خویشفرمانی
خویش فرمانی (یا حاکمیت فرد، حاکمیت فردی یا خودمختاری فردی) مفهوم مالکیت فرد بر خود است، که به صورت حق اخلاقی و طبیعی یک فرد برای داشتن یکپارچگی بدنی، و کنترل کنندهٔ انحصاری بدن و زندگی خویش بودن ابراز میشود. به گفته جی. کوهن، مفهوم خویش فرمانی این است که «هر شخص، در خصوص خود و قدرتهای خود، از حقوق کامل و انحصاری استفاده و کنترل برخوردار باشد، و نتیجتاً خدمت یا محصولی را به کسی مدیون نباشد جز چیزی که با وی برای تأمین آن قرارداد امضا کرده باشد.»[1]
بخشی از مجموعهٔ لیبرترینیسم |
لیبرترینیسم |
---|
|
فیلسوفانی چون رییس-ماگ و دیل دیویدسن آنهایی را که ذهنیت خویش فرمانی دارند افرادی حاکم توصیف کردهاند که اقتدار و حاکمیت تمام بر انتخابهای خود بدون دخالت قدرتهای حاکم دارند، به شرطی که حقوق دیگران را نقض نکرده باشند. این باوری مرکزی در لیبرالیسم کلاسیک و فلاسفه سیاسی فردگرایانه مانند مخالفت با بردگی، خودگرایی اخلاقی، لیبرترینیسم مبتنی بر حقوق، آبجکتویسیم و آنارشیسم فردگرا است.
به نظر فیلسوف سیاسی آنارشیست، لیبرالیسم و آنارشیسم دو فلسفه سیاسی اند که اساساً درگیر آزادی فردی هستند ولی با این وجود از یکدیگر به راههای بسیار متمایزی متفاوتند. آنارشیسم با لیبرالیسم در داشتن تعهدی رادیکال به آزادی فردی شریک است در حالی که روابط مالکانه رقابتی لیبرالیسم را رد میکند.[2]
منابع
http://en.wikipedia.org/wiki/Self-ownership
- Cited in The Blackwell Dictionary of Western Philosophy. 2004. Blackwell Publishing. p. 630
- L. Susan Brown. The Politics of Individualism: Liberalism, Liberal Feminism, and Anarchism. BLACK ROSE BOOKS LID. 1993