خط دفاعی ماژینو
خط دفاعی ماژینو (به فرانسوی: Ligne Maginot) که قبل از جنگ جهانی دوم توسط فرانسویها ساخته شد شامل یک رشته استحکامات به طول ۳۲۲ کیلومتر بود و به منظور دفاع از مرز فرانسه با آلمان ساخته شد. احداث این خط دفاعی بیش از ده سال به طول انجامید. از این خط به ناو جنگی بتونی بر روی خشکی تعبیر شدهاست. نقاط حساس و مستحکم این خط دفاعی دارای تسلیحات و تجهیزات اضافی بودند. این نقاط دارای تونلهای زیرزمینی مخازن مهمات و محلهایی برای استقرار سربازان بودند که مجهز به تهویه برای محافظت سربازان در برابر حملات شیمیایی بود. استحکامات شامل توپخانهها، خمپارهاندازها و مسلسلهای گوناگون بود. آلمانها خط دفاعی ماژینو را از طریق بلژیک و لوکزامبورگ که بیطرف بودند دور زده و حمله به فرانسه را آغاز کردند.
خط دفاعی ماژینو | |
---|---|
Ligne Maginot | |
Eastern France | |
نوع | Defensive line |
اطلاعات مکان | |
کنترلکننده | نیروهای مسلح فرانسه |
دسترسپذیر برای عموم | Only some sites |
شرایط | Mostly intact, through the preservation of the French Government |
تاریخچهٔ مکان | |
زمان ساخت | 1929–1938 |
سازنده | پل پینلو, Colonel Tricaud
|
زمان استفاده | 1935–1969 |
مصالح | Concrete, steel, iron |
نبردها/جنگها | جنگ جهانی دوم
|
خط ماژینو که به نام وزیر جنگ فرانسه، آندره ماژینو، نامگذاری شد، نواری بود متشکل از استحکامات بتنی، موانع تانک، مواضع توپخانهای، سنگرهای تیربار و دیگر پدافندهایی که فرانسه آن را با توجه به تجربه جنگ جهانی اول و در آستانه جنگ جهانی دوم در امتداد مرزهای خود با آلمان و ایتالیا ایجاد کرد. بهطور کلی این اصطلاح فقط استحکامات مقابل آلمان را توصیف میکند، در حالی که عبارت «خط آلپی» برای خطوط دفاعی میان فرانسه و ایتالیا به کار میرود.
فرانسویها این استحکامات را ایجاد کردند تا در صورت مورد حمله واقع شدن، ارتش، زمان کافی برای تحرک داشته باشد و نیروهای فرانسوی بتوانند برای یک رویارویی قاطع با نیروهای آلمانی به بلژیک منتقل شوند. موفقیت نبرد ایستا و تدافعی در جنگ جهانی اول عامل اصلی بروز این ایده در فرانسویها بود. کارشناسان نظامی خط ماژینو را یک شاهکار میدانستند و معتقد بودند این خط میتواند مانع هرگونه تهاجم از سمت شرق (به ویژه آلمان) شود.
گرچه این سیستم میتوانست تهاجم مستقیم را بهطور موفق دفع کند؛ ولی از نظر راهبردی بیتأثیر بود، چرا که آلمانیها از طریق بلژیک حمله خود را صورت داده و ارتش فرانسه را شکست دادند. آلمان خط ماژینو را از طریق جنگل آردن و کشورهای کوچکتر بهطور کامل دور زد و فرانسه را در طول ۶ هفته فتح کرد. به همین دلیل است که اصطلاح «خط ماژینو» برای استراتژی یا چیزی که امید است اثربخش باشد؛ ولی در عمل بهطور مفتضحانهای شکست میخورد به کار میرود. این اصطلاح همچنین بهترین نماد برای ضربالمثلی است که میگوید: «فرماندهان همیشه در آخرین نبرد میجنگند، به خصوص اگر پیروزیشان قطعی باشد.»
خط ماژینو تقریباً در مقابل انواع حملات نفوذناپذیر بود و شرایط زندگی آسان را برای افراد داخل خود فراهم داشت. از جمله تهویه هوا، غذاخوریهای راحت و راهآهن زیرزمینی. با ابن حال هزینه نگهداری آن بالا بود و متعاقباً باعث کمبود بودجه در سایر بخشهای ارتش فرانسه شد.
برنامهریزی و ساخت
طرح ایجاد خط ماژینو، اولین بار توسط مارشال ژوفر ارائه شد. افراد نوین گرایی مانند پل رنو و شارل دوگل که سرمایهگذاری در نیروی زرهی و هوایی را بیشتر مصلحت میدانستند، با او مخالفت کردند. ژوفر از حمایت هنری فیلیپ پتن برخوردار بود و همچنین تعدادی گزارش و حکمهای موافق از سوی دولت وجود داشت. کسی که نهایتاً دولت را راضی کرد تا در این طرح سرمایهگذاری کند آندره ماژینو بود. ماژینو سابقه شرکت در جنگ جهانی اول را داشت، و بعدها وزیر امور معلولان جنگ و سپس وزیر جنگ شد (۱۹۲۸–۱۹۳۱).
بخشی از احساس نیاز به خط ماژینو به دلیل تلفات سنگین فرانسه در جنگ جهانی اول و تأثیری که بر روی جمعیت فرانسه گذاشته بود ایجاد شده بود. کاهش نرخ زاد و ولد در طول و پس از جنگ جهانی اول و کاهش جمعیت مذکر و جوان، باعث شد تا در اواسط دهه سوم قرن بیستم میلادی، ارتش فرانسه با کمبود سرباز مواجه شود. به دلیل کمبود نیروی انسانی، سران فرانسه مجبور بودند بیشتر افراد مسنتر را به خدمت بگیرند که سازماندهی آنها نیز بیشتر به طول میانجامید و همچنین به اقتصاد فرانسه لطمه میزد، زیرا این افراد باید شغل خود را رها میکردند و به جنگ میرفتند؛ بنابراین ایجاد مواضع دفاعی و ایستا نه تنها برای کسب زمان، بلکه برای کاهش استفاده از نیروی متحرک برای دفاع از یک منطقه در دستور کار قرار گرفت. در عمل، فرانسه از نیروی انسانی به تعداد دو برابر، یعنی ۳۶ لشکر (تقریباً یک سوم کل نیروهایش) برای دفاع از خط ماژینو در آلزاس و لورن استفاده کرد، در حالی که نیروی مهاجم آلمانی فقط شامل ۱۹ لشکر (کمتر از یک هفتم کل نیروهایش) بود.
خط ماژینو در چند مرحله از سال ۱۹۳۰ توسط استیجی (سرویس تکنیکی دوژن) و زیر نظر سیاوآراف (کمیسیون سازماندهی مناطق استحکام بندی شده) آغاز شد. پروژه ساخت در سال ۱۹۳۹ و با صرف ۳ میلیارد فرانک به پایان رسید. این خط از سوییس تا لوگزامبورگ ادامه داشت و بعد از ۱۹۳۴ با ایجاد بخشی کمتر حفظت شده تا تنگه دور گسترش یافت. بخش اصلی استحکامات، منطقهای که آلمان برای اولین حمله انتخاب کرده بود (در عملیات «فال گلب» از طریق جنگل آردن در ۱۹۴۰) را پوشش نمیداد. محل وقوع حمله، احتمالاً به خاطر وجود خط ماژینو، از میان جنگل آردن (بخش ۴) در سمت چپ خط ماژینو میگذشت.
اهداف
خط ماژینو به منظور برآورده ساختن چندین هدف ساخته شد؛ از جمله:
- جلوگیری از حمله غافلگیرانه و هشدار دادن به نیروها
- پوشش دادن تحرکات و انتقال ارتش فرانسه (که نیازمند دو تا سه هفته زمان بود)
- حفظ نیروی انسانی (فرانسه در برابر جمعیت ۷۰ میلیونی آلمان درای ۳۸ میلیون نفر جمعیت بود)
- محافظت از ناحیههای آلزاس و لورن (که در سال ۱۹۱۸ به فرانسه بازگشت) و مناطق صنعتی آنها
- استفاده شدن به عنوان یک پایگاه برای اجرای ضدحمله
- به دام انداختن دشمن در صورت حمله از ناحیه بلژیک و سوئیس
- نگه داشتن قوای دشمن تا زمان رسیدن نیروی عمده خودی به خط مقدم
- نشان دادن موضع غیرتهاجمی فرانسویها و جلب حمایت بریتانیا برای کمک به فرانسه در صورت حمله آلمان به بلژیک
سازمان
اگر چه اصطلاح «خط ماژینو» یک خط دفاعی باریک و استحکام بندی شده را تداعی میکند، این خط تا حد زیادی عمیق بود و عمقش در مناطق مختلف از ۲۰ تا ۲۵ کیلومتر متفاوت بود. خط شامل مجموعه پیچیدهای از نقاط مستحکم، دژهای مختلف، و ساختمانهای نظامی مانند پستهای حفاظت مرزی، مراکز ارتباطی، پناهگاههای پیادهنظام، سنگرها، پستهای توپخانه، مسلسل، آتشبارهای ضدتانک، انبار مهمات، زیرساختهای متنوع، پستهای دیدهبانی، و … میشد. این ساختارها خود وظیفه پشتیبانی از یک خط اصلی دفاع را داشتند که از «ouvrage» های به شدت مسلح شده تشکیل میشد. این بخش را میتوان دژهای اصلی دفاعی ترجمه کرد.
از جلو تا پشت خط، ساختارها به این نحو چیده شده بود:
- خط پست مرزی (۱): شامل بلوکها و خانههای مستحکمی که معمولاً به صورت مناطق مسکونی با ظاهر غیرنظامی استتار شده بودند و به زحمت چندین متر از مرز فاصله داشتند و در ان نیروهایی به منظور هشدار دادن فوری در صورت حمله غافلگیرانه و همچنین به تأخیر انداختن حرکت تانکهای دشمن حضور داشتند. بدین منظور مواد منفجره و سنگرهایی تعبیه شده بود.
- خط پاسگاهها و نقاط تدارک رسانی (۲): در حدود ۵ کیلومتر آن سوی مرز، خطی از بلوکهای ضدتانک به منظور به تأخیر انداختن و متوقف کردن حمله زرهی احتمالی از سوی دشمن ایجاد شده بود تا خدمه خط دفاعی اصلی فرصت کافی برای آماده شدن را داشته باشند. این پاسگاهها گذرگاههای موجود در خط اصلی را نیز پوشش میدادند.
- خط اصلی دفاعی (۳): از خط ۱۰ کیلومتری مرز شروع میشد. پیش از این خط، موانع فلزی ضدتانک به صورت شش ردیفه و با ارتفاعی از ۷۰ سانتیمتر تا ۱٫۴ متر و با عرض ۲ متر موجود بود. این موانع ضدتانک در تمامی طول جبهه به طول صدها کیلومتر وجود داشتند و تنها در مناطقی که دژهای متراکم، رودخانهها و عوارض زمینی غیرقابل عبور وجود داشت قطع میشدند. موانع ضدتانک بلافاصله، با مواضع ضدنفر که شبکه متراکمی از سیمهای خاردار بود تقویت میشد. با وجود نردههای ضدتانک، بستن راههای ارتباطی در شکافهای میان موانع ضدتانک در مواقع ضروری نیز ممکن بود.
- پناهگاههای پیادهنظام (۴): این پناهگاهها با مسلسلهای دوگانه (در فرانسوی اختصاراً JM) و آتشبارهای ۳۷ میلیمتری یا ۴۷ میلیمتری ضدتانک مجهز شده بودند. این پناهگاهها ممکن بود یگانه (با قابلیت آتشباری در یک جهت) یا دوگانه (دو اتاق کنترل آتش، در دو جهت متفاوت) باشند. پناهگاههای مذکور عموماً دو طبقه بودند، یک طبقه به منظور آتشباری و یک طبقه زیرساختی/پشتیبانی که به منظور تأمین خدمات رفاهی و رزمی (واحدهای تأمین برق، ذخایر آب، سوخت، غذا، تهویه هوا و …) شده بود. پناهگاههای پیادهنظام معمولاً دو نقطه مخصوص آتش باری در بالای خود داشتند. این دو نقطه به منظور استقرار مسلسل یا پریسکوپهای دیدهبانی مورد استفاده قرار میگرفتند. خدمه آنها بین ۲۰ تا ۳۰ نفر بود.
- اورجسهای کوچک (۵): این دژهای کوچک خطوط پناهگاههای پیادهنظام را تقویت میکردند. پناهگاههای متعدد پیادهنظام که با شبکهای از تونلهای زیرزمینی به هم متصل شده بودند بخش اصلی این خط بودند. به همراه اینها ساختارهای زیرزمینی مانند ژنراتورهای برق، پناهگاه، سیستمهای تهویه، سالنهای غذاخوری، درمانگاه و انبارهای تدارکات موجود بود. تعداد خدمه این بخش بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر بود.
- اورجسها (۶): مهمترین بخش از خط ماژینو را این استحکامات تشکیل میدادند و دارای مستحکمترین ساختار و سنگینترین توپخانه موجود بودند. هر کدام از این ouvrageها شامل حداقل «شش سیستم بانکری پیشین» یا «بلوکهای رزمی» به همراه دو ورودی، و شبکه از تونلهای زیرزمینی دارای راهآهن به منظور ارتباط میان پناهگاهها بود. بلوکهای جداگانه درای زیرساختهایی مانند ایستگاههای تأمین برق، سیستمهای مستقل تهویه، پادگانها و سالنهای غذاخوری، آشپزخانه، مخازن آب و سیستمهای توزیع آن، تلمبهها، انبارهای مهمات، کارگاهها و بخشهای ذخیرهسازی، انبارهای نگهداری مواد خوراکی و … داشتند. خدمه این بخش بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر بود.
- پستهای دیدهبانی (۷): این پستها بیشتر روی تپهها ایجاد میشدند تا دید مناسبی از منطقه داشته باشند. هدف اصلی این پستها هدایت آتش توپخانه و گزارش دادن از پیشروی و تحرکات واحدهای کلیدی دشمن بود. پستها با پناهگاههای بتنی و نقاط آتشباری زرهپوش با وسایل اپتیکی با دقت بالا تقویت شده بودند و با سایر استحکامات از طریق تلفنهای میدانی و فرستندههای بیسیم (معروف به T.S.F) ارتباط داشتند.
- شبکه تلفنی (۸): تمامی استحکامات موجود در خط ماژینو از جمله پناهگاهها، استحکامات توپخانهای و پیادهنظام، پستهای دیدهبانی و پناهگاههای زیرزمینی از طریق این شبکه با هم در ارتباط بودند. دو خط تلفن به صورت موازی در طول استحکامات وجود داشت تا در صورت قطع یکی از خطوط، از طریق خط دوم ارتباط برقرار شود. در طول کابلهای ارتباطی جاهای مخصوصی وجود داشت تا سربازان ساکن در جبهه از آن استفاده کنند.
- پناهگاههای ذخیره پیادهنظام (۹): این پناهگاهها ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ متر پشت خط اصلی قرار داشتند. پناهگاههای مذکور، سنگرهای بتونی زیرزمینی بودند که برای جای دادن تا یک گروهان از نیروهای پیاده (۲۰۰ تا ۲۵۰ نفر) طراحی شده بودند، و دارای امکاناتی مانند ژنراتورهای برق، سیستم تهویه، منبع آب، آشپرخانه و سیستم گرمایشی بوند که به ساکنان آنها امکان میداد در صورت وقوع حمله، مقاومت کنند. آنها علاوه بر این نیز میتوانستند به عنوان ستاد محلی و پایگاهی برای انجام ضدحمله استفاده شوند.
- نواحی سیلگیر (۱۰): مخزنهای طبیعی یا رودهایی بودند که میتوانست در صورت نیاز پر از آب شوند و لذا مانعی اضافی در صورت حمله دشمن بهشمار میآمدند.
- نواحی امن (۱۱): در نزدیکی استحکامات عمده ساخته شده بودند تا برای پرسنل استحکامات امکان رسیدن به موضع نبردشان را در کوتاهترین زمان ممکن در صورت یک حمله ناگهانی یا پنهانی در زمان صلح را فراهم کند.
- دپوهای آذوقه (۱۲)
- انبار مهمات (۱۳)
- سیستم راهآهن کمعرض (۱۴): شبکهای از راهآهن باریک ۶۰۰ میلیمتری از دپوهای آذوقه به استحکامات عمده برای رساندن مهمات و آذوقه ساخته شده بود که تا ۵۰ کیلومتر طول داشتند. لوکوموتیوهای زرهپوش با موتور بنزین سوز قطارهای تدارکات را در این خطهای باریک حرکت میدادند. (سیستمی مشابه با موتورهای بخار زرهپوش قبلاً در ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ ایجاد شده بود).
- خطوط انتقال برق پرفشار(۱۵): این خطوط که در سطح زمین بودند اما بعداً به زیرزمین منتقل شدند، برق را به استحکامات پرشمار میرساندند.
- توپخانه سنگین ریلی (۱۶): این توپخانه هابه وسیله لوکوموتیو به مواضع از پیش طراحی شده منتقل میشدند تا توپخانه مستقر شده در استحکامات را، که برد آنها به ۱۰ – ۱۲ کیلومتر محدود شده بود، پشتیبانی کند.
فهرست
اورجها
تعداد ۱۴۲ اورج (نوعی سنگر و استحکامات)، ۳۵۲ موضع توپخانهای، ۷۸ پناهگاه، ۱۷ پست دیدهبانی و حدود ۵۰۰۰ سنگر در خط ماژینو وجود داشت.
سنگرهای زرهی
این سنگرها انواع مختلفی دارند. تمامی آنها از فولاد ساخته میشوند و غیرقابل جمع شدن هستند.
- رایجترین نوع این سنگرها،GFM(پست تیربار) میباشد که از ۳ یا ۴ منفذ تشکیل میشود. این منافذ را میتوان با تیربار، دوربین یا خمپاره ۵۰ میلیمتری تجهیز کرد یا این که برای دید مستقیم به کار گرفت. گاهی اوقات پیریسکوپی نیز در بالای سنگر قرار میگیرد. ۱۱۱۸ عدد از این نوع سنگر در خط ماژینو وجود دارد. تقریباً در بالای هر یک از مواضع و پناهگاهها ۱ یا ۲ سنگر GFM وجود دارد.
- سنگرهای JM مانند سنگرهای GFM هستند با این تفاوت که تنها یک منفذ دارند که دو تیربار در آن قرار میگیرد. ۱۷ سنگر JM در خط موجود است.
- ۷۲ سنگر AM (سنگری در نوع چند نوع سلاح) مجهز به تیربار و تفنگ ضدتانک ۲۵ میلیمتری در خط وجود دارد. بعضی از سنگرهای AM به سنگرهای GFM تبدیل شدند (عدد مزبور برای سنگرهای GFM موارد تبدیل شده را شامل نمیشود)
- ۷۵ سنگر LG (نارنجکانداز) در این خط ساخته شدهاست. این سنگرها بهطور کامل در پوششی از بتن قرار میگرفتند و تنها یک منفذ برای پرتاب نارنجک به منظور دفاع نزدیک داشتند.
۲۰ سنگر VP (دید پریسکوپی و دیدبانی) در خط وجود دارد. این سنگرها میتوانستند با انواع پریسکوپها تجهیز شوند و کاملاً توسط بتن پوشیده شده بودند.
- سنگرهای VDP (به معنی دید مستقیم و پریسکوپی) مانند VP هستند؛ ولی ۲ یا ۳ دریچه برای دید مستقیم نیز دارند، در نتیجه با سیمان پوشیده نمیشدند.
برجکهای جمع شونده
خط دفاعی تشکیل شده از این برجکها شامل انواع زیر از بود:
- ۲۱ برجک ۷۵ میلیمتری (۳ اینچی) مدل ۱۹۳۳
- ۱۲ برجک ۷۵ میلیمتری (۳ اینچی) مدل ۱۹۳۲
- ۱ برجک ۷۵ میلیمتری (۳ اینچی) مدل ۱۹۰۵
- ۱۷ برجک ۱۳۵ میلیمتری (۳/۵ اینچی)
- ۲۱ برجک ۸۱ میلیمتری (۲/۳ اینچی)
- ۱۲ برجک برای تسلیحات ترکیبی (AM)
- ۷ برجک برای تسلیحات ترکیبی به علاوه یک خمپاره ۵۰ میلیمتری (۲ اینچی)
- ۶۱ برجک شامل مسلسل
توپهای ضد تانک
- توپ ۲۵ میلیمتری SA Mle1934
- SA-L Mle1937 (Puteaux) L/72
ویژگیها
مشخصههای دفاعی آنها بسیار بالا بود، همراه با مجتمعهای بتونی برای هزاران نفر که آنها را به هم متصل میکرد. ۴۵ استحکامات اصلی در فواصل ۱۵ کیلومتری، ۹۷ استحکامات کوچکتر و ۳۵۲ پناهگاه توپبین آنها همراه با ۱۰۰ها کیلومتر تونل وجود داشت. در آرایش توپخانه اقدامات محافظتی به گونهای لحاظ شده بود که هر خط میتوانست خط بعدی را بدون آنکه آسیبی ببیند، مستقیماً بمباران کند. بزرگترین توپها، توپهای ۱۳۵ میلیمتری استحکامات نظامی بود. تسلیحات بزرگتر بخشی از نیروهای متحرک بودند و پشت خطوط مستقر شده بودند.
این استحکامات به درون جنگل آردن کشیده نشده بودند (فرمانده کل قوا موریس گاملین معتقد بود این منطقه غیرقابل نفوذ است) این استحکامات همچنین در طول مرز بلژیک نیز امتداد نیافته بود؛ زیرا دو کشور قرارداد همپیمانی را امضاء کرده بودند که در صورت اشغال بلژیک توسط آلمانیها، فرانسه میبایست به نفع بلژیک وارد عمل شود. هنگامی که بلژیک این پیمان را در سال ۱۹۳۶ لغو کرد و اعلام بیطرفی نمود، خط ماژینو به سرعت در امتداد مرز فرانسه و بلژیک امتداد یافت، اما نه با استانداردها باقی این خط دفاعی. از آنجا که سطح آبهای زیرزمینی در این ناحیه بالا بود، خطر اینکه کانالهای و مسیرهای زیر زمینی با آب پر شود، وجود داشت. طراحان این خط میدانستند غلبه بر این مسئله، مشکل و پرهزینه است.
هنگامی که نیروهای نظامی اعزامی بریتانیایی در سپتامبر سال ۱۹۳۹ در فرانسه فرود آمدند، آنها و فرانسویها خط دفاعی ماژینو را طی یک عملیات عمرانی ضربتی و فوری در سالهای ۱۹۳۹–۱۹۴۰ تا دریا امتداد داده و تقویت کردند و بهبودهای کلی را در طول کل خط اعمال نمودند. خط نهایی قویترین وضعیت را در نواحی صنعتی متز، لاوتر و آلزاس داشت، در حالیکه دیگر مناطق در مقایسه با آنها به شکل ضعیفی حفاظت شده بودند. تبلیغاتی که دربارهٔ این خط دفاعی انجام شده بود، آن را دارای سازه و ساختاری بسیار مستحکمتر از آنچه که واقعاً هست، نشان میداد. تصاویر، معابر متعدد متصل به هم و در هم تنیده را همراه با پایانههای راهآهن و سینماهای زیر زمینی نشان میداد. این تصاویر باعث قوت قلب غیرنظامیان متفقین میشد.
حمله آلمان در جنگ جهانی دوم
نقشهٔ حملهٔ جنگ جهانی دوم آلمان، برای حل مشکل زنجیره خط ماژینو بود. یک ارتش به عنوان طعمه در مقابل مرز قرار داده شد، در حالی که گروه دوم ارتش، از میان کشورهای پایین دستی بلژیک و هلند و از میان جنگلهای آردن رد شد و در شمال نیروهای اصلی دفاع فرانسوی قرار گرفت. بنابرین آلمانها، با نقض بیطرفی بلژیک و هلند و لوکزامبورگ، از حملهٔ مستقیم به استحکامات فرانسویها که در بین دو جنگ جهانی اول و دوم ساخته شده بود (زنجیرهٔ خط ماژینو) خودداری کند. با آغاز حمله در ۱۰ مه، آلمانها پس از ۵ روز کاملاً در داخل فرانسه بودند و تا ۲۵ روز بعد، جایی که در دونکرک متوقف شدند، این حملات را ادامه دادند.
در طول حمله به کانالهای انگلیسی، آلمانها هجوم همهجانبهای به پدافندهای فرانسه در مرز بلژیک و استحکامات ماژینو در منطقهٔ موبوژ در حالی که لوفتوافه به سادگی بر آسمان این منطقه پرواز میکرد انجام دادند. در ۱۹ می، ارتش ۱۶ام آلمان به راحتی و پس از یک حملهٔ کاملاً دقیق توسط مهندسین جنگی و پشتیبانی سنگین توپخانهای، منطقهٔ «پتیت اوراگ لا فارته» را تصرف کردند. تمام ۱۰۶ نیروی فرانسویها در طول این درگیریها کشته شدند. روز ۱۴ ژوئن سال ۱۹۴۰، روزی که پاریس سقوط کرد، ارتش اول آلمان، عملیات «ببر» را اجرا کرد و طی آن، به زنجیرههای ماژینوی سنت اوالد و زاربروکن حمله کرد. سپس آلمانها استحکامات فرانسویها را پس از عقبنشینی آنها به سمت جنوب در هم شکست، در روزهای بعد، نیروهای پیادهٔ ارتش اول آلمان، از سمتهای مختلف به استحکامات فرانسوی نفوذ کرده، چهار سنگر ماژینو را به تصرف خود درآورد. این نیروها همچنین دو حمله به سمت شرق در شمال الزاس نیز انجام دادند. یک حمله موفقیتآمیز بود و استحکامات ضعیف کوههای واسجس را گرفت، اما حملهٔ دوم توسط نیروهای مدافع فرانسوی در ویسمبورگ متوقف شد. در ۱۵ ژوئن، نیروهای پیادهٔ ارتش ۷ام آلمان، در عملیات خرس کوچک در کنار رودخانهٔ راین، با نفوذ به استحکامات شهرهای کولمار و استراسبورگ، آنها را نیز به تصرف درآورد.
در اوایل ژوئن، نیروهای آلمانی زنجیره را از باقی فرانسه جدا کرده بودند و دولت فرانسه در پی آتشبس بود، قراردادی که در تاریخ ۲۲ ژوئن در کومپین به امضاء رسید. چون خط محاصره شده بود، آلمانها از پشت به چند سنگر دیگر نیز حمله کردند که در تصرف هر کدام از آنها ناموفق بود. استحکامات اصلی هنوز سالم بودند، برخی فرماندهان آمادهٔ مقاومت بودند، حملهٔ ایتالیاییها نیز به خوبی کنترل شده بود. با این وجود، ماکسیم ویگان سند تسلیم را پذیرفت و به نیروهایش دستور داد از استحکامات خارج شوند تا به اردوگاه اسرای جنگی برده شوند.
ژوئن ۱۹۴۴ زمان حملهٔ متفقین، خط که اکنون در دست آلمانها بود، یکبار دیگر مورد حمله قرار گرفت. جنگ تنها قسمتهایی از استحکامات نزدیک متز و شمال الزاس را تا پایان ۱۹۴۴ درگیر خود کرد. در طول حملهٔ «عملیات شمالی» آلمان، در ژانویهٔ ۱۹۴۵ استحکامات و برجکهای تیراندازی توسط متفقین مخصوصاً در منطقهٔ هاتنریترشوفن مورد استفاده قرار گرفت و آلمانها که این را پیشبینی کرده بودند، از تانکهای شعلهافکن استفاده کردند. در یک مقطع، ژنرال مارتین دستور گرفت که از خط ماژینو علیه یگانهای آلمانی استفاده کند، در نتیجه او درهای پناهگاههای بتنی را قفل و کلیدش را به یکی از همکارانش داد. وقتی همکارش دستور گرفت که برای تقویت شهرهای فرانسه، به جنوب برود، مارتین مجبور به عقبنشینی از حملهاش شد و خود را در حال تعقیب شدن توسط لشکر زرهی آلمان دید که استحکاماتش نیز به رویش بسته شدهاند. او مجبور به استفاده از مهندسین فرانسوی و سربازانی که تونل میکنند برای ورود به سنگرها شد که بعداً توسط آلمانها تصرف شدند.
پس از جنگ جهانی دوم
بعد از جنگ اختیار اداره این خط به فرانسه بازگشت و تغییراتی در آن اعمال شد. بهرهگیری از خط ماژینو با پیشرفت مستقل فرانسه در تولید تسلیحات هستهای به سال ۱۹۶۰ پرهزینه و بیفایده گشت. برخی از قسمتهای بزرگ آن تبدیل به مراکز فرماندهی شدند و هنگامی که فرانسه در سال ۱۹۶۶ از عضویت پیمان نظامی ناتو خارج شد، این خط تقریباً متروکه شده بود با عقبنشینی ناتو از این تأسیسات و تخلیه و تحویل آن به نیروهای فرانسوی به عموم مردم واگذار شدند و برخی قسمتهای قدیمی آن تبدیل به زیرزمینهای تولید شراب، مزارع تولید قارچ و حتی دیسکو گشتند. علاوه بر آن تعدادی منازل خصوصی نیز بر روی برخی سنگرهای بلوکی ساخته شد.
استحکامات اورجس روچونویلرز تا سال ۱۹۹۰ همچنان به عنوان مرکز فرماندهی نیروی زمینی نگهداری میشد؛ اما این اواخر بسته شدهاست. همچنین استحکامات اورجس هاچولد برای استفاده نیروی هوایی به صورت فعال باقیمانده و به عنوان تأسیسات حفاظ شده فرماندهی برای نیروی هوایی تحت با عنوان پایگاه هوایی درچینبرن نگهداری میشود. در سال ۱۹۶۸ هنگامی که برای یافتن محلی به منظور استفاده در فیلم در خدمت سرویس مخفی ملکه، تهیهکننده فیلم هری سالتزمن از روابط خود با مسئولان فرانسوی بهره جست تا بتواند از بخشی از خط ماژینو را برای «مرکز فرماندهی ارواح» در فیلم خود استفاده کند. سالتزمن به کارگردان هنری فیلم ساید کین پیشنهاد داد تا از سفر در کل مجتمع برای فیلم خود استفاده کند اما کارگردان به دلیل سخت بودن و شرایط پیچیده نورپردازی موافقت نکرد و برای کاهش هزینهها مدل مصنوعی آن را در استودیو ساختند که در نتیجه این ایده کنار گذاشته شد.
نگارخانه
منابع
- فاولر، ویل، اسلحه و جنگافزارها در دوران جدید، انتشارات دلهام.
- ویکیپدیای انگلیسی
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ خط دفاعی ماژینو موجود است. |