کتاب عهدی
«کتابُ عهدی»، یا کتاب پیمان من، وصیتنامه بهاءالله، بنیانگذار آئینبهائی است.[1] او این اثر را حداقل یک سال قبل از وفاتش در سال ۱۸۹۲ میلادی به رشته تحریر درآورد.[2] محمدعلی فیضی در کتاب «حضرت بهاءالله»، هدف نوشتن وصیتنامه را اتمام حجت و جلوگیری از ایجاد اختلاف و نفاق بین بهاییان ذکر کردهاست.[3] بهاءالله در این اثر عبدالبهاء، فرزند ارشد خود را به عنوان جانشین، مرکز عهد و میثاق الهی، مرجع آئین بهائی، تبیینکننده و مُفسر رسمی آثار پس از خود معرفی میکند و مقام میرزا محمد علی برادر کوچکتر عبدالبهاء را در رتبه بعد تعیین میکند.[1] [persian-alpha 1]
صبح روز نهم از وفات بهاءالله، «کتابُ عهدی» بین نه شاهد که از میان اصحاب و خانواده بهاءالله انتخاب شده بودند خوانده میشود و عصر همان روز این اثر در جمع بزرگتری در روضه مبارکه مجدداً قرائت میشود.[1][3] در «کتابُ عهدی» بهاءالله با اشاره به آیه کتاب اقدس در مورد جانشینی خود، مشخص میکند که مقصود از آن آیه عبدالبهاء است.[4][5] پیش ازین نیز بهاءالله در آثار دیگری مانند «سورة الغصن» که در دوران تبعیدش در ادرنه[6] یا «لوح ارض باء» که در زندان عکا نوشته بود به مقام عبدالبهاء اشاره کرده بود.[7]
بهاءالله علاوه بر مسئله جانشینی و عهد و میثاق الهی به مسائل دیگری نیز در «کتابُ عهدی» پرداختهاست. وی مقصود از تحمل مصائب وارده بر خود و ظهور آئین بهائی را از میان بردن کینه و دشمنی و ایجاد اتحاد و اتفاق برای آسایش بشر اعلان میکند[8] و «نزاع و جدال» را شدیداً نهی میکند.[9] وی هدف از ظهور «مذهب الهی» را ایجاد «محبت و اتحاد» در بین مردم میداند، از «اهل عالم» میخواهد آن را سبب «عداوت و اختلاف» منمایند و از آن با عناوینی مانند «اسباب نظم» و «علت اتحاد» یاد میکند.[8][9] بهاءالله همچنین در این کتاب بر کسب فضائل اخلاقی تأکید میکند، فضائلی همچون راستی، تقوی، اخلاق و اعمال پاک، تکثرگرایی دینی، احترام به پیروان همه ادیان، اتحاد و محبت.[9] او همچنین مردمان را از گفتار زشت، «لعن و طعن»، آنچه سبب کدورت انسان میشود، نزاع، جدال، اختلاف و عداوت برحذر میدارد.[9] بهاءالله در این اثر از «علماء و امراء» در آئین بهائی اسم میبرد[8][persian-alpha 2] که به گفته شوقی ربانی اشاره او به ایادیان امرالله، مبلغین و موسسات انتخابی این آئین است یعنی محافل روحانی و بیت العدل اعظم.[5] در پایانِ «کتابُ عهدی»، بهاءالله از بهائیان میخواهد که به «خدمت اُمَم» و «اصلاح عالم» مشغول شوند.[9]
مطالب مرتبط با آئین بهائی |
شخصیتهای اصلی | نوشتهها | شخصیتهای بارز | تعالیم | بیشتر | |||||
سید علیمحمد باب بهاءالله عبدالبهاء شوقی افندی |
کتاب اقدس کتاب ایقان کلمات مبارکه مکنونه کتاب عهدی کتاب بیان الواح وصایا هفت وادی رساله سوال و جواب |
مارثاروت · طاهره بدیع · حروف حی ایادیان امرالله |
تعالیم بهائی وحدت عالم انسانی تحری حقیقت تساوی حقوق رجال و نساء تطابق علم و دین وحدت لسان و خط |
نشانهها · ادبیات آموزهها · احکام تاریخچه سفرهای عبدالبهاء به غرب مؤسسات گاهشماری · زیارت فهرست مقالات بهائی |
منابع
- Taherzadeh, Adib (1976). The Revelation of Baháʼuʼlláh (به English). Oxford, UK: G. Ronald. pp. 419–420. ISBN 9780853982708.
- Taherzadeh, Adib (1992). The Covenant of Bahá'u'lláh (به English). Oxford, UK: G. Ronald. p. 142. ISBN 9780853983446.
- فیضی، محمد علی (۱۹۹۰). حضرت بهاءالله. Hofheim-Langenhain: Bahá'í-Verlag. صص. ۲۵۰. شابک ۳۸۷۰۳۷۹۴۶۴.
- Taherzadeh, Adib (1992). The Covenant of Bahá'u'lláh. Oxford, UK: G. Ronald. p. 440. ISBN 9780853983446.
- Hatcher, John (1994). "Unsealing the Choice Wine at the Family Reunion" (PDF). Journal of Bahá’í Studies. 6 (به English). Association for Bahá’í Studies (3).
- Taherzadeh, Adib (1987). The Revelation of Bahá'u'lláh: Adrianople, 1863-68 (به English). Oxford, UK: G. Ronald. pp. 338–396. ISBN 978-0853980711.
- Taherzadeh, Adib (1976). The Revelation of Baháʼuʼlláh (به English). G. Ronald. p. 240. ISBN 9780853982708.
- فیضی، محمد علی (۱۹۹۰). حضرت بهاءالله. Hofheim-Langenhain: Bahá'í-Verlag. صص. ۲۵۲. شابک ۳۸۷۰۳۷۹۴۶۴.
- Buck, Christopher; Ioannesyan, Youli A (2013). "The 1893 Russian Publication of Baha'u'llah's Last Will and Testament: An Academic Attestation of 'Abdu'l-Baha's Successorship". Baha'i Studies Review (به English). Intellect. 19: 12-14.
یادداشتها
- «وصيّة اللّه آنکه بايد اغصان و افنان و منتسبين طرّاً بغصن اعظم ناظر باشند انظروا ما انزلناه فی کتابی الاقدس اذا غيض بحر الوصال و قضی کتاب المبدء فی المآل توجّهوا اِلی من اراده اللّه الّذی انشعب من هذا الاصل القديم مقصود از اين آيه مبارکه غصن اعظم بوده کذلک اظهرنا الامر فضلاً من عندنا و انا الفضّال الکريم قد قدّر اللّه مقام الغصن الاکبر بعد مقامه انّه هو الآمر الحکيم قد اصطفينا الاکبر بعد الاعظم امراً من لدن عليم خبير. محبّت اغصان بر کلّ لازم ولکن ما قدّر اللّه لهم حقّاً فی اموال النّاس» [1]
- «مظاهر حکم و مطالع امر که بطراز عدل و انصاف مزيّنند بر کلّ اعانت آن نفوس لازم طوبی للامراء و العلمآء فی البهاء اولئک امنائی بين عبادی و مشارق احکامی بين خلقی عليهم بهائی و رحمتی و فضلی الّذی احاط الوجود.» [9]