کوچک جنگلی

کوچک جنگلی یکی از سریالهای تلویزیون ایران در دهه ۶۰ است؛ که در ژانر تاریخی، حماسی و سیاسی به کارگردانی بهروز افخمی و با حضور جمع کثیری از هنرمندان ساخته شده‌است. در این سریال تلاش می‌شود زوایایی از قیام میرزا کوچک خان و مردم گیلان، با یک نگاه نسبتاً تحلیلی، به نمایش درآید.

کوچک جنگلی
کارگردانبهروز افخمی
بازیگرانعلیرضا مجلل و ولی الله مومنی (کوچک جنگلی)
مهدی هاشمی (دکتر حشمت)
عباس امیری (حاج احمد کسمایی)
فتحعلی اویسی(مشهدی علی‌شاه)
جهانگیر الماسی ( میرزا حسین کسمایی)
داوود رشیدی (مستوفی الممالک)
حسین محجوب (صمصام السلطنه)
هوشنگ توکلی (وثوق الدوله)
محمد مطیع (احسان الله خان)
اسماعیل محرابی (خالو قربان)
حسین خانی بیک (حسن‌خان آلیانی)
صدرالدین حجازی (میرزا شفیع)
بهروز بقایی (ماژور فن پاشن)
جمشید گرگین (یوزف)
اکبر معززی (میرزا اسماعیل جنگلی)
عنایت شفیعی (شیخ علی)
صادق هاتفی (کاپیتان نوئل)
پروانه معصومی
فرخ‌لقا هوشمند
نعمت‌الله گرجی
سازنده موسیقی متنسید محمد میرزمانی
آهنگ پایانخواننده ناصر مسعودی و تورج زاهدی
کشور سازندهایران
زبان اصلیفارسی
پخش
شبکهٔ اصلیشبکهٔ ۱
انتشار اولیه۱۳۶۶

دربارهٔ مجموعه

پروژهٔ ساخت کوچک جنگلی از سال ۶۳ آغاز شد و در سال ۶۶ پایان یافت. بهروز افخمی که در آن زمان از مدیران گروه فیلم و سریال تلویزیون بود، به نوعی متولّی شکل‌گیری این مجموعه‌بود.

قابل پیش‌بینی بود که این پروژه با توجه به فضای تاریخی، جنگی و سیاسی آن و همچنین وجود نقشها و شخصیت‌های بسیار زیاد پروژه‌ای سنگین است و طبیعتاً تیم سازنده بایستی افرادی با تجربه و متخصص این گونه کارها باشند. با توجه به سابقه کم تلویزیون در ایران و همچنین تفاوت فکری بین فضای حاکم بر تلویزیون در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، گزینه‌ها محدود به دو یا سه نفر می‌شد و آن‌ها هم عبارت بودند از علی حاتمی کارگردان سریال سلطان صاحبقران، ناصر تقوایی کارگردان سریال دایی جان ناپلئون و احتمالاً همایون شهنواز کارگردان سریال دلیران تنگستان. در این بین علی حاتمی در گیر پروژه عظیم هزاردستان بود و قرعه به نام ناصر تقوایی افتاد.

ناصر تقوایی فیلم نامهٔ کوچک جنگلی را با نگاهی به داستان مردی از جنگل نوشتهٔ احمد احرار، نوشت. وسواس تقوایی در فراهم کردن وسایل اولیه و ابتدایی، پیش تولید کار را بسیار طولانی کرد. به گفتهٔ برخی، در زمان مسئولیت تقوایی به عنوان کارگردان هیچ صحنه‌ای فیلم برداری نشده بود و این شایعه هم وجود دارد که چیزی قریب ۴۰ تا ۵۰ دقیقه از کار فیلم برداری شده بود.[1] وسواس تقوایی و این که پروسهٔ ساخت فیلم زمانبرتر از پیش بینی‌ها شده بود، مدیران تلویزیون را به تغییر گروه سازنده مجاب کرد. البته در این بین تنها جای افخمی و تقوایی تغییر کرد.[2] حفظ نعمت حقیقی به عنوان فیلم بردار که در زمان پیش تولید، ناصر تقوایی را همراهی کرده بود و تجربه و استعداد خوب در ساخت فیلم‌های Big production داشت راه موفقیت افخمی و کوچک جنگلی را هموارتر می‌کرد. این آشنایی و همکاری بین مرحوم نعمت حقیقی و بهروز افخمی در فیلم‌های بعدی (عروس، شوکران و...) افخمی هم ادامه پیدا کرد.[3]

بهروز افخمی از فیلم‌نامه ناصر تقوایی که بر اساس داستان مردی از جنگل اثر احمد احرار، نوشته شده بود راضی نبود، زیرا معتقد بود که کتاب مذکور چندان به تاریخ وفادار نیست و یک روایت خیالی و داستان گونه از جنبش جنگل است؛ بنابراین ترجیح داد فیلم‌نامه جدید را بر اساس کتاب سردار جنگل نوشته ابراهیم فخرایی بنویسد، چرا که آن کتاب را از جهات تطابق با واقعیات تاریخی مناسب تر می‌دید. از دیگر نکاتی که از زبان بهروز افخمی نقل شده این است که او دوست داشته سریال (کوچک جنگلی) را با ساختاری شبیه به سریال دلیران تنگستان بسازد به نحوی که بیننده حس کند فیلم مذکور یک مستند است و نه یک سریال تصنعی، اما عوامل سریال خصوصاً نعمت حقیقی مایل به ساختاری داستان گونه بودند و نهایتاً توانستند بهروز افخمی را نیز متقاعد کنند.

لازم است ذکر شود که این سریال تنها دوره اول قیام میرزا کوچک خان را به تصویر می‌کشد که از شروع قیام و شکل‌گیری هیئت اتحاد اسلام شروع می‌شود و تا ورود نیروهای تیمور تاش به رشت و راهپیمایی طولانی جنگلیها به سمت شرق گیلان که منجر به تسلیم شدن حاج احمد کسمایی و اعدام دکتر حشمت شد ادامه پیدا می‌کند؛ و سریال در همین نقطه تمام می‌شود. متأسفانه به تصویر کشیدن دوره دوم قیام جنگل که دوستی میرزا با قوای بلشویکی و اعلام حکومت جمهوری و حوادث بعد از آن تا کشته شدن میرزا را شامل می‌شود، میسر نشد. علاقه‌مندان می‌توانند این بخش از دوران قیام جنگل را با مشاهده فیلم "سردار جنگل " اثر مرحوم " امیر قویدل " دنبال کنند.

خلاصه سریال

بهروز افخمی و علیرضا مجلل

میرزا کوچک که تازه از تبعید بازگشته به همراه دوستش میرزا حسین کسمایی در رشت گردش می‌کند که در شهر متوجه دستگیری رضا آژان توسط روس‌ها می‌شود. رضا آژان ملتمسانه از میرزا تقاضای کمک می‌کند. غیرت میرزا به جوش می‌آید و به او کمک می‌کند. در این ماجرا پای میرزا تیر می‌خورد. میرزا و رضا آژان فرار می‌کنند و به خانه دکتر حشمت می‌روند تا پای میرزا معالجه شود. این ماجرا میرزا و دوستانش را به فکر می‌اندازد که برای مبارزه با اشغالگران روس دست به قیام بزنند. میرزا به کمک برادرزاده‌اش دوستان قدیمش را که در ماجرای مشروطه همپای او بوده‌اند پیدا می‌کند؛ که شیخ‌علی شیشه‌بر، پهلوان شیر یداله و حسن‌خان آلیانی از جمله آن‌ها هستند. در کنار اینها میرزا توانست حمایت چند تن از تجار و کسبه سرشناس از جمله حاجاحمد کسمایی را جلب کند. میرزا و یارانش به جنگل می‌روند. قیام شروع می‌شود و روز به روز توسعه پیدا می‌کند. جنگلی‌ها ابتدا دسته عبدالرزاق را که برای سرکوب آن‌ها آمدند شکست می‌دهند و بعد از آن قشون مفاخرالملک را نیز شکست می‌دهند. کار قیام بالا می‌گیرد و آن‌ها به رشت می‌روند. بعد از انقلاب بلشویکی روسیه اکثر قوای روس با آرامش به روسیه بازمی‌گردند و جنگلی‌ها در این کار با آن‌ها همکاری می‌کنند. اما آخرین دسته از قوای روس به فرماندهی ژنرال بیچراخوف که هنوز تزاری است با قشون انگلیسی‌ها به فرماندهی ژنرال دنسترویل متحد می‌شوند و آن‌ها از جنگلی‌ها می‌خواهند که ضمن اجازه عبور از گیلان تعدادی از پاسگاه‌ها را نیز در اختیار آن‌ها قرار بدهند(جهت تدارکات پشت جبهه) تا به جنگ بلشویک‌های قفقاز بروند. جنگلی‌ها قبول نمی‌کنند و به ناچار جنگ درمی‌گیرد. قشون روس با استفاده از توپهای دوربُرد جنگلی‌ها را که آرایش نظامی اشتباهی گرفته بودند شکست می‌دهند و به انزلی می‌روند. رشت نیز به دست انگلیسی‌ها می‌افتد. جنگلی‌ها رشت را پس می‌گیرند اما انگلیسی‌ها دوباره آن را تصرف می‌کنند؛ و بعد از یک سری درگیری به پیشنهاد کنسول فرانسه بین آن‌ها صلح برقرار می‌شود. در تهران وثوق الدوله به حکومت می‌رسد؛ و به میرزا پیشنهاد می‌کند که نیروهایش اسلحه را زمین بگذارند و خودش هم ضمن تأمین جانی، به عَتَبات برود. میرزا قبول نمی‌کند. اما حاج احمد کسمایی تسلیم می‌شود .وثوق الدوله، تیمورتاش را به همراهی بیست هزار قزاق به گیلان می‌فرستد. قشون قزاق آماده جنگ با جنگلی‌ها می‌شود. اما میرزا تن به جنگ با هموطنانش نمی‌دهد؛ و به ناچار عقب‌نشینی می‌کند. جنگلی‌ها به دسته‌های کوچک تقسیم می‌شوند و از فومنات به طرف شرق گیلان راهپیمایی می‌کنند. در طول این راه طولانی و طاقت‌فرسا عده‌ای از پا درمی‌آیند، عده‌ای دیگر، میرزا را ترک می‌کنند، بعضی‌ها تسلیم، و بعضی دیگر دستگیر می‌شوند. میرزا و دسته او از سپیدرود می‌گذرد و به دسته دکتر حشمت ملحق می‌شود.

میرزا با کمک افراد ساعدالدوله خبردار می‌شود که در شرق گیلان برای او تله گذاشته‌اند و باید به فومنات برگردد. اما دکتر حشمت مریض و خسته است و می‌خواهد تسلیم شود. میرزا ظاهراً رای دکتر را برمی‌گرداند اما دکتر بعد از رفتن دسته میرزا تسلیم میرپنج ایوب می‌شود. میرپنج ایوب پشت قرآن برای دکتر، امان‌نامه می‌دهد اما بعد از تسلیم شدن دکتر و یارانش، به آن عمل نمی‌‌گردد و دکتر حشمت در رشت اعدام می‌شود. میرزا هم بعد از شنیدن خبر تسلیم شدن دکتر حشمت یارانش را مرخص می‌کند و خودش به همراه هفت تن از جنگلی‌های وفادار، به سمت فومن حرکت می‌کند و البته مصمم است که همچنان به مبارزه‌اش ادامه دهد.

صداپیشگان و بازیگران

بازیگران و صداپیشگان سریال سردار جنگل[4][5]

بازیگر نقش دوبلور
علیرضا مجللمیرزا کوچکبهرام زند
مهدی هاشمیدکتر حشمتمهدی هاشمی
اکبر معززیمیرزا اسماعیل جنگلیمنوچهر والی‌زاده
جهانگیر الماسیمیرزا حسین کسماییسعید مظفری
جمشید گرگینیوزف (اتریشی)ژرژ پترسی
منوچهر حامدیحشمت الدولهحسین عرفانی
محمد مطیعاحسان الله خانحسین عرفانی
اسماعیل محرابیخالو قربانمحمد عبادی
عباس امیریحاج احمد کسماییعطاءالله کاملی
صدرالدین حجازیمیرزا شفیععزت‌الله مقبلی
اکبر سنگیمفاخر الملکامیرهوشنگ قطعه‌ای
حسین خانی بیکحسن خان آلیانیحسین معمار زاده
فتحعلی اویسیمشهدی علی‌شاهخسرو شمشیرگران

عوامل تولید


آهنگ انتهای فیلم

خواننده: تورج زاهدی و ناصر مسعودی آهنگسازی و تنظیم: سید محمد میرزمانی
شاعر: سید جعفر مهرداد (از لالایی‌های گیلان)
سال انتشار: ۱۳۶۶

متن اصلی (گیلکی)

چقد جنگلَ خوسی، ملت وَ سی، خسته نُبُستی، می‌جان جانانا، تَرا گَمَه میرزا کوچک خانا خدا دانه که من، نتانم خفتن، از ترس دشمن، می دل آویزانا، ترا گمه میرزا کوچک خانا چِرِ ه زوتر نایی، تندتر نایی، تنها بنایی، گیلان ویرانا، ترا گمه میرزا کوچک خانا اَمه رشتی جَغَلان، ایسیم تی فرمان، کُنیم اَمی جان، تی پا جیر قربانا، ترا گمه میرزا کوچک خانا

ترجمه فارسی

چقدر در جنگل می‌خوابی به خاطر مردم؟ خسته نشدی ای جان جانانم؟ با توأم، میرزا کوچک خان! خدا می‌داند که من از ترس دشمن خواب نمی‌توانم، دل آویزان و نگرانم، با توأم، میرزا کوچک خان! چرا زودتر نمی‌آیی؟ تندتر نمی‌آیی؟ گیلان ویران را تنها گذاشته‌ای، با توأم میرزا کوچک خان! ما بچه‌های رشت، به فرمان توایم، جانمان را به پایت قربان می‌کنیم، با توأم میرزا کوچک خان!

پانویس

  1. http://guilan.irib.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=19307:%D مصاحبه صدا و سیمای مرکز گیلان با علیرضا مجلل، ۱۳۹۰
  2. برنامه تلویزیونی (سی سال، سی مجموعه)، بهمن ماه ۱۳۸۷، شبکه سه سیما، قسمت مربوط به سریال کوچک جنگلی (مصاحبه فریدون جیرانی با بهروز افخمی)
  3. http://bazchamran.ir/post/734
  4. «سریال‌های کلاسیک ایرانی میرزا کوچک خان جنگلی». کافه‌کلاسیک.
  5. "Koochak-e Jangali (1987)". imdb.
  6. سید مرتضی سید محمدی (۱۳۷۸فرهنگ کارگردانان سینمای ایران ۱۳۷۷–۱۳۰۹، تهران: نشر سیمرو، ص. ۲۴، شابک ۹۶۴-۵۶۸۵-۳۵-۴

منابع

پیوند به بیرون

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.