گیتی نوین
گیتی نوین (ناوران) (۱۳۲۳/۱۹۴۴ در کرمانشاه –) نگارگر، تندیسگر، گرافیست ایرانی ساکن کانادا و بنیانگذار جنبش هنری فَرااِنگاشت (Transpressionism) است.[1] گیتی نوین در سال ۱۳۵۳ برای ادامه پژوهش هنری و برپایی نمایشگاه، نخست به هلند و سپس به بریتانیا رفت و از سال ۱۳۷۷ تاکنون در ونکوور کانادا زندگی میکند. پردههای نقاشی گیتی نوین در کلکسیونهای عمومی و خصوصی اروپا، آمریکا، آسیا و استرالیا ارجمند شناخته میشوند.[2][3]
گیتی نوین (ناوران) | |
---|---|
![]() | |
زادهٔ | ۱۳۲۳ ۱۹۴۴ کرمانشاه |
ملیت | ایرانی-کانادایی |
سبک | فراانگاشت |
زندگینامه و کارنامه
زندگی و آموزش
گیتی نوین در خانوادهای فرهیخته درکرمانشاه زاده شد. پدرش عبدالرحمان ناوران تنها فرزند بازرگانی به نام عبدالرحیم ناوران از اهالی بندر انزلی بود. عبدالرحیم با کشتیهای بازرگانی خویش در میان بنادر باکو، لنکران و آستارا در آذربایجان به دادوستد میپرداخت. در سالهای آغازین قرن بیستم سرزمینهای کنارهای دریای مازندران به کانون بارزی برای نقشههای استراتژیک پیکار گاههای جنگ جهانی نخست گزینه گشته بود.[4] پس از کودتای اکتبر بلشویکها و آغاز جنگهای داخلی در روسیهٔ تزاری «ارتش سرخ» باکو را در ۱۹۱۸ فرانَوَردید و ناوگان شکست خوردهٔ «ارتش سپید» به بندر انزلی که در زیر فرماندگاری نیروهای انگلیس بود گریخته و به آنها پناه آورد. «ارتش سرخ» در ۱۹۲۱ بر بندر انزلی یورش آورد و بر آن چیره گشت و اندکی چندان نگذشت که همهٔ کشتیهای عبدالرحیم را همانند داروندار دیگر بازرگانان بومی ایران تاراج کردو به تاوان گرفت.[5] عبدالرحیم که با از دست دادن کشتیهایش توان ادامهٔ دادوستد را نداشت و ورشکست شده بود دست به خودکشی زد. عبدالرحمان پسرک خردسالش از مادر جوان خود جدا شد و نزد خانوادهٔ ناوران پرورش یافت و پس از پایان آموزش دبیرستانی در گمرک به کار پرداخت و پس از چند گاهی مادر را به نزد خویش آورد و از آن پس هرگز از او جدا نشد. دیری نپایید که او به گمرک قصر شیرین فرستاده شد؛ و چنین بود که او که روزهای فراغت خویش را در کرمانشاه میگذراند، با همسر خود ملوک کاشفی آشنا شد؛ و این آشنایی در کوتاه هنگام به زناشویی انجامید و برآورد آن چهار فرزند بود که نخستین آنان گیتی بود.
گیتی نه سال داشت که خانوادهاش برای همیشه در تهران ماندنی شد. درسالهای نوجوانی بود که دبیر نگارهگری دبیرستان اسدی به مند هنری بارز او آگاه شد و او را به نوید آورد تا در هنرستان هنرهای زیبای دختران نامنویسی کند. گیتی گواهینامهٔ هنری خود را در سال ۱۳۴۴ از هنرستان هنرهای زیبای دختران دریافت کرد، و سپس هنرنامهٔ دانشگاهی (لیسانس) خود را در رشتهٔ گرافیک از دانشکدهٔ هنرهای تزیینی در سال ۱۳۴۹ بدست آورد. در سال ۱۳۵۳ پس از زناشویی با دکتر فرید نوین رهسپار هلند شد و در دانشگاه آزاد لاههVrije Academie voor Beeldende Kunsten آموزش خود را دنبالگیری نمود. سپس در ۱۳۵۴ راهی منچستر گردید و چمهای گوناگون نگارگری را نزد استادان برگزیده فراگرفت. سرانجام در کانادا خانه برپاکرد نخست در شهر کینگستون در سالهای ۱۳۶۲-۱۳۵۹ سپس در مونترال ۱۳۶۳-۱۳۶۲ آنگاه در اتاوا ۱۳۷۷-۱۳۶۳ و سرانچام از سال ۱۳۷۷ تاکنون در ونکوور به سر میبرد. گیتی مادر سه فرزند پسر است.
سالهای سخت تراژدی
در تاببستان 2016 دو تراژدی جانگاه زندگی گیتی را به همگی دگرگون ساخت. نخست برادرش کامران در تورونتو به بیماری سرطان دچار شد و در فاصلهٔ چند هفته درگذشت و در همان فاصله پسر بزرگ او که در نشویل تنسی زندگی میکرد و آفرینشگر هوشیاریهای مصنوعی بود در سفری به لس آنجلس از هوش رفت و در بیمارستان سیدار سیناییی بستری شد گیتی و همسرش از ونکوور به لس انجلس پرواز نمودند و دو روز پس از آن پس از یک عمل جراحی غده یی سرطانی پیش رفته در مغز را پیدا نمودند. گیتی سالهای 2016 و 2017 را در کنار پسرش بسر برد تا در پرتو درمانی و شیمی درمانی به همراه او باشد. در میانهٔ سال 2017 هنگامی که بنظر میرسید بیماری سرطان به واپس کشیده شده گیتی به ونکوور بازگشت و به آفرینش پردههایی تازه پرداخت و در نمایشگاه هنر در باغ ونکوور شرکت نمود. اما بیماری سرطان پسرش بازگشت و این بار پرتو درمانی بر توان حرکت فرزند او اثر گذاشت و گیتی برای دیگر بار به نزد فرزند رفت.
نمایشگاهها
- پوستر نمایشگاه گیتی نوین در گالری نگاه شیراز ۱۳۴۹
- پوستر نمایشگاه «تنناها یاهو» در گالری سیحون، تهران، ۱۳۵۴
نمایشگاههای ایران
نخستین نمایش کارهایش در نگارخانه نگار، به مدیریت افسانه هویدا در یکشنبه هفتم آذر ۱۳۵۰ بود. گیتی این نمایش را «گویا و خاموش» نامیده بود (او این سنت نامگذاری نمایشهای آثارش را همواره دنبال کرد). این نخستین نمایش با خوش آمد بسیار هنردوستان و روزنامههای هنری روبرو شد.[6]
منصوره حسینی نگارگر نامی نوگرا در نقد خود بر این نمایشگاه در بخش هنر و اندیشهٔ روزنامهٔ کیهان نوشت:
' «گویا و خاموش، این نامگذاری را میپسندم، نه برای اینکه هنر پلاستیک را با پرداز شاعرانه صفت و کلمه پیوند زده باشم، بل برای اینکه طبیعت بیجان، اشیاء و گلها با تمام بیجانی میتوانند از غم، آرامش، مالیخولیا و ثبات سخن بگویند… در انتخاب موضوع تابلوها نوعی وحدت وجود داشت: نمایشگر شخصیت روشن و آگاه نقاش. در رنگآمیزی تابلوها، انتخاب گام رنگ، که همان گام با کم و بیشی آشکار در تمام تابلوها بکار گرفته شده، از ثبات ذهن جستجوگر نقاش سخن میگفت.»[7]

در خرداد ماه سال ۱۳۵۲ گیتی دومین نمایشگاه خود را در نگارخانه سیحون با نام «پوستموس» سیری در فضاهای شعری احمد شاملو برپا نمود. این نمایشگاهی گفتگوبرانگیز بود، بهروز صوراسرافیل نوشت:
محتوا و مضمون تابلوها بیشتر از شاملوست نه گیتی نوین[8]
اما گیتی در گفتگویی با فیروزه میزانی منتقد هنری مجله تماشا از برایش خود چنین گفت:
روزی که تصمیم گرفتم روی شعرهای شاملو کار کنم، ترس عدم موفقیت در رساندن فضاهای شعری او، و اینکه بیننده نمایشگاه هم تصور کند برای جلب بیننده از اسم شاملو سوء استفاده کردهام همیشه با من بود، ولی پس از مدتی احساس کردم که فضاهای شعری هم میتواند مانند یک جسم مثل یک گلدان طراحی شود. به هر حال آنچه نقش بسته، احساس است و مدد قلم؛ از تابلوهایم سعی کردهام تا آنجا که امکان دارد بارعایت وابستگی به شعر یک شخصیت جداگانه به وجود بیاورم تا به تنهایی نیز چیزی برای دیدن داشته باشد. »[9]
شاملو خود در یادداشتی برای معرفی این نمایشگاه نوشته است
اما توجه گیتی به جنسیت آدمهای پردههایش حیرت آورست چیزی که… میتواند کنایه از انگیزههای رستاخیز نهایی شمرده شود - گیتی به» آیدا در آینه «کمترین توجهی، و از رابطهٔ این دو شعر کمترین آگاهی نداشته، و با این وجود پیداست که برای رستاخیز انگیزهای میجستهاست. جستجویی که سرانجام به عشق میانجامد. آیا گیتی میخواسته همین را بگوید؟ من یقین دارم.[10]
پس از این دو نمایشگاه تک-تنه و چندین نمایشگاه گروهی گیتی نوین در نخستین نمایشگاه هنری بینالمللی تهران با همیاری نگارگران اروپایی Salon d' autumnپاریس شرکت نمود.[11]
آخرین نمایشگاه تک-تنهٔ او در ایران «تنناها یا هو» نام داشت که در سال ۱۳۵۳ در نگارخانه سیحون برپا شد.
نمایشگاههای در بیرون از ایران
شمار نمایشگاههای گیتی نوین در اروپا و آمریکا بسیار است. ورا که این نمایشگاهها را میتوان به دو دوره پیش و پس از برپایی ترانسپرسیونیزم ردهبندی نمود. از نمایشگاههای پیش از برپایی ترانسپرسیونیزم میتوان نام برد از:
سال | نمایشگاه | نام نگارخانه | مکان |
---|---|---|---|
۱۹۷۸ | "گردونهای آهنگین Melodious Spheres " | نگارخانه نوردٍیند Nordiende Gallery | لاهه، هلند |
۱۹۷۹ | "در گوهر In Essence " | نگارخانه دیدزبری Didsbury Gallery | منچستر |
۱۹۸۱ | "خلسه Meditation" | براک استریت نگارخانه Brock Street Gallery | کینگستون |
۱۹۸۲ | "پردههای سروشین Rhapsodic Opuses" | نگارخانه تریلیوم Trillium Gallery | اتاوا |
۱۹۸۳ | "الهامی پرشور Wistful Prophesy" | کریستوفر هیوز نگارخانه Cristopher Hughes Gallery | تورنتو |
۱۹۸۵ | "بندهای شیدایی Ecstatic Bonds " | نگارخانه دوروشه Durocher Gallery | مونترال |
۱۹۹۵ | "سرودی برای کلیتای A Serenade for Clytie " | نگارخانه آرتکس Artex Gallery | اتاوا |
۱۹۹۶ | "گل سرخ است که مهم است L'important, C'est La Rose " | نگارخانه شهرداری کمبرلند، انتاریو | |
۱۹۹۷ | "رویای تعبیرگر رویاها: شناسایی با ترانسپرسیونیزم Dream-reader's Dream: Introducing Transpressionism " |
نگارخانه آرتکس | اتاوا |
۱۹۹۸ | "نگاریدن سایهها بر خطهایی خیالی Painting Shadows over Imaginary Line " |
نگارخانه گوتنهام Guthenham Gallery در | گرانویل آیلند، ونکوور |
۲۰۰۱ | "دوره کارهایم در بریتیش کلمبیا: جاپاها ی هزاره یی از دست شده My BC Period - Traces of a Lost Millenium " |
پلاس دزآرت Place Des Arts | کوکیتلام |
۲۰۰۴ | "پردیس تکتایی" (The Bliss of Solitude | "نمایش هنر در باغ Art in Garden Show" | نورث ونکوور |
۲۰۰۶ | "با این همه، آسیب سالها مرا نهراسیده میابد و خواهد یافت" ویلیام ارنست هنلی (And Yet the Menace of the Years Find, and Shall Find, Me Unafraid) | ||
۲۰۰۷ | "و آشتی و راستی و دوستی نا گسسته را به زمزمه گفت" جان کیتز (Whispered of peace, and truth, and friendliness unquelled) | ||
۲۰۰۸ | "در و پنجرهاش را گشود و دل و روان بدرون شدند " دبلیو بی یتز (She opened her door and her window, And the heart and the soul came through) | ||
۲۰۰۹ | "اما عشق آسمان است و من برای توام، به همان بلندی و به اندازه بلند" ای ای کامینگز (but love is the sky and I am for you, just so long and long enough) | ||
۲۰۰۷ | پیکر و روان(Body & Soul) | نگارخانه فری بیلدینگ Ferry Building Gallery | |
۲۰۰۸ | اینجاست و بتو مینگرد(Here's looking at you) | ||
۲۰۰۹ | تمنا (Longing) | نگارخانه سیتی اسکیپCityscape Gallery |
کارهای گرافیک

- بازماندهای از طرح پارچههای دوران ساسانی
- آنجلا دیویس
- جلال آل احمد، صادق هدایت
- کاتالوگ نخستین جشنوارهٔ بینالمللی تهران
- پوستر برای اعتراض به گرسنگی، ونکوور ۲۰۱۰
- پوستر برای اعتراض به مردم بی سامان خیابان نشین، ونکوور ۲۰۱۰
- پوستر برای اعتراض به رفتار فرانسه با کولیهای رما، ونکوور ۲۰۱۰
گیتی نوین نخستین گرافیست زن ایرانیست که کارهایش در ایران و جهان شناخته شده ست.[13] کارهای گرافیک او بر روی جلد مجلات نگین، زمان، کتاب اول ودوم سینمای آزاد، جُنگ چاپار و ماهنامهٔ Breaking the Silence در اتاوا چاپ شده ست. گیتی گرافیست نخستین جشنواره بینالمللی فیلم تهران بود، و طرح روی جلد کاتالوگ جشنواره ازوست.
رامین مهجوری در هفته نامهٔ پیوند ونکوور در بارهٔ او نوشته ست:
برای برنامه رادیو بین کتابهایم دنبال قطعهای میگشتم که چشمم به مجموعهای افتاد به نام «دریچه». این مجموعه را در آخرین روزهای پیش از کوچ اوایل سال ۱۳۶۲ در تهران خریده بودم. در آخرین بخش کتاب عکسی بود از گیتی نوین و چند نمونه از طرحهایش. گیتی اولین زن طراح ایرانیست که کارهایش را در مطبوعات ایران در آن سالها در سطح گسترده به چاپ رساند.[14]
در گردآوردهٔ «دریچه» دربارهٔ ویژگیهای طرحهای گیتی آمده ست:
ویژگی طرحهای گیتی، از جمله سری کارهای دراویش اش که در مجله نگین منتشر شده ست را میباید در محتوای فکری آنها جستجو کرد. اگرچه طرحهایش در وهلهٔ اول تزیینی به نظر میرسند اما تماشاگر با اندکی تعمق مفاهیم بسیط ذهنی روشنگر را دریافت میکند. در طرحهای گیتی خط اهمیتی ویژه دارد. استفاده از خط باید در نهایت صرفه و آگاهانه باشد و مهمترین مسئله این که خطها محکم، بدون لرزش و بدون گوشه باشند. خود او چه در طرحها و چه در نقاشیاش تأکید فراوان دارد که جستجوی استتیک برایش فاقد اهمیت است؛ برای من در وهلهٔ اول محتوای فکریست که اهمیت دارد. اما وقتی به آثارش نگاه میکنی نوعی تعادل ریاضی را مشاهده میکنی، کمپوزیسیونهایی کامل و به نهایت ایجاز و سادگی. بدون شک مفاهیم بزرگ را میباید در سادگی طرح جستجو کرد. خصیصه مهم گیتی را در جستجوی فراوان او برای کشف فضاهای تازه میتوان مشخص کرد. او این خصیصه را وسواس گونه دنبال میکند. اما از مصاحبه و گفتگو دربارهٔ کارهایش به شدت گریزان ست و معتقدست که هنر باید خود به خود جا بگیرد و او برای تفسیر کارهایش هرگز صحبت نخواهد کرد."[15]

شهرام معتضدی در هفته نامهٔ شهروند تورونتو مینویسد:
من در بیست و هشت سال پیش افتخار شاگردی گیتی نوین را داشتم و یادم میآید وقتی با استاد راهنمایم در بارهٔ انتخاب واحدهای درسی مشورت میکردم ایشان به من گفتند که: امسال شانس آن را داری که در کلاس گیتی نوین شرکت کنی، چرا که ما ایشان را با زحمت بسیار متقاعد کردهایم که درس بدهند و سال دیگر ممکن است این شانس را نداشته باشی. در آن سالها ایشان دو کلاس گرافیک و تزیین معماری داخلی را در مدرسهٔ عالی ساختمان درس میدادند و من در هر دو واحد ثبت نام کردم و هیچ وقت نشده ست که از بخت خوش خود سپاسگزار نباشم. چرا که بعدها که برای تحصیلات به اروپا رفتم، دریافتم که کارهای استاد نوین در میان گرافیستهای بزرگ دنیا شناخته شده ست و حتی طرحهای ایشان را در کلاسهای مختلف مورد بررسی و تحقیق قرار میدهند… وقتی استاد نوین را دیدم هنوز همان شرارهٔ درخشانی که نشان از شیدایی ایشان به هنرشان ست از دیدگانشان تلالو میزد. پس خویشتن را به ایشان شناساندیم و گفتیم که افتخار شاگردیشان را داشتهایم، و از استاد اروپاییمان برایشان گفتیم که پس از نشان دادن «لیز تایلور سرخ» کار «اندی وارهول»، کار "صادق هدایت" از طراحیهای استاد را، به عنوان گام دیگری ر تفکیک گرافیکی سطحهای رنگی یک پرتره به ما ارائه کرده بود."[16]
فرا-انگاشت (ترانسپرسیونیزم)
گیتی نوین نخستین پایههای ترانسپرسیونیزم را در سال ۱۹۹۴ پی ریزی کرد. جنبش ترانسپرسیونیزم پاسخی بود. به دیدگاههای «فرا نو گرایی High modernism» و سر آن داشت که آرمانهای «مردمانی - humanism» و ارزشهای «عرفانی - acroamatics» را با برداشتهای زیباشناسانهٔ زیبایی، آهنگینی، و فره وری بازگشایی و روشنی دهد.[17] ترانسپرسیونیزم به رویارویی با دام کژبینی «پسا- نوگرایی- post modernism» برمیخیزد، که مرگ هنر را آوا کرده بود.[18] اما ترانسپرسیونیزم هنر را سرچشمهٔ همیشگی زایندگی و آفرینشی وهومنی میخواند و از تماشاگر خود میخواهد که او را در تلاش هنرش یاری دهد تا که شاید به آفرینش «شگرف» شدایی دهد. در این روندار نقش هنرمند تنها آنست که راه گشای و برانگیزندهٔ نیروی تخیل تماشاگر باشد و از عشق مدد گیرد تا که مگر سامان دهد به دنیایی که هم در روان پنهان و هم در سیمای آشکار خود آشفته ست.
برای دست یابی به این آرمان ترانسپرسیونیزم از افسانهها و اسطورهها که یادآور خاطرههای مشترک انسانی ست یاری میگیرد، افسانههایی همچون داستان «کلیتای»، دوشیزهای که به «آپولو» خداوندگار خورشید دل باخت و سرانجام او آن شد که به گل آفتاب گردان تبدیل شود و هر روز از دورها نظاره گر پرتو آن یار باشد که پهنهٔ آسمان را بر گردونهٔ زرین خویش میپاید؛ و «کلیتای» از تابش و روشنی عشق او زندگی میگیرد و رشد میکند.[19] گیتی نوین در شناسایی ترانسپرسیونیزم مینویسد:
من تحصیلات دانشگاهی خود را در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی به انجام رساندم. در آن زمانها مدرنیسم و پست-مدرنیسم گروندگان بسیار داشتند و نفوذ غریبی در عرصهٔ هنر. فرهنگ آن روزها نقاشان فیگوراتیو و هنر تجسمی را به سخره میگرفت و این جهتگیری طرفه مینمود. آنچه در هنر مهم تلقی میشد شوکه کردن تماشاچی بود با گونهای ظاهرسازی. زیبایی و تحسین عقلانی شور زیبایی تحمل میشد. اما ارزش روشنفکرانهٔ تحسین یک کار زیبا که موفق در جلب محبوبیت عامه میشد مورد انکار قرار میگرفت به این اعتبار که این راهی ست بسوی ابتذال منقدان ارزش نقاشی را به عنوان یک کار هنری زیر سؤال میگذاشتند و با بکارگیری یک مجموعه از صفتهای تحقیرآمیز همچون کهنه پسند، سترون، بی بارو امثال آن به توصیف زیبایی هر گونه کار میپرداختند… در کارهای ترانسپرسیونیزم من، اهمیت اساسی روی کمپوزیسیون و انحنای فضاهاست که در تحرک خویش امکان یک یگانگی را القا میکنند… من همچون کانت به شدت احساس میکنم که زیبایی لازمه خوشایندی ست زیرا که میتواند موجب خوش آیند دیگران نیز بشود و بنا براین سلیقه فقط در جامعه ممکن میشود. همچنین در هر مورد زیبایی، به خصوص در نقاشی، چیز زیبا هنگامی که به پنداشت آن میاندیشیم بایست خوشایند باشد و نه آنکه چگونگی انگاشت موجب خوشایند باشد؛ و چنین ست که من فکر میکنم که پیش درآمد بیانیهٔ ترانسپرسیونیزم باید آنچه که در این زیر میآید را دربر گیرد:
چه در نقاشی، چه در مجسمهسازی، و به راستی در همهٔ هنرهای تجسمی… تا به آنجا که در شمول هنرهای زیبایند، کمپوزیسیون اصل اساسی ست. آنچه که بنیان سلیقه را تشکیل میدهد تنها خوشایند احساسی نیست که بل تمامیت آن برانگیختگی ست که فرم برمیانگیزد[20]
.
پذیرایی هنرمندان جهان از ترانسپرسیونیزم
هنرمندانی که پذیرای ترانسپرسیونیزم شدهاند اینانند:[21]
- فر وریگا Fer Veriga (برزیل)
- آیرینا کوپیروا Irina Kupyrova (اوکراین)
- دیانا زویباخ Diana Zwibach(صربستان)
- تری باو-نورمن Terri Baugh-Norman(آمریکا) ref>
- لورنا کلوستربر Lorena Kloosterboer(هلند)
- الن مارلن هامر Ellen Marlen Hamre (نروژ)
- شانو Shano(آمریکا)
افزون بر این هنرمندان تنی چند دیکر نیز هم مانند ماری لاشانس نقاش کوبکی خود را از پیروان این مکتب میشمرند.
منابع
بسیاری از منابع این نوشته در آرشیو کتابخانههای نگارخانه ملی کانادا National Gallery of Canada - Library and Archives یا کتابخانه نگارخانه هنر ونکوور Vancouver Art Gallery - Library میتوان یافت.[22]
- نگاه کنیدبه: Thomas F. Oltmanns, Robert E. Emery, & Steven Taylor, Abnormal Psychology,Canadian Edition, Prentice Hall, Toronto,2002, P. 713. و همچنین به: Joice Goodwin, Art in the Garden, arts alive Magazine, Vol.12 -No.3, May-June 2007.
- "Transpressionism", guitynovin.com, click "visit transpressionism.com" , then "manifesto". Retrieved 14 August 2007.
- See Thomas F. Oltmanns, Robert E. Emery, & Steven Taylor, Abnormal Psychology,Canadian Edition, Prentice Hall, Toronto,2002, P. 713. See also: Joice Goodwin, Art in the Garden, arts alive Magazine, Vol.12 -No.3, May-June 2007.
- بنابر پژوهش کارل هشوفر Karl Haushofer سرزمین قفقاز «پیکارگاهی در مرز میان قارهها بود». ببینید: K. Haushofer, “Granitsy v ikh geograficheskom i politicheskom znachenii,” in: O geopolitike. Raboty raznykh let, Mysl Publishers, Moscow, 2001, p. 127
- ببینید:Imbrie, dispatch 42 (891.628/6, June 14,1924. cited in; Great Britain & Reza Shah: The Plunder of Iran, 1921-1941, by Mohammad Gholi Majd Edition: illustrated, Published by University Press of Florida, 2001, ISBN 0-8130-2111-1, 9780813021119.
- برای نمونه بنگرید به: «گویا و خموش»، ف هژیر، اطلاعات، سه شنبه ۱۶آذرماه، ۱۳۵۰، شماره ۱۳۶۶۶، صفحهٔ ۱۱. همچنین ببینید «گویا و خاموش» گفتگوی بصیر نصیبی با گیتی نوین: مجله نگین، شماره ۷۷، سال هفتم، سی ام مهر۱۳۵۰، صفحهٔ ۱۹
- ببینید: «مروری در نمایشگاه گیتی نوین - نگارخانه نگار» منصوره حسینی - روزنامه کیهان آذرماه ۱۳۵۰ این نوشته را میتوانید دربخش articles, news publications در تارتنای گیتی نوین بخوانید
- نگاه کنید به: «نمایشگاه گیتی نوین درنگارخانه سیحون: گلگشت در فضاهای شعری احمد شاملو»، بهروز صوراسرافیل، آیندگان، سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۵۲، صفحهٔ ۴
- ببینید: «نظری به نمایشگاه گیتی ناوران: سیری در فضاهای شعری شاملو»، فیروزه میزانی، تماشا، سال سوم، شماره ۱۱۴، ۲۴ خرداد ۱۳۵۲
- نگاه کنید به: «یادداشتی بر نمایشگاه پوستموس گیتی نوین» احمد شامو، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۲. بازچاپ در شهروند تورونتو، سال دهم، شمارهٔ ۵۳۲، جمعه ۲۰ آبان ۱۳۷۹، صفحهٔ ۳۱
- ببینید: «اولین نمایشگاه هنری بینالمللی تهران افتتاح شد»، معصومه پیرنیا، روزنامهٔ کیهان، یکشنبه ۱ دی ۱۳۵۳–۲۲ دسامبر ۱۹۷۴ - شماره ۹۴۴۴، صفحهٔ ۵
- برای نمونه نگاه کنید به گزارش استیو ویسال Steve Whysall زیر سر نبشتهٔ Art in the Garden tour is a lovely day out، در روزنامهٔ ونکوور سان Vancouver Sun در پنجشنبه ۲۹ ماه می ۲۰۰۸.
- نگاه کنید به: و http://fr.contemporain.wikia.com/wiki/Guity_Novin و http://de.wikipedia.org/wiki/Guity_Novin و http://es.wikipedia.org/wiki/Guity_Novin و http://la.wikipedia.org/wiki/Guity_Novin و http://mr.wikipedia.org/wiki/ग्विटी_नोविन و http://www.iranchamber.com/art/gnovin/guity_novin.php و
- نگاه کنید به: "یک تکه آسمان آبی: گیتی نوین، هنرمند خموش در ونکوور" رامین مهجوری، پیوند، سال ششم، شماره ۲۲۸، جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۷۹، صفحه۲ ."
- نگاه کنید به کان پیشین
- ببینید: "دایرههای زمانی: برخورد و گفتگویی با استاد گیتی نوین"، شهرام معتضدی، شهروند تورونتو، سال دهم، شماره ۵۳۲، جمعه ۲۰ آبان ۱۳۷۹، صفحههای ۳و۳۰.
- نگاه کنید به: لاروس http://www.larousse.fr/encyclopedie/article/Transpressionisme/11015469%5Bپیوند+مرده%5D و http://fr.contemporain.wikia.com/wiki/Transpressionisme و http://e-ciencia.com/recursos/enciclopedia/Transpresionismo بایگانیشده در ۵ مارس ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine و http://wiki.pprincipe.cult.cu/wiki/Transpresionismo%5Bپیوند+مرده%5D
- نگاه کنید به: http://www.myetymology.com/encyclopedia/Guity_Novin.html و http://www.larousse.fr/encyclopedie/article/Transpressionisme/11015469%5Bپیوند+مرده%5D و http://fr.contemporain.wikia.com/wiki/Transpressionisme و http://e-ciencia.com/recursos/enciclopedia/Transpresionismo بایگانیشده در ۵ مارس ۲۰۱۶ توسط Wayback Machine و http://wiki.pprincipe.cult.cu/wiki/Transpresionismo%5Bپیوند+مرده%5D
- گیتی نوین در گفتگویی با سه تن از شاگردان خود در هفته نامهٔ شهروند، در پاسخ به این پرسش که: از چه رو به میتولوژی یونان اشاره میکنید و نه به میتولوژی ایران باستان؟ میگوید «در واقع ریشهٔ همهٔ این داستانها و افسانههای هندواروپایی یکی ست، مثلاً آپولو، خدای آفتاب همان میتراست، مثلاً در تاریخ هرودوت میخوانیم که خشایارشاه در برابر معبد آپولو نیایش کرد، و حتماً این میترا بوده که مورد نیایش قرار گرفته …» - نگاه کنید به «بر در میخانه عشق: گفتگویی با گیتی نوین به مناسبت نمایشگاه اخیرش در کوکیتلام»، شهرام معتضدی -میشیگان، شهروند، سال دهم، شمارهٔ ۵۹۱، جمعه ۲۵ خرداد ۱۳۸۰، صفحهٔ ۳۰.
- ببینید: Novin, Guity (1999), About My Work, Guthenham Gallery, Granville Island
- http://en.wikipedia.org/wiki/Guity_Novin
- برای دستیابی به این پروندهها، در موتور جستجوی وبگاه هنری دولت کانادا بایگانیشده در ۳۱ اوت ۲۰۰۸ توسط Wayback Machine تایپ کنید: Guity Novin
![]() |
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ گیتی نوین موجود است. |
![]() |
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به گیتی نوین در ویکیگفتاورد موجود است. |