شاندل
شاندل (۲ آذر ۱۳۱۲، فرانسه – ۲۹ خرداد ۱۳۵۶،تونس) نام یک شخصیت غیرواقعی و نمادین است که در برخی نوشتهها و سخنرانیهای علی شریعتی نام برده میشد و توسط خود او ساخته شده[6](یا به زبان دیگر خود شریعتی است) شاندل در زبان فرانسوی به معنا شمع است[7] از طرفی شمع تخلص مورد استفاده شریعتی بود که از کنار هم گذاشتن حروف اول کلمات (شریعتی، مزینانی، علی) که سازنده نام علی شریعتی مزینانی بودند به وجود آمد. تا سالها کسی از یک شخص بودن شریعتی و شاندل خبر نداشت و سالهای بعد از فوت او جستجوگران در یافتن فردی به نام شاندل عاجز مانده بودند تا زمانی که مطالعاتی بر دست نوشتههای شخصی وی صورت گرفت و با نشانههایی در خصوص شاندل گذاشته بود به یکسان بودن شخصیت شاندل و علی شریعتی پی بردند.[8]
از سلسله مقالات دربارهٔ |
علی شریعتی |
---|
|
|
شاندل | |
---|---|
زادهٔ | ۲ آذر ۱۳۱۲ (زاد روز علی شریعتی)[2] فرانسه |
درگذشت | ۹ اسفند ۱۳۴۶ (تاریخی سمبولیک با اشاراتی بیوگرافی)[3][4] تونس[3][4] |
علت درگذشت | بر اثر حادثه[3][4] |
ملیت | فرانسوی، تونسی[5] |
پیشه | نویسنده، شاعر، شرقشناس[5] |
آثار | گفتگوهای تنهایی (بعد از مرگ علی شریعتی در دستنوشتههای شخصیش مجموعهای به همین نام یافت شد) |
عنوان | پروفسور شاندل |
دین | اسلام[3][5] |
تخلص شمع
شمع سرواژهای از کلمات { شریعتی، مزینانی، علی }سازنده نام علی شریعتی مزینانی است.[8]
اولین استفادهها از تخلص شمع
در سالهای آغازین دهه ۳۰، شریعتی که جوانی ۲۰ ساله بود اشعارش را با نام مستعار «شمع» در روزنامه خراسان به چاپ میرساند. دلیل این عمل این بود که پدرش محمدتقی شریعتی از روشنفکران و فعالان سیاسی–مذهبی مطرح آن زمان بود و علی شریعتی نمیخواست نامش را فاش کند[8] یا گمان میکرد که اشعارش کیفیت بالایی ندارند و هنوز پخته نیستند و هیچ وقت قصد انتشار آنان را نداشت
شعرهایم سوزانده شود که نماند مگر «قوی سپید» و «غریب راه» و «در کشور» و «شمع زندان» (وصیت نامه)[9][10]
اما او برخی از اشعارش را با نام خود در این روزنامه به چاپ رسانید[11] اولین شعر او «شمع زندان» نام داشت که شمع نماد خود شریعتی بود[8][12]
تبدیل شدن «شمع» به یک تخلص حرفهای
علی شریعتی اکثر مقالات حرفهای و علمی خود را به نام خود در روزنامه خراسان به چاپ میرسانید و گاهی از نام «شمع» استفاده میکرد اما بعدها در نشریه ایران آزاد، ارگان سازمانهای اروپایی جبهه ملی ایران، و همچنین در نشریه نامه پارسی با نام مستعار «شمع» در آن مطلب مینوشت.[2][13] دلیل این کار برای داشتن امنیت و پنهان ماندن از چشم ساواک بود
تولد شاندل
در بازگشت به ایران، مشخصا از نیمه دوم دهه ۴۰ ردپای شاندل در آثار و گفتار شریعتی پیدا میشود.[14][15][16][17][18][19][20][21][22][23][24][25] شاندل، ترجمه فرانسوی «شمع» است و شریعتی او را یک شاعر و نویسنده و شرقشناس آزادیخواه تونسی فرانسوی نژاد و متولد از پدری روحانی و مادری فئودال معرفی میکند[5] (شخصیتی بسیار شبیه پیشه و خانواده شریعتی) و در بین برخی از سخنانش از او نقل قول میکند
به قول شاندل: دنیای امروز تمام زندگی اش را وقف کرده تا ابزار زندگی بسازد.[26]
شریعتی در برخی از نوشتهها و گفتههایش از شاندل به عنوان فردی بسیار توانا و دانشمند یاد میکند تا جایی که در کتاب کویر، شاندل را یکی از معبودهایش معرفی میکند.[3] طبق نوشتههای شریعتی شاندل در تاریخ ۲ آذر ۱۳۱۲ (زادروز علی شریعتی) متولد شدهاست و در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۴۶ (تاریخی سمبولیک با اشاراتی بیوگرافی) در حادثهای جان باخته
شریعتی دربارهٔ شاندل یا به زبانی دیگر دربارهٔ خود این گونه مینویسد:
«و دیگران و دیگران… پروفسور شاندل که در هیچ قالبی نتوانستم محصورش کنم و به قول جلال آل احمد: «هر جایی جوری بود و همهجا یکجور» و هر لحظه جلوهای دیگر داشت و در همه تجلیهای رنگارنگ و شگفتش یک روح آشکار بود و همواره از بودا تا دکارت در نوسان بود و شرق و غرب را، گذشته و آینده را و زمین و آسمان را زیر پا میگذاشت و لحظهای آرام نداشت و در حادثهٔ صبح بیستوهشتم فوریهٔ سال ۱۹۶۷ برای همیشه آرام گرفت.»[3]
او به شاندل کتابی به عنوان گفتگوهای تنهایی نسبت میدهد اما بعد از مرگ او در بین نوشتههای منتشر نشده اش مجموعهای به همین نام (گفتگوهای تنهایی) یافت میشود که در آن چنین آمدهاست و به صورت غیر مستقیم به ارتباط شاندل و خودش اشاره شدهاست
"... نخستین شعری که سرودهام، "شمع" بودهاست، منتهی "شمع زندان". رابطهای دیگر نیز میان من و شمع هست، که بسیار شگفتانگیز است، بسیار، اما نمیتوان گفت، شاید در آینده روزی برسد که بتوان، اما امروز نمیتوان. گذشته از آن، شمع، یک نوع خود من است، مگر نه شمع مجموعهٔ حروف اول اسامی من است…"[27]
فلسفه شاندل
به گفته محققان شاندل تنها یک تخلص برای علی شریعتی نبود بلکه فرد آرمانی بود که شریعتی میخواست او باشد! به همین دلیل هر گاه که در بین سخنرانیها یا کتابهایش جملاتی را از بزرگان و فیلسوفان میآورد هیچگاه جملهای به نام خودش در بیان آنان نمینوشت بلکه جملهای به نام شخصی به اسم شاندل را میگفت که در حقیقت نماینده خود او بود یک نظریه هم این است که شریعتی باور داشت در کشورهای از نظر فرهنگی عقبمانده، وقتی «نقل قول» میکنیم و حرفی را از قول کسی میگوییم، این، اثربخشتر است و به همین دلیل گاهی از شاندل نقل میکرد.[28]
منابع
- «شاندل». پایگاه اطلاعرسانی دکتر شریعتی.
- شریعتی مزینانی، سوسن، شاندل یا شریعتی؟، من، کدام است؟، روزنامه شرق، ۲ آذر ۱۳۹۲
- شریعنی مزینانی، علی؛ هبوط و کویر، مجموعه آثار ۱۳، معبودهای من
- «معبودهای دکتر شریعتی». پایگاه اطلاعرسانی دکتر شریعتی. بایگانیشده از اصلی در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۱. دریافتشده در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۱.
- شریعنی مزینانی، علی؛ گفتگوهای تنهایی، مجموعه آثار ۳۳
- امیررضایی. «میزگرد دوم پیرامون شناخت شخصیت شریعتی». پایگاه اطلاعرسانی دکتر شریعتی.
- «Chandelle». google translate.
- شریعتی مزینانی، سوسن، مقاله: شاندل یا شریعتی؟، من، کدام است؟، روزنامه شرق، ۲ آذر ۱۳۹۲
- علی شریعتی مزینانی. «وصیتنامه کامل دکتر شریعتی».
- علی شریعتی مزینانی. «وصیت شریعتی». دفتر اسناد شریعتی.
- «شعر دکتر شریعتی در روزنامه خراسان». بنیاد فرهندی دکتر شریعتی. بایگانیشده از اصلی در ۴ مارس ۲۰۱۶. دریافتشده در ۱۳ اوت ۲۰۱۵.
- علی شریعتی مزینانی. «شعر شمع زندان دکتر شریعتی». روزنامه خراسان.
- علی شریعتی مزینانی. «ایران آزاد». ایران آزاد. بایگانیشده از اصلی در ۱۸ آوریل ۲۰۱۶. دریافتشده در ۱۳ اوت ۲۰۱۵.
- شریعنی مزینانی، علی؛ هبوط و کویر، مجموعه آثار ۱۳
- شریعنی مزینانی، علی؛ انسان، مجموعه آثار ۲۴
- شریعنی مزینانی، علی؛ انسان بی خود
- شریعنی مزینانی، علی؛ انسان، اسلام و مکتبهای مغربزمین
- شریعنی مزینانی، علی؛ انسان و تاریخ
- شریعنی مزینانی، علی؛ انسان و اسلام
- شریعنی مزینانی، علی؛ بازگشت به کدام خویش
- شریعنی مزینانی، علی؛ ما و اقبال
- شریعنی مزینانی، علی؛ شیعه یک حزب تمام
- شریعنی مزینانی، علی؛ حج
- شریعنی مزینانی، علی؛ نیایش
- شریعنی مزینانی، علی؛ فاطمه، فاطمه است
- شریعنی مزینانی، علی؛ انسان، مجموعه آثار ۲۴، صفحه ۱۴، بند دوم
- شریعنی مزینانی، علی؛ گفتگوهای تنهایی، مجموعه آثار ۳۳، صفحهٔ ۱۳۲
- «علی شریعتی «پروفسور شاندل» است». ایسنا.