ریوند (شهر)

رِیوَنْد (به اوستایی: رَئِوَنْت)؛ به معنای «دارنده جلال و شکوه و فروغ»؛[1] نام شهر (یا قریه‌ای) است که در جبهه شمالی نیشابور قرار داشته و به خاطر معدن فیروزه دارای شهرت بوده[2] و نیز به عنوان یکی از مکان‌های احتمالی آذر برزین‌مهر مورد توجه پژوهشگران است.[3][4][5]

شهر رِیْوَند
موقعیت رِیوَنْد در شمال نیشابور، تصویر بالا بریده‌ای از نقشه ایران در دوره ساسانی است که در کتاب ایران در زمان ساسانیان نوشته آرتور کریستنسن منتشر شده است.
نامشهر رِیْوَند
کشورایران
استانخراسان رضوی
شهرستاننیشابور
اطلاعات اثر
نام محلیرِیوَنْد، رِوَنْد
نام‌های قدیمیرَئِوَنْت
کاربریشهر و سکونتگاه
دیرینگیتاریخ باستان و سده‌های اولیه اسلامی

موقعیت جغرافیایی

شهر (یا قریه کبیره) ریوند، در شمال غربی نیشابور، که در مسیر راه نیشابور به مهرجان (یا مهرگان) و اسفراین واقع بوده و بر اساس مسافت‌شمار قدیم، از شهر نیشابور، یک مرحله، فاصله داشته است.[6] در «صورةالارض» ابن حوقل، از ریوند در شمار شهرهای بیست‌گانه نیشابور قرن چهارم هجری نام برده شده و به موقعیت این شهر (قریه کبیره) در نزدیک نیشابور و میان ولایت‌های توس و جوین و همراستای راونج اشاره شده است.[7]

مرکز ربع ریوند

شهر (یا قریه کبیره= روستای بزرگ) ریوند، مرکز ربع یا بخش ریوند نیشابور قدیم بوده است. ربع ریوند، یکی از بخش‌های چهارگانه نیشابور قدیم است که گستره آن از یک سو به مسجد جامع در مرکز شهر نیشابور و از سه سوی دیگر به مرزهای ولایت‌های طوس، بیهق و بشت می‌رسیده. شهر ریوند در دوره اسلامی، مسجد جامعی بزرگ و خانقاهای بسیار داشته است.[8] «معدن فیروزه نیشابور» نیز در ناحیه ریوند قرار داشته و از شناسه‌های این ناحیه به شمار می‌آید.[2]

مشاهیر

در معجم‌البدان به دو تن از دانشورزان ریوند اشاره شده است؛ یکی، أبوسعید سهیل بن أحمد بن سهل الریوندی النیسابوری (دانشمند علوم حدیث، متوفی ۳۵۰ق) و دیگری، محمد بن الحسن بن علی بن عبدالرحمن ابن التیلویه أبوالفضائل المعینی الریوندی الفجکشی (دانشمند لغت‌شناس و ادیب، متوفی ۵۳۷ق) است.[9] در «تاریخ نیشابور» ابوعبدالله حاکم نیز از سه تن مشایخ مؤلف اهل حدیث به نام‌های ابراهیم بن احمد بن محمد بن عبدالله ریوندی، سهل بن احمد بن سهل ریوندی -ابوسعید مزکّی- و محمد بن احمد بن هارون ریوندی -ابوبکر شافعی نیشابوری- یاد شده است.[10] همچنین حاکم، سه تن دیگر از اهالی سرشناس ریوند را بدین شرح یاد می‌کند: «در اولِ اسلام، حکّام ماوراءالنهر، سه برادر بودند: محمد و عطریف و مسیّب، هر سه از ریوند. هر یک، در آن مملکت، درم و دینار بسیار زدند و آثار آن پیداست.»[11]

پیوند با بُرزین‌مهر

ناحیه‌ای که این شهر (یا قریه کبیره) در آن واقع شده؛ به عنوان یکی از مکان‌های احتمالی آتشکده معروف آذربرزین‌مهر مورد توجه پژوهشگران است. هوتوم-شیندلر و مارکورات جایگاه آذربرزین مهر را در روستای ریوند نیشابور، بر فراز تپه‌ای به همین نام نشان می‌دهند[3] لازار فارپی، تاریخنگار سده پنجم و ششم میلادی، ریوند را «قریه مغان» (موبدان زرتشتی) دانسته[4] و در «دانشنامه مزدیسنا» نیز از این محل به عنوان یکی از زیارتگاه‌های مشهور ایران دوره مزدیسنایی یاد شده است.[12]
ابراهیم پورداود، اوستاشناس، دربارهٔ ریوند و پیوند آن با برزین‌مهر چنین نوشته است: «ریوند یکی از شهرهای معروف نیشاپور یا ابرشهر بوده؛ ابن رُسته می‌نویسد: ابرشهر دارای ۱۳ رستاق (معرب از روستاک پهلوی) و چهار طسّوج (معرب از تسوک پهلوی؛ در فارسی: تسو) یعنی محل است. ریوند یکی از آن چهار طسوج است. این شهر بخصوصه بواسطه آذر برزین‌مهر که یکی از سه آتشکده معروف ایران قدیم بوده شهرت داشت. مانند آذرگشب شیز (در آذربایجان) و آذرفرن‌بغ کاریان (در فارس)، بسیار متبرک و زیارتگاه بود.»[5] شهر ریوند با جای‌نام‌های دیگر یاد شده در متون مزدیسنایی و تاریخی همچون: ربع ریوند، کوه ریوند و آتشکده آذر برزین‌مهر دارای ارتباط و پیوستگی جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی است.[13]

پانوشت‌ها

  1. «یادداشت‌ها»، اوستا؛ کهن‌ترین سرودها و متنهای ایرانی، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، ۲، تهران: مروارید، ۱۳۷۵، ص. ص۹۹۰
  2. شمس‌الدین ابی عبدالله محمد مقدسی (۱۹۰۶احسن‌التقاسیم فی معرفةالاقالیم، بیروت: دارصادر، ص. ص۳۲۶
  3. دانشنامه ایران، ۲، ترجمهٔ زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۶، ص. ص۵۹
  4. آرتور کریستنسن (۱۳۹۳ایران در زمان ساسانیان، ترجمهٔ رشید یاسمی، تهران: آوای معاصر، ص. ص۱۲۱
  5. یشت‌ها، تفسیر و تألیف ابراهیم پورداود، ۲، تهران: اساطیر، ۱۳۷۷، ص. ص۳۳۰–۳۳۱
  6. شمس‌الدین ابی عبدالله محمد مقدسی (۱۹۰۶احسن‌التقاسیم فی معرفةالاقالیم، بیروت: دارصادر، ص. ص۳۵۲
  7. ابی‌القاسم ابن حوقل النصیبی (۱۹۳۸صورة الارض، ۲، بیروت: دار صادر، ص. ص۴۳۳، ۴۲۷–۴۲۸
  8. تاریخ نیشابور، نوشته ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: آگه، ۱۳۷۵، ص. ص۲۱۴–۲۱۵
  9. شهاب‌الدین أبی عبدالله یاقوت بن عبدالله الحموی الرومی البغدادی (۱۹۷۹معجم البلدان، بیروت: دار احیاء الثراث العربی، ص. ج۳، ص۱۱۵؛ ج۴، ص۲۳۶
  10. تاریخ نیشابور، نوشته ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: آگه، ۱۳۷۵، ص. ص ۱۶۳، ۱۵۵، ۱۷۴
  11. ابوعبدالله حاکم نیشابوری (۱۳۷۵تاریخ نیشابور، ترجمهٔ محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: آگه، ص. ص۲۱۵
  12. جهانگیراوشیدری (۱۳۷۱دانشنامه مزدیسنا، تهران: نشر مرکز، ص. ص۷۰
  13. فرهنگ جغرافیای تاریخی نیشابور، نوشته سیدحسن مجتبوی، جواد محقق نیشابوری و حسن نظریان، نیشابور: دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۳۹۱، ص. ص۱۱۹–۱۲۰

جستارهای وابسته

فهرست منابع

  • «احسن‌التقاسیم فی معرفةالاقالیم»، تألیف شمس‌الدین ابی عبدالله محمد مقدسی بیروت: دارصادر، ۱۹۰۶م.
  • «اوستا؛ کهن‌ترین سرودها و متنهای ایرانی»، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، تهران: مروارید، ۱۳۷۵.
  • «ایران در زمان ساسانیان»، تألیف آرتور کریستنسن، ترجمه رشید یاسمی، تهران: آوای معاصر، ۱۳۹۳.
  • «تاریخ نیشابور»، ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران:آگه، ۱۳۷۵.
  • «دانشنامه ایران»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۶.
  • «دانشنامه مزدیسنا»، تألیف جهانگیراوشیدری، تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۱.
  • «جغرافیای تاریخی نیشابور»، نوشته سیدحسن مجتبوی، جواد محقق نیشابوری و حسن نظریان، نیشابور: دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۳۹۱.
  • «صورةالارض»، تألیف ابی‌القاسم ابن حوقل النصیبی، بیروت: دارصادر، ۱۹۳۸م.
  • «معجم البلدان»، شهاب‌الدین أبی عبدالله یاقوت بن عبدالله الحموی الرومی البغدادی، بیروت: دار احیاء الثراث العربی، ۱۹۷۹م.
  • «یشت‌ها»، تفسیر و تألیف ابراهیم پورداود، تهران: اساطیر، ۱۳۷۷.

پیوند به بیرون

This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.