روانپویشی
روانپویشی (به انگلیسی: Psychodynamics) بر این اندیشه استوار است که افکار و هیجانها علل مهم رفتار هستند. رویکرد روانپویشی به رفتار به درجات مختلف بر این فرض استوارند که رفتار قابلمشاهده (پاسخهای آشکار) تابعی از فرایندهای روانی داخلی (رویدادهای پنهان) است. رویدادهای درونی و منابع تحریک محیطی که از سوی نظریهپردازان روانپویشی مطرح شده با هم متفاوتند، اما همه آنها در این باره توافق دارند که شخصیت را ترکیبی از وقایع داخلی و خارجی شکل میدهد که از نظر آنها وقایع درونی در این زمینه نقش عمدهتری دارند.
زیگموند فروید بنیانگذار این دیدگاه معتقد بود که روزی فرا خواهد رسید که بتوان تمام رفتارها را برحسب تغییرات بدنی تبیین کرد، اما از آنجایی که در دوران وی درباره روابط بین بدن و شخصیت آگاهی اندکی وجود داشت وی چندان بر عوامل زیستشناختی تأکید نکرد. فروید تحت تاثیر چارلز داروین در مورد اهمیت هیجانها قرار داشت و توجه خود را به تاثیر هیجانها بر افکار معطوف کرد. او معتقد بود که برای درک و فهم رفتار لازم است افکار پیشایند و مرتبط با آن تجزیه و تحلیل شود و برای درک آن افکار باید عمیقترین هیجانها و احساسات شخص مورد بررسی و کنکاش قرار گیرند.[1][2]
منابع
- اروین جی. ساراسون؛ باربارا آر. ساراسون(2005). روانشناسی مرضی. ترجمه بهمن نجاریان و همکاران(1390)، انتشارات رشد، تهران، صفحه 87
- https://public-psychology.ir/1394/03/تفاوت-روان-پویشی-و-روانکاوی/