مکتب وقوع
مکتب وقوع به سبکی از شعر فارسی گفته میشود که از اواخر قرن نهم تا اوایل قرن یازدهم هجری رواج داشت و در دورهً زمانی بین سبک عراقی دورهٔ تیموری و سبک هندی پدیدار شد. ویژگی «اشعارِ وقوعی»، سادگی، پرهیز از صنایع بدیعی و اغراقهای شاعرانه، کاربرد اصطلاحات و زبان عامیانه و بیان صریح و بیپیرایهٔ وقایعی است که بین عاشق و معشوق میگذرد. محتشم کاشانی، وحشی بافقی، لسانی شیرازی، اهلی شیرازی، فغانی شیرازی، اشرف جهان قزوینی، هلالی جغتایی و لحافدوز همدانی از معروفترین سخنوران این مکتب بهشمار میروند.
شعر وقوع عمدتاً به اشعار عاشقانه اختصاص دارد و معشوق نیز در آن مذکر است. پرویز ناتل خانلری در این مورد مینویسد: «در مکتب وقوع معشوق مرد است، زیرا اصل بر حقیقتگویی است و ازاینرو سخنگفتن از زن خطرناک است». اما سیروس شمیسا معتقد است: «قبل از مکتب وقوع هم سخنگفتن از معشوقِ زن چندان مرسوم نبودهاست»، و ازآنجاکه در آن دوران «نَقل مجالسِ عشاق و رندان، ماجراهایی که بین آنان و معشوق مذکر گذشتهبود» و در این مکتب نیز اصل بر حقیقتگویی و بیان صادقانهٔ وقایع و حالات عاشق و معشوق است.
از لحاظ زبانی سبک وقوع اساس را بر ساده گویی و پرهیز از پیچیدگی های زبانی گذاشت و تاثیر آن بر غزل معاصر بویژه در غزل گفتار که توسط آرش آذرپیک در دهه هفتاد معرفی شد انکارناپذیر است اگرچه شاعرانی همانند محمدعلی بهمنی ، هومن ذکایی ، منوچهر نیستانی و... نیز تحت تاثیر این دبستان ادبی بوده اند.
شاخهای از مکتب وقوع به اشعار واسوخت اختصاص مییابد. واسوخت در لهجهٔ فارسی هندوستان بهمعنی اعراض و دوریگزینی بود و به شعری گفته میشود که شاعر بهجای نازکشی و ستایش معشوق، تهدید به رهایی میکند. این شیوهٔ بیان بهویژه در اشعار وحشی بافقی دیده میشود.
نمونهها
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید | داستان غم پنهانی من گوش کنید | |
قصهٔ بیسروسامانی من گوش کنید | گفتوگوی من و حیرانی من گوش کنید | |
خاست غوغایی و زیبا پسری آمد و رفت | شهر برهم زده تاراجگری آمد و رفت | |
تیغ بر کف عرق از چهره فشان خلقکُشان | شعلهٔ آتش رخشان شرری آمد و رفت | |
- ۱. سوی باغ آهنگ دارد یار فارغبال من / خشمگین میبیندم یعنی میا دنبال من (شهیدی، دیوان، ش ۷۷۰: ۲۷)
- ۲. خوش آن شبی که در آغوش گیرمش تا روز / به زیر پهلوی او دست من به خواب رود (شهیدی، خلاصه، چشمه، ۵۵۳)
- ۳. چو نتوانم که گویم پیش او عیب رقیبان را / نویسم روز طوماری و شب در کویش اندازم (شرفجهان، ۱۳۵ و غزلان الهند، ۱۵۱)
- ۴. دیوانهوش روم ز درت خلق را بَرَم / از راه دیگر آیم و تنهات بنگرم (شرف جهان، ۱۳۴؛ غزلان الهند، ۱۵۱)
- ۵. میکرد شب شرف ز تو در کنج غم گله / شرمندهام که در پس دیوار بودهای (شرفجهان، ۱۶۲؛ مکتب، ۲۶۴)
- ۶. به خانهاش روم و این کنم بهانهٔ خویش / که مست بودم و کردم خیال خانهٔ خویش (حسابی، مجمع الخواص، ۱۶۱)
- ۷. ای پاسبان این خانه را راه دگر پی بردهام / اینجا چو نگشودی درم رفتم که آنجا در زنم (صرفی، خلاصه، قم و ساوه: ۲۳۶)
- ۸. دست رقیب داشت به دست آن نگار مست / خندان زمن گذشت و مرا گریه داد دست (امیر نورالله، تحفه، ۶۵)
- ۹. کرده کاکل را پریشان عزم میدان میکنی / باز از سر، خاطر ما را پریشان میکنی (بوداق بیگ، تحفه، ۳۵۲)
- ۱۰. راهم درون باغ تو دربان نمیدهد / گلگشت را بهانه کن و پیش در بیا (قاضی مسیح الدین، آتشکده، ۱۱۴۷)
- ۱۱. به دربان دی نگه میکرد و میدید از غضب سویم / مرادش این که این دیوانه را بیرون کن از کویم (محتشم، ۱۲۵۸)
- ۱۲. چند گویی که میا و مرو از کوچهٔ ما / میروم، راه من است این، به تو کاری دارم؟ (شجاع کاشانی، مکتب، ۲۲۸)
- ۱۳. چو برخیزد زخواب ناز و بیند سوی خود رویم / بهانه چشم مالیدن کند تا ننگرد سویم (ضمیری، مجمع الخواص، ۱۳۶)
- ۱۴. شبی که وعده نمایی و دیرتر آیی / زمان زمان به درآیم بر آستانهٔ خویش (جذبی، نفایس المآثر)
- ۱۵. خانه چون خالی شود گویم که دست من بگیر / دست میگیرد ولی از خانه بیرون میکند (لسانی، ۱۷۹)
- ۱۶. در سخن بود به غیری چو به راهش دیدم / شد خجل گفت که احوال تو میپرسیدم (ولی دشت بیاضی، مخزن الغرایب، ۵۳۲)
- ۱۷. جستوجوی دگری داشت چو پرسیدم از او / منفعل گشت و به من گفت تو را میجویم (سالک اصفهانی، همان، گ ۴۲۱ ر)
- ۱۸. چو همرهی من آن سرو خوشخرام کند / ز بیم طعنه به هر کس رسد سلام کند (میلی، ۸۲)
- ۱۹. رفتم به مسجد از پی نظارهٔ رخش / دستی به رو گرفت و دعا را بهانه ساخت (میلی، ۵۷)
- ۲۰. وقت نماز پهلوی او جا گرفتهایم / باشد گه سلام، نگاهی به ما کند (مقبول قمی، مکتب، ۷۶۶)
- ۲۱. به پیش او چو نشینم رود به فکر فرو / که از برم به کدامین بهانه برخیزد (داعی اصفهانی، خلاصه، ۱۰۱۳ق: مجلس، گ ۳۹۴ ر)
- ۲۲. گویی به دیگران سخن اما چو من رسم / تا نشنوم حدیث تو خاموش میکنی (هلالی، ۱۹۶)
- ۲۳. مبادا مست من در خانهٔ بیگانهای افتی / همان در خانهٔ من به، اگر در خانهای افتی (رفیعی کاشانی، همان، ۱۸۷)
ابیات از کاروند پارسی، وبلاگ محمود فتوحی رودمعجنی
فهرست شاعران مکتب وقوع
- بابافغانی شیرازی (ف ۹۲۵ ق)
- لسانی شیرازی (ف ۹۴۱ ق)
- محتشم کاشانی (ف ۹۹۶ ق)
- میلی مشهدی (ف ۹۸۳ ق)
- نظیری نیشابوری (ف ۱۰۲۰ ق)
- نوعی خبوشانی (ف ۱۰۱۹ ق)
- وحشی بافقی (ف ۹۹۱ ق)
- ولی دشتبیاضی (ف ۱۰۰۱ ق)
- هاتفی خرجردی (ف ۹۲۸ ق)
- هلالی جغتایی (ف ۹۳۵ ق)
- درویش دهکی
- اهلی شیرازی
- وحید تبریزی
- فهمی استرآبادی
- حیرتی تونی
- فارغی مشهدی
- عزیزی قزوینی
- فضولی بغدادی
- خواری تبریزی
- خواجگی عنایت
- صبری اصفهانی،
- طرحی شیرازی
- شجاع (ملقب به کور)
- کامی قزوینی
- هجری قمی
- حیدر کلیچهپز
- عبدی بیگ نویدی
- کاهی کابلی، قاسم
- ملک قمی
- قیدی شیرازی
- مخدوم شریفی
- نظامالدین هاشمی
- قراری گیلانی
- حسابی نطنزی
- رضایی کاشانی
- میرک صالحی
- حالتی تهرانی
- صرفی ساوجی
- حضوری قمی
- قاضی نورالدین
- غیرتی شیرازی
- یادگاربیگ حالتی
- وقوعی نیشابوری
- وحشتی جوشقانی
- انیسی شاملو، یولقلی
- وقوعی تبریزی
- شعیب جوشقانی
- فسونی یزدی
- نرگسی ابهری
- دوستمحمد اسفزاری
- نسبتی مشهدی
- شریف تبریزی
- غواصی یزدی
- ادهم کاشی
- فارغی قزوینی
- حیدر طهماسبی
- صبوحی هروی
- کاکای قزوینی
- جدایی ساوجی
- عبدی شروانی
- بحثی قزوینی
- مقصود کاشی
- بزمی اردبیلی
- صبوری تبریزی
- قاضی فگاری جوینی
- حزنی اصفهانی
- رشکی همدانی
- طوفی تبریزی
- حقیری تبریزی
- لطفی کفاش
- طبخی قزوینی
- مردمی مشهدی
- مظهری کشمیری
- پیروی ساوجی
- شجاعالدین خلیفه
- پیامی کرمانی
- شجاعالدین غضنفر
- محوی اسدآبادی
- شهودی سبزواری
- کمالی سبزواری
- حاتم کاشانی
- والهی قمی
منابع
- مکتب وقوع پژوهشکدهٔ باقرالعلوم
- شمیسا، سیروس. شاهدبازی در ادبیات فارسی، تهران: فردوس، ۱۳۸۱، صص ۱۹۸–۲۱۴
- سبک واسوخت در شعر فارسی (پیشرو و سرآمد واسوخت محتشم است نه وحشی)، محمود فتوحی رودمعجنی