فاطمه سیاح
فاطمه رضازاده محلاتی معروف به فاطمه سیاح – (زاده ۱۲۸۱ شمسی در مسکو – درگذشته ۱۳۲۶ شمسی در تهران) استاد ادبیات و از بنیانگذاران کانون بانوان در وزارت فرهنگ بود. او به عنوان اولین بانوی استاد دانشگاه، کرسی نقد ادبی را در دانشگاه تهران پایهگذاری کرد و در عین حال به عنوان یکی از فعالان حقوق زن در ایران شناخته شد. سبک و سیاق او در نقد ادبی، مبتنی بر رئالیسم و مارکسیسم و تحت تأثیر نقادان برجسته روس از جمله بلینسکی و چرنیشفسکی بود.
فاطمه سیاح | |
---|---|
نام اصلی | فاطمه رضازاده محلاتی |
زاده | ۱۲۸۱ شمسی مسکو، روسیه |
درگذشته | ۱۳ اسفند ۱۳۲۶ (۴۵ سال) تهران، ایران |
آرامگاه | ابن بابویه |
پیشه | استاد دانشگاه، فعال حقوق زنان |
دانشگاه | دانشکده ادبیات اونیورسته مسکو |
همسر(ها) | حمید سیاح (طلاق) |
پدر و مادر | میرزا جعفرخان رضازاده محلاتی |
زندگینامه
فاطمه سیاح در سال ۱۲۸۱ شمسی در شهر مسکو متولد شد. پدر او میرزا جعفرخان رضازاده محلاتی، استاد زبان و ادبیات فارسی در مسکو، از ابتدای جوانی به روسیه مهاجرت کرده بود.[1] مادر او آلمانیتبار و بزرگشده روسیه بود.[2] فاطمه سیاح، تحصیلات متوسطه و عالی خود را در مسکو گذراند و از دانشکده ادبیات اونیورسته مسکو در ادبیات اروپایی به گرفتن درجه دکترا نائل شد. موضوع رساله دکترای او، آناتول فرانس در ادبیات فرانسه بود.[2][1] او در مسکو با پسرعمویش، حمید سیاح ازدواج کرد، اما پس از سه سال از او جدا شد. فاطمه سیاح در سال ۱۳۱۲ شمسی، در پی وقوع انقلاب روسیه، به همراه پدرش به ایران آمد.[1]
او در ایران، به عضویت کنگره فردوسی درآمد و به تدریس زبان فرانسوی و روسی پرداخت، تا این که در سال ۱۳۱۷ در دانشگاه تهران به درجه دانشیاری و در سال ۱۳۲۲ به درجه استادی رسید. او در بخش ادبیات زبانهای خارجه دانشگاه تهران، کرسی نقد ادبی و ادبیات تطبیقی را پایهگذاری کرد؛ هرچند که این کرسی پس از درگذشت وی، بهعلت نبود جانشین مناسب منحل شد.[1] او در سال ۱۳۲۵ به عضویت نخستین کنگره نویسندگان ایران درآمد.[1] او در مقام استادی دانشگاه، جدی و سختکوش بود و برخی از دانشجویانی که پرورش داد، به چهرههای برجستهای تبدیل شدند؛ از جمله سیمین دانشور که پایاننامهٔ دکترای خود را با کمک او نگاشت.[3]
فاطمه سیاح در ۱۳ اسفند ماه ۱۳۲۶ شمسی در سن ۴۵ سالگی در تهران بر اثر بیماریِ قند و سکته قلبی درگذشت و در گورستان ابن بابویه به خاک سپرده شد.[1] پس از مرگ، کتابخانه شخصی او مشتمل بر بیش از دو هزار جلد کتاب، بنا به وصیتش به کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران اهدا شد.[4]
فعالیتهای ادبی
فاطمه سیاح را میتوان از جمله نخستین منتقدان ایرانی دانست که به مبانی و اساس نقد جدید توجه نشان دادهاست. محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی، او را تنها منتقد ادبی واقعی زمان خود میداند. فاطمه سیاح فعالیت ادبی خود را در ایران با نوشتن مقاله برای نشریات فرهنگی شروع کرد و تا پایان عمر به این کار ادامه داد. او نخستین منتقد ایرانی است که دربارهٔ تاریخ تطور رمان و سبک نویسندگانی مانند بالزاک، داستایوسکی، پوشکین و چخوف به بحث و ارائه نظر پرداختهاست. او دانش گستردهای در مورد رماننویسی و مکتبهای ادبی داشت. سیاح در سال ۱۳۱۲ مقالهای را با عنوان کیفیت رمان در پاسخ به احمد کسروی به چاپ رساند. کسروی، رمان را افسانهبافی و دروغپردازی و خواندن رمان را تباه کردن عمر دانستهبود.[3]
وی در سال ۱۳۲۳ به عضویت هیئت تحریریه ماهنامه ادبی پیام نو درآمد و مقالات متعددی را در آن به چاپ رساند. با این حال، فاطمه سیاح که فارسی را بهعنوان زبان هفتم آموخته بود، با آن آشنایی کاملی نداشت و مقالات خود را به زبان روسی مینوشت و بعد افرادی این نوشتهها را به زبان فارسی ترجمه میکردند.[3]
مقالاتی که سیاح دربارهٔ تاریخ ادبیات نوشته، مانند مقالات مرتبط با فردوسی و شاهنامه، از نظر ادبیات تطبیقی حائز اهمیت است. اما شناخت او از ادبیات فارسی کهن ایران، متکی بر آثار شرقشناسان بوده و نویسنده اغلب مستقیماً به منابع فارسی مراجعهای نداشتهاست.[3]
نقد ادبی سیاح، تحت تأثیر بلینسکی و چرنیشفسکی، واجد نگرشی تاریخی و جامعهشناختی بود. او رسالت ادبیات را چیزی جز خدمت به خلق نمیدانست و اعتقاد داشت ادبیات باید به سمت واقعگرایی و اخلاق حرکت کند.[3] ایرج پارسینژاد، مورخ و محقق، نقد ادبی سیاح را نقد ادبی مارکسیستی میداند و معتقد است شیفتگی به رئالیسم، او را از تأثیر ضمیر ناخودآگاه در خلق آثار هنری غافل کردهاست. پارسینژاد این رویکرد سیاح را ناشی از تعلیمات روسی وی میداند.[1]
فعالیتهای اجتماعی
فاطمه سیاح پس از ورود به ایران، به جنبش مدنی زنان ایرانی پیوست که از دوره مشروطه با تشکیل انجمنها و انتشار نشریات ویژه زنان شروع شدهبود. او در زمینهٔ حقوق زنان و ارتقای سطح علمی و فرهنگی آنان به چهرهای شاخص تبدیل شد. در سال ۱۳۲۲ همزمان با تشکیل حزب زنان ایران، به عضویت آن درآمد. این حزب بعدها به شورای زنان ایران تغییر نام یافت. او از طرف حزب برای سخنرانی به ترکیه سفر کرد و در سال ۱۳۲۴ با کمک شمار دیگری از زنان فعال آن دوران، از جمله سیمین دانشور، زهرا خانلری و فروغ حکمت، نخستین شماره نشریه حزب را منتشر کرد. از جمله فعالیتهای حزبی او در این دوران، شرکت در کنگرۂ صلح پاریس بود. او در سال ۱۳۲۵ به عضویت کمیته مرکزی سازمان زنان ایران و جمعیت شیر و خورشید سرخ بانوان ایران درآمد.[3]
دیدگاههای فاطمه سیاح در مورد نقش و جایگاه زنان در تاریخ ادبیات ایران، در سلسله مقالاتی با عنوان مقام زن در ادبیات و اجتماع در سالهای ۱۳۱۵ تا ۱۳۱۹ در مجلات مهر و ایران امروز به چاپ رسید.[3] او گفتارهایی در مورد بررسی مقام زن در ادبیات اروپایی از قرن شانزدهم تا بیستم میلادی نوشتهاست، اما تأکید کرده که عده نویسندگان زن در قیاس با مردان بسیار اندک است. بهعقیدهٔ او، زنان قوهٔ مشاهدهٔ باطنی و نفسانی قوی دارند و از این رو در نوشتن خاطرات و زندگینامه توانا هستند. اما در عوض، از مشاهده خارجی محرومند و لذا در تصویر کردن صحنه اجتماعی یک دوره تاریخی از زندگی مردم کارنامه درخشانی ندارند؛ چنانکه در قرن نوزدهم، در برابر دوازده نویسنده نامدار مرد، تنها دو نویسنده برجسته زن ظهور کردهاند. بهعقیدهٔ او، زنان نمیتوانند از حوزه عواطف شخصی خود خارج شوند و وضع اجتماعی یک ملت را ترسیم کنند. به عقیده ایرج پارسینژاد، فاطمه سیاح بر این باور بود که گذشته از نویسندگی، زنان در هنرهای نقاشی، مجسمهسازی، معماری و حتی رقص و موسیقی نیز توفیق کمتری دارند؛ چون روحیهای انفعالی دارند. البته او زنان را فروتر از مردان یا مردان را فروتر از زنان نمیپنداشت و صرفاً قائل به تفاوت زن و مرد بهواسطه جنسیت بود.[1]
فاطمه سیاح، اولین زن ایرانی بود که به کرسی استادی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران دست یافت. همچنین اولین زنی بود که عهدهدار مأموریت سیاسی در خارج از کشور بود.[5]
آثار
آثار فاطمه سیاح عبارت است از:[3]
- رساله دکتری دربارهٔ آناتول فرانس، به زبان فرانسه
- تألیف کتاب روسی برای دبیرستان به سفارش وزارت فرهنگ، با همکاری مهری آهی و گیلده برآندت، استاد دانشگاه تهران (باکو ـ تهران، ۱۳۲۴ش)
- تاریخ ادبیات روسی، پس از مرگ سیاح، جلد اول تاریخ ادبیات روس به نام سعید نفیسی در ۱۳۴۴شمسی منتشر شد.
- یادداشتهایی ناتمام برای نگارش کتاب «سنجش ادبیات زبانهای خارجه»
- مقالات نوشته شده در مجلات ایران. این مقالات به همت محمد گلبن، در کتاب نقد و سیاحت (۱۳۵۴ش) گردآوری شدهاست.
به گفته محمد گلبن، نویسنده و پژوهشگر معاصر و نویسنده کتاب مجموعه مقالات فاطمه سیاح، فاطمه سیاح پس از تألیف جلد اول کتاب تاریخ ادبیات روسی، آن را در اختیار یکی از پژوهشگران قرار داد تا آن را مطالعه کند و مقدمهای بر آن بنویسد. اما با مرگ او، این کتاب با نام شخص دیگری (سعید نفیسی) منتشر شد. جلد دوم کتاب نیز هرگز منتشر نشد؛ چون یادداشتهای سیاح پیرامون سایر بزرگان ادبیات روس، هرگز پیدا نشد و سعید نفیسی نیز به تألیف جلد دوم اهتمام نورزید.[6]
منابع
- پارسی نژاد، ایرج. فاطمه سیاح و نقد ادبی. تهران: انتشارات سخن.
- پارسی نژاد، ایرج (اردیبهشت ۱۳۹۰). «فاطمه سیاح و نقد ادبی». مجله فرهنگی و هنری بخارا (۸۰). دریافتشده در ۲۸ مهر ۱۳۹۷.
- «زندگی و اندیشه دکتر فاطمه سیاح». حوراء. پایگاه اطلاعرسانی حوزه (۸). آبان و آذر ۱۳۸۳. دریافتشده در ۲۸ مهر ۱۳۹۷.
- میرعابدینی، حسن (۲۶ فروردین ۱۳۹۴). «شرح/دربارهٔ فاطمه سیاح، اولین بانوی استاد». روزنامه اطلاعات (۲۶۱۳۲). دریافتشده در ۳۰ مهر ۱۳۹۷. کاراکتر C1 control character در
|پیوند=
در موقعیت 102 (کمک) - بهفر، مهری (۱۳۷۸). «گذاری بر گذران علمی - اجتماعی دکتر فاطمه سیاح». حقوق زنان. دفتر مطالعات و تحقیقات زنان (۱۲). دریافتشده در ۱ آبان ۱۳۹۷.
- پیرنیا، منصوره (1374). سالارزنان ایرانی. واشینگتن: شرکت انتشاراتی مهر ایران. صص. ۸۷–۸۸. شابک ۰-۹۶۳۳۱۲۹-۳-۶. تاریخ وارد شده در
عدم تطابق|سال= / |تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - «گفتگو با محمد گلبن». حقوق زنان. دفتر مطالعات و تحقیقات زنان (۱۲): ۳۵. ۱۳۷۸. دریافتشده در ۱ آبان ۱۳۹۷.