پسر کوهستان
پسر کوهستان با نام اصلی ماجراهای پپرو یا ماجراهای پپرو، پسر (کوه) آند (به ژاپنی: アンデス少年ペペロの冒険 Andesu Shōnen Pepero no Bōken) مجموعه تلویزیونی انیمه ۲۶ قسمتی ژاپنی است. تهیهکنندگان این سریال تاسویا اونو و سومیو تاکاهاشی هستند و این سریال از شبکه نت نتورک بین ۶ اکتبر ۱۹۷۵ تا ۲۹ مارس ۱۹۷۶ نخستین بار در ژاپن پخش شد، که این در زمانی قبل از انقلاب بوده، شروع پخش حدوداً از اوایل مهرماه بوده و تا آخر نوروز طول کشیدهاست. از آن زمان به بعد این سریال به زبانهای گوناگون ترجمه شد.
پسر کوهستان | |
---|---|
سازنده | تاسویا اونو سومیو تاکاهاشی |
کشور سازنده | ژاپن |
زبان اصلی | ژاپنی |
شمار قسمتها | ۲۶ |
تولید | |
مدت | ۳۰ دقیقه |
پخش | |
شبکهٔ اصلی | نت نتورک |
انتشار اولیه | ۶ اکتبر ۱۹۷۵ – ۲۹ مارس ۱۹۷۶ |
پخش در ایران
در ایران در حدود پانزده سال بعد از اولین نمایش در ژاپن، شبکه یک صدا و سیما همزمان با کارتونهای پرطرفدار دیگری چون فوتبالیستها، دوقلوهای افسانهای، این کارتون را دوبله و پخش کرد.
داستان
داستان در مورد پسرکی اهل آمریکای جنوبی به نام پپرو است که در جستجوی پدر است. پدری که به جستجوی شهر افسانهای الدورادو مدتی ست که از خانه رفتهاست.
خلاصه
پپرو پسری نوجوان است که در دهکدهای فقیر در منطقه آند آمریکای جنوبی به همراه مادرش در خانهای کوچک زندگی میکند. پدرش از قبل در جستجوی ال درادوی افسانهای خانه را ترک گفتهاست، شهری که هیچکس تاکنون به چشم ندیدهاست. مدتی از رفتن پدر گذشته و خبری از او نشدهاست. داستان از جایی آغاز میشود که پپرو در حالی که دارد سطل را از آب رودخانه پر میکند، تصویر عقاب طلایی را در آب میبیند. پپرو گمان میکند که این نشانه ایست که پدرش زندهاست و باید به دنبال او برود.
چیزی که پپرو را در راه مطمئنتر میکند، دیدارش با پیرمردی به نام تیتیکاکا است و دختری که فراموشی دارد، به نام کاینا. گویا از ال درادو (شهر طلایی) چیزهایی میداند، یا میدانسته. پپرو مصمم میشود و از این دو نفر میخواهد در این مسافرت او را همراهی کنند.
در راه با دوستان زیادی آشنا میشود مثل استکو که نوجوانی است که مادرش بیمار است و به دنبال برادر و خواهرهای خود میگردد. وی کسی است که گاهی برای حمایت از خانواده اش دست به دزدی میزند و قبول میکند با پپرو همراهی کند تا شاید مقداری از گنج نصیب او شود.
نفر بعدی «چو چو» است که پسری کوچک است که در سیرک کار میکند و به دنبال خواهرش میگردد.
در یکی از قسمتها پپرو یک اسب سفید وحشی را اهلی میکند. همچنین پپرو یک گردن آویز به شکل کرنا دارد که دقیقاً همان چیزی است که پدرش نیز بر گردن خود دارد. این گردن آویز به پپرو کمک میکند تا همه پی ببرند که او پسر کارلوس است. این موضوع زمانی برملا میشود که شخصی ادعا میکند که او کارلوس و همان گردن آویز را دارد. در اواخر آن قسمت مشخص میشود که کارلوس او را نجات داده و گردن آویز خود را به او بخشیدهاست.
عقاب طلایی نیز در زمانهای مختلف ظاهر میشود تا راه ال درادو را به پپرو نشان دهد.
در داستان اصلی فیلم پدر پپرو برای پیدا کردن شهر افسانه ای الدرادو که در افسانهها از آن به نام شهری که تماماً از طلا ساخته شدهاست از دهکده خارج میشود و هدف او از این سفر بدست آوردن پول و آوردن آن به دهکده برای از بین بردن فقر در دهکده بود که در ویرایش فارسی در فیلم به این موضوع اشاره نشده بود، از طرفی دیگر کاینا دختری که از اوایل فیلم به همراه پپرو به سفر الدرادو میرود در اصل شاهزادهٔ شهر الدرادو است و توسط تبهکاران دزدیده شده و موقعی که میخواستند او را بکشند حافظهٔ خود را از دست داده بود در آخر نیز مراسم نامزدی برای پپرو و کاینا برگزار میشود و پپرو و پدرش با پول زیادی به دهکده برمیکردند و پول رو بین اهالی تقسیم میکنند.
منابع
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «The Adventures of Pepero». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۷ ژوئن ۲۰۱۰.