان گردید، ورود سربازان نورفولک به جبههٔ نبرد در جهت تقویت یورکها و همینطور تشجیع آنها توسط ادوارد باعث شد تا بتوانند حریف را به عقب برانند، بسیاری از لنکسترها در حالی که روی به فرار آورده بودند، کشته شدند. برخی از آنها دیگران را لگدمال میکردند و از روی آنها میگذشتند و برخی از آنها در رودخانه غرق شدند، به گونهای که رنگ رودخانه برای چند روز به رنگ ارغوانی درآمد، تعدادی از آنها هم به عنوان زندانی گرفته و گردن زده شدند.
بعد از پایان این نبرد، قدرت خاندان لنکستر به شدت کاهش یافت و رو به افول گذاشت، هنری از کشور فرار کرد و بسیاری از پیروان قدرتمند او مُردند یا در تبعید دوران پس از جنگ بودند. مجموعهٔ این اتفاقات به ادوارد اجازه داد تا برای ۹ سال بدون وقفه بر انگلستان حکومت کند. نسلهای بعدی خاطرهٔ نبرد را در اثر انطباقی چشمگیری از ویلیام شکسپیر[و 18] با نام هنری ششم: قسمت سوم، بخش سوم، صحنهٔ پنجم یافتند. در سال ۱۹۲۹، یک ستون نشانگر نمادین در میدان وقوع درگیری برای بزرگداشت این رویداد ساخته شد، از باستانشناسیهای بسیار بقایای مختلفی به دست آمد که باعث کشف گورهای دستهجمعی مربوط به جنگ مزبور گردید.
زمینه

.svg.png.webp)
.svg.png.webp)
.svg.png.webp)
.svg.png.webp)
.svg.png.webp)


– نبرد تاوتون؛
– سایر نبردها؛
– سایر مکانها
در ۱۴۶۱، انگلستان ششمین سال از جنگهای داخلی موسوم به جنگ رزها را پشت سر میگذاشت؛ جنگهایی داخلی بین خاندانهای یورک و لنکستر بر سر تصاحب تاج و تخت. لنکسترها، پشتگرم و دلخوش به پادشاهی هنری ششم بودند. یک مرد بیاراده که گاهی گرفتار حملات جنون میگردید.[4] رهبر یورکها در ابتدا، ریچارد یورک، سومین دوک یورک بود که همراهی تعداد اندکی از اشراف علاقهمند به پادشاهیاش را داشت. این همراهان عمدتاً خویشاوندان نزدیکش از خاندان بوفورت[و 19] بودند که به انتظار بُروز علایم برتری قطعی از جانب یکی از دو حزب نشسته بودند. از آنجایی که دیوانگی ادواری و بیکفایتی هنری بر همگان محرز گشته بود، تلاش یورکها برای از بین بردن علاقهٔ هنری نسبت به قدرت، با موضوع و دلمشغولی دیگر، باعث شعلهور شدن یک جنگ تمام عیار گردید.[5][6] پس از دستگیری هنری در نبرد نورتهمپتون[و 20] به سال ۱۴۶۰، دوک، کسی که خون سلطنتی در رگهایش جریان داشت، ادعای خودش نسبت به تاج و تخت را اعلام نمود. حتی نزدیکترین حامیان یورکها در میان اشراف تمایلی به غصب سلطنت به واسطهٔ اصل و نسب نداشتند. در عوض آن، اشراف، با اکثریت آرا یک بند مهم از اعلامیه سازش مبنی بر تصاحب تاج و تخت توسط یورکها و وارثان آنها پس از مرگ هنری را به اجرا گذاشتند.[7][8]
ملکه انگلستان، مارگارت آنژو، از قبول مقدمات خلع ید فرزندش، ادوارد، سر باز زد چرا که آن را حق قانونی وی میپنداشت. ملکه پس از پیروزی یورکها در نبرد نورثهمپتون به اسکاتلند فرار کرده بود. در آنجا مشغول تجهیز یک ارتش گردید، وی این وعده را به پیروانش داد که در ماه مارس به جنوب حرکت میکند و انگلستان را غارت خواهد نمود. حامیان لنکستری وی نیز در شمال انگلستان جمع گردیدند و آمادهٔ ورود وی گشتند. ریچارد، دوک یورک به همراه ارتش خود برای تقابل با این تهدید به حرکت درآمد، اما در دامی که در نبرد ویکفیلد انتظار او را میکشید، گرفتار و کشته شد. دوک و پسر دوم وی، ادموند، ارل روتلند[و 21]، توسط لنکسترها گردن زده شدند و سر آنها بر بالای نیزهها در میکلگیت بار قرار گرفت که دروازهٔ ورود به شهرستان یورک بود.[9] رهبری خاندان یورک به وارث دوک، یعنی ادوارد، رسید.[10]
فاتحان نبرد ویکفیلد، به ارتش مارگارت ملحق شدند و به اتفاق رهسپار جنوب گردیدند. شهرها پس از عبور آنها غارت میگردید و آنها پس از شکست دادن ارتش یورکها در دومین نبرد سنت آلبنز[و 22] به رهبری ریچارد نویل، شانزدهمین ارل واریک[و 23]، هنری را آزاد کردند و پس از آن به غارت خود تا رسیدن به لندن ادامه دادند، به همین خاطر شهر لندن از ترس غارت و چپاول حاضر به باز کردن دروازههای خود به روی هنری و مارگارت نشد. ارتش لنکستر از بابت منابع و آذوقهٔ مورد نیاز در تنگنا بود و وسایل لازم جهت گشودن شهر را نداشت، مارگارت آگاهی یافت که ادوارد، پسر بزرگتر ریچارد یورک، در نبرد مورتیمرز کراس[و 24] در هرفوردشایر به پیروزی رسیده و پس از آن به سمت لندن در حال حرکت است؛ بنابراین برای احتراز از برخورد با او به همراه لنکسترها به سمت شهر یورک عقبنشینی کرد.[11][12] واریک و باقیمانده نیروهایش، در جهت پیوستن به نیروی ادوارد و یورکها از سنت آلبانز حرکت کردند. لندن، همان ولایت از دست رفتهٔ هِنری، پذیرای ادوارد و ارتش وی بود و از آنها استقبال به عمل آورد. یورکها نیازمند یک توجیه پذیرفتنی و منطقی در جهت ادامهٔ مناقشه علیه پادشاه و پیروان لنکستریاش بودند. در چهارم مارس، واریک پادشاهی رهبر جوان یورکها را با عنوان شاه ادوارد چهارم اعلام نمود. اعلامیهٔ این نائل شدن بسیار بزرگتر و پرشورتر از ادعای مطرح شده توسط پدرش، ریچارد یورک بود که چندی قبلتر مطرح شده بود. تعدادی از نجبا و اشراف سابق این عمل را مغایر با خواستهٔ پدر ادوارد در جهت جلوس بر تخت پادشاهی میپنداشتند و به منزلهٔ خیانت در پیمانی بود که با لنکسترها منعقد گردیده بود.[13][14]

کشور حالا دیگر دارای دو پادشاه شده بود و این وضعیتی بود که نمیتوانست برای مدت طولانی دوام داشته باشد؛ بخصوص اگر ادوارد به شکل رسمی تاجگذاری میکرد.[14] ادوارد اعلام نمود هر لنکستری که هنری را ترک کند مورد عفو قرار میگیرد. این حرکت یک پیروزی متقدم بخصوص در مورد روستاییها و اشخاص غیر اشرافی بود. پیشنهاد او شامل توانگران و اشراف لنکستر نمیگردید.[15] پادشاه جوان پیروانش را فراخواند و از آنها خواست تا در جهت پس گرفتن شهرستان خانوادگیاش یورک و همینطور برکناری هنری از طریق نیروی نظامی به آن سمت لشکرکشی کنند.[16] ارتش یورکها از سه مسیر مختلف لشکرکشی کرد. عموی واریک، لرد فوکنبرگ، وظیفه یافت تا مسیر به سمت یورک را که توسط ادوارد رهبری میگردید، به عنوان مسیر اصلی پاکسازی نماید. دوک نورفوک به سمت شرق فرستاده شد تا نیروهای جدیدی را جلب و قبل از نبرد مجدداً به ادوارد بپیوندد. گروه واریک از طریق میدلندز به سمت غرب سپاه و گروه اصلی حرکت کرد. در بیست و هشتم مارس، عناصر پیشرو در ارتش یورکها زمانی که قصد عبور از گذرگاه فریبریج در جهت تصرف پل رودخانه آیر را داشتند توسط نیروی کوچکی از لنکسترها مورد حمله قرار گرفتند و از مسیر اصلی منحرف شدند. این حمله توسط گروه کوچکی شامل ۵۰۰ سرباز به رهبری جان کلیفورد، نهمین بارون دی کلیفورد شکل گرفته بود، این مواجهه در تاریخ به عنوان نبرد فریبریج مشهور گردید.[17]
تجربهٔ رویارویی جنگی باعث گردید تا ادوارد نیروهای اصلی خود را به سمت پل بفرستد و تن به یک نبرد خستهکننده دهد. اگر چه یورکها از لحاظ عددی برتری داشتند، اما باریکی پل و تنگی فضای نبرد باعث ادامهٔ جنگ در شرایط مساوی گردید. ادوارد، فوکنبرگ و سواران تحت امر وی را به معبر رودخانه در منطقه کستلفورد فرستاد که حفاظت از آن به هنری ارل نورتمبرلند سپرده شده بود، اما هنری دیر رسید، درست همان زمانی که نیروی یورکها از معبر عبور کرده بودند و برای حمله به لنکسترها از سمت مخالفشان به طرف فریبریج میتاختند. لنکسترها عقبنشینی نمودند اما تا دینتینگ دال تعقیب و در همان منطقه همگی آنها کشته شدند، کلیفورد به واسطهٔ اثابت نیزهٔ یک کمان به گلویش کشته شد. پس از پاکسازی مناطق اطراف از نیروهای دشمن، یورکها اقدام به بازسازی و تعمیر پل نمودند و با تبدیل آن به یک اردوگاه موقت، یک شب را در شربورن-این-المت گذراندند. ارتش لنکسترها به سمت تدکستر حرکت کرد، در حدود ۲ مایل (۳٫۲ کیلومتر) در شمال تاوتون و در آنجا اردوگاه خودش را برپا نمود.[18] در آغاز سپیدهدم روز بعد هر دو سپاه اردوگاه خودشان را در زیر آسمان تاریک و مملو از بادهای قوی برچیدند.[19][20] آن روز مصادف با یکشنبه نخل بود. یک روز مقدس و پراهمیت در میان مسیحیان، با این احوال نیروهای دو سپاه برای نبرد پیشرو آماده گردیدند. با توجه به برخی اسناد ادعای تعامل برای جلوگیری از نبرد در آن روز که یکشنبه نخل بود مطرح شده اما پذیرش گستردهای برای احتراز از نبرد به واسطهٔ حرمت این روز به عمل نیامد.[21] عموماً نام این نبرد به نام روستای تاوتون شناخته میشود، که در نزدیکی میدان جنگ و منطقه تسویه حساب قرار داشت و در آن زمان به عنوان برجستهترین منطقه در آن ناحیه شناخته میگردید.[22]
ترکیب نیروها
منابع معاصر همان دوره اعلام نمودهاند که هر دو ارتش بسیار بزرگ بودند.[23] به بیان آنها بالغ بر ۱۰۰۰۰۰ نفر مرد جنگی در نبرد حضور داشته و جنگیدهاند.[24] یکی از منابع، با عنوان «رویدادنامهٔ ویلیام گریگوری از لندن»، مربوط به قرن پانزدهم که توسط یک سرباز خدمت کرده در جنگ نوشته شدهاست، ادعا میکند که یورکها دارای ۲۰۰۰۰۰ سرباز بودند، در حالی که ارتش لنکسترها حتی از این هم بیشتر بودهاند.[23] مورخان بعدی بر این عقیدهاند که این آمار و ارقام اغراقآمیز هستند[25] و یکی از محتملترین نظرها به حدود ۵۰۰۰۰ سرباز اشاره دارد.[26][27] با این وجود، حضور این دو ارتش جمع شده در تاوتون یکی از بزرگترین گردهماییهای نظامی در آن زمان بود.[24] آنالیزهای انجام شده بر اساس اسکلتهای موجود و یافت شده در یک گور دستهجمعی به سال ۱۹۹۶ نشان داد که سربازان حاضر در آن نبرد از اقصی نقاط مختلف گرد هم آمده بودند، آنها بهطور متوسط ۳۰ سال سن داشتند و تعدادی از آنها، جانبازان نبردها و درگیریهای قبلی بودند.[28]

بسیاری از شوالیهها و اشراف، که حدود سهچهارم از اشراف انگلستان را تشکیل میدادند، در این نبرد جنگیدند.[27] ۸ نفر از آنها به یورکها سوگند یاد کرده بودند، در حالی که حداقل ۱۹ نفر دیگر به لنکسترها سوگند وفاداری خورده بودند.[29]
این نبرد سرنوشت یکی از دو پادشاه را برای ایفای نقش طولانی و حکومت در انگلستان مقدر میکرد؛ در حالی که ادوارد در میان مردان خود میجنگید، هنری و مارگارت به دور از میدان نبرد و در یورک باقی ماندند.[27] لنکسترها پادشاه خود را به عنوان یک عروسک خیمهشب بازی در دستان همسرش میپنداشتند[30] و بیشتر نگران عدم تعادل روحی-روانی وی بودند.[31] در مقایسه با او، ادوارد، الهامبخش پیروان خود بود. او ۱۸ ساله و دارای ۶-فوت-۳ ۱⁄۲-اینچ (۱٫۹۲-متر) قامتی بلند بود که در لباس رزم بسیار باشکوه و پرابهت مینمود.[32] همچنین مهارت بسیاری در مبارزه داشت. او مردان خود را در خط مقدم رهبری مینمود، به آنها انگیزه و به روحشان نشاطبخشی لازم را ارزانی میداشت.[33] ادوارد ترجیح میداد که در این نبرد همانند جنگهای پیشین از یک تاکتیک جسورانهٔ تهاجمی برجسته برای این درگیری استفاده نماید.[34]
یورکها رهبران برجستهٔ دیگری را نیز در کنار خود داشتند؛ از جمله واریک که برای همراهانش در نبرد مثل یک جذبهٔ شعلهور بود.[35] ادوارد هال، یک رویدادنگار قرن شانزدهم، به یک صحنه از واریک مربوط به قبل از نبرد تاوتون استناد میکند. هال مینویسد که واریک، در فریبریج مجروح شده بود، او اسب خودش را کُشت و فریاد زد: «اجازه دهید تا به ارادهٔ خودش پرواز کند، به خاطر این که مسلماً من برای پیوستن به این کار او تأخیر خواهم داشت»[یادداشت 2] و ادامه داد: «هر یورک، برای ترک نبردِ پیشرو جسارت میخواهد.»[36] این توضیحات به احتمال زیاد میتواند جعلی باشد.[37] مورخ نظامی، کریستوفر گراوت، گفته که اگر این داستان و روایت درست باشد وفاداری واریک و همراهانش را به ادوارد نشان میدهد.[36] واریک ارزش بسیار زیادی برای عموی خود، لرد فوکنبرگ، قائل بود.[38] همان کسی که هال از وی به عنوان مردِ بزرگ سیاست و متبحر در شاهکارهای نظامی یاد میکند.[39] او دارای قد و قامت کوتاه و مجروح جنگهای انگلیس-فرانسه (مشهور به جنگ صد ساله) بود. فوکنبرگ توسط هم ردههای خود در امور نظامی دارای احترام بسیار زیادی بود.[40] او برای انطباق با موقعیتهای پیشبینی نشده بسیار سریع بود، در میان دستاوردهای قبلی وی میتوان به فرمانداری دولتشهر فرانسوی کاله اشاره داشت[40] که منجر به چند اردوکشی و دستبرد دریایی گردید.[41] فوکنبرگ همچنین یکی از طلایهداران (جلودار سپاه) در نبرد نورثهمپتون بود.[42]از یک منظر میتوان گفت که نورفولک با توجه به سن و سال خودش هرگز برای درگیریهای رودررو مناسب نبود و به همین منظور افرادی را از میان شوالیهها تحت شرایط مشروط برگزید و اختیار فرماندهی و ابتکار عمل را به دست آنها سپرد، از جمله این افراد میتوان به شوالیه والتر بلونت و روبرت هورن اشاره داشت.[43] در هر صورت نورفولک به تعبیری، یک متحد غیرقابل پیشبینی بود.[44] او به جبههٔ یورکها پیوست تا بتواند از این طریق یک پایگاه قدرتمند برای خودش در شرق انگلستان فراهم سازد[45] و در قبال حمایتهای خود برای دست یافتن به این مقصود منتظر چندین فرصت مناسب بود.[46]
لنکسترها، بدون حضور پادشاه هنری در جبههٔ نبرد، متکی به فرماندهی و درایت هنری بیفورت، دوک سامرست برای هدایت ارتش بودند. به نسبت میتوان گفت بیفورت دارای تجربه جنگی مناسبی بود، چرا که با مانورهای هوشمندانه در ویکفیلد و سنت آلبانز باعث پیروزی لنکسترها گردیده بود.[47] با همه این احوال، بر طبق اظهارات تعدادی از مورخین، سر اندرو ترولوپ استراتژیست اصلی جبهه لنکسترها بود؛ نه سامرست.[48][49] ترولوپ پیش از این تحت فرماندهی واریک در کاله خدمت کرده بود و این جریان مربوط به زمان قبل از پیوستنش به سمت لنکسترها در مراحل اولیه از زمان شکلگیری جنگ رزها بود. عدم پایبندی به وفاداری و تغییر موضع ترولوپ یک ضربه بزرگ برای یورکها بهشمار میرفت، چرا که او با مردان و سربازان خودش به خوبی آشنایی داشت؛ همان جنگجویانی که نقش کلیدی در پیروزیهایش در سرزمین فرانسه به عهده داشتند.[50] لنکسترها نیز همانند یورکها رهبران برجستهای در اختیار داشتند که از میان آنها هنری هولاند، دوک اکستر مشهورتر از سایرین بود.[51] در کنار اینها متحد و متنفذ شمالی، هنری پرسی، ارل نورثآمبرلند، لرد دی روس و رالف داکر نیز حضور داشتند که شخص اخیر در معیت و همراهی لرد کلیفورد به جبههٔ نبرد علیه یورکها پیوسته بود؛ هر چند لرد کلیفورد پیشتر از وقوع نبرد تاوتون در جریان عقبنشینی از فریبریج کشته شد.[52]
آرایش نیروها

تعداد بسیار کمی از منابع تاریخی وجود دارند که جزئیات دقیقی از نبرد ارائه میدهند و در آنها توضیح جامعی از استقرار دقیق نیروها نیست. کمبود منابع اولیه و موثق منجر به این گردیده که مورخان اولیه به وقایعنگاری هال به عنوان منبع اصلی و قابل استناد بسنده کنند. با وجود نگارش این منابع در ۷۰ سال پس از این رویداد، سوالات پیش آمده بیشتر در مورد خاستگاه این اطلاعات است، وقایعنگار بورگوندی، جیهان دی وورن (۱۳۹۸–۱۴۷۴)، یک منبع معاصر بود اما وقایع او از سال ۱۸۹۱ در دسترس عموم قرار گرفت و وجود چند اشتباه در آن وقایعنگاری مورخان را در جهت استفاده از آن تا حدودی دلسرد کرد. بازسازیهای آینده که پس از جنگ رخ داد، اصالتاً در نسخهٔ هال وجود داشتند که توسط جزئیات کوچک از منابع دیگر تکمیل شده بود.[53][54]
نبرد بر روی یک زمین مسطح بین روستاهای ساکستون (در جنوب) و تاوتون (در شمال) صورت گرفت. منطقهٔ وقوع نبرد جزو زمینهای کشاورزی محسوب میگردید و دارای مقدار زیادی فضای باز و گسترده به همراه جادههای کوچکی، مناسب برای مانور ارتشها، بود.[55] دو مسیر و جاده برای دسترسی به این منطقه وجود داشت: یکی جادهٔ قدیمی لندن که تاوتون را به پایتخت انگلستان متصل میکرد و دیگری جادهٔ مستقیم بین ساکستون و تاوتون، که دارای کنارههای فراوان جریان کوک بک در محدودهای مارپیچ مانند و محاط به بلندیهای مشرف به سمت شمال به غرب بود. این فلات یا زمین مسطح توسط درهٔ کوچک تاوتون به دو نیم تقسیم میگردید که از سمت غرب آغاز و به سمت زمینهای شمالی متمایل به شرق وسعت پیدا میکرد. زمینهای جنگلی انبوه در سرتاسر منطقه رنشاو وودز و خط رودخانه در سمت شمال غرب فلات وجود داشت. از جنگل و دشت این منطقه که محدود به شمال شرق میگردید در سالهای بعد از جنگ به نام «علفزار خونین» یاد میگردید.[56]
با توجه به گفتههای گراوت و علاقهمندان و متخصصین نظامی از جمله جیمز هلسال که همکار گراوت در این تحقیقات میباشد، نظر سامرست بر این بود که مصاف با یورکها در این دشت مسطح بیخطر است. محافظت از زمین درست همانند قبل در تاوتون بهترین ایده بود که میتوانست باعث سد راه هر دشمنی به سمت شهر یورک گردد و تنها مسیر لندن - تاوتون و همینطور جادهٔ قدیم رومی به سمت غرب در دسترس بود. لنکستریها در سمت شمال و به محاذات درهٔ کوچک مستقر شدند و این کار به این دلیل بود که از دره و گودی میان کوه به عنوان خندق استفاده کنند.[57][58] نقطهضعف این موقعیت این بود که آنها نمیتوانستند فراتر از خط الراس جنوب دره را ببینند.[59] جناحین لنکسترها توسط باتلاق محافظت میگردید که به نوبهٔ خود با تعداد بسیار زیاد و انبوهی از کوک بکها پوشیده گردیده بود. عرض منطقهٔ استقرار لنکسترها به گونهای بود که اجازهٔ استقرار و شکلگیری یک خط دیگر (از لشکر یا نیروها) را نمیداد و همین موضوع باعث محروم ماندن لنکسترها به جهت استفاده از تمامی ظرفیت و برتری عددی بود.[60] بنا بر ادعای وورین، سامرست دستور داد یک نیروی نیزهدار در قلعهٔ هیل وود در حالت آماده باش باشند که این اقدام ترفندی برای شارژ و هجوم به سمت یورکها از جانب چپ در زمان مناسب از وقوع جنگ بود.[61]
مبارزه

دوک سامرست، در موقعیت خود ایستاد و اجازه داد تا دشمن به سمت او بیاید، گشایش حرکت و پیشتازی توسط یورکها آغاز گردید.[62] با توجه به قدرت و وزش باد، فوکنبرگ دستور داد تمام کمانداران یورک یک گام نسبت به خط مقدم جلوتر قرار بگیرند و تیرهای کمان خود را با استفاده از قدرت باد پشت سر خودشان در بُرد هدف مناسبتری از چلهٔ کمان رها سازند، تیرهای رها شدهٔ یورکها (به دلیل سوار شدن بر باد مناسب) مسیر طولانیتری را نسبت به حد معمول میپیمود، غوطهور شدن تیرها باعث شد تا به عمق نیروهای لنکستر مستقر در شیب تپه نفوذ کنند، بسیاری از محورها تحت آماج نیزهها قرار گرفت و نقطهٔ هدف آنها تیرباران شد. قدرت تیرهای پرتاب شدهٔ یورکها به گونهای بود که گاهی صفحه فلزی زره را میشکافت و به گوشت نفوذ میکرد. در مقابل پاسخ کمانداران لنکستر کاملاً بیاثر بود؛ چرا که باد سنگین همراه با برف و بوران در چهره و به تعبیری علیه آنها بود. آنها به سختی میتوانستند رِنج مناسبی برای پرتاب تیر به هدف پیدا کنند و تیرهای آنها در فاصلهٔ کوتاهی مانده تا خطوط یورکها سقوط میکرد. فوکنبرگ به مردان خود دستور داد بعد از پرتاب یک تیر برای اجتناب از هر گونه تلفات عقبنشینی کنند تا قادر به مشاهدهٔ نتایج کار خود باشند. لنکسترها تا زمانی که دیگر نزدیک به اتمام نیزه بودند، به پرتاب تیرهای خود ادامه دادند. زمین جلوی یورکها بر اثر حجم سنگین و بیاثر تیرباران کمانداران لنکستر به مثابه یک فرش خاردار گردیده بود.[19][63]

پس از اینکه تیراندازی بینتیجهٔ لنکسترها متوقف شد، فوکنبرگ مجدداً به کمانداران خود دستور داد تا یک گام به جلو بروند و تیر پرتاب نمایند. در همان زمان که آنها تیرهای خود را مصرف میکردند، تعدادی دیگر از همقطاران یورکی آنها تیرهای دشمن را که در مقابلشان در زمین فرورفته بود جمع کردند و دوباره به تیراندازی ادامه دادند، آنها به حملهای دست زده بودند که هیچ پاسخی از طرف مقابل نداشت. لنکسترها از موقعیت خود برای نبرد رو در رو و نزدیک با جبههٔ یورکها حرکت کردند. کمانداران یورک تا قبل از بازگشت و عقبنشینی به پشت خطوط ارتش خود تعداد بیشتری تیر پرتاب کردند، رهاسازی هزاران پیکان با نقطهٔ فرود در جبههٔ پیشتاختهٔ لنکستر پیشروی آنها را دچار اختلال نمود.[19][64]
هنگامی که یورکها صفوف خود را برای پذیرایی از حمله و شارژ نیروهای لنکستر آماده مینمودند، طبق نوشتهٔ وورین، جناح چپ آنها از طرف سواران کمین کرده در کستل هیل وود مورد حمله قرار گرفت، جناح چپ یورکها از بابت این تهاجم آشفته و بههمریخته گردید و تعدادی از مردان شروع به فرار نمودند. ادوارد بشخصه فرماندهی جناح چپ را برای سر و سامان دادن به این وضعیت بر عهده گرفت. او با درگیر شدن و تشویق و تشجیع پیروانش به نبرد الهامبخش بسیاری از آنها، جهت ایستادگی و مقاومت در قبال وضعیت پیشآمده، گردید. ارتش درگیر شد و کمانداران شروع به تیراندازی از فاصلهٔ نزدیک نمودند. لنکسترها بهطور مداوم مردان تازهنفس را به نزاع میفرستادند و به تدریج ارتش یورکها را، که از بابت تعداد نفرات کمتر بودند، تا خط الراس جنوب مجبور به عقبنشینی نمودند. گراوت معتقد است که سمت چپ لنکسترها شتاب و حرکت کمتری نسبت به باقی ارتش داشت و باعث تحریف خط اصلی نبرد در حالت اُریب به سمت انتهای غربی در جهت ساکستون بود.[65][66]
با توجه به تحقیقات مؤسسهٔ ناسودبر میراث انگلستان، که یک نهاد دولتی مسئول حفاظت از مکانهای تاریخی است، مبارزه برای مدت ۳ ساعت ادامه پیدا میکند.[19][66] این مدت زمان تا لحظهٔ ورود سربازان نورفولک از طریق جادهٔ قدیمی لندن قطعی است. نورفولک با کمال احتیاط از نظر پنهان شد تا زمانی که به نقطه خط الراس مسیر رسید و سپس به سمت جناح چپ سپاه لنکستر یورش برد.[67][68] لنکسترها به مبارزه ادامه دادند اما برتری به جانب یورکها برگشته بود. در پایان روز خط سپاه لنکسترها در هم شکسته شده بود و در همان حال بسیاری از آنها به شکل گروههای کوچکی از سربازان شروع به فرار برای نجات جان خود نمودند.[34] پولیدور ورژیل، وقایعنگار هنری هفتم، ادعا کرده که مبارزه دستکم برای ۱۰ ساعت به طول انجامید.[69]
عواقب بعدی
لنکسترهای خسته، زره و کلاهخود خود را درآورده و پرت میکردند برای این که بتوانند سریعتر فرار کنند؛ بدون چنین حفاظی، آنها خیلی بیشتر در معرض حملات یورکها قرار داشتند. نیروهای نورفولک بسیار جدیتر و سریعتر بودند. گریختن در مکانی صورت گرفت که بعدها مشهور به «علفزار خونین» گردید. اعضای بدن بسیاری از لنکسترها از کمر به پایین قطع شد یا پس از تسلیم شدن کشته شدند. قبل از نبرد، هر دو طرف سپاه فرمان زنهار دادن (امان دادن) را لغو کرده بودند و یورکها در حالت چشمپوشی از هر کسی بودند که به دستشان میرسید؛ نبردی فرساینده و تنبیهکننده.[70]
یافتههای باستانشناسی در اواخر قرن بیستم دیدگاه روشنی را از لحظات پایانی نبرد آشکار ساخته. در سال ۱۹۹۶ عملیات کارگران در یک سایت ساخت و ساز در شهر تاوتون منجر به کشف یک گور دستهجمعی گردید. اعتقاد جمیع باستانشناسان بر این است که گور شامل باقیماندهٔ مردانی است که در طی جنگ یا بعد از آن در ۱۴۶۱ از دست رفتهاند. اجساد کشته شدگان نشانگر جراحات بسیار زیادی در قسمت بالاتنهٔ آنها است. سلاحها و جمجمهٔ آنها ترک خورده یا در هم شکسته شده بودند.[71] یک نمونه از نبش قبرهای کشف شده، به نام تاوتون ۲۵، نشانگر جمجمهای است که از وسط به دو نیم شده و به خوبی بیان میدارد که به وسیلهٔ سلاحی شکافته شده و به واسطهٔ زخمی که تا عمق استخوان نفوذ کرده حاصل شده. جمجمهٔ دیگری نیز به همین ترتیب دارای زخم عمقی بود، یک برش افقی از یک تیغهٔ برنده که سراسر پشت را شکافته بود.[72]

لنکسترها بیشتر نیروی خود را در آن لحظات بینظمی و اغتشاش از دست دادند. بسیاری از مردان آنها در تلاش برای فرار از طریق رودخانه توسط جریان آب در سراسر آن کشیده و غرق شدند. بسیاری از آنها توسط همرزمانشان که از پشت سر میآمدند و در حال گریز از یورکها بودند، در حالی که برای احتراز از خفه شدن دست و پا میزدند، ناخواسته به زیر آب میرفتند. هنگامی که لنکسترها در سراسر طول رودخانه تلاش برای فرار داشتند، توسط کمانداران یورک مورد هدف قرار گرفتند؛ کماندارانی که با قرارگیری در موضع مرتفعتر آنها را آماج پیکانهای خودشان قرار دادند. کشتار لنکسترها به قدری ادامه داشت که از باقی ماندهٔ اجساد آنها به صورت پشته و روی هم ریخته پلی ایجاد گردیده بود و باقی فراریان از روی اجساد یا تَل جسدها میگذشتند.[34]
این تعقیب و گریز در سراسر مسیر شمال رودخانه صورت گرفت که منطقهای به نسبت وسیعتر از کوکبکها بود. هجوم برای گریز از مهلکه به گونهای بود که یک پل بر روی رودخانه در زیر سنگینی مردان فرو ریخت و بسیاری در تلاش برای احتراز از غرق شدن بودند.[73] خبرنامهٔ مورخ ۴ آوریل ۱۴۶۱ به شکلی گسترده گزارش یک تلفات بالغ بر ۲۸۰۰۰ تن را در این نبرد میداد که چارلز راس و مورخان دیگر بر این باور هستند این آمار و ارقام اغراقآمیز است و این تعداد از تلفات ذکر شده برگرفته از نامهای است که از ادوارد و اسقف سالیسبوری، ریچارد بیچم، به دست آمده. دیگر منابع معاصر حتی ارقام بالاتری را ذکر کردهاند اعم از ۳۰۰۰۰ تا ۳۸۰۰۰ نفر، هال در همین زمینه گزارش تلفات دقیقتر و با ذکر ریز ارقام را داده که رقم ۳۶۷۷۰ تن میباشد.[19][74] تلفات در میان اشراف لنکسترها سنگین بود، ترولوپ و نورتمبرلند در جنگ کشته شده بودند[34] و لرد دیکر، گفته شد که توسط یک کماندار مخفی شده و فرصتطلب کشته شد.[75] در جبههٔ مقابل، یورکها تنها یک عضو قابل توجه از طبقهٔ مرفه را در تاوتون از دست دادند.[52] پس از دریافت اخبار مربوط به شکست ارتش، هنری به همراه همسر و فرزندش مجبور به جلای وطن و فرار به سمت اسکاتلند گردید و چند تن از اشراف و فراریان لنکستر که از مهلکهٔ تاوتون جان سالم به در برده بودند به شاه هنری پیوستند. از جملهٔ این افراد میتوان به سامرست، روس و اکستر اشاره داشت. نبرد تاوتون باعث کاهش چشمگیر قدرت خاندان لنکستر در انگلستان گردید، محورها و پایههای قدرت آنها (همچون نورتمبرلند، کلیفورد، روس و لرد دکر) یا فوت کرده یا از کشور خارج شده بودند و این پایانی بود بر فرمانروایی خاندانهای شمال انگلستان.[76]
ادوارد به خوبی از وضعیت پیش آمدهاستفاده کرد و اسامی ۱۴ لنکستری را در لیست خائنین به میهن قرار داد.[77] در حدود ۹۶ لنکستری دارای رتبه شوالیه و مادون، مقصر شناخته شده و محکوم گردیدند که ۲۴ تن از آنها از اعضای پارلمان بودند.[78] پیروزی و فتح پادشاه جدید بر دشمنش به این دلیل بود که اشراف حامی دشمن را یا در جنگ کشته بود یا از پیوستن آنها به وی خودداری کرده بود. املاک تعدادی از این اشراف به نام تاج پادشاهی مصادره گردید، اما باقی آنها دستنخورده ماند و کماکان در مراقبت و رسیدگی خانوادههای خودشان قرار گرفت.[77] ادوارد همچنین از سر تقصیر بسیاری گذشت، همانهایی که نقش جدید او را در حکومت پذیرفته بودند.[79] با این که هنری به همراه فرزندش در اسکاتلند بود، نبرد تاوتون به کشمکش و نزاع وی بر سرنوشت حاکمیت کشور پایان داد و به واسطهٔ قانون اعلامیه سازش، رهبری مشخص گردید. مردم انگلستان در حال حاضر پذیرفته بودند که ادوارد پادشاه واقعی و برحق است.[80][81] او توجه خودش را به تحکیم حاکمیت بر کشور گذاشت و این امر با پیروزی و از بین بردن تعدادی از شورشهای مطرح شده توسط چند لنکستری سرسخت انجام پذیرفت.[82] او چند تن از حامیان خودش را به مقام شوالیه ارتقا داد و همینطور چند تن دیگر از حامیان طبقه مرفه خود را نیز به مقام اشرافی رساند. فوکنبرگ نیز بانی مقام ارل کنت گردید و پس از آن به عنوان نخستین ارل کنت شناخته شد.[83]
واریک از حکومت ادوارد پس از پایان نبرد سود بسیار به دست آورد.[84] بخشهایی از نورتمبرلند و منابع کلیفورد به وی رسید.[85] عنوان ستوان پادشاه در شمال و فرماندهٔ انگلستان برای وی ایجاد گردید[86] و از ۱۴۶۴ یورکها مقاومت مؤثر تمام لنکسترهای ساکن شمال انگلستان را از بین بردند.[87] سلطنت ادوارد تا سال ۱۴۷۰ میلادی منقطع نگردید.[68] پس از آن، رابطهٔ ادوارد و واریک رو به تیرگی نهاد به گونهای که واریک به سمت لنکسترها گرایش پیدا کرد و همین عمل وی باعث یک تبعید ناخواسته و فرار ادوارد از انگلستان گردید که سرآغاز بازگشت مجدد هنری به تاج و تخت بود.[88] وقفهٔ پیش آمده در حکومت یورکها کوتاه بود، چرا که ادوارد تاج و تخت خود را پس از شکست واریک و لنکسترها در نبرد بارنت به سال ۱۴۷۱ پس گرفت.[89]
ادبیات
.jpg.webp)
در قرن شانزدهم میلادی، ویلیام شکسپیر تعدادی نمایشنامه نوشت که برگرفته از چهرههای شخصیتهای تاریخی بودند. وی از تاریخ به عنوان پسزمینهٔ آثارش در کنار شخصیتهای آشنا برای نمایشنامهها بهره گرفت که این آشنایی یک نوع حس واقعگرایی به نمایشنامههای او میداد.[90] شکسپیر سه بخش اجرایی دربارهٔ هنری ششم نوشت که عمیقاً به منابع هال به عنوان منبع وابسته بود.[91] چشمانداز او از نبرد تاوتون (هنری ششم، بخش سوم، قسمت سوم، سکانس پنجم) بیانگر این نبرد به عنوان خونینترین تعامل رخ داده در طول جنگ رزها میباشد.[92][93] یک قطعه از این مجموعه شامل نکته جالب و عبرتانگیزی است به این مضمون: «ترور برخاسته از جنگ داخلی، ترور خانوادگی است که اساساً یک ترور ملی است.»[90] برترام وولفه، تاریخشناس، معتقد است که: به لطف نمایشنامههای شکسپیر در تشریح وقایع حادث شده در نبرد، حداقل میتوان چنین نتیجه گرفت که جامعهٔ انگلیسی به ناتوانی و بیکفایتی هنری واقف شد؛ هر چند در ازای رنج و عذاب او به جای یک پادشاه، چوپانی زاده شد.[94][یادداشت 3]
نسخهٔ ارائه شده توسط شکسپیر از نبرد برای اجرا، یک صحنه قابل توجه در خود دارد که به دنبال یک تکگویی از هنری میآید. هنری در آن صحنه شاهد ضجه و زاری دو سرباز جنگجو در نبرد میباشد، یکی از سربازان در تلاشی دد آسا برای کشتن حریف مقابل است به امید یافتن غنیمت جنگی یا چیزی باارزش و بهادار و اما او به سرعت پی میبرد که قربانی فرزند خود او است. دیگران دشمنان خودشان را میکشتند، اما چه کسی میتوانست بر پدر خویش خروج کند؟ این بخش از نمایشنامه به پایان میرسد در حالی که هر دو جنگجو از حرص و طمع پیشآمده در غرقابی عظیم و سیاه و گمشده غوطهور هستند[95].
آرتور راسیتر، محقق شکسپیر، معتقد است که عناوین اجرایی این صحنه از نمایشنامه شکسپیر دارای قابل توجهترین تشریفات نوشته شده در نمایشنامه است که باز آورندهٔ یک الگوی در هم تنیده از شکوه و برجستگی اپرا در جهت یک پیروزی و موفقیت است. همانجا که پس از سخنرانی طولانی، هنرپیشگان به تناوب و از جمله توسط یک نفر، به ارائه تکخطهایی از کلمات قصار و کنارگویی به مخاطبان میپردازند.[96] در این صحنه که حاکی از غم و اندوه است، در بازگشت به رویکردهای اتخاذ شده توسط نمایشنامههای پس از او، این شکسپیر است که با استفاده و بهکارگیری از شخصیتهای داستانی پیچیده و ناشناس، در تلاش برای نشان دادن مشکلات پیش آمده از جنگ داخلی است در حالی که در طرف دیگر قضایا، یک پادشاه تاریخی در لحظهای حساس منعکسکننده و در اختیار گیرندهٔ سرنوشت و اقبال خودش میباشد.[90] استاد بازنشسته زبان و ادبیات انگلیسی، مایکل هاتاوی، اشاره میکند که شکسپیر پیش از روی دادن وقایع به نگرانی هنری دربارهٔ این نبرد میپردازد و با در نظر گرفتن همان احساسات در میان مخاطبان به افشای ناشایستگی هنری به عنوان پادشاه اشاره میکند.[97]
میراث

در سال ۱۴۸۳، ریچارد سوم برادر کوچکتر ادوارد چهارم، اقدام به ساخت یک کلیسای کوچک به مناسبت گرامیداشت روز نبرد نمود.[98] ریچارد در نبرد بازورث فیلد به سال ۱۴۸۵ کشته شد و ساختمان این کلیسا هرگز به پایان نرسید و در نهایت رو به خرابی نهاد و منهزم شد.[99] خرابههای این ساختمان نیمهکاره ۵ قرن بعد آشکار شد.[24] در سال ۱۹۲۹ یک سنگ حکاکی با نشان صلیب که در ساختمان کلیسا استفاده گردیده بود، در نماد میدان نبرد مشهور به صلیب تاوتون برای گرامیداشت یاد و خاطره کشته شدگان نصب گردید که به «صلیب لرد داکرز» مشهور است.[100] وجود چند گورپشته در میدان نبرد این فرضیه را قوت بخشید که ممکن است حاوی تلفاتی از جنگ مذکور باشند، هر چند مورخان معتقدند که این گورپشتهها اصالتاً جدیدتر از زمان وقوع نبرد هستند.[101][102] بیشتر سایتهای دفن منتسب به نبرد در چپل هیل و حوالی ساکستون کشف گردیدند.[24] لرد داکر در کلیسای آل ساینتز ساکستون به خاک سپرده شد و در اواخر قرن نوزدهم گزارش شد که آرامگاه او به خوبی حفظ گردیده هر چند در قسمتهایی به دلیل مرور زمان دچار فرسایش و هوازدگی شده.[103] در قرنهای پس از جنگ اشیایی در میدان وقوع نبرد کشف گردید که شامل حلقهها، سرنیزهها و سکهها میگردید.[24]
مردم انگلستان در دوران الیزابت، یاد خاطره این نبرد را به واسطهٔ آثار نمایشنامهای شکسپیر زنده کردند[104] و تصویر شکل گرفته از این نبرد برای آنها همانند قبرستانی بود که برای سالها نسلهای باقیمانده را به خاطر کشور منقطع کرد.[93] با همه این احوال و با شروع قرن ۲۱، نبرد تاوتون به عنوان خونینترین نبرد روی داده در خاک انگلستان توصیف گردید[2] که در ذهن مردمان دیگر و عموم، به همین اندازه برجسته نبود، اهالی جراید انگلستان از این واقعه کماطلاعی و نادانی این افراد نسبت به اهمیت این نبرد اظهار تاسف کردند[105] چرا که بر طبق اظهار میراث انگلستان، این نبرد دارای اهمیت فوقالعاده زیادی بودهاست، یکی از بزرگترین تعاملات روی داده که نتیجهٔ آن تغییر در سرنوشت یک سلسله سلطنتی به نفع دیگری بود.[66] هیل، ابراز نظر متفاوتی دارد، هر چند تحت تأثیر آمار و ارقام برآورد شده توسط مورخان است ولیکن معتقد است که: «نبرد هیچگونه حاصل واضح و بهیادماندنی در زندگی مردمان انگلیسی نداشت.»[106]
یاد و خاطرهٔ نبرد تاوتون به شکلی سنتی تا پیش از این باعث ایجاد پیوند و همبستگی در روستاهای تیسو و واریکشر بود. برای قرنها در سالگرد روی دادن این نبرد تاریخی، روستاییان با ایجاد یک فضای ساخته شده در یک منطقهٔ مقعر که یک تپه نگارهٔ مشهور به «وداع با اسب سرخ» میباشد یک مجلس یادبود برگزار میکردند که شمایل بزرگ اسبی است حکاکی شده بر روی خاک رس. ادعای آنها از این سنت، تنها به افتخار عمل الهامبخش ارل واریک بود که با کشتن اسب خودش برای استقامت و دوری جستن از فرار باعث انگیزه در همرزمانش گردید. مورخ محلی، مری درومر هریس، معتقد است که این عمل روستاییان برگرفته و تعدیل شده از سنت قدیمی و اصیل اسب سرخ مربوط به دوران پیشا تاریخی است که با تغییراتی در قرون وسطی نیز انجام میگرفت. این روایت متداول و سنت قدیمی از سال ۱۷۹۸ از بین رفت، همان زمانی که مصوبه حصارکشی توسط دولت انگلستان دربارهٔ زمینهای مشاع به اجرا درآمد که در آن، نماد اسب مانندی به گونهای دیگر طراحی و ثبت گردیده بود.[107][108] این پاکسازی سنتی در اوایل قرن بیستم مجدداً احیا شد اما از آن زمان متوقف شدهاست.[109][110]
پانویس
- Sadler, J. , Towton: The Battle of Palm Sunday Field, Barnsley 2011, p.78
- Gravett 2003, p. ۷.
- Wolffe, Bertram Percy (2001). Henry VI. New Haven, Conn: Yale University Press. ISBN 0-300-08926-0.
- Wolffe 2001, p. ۲۸۹.
- Wolffe 2001, p. 289.
- Ross 1997, pp. ۱۱–۱۸.
- Carpenter 2002, p. 147.
- Hicks 2002, p. ۲۱۱.
- Wolffe 2001, pp. ۳۲۴–۳۲۷.
- Ross 1997, pp. ۷, ۳۳.
- Harriss 2005, p. 538.
- Ross 1997, pp. ۲۹–۳۲.
- Hicks 2002, pp. 216–217.
- Wolffe 2001, pp. ۳۳۰–۳۳۱.
- Ross 1997, p. ۳۵.
- Wolffe 2001, pp. ۳۳۲–۳۳۳.
- Hicks 2002, pp. ۲۱۸–۲۱۹.
- Gravett 2003, pp. ۳۲–۳۹.
- Ross 1997, p. 37.
- Gravett 2003, p. ۴۷.
- Morgan 2000, pp. ۳۸, ۴۰.
- Gravett 2003, p. ۴۴.
- Gravett 2003, p. ۲۵.
- English Heritage 1995, p. ۱.
- Ross 1997, p. ۳۶.
- Ross 1997, p. 36.
- Wolffe 2001, p. ۳۳۱.
- Scott 2010, p. ۲۴.
- Goodman 1990, p. ۵۱.
- Harriss 2005, p. ۶۴۳.
- Wolffe 2001, pp. ۱۶–۱۸, ۳۰۱.
- Ross 1997, p. ۱۰.
- Gravett 2003, p. ۶۵.
- Ross 1997, p. ۳۷.
- Ross 1997, p. ۱۳.
- Gravett 2003, p. ۳۲.
- Hicks 2002, p. ۲۱۹.
- Hicks 2002, p. ۲۲۰.
- Gravett 2003, p. ۱۸.
- Goodman 1990, p. ۱۶۵.
- Hicks 2002, pp. ۱۴۷, ۲۴۰.
- Hicks 2002, p. ۱۷۹.
- Gravett 2003, pp. ۱۹, ۶۵.
- Carpenter 2002, p. ۱۵۶.
- Carpenter 2002, p. ۱۲۶.
- Carpenter 2002, pp. ۱۳۷, ۱۴۶, ۱۵۱.
- Gravett 2003, pp. ۱۹–۲۰.
- Gravett 2003, pp. 20–21.
- Goodman 1990, p. ۵۲.
- Goodman 1990, p. ۱۶۶.
- Ross 1997, p. ۱۷.
- Ross 1997, p. ۳۸.
- English Heritage 1995, pp. 2–5.
- Gravett 2003, pp. ۵۰–۵۱.
- English Heritage 1995, p. ۲.
- Gravett 2003, pp. ۴۴–۴۶.
- Halsall 2000, p. 41.
- Gravett 2003, p. ۴۶.
- Halsall 2000, p. ۴۲.
- Halsall 2000, p. ۴۱.
- Gravett 2003, p. ۵۹.
- Gravett 2003, pp. ۵۲–۵۳.
- Gravett 2003, pp. ۵۳–۵۶.
- Gravett 2003, pp. ۵۶–۵۷.
- Gravett 2003, pp. 60–61, 65.
- English Heritage 1995, p. ۶.
- English Heritage 1995, p. 6.
- Harriss 2005, p. ۶۴۴.
- Gravett 2003, p. ۶۸.
- Gravett 2003, pp. ۵۰, ۶۹–۷۳.
- Gravett 2003, pp. ۸۵–۸۹.
- Gravett 2003, pp. ۳۷, ۸۸.
- Gravett 2003, p. ۷۳.
- Gravett 2003, pp. ۷۹–۸۰.
- Gravett 2003, p. ۷۷.
- Ross 1997, pp. ۳۷–۳۸.
- Carpenter 2002, p. ۱۵۹.
- Ross 1997, p. ۶۷.
- Ross 1997, pp. ۶۷–۶۸.
- Ross 1997, pp. 37–38.
- Carpenter 2002, p. ۱۴۹.
- Ross 1997, pp. ۴۱–۶۳.
- Carpenter 2002, p. ۱۴۸.
- Ross 1997, p. ۷۰.
- Carpenter 2002, p. ۱۵۸.
- Hicks 2002, p. ۲۲۱.
- Wolffe 2001, pp. ۳۳۵–۳۳۷.
- Hicks 2002, pp. ۲۸۱, ۲۹۲, ۲۹۶.
- Ross 1997, p. ۱۷۱.
- Berlin 2000, p. ۱۳۹.
- Edelman 1992, p. ۳۹.
- Carpenter 2002, p. 149.
- Saccio 2000, p. ۱۴۱.
- Wolffe 2001, p. ۳.
- Warren 2003, p. ۲۳۶.
- Hattaway & Shakespeare 1993, pp. ۳۲–۳۴.
- Hattaway & Shakespeare 1993, p. ۳۴.
- Markham 1906, p. ۳۷.
- Brooke 1857, p. ۱۰۰.
- Gravett 2003, p. ۵۱.
- Gravett 2003, p. 86.
- Fiorato 2007, p. ۵.
- Fallow 1889, pp. ۳۰۳–۳۰۵.
- Styles 2002, p. ۱۰۷.
- Gill 2008; Hardman 2009; Kettle 2007
- Wainwright 2005, p. ۸۳.
- Harris 1935.
- Salzman 1949, p. ۱۷۵.
- Askew 1935.
- Gibson 1936, p. ۱۸۰.
واژگان
- Wars of the Roses
- Duke of York
- Edward IV
- House of York
- Henry VI
- House of Lancaster
- Edward IV
- Boudica
- Battle of Watling Street
- Palm Sunday
- Marguerite d'Anjou
- Richard of York, 3rd Duke of York
- Act of Accord
- Edward of Westminster
- Battle of Wakefield
- John de Mowbray, 3rd Duke of Norfolk
- William Neville, 1st Earl of Kent
- William Shakespeare
- House of Beaufort
- Battle of Northampton
- Edmund, Earl of Rutland
- Second Battle of St Albans
- Richard Neville, 16th Earl of Warwick
- Battle of Mortimer's Cross
یادداشتها
- طبق یک بند مهم از اعلامیه سازش هنری همچنان پادشاه باقی میماند، اما قادر به انتقال قدرت به فرزندش، ادوارد وستمینستر نبود و پس از وی این قدرت به ریچارد دوک یورک و خاندان یورک میرسید و در عین حال، هنری و لنکسترها حق رساندن هیچگونه آسیبی به ریچارد دوک یورک را نداشتند، اما واقعهٔ نبرد ویکفیلد و کشته شدن ریچارد، مخالف روح این پیمان اعلامیه سازش بود و همه چیز را ملغی ساخت.
- Let him fly that will, for surely I will tarry with him that will tarry with me
- اشاره به قانون سال ۱۳۳۷ انگلستان در زمان ادوارد سوم دارد که واردات پارچه خارجی از فلاندرز و صادرات پشم خام به آنجا را منع کرد که این قانون بعدها توسط ادوارد چهارم از میان رفت و ادوارد از تجارت پشم با فلاندرز سود بسیاری بدست آورد
منابع
کتابها
- Berlin, Normand (2000) [1993]. O'Neill's Shakespeare. Michigan, United States: University of Michigan Press. ISBN 0-472-10469-1.
- Brooke, Richard (1857). "The Field of the Battle of Towton". Visits to Fields of Battle in England. London, United Kingdom: John Russell Smith. pp. 81–129.
- Carpenter, Christine (2002) [1997]. The Wars of the Roses: Politics and the Constitution in England, c. 1437–1509. Cambridge Medieval Textbooks. New York, United States: Cambridge University Press. ISBN 0-521-31874-2.
- Edelman, Charles (1992). "The Wars of the Roses: 2 and 3 Henry VI, Richard III". Brawl Ridiculous: Swordfighting in Shakespeare's Plays. Manchester, United Kingdom: Manchester University Press. pp. 69–89. ISBN 0-7190-3507-4.
- Goodman, Anthony (1990) [1981]. "Local Revolts and Nobles' Struggles, 1469–71". The Wars of the Roses: Military Activity and English Society, 1452–97. London, United Kingdom: Taylor and Francis. pp. 66–85. ISBN 0-415-05264-5.
- Gravett, Christopher (2003). Towton 1461—England's Bloodiest Battle. Campaign. 120. Oxford, United Kingdom: Osprey Publishing. ISBN 1-84176-513-9.
- Harriss, Gerald Leslie (2005). Shaping the Nation: England 1360–1461. Oxford, United Kingdom: Oxford University Press. ISBN 0-19-822816-3.
- Hattaway, Michael; Shakespeare, William (1993). "The Play: 'What Should be the Meaning of All Those Foughten Fields?'". The Third Part of King Henry VI. Cambridge, United Kingdom: Cambridge University Press. pp. 9–35. ISBN 0-521-37705-6.
- Hicks, Michael (2002) [1998]. Warwick the Kingmaker. Oxford, United Kingdom: Blackwell Publishing. ISBN 0-631-23593-0.
- Markham, Clements (1906). "The Crowning Victory of Towton". Richard III: His Life and Character. London, United Kingdom: Smith, Elder and Company.
- Ross, Charles (1997) [1974]. Edward IV. Yale English Monarchs (revised ed.). Connecticut, United States: Yale University Press. ISBN 0-300-07372-0.
- Saccio, Peter (2000) [1977]. Shakespeare's English Kings: History, Chronicle, and Drama. Oxford, United Kingdom: Oxford University Press. ISBN 0-19-512319-0.
- Salzman, Louis Francis, ed. (1949). "Parishes—Tysoe". A History of the County of Warwick. 5. London, United Kingdom: Oxford University Press. pp. 175–182.
- Sherry, Vincent B. (1987). "King Log: Thorny Craft". The Uncommon Tongue: The Poetry and Criticism of Geoffrey Hill. Michigan, United States: University of Michigan Press. pp. 81&ndash, 125. ISBN 0-472-10084-X.
- Wainwright, Jeffrey (2005). Acceptable Words: Essays on the Poetry of Geoffrey Hill. Manchester, United Kingdom: Manchester University Press. ISBN 0-7190-6754-5.
- Wolffe, Bertram (2001) [1981]. Henry VI. Yale English Monarchs. Connecticut, United States; and London, United Kingdom: Yale University Press. ISBN 0-300-08926-0.
مقالات و مجلات
- Askew, H. (1 June 1935). "The Tysoe Red Horse" (PDF, subscription required). Notes and Queries. Oxford, United Kingdom: Oxford University Press. 168: 394. doi:10.1093/nq/CLXVIII.jun01.394-e (inactive 2016-08-09). ISSN 1471-6941. Retrieved 15 December 2010.
- Fallow, Thomas McCall (January 1889). "The Dacre Tomb in Saxton Churchyard". The Yorkshire Archaeological and Topographical Journal. London, United Kingdom: Yorkshire Archaeological and Topographical Association. 10: 303&ndash, 308. Retrieved 14 December 2010.
- Fiorato, Veronica (2007). "The Context of the Discovery". Blood Red Roses: The Archaeology of a Mass Grave from the Battle of Towton AD 1461 (Second revised ed.). Oxford, United Kingdom: Oxbow. ISBN 1-84217-289-1.
- Gibson, Strickland (1936). "Francis Wise, B. D" (PDF). Notes and Queries. Oxford, United Kingdom: Oxfordshire Architectural and Historical Society. 1: 173&ndash, 195. ISSN 0308-5562. Retrieved 17 December 2010.
- Halsall, Trevor James (2000). "Geological Constraints on Battlefield Tactics: Examples in Britain from the Middle Ages to the Civil Wars". In Rose, Edward P. F.; Nathanail, C. Paul. Geology and Warfare: Examples of the Influence of Terrain and Geologists on Military Operations. Bath, United Kingdom: Geological Society of London. pp. 32–59. ISBN 1-86239-065-7.
- Harris, Mary Dormer (18 May 1935). "The Tysoe Red Horse" (PDF). Notes and Queries. Oxford, United Kingdom: Oxford University Press. 168: 349. doi:10.1093/nq/CLXVIII.may18.349-a (inactive 2016-08-09). ISSN 1471-6941. Retrieved 15 December 2010.
- Morgan, Philip (2000). "The Naming of Battlefields in the Middle Ages". In Dunn, Diana. War and Society in Medieval and Early Modern. Liverpool, United Kingdom: Liverpool University Press. pp. 34–52. ISBN 0-85323-885-5.
- Ransome, Cyril (July 1889). "The Battle of Towton". The English Historical Review. London, United Kingdom: Longmans, Green and Company. 4: 460&ndash, 466. doi:10.1093/ehr/IV.XV.460. Retrieved 11 November 2010.
- Scott, Douglas Dowell (2010). "Military Medicine in the Pre-Modern Era: Using Forensic Techniques in the Archaeological Investigation of Military Remains". The Historical Archaeology of Military Sites: Method and Topic. Texas, United States: Texas A&M University Press. pp. 21–29. ISBN 978-1-60344-207-7.
- Styles, Philip (2002) [1964]. "The Commonwealth". In Nicoll, John Ramsay Allardyce. Shakespeare Survey. Shakespeare Criticism. 17. Cambridge, United Kingdom: Cambridge University Press. pp. 103–119. ISBN 0-521-52353-2.
- Warren, Roger (2003) [1984]. "An Aspect of Dramatic Technique in Henry VI". In Alexander, Catherine M. S. Shakespeare Criticism. The Cambridge Shakespeare Library. 2. Cambridge, United Kingdom: Cambridge University Press. ISBN 0-521-82433-8.
مقالات روزنامهها
- Gill, Adrian Anthony (24 August 2008). "Towton, the Bloodbath that Changed the Course of Our History". The Sunday Times. Archived from the original on 3 January 2011. Retrieved 25 November 2010.
- Hardman, Robert (10 April 2009). "Battles of Britain: They are the Sites of Bloody Clashes that Shaped This Nation, Now You can Fight to Save Them". Daily Mail. Archived from the original on 3 January 2011. Retrieved 25 November 2010.
- Kettle, Martin James (25 August 2007). "Our Most Brutal Battle has been Erased from Memory". The Guardian: 33. Retrieved 25 November 2010.
- منابع آنلاین
- "English Heritage Battlefield Report: Towton 1461" (PDF). English Heritage. 1995. Retrieved 21 May 2010.