ویلیام اس. باروز
ویلیام سوارد باروز دوم (به انگلیسی: William Seward Burroughs II) که اغلب با نام ویلیام اس. باروز شناخته میشود نویسنده و هنرمند تجسمی آمریکایی بود. او در کنار آلنگینزبرگ و جککرواک هسته اصلی نسلبیت را تشکیل دادند. باروز از نویسندگان پستمدرنی به شمار میرود که آثارش بر فرهنگعامه تأثیر شگرفی داشته است. وی در طول زندگیاش هجده رمان نوشت. همچنین شش مجموعه داستان و چهار مجموعه مقاله بهمراه پنج دفتر متشکل از مصاحبات و مکاتبات نشر داد. همکاری توأمان با بازیگران و موسیقیدانان داشت و در بسیاری از فیلمها ایفای نقش کرد. ویلیام باروز همچنین هزاران تابلو نقاشی و اثر تجسمی، تحت تکنیک "Gunshot painting" که خود مبدع آن است، خلق کرد.[1]
ویلیام اس. باروز | |
---|---|
زادهٔ | ۵ فوریهٔ ۱۹۱۴ سنت لوئیس، میسوری |
درگذشت | ۲ اوت ۱۹۹۷ (۸۳ سال) لورنس، کانزاس |
علت درگذشت | حمله قلبی |
ملیت | آمریکایی |
محل تحصیل | دانشگاه هاروارد |
پیشه | داستاننویس، مقالهنویس و منتقد اجتماعی |
عنوان | ویلیام لی |
همسر(ها) | جون ولمر |
فرزندان | ویلیام باروز سوم |
امضاء | |
زندگی
ویلیام سوارد باروز در پنجم فوریه ۱۹۱۴ در خانوادهای متمول در سنتلوئیس، میزوری آمریکا متولد شد. در ۱۸۸۰ پدربزرگاش مکانیسم ماشینحساب را تکامل داد و شرکت انترناسیونال باروز را تاسیس کرد که بهواسطهی آن ارث کلانی برای فرزندان و نوههایش بهجا گذاشت، اگرچه برخی زندگینامهنویسان باروز معتقدند که در ثروت خانوادهی باروز اغراق شده است.در هاروارد به مطالعه ی زبان انگلیسی مشغول شد. سپس کارشناسی ارشدش را به انسان شناسی اختصاص داد و پس از آن در دانشکده ی وین پزشکی را گذراند. در ۱۹۴۲، در ارتش ایالاتمتحده آمریکا ثبتنام کرد تا در دورهی جنگجهانی دوم خدمت کند. اما پس از رد شدن از سوی دفترخدماتراهبردی و نیرویدریاییایالاتمتحدهآمریکا، به موادمخدر روی آورد که بر زندگی او اثر بسزایی گذاشت. در ۱۹۴۳ در نیویورک با آلنگینزبرگ و جککرواک آشنا شد. تاثیر توأمان آنها بر یکدیگر منجر به وجود آمدن جنبش نسلبیت شد، که تاثیر تعیین کنندهای بر پادفرهنگ دهه۱۹۶۰ رقم زد.
او اکثر آثارش را بصورت نوشتههای نیمهزندگینامهای نگاشت که منشاء اغلب آنها حاصل تجربیات او از استعمال هروئین می آیند. بیشتر عمرش را مکزیکوسیتی، لندن، پاریس و طنجه زیست. همچنین جنگلهایآمازون را نیز تفرج کرده بود. اشتیاق پیوسته اش مضامینی مانند : عرفان، علمغیب، رمل و جادو بودند که هم در آثار و زندگی اش به کرات دیده شد. اولین رمان حرفهایاش "شیره ای" (Junkie) را در سال ۱۹۵۳ منتشر کرد و موفقیتی کلان نائل شد. اما غالباً او را بهسبب سومین رمانش، ناهارلخت "Naked Lunch" میشناسند. پس از آنکه ناشرش [Grove Press] ناهارلخت، برای لحن تند و منتقدانه ی کتاب مورد شکایت واقع شد، این اثر به یکی از اساسی ترین پروندههای ممیزی در آمریکا تبدیل شد.
اروپا
پس از اتمام دوره در هاروارد، به وین رفت و با جامعه ی دگرباشان مجار-وایمار در هم تنیده شد؛ پسرک نابالغی را برگزید و در مجامع دگرباشان و حلقه ی تبعیدیان شرکت جست. در آنجا بود که دختری بنام "ایلس کلپر" Ilse Klapper ،زنی یهودی که از دولت نازی گریخته بود،[2] دیدار کرد. این دو هرگز در قید رابطه ای عاشقانه نرفتند اما باروز، علیرغم میل والدین اش با او در کرواسی وصلت کرد تا زن بتواند به آمریکا مهاجرت کند. هرچند وصلت شان مدتی بعد فسخ شد اما هردو برای مدت مدیدی دوست باقی مانند.[3] پس از رجعتش با آمریکا، اوضاع روان باروز بای والدین اش مسئله ای بغرنج شد. خصوصا پس از تصمیمی عامدانه مبنی بر قطع یک بند از انگشت کوچک اش برای تحت تأثیر قراردادن مردی که شیفته اش شده بود[4] این واقعه بعدها دستمایه داستان کوتاهی بنام "انگشت" The Finger شد.
جون ولمر
در ۱۹۴۱، باروز وارد رابطه ای با جون ولمر شد. آنها مشترکا با جک کرواک و همسرش در یک آپارتمان زندگی می کردد. در این دوران باروز و کرواک گرفتار پرونده ی قتل لوسین کار بودند که از گزارش آن امتناع کرده بودند.[5]
این واقعه بعدها دستمایه ی رمان "و اسب آبیها در محفظههایشان جوشانده شدند"شد؛ که پس از مرگشان به طبع رسید.[6]
رفته رفته باروز درگیر مصرف مرفین شد. همسرش ولمر نیز به آمفتامین اعتیاد داشت. در بهار ۱۹۴۶، باروز به اتهام جعل نسخه برای مواد مخدر دستگیر شد. که با شفاعت و ضمانت روانپزشک ولمر آزاد گردید.
در سال ۱۹۵۰، در حالیکه این زوج در مکزیک بسر می برند،در تعبی طولانی مبنی بر عدم یافت هروئین و آمفتامین، باروز دست به قوادی و مواخذه ی جنسی از پسران جوان می زند. ولمر از در پی احساس درماندگی بسیار، دست به نوشیدن الکل زده و رفته رفته دچار می گردد.
در ۱۹۵۱،حین بازی ویلیام تل، نقل است سابقه ای مبنی بر تجربه ی این دو در این بازی مشاهده نشده بود. باروز لیوانی را روی سر همسرش گذاشته و شلیک میکند، اما تیر، نه به لیوان بل به سر جون میخورد و جون ولمر درجا کشته می شود. باروز بعدها به بازپرس شرح می دهد : درحال نشان دادن اسلحه به دوستانش بوده که اسلحه از دستش لیز میخورد، به میز اصابت میکند و گلوله شلیک می شود که منجر به کشتهشدن همسرش میشود. باروز ۱۳ زندان می گذراند تا زمانی که برادرش با تطمیع و ارتشاء قضات و افسران او را در حالی که منتظر دادرسی است، به قید وثیقه آزاد می کند.[7] بعدها باروز در غیاب، به دو سال حبس تعلیقی محکوم می شود.[8]
مرگ ولبرگ حتی آلن گینزبرگ را عجین و متأثر می کند. گینزبرگ بعدها در رثای او می نویسد : جون، چه نوعی از وقوف مرده ؟ آیا هنوز حب آشنایان مردنی ات را داری ؟ از ما چه به یادت می آید ؟
همچنین گینزبرگ در "Burroughs: the Movie"، نقل می کند " ولبرگ تا قبل از روزهای رهنمون به مرگ اش شخصیتی با گرایش به خودکشی به نظر می رسید و همین ممکن است دلیل پذیرش چالش بازی ویلیام تل در نزد او باشد.[9]
بعدها باروز نقش مرگ ولمر در سرنوشت ادبی اش را اساسی قلمداد کرد. شخصی که قلم اش را در معرض تسخیر روحی نحس قرار داد.
وی دستگیر و به قید وثیقه بازداشت میشود. سپس، به طنجه میگریزد. پس از بازگشتش ایالات متحده، در محاکمهایغیابی متهم به قتل شده و به دو سال حبس تعلیقی محکوم می شود.[10][11]
باروز پس از ترک مکزیک، برای چندین ماه به آمریکای جنوبی در پی روانگردان گیاهی "آیاهواسکا" کشانده می شود.
که به او متعهد شده بودند برایش خاصیت تله پاتی و تواردی در پی دارد.
مرگ
ویلیام باروز پس از چندین جراحی "سرخرگ کرونری" سرانجام در دوم آگوست 1997 در کانزاس، بر اثر حمله ی قلبی درگذشت.
باروز از نگاه دیگران
اغلب او را یکی از پرنفوذ ترین نویسندگان سده ی بیستم قلمداد می کنند؛ چنانکه نورمنمیلر او را "تنها نویسندهی زندهی آمریکایی که نبوغ دارد." توصیف کرد.[12]
جک کرواک دربارهی ویلیام باروز مینویسد: "از زمان جاناتانسوئیفت تا امروز، باروز بزرگترین نویسندهی هجو نویس بوده است."[13]
او شهرتش را به واسطهی انهدام مادامالعمر نظامهای اخلاقی، سیاسی و اقتصادی جامعهی مدرن آمریکا کسب کرد که به واسطهی بیان هجوی و هزل او رقم خورد. جی.جی.بالارد : "مهمترین نویسندهای که پس از جنگجهانی دوم ظهور کرده" میخواندش.
ال یورگنسن نقل می کند "در سال ۱۹۹۳،روزی برای استعمال در خانه ی باروز جمع شده بودیم و باروز تصمیم به تزریق هروئین گرفت و کمربندی پر از سرنگ را رو کرد. سرنگ های از مد افتاده ی دهه ۵۰. حالا، متعجب شده بودم که پیرمردی ۸۰ ساله چطور می تواند رگ بگیرد اما او کارش را خوب بلد بود. همه نشئه افتاده بودیم، و من متوجه انبوهی نامه روی میزش شدم که در میان آنها چیزی از طرف کاخ سفید بود. بهش گفتم : وای، فکر کنم چیز مهمی باشه که جواب داد: نه احتمالا هرزنامه ای چیزیه. خب، بازش کردم و دعوت نامه از طرف پرزیدنت کلینتون بود که باروز رو برای جلسه ی شعرخوانی دعوت کرده بود. بهش گفتم : وای، اصلا میدونی این یعنی چی؟ که جواب داد: ها؟ رئیس جمهور کیه این روزا؟. که من پخش زمین شدم. اون حتی نمیدونست رئیس جمهور فعلی مملکت کیه!."[14]
آثار ترجمه شده به فارسی
کریسمس گردی، ترجمه فریدقدمی(انتشارات روزنه)
گربهی درون، ترجمه مهدینوید(انتشارات چشمه)
ناهار لُخت، ترجمه فرید قدمی (انتشارات هیرمند)
زندگی تعطیلات بین دو دنیاست، ترجمه علیقنبری (انتشارات ورا)
پانویس
- Jones, Josh (سپتامبر ۱۴, ۲۰۱۲). [www.openculture.com «"William S. Burroughs Shows You How to Make "Shotgun Art»] مقدار
|نشانی=
را بررسی کنید (کمک). Retrieved March 9, 2021. There is no exact process. If you want to do shotgun art, you take a piece of plywood, put a can of spray paint in front of it, and shoot it with a shotgun or high powered rifle. - Lawlor, William (2005). Beat Culture: Lifestyles, icons, and impact. ABC-CLIO. p. 29. ISBN 9781851094004.
- Morgan, Ted (1988). Literary Outlaw: The life and times of William S. Burroughs. New York: Avon. ISBN 0-8050-0901-9 – via Google Books; re-published Morgan, Ted (2012) [1988]. Literary Outlaw. W.W. Norton & Company.
- Grauerholz, James. Introduction p. xv, in William Burroughs. Interzone. New York: Viking Press, 1987.
- Johnson, Joyce (2012). The Voice is All: The lonely victory of Jack Kerouac. Penguin Group. ISBN 9780670025107.
- Jack Kerouac; William S. Burroughs (2008). And the Hippos Were Boiled in Their Tanks. Grove Press.
- Morgan, Ted (1988). Literary Outlaw: The life and times of William S. Burroughs. New York: Avon. ISBN 0-8050-0901-9 – via Google Books; re-published Morgan, Ted (2012) [1988]. Literary Outlaw. W.W. Norton & Company.
- Morgan, Ted (1988). Literary Outlaw: The life and times of William S. Burroughs. New York: Avon. ISBN 0-8050-0901-9 – via Google Books; re-published Morgan, Ted (2012) [1988]. Literary Outlaw. W.W. Norton & Company.
- "Burroughs: The Movie". Janus Films.
- El Nacional, September 8, 1951.
- La Prensa, September 8, 1951.
- Naked Lunch: The Restored Text, Harper Perennial Modern Classics (2005). It includes an introduction by J. G. Ballard and an appendix of biography and reference to further reading: "About the author", "About the book", and "Read on".
- Naked Lunch: The Restored Text, Harper Perennial Modern Classics (2005). It includes an introduction by J. G. Ballard and an appendix of biography and reference to further reading: "About the author", "About the book", and "Read on".
- Jourgensen, Al & Wiederhorn, Jon (July 9, 2013). Ministry: The Lost Gospels according to Al Jourgensen. Da Capo Press. ISBN 9780306822186 – via Internet Archive. Includes the discography section on pp. 275-278. Between pp. 128 and 129 there are 12 pages of pictures.
منابع
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ ویلیام اس. باروز موجود است. |
- مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «William S. Burroughs». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۹ مارس ۲۰۱۰.