محفل روحانی ایران
دستور تشکیل محافل روحانی توسط بهاءالله در کتاب اقدس داده شدهاست و حداقل تعداد اعضای این جمع را ۹ نفر اعلام میکند.[1] اولین محفل روحانی رسمی در تهران و در سال ۱۸۹۷ تحت نظر عبدالبهاء و توسط «حاجی آخوند» (ملا علیاکبر شهمیرزادی، معروف به «حاجی آخوند»؛ یکی از مبلغان پیشین دین اسلام و جزو ۱۹ حواری حسینعلی نوری-نخستین پیروان بهاءالله-[2][3]) از ایادیان امرالله تشکیل شد. به خاطر آزار و اذیت بهائیان ایران این محفل هم وظیفه محلی و هم ملی را بر عهده گرفت.[4] محفل روحانی ایران در سال ۱۳۶۲ و پس از انقلاب، توسط نظام جمهوری اسلامی در ایران غیرقانونی اعلام شد.[5] و پس از آن جمع جایگزین یاران ایران مسئولیت اداره امور جامعه بهائی را بر عهده گرفت.
شخصیتهای اصلی | |
نوشتهها | |
کتاب اقدس - کتاب ایقان | |
مؤسسات | |
تاریخچه | |
شخصیتهای برجسته | |
بیشتر | |
نشانهها - احکام |
پس از انقلاب
اولین محفل روحانی ایران
از ابتدای انقلاب تا نیمه سال ۱۳۵۹، اعضای محفل روحانی ملی بهطور مستمر مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. در اسفند ماه ۱۳۵۸، حسین نجی، عضو محفل روحانی ملی، تلگرامی به خمینی، رئیسجمهور بنی صدر، دادستان کل دادگاه انقلاب، علی قدوسی و سازمان مرکزی نظام پزشکی فرستاد و در آن چندین فقره حمله به منزل مسکونیاش توسط افراد مسلح و دستگیری همسرش را شرح داد. وی خواستار توصیه در مورد چگونگی توقف این تعرضات شد. شکایت نامبرده چندان مورد توجه قرار نگرفت.[6] هر نه عضو محفل روحانی ملی به همراه دو نفر از معاونین مشاوره قارهای در یکی از جلسات محفل روحانی ملی در یک منزل شخصی، توسط افراد سپاه پاسداران انقلاب در ۳۰ مرداد ۱۳۵۹ و بدون رعایت تشریفات قانونی دستگیر شدند.[7] خانوادههای ناپدیدشدگان مصرانه مورد را از زمان ناپدید شدن این افراد تا بهمن ماه ۱۳۵۹، طی ملاقات با دادستان کل کشور، قدوسی، رئیس قوه قضاییه، محمد بهشتی و سخنگوی مجلس، اکبر هاشمی رفسنجانی دنبال کردند. در ملاقاتی در تاریخ نوزدهم شهریور ۱۳۵۹، رفسنجانی تأیید کرد که دستور دستگیری یازده بهایی صادر شده بود، اما گفت که اعضای خانواده زندانیان نمیتوانند تا تکمیل مراحل بازپرسی با آنها ملاقات کنند. با این وجود، در تاریخ هفدهم مهر ۱۳۵۹، رفسنجانی حرفش را عوض کرد و مدعی شد که دولت هیچ عضو محفل روحانی را بازداشت نکردهاست و در عوض قضیه ناپدید شدن بهاییان را بهطور غیرقابل قبولی به یک گروه مستقل نسبت داد.
سرنوشت نه عضو محفل روحانی ملی و دو تن از معاونین مشاوره قارهای نامعلوم باقی ماندهاست. اگر چه گزارشهایی مبنی بر اینکه این افراد در زندان اوین به مدت کوتاهی در بازداشت بودهاند وجود دارد، هیچ گونه خبری از آنها از تاریخ ۷ شهریور ۱۳۵۹ به دست نیامده و اکنون همگی متوفی تلقی میشوند.
محمد موحد، مانند اعضای دیگر نخستین محفل روحانی ملی بهائیان ایران (پس از انقلاب ۱۳۵۷)، برای همیشه، ناپدید شد.[8]
دومین محفل روحانی ایران
در فاصله کوتاهی بعد از ناپدید شدن اعضای اولین محفل روحانی ملی، ایرانیان بهایی گرد هم آمدند تا اعضای جدید محفل روحانی ملی را انتخاب نمایند. اعضای دومین محفل روحانی ملی همگی واقف بودند که ممکن است سرنوشت پیشینیان خود را داشته باشند.
مسؤولین سریعاً اعضای جدید محفل را مرکز توجه خود قرار دادند. سازمان عفو بینالملل گزارش داد که در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۶۰، مقامات ایرانی هشت عضو از نه عضو محفل روحانی ملی را در خانه ذوق الله مؤمن دستگیر کردند.
دستگیرشدگان عبارت بودند از: مهدی امین امین، جلال عزیزی، عزتالله فروهی، ژینوس نعمت محمودی، محمود مجذوب، قدرتالله روحانی، سیروس روشانی و کامران صمیمی. آقای مؤمن و فریده صمیمی، همسر کامران صمیمی، منشی محفل، که در پذیرایی کمک میکرد نیز بازداشت شدند. سازمان عفو بینالملل، یادداشتی جهت واکنش فوری صادر کرد و خواستار فرستادن اعتراض توسط پست و تلگرام، مستقیماً به رئیس دیوانعالی کشور، موسوی اردبیلی، معاون نخستوزیر، میرحسین موسوی و دادستان کل، مهدی ربانی املشی و درخواست اطلاعات راجع به محل نگهداری دستگیرشدگان، شد. سازمان عفو بینالملل همچنین خواستار ارسال اعتراض به وزارت امور خارجه و وزیر کشور شده بود.
در ۶ دی ۱۳۶۰، هشت نفر از نه عضو دومین محفل روحانی ملی ایران بدون محاکمه اعدام شدند. بعد از انکار ابتدایی این اعدامها، اردبیلی، رئیس جدید قوه قضاییه، سرانجام اعلام کرد که هشت بهایی به جرم جاسوسی برای قدرتهای خارجی اعدام شدهاند. اردبیلی به سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفت که هیچ انگیزه و مبنای مذهبی دلیل این اعدامها نبودهاست. در اواخر همان ماه، محمدی گیلانی، رئیس دادگاههای انقلاب مرکز، اعدام اعضای دومین محفل روحانی ملی را به این صورت توجیه کرد که عضویت در جامعه بهایی مترادف با جاسوسی برای سازمانهای استعماری است.
اگرچه اعدامها رسماً اعلام نشدند، بهاییان موفق به کشف محل دفن اجساد در بخش کافرین قبرستان خاوران شدند. بعضی از اجساد به صورت دسته جمعی دفن شده بودند. دختر ژینوس نعمت محمودی، گزارش داد که بعضی از خانوادهها برای اطلاع از محل اجساد عزیزان خود مجبور شدند که اول بهای گلوله مصرف شده برای اعدام را بپردازند.
همهٔ اعضای دومین محفل روحانی ملی بهائیان ایران (پس از انقلاب ۱۳۵۷) نیز یعنی کامران صمیمی، ژینوس نعمت محمودی، محمود مجذوب، جلال عزیزی، مهدی امین، عزت فروهی، سیروس روشنی و قدرت روحانی، در دی ۱۳۶۰، تیرباران شدند.[9]
سومین محفل روحانی ایران
در ۷ شهریور ۱۳۶۲، دادستان کل انقلاب، سید حسین موسوی تبریزی، تمام فعالیتهای جمعی و تشکیلاتی بهاییت در ایران را ممنوع اعلام نمود. این دستور انحلال سومین محفل روحانی ملی و حدود ۴۰۰ محفل روحانی محلی را الزامی میکرد. عضویت در هرگونه تشکیلات بهایی یا فعالیتی که باعث تشویق مذهب برای غیر بهاییان میشد به شدت ممنوع شده بود. دولت صدور این دستور را با این ادعا که تشکیلات بهائی محارب و توطئهگر شناخته میشوند و در فعالیتهای جاسوسی شرکت میکنند توجیه نمود.
موسوی تبریزی، دادستان کل انقلاب، در مصاحبهای با کیهان هوایی، روزنامه وابسته به دولت، اظهار داشت: «جاسوسی میکنند برای دیگران و تحریک و اخلال در بعضی کارها میکنند … این مسائل باعث شده که ما همین الآن اعلام کنیم که تمام فعالیتهای جمعی و تشکیلاتی بهاییت در ایران ممنوع و تا حال هم ممنوع بوده و دولت جمهوری اسلامی ایران و قانون اساسی اینها را به رسمیت نشناخته»
قبل از اینکه محفل روحانی ملی ممنوعیت را بپذیرد، در رد اتهامات دولت نامه سرگشادهای به رهبران ایرانی نوشت. این نامه به اذیت و آزار بهاییان در جمهوری اسلامی اشاره کرد و از مردم ایران، دولت اسلامی و خدا خواست تا حقوق انسانی آنان را به رسمیت بشناسند. این نامه آخرین عمل محفل روحانی ملی در قبل حقشان به عنوان شهروند ایرانی و به عنوان انسان از انحلال داوطلبانه بود.
علیرغم انحلال داوطلبانه، مقامات جمهوری اسلامی به اذیت و آزار و ایجاد رعب و وحشت بین اعضای سابق محفل روحانی ملی و محلی و سایر مقامات اداری آن در سراسر ایران و نیز کسانی که این نامه سرگشاده را در دفاع از بهاییان امضاء کرده بودند ادامه دادند. در اواسط سال ۱۳۶۲، بیش از ۵۰۰ تن از بهاییان که اکثر آنها از اعضای سابق محفل بوده یا با این اعضا در ارتباط بودند بدون هیچ اتهامی دستگیر شدند.
سرانجام، همهٔ اعضای سومین محفل روحانی ملی بهائیان ایران (پس از انقلاب ۱۳۵۷) یعنی فرید بهمردی، جهانگیر هدایتی، شاپور مرکزی، فرهاد اصدقی، اردشیر اختری و امیرحسن نادری نیز اعدام شدند.[10]
یاران ایران
تمام مؤسسات انتخابی و انتصابی بهائی در ایران از سال ۱۹۸۳ (۱۳۶۲) ممنوع اعلام شد و اکثر اعضای سه محفل روحانی ملی اداره کنندهٔ امور بهائیان به قتل رسیدند. در نبود این محافل یک مجمع موقت با عنوان «یاران ایران» با اطلاع کامل حکومت تشکیل شد که به امور اولیهٔ جامعهٔ سیصدهزار نفره بهائیان ایران رسیدگی کند.[11]
تمام مسئولین حکومتی از سال ۱۹۸۳ (۱۳۶۲) تا کنون از وجود این گروه اطلاع داشتهاند. در حقیقت در تمام این سالها مقامات دولتی منظماً، هرچند غالباً بهطور غیررسمی، با اعضای این هیئت در تماس بودهاند. جامعه بهائی ادعا میکند این که میگویند یاران ایران یک گروه غیرقانونی است به کلی بیپایهاست.[11]
آخرین اعضای این گروه که در ایران مسئولیت مدیریت جامعه بهائی را بر عهده داشتند عبارتند از:
- فریبا کمالآبادی
- جمالالدین خانجانی
- عفیف نعیمی
- سعید رضایی
- بهروز توکلی
- وحید تیزفهم
- مهوش ثابت.
شش نفر از آنان در تاریخ ۱۴ می ۲۰۰۸ (۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷) در منزل خود، دستگیر شدند. هفتمین نفر، پیش از اعضای دیگر و در تاریخ ۵ مارس ۲۰۰۸ (۱۵ اسفند ۱۳۸۶) در مشهد، دستگیر شد. یاران ایران، بعد از گذراندن ده سال حبس، از زندان، آزاد شدند.[12]
جستارهای وابسته
منابع
- کتاب اقدس بند ۳۰، همچنین یادداشت ۴۹ و ۵۰ صفحهٔ ۱۳۹
- هوشنگ گهرریز، حواریون بهاءالله، ۱۲۲.
- Moojan Momen (December 1985). "ʿALĪ AKBAR ŠAHMĪRZĀDĪ". Encyclopedia Iranica. Online Edition. Retrieved 1 May 2020.
- Moojan Momen, “Haji Akhund,” http://www.northill.demon.co.uk/relstud/akhund.htm بایگانیشده در ۷ مه ۲۰۰۶ توسط Wayback Machine.
- «اظهارات دادستان کل انقلاب…» کیهان هوایی، ۱۳۶۲/۶/۳۰
- ترجمه «نامه دکتر نجی، عضو محفل روحانی ملی (۱۳۵۹) (NSA)» (موجود در آرشیو مرکز اسناد حقوق بشر ایران).
- «گزارش جامعة بینالمللی بهاییان به کمیسیون فرعی سازمان ملل در مورد جلوگیری از تبعیض و حمایت از اقلیتها»، جلسه سی و چهارم، ۶ شهریور ۱۳۶۰. مطابق «دنیای بهایی هجدهم»، رک. زیرنویس ۱۱۳، ص. ۲۵۷، افرادی که ناپدید شده عبارت بودند از: آقایان عبدالحسین تسلیمی، هوشنگ محمودی، ابراهیم رحمانی، دکتر حسین نجی، منوچهر قائم مقامی، عطاالله مقربی، یوسف قدیمی، خانم بهیه نادری و دکتر کامبیز صادق زاده. دو نفر از معاونین مشاوره قارهای، دکتر یوسف عباسیان و دکتر حشمت الله روحانی نیز ناپدید شدند.
- نگار، سپهر عاطفی روزنامه. «محفلی که ناپدید شد». BBC Persian. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۱-۲۳.
- نگار، سپهر عاطفی روزنامه. «محفلی که ناپدید شد». BBC Persian. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۱-۲۳.
- نگار، سپهر عاطفی، روزنامه. «محفلی که ناپدید شد». BBC Persian. دریافتشده در ۲۰۱۸-۰۱-۲۳.
- Jailed Iranian Baha'is should be released, not put on trial, says BIC
- «بانک زندانیان». خبرگزاری هرانا. دریافتشده در ۲ اوت ۲۰۱۶.
پیوند به بیرون
- «عدالت انقلابی - مستند». بیبیسی فارسی. ۲۴ مهر ۱۳۹۴. دریافتشده در ۱۳ مرداد ۱۳۹۵.